پرش به محتوا

برهان طلب کمال چگونه نصب الهی امام را اثبات می‌کند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۱۹: خط ۱۹:
::::::آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::آقایان '''[[محمد تقی فیاض‌بخش]]''' و دکتر '''[[فرید محسنی]]''' در کتاب ''«[[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::«[[خداوند]] در [[آیات]] آغازین [[سوره بقره]]، به یک [[اصل مسلم]] و مشترک میان همه [[انسان‌ها]] اشاره می‌نماید؛ اینکه همه انسان‌ها، مانند سایر خلایق، دائماً طالب [[رسیدن به کمال]] خود هستند و اگر در این باره اختلافی دارند، در سه بخش تعریف کمال، مصداق [[کمال انسانی]] و راه نائل شدن به آن است. خداوند با عباراتی کوتاه و پرمغز، چنان که روش همیشگی [[قرآن]] است، در [[آیه]] دوم، کمال انسانی را [[تقوا]] معرفی می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>.
::::::«[[خداوند]] در [[آیات]] آغازین [[سوره بقره]]، به یک [[اصل مسلم]] و مشترک میان همه [[انسان‌ها]] اشاره می‌نماید؛ اینکه همه انسان‌ها، مانند سایر خلایق، دائماً طالب [[رسیدن به کمال]] خود هستند و اگر در این باره اختلافی دارند، در سه بخش تعریف کمال، مصداق [[کمال انسانی]] و راه نائل شدن به آن است. خداوند با عباراتی کوتاه و پرمغز، چنان که روش همیشگی [[قرآن]] است، در [[آیه]] دوم، کمال انسانی را [[تقوا]] معرفی می‌کند و می‌فرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref>.
::::::بنابراین، [[سیر]] به سوی کمال، با تحصیل [[تقوی]] حاصل می‌شود. خداوند سپس [[متقین]] را با بیان سه صفت بارز آنان توصیف می‌فرماید که عبارت است از: [[ایمان به غیب]]، [[امتثال]] [[فرامین الهی]] در [[عبادت]] و نیز حساسیت نسبت به [[امور اجتماعی]]، یعنی رسیگی به [[فقرا]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref>.
 
::::::خداوند در آیه بعد، راه نائل شدن به کمال تقوا را [[ایمان]] و [[عمل به قرآن]] و [[کتب آسمانی]] که در [[حقانیت]] آنها هیچ [[عقل]] سلیمی تردید ندارد - و نیز [[یقین]] به [[آخرت]] و [[عوالم غیب]] بیان می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref>.
بنابراین، [[سیر]] به سوی کمال، با تحصیل [[تقوی]] حاصل می‌شود. خداوند سپس [[متقین]] را با بیان سه صفت بارز آنان توصیف می‌فرماید که عبارت است از: [[ایمان به غیب]]، [[امتثال]] [[فرامین الهی]] در [[عبادت]] و نیز حساسیت نسبت به [[امور اجتماعی]]، یعنی رسیگی به [[فقرا]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}}<ref>«همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳.</ref>.
::::::در عین حال، [[سیاق آیه]] اخیر اشاره به نکته ظریف دیگری نیز دارد و آن، شرط لازم برای بهره‌مندی از [[تعالیم]] [[الهی]] و [[هدایت]] خداوند به تقوی است و اینکه قرآن، هدایت برای کسانی است که [[حریم]] [[حدود الهی]] را با [[ادب]] [[بندگی]] [[حفظ]] نمایند.
 
::::::سیر [[برهان]] در چهار آیه اول، قیاسی منطقی را تشکیل می‌دهد؛ به این ترتیب که:
خداوند در آیه بعد، راه نائل شدن به کمال تقوا را [[ایمان]] و [[عمل به قرآن]] و [[کتب آسمانی]] که در [[حقانیت]] آنها هیچ [[عقل]] سلیمی تردید ندارد - و نیز [[یقین]] به [[آخرت]] و [[عوالم غیب]] بیان می‌فرماید: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ}}<ref>«و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستاده‌اند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.</ref>.
 
در عین حال، [[سیاق آیه]] اخیر اشاره به نکته ظریف دیگری نیز دارد و آن، شرط لازم برای بهره‌مندی از [[تعالیم]] [[الهی]] و [[هدایت]] خداوند به تقوی است و اینکه قرآن، هدایت برای کسانی است که [[حریم]] [[حدود الهی]] را با [[ادب]] [[بندگی]] [[حفظ]] نمایند.
 
سیر [[برهان]] در چهار آیه اول، قیاسی منطقی را تشکیل می‌دهد؛ به این ترتیب که:
::::::اولاً، همه [[انسان‌ها]] به لحاظ [[فطری]] طالب کمال خویش هستند.
::::::اولاً، همه [[انسان‌ها]] به لحاظ [[فطری]] طالب کمال خویش هستند.
::::::ثانیاً، [[کمال انسانی]] منحصر در [[ایمان به غیب]] و عمل به [[فرامین الهی]] است.
 
::::::نتیجه آنکه، در [[فرهنگ قرآن]]، همه انسان‌ها از جهت فطری، طالب [[آگاهی]] و ایمان به غیب و [[عمل صالح]] هستند.
ثانیاً، [[کمال انسانی]] منحصر در [[ایمان به غیب]] و عمل به [[فرامین الهی]] است.
::::::[[آیه]] پنجم اشاره به نتیجه [[قیاس]] دومی دارد که صغرای آن، نتیجه قیاس اول است که از چهار آیه اول [[سوره بقره]] به دست آمد؛ به این ترتیب که: اگر همه انسان‌ها طالب آگاهی از [[عالم غیب]] و [[ایمان]] به آن هستند و راه رسیدن به آن نیز از طریق [[علم]] و آگاهی از [[کتب آسمانی]] و عمل به آنها است، [[کشف]] این امور، منحصر در برخورداری از [[هدایت]] [[هادیان الهی]]{{عم}} است. {{متن قرآن|أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیده‌اند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۵.</ref>.
 
::::::نکات آیه پنجم، با ظرافت خاصی، بیانگر [[سیر]] برهانی است که [[ضرورت]] وجود دائمی هادیان الهی{{عم}} را در طی مقدمات ذکر شده بیان می‌دارد؛ به این ترتیب که:
نتیجه آنکه، در [[فرهنگ قرآن]]، همه انسان‌ها از جهت فطری، طالب [[آگاهی]] و ایمان به غیب و [[عمل صالح]] هستند.
 
[[آیه]] پنجم اشاره به نتیجه [[قیاس]] دومی دارد که صغرای آن، نتیجه قیاس اول است که از چهار آیه اول [[سوره بقره]] به دست آمد؛ به این ترتیب که: اگر همه انسان‌ها طالب آگاهی از [[عالم غیب]] و [[ایمان]] به آن هستند و راه رسیدن به آن نیز از طریق [[علم]] و آگاهی از [[کتب آسمانی]] و عمل به آنها است، [[کشف]] این امور، منحصر در برخورداری از [[هدایت]] [[هادیان الهی]]{{عم}} است. {{متن قرآن|أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیده‌اند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۵.</ref>.
 
نکات آیه پنجم، با ظرافت خاصی، بیانگر [[سیر]] برهانی است که [[ضرورت]] وجود دائمی هادیان الهی{{عم}} را در طی مقدمات ذکر شده بیان می‌دارد؛ به این ترتیب که:
::::::اولاً، [[حکمت بالغه]] [[پروردگار]] ایجاب می‌کند که همه انسان‌ها دائماً از [[فیض]] [[رحمت]] [[هدایت الهی]] (رحمت رحیمیه [[خداوند]]) برخوردار باشند.
::::::اولاً، [[حکمت بالغه]] [[پروردگار]] ایجاب می‌کند که همه انسان‌ها دائماً از [[فیض]] [[رحمت]] [[هدایت الهی]] (رحمت رحیمیه [[خداوند]]) برخوردار باشند.
::::::ثانیاً، چون [[انسان]] موجودی [[عاقل]] است، رحمت هدایت الهی از طریق دو [[حجت]] [[باطن]] و ظاهر بر او سرازیر می‌گردد. مراد از حجت باطن، [[عقل انسان]] است که راه [[صلاح]] و [[فساد]] و [[خیر و شر]] را به طور کلی ابراز می‌دارد؛ اما این [[حجّت]]، در عین ضرورت و نیازی که به آن است، دو [[نقص]] در هدایت [[آدمی]] دارد: اولاً، تنها می‌تواند در حد کلّی [[هدایت‌گر]] انسان به [[فلاح]] و [[رستگاری]] باشد؛ ثانیاً، همیشه احتمال [[خطا]] در هدایت او وجود دارد. در نتیجه، برای تکمیل نقص [[حجت باطنی]]، همه انسان‌ها دائماً نیازمند [[حجت ظاهر]] و [[منصوص]] از طرف خداوند هستند.
 
::::::از این دو مقدمه روشن می‌گردد که هادیان الهی{{عم}} کسانی هستند که اولاً، هدایت آنان مستقیماً از طرف [[پروردگار]] است و ثانیاً، امکان [[خطا]] و [[جهل]] و [[نسیان]] در آنان وجود ندارد. از این رو، ایشان می‌توانند از یک سو، [[نقص]] [[عقل]] را در خطاها جبران نمایند و از سوی دیگر، جزئیات [[راه هدایت]] وفلاح [[انسانی]] را به طور کامل و جامع، برای [[انسان‌ها]] بیان نمایند.
ثانیاً، چون [[انسان]] موجودی [[عاقل]] است، رحمت هدایت الهی از طریق دو [[حجت]] [[باطن]] و ظاهر بر او سرازیر می‌گردد. مراد از حجت باطن، [[عقل انسان]] است که راه [[صلاح]] و [[فساد]] و [[خیر و شر]] را به طور کلی ابراز می‌دارد؛ اما این [[حجّت]]، در عین ضرورت و نیازی که به آن است، دو [[نقص]] در هدایت [[آدمی]] دارد: اولاً، تنها می‌تواند در حد کلّی [[هدایت‌گر]] انسان به [[فلاح]] و [[رستگاری]] باشد؛ ثانیاً، همیشه احتمال [[خطا]] در هدایت او وجود دارد. در نتیجه، برای تکمیل نقص [[حجت باطنی]]، همه انسان‌ها دائماً نیازمند [[حجت ظاهر]] و [[منصوص]] از طرف خداوند هستند.
::::::نتیجه آنکه: [[فلاح]] و [[رستگاری]] [[حقیقی]] [[انسان]]، به معنای شکافتن و عبور از ظاهر [[حیات]] [[دنیا]] ووصول به [[باطن]] عالم است و به تعبیر [[قرآن]]، [[درک]] [[حقیقت]] [[آیات آفاقی]] و [[معرفت]] به [[توحید]] است. در [[سیر]] [[آیات انفسی]] نیز، فلاح به معنای عبور از [[حجاب]] جسمانیت و مرتبه مادی انسان و معرفت به [[مقام]] [[ولایت و خلافت]] انسانی است. بر این اساس، هر چند مراتبی از این [[هدایت]] به مدد عقل امکان‌پذیر است، ولی طیّ همه راه، منحصر در هدایت [[هادیان الهی]]{{عم}} است؛ آنان که هدایت‌شان مستقیماً از طرف [[خداوند]] است؛ چنان‌که این سیر برهانی در [[سوره]] [[مبارکه]] بقره، در [[سوره لقمان]] نیز بیان شده است: {{متن قرآن|الم * تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ * هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«الف، لام، میم * این آیات کتاب حکیم است * در حالی که رهنمود و بخشایشی است برای نیکوکاران * آنان که نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به جهان واپسین یقین دارند * آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیده‌اند و آنانند که رستگارند» سوره لقمان، آیه ۱-۵</ref>»<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۳ ص ۲۲.</ref>
 
از این دو مقدمه روشن می‌گردد که هادیان الهی{{عم}} کسانی هستند که اولاً، هدایت آنان مستقیماً از طرف [[پروردگار]] است و ثانیاً، امکان [[خطا]] و [[جهل]] و [[نسیان]] در آنان وجود ندارد. از این رو، ایشان می‌توانند از یک سو، [[نقص]] [[عقل]] را در خطاها جبران نمایند و از سوی دیگر، جزئیات [[راه هدایت]] وفلاح [[انسانی]] را به طور کامل و جامع، برای [[انسان‌ها]] بیان نمایند.
 
نتیجه آنکه: [[فلاح]] و [[رستگاری]] [[حقیقی]] [[انسان]]، به معنای شکافتن و عبور از ظاهر [[حیات]] [[دنیا]] ووصول به [[باطن]] عالم است و به تعبیر [[قرآن]]، [[درک]] [[حقیقت]] [[آیات آفاقی]] و [[معرفت]] به [[توحید]] است. در [[سیر]] [[آیات انفسی]] نیز، فلاح به معنای عبور از [[حجاب]] جسمانیت و مرتبه مادی انسان و معرفت به [[مقام]] [[ولایت و خلافت]] انسانی است. بر این اساس، هر چند مراتبی از این [[هدایت]] به مدد عقل امکان‌پذیر است، ولی طیّ همه راه، منحصر در هدایت [[هادیان الهی]]{{عم}} است؛ آنان که هدایت‌شان مستقیماً از طرف [[خداوند]] است؛ چنان‌که این سیر برهانی در [[سوره]] [[مبارکه]] بقره، در [[سوره لقمان]] نیز بیان شده است: {{متن قرآن|الم * تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ * هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ}}<ref>«الف، لام، میم * این آیات کتاب حکیم است * در حالی که رهنمود و بخشایشی است برای نیکوکاران * آنان که نماز را برپا می‌دارند و زکات می‌پردازند و به جهان واپسین یقین دارند * آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیده‌اند و آنانند که رستگارند» سوره لقمان، آیه ۱-۵</ref>»<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۳ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل]]، ج۳ ص ۲۲.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش