پرش به محتوا

صادقین چه کسانی هستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۲۹: خط ۲۹:
::::::[[خداوند سبحان]] پس از بیان اوصاف یاد شده فرموده است: کسانی که دارای اوصاف یاد شده باشند صادق و [[پرهیز]] کارند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref>
::::::[[خداوند سبحان]] پس از بیان اوصاف یاد شده فرموده است: کسانی که دارای اوصاف یاد شده باشند صادق و [[پرهیز]] کارند: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref>
::::::در آیه ۲۳ [[سوره احزاب]] نیز آمده است: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>. برخی از [[مؤمنان]] مردانی‌اند که به [[عهد]] خود با [[خداوند]] صادقانه عمل کردند، عده‌ای از آنها به [[شهادت]] رسیدند و عده‌ای دیگر [[منتظر]] شهادت‌اند. آنان هرگز عهد و [[پیمان]] خود با خداوند را مبدل نساختند. مطابق [[روایات]]، جمله: {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى}} به [[حمزه]] و [[جعفر بن ابی طالب]] اشاره دارد، و جمله: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ}} ناظر به [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۰۱.</ref>.
::::::در آیه ۲۳ [[سوره احزاب]] نیز آمده است: {{متن قرآن|مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا}}<ref>«از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.</ref>. برخی از [[مؤمنان]] مردانی‌اند که به [[عهد]] خود با [[خداوند]] صادقانه عمل کردند، عده‌ای از آنها به [[شهادت]] رسیدند و عده‌ای دیگر [[منتظر]] شهادت‌اند. آنان هرگز عهد و [[پیمان]] خود با خداوند را مبدل نساختند. مطابق [[روایات]]، جمله: {{متن قرآن|فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى}} به [[حمزه]] و [[جعفر بن ابی طالب]] اشاره دارد، و جمله: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ}} ناظر به [[علی ابن ابی طالب]]{{ع}} است<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۰۱.</ref>.
::::::در [[آیه]] ۸ [[سوره حشر]] نیز از [[مهاجران]] [[صدر اسلام]] به عنوان [[صادقین]] یاد شده است: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«(بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.</ref>. از جمله [[موارد مصرف]] فیئ ([[اموال]] و سرزمین‌های [[مشرکان]] که بدون [[جنگ]] در [[تصرف]] [[مسلمانان]] قرار می‌گرفت) تهی دستان مهاجری هستند که از [[سرزمین]] و اموال خود بیرون رانده شدند و طالب [[فضل]] و [[رضوان]] خداوند می‌باشند و [[خدا]] و [[رسول]] او را [[یاری]] می‌دهند، آنان همانا راستگویانند.
 
::::::*مقصود، سه فردی<ref>آنان عبارت بودند از: ۱- کعب بن مالک از بنی سلمه؛ ۲- مرارة بن ربیعه از بنی عمرو بن عوف؛ ۳- هلال بن امیه از بنی واقف.</ref> هستند که از رفتن به [[غزوه تبوک]] [[تخلف]] کردند، ولی بعداً به [[گناه]] خود اعتراف نمودند و منافقانه به توجیه [[عمل]] [[نادرست]] خود نپرداختند. در آیه قبل از [[آیه]] مورد بحث به آنان اشاره شده است: {{متن قرآن|وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref>
در [[آیه]] ۸ [[سوره حشر]] نیز از [[مهاجران]] [[صدر اسلام]] به عنوان [[صادقین]] یاد شده است: {{متن قرآن|لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«(بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.</ref>. از جمله [[موارد مصرف]] فیئ ([[اموال]] و سرزمین‌های [[مشرکان]] که بدون [[جنگ]] در [[تصرف]] [[مسلمانان]] قرار می‌گرفت) تهی دستان مهاجری هستند که از [[سرزمین]] و اموال خود بیرون رانده شدند و طالب [[فضل]] و [[رضوان]] خداوند می‌باشند و [[خدا]] و [[رسول]] او را [[یاری]] می‌دهند، آنان همانا راستگویانند.
 
*مقصود، سه فردی<ref>آنان عبارت بودند از: ۱- کعب بن مالک از بنی سلمه؛ ۲- مرارة بن ربیعه از بنی عمرو بن عوف؛ ۳- هلال بن امیه از بنی واقف.</ref> هستند که از رفتن به [[غزوه تبوک]] [[تخلف]] کردند، ولی بعداً به [[گناه]] خود اعتراف نمودند و منافقانه به توجیه [[عمل]] [[نادرست]] خود نپرداختند. در آیه قبل از [[آیه]] مورد بحث به آنان اشاره شده است: {{متن قرآن|وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ}}<ref>«و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توب» سوره توبه، آیه ۱۱۸.</ref>
:::::*مقصود، [[پیامبران]]{{صل}} و [[اصحاب]] اویند. قائلان این نظریه، عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در آغاز آیه را بر سه فرد متخلف ازغزوه [[تبوک]] [[تطبیق]] کرده و آنان را مخاطب آیه دانسته‌اند.
:::::*مقصود، [[پیامبران]]{{صل}} و [[اصحاب]] اویند. قائلان این نظریه، عبارت {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} در آغاز آیه را بر سه فرد متخلف ازغزوه [[تبوک]] [[تطبیق]] کرده و آنان را مخاطب آیه دانسته‌اند.
:::::*از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده که گفته است مقصود از [[صادقین]]، [[علی]]{{ع}} و اصحاب او است. در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز صادقین بر [[آل محمد]]{{صل}} تطبیق شده است<ref>اقوالی که در [[تفسیر]] و تطبیق صادقین گفته شد از [[تفاسیر]] زیر نقل شده است:
:::::*از [[ابن عباس]] [[نقل]] شده که گفته است مقصود از [[صادقین]]، [[علی]]{{ع}} و اصحاب او است. در [[روایات اهل بیت]]{{عم}} نیز صادقین بر [[آل محمد]]{{صل}} تطبیق شده است<ref>اقوالی که در [[تفسیر]] و تطبیق صادقین گفته شد از [[تفاسیر]] زیر نقل شده است:
[[تفسیر طبری]]، ج۱۱، ص۷۴-۷۶؛ تفسیر [[قرطبی]]، ج۸، ص۲۶۲؛ [[تفسیر کشاف]]، ج۲، ص۳۲۰؛ [[تفسیر بیضاوی]]، ج۲، ص۲۱۳؛ [[تفسیر تبیان]]، ج۵، ص۳۱۸؛ [[تفسیر مجمع البیان]]، ج۳، ص۸۱؛ [[تفسیر المنار]]، ج۱۱، ص۷۲-۷۳؛ تفسیر روض الجنان، ج۱۰، ص۷۵-۷۶.</ref>. [[روایات]] را پس از این نقل خواهیم کرد.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۳.</ref>
[[تفسیر طبری]]، ج۱۱، ص۷۴-۷۶؛ تفسیر [[قرطبی]]، ج۸، ص۲۶۲؛ [[تفسیر کشاف]]، ج۲، ص۳۲۰؛ [[تفسیر بیضاوی]]، ج۲، ص۲۱۳؛ [[تفسیر تبیان]]، ج۵، ص۳۱۸؛ [[تفسیر مجمع البیان]]، ج۳، ص۸۱؛ [[تفسیر المنار]]، ج۱۱، ص۷۲-۷۳؛ تفسیر روض الجنان، ج۱۰، ص۷۵-۷۶.</ref>. [[روایات]] را پس از این نقل خواهیم کرد.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۳.</ref>
::::::'''ارزیابی اقوال''': از میان اقوال یاد شده، تنها قول چهارم درست است، یعنی مقصود از صادقین در این آیه - علاوه بر پیامبران{{عم}}- [[امیرالمؤمنین]] و [[امامان معصوم]] از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} می‌باشند. [[دلیل]] بر [[درستی]] این دیدگاه دو چیز است: یکی این که - چنان که پس از این بیان خواهد شد- صادقین در این آیه کسانی‌اند که از عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] در [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] برخوردارند، و جز [[معصومان]] کسی دارای چنین ویژگی نیست. و دیگر روایاتی است که از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره [[شأن نزول]] این آیه نقل شده است. در این [[روایات]]، [[صادقین]] بر [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} [[تطبیق]] شده است. اما کسانی که در [[آیات]] یاد شده به عنوان صادق توصیف شده‌اند، اگر چه از فضیلت‌های برجسته‌ای برخوردارند، ولی واجد [[فضیلت]] [[عصمت]] نیستند، البته، می‌توان گفت آیات یاد شده به ملاک عموم و شمولی که دارند، پیامبر{{صل}} و اهل‌بیت [[معصوم]] آن [[حضرت]] را نیز شامل می‌شوند، ولی سخن در دیگر مصادیق آنهاست؛ یعنی نمی‌توان همه مصادیق آن آیات را، مصادیق صادقین در [[آیه]] مورد بحث دانست.
::::::'''ارزیابی اقوال''': از میان اقوال یاد شده، تنها قول چهارم درست است، یعنی مقصود از صادقین در این آیه - علاوه بر پیامبران{{عم}}- [[امیرالمؤمنین]] و [[امامان معصوم]] از [[خاندان پیامبر]]{{صل}} می‌باشند. [[دلیل]] بر [[درستی]] این دیدگاه دو چیز است: یکی این که - چنان که پس از این بیان خواهد شد- صادقین در این آیه کسانی‌اند که از عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] در [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] برخوردارند، و جز [[معصومان]] کسی دارای چنین ویژگی نیست. و دیگر روایاتی است که از طریق [[شیعه]] و [[اهل سنت]] درباره [[شأن نزول]] این آیه نقل شده است. در این [[روایات]]، [[صادقین]] بر [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} [[تطبیق]] شده است. اما کسانی که در [[آیات]] یاد شده به عنوان صادق توصیف شده‌اند، اگر چه از فضیلت‌های برجسته‌ای برخوردارند، ولی واجد [[فضیلت]] [[عصمت]] نیستند، البته، می‌توان گفت آیات یاد شده به ملاک عموم و شمولی که دارند، پیامبر{{صل}} و اهل‌بیت [[معصوم]] آن [[حضرت]] را نیز شامل می‌شوند، ولی سخن در دیگر مصادیق آنهاست؛ یعنی نمی‌توان همه مصادیق آن آیات را، مصادیق صادقین در [[آیه]] مورد بحث دانست.
::::::از [[تأمل]] در آیات یاد شده به دست می‌آید که آنها در صدد توصیف پرهیزگاران‌اند، یعنی کسانی که به [[راستی]] به [[خدا]]، [[روز جزا]]، [[نبوت]] و [[شریعت الهی]] [[ایمان]] آورده و در [[انجام تکالیف دینی]] ثابت‌قدم و استوارند. هم [[نماز]] برپا می‌دارند، هم [[انفاق]] می‌کنند و هم در [[راه خدا]] [[جهاد]] می‌نمایند. آنان با این ویژگی‌ها از [[منافقان]] و [[مسلمانان]] [[سست]] عقیده‌ای که در میدان [[اطاعت]] و [[عبادت]] [[خداوند]] [[ثابت قدم]] و [[استوار]] نیستند، باز شناخته می‌شوند، چنان که در پایان آیه ۱۷۷ [[سوره بقره]] فرموده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> یعنی افراد یاد شده به [[دلیل]] [[صداقت]] در ایمان و [[اطاعت خداوند]]، مدال [[افتخار]] آمیز [[تقوا]] را دریافت کرده‌اند. بنابراین، آنان مصداق بخش نخست [[آیه صادقین]] ([[توبه]] / ۱۱۹) می‌باشند که از [[مؤمنان]] خواسته است [[پرهیزگار]] باشند. بدون [[شک]] رسیدن به [[مقام]] شامخ تقوا از رهگذر [[پیروی از پیامبر]]{{صل}} به دست می‌آید، چنان که در آیه ۷ [[سوره حشر]] خداوند به مؤمنان [[دستور]] داده است تا به [[دستورات]] پیامبر{{صل}} عمل کنند، و از آن چه [[نهی]] می‌کند [[پرهیز]] نمایند: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.
 
::::::[[گواه]] بر این که مقصود از [[صادق بودن]] در [[آیات]] یاد شده، داشتن [[ایمان راستین]] است؛ [[ایمانی]] که جلوه‌های آن در عمل به [[فرامین الهی]] و [[دوری از گناهان]] نمایان می‌شود، هرچند به مرز [[عصمت]] نمی‌رسد، این است که در [[سوره حجرات]] پس از این که ادعای [[اعراب]] را در داشتن [[ایمان]] رد می‌کند و یادآور می‌شود که ایمان در [[قلوب]] آنان وارد نشده و تنها [[اقرار زبانی]] و ظاهری به [[اسلام]] کرده‌اند: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> [[مؤمنان راستین]] را [[وصف]] کرده و در پایان، آنان را به عنوان “صادقین” معرفی کرده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>. همچنین در [[آیه]] ۱۵ [[آل عمران]] از [[پرهیزگاران]] و پاداش‌های [[اخروی]] آنان سخن به میان آمده و در وصف آنان آمده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«آنان که می‌گویند: پروردگارا! به راستی ما ایمان آورده‌ایم پس، از گناهان ما درگذر و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار!» سوره آل عمران، آیه ۱۶.</ref>، آن گاه ویژگی‌های آنان بیان شده است که از آن جمله صادق بودن آنان است<ref>{{متن قرآن|الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ}} «(همان) شکیبایان و راستگویان و فرمانپذیران و بخشندگان و آمرزش‌خواهان در سحرگاهان» سوره آل عمران، آیه ۱۷.</ref>.
از [[تأمل]] در آیات یاد شده به دست می‌آید که آنها در صدد توصیف پرهیزگاران‌اند، یعنی کسانی که به [[راستی]] به [[خدا]]، [[روز جزا]]، [[نبوت]] و [[شریعت الهی]] [[ایمان]] آورده و در [[انجام تکالیف دینی]] ثابت‌قدم و استوارند. هم [[نماز]] برپا می‌دارند، هم [[انفاق]] می‌کنند و هم در [[راه خدا]] [[جهاد]] می‌نمایند. آنان با این ویژگی‌ها از [[منافقان]] و [[مسلمانان]] [[سست]] عقیده‌ای که در میدان [[اطاعت]] و [[عبادت]] [[خداوند]] [[ثابت قدم]] و [[استوار]] نیستند، باز شناخته می‌شوند، چنان که در پایان آیه ۱۷۷ [[سوره بقره]] فرموده است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref>«آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> یعنی افراد یاد شده به [[دلیل]] [[صداقت]] در ایمان و [[اطاعت خداوند]]، مدال [[افتخار]] آمیز [[تقوا]] را دریافت کرده‌اند. بنابراین، آنان مصداق بخش نخست [[آیه صادقین]] ([[توبه]] / ۱۱۹) می‌باشند که از [[مؤمنان]] خواسته است [[پرهیزگار]] باشند. بدون [[شک]] رسیدن به [[مقام]] شامخ تقوا از رهگذر [[پیروی از پیامبر]]{{صل}} به دست می‌آید، چنان که در آیه ۷ [[سوره حشر]] خداوند به مؤمنان [[دستور]] داده است تا به [[دستورات]] پیامبر{{صل}} عمل کنند، و از آن چه [[نهی]] می‌کند [[پرهیز]] نمایند: {{متن قرآن|وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا}}<ref>«و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید» سوره حشر، آیه ۷.</ref>.
::::::پس از آیه ۲۳ [[سوره احزاب]]، که برخی از [[مؤمنان]] به عنوان کسانی که صادقانه به [[عهد الهی]] خود عمل کردند معرفی شده‌اند، این مطلب بیان شده است که [[خداوند]] [[صادقین]] را [[پاداش]] داده و [[منافقین]] را [[کیفر]] داده یا از آنان در خواهد گذشت<ref>{{متن قرآن|لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ}} «تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد؛ بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۲۴.</ref>. از [[تقابل]] میان صادقین و منافقین به دست می‌آید که، مقصود عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] نیست، بلکه مرتبه‌ای از صدق است که [[مؤمن]] [[راستین]] را از [[منافق]] جدا می‌سازد. این مطلب با روایاتی که امیرالمؤمین{{ع}} را مصداق [[آیه]] ۲۳ [[احزاب]] دانسته منافات ندارد؛ زیرا صادق در این آیه به صورت مطلق به کار رفته است، که عالی‌ترین مرتبه را نیز می‌تواند شامل شود، اگرچه به آن اختصاص ندارد.
 
::::::بنابراین، مقصود از کسانی که در [[آیات]] دیگر [[قرآن]] به [[صادق بودن]] توصیف شده‌اند فقط کسانی که از عالی‌ترین مرتبه صدق برخوردارند، نمی‌باشد، بلکه مقصود کسانی‌اند که از [[نفاق]] و [[تزلزل]] [[ایمانی]] پیراسته‌اند و [[تکلیف الهی]] را با [[نشاط]] و [[استواری]] انجام می‌دهند. عنوان جامع آنان [[پرهیزگاری]] است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}؛ یعنی به نخستین [[دستور خداوند]] در آیه ۱۱۹ [[توبه]]، عمل کرده‌اند. [[راه]] رسیدن به این [[افتخار]]، [[پیروی از پیشوایان معصوم]] است: {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}، که [[پیامبر]]{{صل}} سرآغاز و سرآمد آنان است.
[[گواه]] بر این که مقصود از [[صادق بودن]] در [[آیات]] یاد شده، داشتن [[ایمان راستین]] است؛ [[ایمانی]] که جلوه‌های آن در عمل به [[فرامین الهی]] و [[دوری از گناهان]] نمایان می‌شود، هرچند به مرز [[عصمت]] نمی‌رسد، این است که در [[سوره حجرات]] پس از این که ادعای [[اعراب]] را در داشتن [[ایمان]] رد می‌کند و یادآور می‌شود که ایمان در [[قلوب]] آنان وارد نشده و تنها [[اقرار زبانی]] و ظاهری به [[اسلام]] کرده‌اند: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> [[مؤمنان راستین]] را [[وصف]] کرده و در پایان، آنان را به عنوان “صادقین” معرفی کرده است: {{متن قرآن|إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ}}<ref>«تنها مؤمنانند که به خداوند و پیامبرش ایمان آورده‌اند سپس تردید نورزیده‌اند و با دارایی‌ها و جان‌هایشان در راه خداوند جهاد کرده‌اند، آنانند که راستگویند» سوره حجرات، آیه ۱۵.</ref>. همچنین در [[آیه]] ۱۵ [[آل عمران]] از [[پرهیزگاران]] و پاداش‌های [[اخروی]] آنان سخن به میان آمده و در وصف آنان آمده است: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَقُولُونَ رَبَّنَا إِنَّنَا آمَنَّا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«آنان که می‌گویند: پروردگارا! به راستی ما ایمان آورده‌ایم پس، از گناهان ما درگذر و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار!» سوره آل عمران، آیه ۱۶.</ref>، آن گاه ویژگی‌های آنان بیان شده است که از آن جمله صادق بودن آنان است<ref>{{متن قرآن|الصَّابِرِينَ وَالصَّادِقِينَ وَالْقَانِتِينَ وَالْمُنْفِقِينَ وَالْمُسْتَغْفِرِينَ بِالْأَسْحَارِ}} «(همان) شکیبایان و راستگویان و فرمانپذیران و بخشندگان و آمرزش‌خواهان در سحرگاهان» سوره آل عمران، آیه ۱۷.</ref>.
::::::علاوه بر نقد اساسی یاد شده که بر همه دیدگاه‌های [[تفسیری]] پیش گفته - غیر از دیدگاه چهارم- وارد است، بر دیدگاه دوم این نقد ویژه نیز وارد است که مفاد {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} [[پیروی]] از آنان در همه امور است، ولی آنچه مربوط به سه فرد متخلف از [[غزوه تبوک]] است، صادق بودن آنان در [[ندامت]] و توبه است، اگر مقصود از صادقین آنان بودند، مناسب‌تر این بود که گفته شود: {{عربی|کونوا مع التائبین}}.
 
::::::بر دیدگاه سوم نیز این اشکال ویژه وارد است که {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} عام است، و هیچ [[دلیل]] و توجیهی برای اختصاص آن به سه فرد متخلف از [[غزوه تبوک]] وجود ندارد، و اگر مقصود آنها بودند مناسب‌تر این بود که گفته شود: {{عربی|کونوا مع المجاهدین}}. با [[چشم‌پوشی]] از این اشکال، دیدگاه مزبور با نظریه چهارم منافات ندارد؛ زیرا در [[حقیقت]] از سه فرد متخلف خواسته شده است که با [[پیامبر]]{{صل}} و مسلمانانی که او را در غزوه تبوک [[همراهی]] کردند، باشند. [[شخصیت]] محور در آن [[غزوه]] پیامبر{{صل}} بود و [[اقتدا]] به [[مسلمانان]] به صورت مستقل از [[رسول اکرم]]{{صل}} مطرح نبود»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۳-۷۸.</ref>.
پس از آیه ۲۳ [[سوره احزاب]]، که برخی از [[مؤمنان]] به عنوان کسانی که صادقانه به [[عهد الهی]] خود عمل کردند معرفی شده‌اند، این مطلب بیان شده است که [[خداوند]] [[صادقین]] را [[پاداش]] داده و [[منافقین]] را [[کیفر]] داده یا از آنان در خواهد گذشت<ref>{{متن قرآن|لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ}} «تا خداوند راستگویان را برای راستیشان پاداش دهد و دورویان را اگر خواهد عذاب کند یا از آنان بگذرد؛ بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره احزاب، آیه ۲۴.</ref>. از [[تقابل]] میان صادقین و منافقین به دست می‌آید که، مقصود عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] نیست، بلکه مرتبه‌ای از صدق است که [[مؤمن]] [[راستین]] را از [[منافق]] جدا می‌سازد. این مطلب با روایاتی که امیرالمؤمین{{ع}} را مصداق [[آیه]] ۲۳ [[احزاب]] دانسته منافات ندارد؛ زیرا صادق در این آیه به صورت مطلق به کار رفته است، که عالی‌ترین مرتبه را نیز می‌تواند شامل شود، اگرچه به آن اختصاص ندارد.
 
بنابراین، مقصود از کسانی که در [[آیات]] دیگر [[قرآن]] به [[صادق بودن]] توصیف شده‌اند فقط کسانی که از عالی‌ترین مرتبه صدق برخوردارند، نمی‌باشد، بلکه مقصود کسانی‌اند که از [[نفاق]] و [[تزلزل]] [[ایمانی]] پیراسته‌اند و [[تکلیف الهی]] را با [[نشاط]] و [[استواری]] انجام می‌دهند. عنوان جامع آنان [[پرهیزگاری]] است: {{متن قرآن|أُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}؛ یعنی به نخستین [[دستور خداوند]] در آیه ۱۱۹ [[توبه]]، عمل کرده‌اند. [[راه]] رسیدن به این [[افتخار]]، [[پیروی از پیشوایان معصوم]] است: {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}، که [[پیامبر]]{{صل}} سرآغاز و سرآمد آنان است.
 
علاوه بر نقد اساسی یاد شده که بر همه دیدگاه‌های [[تفسیری]] پیش گفته - غیر از دیدگاه چهارم- وارد است، بر دیدگاه دوم این نقد ویژه نیز وارد است که مفاد {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} [[پیروی]] از آنان در همه امور است، ولی آنچه مربوط به سه فرد متخلف از [[غزوه تبوک]] است، صادق بودن آنان در [[ندامت]] و توبه است، اگر مقصود از صادقین آنان بودند، مناسب‌تر این بود که گفته شود: {{عربی|کونوا مع التائبین}}.
 
بر دیدگاه سوم نیز این اشکال ویژه وارد است که {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} عام است، و هیچ [[دلیل]] و توجیهی برای اختصاص آن به سه فرد متخلف از [[غزوه تبوک]] وجود ندارد، و اگر مقصود آنها بودند مناسب‌تر این بود که گفته شود: {{عربی|کونوا مع المجاهدین}}. با [[چشم‌پوشی]] از این اشکال، دیدگاه مزبور با نظریه چهارم منافات ندارد؛ زیرا در [[حقیقت]] از سه فرد متخلف خواسته شده است که با [[پیامبر]]{{صل}} و مسلمانانی که او را در غزوه تبوک [[همراهی]] کردند، باشند. [[شخصیت]] محور در آن [[غزوه]] پیامبر{{صل}} بود و [[اقتدا]] به [[مسلمانان]] به صورت مستقل از [[رسول اکرم]]{{صل}} مطرح نبود»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۷۳-۷۸.</ref>.
:::::*«“صادقین” در [[آیه]] مورد بحث، در [[حقیقت]]، همان [[صدیقین]] در آیه دیگر [[قرآن]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>.
:::::*«“صادقین” در [[آیه]] مورد بحث، در [[حقیقت]]، همان [[صدیقین]] در آیه دیگر [[قرآن]] است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref>.
::::::[[اطاعت از خدا]] و [[رسول خدا]] به این است که [[انسان]] از قرآن و [[سنت]] [[پیروی]] کند و پیروی از قرآن و سنت در گرو این است که از [[پیشوایان معصوم]] [[اطاعت]] نماید؛ کسانی که قرآن و سنت را به خوبی می‌شناسند و در رعایت آن، کم‌ترین لغزشی ندارند و آنان همان [[پیشوایان]] معصوم‌اند که در آیه مورد بحث از آنان به عنوان “صادقین” و در [[آیه ۵۹ سوره نساء]] با عنوان “اولی الامر” یاد شده است.
 
::::::[[بدیهی]] است هر کسی در [[دنیا]] پیرو [[پیامبر]] و پیشوایان معصوم باشد، در [[آخرت]] نیز با آنان [[محشور]] خواهد بود. بنابراین نتیجه عمل به آیه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> همان است که در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> بیان شده است، و دست‌آورد {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} در دنیا، {{عربی|مع الصدیقین}} در [[قیامت]] است.
[[اطاعت از خدا]] و [[رسول خدا]] به این است که [[انسان]] از قرآن و [[سنت]] [[پیروی]] کند و پیروی از قرآن و سنت در گرو این است که از [[پیشوایان معصوم]] [[اطاعت]] نماید؛ کسانی که قرآن و سنت را به خوبی می‌شناسند و در رعایت آن، کم‌ترین لغزشی ندارند و آنان همان [[پیشوایان]] معصوم‌اند که در آیه مورد بحث از آنان به عنوان “صادقین” و در [[آیه ۵۹ سوره نساء]] با عنوان “اولی الامر” یاد شده است.
::::::[[گواه]] بر این مطلب این است که در [[روایات اهل بیت]]{{عم}}، همان گونه که “صادقین” در آیه ۱۱۹ [[سوره توبه]] بر [[امامان معصوم]]{{عم}} [[تطبیق]] شده است، “صدیقین” در [[آیه]] ۶۹ [[سوره نساء]] نیز بر آنان [[تطبیق]] گردیده است، چنان که [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که پس از [[تلاوت]] آیه یاد شده فرمود: {{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ نَحْنُ‏ الصِّدِّيقُونَ‏ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ‏ الصَّالِحُونَ‏ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ‏ كَمَا سَمَّاكُمُ‏ اللَّهُ}}<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۳۳.</ref>؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مصداق نبیین است و ما مصداق [[صدیقین]] و [[شهداء]] هستیم و شما مصداق [[صالحان]] هستید. پس همان گونه که [[خداوند]] شما را [[صالح]] نامیده است، به نشانه‌های [[صلاح]] آراسته گردید»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۷.</ref>.
 
[[بدیهی]] است هر کسی در [[دنیا]] پیرو [[پیامبر]] و پیشوایان معصوم باشد، در [[آخرت]] نیز با آنان [[محشور]] خواهد بود. بنابراین نتیجه عمل به آیه: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> همان است که در آیه {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> بیان شده است، و دست‌آورد {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} در دنیا، {{عربی|مع الصدیقین}} در [[قیامت]] است.
 
[[گواه]] بر این مطلب این است که در [[روایات اهل بیت]]{{عم}}، همان گونه که “صادقین” در آیه ۱۱۹ [[سوره توبه]] بر [[امامان معصوم]]{{عم}} [[تطبیق]] شده است، “صدیقین” در [[آیه]] ۶۹ [[سوره نساء]] نیز بر آنان [[تطبیق]] گردیده است، چنان که [[ابوبصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] کرده است که پس از [[تلاوت]] آیه یاد شده فرمود: {{متن حدیث|رَسُولُ اللَّهِ{{صل}} فِي هَذَا الْمَوْضِعِ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ نَحْنُ‏ الصِّدِّيقُونَ‏ وَ الشُّهَدَاءُ وَ أَنْتُمُ‏ الصَّالِحُونَ‏ فَتَسَمَّوْا بِالصَّلَاحِ‏ كَمَا سَمَّاكُمُ‏ اللَّهُ}}<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶؛ بحار الانوار، ج۲۴، ص۳۳.</ref>؛ [[پیامبر اکرم]]{{صل}} مصداق نبیین است و ما مصداق [[صدیقین]] و [[شهداء]] هستیم و شما مصداق [[صالحان]] هستید. پس همان گونه که [[خداوند]] شما را [[صالح]] نامیده است، به نشانه‌های [[صلاح]] آراسته گردید»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت اهل بیت (کتاب)|امامت اهل بیت]]، ص ۸۷.</ref>.
:::::*«درباره مصادیق [[صادقین]] و ویژگی‌های آنان از سوی [[مفسران]] اقوال گوناگونی [[نقل]] شده که عبارتند از:  
:::::*«درباره مصادیق [[صادقین]] و ویژگی‌های آنان از سوی [[مفسران]] اقوال گوناگونی [[نقل]] شده که عبارتند از:  
:::::#مقصود از [[صادقین]] در [[آیه]]، اوصاف یاد شده در [[آیه]] ۱۷۷ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref> «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> است که عبارتند از: [[ایمان به خدا]]، [[روز قیامت]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب‌های آسمانی]] و [[پیامبران]]، [[انفاق در راه خدا]]، [[اقامه نماز]]، پرداختن [[زکات]]، [[وفای به عهد]]، [[صبر]] و [[شکیبایی]] در [[ناملایمات]] [[زندگی]]. [[خداوند سبحان]] در این [[آیه]] دارندگان اوصاف یاد شده را صادق و [[پرهیزگار]] نامیده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.</ref>.
:::::#مقصود از [[صادقین]] در [[آیه]]، اوصاف یاد شده در [[آیه]] ۱۷۷ [[سوره بقره]]: {{متن قرآن|لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَلَكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ}}<ref> «نیکی آن نیست که روی را سوی خاور و باختر بگردانید، بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد و نماز برپا دارد و زکات پردازد و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند؛ و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار، آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.</ref> است که عبارتند از: [[ایمان به خدا]]، [[روز قیامت]]، [[فرشتگان]]، [[کتاب‌های آسمانی]] و [[پیامبران]]، [[انفاق در راه خدا]]، [[اقامه نماز]]، پرداختن [[زکات]]، [[وفای به عهد]]، [[صبر]] و [[شکیبایی]] در [[ناملایمات]] [[زندگی]]. [[خداوند سبحان]] در این [[آیه]] دارندگان اوصاف یاد شده را صادق و [[پرهیزگار]] نامیده است<ref>طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج۳، ص۸۱.</ref>.
خط ۵۵: خط ۶۶:
:::::#در برخی دیگر از [[روایات]] [[صادقین]] بر [[محمد و آل محمد|محمد (ص) و اهل بیتش (ع)]] [[تطبیق]] شده است<ref>حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.</ref>.
:::::#در برخی دیگر از [[روایات]] [[صادقین]] بر [[محمد و آل محمد|محمد (ص) و اهل بیتش (ع)]] [[تطبیق]] شده است<ref>حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.</ref>.
:::::#در مجامع [[روایی]] [[شیعه]] [[احادیث]] زیادی [[صادقین]] را بر [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] کرده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۲.</ref>. چنان که [[شیخ صدوق]] از [[امیرمؤمنان]] [[روایت]] کرده که وقتی آیه صادقین نازل گردید، فردی از [[پیامبر]]{{صل}} پرسید: آیا [[صادقین]] عام است یا خاص؟ [[پیامبر]]{{صل}} پاسخ داد: مأموران به [[همراهی]] با [[صادقین]] عام است و همه [[مؤمنان]] را شامل می‌شود، ولی [[صادقون]]، خاص است و به برادرم [[علی]]{{ع}} و دیگر [[جانشینان]] من تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد<ref> ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۶۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۴۹؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۵.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>.
:::::#در مجامع [[روایی]] [[شیعه]] [[احادیث]] زیادی [[صادقین]] را بر [[ائمه اهل بیت]]{{عم}} [[تفسیر]] کرده است<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۲.</ref>. چنان که [[شیخ صدوق]] از [[امیرمؤمنان]] [[روایت]] کرده که وقتی آیه صادقین نازل گردید، فردی از [[پیامبر]]{{صل}} پرسید: آیا [[صادقین]] عام است یا خاص؟ [[پیامبر]]{{صل}} پاسخ داد: مأموران به [[همراهی]] با [[صادقین]] عام است و همه [[مؤمنان]] را شامل می‌شود، ولی [[صادقون]]، خاص است و به برادرم [[علی]]{{ع}} و دیگر [[جانشینان]] من تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد<ref> ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۶۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۴۹؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۵.</ref><ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۴.</ref>.
::::::در نقد چهار نظریه اول باید گفت: این که در برخی از [[آیات]] برای بعضی از [[مؤمنان]] عنوان [[صادقین]] اطلاق شده است، تردیدی نیست، ولی این بدان معنا نیست که مراد از [[صادقین]] در [[آیه]] مورد بحث آنها باشند، چون بعداً اثبات می‌شود که مقصود از [[صادقین]] کسانی هستند که عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] را دارا باشند و این [[مقام]] تنها بر افراد [[معصوم]] قابل [[تطبیق]] است.
 
::::::نظریه پنجم نیز مخدوش است، چون {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} عام بوده و اختصاص آن به سه فرد متخلف [[دلیل]] نداشت.
در نقد چهار نظریه اول باید گفت: این که در برخی از [[آیات]] برای بعضی از [[مؤمنان]] عنوان [[صادقین]] اطلاق شده است، تردیدی نیست، ولی این بدان معنا نیست که مراد از [[صادقین]] در [[آیه]] مورد بحث آنها باشند، چون بعداً اثبات می‌شود که مقصود از [[صادقین]] کسانی هستند که عالی‌ترین مرتبه [[صدق]] را دارا باشند و این [[مقام]] تنها بر افراد [[معصوم]] قابل [[تطبیق]] است.
::::::اما در نظریه ششم بر فرض که کلمه مع در [[ادبیات عرب]] به معنای من به کار رفته باشد، لکن چنین کاربردی غیر رایج بوده و در مورد بحث [[نیازمند]] [[دلیل]] است، در حالی که چنین دلیلی وجود ندارد. [[قرائت]] [[عبدالله بن مسعود]] در این باره نیز شاذ و غیر قابل [[اعتماد]] است<ref>طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۱۱، ص۷۶.</ref>.
 
::::::اما سه قول اخیر کاملاً با همدیگر هماهنگ، و مفادش آن است که مقصود از [[صادقین]] در [[آیه]] مورد بحث [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]] از [[اهل بیت]] آن [[حضرت]] می‌باشند، و اگر در برخی [[روایات]] فقط [[علی]]{{ع}}[[ ذکر]] شده است بدان جهت است که او نخستین [[پیشوای معصوم]] [[مسلمانان]] پس از [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌باشد. بنابراین مراد از [[صادقین]] [[کامل‌ترین]] مرتبه [[صدق]]، یعنی کسانی که از [[مقام عصمت]] برخوردارند، می‌باشد در این زمینه دو تقریر ارائه شده است:  
نظریه پنجم نیز مخدوش است، چون {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا}} عام بوده و اختصاص آن به سه فرد متخلف [[دلیل]] نداشت.
 
اما در نظریه ششم بر فرض که کلمه مع در [[ادبیات عرب]] به معنای من به کار رفته باشد، لکن چنین کاربردی غیر رایج بوده و در مورد بحث [[نیازمند]] [[دلیل]] است، در حالی که چنین دلیلی وجود ندارد. [[قرائت]] [[عبدالله بن مسعود]] در این باره نیز شاذ و غیر قابل [[اعتماد]] است<ref>طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۱۱، ص۷۶.</ref>.
 
اما سه قول اخیر کاملاً با همدیگر هماهنگ، و مفادش آن است که مقصود از [[صادقین]] در [[آیه]] مورد بحث [[پیامبر اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]] از [[اهل بیت]] آن [[حضرت]] می‌باشند، و اگر در برخی [[روایات]] فقط [[علی]]{{ع}}[[ ذکر]] شده است بدان جهت است که او نخستین [[پیشوای معصوم]] [[مسلمانان]] پس از [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌باشد. بنابراین مراد از [[صادقین]] [[کامل‌ترین]] مرتبه [[صدق]]، یعنی کسانی که از [[مقام عصمت]] برخوردارند، می‌باشد در این زمینه دو تقریر ارائه شده است:  
:::::#تقریر [[علامه حلی]]: وی در شرح [[کلام]] [[محقق طوسی]] که [[آیه]] {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} را از [[دلایل امامت]] [[علی]]{{ع}} دانسته، گفته است: [[خداوند متعال]] به بودن با [[صادقین]] [[امر]] کرده است و مقصود از [[صادقین]] کسانی‌اند که [[صادق بودن]] آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد [[معصوم]] تحقق نمی‌یابد، زیرا نمی‌توان از [[صادق بودن]] غیر [[معصوم]] [[آگاه]] شد، و به [[اجماع]] [[مسلمانان]] از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} غیر از [[علی]]{{ع}} کسی [[معصوم]] نیست<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۵۰۳.</ref>.
:::::#تقریر [[علامه حلی]]: وی در شرح [[کلام]] [[محقق طوسی]] که [[آیه]] {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} را از [[دلایل امامت]] [[علی]]{{ع}} دانسته، گفته است: [[خداوند متعال]] به بودن با [[صادقین]] [[امر]] کرده است و مقصود از [[صادقین]] کسانی‌اند که [[صادق بودن]] آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد [[معصوم]] تحقق نمی‌یابد، زیرا نمی‌توان از [[صادق بودن]] غیر [[معصوم]] [[آگاه]] شد، و به [[اجماع]] [[مسلمانان]] از [[اصحاب پیامبر]]{{صل}} غیر از [[علی]]{{ع}} کسی [[معصوم]] نیست<ref>حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۵۰۳.</ref>.
:::::#تقریر [[فخر رازی]]: او [[آیه]] مورد بحث را [[دلیل]] [[عصمت صادقین]] دانسته و گفته است: جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ}} [[مؤمنان]] را به رعایت [[تقوای الهی]] [[دستور]] داده و از آنان خواسته که با [[صادقین]] باشند. از این جا معلوم می‌شود که [[مؤمنان]] [[معصوم]] نیستند و جهت صیانت از [[خطا]] باید از کسانی [[پیروی]] کنند که از [[خطا]] مصون باشند و آنان [[صادقین]] هستند، و چون این مطلب ([[مؤمنان]] [[خطاپذیر]]) در همه زمان‌ها تحقق دارد، پس در همه زمان‌ها نیز باید [[معصوم]] وجود داشته باشد تا [[مؤمنان]] از او [[پیروی]] کنند. آن گاه گفته است: [[پیروی از معصوم]] در صورتی ممکن است که [[انسان]] به او عالم باشد، در غیر این صورت [[دستور]] به [[پیروی]] از او [[تکلیف]] به مالایطاق خواهد بود، و چون ما [[انسان]] معینی را به عنوان [[معصوم]] نمی‌شناسیم، بنابراین تنها مجموع [[امت]] باقی می‌ماند که مصداق [[صادقین]] باشند و [[مؤمنان]] باید از آنها [[پیروی]] کنند<ref>رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>.
:::::#تقریر [[فخر رازی]]: او [[آیه]] مورد بحث را [[دلیل]] [[عصمت صادقین]] دانسته و گفته است: جمله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ}} [[مؤمنان]] را به رعایت [[تقوای الهی]] [[دستور]] داده و از آنان خواسته که با [[صادقین]] باشند. از این جا معلوم می‌شود که [[مؤمنان]] [[معصوم]] نیستند و جهت صیانت از [[خطا]] باید از کسانی [[پیروی]] کنند که از [[خطا]] مصون باشند و آنان [[صادقین]] هستند، و چون این مطلب ([[مؤمنان]] [[خطاپذیر]]) در همه زمان‌ها تحقق دارد، پس در همه زمان‌ها نیز باید [[معصوم]] وجود داشته باشد تا [[مؤمنان]] از او [[پیروی]] کنند. آن گاه گفته است: [[پیروی از معصوم]] در صورتی ممکن است که [[انسان]] به او عالم باشد، در غیر این صورت [[دستور]] به [[پیروی]] از او [[تکلیف]] به مالایطاق خواهد بود، و چون ما [[انسان]] معینی را به عنوان [[معصوم]] نمی‌شناسیم، بنابراین تنها مجموع [[امت]] باقی می‌ماند که مصداق [[صادقین]] باشند و [[مؤمنان]] باید از آنها [[پیروی]] کنند<ref>رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.</ref>.
::::::سخن [[فخر رازی]] در این که مقصود از [[صادقین]] را افراد [[معصوم]] دانسته، [[استوار]] است، اما این که مصداق آن را [[اجماع امت]] بیان کرده نادرست است، زیرا:
 
سخن [[فخر رازی]] در این که مقصود از [[صادقین]] را افراد [[معصوم]] دانسته، [[استوار]] است، اما این که مصداق آن را [[اجماع امت]] بیان کرده نادرست است، زیرا:
:::::#مسائل مورد [[اجماع امت]] اندک است و نمی‌تواند راهگشای [[مسلمانان]] در [[احکام دینی]] باشد؛
:::::#مسائل مورد [[اجماع امت]] اندک است و نمی‌تواند راهگشای [[مسلمانان]] در [[احکام دینی]] باشد؛
:::::#اگر [[اجماع امت]] مشتمل بر فرد [[معصوم]] نباشد، همچنان احتمال [[خطا]] در مورد آن وجود دارد؛
:::::#اگر [[اجماع امت]] مشتمل بر فرد [[معصوم]] نباشد، همچنان احتمال [[خطا]] در مورد آن وجود دارد؛
:::::#با مراجعه به [[قرآن]] ([[آیه تطهیر]]) و [[سنت نبوی]] ([[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]] و...) به روشنی می‌توان [[معصوم]] بودن [[اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} را [[شناخت]].
:::::#با مراجعه به [[قرآن]] ([[آیه تطهیر]]) و [[سنت نبوی]] ([[حدیث ثقلین]]، [[حدیث سفینه]] و...) به روشنی می‌توان [[معصوم]] بودن [[اهل بیت پیامبر]] اکرم{{صل}} را [[شناخت]].
::::::با توجه به دو تقریر یاد شده می‌توان [[استدلال]] به آیه صادقین را بر [[لزوم]] [[پیروی]] [[مسلمانان]] از [[امامان معصوم]] چنین بیان کرد: [[خداوند]] در آیه صادقین [[مؤمنان]] را به [[پرهیزگاری]] و هماهنگی با [[صادقین]] [[دستور]] داده است. و مفاد {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} این است که باید [[مؤمنان]] با [[صادقین]] هماهنگ بوده و پیرو آنان باشند. از سوی دیگر در امر [[خداوند]] به [[پیروی]] از [[صادقین]] هیچ‌گونه قید و شرطی به کار نرفته است، از این اطلاق دو نکته استفاده می‌شود: یکی این که [[صادقین]] کسانی‌اند که در همه زمینه‌های مربوط به [[حیات]] اِرادی خود اعم از [[عقیده]]، [[اخلاق]]، گفتار و [[رفتار]]، صادق‌اند (اطلاق موردی) و دیگری این که آنان در زمینه‌های یادشده در همه حالات صادق‌اند (اطلاق احوالی). بدون [[شک]]، [[صادق بودن]] به گونه یادشده با [[عصمت]] ملازمه دارد. در نتیجه، [[صادقین]] معصوم‌اند و [[مؤمنان]] باید از آنان [[پیروی]] کنند.
 
::::::نکته پایانی این که [[صادقین]] در [[آیه]] مورد بحث همان [[صدیقین]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> هستند<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. بنابراین، دستاورد {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} در [[دنیا]] {{عربی|مَعَ الصِّدِّيقِينَ}} در [[آخرت]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵.</ref>.
با توجه به دو تقریر یاد شده می‌توان [[استدلال]] به آیه صادقین را بر [[لزوم]] [[پیروی]] [[مسلمانان]] از [[امامان معصوم]] چنین بیان کرد: [[خداوند]] در آیه صادقین [[مؤمنان]] را به [[پرهیزگاری]] و هماهنگی با [[صادقین]] [[دستور]] داده است. و مفاد {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} این است که باید [[مؤمنان]] با [[صادقین]] هماهنگ بوده و پیرو آنان باشند. از سوی دیگر در امر [[خداوند]] به [[پیروی]] از [[صادقین]] هیچ‌گونه قید و شرطی به کار نرفته است، از این اطلاق دو نکته استفاده می‌شود: یکی این که [[صادقین]] کسانی‌اند که در همه زمینه‌های مربوط به [[حیات]] اِرادی خود اعم از [[عقیده]]، [[اخلاق]]، گفتار و [[رفتار]]، صادق‌اند (اطلاق موردی) و دیگری این که آنان در زمینه‌های یادشده در همه حالات صادق‌اند (اطلاق احوالی). بدون [[شک]]، [[صادق بودن]] به گونه یادشده با [[عصمت]] ملازمه دارد. در نتیجه، [[صادقین]] معصوم‌اند و [[مؤمنان]] باید از آنان [[پیروی]] کنند.
::::::«در احادیثی که در منابع [[شیعی]] و [[سنی]] [[روایت]] شده است، صادقان معصوم بر [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان اهل بیت]]{{عم}} [[تطبیق]] شده است.
 
نکته پایانی این که [[صادقین]] در [[آیه]] مورد بحث همان [[صدیقین]] در [[آیه]] {{متن قرآن|وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا}}<ref>«و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.</ref> هستند<ref>عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶.</ref>. بنابراین، دستاورد {{متن قرآن|مَعَ الصَّادِقِينَ}} در [[دنیا]] {{عربی|مَعَ الصِّدِّيقِينَ}} در [[آخرت]] است<ref>[[علی ربانی گلپایگانی| ربانی گلپایگانی، علی]]، [[آیه صادقین (مقاله)|آیه صادقین]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵.</ref>.
 
«در احادیثی که در منابع [[شیعی]] و [[سنی]] [[روایت]] شده است، صادقان معصوم بر [[پیامبر]]{{صل}}، [[علی]]{{ع}} و دیگر [[امامان اهل بیت]]{{عم}} [[تطبیق]] شده است.
:::::# [[حاکم حسکانی]] از [[ابن عباس]] روایت کرده که گفته است مقصود از [[صادقین]] علی{{ع}} و [[اصحاب]] او است: {{عربی|مع علی و أصحابه}}<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.
:::::# [[حاکم حسکانی]] از [[ابن عباس]] روایت کرده که گفته است مقصود از [[صادقین]] علی{{ع}} و [[اصحاب]] او است: {{عربی|مع علی و أصحابه}}<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۰.</ref>.
:::::#وی در [[حدیث]] دیگری از [[عبدالله بن عمر]] روایت کرده که گفته است: {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} {{عربی|یعنی محمداً و أهل بیته”}}: یعنی با پیامبر و [[اهل بیت]] او باشید<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.</ref>.
:::::#وی در [[حدیث]] دیگری از [[عبدالله بن عمر]] روایت کرده که گفته است: {{متن قرآن|كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} {{عربی|یعنی محمداً و أهل بیته”}}: یعنی با پیامبر و [[اهل بیت]] او باشید<ref>شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.</ref>.
خط ۸۶: خط ۱۰۵:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مقامی]]'''، در کتاب ''«[[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[مهدی مقامی]]'''، در کتاب ''«[[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[صدق]] به معنای [[درستی]] و مطابقت با [[حق]]<ref>نسبت میان حقیقت و واقعیت عام و خاص مطلق است.</ref> است؛ [[ابن‌منظور]] "[[صدق]]" را نقیضِ [[کذب]] دانسته و یکی از مصادیق آن را "مرد درست در برابر [[مرد]] [[نادرست]]" یاد کرده است<ref>ابن منظور، ابوالفضل، جمال‌الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۹۳. الصِّدق: نقیض الکذب... و هذا رجل صِدْق، مضاف، بمعنی نعم الرجل هو.</ref>. مرحوم [[حسن مصطفوی]] می‌نویسد: {{عربی|أن الأصل الواحد في هذه المادة: هو التمامیة والصحة من الخلاف والكون على حقّ... فظهر أن حقیقة الصدق تختلف باختلاف الموارد والمصاديق: فالتمامیة وصحة الأمر إما في قول، فيقال قوله صدق. أو في عقیدة، فيقال صدق في اعتقاده وفكره. أو في عمل، فيقال هو صادق في أفعاله}}<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۶۱.</ref>.
::::::«[[صدق]] به معنای [[درستی]] و مطابقت با [[حق]]<ref>نسبت میان حقیقت و واقعیت عام و خاص مطلق است.</ref> است؛ [[ابن‌منظور]] "[[صدق]]" را نقیضِ [[کذب]] دانسته و یکی از مصادیق آن را "مرد درست در برابر [[مرد]] [[نادرست]]" یاد کرده است<ref>ابن منظور، ابوالفضل، جمال‌الدین، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۰، ص۱۹۳. الصِّدق: نقیض الکذب... و هذا رجل صِدْق، مضاف، بمعنی نعم الرجل هو.</ref>. مرحوم [[حسن مصطفوی]] می‌نویسد: {{عربی|أن الأصل الواحد في هذه المادة: هو التمامیة والصحة من الخلاف والكون على حقّ... فظهر أن حقیقة الصدق تختلف باختلاف الموارد والمصاديق: فالتمامیة وصحة الأمر إما في قول، فيقال قوله صدق. أو في عقیدة، فيقال صدق في اعتقاده وفكره. أو في عمل، فيقال هو صادق في أفعاله}}<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۲۶۱.</ref>.
::::::[[زمخشری]] در کشاف می‌نویسد: "[[صادقین]] کسانی‌اند که در [[دین خدا]] [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق بوده‌اند"<ref>{{عربی|هم الذين صدقوا في دين الله نية وقولاً وعملا}}؛ زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز می‌نویسد: "[[صدق]] در اصل [[وصف]] گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد؛ ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیّت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق می‌شود، امور یادشده نیز، به [[وصف]] [[صدق]] توصیف میگردند. بر این پایه، کسی که عقیده‌اش با نفس‌الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به اراد‌ه خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیّت]] و اراده‌اش صادق است"<ref>{{عربی|الصدق بحسب الأصل مطابقة القول والخبر للخارج، ویوصف به الإنسان إذا طابق خبره الخارج ثم لما عد کل من الاعتقاد والعزم- الإرادة - قولا توسع فی معنی الصدق فعد الإنسان صادقا إذا طابق خبره الخارج وصادقا إذا عمل بما اعتقده وصادقا إذا أتی بما یریده ویعزم علیه علی الجد}}؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲؛ .</ref>. با توجه به معنا و کاربرد [[صدق]] در کتب لغت، بیان مفسّران و [[آیات قرآن]] چند نکته دست‌ یافتنی است:
 
[[زمخشری]] در کشاف می‌نویسد: "[[صادقین]] کسانی‌اند که در [[دین خدا]] [[عقیده]]، گفتار و [[رفتار]] صادق بوده‌اند"<ref>{{عربی|هم الذين صدقوا في دين الله نية وقولاً وعملا}}؛ زمخشری، الکشاف، ج۲، ص۳۲۰.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز می‌نویسد: "[[صدق]] در اصل [[وصف]] گفتاری است که با واقعیت خارج مطابقت دارد؛ ولی از آنجا که بر [[عقیده]]، [[نیّت]] و [[عزم]] و [[اراده]] نیز قول اطلاق می‌شود، امور یادشده نیز، به [[وصف]] [[صدق]] توصیف میگردند. بر این پایه، کسی که عقیده‌اش با نفس‌الأمر مطابقت داشته باشد، یا ظاهر و باطنش هماهنگ باشد، یا به اراد‌ه خویش [[جامه]] عمل بپوشاند، در [[عقیده]]، [[نیّت]] و اراده‌اش صادق است"<ref>{{عربی|الصدق بحسب الأصل مطابقة القول والخبر للخارج، ویوصف به الإنسان إذا طابق خبره الخارج ثم لما عد کل من الاعتقاد والعزم- الإرادة - قولا توسع فی معنی الصدق فعد الإنسان صادقا إذا طابق خبره الخارج وصادقا إذا عمل بما اعتقده وصادقا إذا أتی بما یریده ویعزم علیه علی الجد}}؛ طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج۹، ص۴۰۲؛ .</ref>. با توجه به معنا و کاربرد [[صدق]] در کتب لغت، بیان مفسّران و [[آیات قرآن]] چند نکته دست‌ یافتنی است:
:::::#[[صدق]] به معنای مطابقت با خارج ([[حق]]) است.
:::::#[[صدق]] به معنای مطابقت با خارج ([[حق]]) است.
:::::#[[صدق]] اختصاص به گفتار ندارد، بلکه در [[اعتقاد]]، [[نیت]]، خُلق، عمل و [[رفتار]] نیز به کار می‌رود؛ از این‌رو، ترجمه "صادق" به [[راستگو]]، ترجمه به فرد غالب است؛ و گرنه هر یک از راست‌گو، راست‌کردار، درست [[اعتقاد]] و... میتواند مصداق معنای این واژه باشد.
:::::#[[صدق]] اختصاص به گفتار ندارد، بلکه در [[اعتقاد]]، [[نیت]]، خُلق، عمل و [[رفتار]] نیز به کار می‌رود؛ از این‌رو، ترجمه "صادق" به [[راستگو]]، ترجمه به فرد غالب است؛ و گرنه هر یک از راست‌گو، راست‌کردار، درست [[اعتقاد]] و... میتواند مصداق معنای این واژه باشد.
::::::از این‌رو [[صادقان]] باید کسانی باشند که هم [[افکار]] و هم گفتار و هم [[رفتار]] آنها مطابق با [[حق]] باشد و کسی که چنین باشد، [[معصوم]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۱۹-۱۲۰.</ref>.
 
::::::*«در اینکه مصداق [[صادقین]] کیانند دو قول است:
از این‌رو [[صادقان]] باید کسانی باشند که هم [[افکار]] و هم گفتار و هم [[رفتار]] آنها مطابق با [[حق]] باشد و کسی که چنین باشد، [[معصوم]] است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۱۹-۱۲۰.</ref>.
 
*«در اینکه مصداق [[صادقین]] کیانند دو قول است:
::::::#[[شیعه]]: بر پایه [[روایات]] و با توجه به مفهوم [[صادقین]]، مصداق [[صادقین]] [[اهل‌بیت]] پیامبرند.
::::::#[[شیعه]]: بر پایه [[روایات]] و با توجه به مفهوم [[صادقین]]، مصداق [[صادقین]] [[اهل‌بیت]] پیامبرند.
::::::#ا[[هل‌ سنت]]: در تشخیص مصداق [[صادقین]] [[اختلاف]] نظر و دستِ‌کم چهار دیدگاه دارند.  
 
#ا[[هل‌ سنت]]: در تشخیص مصداق [[صادقین]] [[اختلاف]] نظر و دستِ‌کم چهار دیدگاه دارند.  
:::::::'''[[ادله]] [[شیعه]] بر مدعای خود''': [[بهترین]] راه تشخیص مصداق [[صادقین]]، مراجعه به قول [[امین]] [[وحی]] [[حضرت]] ختمی [[مرتبت]] [[پیامبر خاتم|محمد بن عبدالله]]{{صل}} است. ایشان در [[روایات]] متعددی که [[اهل سنت]] برخی از آن [[روایات]] را در کتاب‌های خود آورده‌اند، مصادیق [[صادقین]] را مشخص و معین کرده‌اند: "هنگامی که [[آیه صادقین]] نازل گردید، [[سلمان]] از [[پیامبر]] پرسید: آیا [[صادقین]] عام است یا خاص؟ [[پیامبر]] پاسخ دادند: مأموران به [[همراهی]] با [[صادقین]] عام است و همه [[مؤمنان]] را در بر میگیرد، ولی [[صادقون]]، خاص است و به برادرم [[علی]] و دیگر [[جانشینان]] من تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْزَلَ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} فَقَالَ سَلْمَانُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ عَامَّةٌ أَمْ خَاصَّةٌ فَقَالَ أَمَّا الْمَأْمُورُونَ فَعَامَّةٌ لِأَنَّ جَمَاعَةَ الْمُؤْمِنِينَ أُمِرُوا بِذَلِكَ وَ أَمَّا الصَّادِقُونَ فَخَاصَّةٌ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْصِيَائِي مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ }}؛ اکمال‌الدین، ص۲۶۲، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ص۵۲. .</ref> {{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}} قَالَ: أَمَرَ اللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ بِأَجْمَعِهِمْ أَنْ يَخَافُوا اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ}}<ref>شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۵.</ref>. {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً<ref>ر.ک: حسکانی، عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۲.</ref>؛ ایضاً فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: مَعَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۹۰.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۲۱.</ref>.
:::::::'''[[ادله]] [[شیعه]] بر مدعای خود''': [[بهترین]] راه تشخیص مصداق [[صادقین]]، مراجعه به قول [[امین]] [[وحی]] [[حضرت]] ختمی [[مرتبت]] [[پیامبر خاتم|محمد بن عبدالله]]{{صل}} است. ایشان در [[روایات]] متعددی که [[اهل سنت]] برخی از آن [[روایات]] را در کتاب‌های خود آورده‌اند، مصادیق [[صادقین]] را مشخص و معین کرده‌اند: "هنگامی که [[آیه صادقین]] نازل گردید، [[سلمان]] از [[پیامبر]] پرسید: آیا [[صادقین]] عام است یا خاص؟ [[پیامبر]] پاسخ دادند: مأموران به [[همراهی]] با [[صادقین]] عام است و همه [[مؤمنان]] را در بر میگیرد، ولی [[صادقون]]، خاص است و به برادرم [[علی]] و دیگر [[جانشینان]] من تا [[روز قیامت]] اختصاص دارد"<ref>{{متن حدیث|أَنَّ اللَّهَ جَلَّ اسْمُهُ أَنْزَلَ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} فَقَالَ سَلْمَانُ يَا رَسُولَ اللَّهِ أَ عَامَّةٌ أَمْ خَاصَّةٌ فَقَالَ أَمَّا الْمَأْمُورُونَ فَعَامَّةٌ لِأَنَّ جَمَاعَةَ الْمُؤْمِنِينَ أُمِرُوا بِذَلِكَ وَ أَمَّا الصَّادِقُونَ فَخَاصَّةٌ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ أَوْصِيَائِي مِنْ بَعْدِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ }}؛ اکمال‌الدین، ص۲۶۲، بحارالأنوار، ج۴۳، ص۱۴۹؛ ینابیع الموده، ص۵۲. .</ref> {{متن حدیث|عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ فِي قَوْلِهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ}} قَالَ: أَمَرَ اللَّهُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ بِأَجْمَعِهِمْ أَنْ يَخَافُوا اللَّهَ ثُمَّ قَالَ لَهُمْ: {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} يَعْنِي مُحَمَّداً وَ أَهْلَ بَيْتِهِ}}<ref>شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۵.</ref>. {{متن حدیث|عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: نَزَلَتْ فِي عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ خَاصَّةً<ref>ر.ک: حسکانی، عبیدالله بن احمد حسکانی، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۳۴۲.</ref>؛ ایضاً فِي قَوْلِهِ: {{متن قرآن|اتَّقُوا اللَّهَ وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} قَالَ: مَعَ عَلِيِ بْنِ أَبِي طَالِبٍ}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص۲۹۰.</ref><ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۲۱.</ref>.
::::::'''اقوال و [[ادله]] [[اهل‌ سنت]]''': [[محدّثان]] و [[مفسران]] [[اهل‌ سنت]] در [[تعیین]] مصداق [[آیه]] [[اختلاف]] دیدگاه داشته و دستِ‌کم سه گروه‌اند<ref>التفسیر المظهری، ج۴، ص۳۲۰: {{متن حدیث|قال ابن عباس و کذا روی عن ابن عمر ای کونوا مع محمد و أصحابه الذین صدقت نیاتهم و استقامت قلوبهم و أعمالهم و خرجوا مع رسول الله الی تبوک بإخلاص نیة دون المنافقین المتخلفین عنه و قال سعید بن جبیر مع أبی بکر و عمر و قال الضحاک أمروا ان یکونوا مع ابی بکر و عمر و أصحابهما و روی انه قال ابن عباس مع علی ابن ابی طالب عن سفیان قال تفسیر اختلاف انما هو کلام جامع یراد به هذا و هذا و قال ابن جریج مع المهاجرین لقوله تعالی للفقراء المهاجرین الی قوله أولئک هم الصادقون و قیل من الذین صدقوا فی الاعتراف بالذنب و لم یعتذروا بالاعذار الکاذب}}. برخی از [[مفسران]] اهل‌سنّت مانند [[محمد عبده]] در [[تفسیر]] المنار، ج۱۱، ص۷۲: با استناد به [[قرائت]] [[عبدالله بن مسعود]] کلمه «مع» در [[آیه]] را به معنای «من» [[تفسیر]] کرده‌اند یعنی [[مؤمنان]] باید [[پرهیزکار]] و [[راستگو]] باشند، در پاسخ به این [[مفسران]] گفته می‌شود: اولاً: بر فرض که کلمه «مع» در [[ادبیات عرب]] به معنای «من» به کار رفته باشد، چنین کاربردی رایج نبوده و [[نیازمند]] [[دلیل]] است و چنین دلیلی در دسترس نیست. ثانیاً: [[قرائت]] [[عبد الله بن مسعود]] در این باره نیز شاذ و غیر قابل [[اعتماد]] است.</ref>:
 
'''اقوال و [[ادله]] [[اهل‌ سنت]]''': [[محدّثان]] و [[مفسران]] [[اهل‌ سنت]] در [[تعیین]] مصداق [[آیه]] [[اختلاف]] دیدگاه داشته و دستِ‌کم سه گروه‌اند<ref>التفسیر المظهری، ج۴، ص۳۲۰: {{متن حدیث|قال ابن عباس و کذا روی عن ابن عمر ای کونوا مع محمد و أصحابه الذین صدقت نیاتهم و استقامت قلوبهم و أعمالهم و خرجوا مع رسول الله الی تبوک بإخلاص نیة دون المنافقین المتخلفین عنه و قال سعید بن جبیر مع أبی بکر و عمر و قال الضحاک أمروا ان یکونوا مع ابی بکر و عمر و أصحابهما و روی انه قال ابن عباس مع علی ابن ابی طالب عن سفیان قال تفسیر اختلاف انما هو کلام جامع یراد به هذا و هذا و قال ابن جریج مع المهاجرین لقوله تعالی للفقراء المهاجرین الی قوله أولئک هم الصادقون و قیل من الذین صدقوا فی الاعتراف بالذنب و لم یعتذروا بالاعذار الکاذب}}. برخی از [[مفسران]] اهل‌سنّت مانند [[محمد عبده]] در [[تفسیر]] المنار، ج۱۱، ص۷۲: با استناد به [[قرائت]] [[عبدالله بن مسعود]] کلمه «مع» در [[آیه]] را به معنای «من» [[تفسیر]] کرده‌اند یعنی [[مؤمنان]] باید [[پرهیزکار]] و [[راستگو]] باشند، در پاسخ به این [[مفسران]] گفته می‌شود: اولاً: بر فرض که کلمه «مع» در [[ادبیات عرب]] به معنای «من» به کار رفته باشد، چنین کاربردی رایج نبوده و [[نیازمند]] [[دلیل]] است و چنین دلیلی در دسترس نیست. ثانیاً: [[قرائت]] [[عبد الله بن مسعود]] در این باره نیز شاذ و غیر قابل [[اعتماد]] است.</ref>:
:::::*'''گروه نخست؛''' مصداقی برای [[صادقین]] مشخص ننموده‌اند. [[زهیلی]] صاحب "[[تفسیر المنیر]]"<ref>ر.ک: زحیلی وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج۱۱ ص۶۸ - ۶۹.</ref> و [[مراغی]]<ref>ر.ک: مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۱۱، ص۴۳.</ref> از این گروه‌اند.
:::::*'''گروه نخست؛''' مصداقی برای [[صادقین]] مشخص ننموده‌اند. [[زهیلی]] صاحب "[[تفسیر المنیر]]"<ref>ر.ک: زحیلی وهبة بن مصطفی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ج۱۱ ص۶۸ - ۶۹.</ref> و [[مراغی]]<ref>ر.ک: مراغی، احمد بن مصطفی، تفسیر المراغی، ج۱۱، ص۴۳.</ref> از این گروه‌اند.
:::::*'''گروه دوّم؛''' مصداق [[صادقین]] را [[پیامبر]] و [[صحابه]] می‌دانند.
:::::*'''گروه دوّم؛''' مصداق [[صادقین]] را [[پیامبر]] و [[صحابه]] می‌دانند.
:::::*برخی از [[مفسران]] [[اهل سنت]]، [[پیامبر]] و [[اصحاب]] ایشان، [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[کعب بن مالک]] و [[مرارة بن ربیعه]] و [[هلال بن امیه]] و [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را از مصادیق دانسته‌اند<ref>تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۴، ص۲۰۵؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی حاتم)، ج۶، ص۱۹۰۶؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴.</ref>.
:::::*برخی از [[مفسران]] [[اهل سنت]]، [[پیامبر]] و [[اصحاب]] ایشان، [[ابوبکر]] و [[عمر]] و [[کعب بن مالک]] و [[مرارة بن ربیعه]] و [[هلال بن امیه]] و [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را از مصادیق دانسته‌اند<ref>تفسیر القرآن العظیم (ابن کثیر)، ج۴، ص۲۰۵؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی حاتم)، ج۶، ص۱۹۰۶؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۴.</ref>.
::::::*{{عربی|عن نافع في قوله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> قال نزلت في الثلاثة الذين خلفوا قيل لهم كانوا مع [[محمد]] وأصحابه <ref>الدر المنثور فی تفسير المأثور، ج۳، ص۲۹۰؛ التفسیر المظهری، ج۴، ص۳۲۰.</ref> فالمناسب أن يراد بالصادقين الثلاثة أي كونوا مثلهم في الصدق وخلوص النية}}<ref>روح المعانی فی تفسير القرآن العظیم، ج۶، ص:۴.</ref>
 
*{{عربی|عن نافع في قوله {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> قال نزلت في الثلاثة الذين خلفوا قيل لهم كانوا مع [[محمد]] وأصحابه <ref>الدر المنثور فی تفسير المأثور، ج۳، ص۲۹۰؛ التفسیر المظهری، ج۴، ص۳۲۰.</ref> فالمناسب أن يراد بالصادقين الثلاثة أي كونوا مثلهم في الصدق وخلوص النية}}<ref>روح المعانی فی تفسير القرآن العظیم، ج۶، ص:۴.</ref>
:::::*{{عربی|عن ابن عباس في قوله}} {{متن قرآن|اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}<ref>از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> {{عربی|قال: مع علي بن أبي طالب}} <ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص:۲۹۰.</ref>
:::::*{{عربی|عن ابن عباس في قوله}} {{متن قرآن|اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}<ref>از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> {{عربی|قال: مع علي بن أبي طالب}} <ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص:۲۹۰.</ref>
:::::*{{عربی| عن سعيد بن جبير في قوله}} {{متن قرآن|وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}<ref>با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> {{عربی| قال مع أبي بكر و عمر رضي الله عنهما}} <ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص:۲۹۰؛  جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۴۶.</ref>.
:::::*{{عربی| عن سعيد بن جبير في قوله}} {{متن قرآن|وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}<ref>با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> {{عربی| قال مع أبي بكر و عمر رضي الله عنهما}} <ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص:۲۹۰؛  جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۱، ص۴۶.</ref>.
:::::*{{عربی|عن السدي في قوله}} {{متن قرآن|اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> {{عربی| قال كونوا مع كعب بن مالك ومرارة بن ربيعة وهلال بن أمية}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص:۲۹۰؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی حاتم)، ج۶، ص۱۹۰۷.</ref>.
:::::*{{عربی|عن السدي في قوله}} {{متن قرآن|اتَّقُواْ اللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ }}<ref> ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!؛ سوره توبه، آیه: ۱۱۹.</ref> {{عربی| قال كونوا مع كعب بن مالك ومرارة بن ربيعة وهلال بن أمية}}<ref>الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۳، ص:۲۹۰؛ تفسیر القرآن العظیم (ابن أبی حاتم)، ج۶، ص۱۹۰۷.</ref>.
::::::'''نقد:'''
 
:::::# گروهی که [[صادقین]] را بر [[صحابه]] [[تطبیق]] می‌دهند، [[عصمت]] را برای آنان شرط نمی‌دانند و فقط به [[عدالت صحابه]] بسنده می‌کنند؛ حال آنکه، بزرگانی از [[اهل سنت]] همچون [[فخر رازی]] به [[عصمت صادقین]] [[باور]] داشته و بر آن [[استدلال]] نموده‌اند.
'''نقد:''' :::::# گروهی که [[صادقین]] را بر [[صحابه]] [[تطبیق]] می‌دهند، [[عصمت]] را برای آنان شرط نمی‌دانند و فقط به [[عدالت صحابه]] بسنده می‌کنند؛ حال آنکه، بزرگانی از [[اهل سنت]] همچون [[فخر رازی]] به [[عصمت صادقین]] [[باور]] داشته و بر آن [[استدلال]] نموده‌اند.
:::::#اگر [[صادقین]]، [[صحابه]] باشند، [[آیه]] به زمان خاصی محدود می‌شود و آیندگان را دربر نمی‌گیرد؛ آنگاه با خطاب عام [[آیه]] ناسازگار خواهد بود. از این‌رو، خطاب [[آیه]] همه [[مردم]]، در همه زمان‌ها را دربر می‌گیرد و همان‌گونه که [[فخر رازی]] [[استدلال]] نمود باید در هر عصری صادقی باشند تا [[مؤمنان]] با او [[همراهی]] کنند.
:::::#اگر [[صادقین]]، [[صحابه]] باشند، [[آیه]] به زمان خاصی محدود می‌شود و آیندگان را دربر نمی‌گیرد؛ آنگاه با خطاب عام [[آیه]] ناسازگار خواهد بود. از این‌رو، خطاب [[آیه]] همه [[مردم]]، در همه زمان‌ها را دربر می‌گیرد و همان‌گونه که [[فخر رازی]] [[استدلال]] نمود باید در هر عصری صادقی باشند تا [[مؤمنان]] با او [[همراهی]] کنند.
:::::#برای کسی جز [[علی]]{{ع}} ادّعای [[عصمت]] نشده است. از سویی [[اهل سنت]]، [[خلفا]] و [[صحابه]] را [[معصوم]] ندانسته، برای آنان ادّعای [[عصمت]] نکرده‌اند؛ از این‌رو [[صادقین]]، [[خلفای راشدین]] و دیگر [[صحابه]] را در بر نمی‌گیرد.
:::::#برای کسی جز [[علی]]{{ع}} ادّعای [[عصمت]] نشده است. از سویی [[اهل سنت]]، [[خلفا]] و [[صحابه]] را [[معصوم]] ندانسته، برای آنان ادّعای [[عصمت]] نکرده‌اند؛ از این‌رو [[صادقین]]، [[خلفای راشدین]] و دیگر [[صحابه]] را در بر نمی‌گیرد.
:::::#در [[سند]] روایاتی که مصادیق [[صادقین]] را غیر [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل‌بیت]]{{عم}} می‌دانند، افرادی چون [[جویبر بن سعید ازدی]] و [[اسحاق‌ بن بشر کاهلی]] است که بسیاری از بزرگان [[اهل‌سنت]] در [[علم رجال]] [[روایات]] آنها را ضعیف می‌دانند.
:::::#در [[سند]] روایاتی که مصادیق [[صادقین]] را غیر [[پیامبر]]{{صل}} و [[اهل‌بیت]]{{عم}} می‌دانند، افرادی چون [[جویبر بن سعید ازدی]] و [[اسحاق‌ بن بشر کاهلی]] است که بسیاری از بزرگان [[اهل‌سنت]] در [[علم رجال]] [[روایات]] آنها را ضعیف می‌دانند.
:::::*'''گروه سوّم،''' مصداق [[صادقین]] را مجموع [[امّت اسلام]] می‌دانند. برخی از بزرگان [[اهل‌ سنت]] مانند [[فخر رازی]]، شخص خاصی را برای "[[صادقین]]" معین نمی‌کنند، بلکه [[صادقین]] را به "مجموع [[امّت اسلامی]]" [[تفسیر]] می‌کنند. او می‌نویسد: {{عربی|لأنه تعالی أوجب علی کل واحد من المؤمنین أن یکون مع الصادقین، و إنما یمکنه ذلك لو کان عالما بأن ذلك الصادق من هو لا الجاهل بأنه من هو، فلو کان مأمورا بالکون معه کان ذلك تکلیف ما لا یطاق، و أنه لا یجوز، لکنا لا نعلم إنسانا معینا موصوفا بوصف العصمة، و العلم بأنا لا نعلم هذا الإنسان حاصل بالضرورة، فثبت أن قوله:}} {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} {{عربی|لیس أمرا بالکون مع شخص معین، و لما بطل هذا بقی أن المراد منه الکون مع مجموع الأمة، وذلك یدل علی أن قول مجموع الأمة حق و صواب و لا معنی لقولنا الإجماع إلا ذلك}}<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۱۶۷.</ref>.
:::::*'''گروه سوّم،''' مصداق [[صادقین]] را مجموع [[امّت اسلام]] می‌دانند. برخی از بزرگان [[اهل‌ سنت]] مانند [[فخر رازی]]، شخص خاصی را برای "[[صادقین]]" معین نمی‌کنند، بلکه [[صادقین]] را به "مجموع [[امّت اسلامی]]" [[تفسیر]] می‌کنند. او می‌نویسد: {{عربی|لأنه تعالی أوجب علی کل واحد من المؤمنین أن یکون مع الصادقین، و إنما یمکنه ذلك لو کان عالما بأن ذلك الصادق من هو لا الجاهل بأنه من هو، فلو کان مأمورا بالکون معه کان ذلك تکلیف ما لا یطاق، و أنه لا یجوز، لکنا لا نعلم إنسانا معینا موصوفا بوصف العصمة، و العلم بأنا لا نعلم هذا الإنسان حاصل بالضرورة، فثبت أن قوله:}} {{متن قرآن|وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ}} {{عربی|لیس أمرا بالکون مع شخص معین، و لما بطل هذا بقی أن المراد منه الکون مع مجموع الأمة، وذلك یدل علی أن قول مجموع الأمة حق و صواب و لا معنی لقولنا الإجماع إلا ذلك}}<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۱۶۷.</ref>.
::::::'''نقد:'''
 
:::::#اگر [[اجماع امّت]] [[حجّت]] باشد، [[مخالفت]] یک نفر هم از تحقّق [[اجماع]] جلوگیری خواهد کرد. پس، حجّیت و عدم‌ حجّیت [[کلام]] [[امت]]، به [[پذیرفتن]] یا نپذیرفتن کسی بستگی دارد که خودش در حال تحقیق و بررسی است و می‌خواهد از راه [[اجماع امّت]]، [[حق]] را بشناسد و این دَوْر است<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۱۹.</ref>.
'''نقد:''' :::::#اگر [[اجماع امّت]] [[حجّت]] باشد، [[مخالفت]] یک نفر هم از تحقّق [[اجماع]] جلوگیری خواهد کرد. پس، حجّیت و عدم‌ حجّیت [[کلام]] [[امت]]، به [[پذیرفتن]] یا نپذیرفتن کسی بستگی دارد که خودش در حال تحقیق و بررسی است و می‌خواهد از راه [[اجماع امّت]]، [[حق]] را بشناسد و این دَوْر است<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۳، ص۳۱۹.</ref>.
:::::#[[اجتماع]] و [[اجماع]] انسان‌های غیر معصوم، [[عصمت]] نتیجه نمی‌دهد؛ چرا که نتیجه تابع اخس مقدمتین است و [[اجماع امّت]] اگر بر فرد [[معصوم]] مشتمل نباشد، به [[عصمت]] نمی‌انجامد و همچنان احتمال [[خطا]] دارد.
:::::#[[اجتماع]] و [[اجماع]] انسان‌های غیر معصوم، [[عصمت]] نتیجه نمی‌دهد؛ چرا که نتیجه تابع اخس مقدمتین است و [[اجماع امّت]] اگر بر فرد [[معصوم]] مشتمل نباشد، به [[عصمت]] نمی‌انجامد و همچنان احتمال [[خطا]] دارد.
:::::#اگر در هنگام [[نزول]] [[آیه]]، مصداق "[[صادقین]]" مجموع [[امّت اسلامی]] بود، به [[ذهن]] [[اصحاب پیامبر]] هم می‌رسید و برای صحت [[اجماع امت]] به آن [[استدلال]] می‌کردند؛ پس "[[صادقین]]" در نگاه [[صحابه]] افراد خاصی بودند که [[عصمت]] نیز داشتند.
:::::#اگر در هنگام [[نزول]] [[آیه]]، مصداق "[[صادقین]]" مجموع [[امّت اسلامی]] بود، به [[ذهن]] [[اصحاب پیامبر]] هم می‌رسید و برای صحت [[اجماع امت]] به آن [[استدلال]] می‌کردند؛ پس "[[صادقین]]" در نگاه [[صحابه]] افراد خاصی بودند که [[عصمت]] نیز داشتند.
خط ۱۱۶: خط ۱۴۱:
:::::#آنجایی که [[امّت اسلامی]] به [[اجماع]] نرسند، [[تکلیف]] مکلّفان چیست؟
:::::#آنجایی که [[امّت اسلامی]] به [[اجماع]] نرسند، [[تکلیف]] مکلّفان چیست؟
:::::#[[شیعیان]] این [[حکم الهی]] ([[همراهی]] با [[صادقان]]) را [[تکلیف]] بیرون از توان نمی‌دانند. [[شیعه]]، راه [[شناخت]] [[معصوم]] را تصریح [[معصوم]] پیشین می‌داند. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز در [[احادیث]] فراوانی مصادیق [[صادقین]] را مشخص کرده‌اند. ادّعای بیرون از توان بودن چنین تکلیفی، از توجّه نکردن به گفته‌های روشن [[پیامبر]]{{صل}} بر آمده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۲۲-۱۲۵.</ref>.
:::::#[[شیعیان]] این [[حکم الهی]] ([[همراهی]] با [[صادقان]]) را [[تکلیف]] بیرون از توان نمی‌دانند. [[شیعه]]، راه [[شناخت]] [[معصوم]] را تصریح [[معصوم]] پیشین می‌داند. [[رسول خدا]]{{صل}} نیز در [[احادیث]] فراوانی مصادیق [[صادقین]] را مشخص کرده‌اند. ادّعای بیرون از توان بودن چنین تکلیفی، از توجّه نکردن به گفته‌های روشن [[پیامبر]]{{صل}} بر آمده است<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۲۲-۱۲۵.</ref>.
::::::جمع‌بندی
 
::::::[[استدلال]] بر [[عصمت امام]]: با توجه به نکات یاد شده می‌توان [[استدلال]] به [[آیه صادقین]] را بر [[عصمت امامان]] چنین بیان کرد:
جمع‌بندی ::::::[[استدلال]] بر [[عصمت امام]]: با توجه به نکات یاد شده می‌توان [[استدلال]] به [[آیه صادقین]] را بر [[عصمت امامان]] چنین بیان کرد:
:::::#[[خداوند]] در [[آیه صادقین]]، [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] مطلقه با [[صادقان]] [[دستور]] داده است.
:::::#[[خداوند]] در [[آیه صادقین]]، [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] مطلقه با [[صادقان]] [[دستور]] داده است.
:::::#هر کس که [[همراهی]] با او مطلق باشد، [[معصوم]] است.
:::::#هر کس که [[همراهی]] با او مطلق باشد، [[معصوم]] است.
:::::#[[صادقان]] معصوم‌اند.
:::::#[[صادقان]] معصوم‌اند.
:::::#در [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} "[[صادقین]]" معرّفی شده‌اند<ref>برای خلفا و صحابه، نه تنها ادعای عصمت نشده است بلکه ادعای عدم عصمت شده است.</ref>.
:::::#در [[روایات شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} "[[صادقین]]" معرّفی شده‌اند<ref>برای خلفا و صحابه، نه تنها ادعای عصمت نشده است بلکه ادعای عدم عصمت شده است.</ref>.
::::::'''نتیجه:''' [[اهل‌بیت]]{{عم}} معصوم‌اند.
 
::::::[[استدلال بر امامت]] [[امام]]:
'''نتیجه:''' [[اهل‌بیت]]{{عم}} معصوم‌اند.
 
[[استدلال بر امامت]] [[امام]]:
:::::#[[خداوند]] در [[آیه صادقین]] [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] مطلقه با [[صادقان]] [[دستور]] داده است.
:::::#[[خداوند]] در [[آیه صادقین]] [[مؤمنان]] را به [[همراهی]] مطلقه با [[صادقان]] [[دستور]] داده است.
:::::#لازم [[همراهی]] مطلق با [[صادقان]]، [[اطاعت]] و [[پیروی مطلق]] از آنهاست.
:::::#لازم [[همراهی]] مطلق با [[صادقان]]، [[اطاعت]] و [[پیروی مطلق]] از آنهاست.
:::::#در [[روایات شیعه]] و اهل‌سنّت، [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} "[[صادقین]]" معرّفی شده‌اند.
:::::#در [[روایات شیعه]] و اهل‌سنّت، [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}} "[[صادقین]]" معرّفی شده‌اند.
:::::#[[صادقین]] ([[اهل‌بیت]]{{عم}}) در موارد مختلفی ادّعای [[امامت]] کرده‌اند.
:::::#[[صادقین]] ([[اهل‌بیت]]{{عم}}) در موارد مختلفی ادّعای [[امامت]] کرده‌اند.
::::::'''نتیجه:''' [[صادقین]] ([[اهل‌بیت]]{{عم}}) [[امام]] [[جامعه اسلامی]] اند و [[مردم]] موظف‌اند از آنان [[پیروی]] کنند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۲۶.</ref>.
 
'''نتیجه:''' [[صادقین]] ([[اهل‌بیت]]{{عم}}) [[امام]] [[جامعه اسلامی]] اند و [[مردم]] موظف‌اند از آنان [[پیروی]] کنند<ref>[[مهدی مقامی|مقامی، مهدی]]، [[ولایت و امامت در قرآن (کتاب)|ولایت و امامت در قرآن]]، ص:۱۲۶.</ref>.
}}
}}
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش