پرش به محتوا

معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-آقای تونه‌ای (پژوهشگر معارف مهدویت)؛ +مجتبی تونه‌ای؛))
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
خط ۶۶: خط ۶۶:
::::::«شناختن و شناساندن [[آخرین حجت]] [[معصوم]]{{ع}} و [[اهداف ظهور]] او از مهم‌ترین [[بایسته‌های انتظار]] است، زیرا بی‌شناخت او [[اندیشه]] [[انتظار]] [[صبغه]] [[علمی]] ندارد. بر پایه [[روایات]]، جوهر و [[حقیقت انتظار]]، [[معرفت امام عصر]]{{ع}} است، به گونه‌ای که با وجود چنین [[معرفتی]]، کسانی نیز که [[توفیق]] [[ادراک]] [[روزگار]] [[ظهور]] را نیابند، در زمره همراهان پا در رکاب [[حضرت مهدی]]{{ع}} شمرده شده و [[پاداش]] همسانی با آنان را دارند.
::::::«شناختن و شناساندن [[آخرین حجت]] [[معصوم]]{{ع}} و [[اهداف ظهور]] او از مهم‌ترین [[بایسته‌های انتظار]] است، زیرا بی‌شناخت او [[اندیشه]] [[انتظار]] [[صبغه]] [[علمی]] ندارد. بر پایه [[روایات]]، جوهر و [[حقیقت انتظار]]، [[معرفت امام عصر]]{{ع}} است، به گونه‌ای که با وجود چنین [[معرفتی]]، کسانی نیز که [[توفیق]] [[ادراک]] [[روزگار]] [[ظهور]] را نیابند، در زمره همراهان پا در رکاب [[حضرت مهدی]]{{ع}} شمرده شده و [[پاداش]] همسانی با آنان را دارند.
[[امام باقر]]{{ع}} با تأکید بر عدم [[عذرپذیری]] از [[مردم]] در زمینه [[وجوب شناخت امام]]{{ع}} مهم‌ترین دغدغه [[منتظران ظهور]] را [[معرفت امام مهدی]]{{ع}} و پیوند [[معنوی]] با او معرفی کرد؛ حتی لحظه‌ای کوتاهی در این امر را بخشودنی ندانست: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا يَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۱۵۵ - ۱۵۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز به [[یحیی بن عبدالله]] فرمود: {{متن حدیث|يَا يَحْيَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ! مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الغیبه، نعمانی، ص۱۲۷.</ref>؛ کسی که شبی را بی‌معرفت [[امام]] زمانش سپری کند، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است! واژه «بات» در [[کلام]] [[حضرت]]{{ع}} مطلق است و به مردن در آن شب اختصاص ندارد، بلکه گویای اهمیت فراوان [[معرفت امام]]{{ع}} در هر زمانی است.
[[امام باقر]]{{ع}} با تأکید بر عدم [[عذرپذیری]] از [[مردم]] در زمینه [[وجوب شناخت امام]]{{ع}} مهم‌ترین دغدغه [[منتظران ظهور]] را [[معرفت امام مهدی]]{{ع}} و پیوند [[معنوی]] با او معرفی کرد؛ حتی لحظه‌ای کوتاهی در این امر را بخشودنی ندانست: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا يَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ}}<ref>المحاسن، ج۱، ص۱۵۵ - ۱۵۶.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز به [[یحیی بن عبدالله]] فرمود: {{متن حدیث|يَا يَحْيَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ! مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الغیبه، نعمانی، ص۱۲۷.</ref>؛ کسی که شبی را بی‌معرفت [[امام]] زمانش سپری کند، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است! واژه «بات» در [[کلام]] [[حضرت]]{{ع}} مطلق است و به مردن در آن شب اختصاص ندارد، بلکه گویای اهمیت فراوان [[معرفت امام]]{{ع}} در هر زمانی است.
::::::بایستگی معرفت امام{{ع}} که تکلیفی همگانی است، تنها [[شناخت]] ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه [[اعتقاد قلبی]] به همسان بودن امام{{ع}} با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است، جز در [[نبوت]]، آن‌گونه که امام صادق{{ع}} به [[معاویة]] بن [[وهب]] فرمود: {{متن حدیث|أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ}}<ref>کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج۴، ص۵۵. کمتر چیزی که در شناختن امام لازم است، اعتقاد به همطرازی او جز در مقام نبوت با پیغمبر و وراثت او از پیامبر است و اینکه اطاعتش طاعت خدا و رسول است و هماره تسلیم او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که امام پس از رسول خدا{{صل}} علی بن ابی طالب{{ع}} است و پس از او حسن سپس حسین و سپس علی بن الحسین و آنگاه محمد بن علی و پس از او منم و پس از من فرزندم موسی و پس از او فرزندش علی و بعد از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش علی و سپس فرزندش حسن و حجت پایانی از فرزندان حسن است.</ref>.
 
::::::بر پایه این [[کلام]] [[حضرت صادق]]{{ع}}، [[مقام امامت]]، ویژه [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{ع}} است و آن وجودهای قدسی در [[شئون تکوینی]] و [[تشریعی]] جز در [[مقام نبوت]]، همطراز [[پیامبر اکرم]]{{صل}}اند؛ این کمترین [[درجه]] [[شناخت امام]]{{ع}} است؛ اما [[معرفت]] [[حقیقت]] [[مقام امام]]{{ع}} برای افراد عادی‌شدنی نیست، چنان‌که [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. [[معرفت امام عصر]]{{ع}} بدون توجه به جایگاه [[تکوینی]] [[امام]] در [[جهان هستی]] به دست نمی‌آید، زیرا تا [[انسان]] جایگاه محوری امام{{ع}} در [[نظام هستی]] را [[درک]] نکند، خود را [[نیازمند]] به راهبری پیشوای الاهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این [[باور قلبی]] برسد که امام{{ع}} دارای [[مقام]] ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به [[امام]]{{ع}} ناگزیر می‌داند؛ سپس [[عطش]] درونی‌اش ناچار وی را سوی امام{{ع}} می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که [[امام عصر]]{{ع}} پیش از آنکه [[رهبر دینی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] باشند، به [[اذن خدا]] [[زمامدار]] عالم [[تکوین]] است، زیرا او نه تنها [[ولیّ]] [[نعمت]] و [[واسطه فیض]] الاهی و [[برکات]] زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام [[حیات]] و بقای [[جهان هستی]] به شمار می‌رود: {{متن حدیث|الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref>زاد المعاد، ص۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، «دعای عدیله». آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است.</ref>.
بایستگی معرفت امام{{ع}} که تکلیفی همگانی است، تنها [[شناخت]] ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه [[اعتقاد قلبی]] به همسان بودن امام{{ع}} با [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است، جز در [[نبوت]]، آن‌گونه که امام صادق{{ع}} به [[معاویة]] بن [[وهب]] فرمود: {{متن حدیث|أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ{{صل}} عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ}}<ref>کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج۴، ص۵۵. کمتر چیزی که در شناختن امام لازم است، اعتقاد به همطرازی او جز در مقام نبوت با پیغمبر و وراثت او از پیامبر است و اینکه اطاعتش طاعت خدا و رسول است و هماره تسلیم او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که امام پس از رسول خدا{{صل}} علی بن ابی طالب{{ع}} است و پس از او حسن سپس حسین و سپس علی بن الحسین و آنگاه محمد بن علی و پس از او منم و پس از من فرزندم موسی و پس از او فرزندش علی و بعد از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش علی و سپس فرزندش حسن و حجت پایانی از فرزندان حسن است.</ref>.
::::::در پرتو چنین [[معرفتی]]، [[انسان]] همواره با [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} و امام عصر{{ع}} پیوندی [[استوار]] دارد و چون به ریسمان [[هدایت]] ([[حبل الله]]) چنگ زده، پیوسته از خدا می‌خواهد که این [[ارتباط]] را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[زراره]] سفارش فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي!}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)</ref>. از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی [[انسان منتظر]] بر [[معرفت]] [[حجت]]، یعنی امام عصر{{ع}} است، چون سر رشته [[دیانت]] و هدایت انسان در دست [[حجت عصر]] است و دو معرفت پیشین نیز در معرفت حجت تکمیل می‌شود، زیرا [[امامت]]، نماد کامل [[توحید]] و [[نبوت]] است و دستیابی به [[معرفت]] تمام و کامل [[توحیدی]]، تنها از مجرای معرفت [[پیشوای معصوم]]{{ع}} شدنی است. هنگامی که از [[امام حسین]]{{ع}} درباره [[خداشناسی]] پرسیده شد: {{متن حدیث|فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟}} آن [[حضرت]] در پاسخ چنین فرمود: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۱۲.</ref>؛ [[معرفت خدا]] همان [[شناخت]] [[اهل]] هر [[زمان]] به امامی است که [[خدای سبحان]] اطاعتش را بر همگان [[واجب]] شمرده است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص373-377.</ref>.
 
بر پایه این [[کلام]] [[حضرت صادق]]{{ع}}، [[مقام امامت]]، ویژه [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{ع}} است و آن وجودهای قدسی در [[شئون تکوینی]] و [[تشریعی]] جز در [[مقام نبوت]]، همطراز [[پیامبر اکرم]]{{صل}}اند؛ این کمترین [[درجه]] [[شناخت امام]]{{ع}} است؛ اما [[معرفت]] [[حقیقت]] [[مقام امام]]{{ع}} برای افراد عادی‌شدنی نیست، چنان‌که [[امام رضا]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ}}<ref>الکافی، ج۱، ص۲۰۱.</ref>. [[معرفت امام عصر]]{{ع}} بدون توجه به جایگاه [[تکوینی]] [[امام]] در [[جهان هستی]] به دست نمی‌آید، زیرا تا [[انسان]] جایگاه محوری امام{{ع}} در [[نظام هستی]] را [[درک]] نکند، خود را [[نیازمند]] به راهبری پیشوای الاهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این [[باور قلبی]] برسد که امام{{ع}} دارای [[مقام]] ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به [[امام]]{{ع}} ناگزیر می‌داند؛ سپس [[عطش]] درونی‌اش ناچار وی را سوی امام{{ع}} می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که [[امام عصر]]{{ع}} پیش از آنکه [[رهبر دینی]] و [[سیاسی]] [[جامعه]] باشند، به [[اذن خدا]] [[زمامدار]] عالم [[تکوین]] است، زیرا او نه تنها [[ولیّ]] [[نعمت]] و [[واسطه فیض]] الاهی و [[برکات]] زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام [[حیات]] و بقای [[جهان هستی]] به شمار می‌رود: {{متن حدیث|الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً}}<ref>زاد المعاد، ص۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، «دعای عدیله». آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است.</ref>.
 
در پرتو چنین [[معرفتی]]، [[انسان]] همواره با [[خدا]] و [[پیامبر]]{{صل}} و امام عصر{{ع}} پیوندی [[استوار]] دارد و چون به ریسمان [[هدایت]] ([[حبل الله]]) چنگ زده، پیوسته از خدا می‌خواهد که این [[ارتباط]] را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که [[حضرت صادق]]{{ع}} به [[زراره]] سفارش فرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي!}}<ref>الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)</ref>. از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی [[انسان منتظر]] بر [[معرفت]] [[حجت]]، یعنی امام عصر{{ع}} است، چون سر رشته [[دیانت]] و هدایت انسان در دست [[حجت عصر]] است و دو معرفت پیشین نیز در معرفت حجت تکمیل می‌شود، زیرا [[امامت]]، نماد کامل [[توحید]] و [[نبوت]] است و دستیابی به [[معرفت]] تمام و کامل [[توحیدی]]، تنها از مجرای معرفت [[پیشوای معصوم]]{{ع}} شدنی است. هنگامی که از [[امام حسین]]{{ع}} درباره [[خداشناسی]] پرسیده شد: {{متن حدیث|فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟}} آن [[حضرت]] در پاسخ چنین فرمود: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>علل الشرایع، ج۱، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۱۲.</ref>؛ [[معرفت خدا]] همان [[شناخت]] [[اهل]] هر [[زمان]] به امامی است که [[خدای سبحان]] اطاعتش را بر همگان [[واجب]] شمرده است»<ref>[[عبدالله جوادی آملی|جوادی آملی، عبدالله]]، [[ادب فنای مقربان ج۹ (کتاب)|ادب فنای مقربان]]، ص373-377.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۷۶: خط ۷۹:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[جواد محدثی]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[جواد محدثی]]'''، در کتاب ''«[[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[امام]]، [[حجت]] [[خدا]] بر [[مردم]] است. [[قول و فعل]] او برای امّت [[سند]] است. [[امام]] [[حق]]، [[هادی]] [[مردم]] است و [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] الهی یک [[تکلیف]] است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه اعمال پذیرفته است، نه راه بی‌امام، به [[حق]] و [[سعادت]] می‌رساند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref>.
::::::«[[امام]]، [[حجت]] [[خدا]] بر [[مردم]] است. [[قول و فعل]] او برای امّت [[سند]] است. [[امام]] [[حق]]، [[هادی]] [[مردم]] است و [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] الهی یک [[تکلیف]] است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه اعمال پذیرفته است، نه راه بی‌امام، به [[حق]] و [[سعادت]] می‌رساند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref>.
::::::در [[منابع روایی]] عنوان "کتاب الحجّه"، [[ضرورت]] و اهمیّت و آثار [[امام‌شناسی]] و تبعیّت از او را بیان می‌کند. [[احادیث]] متعدّدی بر این مضمون است که هرکه بمیرد و [[امام زمان]] خود را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] مرده است. مصداق [[امام]] هم [[ائمه]] [[معصوم]] از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] خدایند که [[معرفت]] و اطاعتشان لازم است و اهمیت [[امام‌شناسی]] مثل [[پیغمبرشناسی]] و [[خداشناسی]] است. در [[حدیث]] است: {{متن حدیث|لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ}}<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۰</ref> که می‌رساند [[ایمان]] درست، در سایۀ [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] و [[امامان]] و [[امام زمان]] و [[تسلیم]] بودن در برابر اوست. با معیارهایی که در [[قرآن]] و [[حدیث]] [[پیامبر]] برای [[امام]] [[راستین]] و [[وصی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بیان شده است، انطباق آن اوصاف و شرایط بر [[ائمه]] [[معصوم]] است و آنان که راهی جدا از خط [[ائمه]] پیموده‌اند، به [[خطا]] رفته‌اند و آنان که [[توفیق]] این [[معرفت]] را داشته‌اند، به [[سعادت]] می‌رسند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بِمَعْرِفَةِ أَهْلِ بَيْتِي وَ وَلَايَتِهِمْ فَقَدْ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۳</ref> بر هرکس [[خداوند]] منّت نهد و [[معرفت]] [[خاندان]] من و ولایتشان را به او ارزانی دارد، همۀ خیر را برای او فراهم آورده است. [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[لزوم]] این [[امام‌شناسی]] و معذور نبودن [[مردم]] در نشناختن [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَا يَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا...}}<ref> اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۷</ref> ازاین‌رو در برخی [[دعاها]] از [[خدا]] می‌خواهیم که این [[حجت‌شناسی]] را نصیب ما سازد، چون بدون آن [[گمراه]] می‌شویم {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ...}} بابافغانی شیرازی [[شعر]] بلند و پرنکته‌ای در باب [[مناقب]] [[علوی]] و [[امام‌شناسی]] و بی‌لیاقتی دیگران برای [[امامت]] دارد»<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref>
 
در [[منابع روایی]] عنوان "کتاب الحجّه"، [[ضرورت]] و اهمیّت و آثار [[امام‌شناسی]] و تبعیّت از او را بیان می‌کند. [[احادیث]] متعدّدی بر این مضمون است که هرکه بمیرد و [[امام زمان]] خود را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] مرده است. مصداق [[امام]] هم [[ائمه]] [[معصوم]] از [[اهل بیت]] [[پیامبر]] خدایند که [[معرفت]] و اطاعتشان لازم است و اهمیت [[امام‌شناسی]] مثل [[پیغمبرشناسی]] و [[خداشناسی]] است. در [[حدیث]] است: {{متن حدیث|لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ}}<ref>اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۰</ref> که می‌رساند [[ایمان]] درست، در سایۀ [[شناخت]] [[خدا]] و [[رسول]] و [[امامان]] و [[امام زمان]] و [[تسلیم]] بودن در برابر اوست. با معیارهایی که در [[قرآن]] و [[حدیث]] [[پیامبر]] برای [[امام]] [[راستین]] و [[وصی]] [[پیامبر خاتم|رسول خدا]] بیان شده است، انطباق آن اوصاف و شرایط بر [[ائمه]] [[معصوم]] است و آنان که راهی جدا از خط [[ائمه]] پیموده‌اند، به [[خطا]] رفته‌اند و آنان که [[توفیق]] این [[معرفت]] را داشته‌اند، به [[سعادت]] می‌رسند. [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بِمَعْرِفَةِ أَهْلِ بَيْتِي وَ وَلَايَتِهِمْ فَقَدْ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ}}<ref>اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۳</ref> بر هرکس [[خداوند]] منّت نهد و [[معرفت]] [[خاندان]] من و ولایتشان را به او ارزانی دارد، همۀ خیر را برای او فراهم آورده است. [[امام صادق]]{{ع}} نیز در [[لزوم]] این [[امام‌شناسی]] و معذور نبودن [[مردم]] در نشناختن [[امام]] فرمود: {{متن حدیث|نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَا يَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا...}}<ref> اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۷</ref> ازاین‌رو در برخی [[دعاها]] از [[خدا]] می‌خواهیم که این [[حجت‌شناسی]] را نصیب ما سازد، چون بدون آن [[گمراه]] می‌شویم {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ...}} بابافغانی شیرازی [[شعر]] بلند و پرنکته‌ای در باب [[مناقب]] [[علوی]] و [[امام‌شناسی]] و بی‌لیاقتی دیگران برای [[امامت]] دارد»<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۹۶.</ref>
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۸۴: خط ۸۸:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]'''، در مقاله ''«[[بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان (مقاله)|بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[علی ربانی گلپایگانی]]'''، در مقاله ''«[[بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان (مقاله)|بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[وجود امام]] و [[خلیفه]] [[پیغمبر]] و [[امام]] [[مسلمین]]، مورد قبول همه [[مذاهب اسلامی]] اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] و [[اشعری]] و [[ماتریدیه]] و... است. این مسئله به قدری اهمیت دارد که وقتی به [[اهل سنت]] درباره [[ماجرای سقیفه]] [[اعتراض]] شود که چرا عده‌ای از [[صحابه]] و از جمله [[خلیفه اول]] و دوم هنوز [[بدن]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[غسل]] و [[کفن]] و [[دفن]] نکرده، به مسئله [[جانشینی]] پرداختند، می‌گویند به [[دلیل]] اهمیت [[امامت]] و [[رهبری]]. مسئله [[امت اسلامی]]، مهم‌تر از تجهیز و [[کفن]] و [[دفن پیامبر]] است. پس مسئله [[ضرورت امامت]]، مسئله‌ای بسیار جدی است. [[اهل سنت]] در اینکه [[امامت]] امری لازم و قطعی است، گاهی به [[دلیل عقلی]] [[استدلال]] می‌کنند و گاهی به [[دلیل نقلی]]. [[حدیث]] معروف [[نبوی]] {{متن حدیث|... مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۴۶؛ شیخ طوسی، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۰۹:... کسی که از دنیا برود درحالی‌که امام زمان خود را نشناخته است، هم‌چون اهل جاهلیت از دنیا رفته است.</ref> مشهور بین [[فریقین]] است.
::::::«[[وجود امام]] و [[خلیفه]] [[پیغمبر]] و [[امام]] [[مسلمین]]، مورد قبول همه [[مذاهب اسلامی]] اعم از [[شیعه]] و [[سنی]] و [[اشعری]] و [[ماتریدیه]] و... است. این مسئله به قدری اهمیت دارد که وقتی به [[اهل سنت]] درباره [[ماجرای سقیفه]] [[اعتراض]] شود که چرا عده‌ای از [[صحابه]] و از جمله [[خلیفه اول]] و دوم هنوز [[بدن]] [[پیامبر]]{{صل}} را [[غسل]] و [[کفن]] و [[دفن]] نکرده، به مسئله [[جانشینی]] پرداختند، می‌گویند به [[دلیل]] اهمیت [[امامت]] و [[رهبری]]. مسئله [[امت اسلامی]]، مهم‌تر از تجهیز و [[کفن]] و [[دفن پیامبر]] است. پس مسئله [[ضرورت امامت]]، مسئله‌ای بسیار جدی است. [[اهل سنت]] در اینکه [[امامت]] امری لازم و قطعی است، گاهی به [[دلیل عقلی]] [[استدلال]] می‌کنند و گاهی به [[دلیل نقلی]]. [[حدیث]] معروف [[نبوی]] {{متن حدیث|... مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۴۶؛ شیخ طوسی، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۰۹:... کسی که از دنیا برود درحالی‌که امام زمان خود را نشناخته است، هم‌چون اهل جاهلیت از دنیا رفته است.</ref> مشهور بین [[فریقین]] است.
::::::در کتاب‌های [[کلامی]] مثل شرح [[عقاید]] نسفیه، شرح مقاصد و جاهای دیگر، بر [[ضرورت امامت]] به همین [[حدیث]] [[استدلال]] و استناد کرده‌اند. اصل [[وجود امام]] ضروری است و [[مقید]] به قید زمان هم نیست. اصل [[ضرورت وجود امام]]، اگر [[عقلی]] است تخصیصی ندارد. ملاک [[حکم عقلی]] عام است و اگر مستندش این [[حدیث]] و مانند آن باشد، عموم و اطلاق دارد؛ [[مقید]] به زمان نیست؛ پس زمان ما را هم شامل می‌شود»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان (مقاله)|بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان]]، [[گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم (کتاب)|گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم]]، ص۸۲.</ref>.
 
در کتاب‌های [[کلامی]] مثل شرح [[عقاید]] نسفیه، شرح مقاصد و جاهای دیگر، بر [[ضرورت امامت]] به همین [[حدیث]] [[استدلال]] و استناد کرده‌اند. اصل [[وجود امام]] ضروری است و [[مقید]] به قید زمان هم نیست. اصل [[ضرورت وجود امام]]، اگر [[عقلی]] است تخصیصی ندارد. ملاک [[حکم عقلی]] عام است و اگر مستندش این [[حدیث]] و مانند آن باشد، عموم و اطلاق دارد؛ [[مقید]] به زمان نیست؛ پس زمان ما را هم شامل می‌شود»<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان (مقاله)|بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان]]، [[گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم (کتاب)|گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم]]، ص۸۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۰: خط ۱۰۵:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[محمد جواد مروجی طبسی]]'''، در کتاب ''«[[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«پاسخ به [[روایات]] بسیاری در کتاب‌های [[شیعه]] و [[اهل تسنن]] برخورد می‌کنیم که در آنها [[مسلمانان]] موظف شده‌اند تا [[امام]] زمان خود را بشناسند و از او [[پیروی]] بنمایند. بیشتر [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] منظور از [[امام زمان]] در این [[روایات]] را [[خلفا]] و [[زمامداران]] دانسته‌اند.
::::::«پاسخ به [[روایات]] بسیاری در کتاب‌های [[شیعه]] و [[اهل تسنن]] برخورد می‌کنیم که در آنها [[مسلمانان]] موظف شده‌اند تا [[امام]] زمان خود را بشناسند و از او [[پیروی]] بنمایند. بیشتر [[دانشمندان]] [[اهل سنت]] منظور از [[امام زمان]] در این [[روایات]] را [[خلفا]] و [[زمامداران]] دانسته‌اند.
::::::[[شیعه]] بر این [[باور]] است که منظور از [[امام زمان]] در [[روایات]]، [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} هستند. بدین جهت [[شیعه]] [[لزوم]] [[شناخت]] [[امام مهدی|مهدی]] را جزئی از همین [[شناخت]] کلی نسبت به [[دوازده]] [[امام]] می‌داند.
 
::::::[[سلمان فارسی]] گوید: [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرمود: [[امامان]] پس از من، [[دوازده نفر]] هستند. همه آنها از [[قریش]] می‌باشند... بدانید که اینان [[عترت]] من هستند و از گوشت و [[خون]] من می‌باشند. چرا برخی از [[مردم]] مرا درباره آنان [[آزار]] می‌دهند؟ [[خداوند]] [[شفاعت]] مرا نصیب آنها نکند<ref>کفایه الاثر، ص ۱۴۹.</ref>.
[[شیعه]] بر این [[باور]] است که منظور از [[امام زمان]] در [[روایات]]، [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} هستند. بدین جهت [[شیعه]] [[لزوم]] [[شناخت]] [[امام مهدی|مهدی]] را جزئی از همین [[شناخت]] کلی نسبت به [[دوازده]] [[امام]] می‌داند.
::::::[[امام حسن]] {{ع}} فرمود: [[امامان]] پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]، [[دوازده نفر]] هستند. نُه نفر از آنها از [[نسل]] برادرم، [[امام حسین|حسین]] می‌باشند، [[امام مهدی|مهدی]] این [[امت]] از آنهاست<ref>کفایه الاثر، ص ۲۲۳.</ref>.
 
::::::پس از بیان اصل [[ضرورت]] وجود [[امامان]]، به بیان [[وظیفه]] [[مسلمانان]] در برابر آنها و اینکه چرا باید [[مسلمانان]] [[امام]] خویش را در هر زمانی بشناسند، می‌پردازیم. به چند [[دلیل]] باید [[امام مهدی]] {{ع}} را بشناسیم:
[[سلمان فارسی]] گوید: [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} فرمود: [[امامان]] پس از من، [[دوازده نفر]] هستند. همه آنها از [[قریش]] می‌باشند... بدانید که اینان [[عترت]] من هستند و از گوشت و [[خون]] من می‌باشند. چرا برخی از [[مردم]] مرا درباره آنان [[آزار]] می‌دهند؟ [[خداوند]] [[شفاعت]] مرا نصیب آنها نکند<ref>کفایه الاثر، ص ۱۴۹.</ref>.
 
[[امام حسن]] {{ع}} فرمود: [[امامان]] پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]، [[دوازده نفر]] هستند. نُه نفر از آنها از [[نسل]] برادرم، [[امام حسین|حسین]] می‌باشند، [[امام مهدی|مهدی]] این [[امت]] از آنهاست<ref>کفایه الاثر، ص ۲۲۳.</ref>.
 
پس از بیان اصل [[ضرورت]] وجود [[امامان]]، به بیان [[وظیفه]] [[مسلمانان]] در برابر آنها و اینکه چرا باید [[مسلمانان]] [[امام]] خویش را در هر زمانی بشناسند، می‌پردازیم. به چند [[دلیل]] باید [[امام مهدی]] {{ع}} را بشناسیم:
::::::'''۱. جلوگیری از [[انحراف]] و [[گمراهی]]:''' [[ضرورت]] [[شناخت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} وقتی احساس می‌شود که [[انسان‌ها]] در اثر فاصله گرفتن از [[امام]] خود، به [[فساد]] و [[گمراهی]] کشیده شوند که برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز [[پیروی]] از [[امام]] نخواهد بود.
::::::'''۱. جلوگیری از [[انحراف]] و [[گمراهی]]:''' [[ضرورت]] [[شناخت]] [[حضرت مهدی]] {{ع}} وقتی احساس می‌شود که [[انسان‌ها]] در اثر فاصله گرفتن از [[امام]] خود، به [[فساد]] و [[گمراهی]] کشیده شوند که برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز [[پیروی]] از [[امام]] نخواهد بود.
::::::[[امام کاظم]] {{ع}} می‌فرماید: "[[امام]]، [[حجت]] [[بندگان]] است، هر که او را رها کند، [[گمراه]] می‌شود و هر که همراه او باشد، [[نجات]] می‌یابد و [[رستگار]] می‌شود"<ref>معجم احادیث الإمام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸.</ref>.
 
::::::[[ابوجعفر عمری]]، اولین [[نایب]] [[امام زمان]] {{ع}} به [[ابوعلی محمد بن همام]] این گونه نوشته است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>مصباح الزائر، ص ۳۱۲.</ref>؛ خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، رسولت را نخواهم [[شناخت]]. خدایا! رسولت را به من بشناسان و گرنه حجتت را نخواهم [[شناخت]]. خدایا! حجتت را به من بشناسان و گرنه، از [[دین]] خود [[گمراه]] خواهم شد.
[[امام کاظم]] {{ع}} می‌فرماید: "[[امام]]، [[حجت]] [[بندگان]] است، هر که او را رها کند، [[گمراه]] می‌شود و هر که همراه او باشد، [[نجات]] می‌یابد و [[رستگار]] می‌شود"<ref>معجم احادیث الإمام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸.</ref>.
::::::'''۲. جلوگیری از بطلان عمل ([[قبولی اعمال]]):''' پذیرش و [[قبولی اعمال]] و جلوگیری از بطلان عمل، در گرو پذیرفتن [[ولایت]] [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} است.
 
::::::[[امام باقر]] {{ع}} به [[زراره]] فرمود: "[[اسلام]] بر پنج چیز بنا نهاده شده: [[نماز]]، [[زکات]]، [[حج]]، [[روزه]] و [[ولایت]]". [[زراره]] می‌گوید عرض کردم: کدام یک از آنها [[برتر]] است؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: "[[ولایت]]؛ زیرا کلید و [[حاکم]] و راهنمای آنها است. اگر مردی شب تا صبح را به [[نماز]] و روز خود را به [[روزه]] سپری کند و تمام [[ثروت]] خود را [[صدقه]] بدهد و همه ساله به [[حج]] برود، اما [[ولی خدا]] را نشناخته باشد تا از او [[پیروی]] نماید، و تمام کارهایش به [[راهنمایی]] او نباشد، هرگز نزد [[خداوند]] اجر و ثوابی ندارد و از اهل [[ایمان]] نخواهد بود"<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸.</ref>.
[[ابوجعفر عمری]]، اولین [[نایب]] [[امام زمان]] {{ع}} به [[ابوعلی محمد بن همام]] این گونه نوشته است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>مصباح الزائر، ص ۳۱۲.</ref>؛ خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، رسولت را نخواهم [[شناخت]]. خدایا! رسولت را به من بشناسان و گرنه حجتت را نخواهم [[شناخت]]. خدایا! حجتت را به من بشناسان و گرنه، از [[دین]] خود [[گمراه]] خواهم شد.
::::::'''۳. رسیدن به حیات معنوی:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: "ای [[مردم]]! هرکه بخواهد در [[زندگی]] همانند من باشد و مانند من بمیرد، [[ولایت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} را بپذیرد و از [[امامان]] پس از او [[پیروی]] کند"<ref>مناقب، ال ابی طالب، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref>.
 
::::::'''۴. فرار از [[مرگ جاهلیت]]:''' در روایاتی که مورد پذیرش [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است، تصریح شده که هر کس [[امام]] زمان خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلیت]] از [[دنیا]] می‌رود. [[امام باقر]] {{ع}} نیز فرمود: "هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، [[مرگ]] او [[مرگ جاهلیت]] است و هیچ کس در این جهت معذور نیست تا [[امام]] خود را بشناسد"<ref>محاسن برقی،ص ۱۵۵، الثقات ابن حبان، ج ۷، ص ۴۹.</ref>.
'''۲. جلوگیری از بطلان عمل ([[قبولی اعمال]]):''' پذیرش و [[قبولی اعمال]] و جلوگیری از بطلان عمل، در گرو پذیرفتن [[ولایت]] [[امامان]] [[معصوم]] {{عم}} است.
::::::[[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ فَمَاتَ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>کمال الدین ،ج ۲، ص ۴۱۲.</ref>؛ "هرکس منکر [[قائم]] از فرزندانم در زمان غیبتش بشود و در همان حال بمیرد، قطعاً به [[مرگ جاهلیت]] مرده است".
 
::::::منظور از [[مرگ جاهلیت]] این است که آنها نیز همانند افرادی که پیش از [[اسلام]] در حال [[شرک]] و [[کفر]] مُردند، می‌میرند.»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۲۹-۳۲.</ref>.
[[امام باقر]] {{ع}} به [[زراره]] فرمود: "[[اسلام]] بر پنج چیز بنا نهاده شده: [[نماز]]، [[زکات]]، [[حج]]، [[روزه]] و [[ولایت]]". [[زراره]] می‌گوید عرض کردم: کدام یک از آنها [[برتر]] است؟ [[امام]] {{ع}} فرمود: "[[ولایت]]؛ زیرا کلید و [[حاکم]] و راهنمای آنها است. اگر مردی شب تا صبح را به [[نماز]] و روز خود را به [[روزه]] سپری کند و تمام [[ثروت]] خود را [[صدقه]] بدهد و همه ساله به [[حج]] برود، اما [[ولی خدا]] را نشناخته باشد تا از او [[پیروی]] نماید، و تمام کارهایش به [[راهنمایی]] او نباشد، هرگز نزد [[خداوند]] اجر و ثوابی ندارد و از اهل [[ایمان]] نخواهد بود"<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸.</ref>.
 
'''۳. رسیدن به حیات معنوی:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} می‌فرماید: "ای [[مردم]]! هرکه بخواهد در [[زندگی]] همانند من باشد و مانند من بمیرد، [[ولایت]] [[امام علی|علی]] {{ع}} را بپذیرد و از [[امامان]] پس از او [[پیروی]] کند"<ref>مناقب، ال ابی طالب، ج ۱، ص ۳۰۱.</ref>.
 
'''۴. فرار از [[مرگ جاهلیت]]:''' در روایاتی که مورد پذیرش [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است، تصریح شده که هر کس [[امام]] زمان خود را نشناسد، به [[مرگ جاهلیت]] از [[دنیا]] می‌رود. [[امام باقر]] {{ع}} نیز فرمود: "هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، [[مرگ]] او [[مرگ جاهلیت]] است و هیچ کس در این جهت معذور نیست تا [[امام]] خود را بشناسد"<ref>محاسن برقی،ص ۱۵۵، الثقات ابن حبان، ج ۷، ص ۴۹.</ref>.
 
[[پیامبر خاتم|رسول خدا]] {{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ فَمَاتَ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>کمال الدین ،ج ۲، ص ۴۱۲.</ref>؛ "هرکس منکر [[قائم]] از فرزندانم در زمان غیبتش بشود و در همان حال بمیرد، قطعاً به [[مرگ جاهلیت]] مرده است".
 
