طاغوت چگونه میتواند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی بهشمار رود؟ (پرسش)
طاغوت چگونه میتواند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی بهشمار رود؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث فقه سیاسی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی فقه سیاسی مراجعه شود.
طاغوت چگونه میتواند یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی بهشمار رود؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ فقه سیاسی |
مدخل اصلی | موانع آزادی - طاغوت در فقه سیاسی |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
پاسخ نخست
حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید کاظم سیدباقری در کتاب «آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم» در اینباره گفته است:
«یکی از موانع بیرونی آزادی سیاسی که در قرآن کریم معرفی میشود، طاغوت است. نظامهای طاغوتی از مصداقهای کامل نظام استبدادی است که ویژگی بارز آنها، خفقان و سلب آزادیهای سیاسی شهروندان است. “طاغوت”، اسم مبالغه، به کسی گفته میشود که سرکشی او بسیار است و از حقّ، تجاوز میکند، او مظهر دنیا و باطل است، در مقابل حکم خداوندی، قرار میگیرد و شامل هر کسی که این صفت را دارا باشد، میگردد، جن باشد یا انس. آنگونه که شیطان، آشکارترین مصداق طاغوت است و بعد از او به هر کسی که دیگران را به سوی خود میخواند، طاغوت است، پادشاه ستمکار باشد یا عالم ریاکار دنیازده یا فردی که در پی مقام یا ثروتمندی که در مال غوطهور باشد یا رئیس و حاکمی که دوستدار ریاست و قدرت است؛ پس طاغوت، شیطان است و مظهر آن هر کسی است که از پیمایش در راه حق، جلوگیری میکند و مانع حرکت و توجه به سوی خداوند متعال میشود و آن شخص، کسی است که در جهت دنیای مادی و خواستههای نفسانی، بلندی و مقام میطلبد[۱]. یکی از ویژگیهای حتمی این گونه افراد، پایمال کردن حقوق دیگران و سلب آزادی آنان است، این گونه افراد با روحیه استبدادی و تمامیتخواه همه را در خدمت خود و منافع شخصیشان میخواهند و اگر کسی با خواست ناحق آنان مخالفت کند، یا انتقادی بر رهیافت نادرستشان وارد کند، او را به قتل و زندان تهدید میکنند. یکی از خودکامگان مشهور در سلب آزادی سیاسی، فرعون است. قرآن کریم نقل میکند پس از پیروزی موسی (ع) در میدان مبارزه با ساحران، آنان به خداوند ایمان آوردند. فرعون در این هنگام گفت: ﴿قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى﴾[۲].
به بیان دیگر، طاغوت با قدرتی که به ناشایستگی در اختیار میگیرد، حتی در باور مردم نیز دخالت میکنند. شیخ طوسی نقل میکند قطع دستها و پاها در جهت خلاف و بر تنه نخلها بر دارکردن، اول بار توسط فرعون انجام شده است[۳]. “تصلیب” حکایت از فراوانی و شدت به دارکردن است؛ مانند “تقطیع” که فراوانی قطع و شدت آن است و قول خداوند که ﴿فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ﴾ حکایت از تهدید فرعون به عذاب شدید، نسبت به قوم خویش دارد”[۴].
همچنین خداوند از رفتار فرعون چنین روایت میکند که او حضرت موسی (ع) و یاوران او را به قتل و بیگاری تهدید میکند: ﴿فَلَمَّا جَاءَهُمْ بِالْحَقِّ مِنْ عِنْدِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاءَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءَهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ * وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى﴾[۵].
یکی از دیگر کارهای طاغوتها برای جلوگیری از آزادی شهروندان، تهدید به در بندکردن و زندان است، آنسان که فرعون، حضرت موسی (ع) را تهدید کرده و متکبرانه خود را خدا معرفی میکند: ﴿قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ﴾[۶].
کار طاغوت ایجاد فضای نابرابری و ظلمانی در جامعه است، فراعنه مصر با همین اندیشه بر مردم، حکومت و در زمین ظلم و فساد میکردند. روحیه کبر و غرور، آنها را به حدی از طغیانورزی سوق داد که شعار ربوبیت خویش را ترویج میکردند و همه مردم را جزو بردگان و بندگان خود به شمار میآوردند[۷].
در نهجالبلاغه نیز آمده است که فرعون، بنیاسرائیل را بنده خویش قرار داده بود. ایشان در خطبه مبارک قاصعه در نهجالبلاغه میفرماید: «اتَّخَذَتْهُمُ الْفَرَاعِنَةُ عَبِيداً».[۸].
سپس آن حضرت توضیح میدهد که چگونه آنان را بنده خویش ساخته بودند: «فَسَامُوهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَ جَرَّعُوهُمْ جُرَعَ الْمُرَارِ جَرَّعُوهُمُ الْمُرَارَ فَلَمْ تَبْرَحِ الْحَالُ بِهِمْ فِي ذُلِّ الْهَلَكَةِ وَ قَهْرِ الْغَلَبَةِ لَا يَجِدُونَ حِيلَةً فِي امْتِنَاعٍ وَ لَا سَبِيلًا إِلَى دِفَاعٍ»[۹].
با توجه به همین امر است که نقش پیامبران در مبارزه با استبدادها و اختناقها و درگیری با مظاهر طغیان، از اساسیترین نقشهاست. قرآن بر این نقش، تأکید فراوان دارد و در داستانهای خود درگیریهای پیامبران را با مظاهر استبداد، مکرر یادآوری میکند و در برخی آیات تصریح میکند، طبقهای که با پیامبران همواره در ستیز بودهاند این طبقه بودهاند[۱۰].
در راستای مبارزه با طاغوت، حریت و آزادی در قرآن جایگاه والایی پیدا میکند، به گونهای که هدف هر پیامبری را رهایی انسان از عبادت غیر خدا و مبارزه با طاغوت مطرح میکند: ﴿وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ﴾[۱۱].
در بحث اهداف جهاد، به این نکته اشاره میشود که هدف رزمندگان مسلمان، آزادسازی بندگان خدا از اجتماع ظالم و نظام طاغوت است، در حالی که هدف جنگجویان کافر برای به بند کشیدن انسانها و به زنجیرکشیدن آنان در یوغ طاغوت است؛ به فرموده قرآن: ﴿الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ﴾[۱۲].
ویژگی نظامهای طاغوتی و یکهتاز، به بردگی کشاندن مردم و سلب آزادی آنان است، در این حکومتها، فرصت برای نقد سیاستهای حاکمان وجود ندارد و هرگونه انتقاد یا نصیحت و خیرخواهی، منفی و خطرناک توصیف میشود، دیدگاه شخصی حاکم بر رأی و نظر نخبگان و صاحبنظران، مقدم شمرده میشود و آنان تنها از مردم پیروی محض و اطاعت کورکورانه طلب میکنند و با روحیه استعلایی و استکباری، خود را مقدس، بیخطا و برتر از دیگران میپندارند و گرفتار کمال پنداری و خودشیفتگی میگردند؛ از همین منظر است که فرعون میگفت: ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَى﴾[۱۳].
حکومتهای استبدادی، در مقابل دعوت حق و منطق عقل، از در تهدید و ارعاب وارد میشوند و با ایجاد اختناق، حتی میخواهند معتقدات قلبی و احساسات باطنی مردم را تابع هوی و هوس خود سازند، مخالفان خود را به باد تهمت و ناسزا میگیرند و به جاهطلبی و اخلالگری و ایجاد فتنه و فساد منتسب میکنند و ثروت مملکت را مال شخصی خود میدانند و هرگونه تصرف را در آن جایز میشمارند[۱۴].
به تعبیر نانینی یکی از قوای طاغوتها و حاکمان ستم که ایشان از آن به “قوه ملعونه” تعبیر میکند، قوّه ارهاب و تخویف و تعذیب است که به سیرت مأخوذه فراعنه و طواغیت سلف، دعات حریّت موهوبة الهیّه - عزّ اسمه - و برپا دارندگان سیره مقدسه انبیا و اولیا (ع) را به انواع عذابهای وارده بر آن انوار طیبه من الاسر و القتل و التنکیل و التمثیل و الحبس فی المضائق و دسّ السّموم و هتک الاعراض و نهب الأموال و غیرها[۱۵] معذّب و بر احدی ابقاء و هیچ فروگذاری نشود[۱۶].
همه این آیات و البته انبوهی از دیگر آیات، به ما این مسئله بنیادین را بیان میکند که یکی از بزرگترین کارهای طاغوتها، سلب آزادی سیاسی مردم است، مردمی که در زیر یوغ طاغوت، هیچ حق انتخابی ندارند و صرفاً باید چشم و گوش بسته، به فرمانهای خودخواهانه جباران گردن گذارند»[۱۷]
منبعشناسی جامع فقه سیاسی
پانویس
- ↑ ر.ک: سیدکاظم سیدباقری، قدرت سیاسی از منظر قرآن کریم، ص۲۹۵.
- ↑ «فرعون گفت: آیا پیش از آنکه من به شما اجازه دهم بدو گرویدهاید؟ بیگمان او سردسته شماست که به شما جادو آموخته است؛ به زودی دستها و پاهایتان را چپ و راست میبرم و بر تنههای درخت خرما، بر دارتان میآویزم و بیگمان خواهید دانست که از ما کدام در عذاب کردن» سوره طه، آیه ۷۱.
- ↑ ر.ک: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۱۹۰.
- ↑ سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص۱۸۱.
- ↑ «و چون از نزد ما حق را برای آنان آورد گفتند: پسران کسانی را که با او ایمان آوردهاند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید! و نیرنگ کافران جز در گمراهی نیست (و راه به جایی نمیبرد) * و فرعون گفت: بگذارید من موسی را بکشم» سوره غافر، آیه ۲۵-۲۶.
- ↑ «(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد» سوره شعراء، آیه ۲۹.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، جامعه در قرآن، ص۱۳۷.
- ↑ «فرعونها آنان را به بندگی و خدمتگزاری گماشتند.».
- ↑ «و سختی عذاب را به ایشان چشانیدند و تلخی را به آنها جرعهجرعه مینوشانیدند، پس همیشه حال آنها در خواری هلاکت و زیر تسلط و استیلای فرعونها بودند، چارهای برای سر باز زدن از فرمان آنها و راهی برای دفاع از [ستمگریهاشان] نمییافتند.» نهج البلاغه، محمد بن حسین شریف الرضی، ج۴، فیض الإسلام، خ ۱۹۲ مشهور به خطبه قاصعه، ص۸۰۴.
- ↑ ر.ک: مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۲، ص۱۷۱.
- ↑ «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید» سوره نحل، آیه ۳۶.
- ↑ «مؤمنان در راه خداوند جنگ میکنند و کافران در راه طاغوت پس با یاران شیطان کارزار کنید که نیرنگ شیطان، سست است» سوره نساء، آیه ۷۶.
- ↑ «و گفت: من پروردگار برتر شمایم،» سوره نازعات، آیه ۲۴.
- ↑ برای توضیح بیشتر، ر.ک: سیدابوالفضل موسوی زنجانی، حریت در نظر اسلام، ص۱۹۸.
- ↑ از اسارت و کشتن و آزار و اذیت و مثله کردن و زندانی کردن در زندانها و مسموم کردن و هتک آبرو و غارت اموال و امثال آن.
- ↑ میرزا محمدحسین غروی نانینی، تنبیه الأمة و تنزیه الملة، ص۱۵۵.
- ↑ سیدباقری، سید کاظم، آزادی سیاسی از منظر قرآن کریم، ص ۲۵۴.