طاغوت چگونه میتواند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی بهشمار رود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
طاغوت چگونه میتواند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی بهشمار رود؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۳:۰۱
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-== پاسخ نخست== +== پاسخ نخست ==)) |
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید کاظم سیدباقری]]''' در کتاب ''«[[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید کاظم سیدباقری]]''' در کتاب ''«[[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«یکی از موانع بیرونی [[آزادی سیاسی]] که در [[قرآن کریم]] معرفی میشود، [[طاغوت]] است. نظامهای طاغوتی از مصداقهای کامل [[نظام استبدادی]] است که ویژگی بارز آنها، [[خفقان]] و سلب [[آزادیهای سیاسی]] [[شهروندان]] است. “طاغوت”، اسم [[مبالغه]]، به کسی گفته میشود که [[سرکشی]] او بسیار است و از [[حقّ]]، [[تجاوز]] میکند، او [[مظهر]] [[دنیا]] و [[باطل]] است، در مقابل [[حکم]] خداوندی، قرار میگیرد و شامل هر کسی که این صفت را دارا باشد، میگردد، [[جن]] باشد یا [[انس]]. آنگونه که [[شیطان]]، آشکارترین مصداق طاغوت است و بعد از او به هر کسی که دیگران را به سوی خود میخواند، طاغوت است، [[پادشاه]] [[ستمکار]] باشد یا عالم [[ریاکار]] دنیازده یا فردی که در پی [[مقام]] یا [[ثروتمندی]] که در [[مال]] غوطهور باشد یا [[رئیس]] و حاکمی که [[دوستدار]] [[ریاست]] و [[قدرت]] است؛ پس طاغوت، شیطان است و مظهر آن هر کسی است که از پیمایش در [[راه]] [[حق]]، جلوگیری میکند و مانع حرکت و توجه به سوی [[خداوند متعال]] میشود و آن شخص، کسی است که در [[جهت]] دنیای مادی و [[خواستههای نفسانی]]، بلندی و مقام میطلبد<ref>ر.ک: سیدکاظم سیدباقری، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، ص۲۹۵.</ref>. یکی از ویژگیهای حتمی این گونه افراد، پایمال کردن [[حقوق]] دیگران و سلب [[آزادی]] آنان است، این گونه افراد با [[روحیه]] استبدادی و تمامیتخواه همه را در [[خدمت]] خود و [[منافع]] شخصیشان میخواهند و اگر کسی با خواست ناحق آنان [[مخالفت]] کند، یا انتقادی بر [[رهیافت]] نادرستشان وارد کند، او را به [[قتل]] و [[زندان]] [[تهدید]] میکنند. یکی از خودکامگان مشهور در سلب آزادی سیاسی، [[فرعون]] است. قرآن کریم نقل میکند پس از [[پیروزی]] [[موسی]]{{ع}} در میدان [[مبارزه]] با ساحران، آنان به [[خداوند]] [[ایمان]] آوردند. فرعون در این هنگام گفت: {{متن قرآن|قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم بدو گرویدهاید؟ بیگمان او سردسته شماست که به شما جادو آموخته است؛ به زودی دستها و پاهایتان را چپ و راست میبرم و بر تنههای درخت خرما، بر دارتان میآویزم و بیگمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن» سوره طه، آیه ۷۱.