منظور از [[مرگ جاهلیت]] این است که آنها نیز همانند افرادی که پیش از [[اسلام]] در حال [[شرک]] و [[کفر]] مُردند، می‌میرند.»<ref>[[محمد جواد مروجی طبسی|مروجی طبسی، محمد جواد]]، [[بامداد بشریت (کتاب)|بامداد بشریت]]، ص ۲۹-۳۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۸: خط ۱۴۵:
:::::*«بر اساس [[روایات]]، [[معرفت]] یافتن به [[امام]] و [[حجت]] حی در هر عصر و زمانی، [[تکلیف]] عذر ناپذیری است که [[خداوند]] همگان را موظف به آن کرده است، به گونه‌ای که هیچ کس از این [[تکلیف]] معرفتی، معاف نیست؛ چنان که [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و هیچ کس از [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] عصر، معذور نمی‌باشد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>. از نگاه [[شیعه]]، این [[معرفت]] چنان با اهمیت است که بود و نبود آن، معیار [[ایمان]] و [[کفر]] شناخته شده و کوتاهی نسبت به آن، مساوی با [[ضلالت]] و [[گمراهی]] است. [[امام باقر]]{{ع}} به [[محمد بن مسلم]] فرمود: "هر کس از این [[امت]] صبح کند و تحت [[ولایت]] امامی از سوی [[خدا]] نباشد، در سرگردانی و تحیر و [[گمراهی]] به سر برده است و اگر در آن حالت بمیرد، به [[مرگ]] [[کفر]] و [[نفاق]] از [[دنیا]] رفته است"<ref>{{متن حدیث|يَا ابْنَ مُسْلِمٍ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْبَحَ تَائِهاً مُتَحَيِّراً ضَالًّا إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ}}؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۸.</ref>؛ [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] این [[حدیث]] معروف را از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] و [[بی‌دینی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۹؛ کفایة الأثر، ص۲۹۶؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱ و ۲۲.</ref>. این [[حدیث]]، با تعابیر مختلف به طور [[مستفیض]] در [[منابع حدیثی]] [[فریقین]] [[نقل]] شده است. به عنوان مثال، چنین عباراتی را می‌توان در [[کتب حدیثی]] یافت: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶؛ العلل الوارده فی الاحادیث النبویه، ج۷، ص۶۳؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۰۳ و ج۶، ص۶۵؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳؛ شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>قرب الاسناد، ص۳۵۱.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الامامة و التبصرة، ص۱۰؛ اعلام الوری، ص۴۴۲.</ref>  و... که همگی بیانگر اهمیت کلیدی [[معرفت]] [[امام]] و [[حجت الهی]] در هر زمان است، به گونه‌ای که عدم [[معرفت]] [[امام]] و [[حجت]] حی، مساوی با [[بی‌دینی]] و [[مرگ جاهلیت]] محسوب شده است. تا جایی که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "هرکس حتی یک شب بدون [[معرفت]] [[امام]] زمانش بخوابد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|يا يَحْيى مَنْ بَاتَ لَيْلَةَ لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۷۸.</ref>؛ این [[کلام]] به طور مطلق است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. بر اساس این سخن، [[معرفت]] [[امام]] حی به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و [[بخشش]] نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. [[سلیم بن قیس]] [[نقل]] کرده است: مردی نزد [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} آمد و از آن [[حضرت]] سؤال کرد: کم‌ترین چیزی که [[بنده]] به وسیله آن [[کافر]] می‌شود چیست؟ [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: "حالا که پرسیدی، پس با دقت پاسخش را بفهم. اما کمتر چیزی که [[بنده]] بدان [[مؤمن]] خواهد بود، آن است که [[خدای تبارک و تعالی]] خودش را به آن [[بنده]] بشناساند، پس آن [[بنده]] به فرمانبرداری از او اقرار کند. سپس پیغمبرش را به او بشناساند، پس به فرمانبرداری از او نیز اقرار کند. هم چنین [[امام]] و [[حجت]] خود در [[زمین]] و گواهش بر خلق را به او معرفی کند و آن [[بنده]] به فرمانبرداری از او هم اعتراف کند. سلیم گوید: من به محضر [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} عرض کردم: اگر چه همه چیز را به جز آن چه بیان فرمودی نداند؟ آن [[حضرت]] در پاسخ فرمود: آری، اما در صورتی که هرگاه دستوری به او دهند [[اطاعت]] کند و اگر نهی‌اش کردند ترک کند. و کمتر چیزی که [[بنده]] به سبب آن [[کافر]] گردد آن است که کسی چیزی را که [[خدا]] از آن [[نهی]] کرده، جایز پندارد؛ گو این که [[خدا]] به آن [[دستور]] داده است (یعنی بدعتی در [[دین]] گذارد) و آن را [[دین]] خود کند و بر آن بماند و [[گمان]] کند کسی را می‌پرستد که به آن کار [[دستور]] داده است (یعنی به زعم خود، [[خدا]] را می‌پرستد) و حال آن که [[شیطان]] را [[پرستش]] می‌کند. و کمتر چیزی که [[بنده]] به واسطه آن [[گمراه]] می‌شود آن است که [[حجت]] [[خدای تعالی]] و [[گواه]] او بر بندگانش را نشناسد، یعنی همان کسی را که [[خدای عزوجل]] [[دستور]] به فرمانبرداری از او داده و ولایتش را [[واجب]] کرده است. دوباره عرض کردم: ای [[امام علی|امیر مؤمنان]]! آنان را برایم توصیف کن؟ [[حضرت]] فرمود: کسانی هستند که [[خدای عزوجل]] [[اطاعت]] آنان را همانند [[اطاعت]] خود و پیغمبرش شمرده و فرموده است: ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید! [[خدا]] و [[رسول]] و اولیای امر خود را [[فرمان]] برید. سپس تقاضا کردم: ای [[امام علی|امیر مؤمنان]]! [[خدا]] مرا فدای تو گرداند، آشکارتر بیان فرما، [[حضرت]] فرمود: آنان که [[رسول خدا]] {{صل}} درباره ایشان در آخرین خطبه‌اش، روزی که [[خدای عزوجل]] روحش را قبض کرد فرمود: همانا من دو چیز در میان شما می‌گذارم که تا وقتی به آن دو چنگ زنید، هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید، [[کتاب خدا]] و عترتم که [[اهل بیت]] من هستند. خدای لطیف و [[آگاه]] به من [[وعده]] داده که آن دو از هم جدا نشوند تا در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند و مانند این دو با هم برابرند و دو انگشت سبابه خود را به هم چسباند و نمی‌گویم مانند این دو انگشت و انگشت سبابه و وسط را به هم چسباند که یکی بر دیگری پیش باشد. پس به هر دوی اینها چنگ زنید تا نلغزید و [[گمراه]] نشوید و از ایشان جلو نیفتید که [[گمراه]] خواهید شد"<ref>{{متن حدیث|وَ أَتَاهُ رَجُلُ فَقَالَ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ أَمَّا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ - فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ{{صل}}  فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ جَهِلَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا مَا وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِيَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ  بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْهُمْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ  {{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ }}  قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ  بِهِمَا - كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا "}}؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: "کسی که [[بینایی]] ندارد، چگونه [[هدایت]] می شود؟ کسی که نمی‌ترسد، چگونه [[بینا]] می‌شود؟ از گفته [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[پیروی]] کنید و بدان چه از طرف [[خدای عزوجل]] آورده اعتراف کنید و آثار [[هدایت]] را [[پیروی]] کنید؛ زیرا آنها نشانه‌های [[امانت]] و [[تقوا]] هستند. و بدانید که اگر کسی منکر [[عیسی بن مریم]] شود، هر چند به [[رسولان]] دیگر اقرار کند، [[مؤمن]] نخواهد بود. راه را در پرتو چراغگاه بجویید و از پشت پرده‌ها آثار [[حق]] را بخواهید تا [[دین]] خود را کامل کنید و به [[پروردگار]] خود [[ایمان]] بیاورید"<ref>{{متن حدیث|كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يُنْذَرْ اتَّبِعُوا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} وَ أَقِرُّوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى فَإِنَّهَا عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلُ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۲.</ref>. تأکید ویژه [[روایات]] بر [[معرفت]] [[امام]] بدین سبب است که [[شناخت]] [[امام]]، کلید باقی معرفت‌ها حتی [[توحید]] است؛ زیرا اگرچه [[معرفت]] [[الهی]] اساس دیگر [[معارف]] است، اما [[تبیین]] و بسط حقایق [[توحیدی]] نیز در گرو [[شناخت]] [[امام]] و پیوند با اوست. به همین [[دلیل]] [[امام صادق]]{{ع}} به جناب [[زراره]] توصیه فرمود که در صورت [[درک]] زمان [[غیبت]] [[قائم]]، این [[دعا]] را مدام بخواند: "خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی، من رسولت را نخواهم [[شناخت]] (برای آن که هر کس [[خدا]] را [[شناخت]]، بر [[خدا]] لازم است که از راه [[لطف]]، بندگانش را [[هدایت]] کند و کسی که [[خدا]] را نشناخت، فرستاده او را هم نخواهد [[شناخت]]). خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانی، من [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]] (برای آن که [[امام]] به [[دستور خداوند]]، [[جانشین]] [[پیغمبر]] و دست نشانده اوست و [[مقام]] و [[ارزش]] [[جانشین]] به [[مقام]] و [[ارزش]] [[جانشین]] گذار است. از این جهت، [[شیعه]] [[معتقد]] است [[امام]] باید از لحاظ [[علم]] و عمل و [[اخلاق]] و [[عصمت]] مانند [[پیغمبر]] باشد). خدایا حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳.</ref>. در این حدیث، معرفت‌های سه‌گانه، زمینه‌ساز رسیدن به شناخت پروردگار و عبودیت او معرفی شده؛ اما نکته مهم در بیان حضرت، تأکید ویژه بر نقش کلیدی معرفت [[امام]] است. زیرا از یک سو [[معرفت]] [[حجت]] به [[شناخت]] [[پیام]] آور [[دین]] و پیوند آن با [[تعالیم]] [[الهی]] مشروط شده، از سویی دیگر، [[هدایت]] و [[نجات]] [[انسان]] در گرو [[دینداری]] او و بیگانگی از [[آموزه‌های دینی]] سبب [[گمراهی]] او شمرده شده و از سوی آخر، رهایی از [[گمراهی]] تنها در پرتو رهنمودهای [[امام]] و [[حجت الهی]] میسر دانسته شده است. اگرچه این [[دعا]]، [[معرفت خدا]]، [[پیامبر]] و [[امام]] را در پیوندی ناگسستنی معرفی کرده، اما تمرکز اصلی [[انسان]] [[منتظر]] را بر خواسته سوم، یعنی [[کسب معرفت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} معطوف نموده است؛ زیرا رشته [[دیانت]] و [[هدایت]] [[انسان]]، در گرو [[معرفت]] [[حجت]] عصر است و آن دو [[معرفت]] نیز در سایه [[معرفت]] [[امام]] هستند، با این که از نظر رتبه، [[توحید]] و [[نبوت]]، مقدم بر [[امامت]] و ریشه آن به شمار می‌روند.
:::::*«بر اساس [[روایات]]، [[معرفت]] یافتن به [[امام]] و [[حجت]] حی در هر عصر و زمانی، [[تکلیف]] عذر ناپذیری است که [[خداوند]] همگان را موظف به آن کرده است، به گونه‌ای که هیچ کس از این [[تکلیف]] معرفتی، معاف نیست؛ چنان که [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: "کسی که بمیرد و امامی نداشته باشد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است و هیچ کس از [[شناخت]] [[امام]] و [[حجت]] عصر، معذور نمی‌باشد"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>. از نگاه [[شیعه]]، این [[معرفت]] چنان با اهمیت است که بود و نبود آن، معیار [[ایمان]] و [[کفر]] شناخته شده و کوتاهی نسبت به آن، مساوی با [[ضلالت]] و [[گمراهی]] است. [[امام باقر]]{{ع}} به [[محمد بن مسلم]] فرمود: "هر کس از این [[امت]] صبح کند و تحت [[ولایت]] امامی از سوی [[خدا]] نباشد، در سرگردانی و تحیر و [[گمراهی]] به سر برده است و اگر در آن حالت بمیرد، به [[مرگ]] [[کفر]] و [[نفاق]] از [[دنیا]] رفته است"<ref>{{متن حدیث|يَا ابْنَ مُسْلِمٍ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْبَحَ تَائِهاً مُتَحَيِّراً ضَالًّا إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ}}؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۸.</ref>؛ [[شیعه]] و [[اهل سنت|سنی]] این [[حدیث]] معروف را از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} [[نقل]] کرده‌اند که فرمود: "هرکس بمیرد در حالی که [[امام]] زمانش را نشناسد، به [[مرگ جاهلی]] و [[بی‌دینی]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۹؛ کفایة الأثر، ص۲۹۶؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱ و ۲۲.</ref>. این [[حدیث]]، با تعابیر مختلف به طور [[مستفیض]] در [[منابع حدیثی]] [[فریقین]] [[نقل]] شده است. به عنوان مثال، چنین عباراتی را می‌توان در [[کتب حدیثی]] یافت: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّة}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶؛ العلل الوارده فی الاحادیث النبویه، ج۷، ص۶۳؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۰۳ و ج۶، ص۶۵؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳؛ شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>قرب الاسناد، ص۳۵۱.</ref>؛ {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>الامامة و التبصرة، ص۱۰؛ اعلام الوری، ص۴۴۲.</ref>  و... که همگی بیانگر اهمیت کلیدی [[معرفت]] [[امام]] و [[حجت الهی]] در هر زمان است، به گونه‌ای که عدم [[معرفت]] [[امام]] و [[حجت]] حی، مساوی با [[بی‌دینی]] و [[مرگ جاهلیت]] محسوب شده است. تا جایی که [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: "هرکس حتی یک شب بدون [[معرفت]] [[امام]] زمانش بخوابد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است"<ref>{{متن حدیث|يا يَحْيى مَنْ بَاتَ لَيْلَةَ لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۷۸.</ref>؛ این [[کلام]] به طور مطلق است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. بر اساس این سخن، [[معرفت]] [[امام]] حی به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و [[بخشش]] نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. [[سلیم بن قیس]] [[نقل]] کرده است: مردی نزد [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} آمد و از آن [[حضرت]] سؤال کرد: کم‌ترین چیزی که [[بنده]] به وسیله آن [[کافر]] می‌شود چیست؟ [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} فرمود: "حالا که پرسیدی، پس با دقت پاسخش را بفهم. اما کمتر چیزی که [[بنده]] بدان [[مؤمن]] خواهد بود، آن است که [[خدای تبارک و تعالی]] خودش را به آن [[بنده]] بشناساند، پس آن [[بنده]] به فرمانبرداری از او اقرار کند. سپس پیغمبرش را به او بشناساند، پس به فرمانبرداری از او نیز اقرار کند. هم چنین [[امام]] و [[حجت]] خود در [[زمین]] و گواهش بر خلق را به او معرفی کند و آن [[بنده]] به فرمانبرداری از او هم اعتراف کند. سلیم گوید: من به محضر [[امام علی|امیر مؤمنان]]{{ع}} عرض کردم: اگر چه همه چیز را به جز آن چه بیان فرمودی نداند؟ آن [[حضرت]] در پاسخ فرمود: آری، اما در صورتی که هرگاه دستوری به او دهند [[اطاعت]] کند و اگر نهی‌اش کردند ترک کند. و کمتر چیزی که [[بنده]] به سبب آن [[کافر]] گردد آن است که کسی چیزی را که [[خدا]] از آن [[نهی]] کرده، جایز پندارد؛ گو این که [[خدا]] به آن [[دستور]] داده است (یعنی بدعتی در [[دین]] گذارد) و آن را [[دین]] خود کند و بر آن بماند و [[گمان]] کند کسی را می‌پرستد که به آن کار [[دستور]] داده است (یعنی به زعم خود، [[خدا]] را می‌پرستد) و حال آن که [[شیطان]] را [[پرستش]] می‌کند. و کمتر چیزی که [[بنده]] به واسطه آن [[گمراه]] می‌شود آن است که [[حجت]] [[خدای تعالی]] و [[گواه]] او بر بندگانش را نشناسد، یعنی همان کسی را که [[خدای عزوجل]] [[دستور]] به فرمانبرداری از او داده و ولایتش را [[واجب]] کرده است. دوباره عرض کردم: ای [[امام علی|امیر مؤمنان]]! آنان را برایم توصیف کن؟ [[حضرت]] فرمود: کسانی هستند که [[خدای عزوجل]] [[اطاعت]] آنان را همانند [[اطاعت]] خود و پیغمبرش شمرده و فرموده است: ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید! [[خدا]] و [[رسول]] و اولیای امر خود را [[فرمان]] برید. سپس تقاضا کردم: ای [[امام علی|امیر مؤمنان]]! [[خدا]] مرا فدای تو گرداند، آشکارتر بیان فرما، [[حضرت]] فرمود: آنان که [[رسول خدا]] {{صل}} درباره ایشان در آخرین خطبه‌اش، روزی که [[خدای عزوجل]] روحش را قبض کرد فرمود: همانا من دو چیز در میان شما می‌گذارم که تا وقتی به آن دو چنگ زنید، هرگز [[گمراه]] نمی‌شوید، [[کتاب خدا]] و عترتم که [[اهل بیت]] من هستند. خدای لطیف و [[آگاه]] به من [[وعده]] داده که آن دو از هم جدا نشوند تا در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند و مانند این دو با هم برابرند و دو انگشت سبابه خود را به هم چسباند و نمی‌گویم مانند این دو انگشت و انگشت سبابه و وسط را به هم چسباند که یکی بر دیگری پیش باشد. پس به هر دوی اینها چنگ زنید تا نلغزید و [[گمراه]] نشوید و از ایشان جلو نیفتید که [[گمراه]] خواهید شد"<ref>{{متن حدیث|وَ أَتَاهُ رَجُلُ فَقَالَ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ أَمَّا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ - فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ{{صل}}  فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ جَهِلَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا مَا وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِيَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ  بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْهُمْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ  {{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ }}  قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ  بِهِمَا - كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا "}}؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۱۴.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمود: "کسی که [[بینایی]] ندارد، چگونه [[هدایت]] می شود؟ کسی که نمی‌ترسد، چگونه [[بینا]] می‌شود؟ از گفته [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} [[پیروی]] کنید و بدان چه از طرف [[خدای عزوجل]] آورده اعتراف کنید و آثار [[هدایت]] را [[پیروی]] کنید؛ زیرا آنها نشانه‌های [[امانت]] و [[تقوا]] هستند. و بدانید که اگر کسی منکر [[عیسی بن مریم]] شود، هر چند به [[رسولان]] دیگر اقرار کند، [[مؤمن]] نخواهد بود. راه را در پرتو چراغگاه بجویید و از پشت پرده‌ها آثار [[حق]] را بخواهید تا [[دین]] خود را کامل کنید و به [[پروردگار]] خود [[ایمان]] بیاورید"<ref>{{متن حدیث|كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يُنْذَرْ اتَّبِعُوا رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} وَ أَقِرُّوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى فَإِنَّهَا عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلُ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ}}؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۲.</ref>. تأکید ویژه [[روایات]] بر [[معرفت]] [[امام]] بدین سبب است که [[شناخت]] [[امام]]، کلید باقی معرفت‌ها حتی [[توحید]] است؛ زیرا اگرچه [[معرفت]] [[الهی]] اساس دیگر [[معارف]] است، اما [[تبیین]] و بسط حقایق [[توحیدی]] نیز در گرو [[شناخت]] [[امام]] و پیوند با اوست. به همین [[دلیل]] [[امام صادق]]{{ع}} به جناب [[زراره]] توصیه فرمود که در صورت [[درک]] زمان [[غیبت]] [[قائم]]، این [[دعا]] را مدام بخواند: "خدایا خودت را به من بشناسان، زیرا اگر تو خودت را به من نشناسانی، من رسولت را نخواهم [[شناخت]] (برای آن که هر کس [[خدا]] را [[شناخت]]، بر [[خدا]] لازم است که از راه [[لطف]]، بندگانش را [[هدایت]] کند و کسی که [[خدا]] را نشناخت، فرستاده او را هم نخواهد [[شناخت]]). خدایا پیغمبرت را به من بشناسان، زیرا اگر تو پیغمبرت را به من نشناسانی، من [[حجت]] تو را نخواهم [[شناخت]] (برای آن که [[امام]] به [[دستور خداوند]]، [[جانشین]] [[پیغمبر]] و دست نشانده اوست و [[مقام]] و [[ارزش]] [[جانشین]] به [[مقام]] و [[ارزش]] [[جانشین]] گذار است. از این جهت، [[شیعه]] [[معتقد]] است [[امام]] باید از لحاظ [[علم]] و عمل و [[اخلاق]] و [[عصمت]] مانند [[پیغمبر]] باشد). خدایا حجت خود را به من بشناسان، زیرا اگر تو حجتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه خواهم شد"<ref>{{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳.</ref>. در این حدیث، معرفت‌های سه‌گانه، زمینه‌ساز رسیدن به شناخت پروردگار و عبودیت او معرفی شده؛ اما نکته مهم در بیان حضرت، تأکید ویژه بر نقش کلیدی معرفت [[امام]] است. زیرا از یک سو [[معرفت]] [[حجت]] به [[شناخت]] [[پیام]] آور [[دین]] و پیوند آن با [[تعالیم]] [[الهی]] مشروط شده، از سویی دیگر، [[هدایت]] و [[نجات]] [[انسان]] در گرو [[دینداری]] او و بیگانگی از [[آموزه‌های دینی]] سبب [[گمراهی]] او شمرده شده و از سوی آخر، رهایی از [[گمراهی]] تنها در پرتو رهنمودهای [[امام]] و [[حجت الهی]] میسر دانسته شده است. اگرچه این [[دعا]]، [[معرفت خدا]]، [[پیامبر]] و [[امام]] را در پیوندی ناگسستنی معرفی کرده، اما تمرکز اصلی [[انسان]] [[منتظر]] را بر خواسته سوم، یعنی [[کسب معرفت]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} معطوف نموده است؛ زیرا رشته [[دیانت]] و [[هدایت]] [[انسان]]، در گرو [[معرفت]] [[حجت]] عصر است و آن دو [[معرفت]] نیز در سایه [[معرفت]] [[امام]] هستند، با این که از نظر رتبه، [[توحید]] و [[نبوت]]، مقدم بر [[امامت]] و ریشه آن به شمار می‌روند.
:::::*«در [[فرهنگ دینی]]، [[شناخت امام عصر]]{{ع}} و [[اعتقاد]] [[قلبی]] به [[امامت]] آن [[حضرت]]، چنان مهم و کلیدی است که در [[احادیث متواتر]]، بود و نبود آن، معیار [[ایمان]] و [[کفر]]، شمرده شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[حدیث]] [[معروف]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>کفایة الاثر، ص۲۹۶.</ref>. هرکس بمیرد در حالی‌که [[امام]] زمانش را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] و [[بی‌دینی]] مرده است. این [[حدیث]]، با تعابیر مختلف به طور [[مستفیض]] در منبع [[حدیثی]] [[فریقین]] ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[نقل]] شده است. در بعضی از نقل‌ها آمده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶، علل الدار قطنی، ج۷، ص۶۳، مجمع الزوائد، کنزالعمال، ج۱، ص۱۰۳و ج۶، ص۶۵، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳، شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.</ref>. در بعضی جاها با عبارت {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref> و در بعضی [[احادیث]] {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>قرب الاسناد، ص ۳۵۱.</ref> و در بعضی دیگر {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ}}<ref>الامامة و التبصره، ص۱۰.</ref> و... آمده است که همگی بیانگر اهمیت کلیدی [[معرفت امام]] و [[حجت الهی]] در هر زمان است به‌گونه‌ای که عدم [[معرفت امام]] و [[حجت]] [[حی]]، مساوی با [[بی‌دینی]] و [[مرگ جاهلیت]]، محسوب شده است.
:::::*«در [[فرهنگ دینی]]، [[شناخت امام عصر]]{{ع}} و [[اعتقاد]] [[قلبی]] به [[امامت]] آن [[حضرت]]، چنان مهم و کلیدی است که در [[احادیث متواتر]]، بود و نبود آن، معیار [[ایمان]] و [[کفر]]، شمرده شده است. [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[حدیث]] [[معروف]] می‌‌فرماید: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>کفایة الاثر، ص۲۹۶.</ref>. هرکس بمیرد در حالی‌که [[امام]] زمانش را نشناسد به [[مرگ جاهلی]] و [[بی‌دینی]] مرده است. این [[حدیث]]، با تعابیر مختلف به طور [[مستفیض]] در منبع [[حدیثی]] [[فریقین]] ([[شیعه]] و [[سنی]])، [[نقل]] شده است. در بعضی از نقل‌ها آمده است: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَامٍ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>مسند احمد، ج۴، ص۹۶، علل الدار قطنی، ج۷، ص۶۳، مجمع الزوائد، کنزالعمال، ج۱، ص۱۰۳و ج۶، ص۶۵، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳، شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.</ref>. در بعضی جاها با عبارت {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.</ref> و در بعضی [[احادیث]] {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ إِمَامٌ حَيٌّ يَعْرِفُهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>قرب الاسناد، ص ۳۵۱.</ref> و در بعضی دیگر {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ}}<ref>الامامة و التبصره، ص۱۰.</ref> و... آمده است که همگی بیانگر اهمیت کلیدی [[معرفت امام]] و [[حجت الهی]] در هر زمان است به‌گونه‌ای که عدم [[معرفت امام]] و [[حجت]] [[حی]]، مساوی با [[بی‌دینی]] و [[مرگ جاهلیت]]، محسوب شده است.
::::::در [[فرهنگ دینی]] و [[اعتقادی]]، موضوع [[معرفت امام]] [[حی]]، به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و [[بخشش]] نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. [[امام باقر]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}<ref>کافی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>. [[مردم]] هیچ کدام در مورد [[شناخت امام]] و [[حجت]] عصر، معاف و معذور نمی‌باشند. [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[یحیی]]، می‌‌فرماید: {{متن حدیث|يَا يَحْيَى مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۷۸.</ref>. هرکس حتی یک شب بدون [[معرفت امام]] زمانش بخوابد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. در این [[کلام]] [[حضرت]] تعبیر "مات" ندارد و به‌طور مطلق فرموده است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. این دو و [[احادیث]] مشابه آن، گویای اهمیت فوق‌العاده مسأله [[معرفت امام]]{{ع}} در هر عصری است. سر اینکه در [[روایات]] این همه بر [[لزوم معرفت]] [[امام]] و [[حجت]] [[حی]]، تأکید شده است این است که مسأله [[امامت]] با [[نبوت]] و [[توحید]] گره خورده است. در [[فرهنگ]] [[اعتقادی]] [[شیعه]]، [[امام]]{{ع}} همانند [[پیامبر]]{{صل}} سر رشته دار [[هدایت]] و [[دیانت]] [[مردم]] است و لذا در دعای که [[امام صادق]]{{ع}} آن را به [[زراره]] [[تعلیم]] فرموده است، سه نوع [[معرفت]] ([[معرفت]] [[خالق]]، [[معرفت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[معرفت]] [[حجت]]) از [[خداوند]] خواسته شده است و کلید [[معرفت خدا]] و [[پیامبر]] را نیز، [[معرفت]] [[حجت]] یعنی [[شناخت امام عصر]]{{ع}} ذکر نموده است. در جای دیگر [[حضرت]] به [[زراره]] توصیه نموده است که در صورت [[درک]] [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما، این [[دعا]] را مدام بخواند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۳۴۳.</ref>. یعنی اگر [[معرفت]] [[حجت]] را به من ندهی [[گمراه]] خواهم شد و بدون [[امام]] و [[راهبر]]، بی‌راهه خواهم رفت چون او مایه [[هدایت]] بقاء [[دیانت]] و ا یمان است»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۴۸ - ۵۳.</ref><ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[ بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]]، ص۱۱۷-۱۴۲.</ref>.
 
در [[فرهنگ دینی]] و [[اعتقادی]]، موضوع [[معرفت امام]] [[حی]]، به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و [[بخشش]] نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. [[امام باقر]]{{ع}} می‌‌فرماید: {{متن حدیث|لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ}}<ref>کافی، ج۱، ص۳۷۲.</ref>. [[مردم]] هیچ کدام در مورد [[شناخت امام]] و [[حجت]] عصر، معاف و معذور نمی‌باشند. [[امام صادق]]{{ع}} خطاب به [[یحیی]]، می‌‌فرماید: {{متن حدیث|يَا يَحْيَى مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}<ref>بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۷۸.</ref>. هرکس حتی یک شب بدون [[معرفت امام]] زمانش بخوابد، به [[مرگ جاهلیت]] مرده است. در این [[کلام]] [[حضرت]] تعبیر "مات" ندارد و به‌طور مطلق فرموده است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. این دو و [[احادیث]] مشابه آن، گویای اهمیت فوق‌العاده مسأله [[معرفت امام]]{{ع}} در هر عصری است. سر اینکه در [[روایات]] این همه بر [[لزوم معرفت]] [[امام]] و [[حجت]] [[حی]]، تأکید شده است این است که مسأله [[امامت]] با [[نبوت]] و [[توحید]] گره خورده است. در [[فرهنگ]] [[اعتقادی]] [[شیعه]]، [[امام]]{{ع}} همانند [[پیامبر]]{{صل}} سر رشته دار [[هدایت]] و [[دیانت]] [[مردم]] است و لذا در دعای که [[امام صادق]]{{ع}} آن را به [[زراره]] [[تعلیم]] فرموده است، سه نوع [[معرفت]] ([[معرفت]] [[خالق]]، [[معرفت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[معرفت]] [[حجت]]) از [[خداوند]] خواسته شده است و کلید [[معرفت خدا]] و [[پیامبر]] را نیز، [[معرفت]] [[حجت]] یعنی [[شناخت امام عصر]]{{ع}} ذکر نموده است. در جای دیگر [[حضرت]] به [[زراره]] توصیه نموده است که در صورت [[درک]] [[زمان غیبت]] [[قائم]] ما، این [[دعا]] را مدام بخواند: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۳۴۳.</ref>. یعنی اگر [[معرفت]] [[حجت]] را به من ندهی [[گمراه]] خواهم شد و بدون [[امام]] و [[راهبر]]، بی‌راهه خواهم رفت چون او مایه [[هدایت]] بقاء [[دیانت]] و ا یمان است»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص ۴۸ - ۵۳.</ref><ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[ بایسته‌های ظهور (مقاله)|بایسته‌های ظهور]]، [[مشرق موعود (نشریه)|فصلنامه مشرق موعود]]، ص۱۱۷-۱۴۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۶: خط ۱۵۴:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۱]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = [[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در کتاب ''«[[درسنامه مهدویت ج۱ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۱]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[هدف]] از [[آفرینش]]، [[بندگی]] [[خداوند متعال]] است‌<ref>آیه: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> و اساس و پایه [[بندگی]]، [[شناخت]] او است<ref>.« اول عبادة الله معرفته». شیخ صدوق، توحید، ص ۳۴؛ شیخ طوسی، امالی، ص ۲۲.</ref>. عالی- ترین تبلور این [[معرفت]]، [[شناخت پیامبر]] {{صل}} و اوصیای او است. بی‌گمان یکی از [[وظایف]] مهم [[بندگان]] در مقابل [[پروردگار]]، [[شناخت]] آن وجود [[مقدس]] است. این [[معرفت]] زمانی به کمال می‌رسد که [[پیامبران]] خداوند- به ویژه [[پیامبر خاتم]] {{صل}}- را به خوبی شناخته باشند. این مهم نیز حاصل نمی گردد؛ مگر با [[شناخت]] اوصیای او به خصوص [[آخرین حجت الهی]]. [[امام]] [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[اصحاب]] خود فرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ}}؛ "ای [[مردم]]! همانا [[خداوند متعال]] [[بندگان]] را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند. پس در آن هنگام که او را شناختند، [[بندگی]] او را خواهند کرد. و آن هنگام که او را [[بندگی]] کردند، با [[عبادت]] او از [[عبادت]] غیر او بی‌نیاز می‌گردند". شخصی‌ پرسید: "ای پسر [[رسول خدا]]! [[پدر]] و مادرم به فدایت، معنای [[شناخت]] [[خدا]] چیست؟" [[سالار شهیدان]] {{ع}} در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.</ref>؛ "[[معرفت خدا]] عبارت است از اینکه اهل هر زمان امامی را که اطاعتش بر آنان [[واجب]] است، بشناسد". بنابراین به روشنی معلوم می‌شود که [[شناخت امام]]، از [[معرفت خداوند]] جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است. در دعایی صادر شده از [[ناحیه مقدسه]] آمده است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.</ref>؛ "خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا! [[رسول]] خود را به من بشناسان که اگر [[رسول]] خود را به من نشناسانی، [[حجت]] تو را نمی شناسم. خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی، از [[دین]] خود [[گمراه]] می‌شوم".
::::::«[[هدف]] از [[آفرینش]]، [[بندگی]] [[خداوند متعال]] است‌<ref>آیه: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> و اساس و پایه [[بندگی]]، [[شناخت]] او است<ref>.« اول عبادة الله معرفته». شیخ صدوق، توحید، ص ۳۴؛ شیخ طوسی، امالی، ص ۲۲.</ref>. عالی- ترین تبلور این [[معرفت]]، [[شناخت پیامبر]] {{صل}} و اوصیای او است. بی‌گمان یکی از [[وظایف]] مهم [[بندگان]] در مقابل [[پروردگار]]، [[شناخت]] آن وجود [[مقدس]] است. این [[معرفت]] زمانی به کمال می‌رسد که [[پیامبران]] خداوند- به ویژه [[پیامبر خاتم]] {{صل}}- را به خوبی شناخته باشند. این مهم نیز حاصل نمی گردد؛ مگر با [[شناخت]] اوصیای او به خصوص [[آخرین حجت الهی]]. [[امام]] [[حسین بن علی]] {{عم}} به [[اصحاب]] خود فرمود: {{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ}}؛ "ای [[مردم]]! همانا [[خداوند متعال]] [[بندگان]] را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند. پس در آن هنگام که او را شناختند، [[بندگی]] او را خواهند کرد. و آن هنگام که او را [[بندگی]] کردند، با [[عبادت]] او از [[عبادت]] غیر او بی‌نیاز می‌گردند". شخصی‌ پرسید: "ای پسر [[رسول خدا]]! [[پدر]] و مادرم به فدایت، معنای [[شناخت]] [[خدا]] چیست؟" [[سالار شهیدان]] {{ع}} در پاسخ فرمود: {{متن حدیث|مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ}}<ref>شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.</ref>؛ "[[معرفت خدا]] عبارت است از اینکه اهل هر زمان امامی را که اطاعتش بر آنان [[واجب]] است، بشناسد". بنابراین به روشنی معلوم می‌شود که [[شناخت امام]]، از [[معرفت خداوند]] جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است. در دعایی صادر شده از [[ناحیه مقدسه]] آمده است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.</ref>؛ "خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا! [[رسول]] خود را به من بشناسان که اگر [[رسول]] خود را به من نشناسانی، [[حجت]] تو را نمی شناسم. خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر [[حجت]] خود را به من نشناسانی، از [[دین]] خود [[گمراه]] می‌شوم".
::::::[[امامت]] نقش اساسی در [[حفظ نظام]] و کمال [[بشر]] و حرکت او به سوی [[خدا]] و [[اجرای احکام الهی]] دارد و [[اطاعت]] امر [[امام]]، از نظر [[شرع]] و [[عقل]] [[واجب]] است. ازاین‌رو در [[وجوب]] [[شناخت]] امام- بر حسب [[حکم عقل]] و شرع- جای هیچ‌گونه [[تردید]] و شبهه‌ای نیست؛ زیرا هم مقدمه [[اطاعت]] است و بدون [[وجوب]] آن، [[اطاعت]] و [[نصب امام]] بیهوده خواهد بود، و هم بر حسب آنچه در [[روایات]] استفاده می‌شود، بالخصوص [[واجب]] است<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام {{ع}}، ص ۶۹.</ref>. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در این‌باره فرمود: {{متن حدیث|وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ}}<ref>نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲.</ref>؛ "[[پیشوایان]]، مدیران [[الهی]] بر مردمند و رؤسای [[بندگان]] او هستند. هیچ‌کس- مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند- وارد [[بهشت]] نخواهد شد. و کسی- جز آنکه آنها را [[انکار]] کند و آنان نیز او را [[انکار]] کنند- داخل [[دوزخ]] نگردد".
 
::::::اگر برای کسی این [[معرفت]] به دست آمد، هرگز تقدیم یا تأخیر [[ظهور مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} گرد ملال بر خاطرش ننشاند. وقتی [[ابو بصیر]] از [[حضرت صادق]] {{ع}} پرسید: آیا برای من افتخار حضور در محضر [[قائم آل محمد]] {{عم}} حاصل می‌شود؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|أَ لَسْتَ تَعْرِفُ إِمَامَكَ}}؛ "آیا [[امام]] خود را نمی‌شناسی؟" عرض کرد: می‌شناسم؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! شما هستید. پس آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلَّا تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ الْقَائِمِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.</ref>؛ "به [[خداوند]] [[سوگند]]! [در این صورت‌] هیچ‌جای نگرانی نیست! اگر این [[توفیق]] را نیابی که به همراه [[قائم]] {{ع}}، [[شمشیر]] به دست گرفته باشی"؛ یعنی، با این [[شناخت]] به درجه کسی رسیده‌ای که در جوار [[حضرت مهدی]] {{ع}}، در [[راه خدا]] به [[جهاد]] برمی‌خیزد. [[امام]] همچنین می‌فرماید: {{متن حدیث|...اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ...}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۹، ح ۲؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.</ref>؛ "[[امام]] خود را بشناس! پس همانا هنگامی که [[امام]] خود را شناختی، هیچ آسیبی به تو نخواهد رسید؛ از اینکه امر [[ظهور]] جلو بیفتد و یا اینکه عقب بیفتد. هر کس که [[امام]] خویش را [[شناخت]] و آن‌گاه پیش از آنکه [[صاحب الامر]] [[قیام]] فرماید از [[دنیا]] رفت، بسان کسی است که در [[سپاه]] آن [[حضرت]] حضور پیدا کرده است. نه، بلکه بسان کسی است که زیر [[پرچم]] ایشان حاضر شده باشد..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.</ref>.
[[امامت]] نقش اساسی در [[حفظ نظام]] و کمال [[بشر]] و حرکت او به سوی [[خدا]] و [[اجرای احکام الهی]] دارد و [[اطاعت]] امر [[امام]]، از نظر [[شرع]] و [[عقل]] [[واجب]] است. ازاین‌رو در [[وجوب]] [[شناخت]] امام- بر حسب [[حکم عقل]] و شرع- جای هیچ‌گونه [[تردید]] و شبهه‌ای نیست؛ زیرا هم مقدمه [[اطاعت]] است و بدون [[وجوب]] آن، [[اطاعت]] و [[نصب امام]] بیهوده خواهد بود، و هم بر حسب آنچه در [[روایات]] استفاده می‌شود، بالخصوص [[واجب]] است<ref>لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام {{ع}}، ص ۶۹.</ref>. [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در این‌باره فرمود: {{متن حدیث|وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ}}<ref>نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲.</ref>؛ "[[پیشوایان]]، مدیران [[الهی]] بر مردمند و رؤسای [[بندگان]] او هستند. هیچ‌کس- مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند- وارد [[بهشت]] نخواهد شد. و کسی- جز آنکه آنها را [[انکار]] کند و آنان نیز او را [[انکار]] کنند- داخل [[دوزخ]] نگردد".
 
اگر برای کسی این [[معرفت]] به دست آمد، هرگز تقدیم یا تأخیر [[ظهور مهدی]] [[آل محمد]] {{عم}} گرد ملال بر خاطرش ننشاند. وقتی [[ابو بصیر]] از [[حضرت صادق]] {{ع}} پرسید: آیا برای من افتخار حضور در محضر [[قائم آل محمد]] {{عم}} حاصل می‌شود؟ آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|أَ لَسْتَ تَعْرِفُ إِمَامَكَ}}؛ "آیا [[امام]] خود را نمی‌شناسی؟" عرض کرد: می‌شناسم؛ به [[خدا]] [[سوگند]]! شما هستید. پس آن [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ اللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلَّا تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ الْقَائِمِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.</ref>؛ "به [[خداوند]] [[سوگند]]! [در این صورت‌] هیچ‌جای نگرانی نیست! اگر این [[توفیق]] را نیابی که به همراه [[قائم]] {{ع}}، [[شمشیر]] به دست گرفته باشی"؛ یعنی، با این [[شناخت]] به درجه کسی رسیده‌ای که در جوار [[حضرت مهدی]] {{ع}}، در [[راه خدا]] به [[جهاد]] برمی‌خیزد. [[امام]] همچنین می‌فرماید: {{متن حدیث|...اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ...}}<ref>نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۹، ح ۲؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.</ref>؛ "[[امام]] خود را بشناس! پس همانا هنگامی که [[امام]] خود را شناختی، هیچ آسیبی به تو نخواهد رسید؛ از اینکه امر [[ظهور]] جلو بیفتد و یا اینکه عقب بیفتد. هر کس که [[امام]] خویش را [[شناخت]] و آن‌گاه پیش از آنکه [[صاحب الامر]] [[قیام]] فرماید از [[دنیا]] رفت، بسان کسی است که در [[سپاه]] آن [[حضرت]] حضور پیدا کرده است. نه، بلکه بسان کسی است که زیر [[پرچم]] ایشان حاضر شده باشد..."<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[درسنامه مهدویت (کتاب)|درسنامه مهدویت]]، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۵۲: خط ۱۷۲:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود الهامی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[داوود الهامی]]'''، در کتاب ''«[[آخرین امید (کتاب)|آخرین امید]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[اعتقاد]] به وجود [[امام زمان]] در هر عصر و زمان [[واجب]] است، و به موجب دلائل [[عقلی]] و [[نقلی]]، [[ایمان]] بدون [[شناخت امام زمان]]{{ع}} تحقق نمی‌پذیرد زیرا که [[پیروی]] ‌کردن بدون [[معرفت]] و [[شناخت]] امکان ندارد.
::::::«[[اعتقاد]] به وجود [[امام زمان]] در هر عصر و زمان [[واجب]] است، و به موجب دلائل [[عقلی]] و [[نقلی]]، [[ایمان]] بدون [[شناخت امام زمان]]{{ع}} تحقق نمی‌پذیرد زیرا که [[پیروی]] ‌کردن بدون [[معرفت]] و [[شناخت]] امکان ندارد.
::::::[[روایات]] بسیاری در این‌باره وارد شده که ما به خاطر اختصار به ذکر قسمتی از آنها بسنده می‌‌کنیم است:
 
[[روایات]] بسیاری در این‌باره وارد شده که ما به خاطر اختصار به ذکر قسمتی از آنها بسنده می‌‌کنیم است:
:::::#از [[امام باقر]]{{ع}} یا [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[بنده]] [[خدا]] [[مؤمن]] نخواهد بود مگر اینکه [[خدا]] و [[رسول]] و همه [[امامان]] را بشناسد و نیز [[امام]] زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و [[تسلیم]] [[امر]] وی باشد سپس فرمود: چگونه می‌شود که [[آخرین امام]] را بشناسد در صورتی که [[اولین امام]] را نشناخته باشد؟<ref>{{متن حدیث|لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ}}؛ کافی، ج۱، ص۱۸۰.</ref>.
:::::#از [[امام باقر]]{{ع}} یا [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده است که فرمود: "[[بنده]] [[خدا]] [[مؤمن]] نخواهد بود مگر اینکه [[خدا]] و [[رسول]] و همه [[امامان]] را بشناسد و نیز [[امام]] زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و [[تسلیم]] [[امر]] وی باشد سپس فرمود: چگونه می‌شود که [[آخرین امام]] را بشناسد در صورتی که [[اولین امام]] را نشناخته باشد؟<ref>{{متن حدیث|لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ}}؛ کافی، ج۱، ص۱۸۰.</ref>.
:::::#به [[سند صحیح]] از [[زراره]] [[روایت]] شده که گفت: به [[حضرت]] [[امام باقر]]{{ع}} گفتم:به من خبر بده از [[شناخت امام]] از شما [[خاندان]]، آیا [[شناخت]] او بر همه [[مردم]] [[واجب]] است؟ فرمود: [[خداوند عزوجل]] [[حضرت محمد]]{{صل}} را بر همه [[مردم]] [[جهان]] به عنوان [[رسول]] و [[حجت الهی]] بر همه خلائق در [[زمین]] برانگیخت پس هرآن‌که به [[خداوند]] و [[حضرت محمد]]{{صل}} [[رسول خدا]] [[ایمان]] آورد و از او [[پیروی]] نمود و رسالتش را [[تصدیق]] کرد، [[واجب]] است بر او که [[امام]] از ما را بازشناسد و هر آن‌که [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] او نیاورده و از وی [[تبعیت]] نکرده و او را [[تصدیق]] ننموده و [[حق]] [[خدا]] و [[رسول]] او را نشناخته، چگونه براو [[واجب]] باشد [[شناخت امام]] درحالی‌ که هنوز [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] او نیاورده و [[حق]] آنها را نشناخته؟<ref>{{متن حدیث|أَخْبِرْنِي عَنْ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ مِنْكُمْ وَاجِبَةٌ عَلى جَمِيعِ الْخَلْقِ؟ قال: إِنَّ اللَّهَ -عَزَّ وَ جَلَّ- بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ رَسُولًا وَ حُجَّةً لِلَّهِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ، فَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، وَ اتَّبَعَهُ، وَ صَدَّقَهُ، فَإِنَّ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ مِنَّا وَاجِبَةٌ عَلَيْهِ؛ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقْهُ وَ يَعْرِفْ حَقَّهُمَا، فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ هُوَ لَايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ يَعْرِفُ حَقَّهُمَا؟!}}؛ کافی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. منظور این است که [[وجوب]] [[معرفت]] و [[شناخت خدا]] و [[رسول]] از نظر رتبه مقدم است بر [[وجوب]] [[شناخت امام]] نه اینکه نفی [[وجوب]] [[امام]] شده باشد از کسی که [[خدا]] ورسول را نمی‌شناسد. به عبارت دیگر: بر هرکس در مرحله اول لازم و [[واجب]] است که [[خدا]] و [[رسول]] را بشناسد و در مرحله دوم نسبت به [[امام]] که [[خداوند]] برای او تعیین فرموده [[شناخت]] و [[معرفت]] پیدا کند.
:::::#به [[سند صحیح]] از [[زراره]] [[روایت]] شده که گفت: به [[حضرت]] [[امام باقر]]{{ع}} گفتم:به من خبر بده از [[شناخت امام]] از شما [[خاندان]]، آیا [[شناخت]] او بر همه [[مردم]] [[واجب]] است؟ فرمود: [[خداوند عزوجل]] [[حضرت محمد]]{{صل}} را بر همه [[مردم]] [[جهان]] به عنوان [[رسول]] و [[حجت الهی]] بر همه خلائق در [[زمین]] برانگیخت پس هرآن‌که به [[خداوند]] و [[حضرت محمد]]{{صل}} [[رسول خدا]] [[ایمان]] آورد و از او [[پیروی]] نمود و رسالتش را [[تصدیق]] کرد، [[واجب]] است بر او که [[امام]] از ما را بازشناسد و هر آن‌که [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] او نیاورده و از وی [[تبعیت]] نکرده و او را [[تصدیق]] ننموده و [[حق]] [[خدا]] و [[رسول]] او را نشناخته، چگونه براو [[واجب]] باشد [[شناخت امام]] درحالی‌ که هنوز [[ایمان به خدا]] و [[رسول]] او نیاورده و [[حق]] آنها را نشناخته؟<ref>{{متن حدیث|أَخْبِرْنِي عَنْ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ مِنْكُمْ وَاجِبَةٌ عَلى جَمِيعِ الْخَلْقِ؟ قال: إِنَّ اللَّهَ -عَزَّ وَ جَلَّ- بَعَثَ مُحَمَّداً{{صل}} إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ رَسُولًا وَ حُجَّةً لِلَّهِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ، فَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، وَ اتَّبَعَهُ، وَ صَدَّقَهُ، فَإِنَّ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ مِنَّا وَاجِبَةٌ عَلَيْهِ؛ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقْهُ وَ يَعْرِفْ حَقَّهُمَا، فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ هُوَ لَايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ يَعْرِفُ حَقَّهُمَا؟!}}؛ کافی، ج۱، ص۱۸۱.</ref>. منظور این است که [[وجوب]] [[معرفت]] و [[شناخت خدا]] و [[رسول]] از نظر رتبه مقدم است بر [[وجوب]] [[شناخت امام]] نه اینکه نفی [[وجوب]] [[امام]] شده باشد از کسی که [[خدا]] ورسول را نمی‌شناسد. به عبارت دیگر: بر هرکس در مرحله اول لازم و [[واجب]] است که [[خدا]] و [[رسول]] را بشناسد و در مرحله دوم نسبت به [[امام]] که [[خداوند]] برای او تعیین فرموده [[شناخت]] و [[معرفت]] پیدا کند.
خط ۱۶۳: خط ۱۸۴:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رحیم کارگر]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[رحیم کارگر]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[شناخت]]، زمینه‌‏ساز [[اعتقاد]] و [[ایمان]] و در نتیجه عمل و تعهّد است. چه زیبا فرموده است [[امیر]] بیان [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} که: [[ارزش]] و [[منزلت]] هرکسی به اندازه‏ [[معرفت]] او است<ref>{{عربی|انّ قیمة کلّ امری‏ء و قدره معرفته}}؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۸۴</ref>. در [[قرآن]] و [[احادیث]]، [[شناخت]] [[امام]] و [[اعتقاد]] به او، از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و امری [[واجب]] برای هرشخص [[مؤمن]] و [[متدین]] دانسته شده است و [[شناخت امام]]، پیوندی ناگسستنی با [[معرفت خدا]] و [[پیامبر]] دارد و زمینه‏‌ساز [[بینش]] عمیق در [[دین]] و منش درست و [[پسندیده]] در [[زندگی]] است. [[امام]]، [[پیشوا]]، [[راهنما]] و [[راهبر]] [[انسان‌‏ها]] به سوی [[تکامل]] و تعالی و [[حجت]] و [[خلیفه]] [[خدا]] بر روی [[زمین]] است. [[امام]]، [[انسان کامل]]، [[برگزیده]] [[خالق]]، [[معصوم]] و پاک‏سرشت و [[واسطه فیض الهی]] است و مقامی‏ بس والا در میان آفریده‏‌های [[خداوند]] دارد. [[امام]] طریق وصول به [[حقیقت]] و مبیّن و مفسّر [[شریعت]] است و ... همان‏گونه که [[اطاعت]] و [[تبعیت]] از [[امام]] و [[دوستی]] او، بایسته و [[واجب]] است، [[شناخت]] شخصیت و ویژگی‌‏های او نیز ضروری است. در [[روایات]] و [[نصوص]] معتبر [[دینی]] نیز، سفارش خاصی به [[شناخت امام]] شده است.
::::::«[[شناخت]]، زمینه‌‏ساز [[اعتقاد]] و [[ایمان]] و در نتیجه عمل و تعهّد است. چه زیبا فرموده است [[امیر]] بیان [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} که: [[ارزش]] و [[منزلت]] هرکسی به اندازه‏ [[معرفت]] او است<ref>{{عربی|انّ قیمة کلّ امری‏ء و قدره معرفته}}؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۸۴</ref>. در [[قرآن]] و [[احادیث]]، [[شناخت]] [[امام]] و [[اعتقاد]] به او، از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و امری [[واجب]] برای هرشخص [[مؤمن]] و [[متدین]] دانسته شده است و [[شناخت امام]]، پیوندی ناگسستنی با [[معرفت خدا]] و [[پیامبر]] دارد و زمینه‏‌ساز [[بینش]] عمیق در [[دین]] و منش درست و [[پسندیده]] در [[زندگی]] است. [[امام]]، [[پیشوا]]، [[راهنما]] و [[راهبر]] [[انسان‌‏ها]] به سوی [[تکامل]] و تعالی و [[حجت]] و [[خلیفه]] [[خدا]] بر روی [[زمین]] است. [[امام]]، [[انسان کامل]]، [[برگزیده]] [[خالق]]، [[معصوم]] و پاک‏سرشت و [[واسطه فیض الهی]] است و مقامی‏ بس والا در میان آفریده‏‌های [[خداوند]] دارد. [[امام]] طریق وصول به [[حقیقت]] و مبیّن و مفسّر [[شریعت]] است و ... همان‏گونه که [[اطاعت]] و [[تبعیت]] از [[امام]] و [[دوستی]] او، بایسته و [[واجب]] است، [[شناخت]] شخصیت و ویژگی‌‏های او نیز ضروری است. در [[روایات]] و [[نصوص]] معتبر [[دینی]] نیز، سفارش خاصی به [[شناخت امام]] شده است.
::::::در یکی از [[روایات]] مشهور [[شیعه]] و [[سنی]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} آمده است: هرکسی بمیرد در حالی‌‏که [[امام زمان]] خود را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است.<ref>{{متن حدیث|من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیّة}}؛ الغدیر، ج ۱۰، ص ۳۶۰؛ میزان الحکمة، ج ۱، ص ۱۷۱، ح ۸۴۰؛ بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۳۵</ref>.
 
::::::[[امام صادق]] {{ع}} این [[جاهلیت]] را چنین معرفی می‌‏کند: جاهلیة [[کفر]] و [[نفاق]] و ضلال<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۳</ref>. با توجه به این [[روایات]]، اهمیت [[شناخت امام زمان]] را می‏‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
در یکی از [[روایات]] مشهور [[شیعه]] و [[سنی]] از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} آمده است: هرکسی بمیرد در حالی‌‏که [[امام زمان]] خود را نشناخته باشد، به [[مرگ جاهلی]] مرده است.<ref>{{متن حدیث|من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیّة}}؛ الغدیر، ج ۱۰، ص ۳۶۰؛ میزان الحکمة، ج ۱، ص ۱۷۱، ح ۸۴۰؛ بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۳۵</ref>.
 
[[امام صادق]] {{ع}} این [[جاهلیت]] را چنین معرفی می‌‏کند: جاهلیة [[کفر]] و [[نفاق]] و ضلال<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۳</ref>. با توجه به این [[روایات]]، اهمیت [[شناخت امام زمان]] را می‏‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
:::::#شرط [[اسلام]] واقعی‏: براساس [[روایات]] مختلف (از جمله [[حدیث]] {{عربی|من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة}})، [[معرفت امام عصر]]، شرط [[اسلام]] است و اگر کسی بدون [[شناخت امام]] از [[دنیا]] برود، گویا از [[اسلام]] واقعی و اصیل بی‌‏بهره بوده است. پس [[شناخت امام زمان]]، آن‏گاه می‌‏تواند [[انسان]] را از [[مرگ جاهلی]] دور کند که بتواند به [[دستورات]] او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت‏‌های او بهره‏‌مند شود.
:::::#شرط [[اسلام]] واقعی‏: براساس [[روایات]] مختلف (از جمله [[حدیث]] {{عربی|من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة}})، [[معرفت امام عصر]]، شرط [[اسلام]] است و اگر کسی بدون [[شناخت امام]] از [[دنیا]] برود، گویا از [[اسلام]] واقعی و اصیل بی‌‏بهره بوده است. پس [[شناخت امام زمان]]، آن‏گاه می‌‏تواند [[انسان]] را از [[مرگ جاهلی]] دور کند که بتواند به [[دستورات]] او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت‏‌های او بهره‏‌مند شود.
:::::#رسیدن به [[هدایت]] واقعی‏: [[شناخت امام عصر]] {{ع}}، [[چراغ هدایت]] و رمز دین‏داری است و نتیجه آن، دستیابی به [[صراط مستقیم]]، [[خداشناسی]]، حق‌‏شناسی و [[راه کمال]] و [[سعادت]] است. یکی از دعاهای مهم در [[عصر غیبت]]، این [[دعا]] است که می‌‏گوییم: خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم [[شناخت]]. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر [[رسول]] خود را، به من نشناسانی، حجّتت را نخواهم [[شناخت]]. خداوندا! [[حجّت]] خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از [[دین]] خود [[گمراه]] خواهم شد.<ref>{{عربی|اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک؛ اللّهم عرّفنی حجّتک فانّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی}}؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۳.</ref>؛  
:::::#رسیدن به [[هدایت]] واقعی‏: [[شناخت امام عصر]] {{ع}}، [[چراغ هدایت]] و رمز دین‏داری است و نتیجه آن، دستیابی به [[صراط مستقیم]]، [[خداشناسی]]، حق‌‏شناسی و [[راه کمال]] و [[سعادت]] است. یکی از دعاهای مهم در [[عصر غیبت]]، این [[دعا]] است که می‌‏گوییم: خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم [[شناخت]]. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر [[رسول]] خود را، به من نشناسانی، حجّتت را نخواهم [[شناخت]]. خداوندا! [[حجّت]] خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از [[دین]] خود [[گمراه]] خواهم شد.<ref>{{عربی|اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک؛ اللّهم عرّفنی حجّتک فانّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی}}؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۳.</ref>؛  
خط ۱۷۵: خط ۱۹۸:
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای '''[[مجتبی تونه‌ای]]'''، در کتاب ''«[[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«از مهم‌ترین [[تکالیف]] [[مؤمنان]]، پس از [[معرفت]] به [[خدا]] و [[رسول]] او، [[معرفت]] و [[شناخت]] [[ولی امر]]، [[امام زمان]] {{ع}} است. از [[حضرت باقر]] یا [[صادق]] {{عم}} [[روایت]] است که فرمود: [[بنده]] [[خدا]] [[مؤمن]] نخواهد بود، مگر این‌که [[خدا]] و [[رسول]] و همه [[امامان]] را بشناسد و نیز [[امام زمان]]ش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و [[تسلیم]] امر وی باشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.</ref>. در [[حدیث صحیح]] از حارث بن المغیرة آمده که گفت: به حضرت ابو [[عبدالله]] [[صادق]] {{ع}} گفتم: آیا [[پیغمبر]] {{صل}} فرموده: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؟ فرمود: آری. عرضه داشتم: این کدام [[جاهلیت]] است، آیا [[جاهلیت]] مطلق است یا [[جاهلیت]] کسی که امامش را نشناخته‌؟ فرمود: [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و ضلال<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>.
::::::«از مهم‌ترین [[تکالیف]] [[مؤمنان]]، پس از [[معرفت]] به [[خدا]] و [[رسول]] او، [[معرفت]] و [[شناخت]] [[ولی امر]]، [[امام زمان]] {{ع}} است. از [[حضرت باقر]] یا [[صادق]] {{عم}} [[روایت]] است که فرمود: [[بنده]] [[خدا]] [[مؤمن]] نخواهد بود، مگر این‌که [[خدا]] و [[رسول]] و همه [[امامان]] را بشناسد و نیز [[امام زمان]]ش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و [[تسلیم]] امر وی باشد<ref>اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.</ref>. در [[حدیث صحیح]] از حارث بن المغیرة آمده که گفت: به حضرت ابو [[عبدالله]] [[صادق]] {{ع}} گفتم: آیا [[پیغمبر]] {{صل}} فرموده: {{متن حدیث|مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً}}؟ فرمود: آری. عرضه داشتم: این کدام [[جاهلیت]] است، آیا [[جاهلیت]] مطلق است یا [[جاهلیت]] کسی که امامش را نشناخته‌؟ فرمود: [[جاهلیت]] [[کفر]] و [[نفاق]] و ضلال<ref>اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.</ref>.
::::::نیز [[امام صادق]] {{ع}} فرموده: هرکس شبی را صبح کند در حالی که [[امام زمان]]ش را نشناسد، به [[مرگ جاهلیت]] می‌میرد<ref>غیبة نعمانی، ص ۶۲.</ref>. البته آن‌چه در [[معرفت امام]] [[واجب]] است، دو امر است: یکی شناختن شخص [[امام]] به اسم و [[نسب]]، دوم [[شناخت]] شخصیت [[امام]] با صفات و خصوصیات او که به وسیله آن‌ها از دیگران امتیاز می‌یابد<ref>مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۷.</ref>.
 
::::::[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "کمترین حد [[معرفت]] به [[امام]] آن است که [[امام]]، همسنگ و مساوی با [[پیامبر]] {{صل}} است، مگر در درجه [[نبوت]]"<ref>البرهان، ج ۲، ص ۳۴.</ref>. از آن‌جا که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود، [[معرفت]] از ساخته‌های [[خداوند]] است<ref>کافی، ج ۱، ص ۱۶۳.</ref>، [[انسان]] باید حصول آن را از [[خداوند متعال]] طلب کند و با [[دعا]]، آن را از [[خداوند]] بخواهد. در این زمینه و برای حصول [[معرفت]] به آن حضرت، خواندن این [[دعا]] مناسب است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ...}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۷۴.</ref>.
نیز [[امام صادق]] {{ع}} فرموده: هرکس شبی را صبح کند در حالی که [[امام زمان]]ش را نشناسد، به [[مرگ جاهلیت]] می‌میرد<ref>غیبة نعمانی، ص ۶۲.</ref>. البته آن‌چه در [[معرفت امام]] [[واجب]] است، دو امر است: یکی شناختن شخص [[امام]] به اسم و [[نسب]]، دوم [[شناخت]] شخصیت [[امام]] با صفات و خصوصیات او که به وسیله آن‌ها از دیگران امتیاز می‌یابد<ref>مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۷.</ref>.
 
[[امام صادق]] {{ع}} می‌فرمایند: "کمترین حد [[معرفت]] به [[امام]] آن است که [[امام]]، همسنگ و مساوی با [[پیامبر]] {{صل}} است، مگر در درجه [[نبوت]]"<ref>البرهان، ج ۲، ص ۳۴.</ref>. از آن‌جا که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود، [[معرفت]] از ساخته‌های [[خداوند]] است<ref>کافی، ج ۱، ص ۱۶۳.</ref>، [[انسان]] باید حصول آن را از [[خداوند متعال]] طلب کند و با [[دعا]]، آن را از [[خداوند]] بخواهد. در این زمینه و برای حصول [[معرفت]] به آن حضرت، خواندن این [[دعا]] مناسب است: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ...}}<ref>کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.</ref>»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۶۷۴.</ref>.
}}
}}


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش