حدیث منزلت چگونه بر امامت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
حدیث منزلت چگونه بر امامت امام علی دلالت میکند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۱:۴۲
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]''' در کتاب ''«[[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«در [[استدلال]] به حدیث منزلت بر [[امامت حضرت علی]]{{ع}} دو مطلب باید [[اثبات]] شود: یکی اینکه [[حدیث]] بر همه منزلتهای [[هارون]]{{ع}} نسبت به [[موسی]]{{ع}} دلالت میکند، به عبارت دیگر، همه منزلتهای هارون{{ع}} نسبت به موسی{{ع}} داخل در مستثنیمنه است و دیگری اینکه [[خلافت]] و [[امامت]] هارون{{ع}} از جمله منزلتهای او نسبت به موسی{{ع}} بوده است. اکنون به [[تبیین]] مطلب اول میپردازیم. | ::::::«در [[استدلال]] به حدیث منزلت بر [[امامت حضرت علی]]{{ع}} دو مطلب باید [[اثبات]] شود: یکی اینکه [[حدیث]] بر همه منزلتهای [[هارون]]{{ع}} نسبت به [[موسی]]{{ع}} دلالت میکند، به عبارت دیگر، همه منزلتهای هارون{{ع}} نسبت به موسی{{ع}} داخل در مستثنیمنه است و دیگری اینکه [[خلافت]] و [[امامت]] هارون{{ع}} از جمله منزلتهای او نسبت به موسی{{ع}} بوده است. اکنون به [[تبیین]] مطلب اول میپردازیم. | ||
'''اسم جنس مضاف بر عمومیت دلالت میکند''': کلمه “منزلة” در [[حدیث غدیر]]، اسم جنس است که به هارون اضافه شده است و به اعتراف [[مشایخ]] [[علم اصول]]، اسم جنس مضاف از ادوات عموم است بنابراین بر همه منزلتهای هارون نسبت به موسی دلالت دارد: | |||
ابنحاجب اسم جنس معرفه و اسم جنس مضاف به معرفه را همچون جمع معرفه و جمع مضاف به معرفه را از صیغههای عموم دانسته است<ref>بیان المختصر، شرح مختصر ابن الحاجب، ج۲، ص۴۸۶.</ref>. | ابنحاجب اسم جنس معرفه و اسم جنس مضاف به معرفه را همچون جمع معرفه و جمع مضاف به معرفه را از صیغههای عموم دانسته است<ref>بیان المختصر، شرح مختصر ابن الحاجب، ج۲، ص۴۸۶.</ref>. | ||
[[جلالالدین محلی]] نیز گفته است: “اسم مفردی که به معرفه اضافه شود و قرینهای بر [[عهد]] در بین نباشد، بر عموم دلالت میکند”. سپس به کلمه “أمره” در [[آیة]] {{متن قرآن|فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ}}<ref>«پس کسانی که از فرمان وی سرمیپیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> [[استشهاد]] کرده و یادآور شده است که مقصود، همه [[اوامر]] [[خداوند]] است و اوامر مستحبی تخصیص خورده است<ref>شرح جمع الجوامع، مبحث العموم و الخصوص.</ref>. | |||
ابوالبقاء در الکلیات گفته است: “مفرد مضاف به معرفه بر عموم دلالت میکند، چنان که استدلال به [[آیه]] {{متن قرآن|فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ}}<ref>«پس کسانی که از فرمان وی سرمیپیچند از اینکه به آنان آزمونی یا عذابی دردناک رسد باید بپرهیزند» سوره نور، آیه ۶۳.</ref> بر اینکه امر بر [[وجوب]] دلالت میکند، به آن تصریح کردهاند<ref>الکلیات، ص۸۲۹.</ref>. | |||
[[ابننجیم مصری]] نیز در الاشباه و النظایر بر این مطلب تصریح کرده است. | |||
[[عبری فرغانی]] در شرح مناهج الوصول گفته است: اسم جنس در دو صورت بر عموم دلالت میکند: یکی هنگامی که با الف ولام (غیر [[عهد]]) همراه باشد و دیگر، وقتی که اضافه شود، [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا}}<ref>«ای مردم! پروردگارتان را بپرستید» سوره بقره، آیه ۲۱.</ref> و [[گواه]] وجه اول و آیه {{متن قرآن|عَنْ أَمْرِهِ}} گواه وجه دوم است<ref>شرح منهاج الوصول، مخطوط.</ref>. | |||
[[نظام الدین خطابی]] در حاشیه بر المختصر [[تفتازانی]]، و چلبی در حاشیه بر المطول وی نیز بر اینکه اسم جنس مضاف از ادوات عموم است تصریح کردهاند<ref>رک: المختصر و المطول، تعریف البلاغه، مقدمة کتاب.</ref>. | |||
ابنحاجب نیز تصریح کرده است که اسم جنس مفرد و اسم جنس جمع هر گاه اضافه شوند بر عموم دلالت دلالت میکنند. هر گاه گفته شود: {{عربی|ماء البحار}} یا {{عربی|علم زید}} آب همه دریاها و همه [[علوم]] [[زید]] مقصود است<ref>شرح المفصّل فی علم النحو، مواضع لزوم حذف الخبر.</ref>. | |||
'''استثنا، بیانگر تعمیم است''': هر گاه مطلبی گفته شود و بعد از آن استثنایی بیان شود، آن مطلب بر عمومیت دلالت میکند. در [[حدیث منزلت]]، پس از جمله {{متن حدیث|أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی}}” [[نبوت]]، استثناء شده است. بنابراین، مقصود از مستثنا منه همه منزلتهایی است که هارون{{ع}} نسبت به [[موسی]]{{ع}} داشته، مگر [[منزلت]] نبوت که استثنا شده، و آنچه از لحاظ عرف خارج میباشد مانند [[برادری]] نسبی که هارون نسبت به موسی دارا بود، ولی درباره [[علی]]{{ع}} نسبت به [[پیامبر گرامی]]{{صل}} صادق نیست. | |||
[[بیضاوی]] در [[منهاج]] الوصول گفته است: “جواز استثنا معیار عمومیت است، زیرا استثنا چیزی را از مستثنا منه خارج میکند که اگر استثنا نمیشد، در مستثنا منه مندرج بود”. | |||
[[عبری فرغانی]] در شرح سخن بیضاوی گفته است: “مصنف پس از اینکه صیغههای عموم را بیان کرد به [[استدلال]] بر دلالت آنها بر عموم پرداخته و در این باره وجوهی را بیان کرده است که جواز استثنا از وجوهی است که دلالت همه صیغههای عموم بر عمومیت را [[اثبات]] میکند، زیرا استثناء، چیزی را از مدلول لفظ خارج میکند که اگر نبود، مندرج در مدلول آن بود”<ref>شرح منهاج الوصول، باب سوم، فصل. اول، مسئله دوم.</ref>. | |||
[[کمالالدین بن امام الکاملیه]] نیز در شرح [[منهاج]] الوصول این مطلب را یادآور شده است<ref>شرح منهاج الوصول، ابن امام الکاملیه.</ref>. | |||
جلالالدین محلّی در شرح جمع الجوامع تاجالدین سبکی نیز بر این مطلب تصریح کرده است<ref>شرح جمع الجوامع، بحوث العموم و الخصوص.</ref>. دیگر [[مشایخ]] و استادان [[علم اصول]] و [[ادب]] نیز این مطلب را بیان کردهاند<ref>ر.ک: فواتح الرحموت، ج۱، ص۲۹۱.</ref>»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۳۳.</ref>. | |||
==پاسخهای دیگر== | ==پاسخهای دیگر== |