</ref>. | ::::::«یکی از موانع بیرونی [[آزادی سیاسی]] که در [[قرآن کریم]] معرفی میشود، [[طاغوت]] است. نظامهای طاغوتی از مصداقهای کامل [[نظام استبدادی]] است که ویژگی بارز آنها، [[خفقان]] و سلب [[آزادیهای سیاسی]] [[شهروندان]] است. “طاغوت”، اسم [[مبالغه]]، به کسی گفته میشود که [[سرکشی]] او بسیار است و از [[حقّ]]، [[تجاوز]] میکند، او [[مظهر]] [[دنیا]] و [[باطل]] است، در مقابل [[حکم]] خداوندی، قرار میگیرد و شامل هر کسی که این صفت را دارا باشد، میگردد، [[جن]] باشد یا [[انس]]. آنگونه که [[شیطان]]، آشکارترین مصداق طاغوت است و بعد از او به هر کسی که دیگران را به سوی خود میخواند، طاغوت است، [[پادشاه]] [[ستمکار]] باشد یا عالم [[ریاکار]] دنیازده یا فردی که در پی [[مقام]] یا [[ثروتمندی]] که در [[مال]] غوطهور باشد یا [[رئیس]] و حاکمی که [[دوستدار]] [[ریاست]] و [[قدرت]] است؛ پس طاغوت، شیطان است و مظهر آن هر کسی است که از پیمایش در [[راه]] [[حق]]، جلوگیری میکند و مانع حرکت و توجه به سوی [[خداوند متعال]] میشود و آن شخص، کسی است که در [[جهت]] دنیای مادی و [[خواستههای نفسانی]]، بلندی و مقام میطلبد<ref>ر.ک: سیدکاظم سیدباقری، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، ص۲۹۵.</ref>. یکی از ویژگیهای حتمی این گونه افراد، پایمال کردن [[حقوق]] دیگران و سلب [[آزادی]] آنان است، این گونه افراد با [[روحیه]] استبدادی و تمامیتخواه همه را در [[خدمت]] خود و [[منافع]] شخصیشان میخواهند و اگر کسی با خواست ناحق آنان [[مخالفت]] کند، یا انتقادی بر [[رهیافت]] نادرستشان وارد کند، او را به [[قتل]] و [[زندان]] [[تهدید]] میکنند. یکی از خودکامگان مشهور در سلب آزادی سیاسی، [[فرعون]] است. قرآن کریم نقل میکند پس از [[پیروزی]] [[موسی]]{{ع}} در میدان [[مبارزه]] با ساحران، آنان به [[خداوند]] [[ایمان]] آوردند. فرعون در این هنگام گفت: {{متن قرآن|قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى}}<ref>«فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم بدو گرویدهاید؟ بیگمان او سردسته شماست که به شما جادو آموخته است؛ به زودی دستها و پاهایتان را چپ و راست میبرم و بر تنههای درخت خرما، بر دارتان میآویزم و بیگمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن» سوره طه، آیه ۷۱.</ref>. | ||
به بیان دیگر، [[طاغوت]] با قدرتی که به ناشایستگی در [[اختیار]] میگیرد، حتی در [[باور]] [[مردم]] نیز دخالت میکنند. [[شیخ طوسی]] نقل میکند [[قطع]] دستها و پاها در [[جهت]] خلاف و بر تنه نخلها بر دارکردن، اول بار توسط [[فرعون]] انجام شده است<ref>ر.ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۹۰.</ref>. “تصلیب” حکایت از فراوانی و شدت به دارکردن است؛ مانند “تقطیع” که فراوانی قطع و شدت آن است و قول [[خداوند]] که {{متن قرآن|فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ}} حکایت از [[تهدید]] فرعون به [[عذاب]] شدید، نسبت به [[قوم]] خویش دارد”<ref>سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۸۱.</ref>. | |||
همچنین خداوند از [[رفتار]] فرعون چنین [[روایت]] میکند که او [[حضرت موسی]]{{ع}} و [[یاوران]] او را به [[قتل]] و بیگاری تهدید میکند: {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ * وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى}}<ref>«و چون از نزد ما حق را برای آنان آورد گفتند: پسران کسانی را که با او ایمان آوردهاند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید! و نیرنگ کافران جز در گمراهی نیست (و راه به جایی نمیبرد) * و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم» سوره غافر، آیه ۲۵-۲۶.</ref>. | |||
یکی از دیگر کارهای [[طاغوتها]] برای جلوگیری از [[آزادی]] [[شهروندان]]، تهدید به در بندکردن و [[زندان]] است، آنسان که فرعون، حضرت موسی{{ع}} را تهدید کرده و متکبرانه خود را [[خدا]] معرفی میکند: {{متن قرآن|قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد» سوره شعراء، آیه ۲۹.</ref>. | |||
کار [[طاغوت]] ایجاد فضای [[نابرابری]] و ظلمانی در [[جامعه]] است، فراعنه [[مصر]] با همین [[اندیشه]] بر [[مردم]]، [[حکومت]] و در [[زمین]] [[ظلم]] و [[فساد]] میکردند. [[روحیه]] [[کبر]] و [[غرور]]، آنها را به حدی از طغیانورزی سوق داد که [[شعار]] [[ربوبیت]] خویش را [[ترویج]] میکردند و همه مردم را جزو بردگان و [[بندگان]] خود به شمار میآوردند<ref>عبدالله جوادی آملی، جامعه در قرآن، ص۱۳۷.</ref>. | |||
در [[نهجالبلاغه]] نیز آمده است که [[فرعون]]، [[بنیاسرائیل]] را [[بنده]] خویش قرار داده بود. ایشان در [[خطبه]] [[مبارک]] [[قاصعه]] در نهجالبلاغه میفرماید: {{متن حدیث|اتَّخَذَتْهُمُ الْفَرَاعِنَةُ عَبِيداً}}.<ref>«فرعونها آنان را به [[بندگی]] و [[خدمتگزاری]] گماشتند.».</ref>. | |||
سپس آن [[حضرت]] توضیح میدهد که چگونه آنان را بنده خویش ساخته بودند: {{متن حدیث|فَسَامُوهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ جَرَّعُوهُمْ جُرَعَ الْمُرَارِ جَرَّعُوهُمُ الْمُرَارَ فَلَمْ تَبْرَحِ الْحَالُ بِهِمْ فِي ذُلِّ الْهَلَكَةِ وَ قَهْرِ الْغَلَبَةِ لَا يَجِدُونَ حِيلَةً فِي امْتِنَاعٍ وَ لَا سَبِيلًا إِلَى دِفَاعٍ}}<ref>«و [[سختی]] [[عذاب]] را به ایشان چشانیدند و تلخی را به آنها جرعهجرعه مینوشانیدند، پس همیشه حال آنها در [[خواری]] [[هلاکت]] و زیر [[تسلط]] و استیلای فرعونها بودند، چارهای برای سر باز زدن از [[فرمان]] آنها و راهی برای [[دفاع]] از [ستمگریهاشان] نمییافتند.» نهج البلاغه، محمد بن حسین شریف الرضی، ج۴، فیض الإسلام، خ ۱۹۲ مشهور به خطبه قاصعه، ص۸۰۴.</ref>. | |||
با توجه به همین امر است که نقش [[پیامبران]] در [[مبارزه]] با استبدادها و [[اختناقها]] و درگیری با مظاهر [[طغیان]]، از اساسیترین نقشهاست. [[قرآن]] بر این نقش، تأکید فراوان دارد و در داستانهای خود درگیریهای پیامبران را با مظاهر [[استبداد]]، مکرر [[یادآوری]] میکند و در برخی [[آیات]] تصریح میکند، طبقهای که با پیامبران همواره در [[ستیز]] بودهاند این طبقه بودهاند<ref>ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۱.</ref>. | |||
در راستای [[مبارزه با طاغوت]]، [[حریت]] و [[آزادی]] در قرآن جایگاه والایی پیدا میکند، به گونهای که [[هدف]] هر [[پیامبری]] را [[رهایی]] [[انسان]] از [[عبادت غیر خدا]] و مبارزه با طاغوت مطرح میکند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ}}<ref>«و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید» سوره نحل، آیه ۳۶.</ref>. | |||
در بحث اهداف [[جهاد]]، به این نکته اشاره میشود که [[هدف]] [[رزمندگان]] [[مسلمان]]، آزادسازی [[بندگان خدا]] از [[اجتماع]] [[ظالم]] و [[نظام]] [[طاغوت]] است، در حالی که هدف جنگجویان [[کافر]] برای به بند کشیدن [[انسانها]] و به زنجیرکشیدن آنان در یوغ طاغوت است؛ به فرموده [[قرآن]]: {{متن قرآن|الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ}}<ref>«مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.</ref>. | |||
ویژگی نظامهای طاغوتی و یکهتاز، به [[بردگی]] کشاندن [[مردم]] و سلب [[آزادی]] آنان است، در این [[حکومتها]]، [[فرصت]] برای [[نقد]] سیاستهای [[حاکمان]] وجود ندارد و هرگونه [[انتقاد]] یا [[نصیحت]] و [[خیرخواهی]]، منفی و خطرناک توصیف میشود، دیدگاه شخصی [[حاکم]] بر [[رأی]] و نظر [[نخبگان]] و صاحبنظران، مقدم شمرده میشود و آنان تنها از مردم [[پیروی]] محض و [[اطاعت]] [[کورکورانه]] [[طلب]] میکنند و با [[روحیه]] استعلایی و استکباری، خود را [[مقدس]]، بیخطا و [[برتر]] از دیگران میپندارند و گرفتار کمال پنداری و [[خودشیفتگی]] میگردند؛ از همین منظر است که [[فرعون]] میگفت: {{متن قرآن|أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى}}<ref>«و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.</ref>. | |||
حکومتهای استبدادی، در مقابل [[دعوت حق]] و [[منطق]] [[عقل]]، از در [[تهدید]] و [[ارعاب]] وارد میشوند و با ایجاد [[اختناق]]، حتی میخواهند [[معتقدات]] [[قلبی]] و [[احساسات]] [[باطنی]] مردم را تابع [[هوی و هوس]] خود سازند، [[مخالفان]] خود را به باد [[تهمت]] و [[ناسزا]] میگیرند و به [[جاهطلبی]] و اخلالگری و ایجاد [[فتنه]] و [[فساد]] منتسب میکنند و [[ثروت]] مملکت را [[مال]] شخصی خود میدانند و هرگونه [[تصرف]] را در آن جایز میشمارند<ref>برای توضیح بیشتر، ر.ک: سیدابوالفضل موسوی زنجانی، حریت در نظر اسلام، ص۱۹۸.</ref>. | |||
به تعبیر نانینی یکی از قوای [[طاغوتها]] و حاکمان [[ستم]] که ایشان از آن به “قوه ملعونه” تعبیر میکند، قوّه [[ارهاب]] و [[تخویف]] و [[تعذیب]] است که به [[سیرت]] مأخوذه فراعنه و [[طواغیت]] [[سلف]]، [[دعات]] حریّت موهوبة الهیّه - عزّ اسمه - و برپا دارندگان [[سیره]] مقدسه [[انبیا]] و [[اولیا]]{{عم}} را به انواع عذابهای وارده بر آن [[انوار]] [[طیبه]] {{عربی|من الاسر و القتل و التنکیل و التمثیل و الحبس فی المضائق و دسّ السّموم و هتک الاعراض و نهب الأموال}} و غیرها<ref>از اسارت و کشتن و آزار و اذیت و مثله کردن و زندانی کردن در زندانها و مسموم کردن و هتک آبرو و غارت اموال و امثال آن.</ref> معذّب و بر احدی ابقاء و هیچ فروگذاری نشود<ref>میرزا محمدحسین غروی نانینی، تنبیه الأمة و تنزیه الملة، ص۱۵۵.</ref>. | |||
همه این [[آیات]] و البته انبوهی از دیگر آیات، به ما این مسئله بنیادین را بیان میکند که یکی از بزرگترین کارهای [[طاغوتها]]، سلب [[آزادی سیاسی]] [[مردم]] است، مردمی که در زیر یوغ [[طاغوت]]، هیچ [[حق]] انتخابی ندارند و صرفاً باید چشم و گوش بسته، به فرمانهای خودخواهانه [[جباران]] گردن گذارند»<ref>[[سید کاظم سیدباقری|سیدباقری، سید کاظم]]، [[آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم (کتاب)|آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم]]، ص ۲۵۴.</ref> | |||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == |