برهان طلب کمال چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ (پرسش)
برهان طلب کمال چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ امامت |
مدخل اصلی | ؟ |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
برهان طلب کمال چگونه نصب الهی امام را اثبات میکند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث امامت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی امامت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آقایان محمد تقی فیاضبخش و دکتر فرید محسنی در کتاب «ولایت و امامت از منظر عقل و نقل» در اینباره گفتهاند:
«خداوند در آیات آغازین سوره بقره، به یک اصل مسلم و مشترک میان همه انسانها اشاره مینماید؛ اینکه همه انسانها، مانند سایر خلایق، دائماً طالب رسیدن به کمال خود هستند و اگر در این باره اختلافی دارند، در سه بخش تعریف کمال، مصداق کمال انسانی و راه نائل شدن به آن است. خداوند با عباراتی کوتاه و پرمغز، چنان که روش همیشگی قرآن است، در آیه دوم، کمال انسانی را تقوا معرفی میکند و میفرماید: ﴿ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ﴾[۱].
بنابراین، سیر به سوی کمال، با تحصیل تقوی حاصل میشود. خداوند سپس متقین را با بیان سه صفت بارز آنان توصیف میفرماید که عبارت است از: ایمان به غیب، امتثال فرامین الهی در عبادت و نیز حساسیت نسبت به امور اجتماعی، یعنی رسیگی به فقرا: ﴿الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ﴾[۲].
خداوند در آیه بعد، راه نائل شدن به کمال تقوا را ایمان و عمل به قرآن و کتب آسمانی که در حقانیت آنها هیچ عقل سلیمی تردید ندارد - و نیز یقین به آخرت و عوالم غیب بیان میفرماید: ﴿وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ﴾[۳].
در عین حال، سیاق آیه اخیر اشاره به نکته ظریف دیگری نیز دارد و آن، شرط لازم برای بهرهمندی از تعالیم الهی و هدایت خداوند به تقوی است و اینکه قرآن، هدایت برای کسانی است که حریم حدود الهی را با ادب بندگی حفظ نمایند.
سیر برهان در چهار آیه اول، قیاسی منطقی را تشکیل میدهد؛ به این ترتیب که:
اولاً، همه انسانها به لحاظ فطری طالب کمال خویش هستند.
ثانیاً، کمال انسانی منحصر در ایمان به غیب و عمل به فرامین الهی است.
نتیجه آنکه، در فرهنگ قرآن، همه انسانها از جهت فطری، طالب آگاهی و ایمان به غیب و عمل صالح هستند.
آیه پنجم اشاره به نتیجه قیاس دومی دارد که صغرای آن، نتیجه قیاس اول است که از چهار آیه اول سوره بقره به دست آمد؛ به این ترتیب که: اگر همه انسانها طالب آگاهی از عالم غیب و ایمان به آن هستند و راه رسیدن به آن نیز از طریق علم و آگاهی از کتب آسمانی و عمل به آنها است، کشف این امور، منحصر در برخورداری از هدایت هادیان الهی (ع) است. ﴿أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۴].
نکات آیه پنجم، با ظرافت خاصی، بیانگر سیر برهانی است که ضرورت وجود دائمی هادیان الهی (ع) را در طی مقدمات ذکر شده بیان میدارد؛ به این ترتیب که:
اولاً، حکمت بالغه پروردگار ایجاب میکند که همه انسانها دائماً از فیض رحمت هدایت الهی (رحمت رحیمیه خداوند) برخوردار باشند.
ثانیاً، چون انسان موجودی عاقل است، رحمت هدایت الهی از طریق دو حجت باطن و ظاهر بر او سرازیر میگردد. مراد از حجت باطن، عقل انسان است که راه صلاح و فساد و خیر و شر را به طور کلی ابراز میدارد؛ اما این حجّت، در عین ضرورت و نیازی که به آن است، دو نقص در هدایت آدمی دارد: اولاً، تنها میتواند در حد کلّی هدایتگر انسان به فلاح و رستگاری باشد؛ ثانیاً، همیشه احتمال خطا در هدایت او وجود دارد. در نتیجه، برای تکمیل نقص حجت باطنی، همه انسانها دائماً نیازمند حجت ظاهر و منصوص از طرف خداوند هستند.
از این دو مقدمه روشن میگردد که هادیان الهی (ع) کسانی هستند که اولاً، هدایت آنان مستقیماً از طرف پروردگار است و ثانیاً، امکان خطا و جهل و نسیان در آنان وجود ندارد. از این رو، ایشان میتوانند از یک سو، نقص عقل را در خطاها جبران نمایند و از سوی دیگر، جزئیات راه هدایت وفلاح انسانی را به طور کامل و جامع، برای انسانها بیان نمایند.
نتیجه آنکه: فلاح و رستگاری حقیقی انسان، به معنای شکافتن و عبور از ظاهر حیات دنیا ووصول به باطن عالم است و به تعبیر قرآن، درک حقیقت آیات آفاقی و معرفت به توحید است. در سیر آیات انفسی نیز، فلاح به معنای عبور از حجاب جسمانیت و مرتبه مادی انسان و معرفت به مقام ولایت و خلافت انسانی است. بر این اساس، هر چند مراتبی از این هدایت به مدد عقل امکانپذیر است، ولی طیّ همه راه، منحصر در هدایت هادیان الهی (ع) است؛ آنان که هدایتشان مستقیماً از طرف خداوند است؛ چنانکه این سیر برهانی در سوره مبارکه بقره، در سوره لقمان نیز بیان شده است: ﴿الم * تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ * هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ * الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ * أُولَئِكَ عَلَى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ﴾[۵]»[۶]
منبعشناسی جامع امامت
پانویس
- ↑ «این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.
- ↑ «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا میدارند و از آنچه به آنان روزی دادهایم میبخشند» سوره بقره، آیه ۳.
- ↑ «و کسانی که به آنچه بر تو و به آنچه پیش از تو فرو فرستادهاند، ایمان و به جهان واپسین، یقین دارند» سوره بقره، آیه ۴.
- ↑ «آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره بقره، آیه ۵.
- ↑ «الف، لام، میم * این آیات کتاب حکیم است * در حالی که رهنمود و بخشایشی است برای نیکوکاران * آنان که نماز را برپا میدارند و زکات میپردازند و به جهان واپسین یقین دارند * آنان از (سوی) پروردگارشان به رهنمودی رسیدهاند و آنانند که رستگارند» سوره لقمان، آیه ۱-۵
- ↑ فیاضبخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۳ ص ۲۲.