معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت
مدخل بالاترمهدویت
مدخل اصلیشناخت امام مهدی
تعداد پاسخ۱۲ پاسخ

معرفت و شناخت امام مهدی چه ضرورتی دارد؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث مهدویت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. در ذیل، پاسخ به این پرسش را بیابید. تلاش بر این است که پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه این پرسش، در یک پاسخ جامع اجمالی تدوین گردد. پرسش‌های وابسته به این سؤال در انتهای صفحه قرار دارند.

پاسخ جامع اجمالی

اصل ضرورت شناخت امام

امام، حجت خدا بر مردم است. قول و فعل او برای امّت سند است. امام حق، هادی مردم است و شناخت امام و حجت الهی یک تکلیف است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه اعمال پذیرفته است، نه راه بی‌امام، به حق و سعادت می‌رساند[۱]. عدم شناخت امام موجب گمراهی است. چنانچه در روایات اهل بیت (ع)، راز اصلاح زمین و اهل آن را وابسته به وجود امام معصوم دانسته و مهمترین نیاز هر مسلمان را شناخت امام و رهبر دینی بیان فرمود‌اند[۲]. وجود امام و خلیفه پیغمبر و امام مسلمین، مورد قبول همه مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی و اشعری و ماتریدیه و... است. این مسئله به قدری اهمیت دارد که وقتی به اهل سنت درباره ماجرای سقیفه اعتراض شود که چرا عده‌ای از صحابه و از جمله خلیفه اول و دوم هنوز بدن پیامبر (ص) را غسل و کفن و دفن نکرده، به مسئله جانشینی پرداختند، می‌گویند به دلیل اهمیت امامت و رهبری. مسئله امت اسلامی، مهم‌تر از تجهیز و کفن و دفن پیامبر است. پس مسئله ضرورت امامت، مسئله‌ای بسیار جدی است. اهل سنت در اینکه امامت امری لازم و قطعی است، گاهی به دلیل عقلی استدلال می‌کنند و گاهی به دلیل نقلی[۳].

ضرورت شناخت امام مهدی (ع)

[با توجه به آنچه گذشت، از آنجا که امام زمان (ع) نیز در شمار امامان معصوم و بلکه آخرین ذخیره الهی است]، شناختن و شناساندن آخرین حجت معصوم (ع) و اهداف ظهور او از مهم‌ترین بایسته‌های انتظار است، زیرا بی‌شناخت او اندیشه انتظار صبغه علمی ندارد[۴].

مراد از معرفت امام مهدی (ع)

بایستگی معرفت امام (ع) که تکلیفی همگانی است، تنها شناخت ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه اعتقاد قلبی به همسان بودن امام (ع) با پیامبر اکرم (ص) است[۵]. بدین معنا که انسان بداند مقام امامت، ویژه دوازده امام معصوم (ع) است و آن وجودهای قدسی در شئون تکوینی و تشریعی جز در مقام نبوت، همطراز پیامبر اکرم (ص)اند؛ این کمترین درجه شناخت امام (ع) است؛ اما معرفت حقیقت مقام امام (ع) برای افراد عادی‌شدنی نیست، چنان‌که امام رضا (ع) فرمود: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ»[۶]. معرفت امام عصر (ع) بدون توجه به جایگاه تکوینی امام در جهان هستی به دست نمی‌آید، زیرا تا انسان جایگاه محوری امام (ع) در نظام هستی را درک نکند، خود را نیازمند به راهبری پیشوای الهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این باور قلبی برسد که امام (ع) دارای مقام ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به امام (ع) ناگزیر می‌داند؛ سپس عطش درونی‌اش ناچار وی را سوی امام (ع) می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که امام عصر (ع) پیش از آنکه رهبر دینی و سیاسی جامعه باشند، به اذن خدا زمامدار عالم تکوین است، زیرا او نه تنها ولیّ نعمت و واسطه فیض الاهی و برکات زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام حیات و بقای جهان هستی به شمار می‌رود: «الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۷].[۸]

در روایات آمده که "کمترین حد معرفت به امام آن است که امام، همسنگ و مساوی با پیامبر (ص) است، مگر در درجه نبوت"[۹]. از آن‌جا که امام صادق (ع) فرمود، معرفت از ساخته‌های خداوند است[۱۰]، انسان باید حصول آن را از خداوند متعال طلب کند و با دعا، آن را از خداوند بخواهد. در این زمینه و برای حصول معرفت به آن حضرت، خواندن این دعا مناسب است: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ...»[۱۱].[۱۲].

در پرتو چنین معرفتی، انسان همواره با خدا و پیامبر (ص) و امام عصر (ع) پیوندی استوار دارد و چون به ریسمان هدایت (حبل الله) چنگ زده، پیوسته از خدا می‌خواهد که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که حضرت صادق (ع) به زراره سفارش فرمود: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي!»[۱۳]. از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی انسان منتظر بر معرفت حجت، یعنی امام عصر (ع) است، چون سر رشته دیانت و هدایت انسان در دست حجت عصر است و دو معرفت پیشین نیز در معرفت حجت تکمیل می‌شود، زیرا امامت، نماد کامل توحید و نبوت است و دستیابی به معرفت تمام و کامل توحیدی، تنها از مجرای معرفت پیشوای معصوم (ع) شدنی است. هنگامی که از امام حسین (ع) درباره خداشناسی پرسیده شد: «فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟» آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»[۱۴]؛ معرفت خدا همان شناخت اهل هر زمان به امامی است که خدای سبحان اطاعتش را بر همگان واجب شمرده است[۱۵].

ادله ضرورت شناخت امام

در کتاب‌های کلامی شیعه و اهل سنت بر ضرورت امامت با استناد به احادیث «من مات» استدلال و استناد شده است. با این حال اصل وجود امام ضروری است و مقید به قید زمان هم نیست. اصل ضرورت وجود امام، اگر عقلی است تخصیصی ندارد. ملاک حکم عقلی عام است و اگر مستندش حدیث مذکور و مانند آن باشد، عموم و اطلاق دارد؛ مقید به زمان نیست؛ پس زمان ما را هم شامل می‌شود[۱۶].

ادله ضرورت شناخت امام مهدی (ع)

دلیل عقلی

امامت نقش اساسی در حفظ نظام و کمال بشر و حرکت او به سوی خدا و اجرای احکام الهی دارد از این رو اطاعت امر امام، به حکم عقل واجب بوده و در وجوب شناخت امام مهدی (ع)- بر حسب حکم عقل جای هیچ‌گونه تردید و شبهه‌ای نیست؛ چرا که مقدمه اطاعت است و بدون وجوب آن، اطاعت و نصب امام بیهوده خواهد بود[۱۷].[۱۸] روشن است که برای اطاعت از او نیز باید صفات و ویژگی‌هایش را شناخت تا با شخص دیگری اشتباه نشود[۱۹]. بنابراین بر همه معتقدان به امامت خصوصاً منتظران لازم است تا شناخت صحیحی از امام مهدی (ع) پیدا کنند؛ زیرا امامت و ولایت آن حضرت بابی است که مردم از راه آن می‌توانند به عبودیت و بندگی خداوند بپردازند و ایمان از طریق آن استکمال می‌یابد. اطاعت از خداوند و رسول او واجب است؛ پس اطاعت از امام واجب است[۲۰].

ادله روایی

بر پایه روایات، جوهر و حقیقت انتظار، معرفت امام عصر (ع) است، به گونه‌ای که با وجود چنین معرفتی، کسانی نیز که توفیق ادراک روزگار ظهور را نیابند، در زمره همراهان پا در رکاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده و پاداش همسانی با آنان دارند[۲۱].

روایات بسیاری در خصوص لزوم شناخت امام مهدی (ع) وارد شده است به عنوان نمونه :

  1. از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: "بنده خدا مؤمن نخواهد بود مگر اینکه خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نیز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و تسلیم امر وی باشد سپس فرمود: چگونه می‌شود که آخرین امام را بشناسد در صورتی که اولین امام را نشناخته باشد؟[۲۲].
  2. به سند صحیح از زراره روایت شده که گفت: به حضرت امام باقر (ع) گفتم:به من خبر بده از شناخت امام از شما خاندان، آیا شناخت او بر همه مردم واجب است؟ فرمود: خداوند عزوجل حضرت محمد (ص) را بر همه مردم جهان به عنوان رسول و حجت الهی بر همه خلائق در زمین برانگیخت پس هرآن‌که به خداوند و حضرت محمد (ص) رسول خدا ایمان آورد و از او پیروی نمود و رسالتش را تصدیق کرد، واجب است بر او که امام از ما را بازشناسد و هر آن‌که ایمان به خدا و رسول او نیاورده و از وی تبعیت نکرده و او را تصدیق ننموده و حق خدا و رسول او را نشناخته، چگونه براو واجب باشد شناخت امام درحالی‌ که هنوز ایمان به خدا و رسول او نیاورده و حق آنها را نشناخته؟[۲۳]. منظور این است که وجوب معرفت و شناخت خدا و رسول از نظر رتبه مقدم است بر وجوب شناخت امام نه اینکه نفی وجوب امام شده باشد از کسی که خدا ورسول را نمی‌شناسد. به عبارت دیگر: بر هرکس در مرحله اول لازم و واجب است که خدا و رسول را بشناسد و در مرحله دوم نسبت به امام که خداوند برای او تعیین فرموده شناخت و معرفت پیدا کند.
  3. در خبر صحیح از محمد بن مسلم روایت شده که گفت: شنیدم حضرت باقر (ع) می‌‌فرمود: "هرکه برای خدا عبادت و دین‌داری کند در حالی که خود را در آن به رنج اندازد و بکوشد ولی امام منصوب از طرف خدا برای او نباشد، سعی او پذیرفته نیست و گمراه و سرگردان است، و خداوند کردار او را بد می‌‌شمارد، او به مانند گوسفندی است که از چوپان و گله خود گم شده و شب و روز می‌‌جهد و می‌‌دود و می‌‌رود و می‌‌آید و شب گله غریبی ببیند و بدان دل نهد و فریب آن را بخورد و با آن در آغلش شب را بگذراند و چون چوپان گله خود را ببیند آن چوپان و آن گله را نشناسد و سرگردان بجهد و چوپان و گله خود را بطلبد و گله‌ای با چوپانش ببیند و بدان دل نهد و فریفته گردد و چوپان به او بانگ زند که تو به چوپان و گله خودت بپیوند زیرا تو گم شده و سرگردانی و از چوپانت و گله‌ات برکناری و آن گوسفند گمشده هراسان و سرگردان و تنها بجهد و چوپانی ندارد که او را به چراگاه خودش رهبری کند و یا او را برگرداند، درهمین اثنا که حیوان است بناگاه گرگ از گم شدنش استفاده کرده و او را بخورد. به خدا قسم حال کسی که دراین امت به دامن امامی که آشکار پاک منصوب از طرف او بوده باشد دست نزند گمشده و سرگردان است و اگر براین حال بمیرد در کفر و یا نفاق مرده است. ای محمد، بدان که امامان جور و پیروانشان از دین خدا برکنارند، مسلما گمراه می‌‌باشند و گمراه کننده و همه کارهایشان چون خاکستری است در مقابل گردباد در روز طوفانی، به هیچ وجه برآن‌چه کسب کرده‌اند دسترسی ندارند، این است همان گمراهی دور و دراز[۲۴].[۲۵].[۲۶]
علل ضرورت شناخت امام مهدی (ع) در روایات
  1. جلوگیری از انحراف و گمراهی: ضرورت شناخت حضرت مهدی (ع) وقتی احساس می‌شود که انسان‌ها در اثر فاصله گرفتن از امام خود، به فساد و گمراهی کشیده شوند که برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز پیروی از امام نخواهد بود[۲۷].[۲۸]
  2. جلوگیری از بطلان عمل (قبولی اعمال): پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل، در گرو پذیرفتن ولایت امامان معصوم (ع) است.[۲۹].[۳۰] برخی از این علت با این عنوان که معرفت امام زمان، شرط اسلام واقعی است، تعبیر کرده و گفته‌اند: براساس روایات مختلف (از جمله حدیث «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیة»معرفت امام عصر، شرط اسلام است و اگر کسی بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از اسلام واقعی و اصیل بی‌‏بهره بوده است. پس شناخت امام زمان، آن‏گاه می‌‏تواند انسان را از مرگ جاهلی دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت‏‌های او بهره‏‌مند شود.
  3. رسیدن به حیات معنوی: پیامبر (ص) می‌فرماید: "ای مردم! هرکه بخواهد در زندگی همانند من باشد و مانند من بمیرد، ولایت علی (ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی کند"[۳۱].[۳۲]
  4. فرار از مرگ جاهلیت: در روایاتی که مورد پذیرش شیعه و اهل سنت است، تصریح شده که هر کس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا می‌رود.[۳۳].منظور از مرگ جاهلیت این است که آنها نیز همانند افرادی که پیش از اسلام در حال شرک و کفر مُردند، می‌میرند[۳۴].
  5. رسیدن به هدایت واقعی‏: شناخت امام عصر (ع)، چراغ هدایت و رمز دین‏داری است و نتیجه آن، دستیابی به صراط مستقیم، خداشناسی، حق‌‏شناسی و راه کمال و سعادت است. یکی از دعاهای مهم در عصر غیبت، این دعا است که می‌‏گوییم: خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانی، حجّتت را نخواهم شناخت. خداوندا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد[۳۵].
  6. رسیدن به ثواب یاری او: براساس بعضی از روایات، شناخت امام زمان و باور قلبی به او، باعث نزدیکی هرچه بیشتر انسان به او می‏‌شود. اگر با این معرفت از دنیا برود، از پاداش‌‏های بی‌شماری برخوردار خواهد شد که یکی از آنها درک ثواب یاری امام عصر (ع) در زمان ظهور است؛ یعنی، چنین شخصی، همچون کسی است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است‏[۳۶].

پاسخ‌ها ودیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله جوادی آملی؛
آیت‌الله عبدالله جوادی آملی در کتاب «ادب فنای مقربان» در این‌باره گفته است:

«شناختن و شناساندن آخرین حجت معصوم (ع) و اهداف ظهور او از مهم‌ترین بایسته‌های انتظار است، زیرا بی‌شناخت او اندیشه انتظار صبغه علمی ندارد. بر پایه روایات، جوهر و حقیقت انتظار، معرفت امام عصر (ع) است، به گونه‌ای که با وجود چنین معرفتی، کسانی نیز که توفیق ادراک روزگار ظهور را نیابند، در زمره همراهان پا در رکاب حضرت مهدی (ع) شمرده شده و پاداش همسانی با آنان را دارند. امام باقر (ع) با تأکید بر عدم عذرپذیری از مردم در زمینه وجوب شناخت امام (ع) مهم‌ترین دغدغه منتظران ظهور را معرفت امام مهدی (ع) و پیوند معنوی با او معرفی کرد؛ حتی لحظه‌ای کوتاهی در این امر را بخشودنی ندانست: «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ فَمَوْتُهُ مِيتَةٌ جَاهِلِيَّةٌ وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ وَ مَنْ مَاتَ وَ هُوَ عَارِفٌ لِإِمَامِهِ لَا يَضُرُّهُ تَقَدُّمُ هَذَا الْأَمْرِ»[۳۷]. امام صادق (ع) نیز به یحیی بن عبدالله فرمود: «يَا يَحْيَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ! مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۳۸]؛ کسی که شبی را بی‌معرفت امام زمانش سپری کند، به مرگ جاهلیت مرده است! واژه «بات» در کلام حضرت (ع) مطلق است و به مردن در آن شب اختصاص ندارد، بلکه گویای اهمیت فراوان معرفت امام (ع) در هر زمانی است.

بایستگی معرفت امام (ع) که تکلیفی همگانی است، تنها شناخت ظاهری و شناسنامه‌ای (تبارشناسی) نیست، بلکه اعتقاد قلبی به همسان بودن امام (ع) با پیامبر اکرم (ص) است، جز در نبوت، آن‌گونه که امام صادق (ع) به معاویة بن وهب فرمود: «أَدْنَى مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ أَنَّهُ عِدْلُ النَّبِيِّ إِلَّا دَرَجَةَ النُّبُوَّةِ وَ وَارِثُهُ وَ أَنَّ طَاعَتَهُ طَاعَةُ اللَّهِ وَ طَاعَةُ رَسُولِ اللَّهِ وَ التَّسْلِيمُ لَهُ فِي كُلِّ أَمْرٍ وَ الرَّدُّ إِلَيْهِ وَ الْأَخْذُ بِقَوْلِهِ وَ يَعْلَمُ أَنَّ الْإِمَامَ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنَا ثُمَّ مِنْ بَعْدِي مُوسَى ابْنِي ثُمَّ مِنْ بَعْدِهِ وَلَدُهُ عَلِيٌّ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ مُحَمَّدٌ ابْنُهُ وَ بَعْدَ مُحَمَّدٍ عَلِيٌّ ابْنُهُ وَ بَعْدَ عَلِيٍّ الْحَسَنُ ابْنُهُ وَ الْحُجَّةُ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ»[۳۹].

بر پایه این کلام حضرت صادق (ع)، مقام امامت، ویژه دوازده امام معصوم (ع) است و آن وجودهای قدسی در شئون تکوینی و تشریعی جز در مقام نبوت، همطراز پیامبر اکرم (ص)اند؛ این کمترین درجه شناخت امام (ع) است؛ اما معرفت حقیقت مقام امام (ع) برای افراد عادی‌شدنی نیست، چنان‌که امام رضا (ع) فرمود: «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ! ضَلَّتِ الْعُقُولُ وَ تَاهَتِ الْحُلُومُ وَ حَارَتِ الْأَلْبَابُ وَ خَسَأَتِ الْعُيُونُ وَ تَصَاغَرَتِ الْعُظَمَاءُ وَ تَحَيَّرَتِ الْحُكَمَاءُ وَ تَقَاصَرَتِ الْحُلَمَاءُ وَ حَصِرَتِ الْخُطَبَاءُ وَ جَهِلَتِ الْأَلِبَّاءُ وَ كَلَّتِ الشُّعَرَاءُ وَ عَجَزَتِ الْأُدَبَاءُ وَ عَيِيَتِ الْبُلَغَاءُ عَنْ وَصْفِ شَأْنٍ مِنْ شَأْنِهِ أَوْ فَضِيلَةٍ مِنْ فَضَائِلِهِ»[۴۰]. معرفت امام عصر (ع) بدون توجه به جایگاه تکوینی امام در جهان هستی به دست نمی‌آید، زیرا تا انسان جایگاه محوری امام (ع) در نظام هستی را درک نکند، خود را نیازمند به راهبری پیشوای الاهی نمی‌بیند؛ اما هرگاه به این باور قلبی برسد که امام (ع) دارای مقام ولایی و آسمانی است، خود را از روی‌آوری به امام (ع) ناگزیر می‌داند؛ سپس عطش درونی‌اش ناچار وی را سوی امام (ع) می‌کشاند. با چنین نگاهی روشن می‌شود که امام عصر (ع) پیش از آنکه رهبر دینی و سیاسی جامعه باشند، به اذن خدا زمامدار عالم تکوین است، زیرا او نه تنها ولیّ نعمت و واسطه فیض الاهی و برکات زمینی و آسمانی است، بلکه مایه دوام حیات و بقای جهان هستی به شمار می‌رود: «الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِيُّ الْمُرْجَى الَّذِي بِبَقَائِهِ بَقِيَتِ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ يَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»[۴۱].

در پرتو چنین معرفتی، انسان همواره با خدا و پیامبر (ص) و امام عصر (ع) پیوندی استوار دارد و چون به ریسمان هدایت (حبل الله) چنگ زده، پیوسته از خدا می‌خواهد که این ارتباط را ناگسستنی گرداند، آن‌گونه که حضرت صادق (ع) به زراره سفارش فرمود: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي!»[۴۲]. از میان این سه خواسته معرفتی، تکیه اصلی انسان منتظر بر معرفت حجت، یعنی امام عصر (ع) است، چون سر رشته دیانت و هدایت انسان در دست حجت عصر است و دو معرفت پیشین نیز در معرفت حجت تکمیل می‌شود، زیرا امامت، نماد کامل توحید و نبوت است و دستیابی به معرفت تمام و کامل توحیدی، تنها از مجرای معرفت پیشوای معصوم (ع) شدنی است. هنگامی که از امام حسین (ع) درباره خداشناسی پرسیده شد: «فَمَا مَعْرِفَةُ اللَّهِ؟» آن حضرت در پاسخ چنین فرمود: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»[۴۳]؛ معرفت خدا همان شناخت اهل هر زمان به امامی است که خدای سبحان اطاعتش را بر همگان واجب شمرده است»[۴۴].
2. حجت الاسلام و المسلمین محدثی؛
حجت الاسلام و المسلمین جواد محدثی، در کتاب «فرهنگ غدیر» در این‌باره گفته است:

«امام، حجت خدا بر مردم است. قول و فعل او برای امّت سند است. امام حق، هادی مردم است و شناخت امام و حجت الهی یک تکلیف است. این یک وظیفۀ مسلمانی در هر زمان است و بدون آن، نه اعمال پذیرفته است، نه راه بی‌امام، به حق و سعادت می‌رساند[۴۵].

در منابع روایی عنوان "کتاب الحجّه"، ضرورت و اهمیّت و آثار امام‌شناسی و تبعیّت از او را بیان می‌کند. احادیث متعدّدی بر این مضمون است که هرکه بمیرد و امام زمان خود را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است. مصداق امام هم ائمه معصوم از اهل بیت پیامبر خدایند که معرفت و اطاعتشان لازم است و اهمیت امام‌شناسی مثل پیغمبرشناسی و خداشناسی است. در حدیث است: «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ»[۴۶] که می‌رساند ایمان درست، در سایۀ شناخت خدا و رسول و امامان و امام زمان و تسلیم بودن در برابر اوست. با معیارهایی که در قرآن و حدیث پیامبر برای امام راستین و وصی رسول خدا بیان شده است، انطباق آن اوصاف و شرایط بر ائمه معصوم است و آنان که راهی جدا از خط ائمه پیموده‌اند، به خطا رفته‌اند و آنان که توفیق این معرفت را داشته‌اند، به سعادت می‌رسند. رسول خدا (ص) فرمود: «مَنْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْهِ بِمَعْرِفَةِ أَهْلِ بَيْتِي وَ وَلَايَتِهِمْ فَقَدْ جَمَعَ اللَّهُ لَهُ الْخَيْرَ كُلَّهُ»[۴۷] بر هرکس خداوند منّت نهد و معرفت خاندان من و ولایتشان را به او ارزانی دارد، همۀ خیر را برای او فراهم آورده است. امام صادق (ع) نیز در لزوم این امام‌شناسی و معذور نبودن مردم در نشناختن امام فرمود: «نَحْنُ الَّذِينَ فَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَنَا لَا يَسَعُ النَّاسَ إِلَّا مَعْرِفَتُنَا وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ بِجَهَالَتِنَا...»[۴۸] ازاین‌رو در برخی دعاها از خدا می‌خواهیم که این حجت‌شناسی را نصیب ما سازد، چون بدون آن گمراه می‌شویم «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ...» بابافغانی شیرازی شعر بلند و پرنکته‌ای در باب مناقب علوی و امام‌شناسی و بی‌لیاقتی دیگران برای امامت دارد»[۴۹]
3. حجت الاسلام و المسلمین ربانی گلپایگانی؛
حجت الاسلام و المسلمین علی ربانی گلپایگانی، در مقاله «بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان» در این‌باره گفته است:

«وجود امام و خلیفه پیغمبر و امام مسلمین، مورد قبول همه مذاهب اسلامی اعم از شیعه و سنی و اشعری و ماتریدیه و... است. این مسئله به قدری اهمیت دارد که وقتی به اهل سنت درباره ماجرای سقیفه اعتراض شود که چرا عده‌ای از صحابه و از جمله خلیفه اول و دوم هنوز بدن پیامبر (ص) را غسل و کفن و دفن نکرده، به مسئله جانشینی پرداختند، می‌گویند به دلیل اهمیت امامت و رهبری. مسئله امت اسلامی، مهم‌تر از تجهیز و کفن و دفن پیامبر است. پس مسئله ضرورت امامت، مسئله‌ای بسیار جدی است. اهل سنت در اینکه امامت امری لازم و قطعی است، گاهی به دلیل عقلی استدلال می‌کنند و گاهی به دلیل نقلی. حدیث معروف نبوی «... مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۵۰] مشهور بین فریقین است.

در کتاب‌های کلامی مثل شرح عقاید نسفیه، شرح مقاصد و جاهای دیگر، بر ضرورت امامت به همین حدیث استدلال و استناد کرده‌اند. اصل وجود امام ضروری است و مقید به قید زمان هم نیست. اصل ضرورت وجود امام، اگر عقلی است تخصیصی ندارد. ملاک حکم عقلی عام است و اگر مستندش این حدیث و مانند آن باشد، عموم و اطلاق دارد؛ مقید به زمان نیست؛ پس زمان ما را هم شامل می‌شود»[۵۱].
4. حجت الاسلام و المسلمین عارفی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد اسحاق عارفی، در کتاب «امامت‌پژوهی» در این‌باره گفته است:
5. حجت الاسلام و المسلمین مروجی طبسی؛
حجت الاسلام و المسلمین محمد جواد مروجی طبسی، در کتاب «بامداد بشریت» در این‌باره گفته است:

«پاسخ به روایات بسیاری در کتاب‌های شیعه و اهل تسنن برخورد می‌کنیم که در آنها مسلمانان موظف شده‌اند تا امام زمان خود را بشناسند و از او پیروی بنمایند. بیشتر دانشمندان اهل سنت منظور از امام زمان در این روایات را خلفا و زمامداران دانسته‌اند.

شیعه بر این باور است که منظور از امام زمان در روایات، امامان معصوم (ع) هستند. بدین جهت شیعه لزوم شناخت مهدی را جزئی از همین شناخت کلی نسبت به دوازده امام می‌داند.

سلمان فارسی گوید: پیامبر (ص) فرمود: امامان پس از من، دوازده نفر هستند. همه آنها از قریش می‌باشند... بدانید که اینان عترت من هستند و از گوشت و خون من می‌باشند. چرا برخی از مردم مرا درباره آنان آزار می‌دهند؟ خداوند شفاعت مرا نصیب آنها نکند[۵۴].

امام حسن (ع) فرمود: امامان پس از رسول خدا، دوازده نفر هستند. نُه نفر از آنها از نسل برادرم، حسین می‌باشند، مهدی این امت از آنهاست[۵۵].

پس از بیان اصل ضرورت وجود امامان، به بیان وظیفه مسلمانان در برابر آنها و اینکه چرا باید مسلمانان امام خویش را در هر زمانی بشناسند، می‌پردازیم. به چند دلیل باید امام مهدی (ع) را بشناسیم:

۱. جلوگیری از انحراف و گمراهی: ضرورت شناخت حضرت مهدی (ع) وقتی احساس می‌شود که انسان‌ها در اثر فاصله گرفتن از امام خود، به فساد و گمراهی کشیده شوند که برای رهایی از این دام خطرناک، راهی جز پیروی از امام نخواهد بود.

امام کاظم (ع) می‌فرماید: "امام، حجت بندگان است، هر که او را رها کند، گمراه می‌شود و هر که همراه او باشد، نجات می‌یابد و رستگار می‌شود"[۵۶].

ابوجعفر عمری، اولین نایب امام زمان (ع) به ابوعلی محمد بن همام این گونه نوشته است: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ. اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ، فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۵۷]؛ خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، رسولت را نخواهم شناخت. خدایا! رسولت را به من بشناسان و گرنه حجتت را نخواهم شناخت. خدایا! حجتت را به من بشناسان و گرنه، از دین خود گمراه خواهم شد.

۲. جلوگیری از بطلان عمل (قبولی اعمال): پذیرش و قبولی اعمال و جلوگیری از بطلان عمل، در گرو پذیرفتن ولایت امامان معصوم (ع) است.

امام باقر (ع) به زراره فرمود: "اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت". زراره می‌گوید عرض کردم: کدام یک از آنها برتر است؟ امام (ع) فرمود: "ولایت؛ زیرا کلید و حاکم و راهنمای آنها است. اگر مردی شب تا صبح را به نماز و روز خود را به روزه سپری کند و تمام ثروت خود را صدقه بدهد و همه ساله به حج برود، اما ولی خدا را نشناخته باشد تا از او پیروی نماید، و تمام کارهایش به راهنمایی او نباشد، هرگز نزد خداوند اجر و ثوابی ندارد و از اهل ایمان نخواهد بود"[۵۸].

۳. رسیدن به حیات معنوی: پیامبر (ص) می‌فرماید: "ای مردم! هرکه بخواهد در زندگی همانند من باشد و مانند من بمیرد، ولایت علی (ع) را بپذیرد و از امامان پس از او پیروی کند"[۵۹].

۴. فرار از مرگ جاهلیت: در روایاتی که مورد پذیرش شیعه و اهل سنت است، تصریح شده که هر کس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا می‌رود. امام باقر (ع) نیز فرمود: "هر کس بمیرد و امامی نداشته باشد، مرگ او مرگ جاهلیت است و هیچ کس در این جهت معذور نیست تا امام خود را بشناسد"[۶۰].

رسول خدا (ص) فرمود: «مَنْ أَنْكَرَ الْقَائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمَانِ غَيْبَتِهِ فَمَاتَ فَقَدْ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۶۱]؛ "هرکس منکر قائم از فرزندانم در زمان غیبتش بشود و در همان حال بمیرد، قطعاً به مرگ جاهلیت مرده است".

منظور از مرگ جاهلیت این است که آنها نیز همانند افرادی که پیش از اسلام در حال شرک و کفر مُردند، می‌میرند.»[۶۲].
6. حجت الاسلام و المسلمین موسوی‌نسب؛
حجت الاسلام و المسلمین سید جعفر موسوی‌نسب، در کتاب «دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان» در این‌باره گفته است: «از احادیث خاندان وحی این‌گونه برداشت می‌شود که مسلمانان در زمان غیبت حضرت ولی عصر (ع) وظایفی دارند از جمله آن وظایف معرفت و شناخت امام عصر (ع) می‌باشد، زیرا آن حضرت امامی است که اطاعتش واجب است، پس باید کسی که اطاعتش واجب است، صفاتش را شناخت تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و کذب ادعا می‌کند اشتباه نگردد. و در همین راستا امام صادق (ع) می‌فرمایند: به درستی که بهترین و واجب‌ترین فریضه‌ها بر انسان شناخت پروردگار و اقرار به بندگی او و پس از آن شناخت فرستاده خدا می‌باشد و گواهی دادن به پیامبری او و در مرحله بعد شناختن امامی که به صفت و نامش در حال سختی و راحتی به او اقتدا می‌نمایی[۶۳]»[۶۴].
7. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در این‌باره گفته است: در فرهنگ دینی و اعتقادی، موضوع معرفت امام حی، به قدری با اهمیت است که حتی لحظه‌ای اهمال و ترخیص در این مسأله، قابل اغماض و بخشش نبوده و عذر کسی در این مورد پذیرفته نمی‌باشد. امام باقر (ع) می‌‌فرماید: «لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ»[۸۱]. مردم هیچ کدام در مورد شناخت امام و حجت عصر، معاف و معذور نمی‌باشند. امام صادق (ع) خطاب به یحیی، می‌‌فرماید: «يَا يَحْيَى مَنْ بَاتَ لَيْلَةً لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»[۸۲]. هرکس حتی یک شب بدون معرفت امام زمانش بخوابد، به مرگ جاهلیت مرده است. در این کلام حضرت تعبیر "مات" ندارد و به‌طور مطلق فرموده است و اختصاص به مردن در آن شب ندارد. این دو و احادیث مشابه آن، گویای اهمیت فوق‌العاده مسأله معرفت امام (ع) در هر عصری است. سر اینکه در روایات این همه بر لزوم معرفت امام و حجت حی، تأکید شده است این است که مسأله امامت با نبوت و توحید گره خورده است. در فرهنگ اعتقادی شیعه، امام (ع) همانند پیامبر (ص) سر رشته دار هدایت و دیانت مردم است و لذا در دعای که امام صادق (ع) آن را به زراره تعلیم فرموده است، سه نوع معرفت (معرفت خالق، معرفت پیامبر (ص) و معرفت حجت) از خداوند خواسته شده است و کلید معرفت خدا و پیامبر را نیز، معرفت حجت یعنی شناخت امام عصر (ع) ذکر نموده است. در جای دیگر حضرت به زراره توصیه نموده است که در صورت درک زمان غیبت قائم ما، این دعا را مدام بخواند: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۸۳]. یعنی اگر معرفت حجت را به من ندهی گمراه خواهم شد و بدون امام و راهبر، بی‌راهه خواهم رفت چون او مایه هدایت بقاء دیانت و ا یمان است»[۸۴][۸۵].
8. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت ج۱» در این‌باره گفته است:

«هدف از آفرینش، بندگی خداوند متعال است‌[۸۶] و اساس و پایه بندگی، شناخت او است[۸۷]. عالی- ترین تبلور این معرفت، شناخت پیامبر (ص) و اوصیای او است. بی‌گمان یکی از وظایف مهم بندگان در مقابل پروردگار، شناخت آن وجود مقدس است. این معرفت زمانی به کمال می‌رسد که پیامبران خداوند- به ویژه پیامبر خاتم (ص)- را به خوبی شناخته باشند. این مهم نیز حاصل نمی گردد؛ مگر با شناخت اوصیای او به خصوص آخرین حجت الهی. امام حسین بن علی (ع) به اصحاب خود فرمود: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَنْ سِوَاهُ»؛ "ای مردم! همانا خداوند متعال بندگان را نیافرید، مگر برای آنکه او را بشناسند. پس در آن هنگام که او را شناختند، بندگی او را خواهند کرد. و آن هنگام که او را بندگی کردند، با عبادت او از عبادت غیر او بی‌نیاز می‌گردند". شخصی‌ پرسید: "ای پسر رسول خدا! پدر و مادرم به فدایت، معنای شناخت خدا چیست؟" سالار شهیدان (ع) در پاسخ فرمود: «مَعْرِفَةُ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ إِمَامَهُمُ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ طَاعَتُهُ»[۸۸]؛ "معرفت خدا عبارت است از اینکه اهل هر زمان امامی را که اطاعتش بر آنان واجب است، بشناسد". بنابراین به روشنی معلوم می‌شود که شناخت امام، از معرفت خداوند جدا نیست؛ بلکه یکی از ابعاد آن است. در دعایی صادر شده از ناحیه مقدسه آمده است: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ نَبِيَّكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»[۸۹]؛ "خدایا! خودت را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، پیامبرت را نمی‌شناسم. خدایا! رسول خود را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی، حجت تو را نمی شناسم. خدایا! حجتت را به من بشناسان که اگر حجت خود را به من نشناسانی، از دین خود گمراه می‌شوم".

امامت نقش اساسی در حفظ نظام و کمال بشر و حرکت او به سوی خدا و اجرای احکام الهی دارد و اطاعت امر امام، از نظر شرع و عقل واجب است. ازاین‌رو در وجوب شناخت امام- بر حسب حکم عقل و شرع- جای هیچ‌گونه تردید و شبهه‌ای نیست؛ زیرا هم مقدمه اطاعت است و بدون وجوب آن، اطاعت و نصب امام بیهوده خواهد بود، و هم بر حسب آنچه در روایات استفاده می‌شود، بالخصوص واجب است[۹۰]. امیر مؤمنان علی (ع) در این‌باره فرمود: «وَ إِنَّمَا الْأَئِمَّةُ قُوَّامُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ عُرَفَاؤُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا يَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَهُمْ وَ عَرَفُوهُ وَ لَا يَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْكَرَهُمْ»[۹۱]؛ "پیشوایان، مدیران الهی بر مردمند و رؤسای بندگان او هستند. هیچ‌کس- مگر شخصی که آنها را بشناسد و آنان نیز او را بشناسند- وارد بهشت نخواهد شد. و کسی- جز آنکه آنها را انکار کند و آنان نیز او را انکار کنند- داخل دوزخ نگردد".

اگر برای کسی این معرفت به دست آمد، هرگز تقدیم یا تأخیر ظهور مهدی آل محمد (ع) گرد ملال بر خاطرش ننشاند. وقتی ابو بصیر از حضرت صادق (ع) پرسید: آیا برای من افتخار حضور در محضر قائم آل محمد (ع) حاصل می‌شود؟ آن حضرت فرمود: «أَ لَسْتَ تَعْرِفُ إِمَامَكَ»؛ "آیا امام خود را نمی‌شناسی؟" عرض کرد: می‌شناسم؛ به خدا سوگند! شما هستید. پس آن حضرت فرمود: «وَ اللَّهِ مَا تُبَالِي يَا أَبَا بَصِيرٍ أَلَّا تَكُونَ مُحْتَبِياً بِسَيْفِكَ فِي ظِلِّ رِوَاقِ الْقَائِمِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ»[۹۲]؛ "به خداوند سوگند! [در این صورت‌] هیچ‌جای نگرانی نیست! اگر این توفیق را نیابی که به همراه قائم (ع)، شمشیر به دست گرفته باشی"؛ یعنی، با این شناخت به درجه کسی رسیده‌ای که در جوار حضرت مهدی (ع)، در راه خدا به جهاد برمی‌خیزد. امام همچنین می‌فرماید: «...اعْرِفْ إِمَامَكَ فَإِنَّكَ إِذَا عَرَفْتَ إِمَامَكَ لَمْ يَضُرَّكَ تَقَدَّمَ هَذَا الْأَمْرُ أَوْ تَأَخَّرَ وَ مَنْ عَرَفَ إِمَامَهُ ثُمَّ مَاتَ قَبْلَ أَنْ يَقُومَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ كَانَ بِمَنْزِلَةِ مَنْ كَانَ قَاعِداً فِي عَسْكَرِهِ لَا بَلْ بِمَنْزِلَةِ مَنْ قَعَدَ تَحْتَ لِوَائِهِ...»[۹۳]؛ "امام خود را بشناس! پس همانا هنگامی که امام خود را شناختی، هیچ آسیبی به تو نخواهد رسید؛ از اینکه امر ظهور جلو بیفتد و یا اینکه عقب بیفتد. هر کس که امام خویش را شناخت و آن‌گاه پیش از آنکه صاحب الامر قیام فرماید از دنیا رفت، بسان کسی است که در سپاه آن حضرت حضور پیدا کرده است. نه، بلکه بسان کسی است که زیر پرچم ایشان حاضر شده باشد..."[۹۴].
9. حجت الاسلام و المسلمین ملکی راد؛
حجت الاسلام و المسلمین محمود ملکی راد، در کتاب «خانواده و زمینه‌سازی ظهور» در این‌باره گفته است: «به حکم عقل شناخت امام دوازدهم لازم و ضروری است. چراکه اطاعت و پیروی از او واجب است -چون امام زمان است- و برای اطاعت از او باید صفات و ویژگی‌هایش را شناخت تا با شخص دیگری اشتباه نشود[۹۵]. بنابراین بر همه معتقدان به امامت خصوصاً منتظران لازم است تا شناخت صحیحی از امام مهدی (ع) پیدا کنند؛ زیرا امامت و ولایت آن حضرت بابی است که مردم از راه آن می‌توانند به عبودیت و بندگی خداوند بپردازند و ایمان از طریق آن استکمال می‌یابد. به تعبیر امام صادق (ع): "کمترین درجه شناخت امام آن است که او همتای نبوت است به جز در درجه نبوت و امام وارث نبی است و اطاعت امام، اطاعت خداوند و اطاعت رسول خداست"[۹۶]. اطاعت از خداوند و رسول او واجب است؛ پس اطاعت از امام واجب است»[۹۷].
10. حجت الاسلام و المسلمین الهامی؛
حجت الاسلام و المسلمین داوود الهامی، در کتاب «آخرین امید» در این‌باره گفته است:

«اعتقاد به وجود امام زمان در هر عصر و زمان واجب است، و به موجب دلائل عقلی و نقلی، ایمان بدون شناخت امام زمان (ع) تحقق نمی‌پذیرد زیرا که پیروی ‌کردن بدون معرفت و شناخت امکان ندارد.

روایات بسیاری در این‌باره وارد شده که ما به خاطر اختصار به ذکر قسمتی از آنها بسنده می‌‌کنیم است:

  1. از امام باقر (ع) یا امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: "بنده خدا مؤمن نخواهد بود مگر اینکه خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نیز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و تسلیم امر وی باشد سپس فرمود: چگونه می‌شود که آخرین امام را بشناسد در صورتی که اولین امام را نشناخته باشد؟[۹۸].
  2. به سند صحیح از زراره روایت شده که گفت: به حضرت امام باقر (ع) گفتم:به من خبر بده از شناخت امام از شما خاندان، آیا شناخت او بر همه مردم واجب است؟ فرمود: خداوند عزوجل حضرت محمد (ص) را بر همه مردم جهان به عنوان رسول و حجت الهی بر همه خلائق در زمین برانگیخت پس هرآن‌که به خداوند و حضرت محمد (ص) رسول خدا ایمان آورد و از او پیروی نمود و رسالتش را تصدیق کرد، واجب است بر او که امام از ما را بازشناسد و هر آن‌که ایمان به خدا و رسول او نیاورده و از وی تبعیت نکرده و او را تصدیق ننموده و حق خدا و رسول او را نشناخته، چگونه براو واجب باشد شناخت امام درحالی‌ که هنوز ایمان به خدا و رسول او نیاورده و حق آنها را نشناخته؟[۹۹]. منظور این است که وجوب معرفت و شناخت خدا و رسول از نظر رتبه مقدم است بر وجوب شناخت امام نه اینکه نفی وجوب امام شده باشد از کسی که خدا ورسول را نمی‌شناسد. به عبارت دیگر: بر هرکس در مرحله اول لازم و واجب است که خدا و رسول را بشناسد و در مرحله دوم نسبت به امام که خداوند برای او تعیین فرموده شناخت و معرفت پیدا کند.
  3. در خبر صحیح از محمد بن مسلم روایت شده که گفت: شنیدم حضرت باقر (ع) می‌‌فرمود: "هرکه برای خدا عبادت و دین‌داری کند در حالی که خود را در آن به رنج اندازد و بکوشد ولی امام منصوب از طرف خدا برای او نباشد، سعی او پذیرفته نیست و گمراه و سرگردان است، و خداوند کردار او را بد می‌‌شمارد، او به مانند گوسفندی است که از چوپان و گله خود گم شده و شب و روز می‌‌جهد و می‌‌دود و می‌‌رود و می‌‌آید و شب گله غریبی ببیند و بدان دل نهد و فریب آن را بخورد و با آن در آغلش شب را بگذراند و چون چوپان گله خود را ببیند آن چوپان و آن گله را نشناسد و سرگردان بجهد و چوپان و گله خود را بطلبد و گله‌ای با چوپانش ببیند و بدان دل نهد و فریفته گردد و چوپان به او بانگ زند که تو به چوپان و گله خودت بپیوند زیرا تو گم شده و سرگردانی و از چوپانت و گله‌ات برکناری و آن گوسفند گمشده هراسان و سرگردان و تنها بجهد و چوپانی ندارد که او را به چراگاه خودش رهبری کند و یا او را برگرداند، درهمین اثنا که حیوان است بناگاه گرگ از گم شدنش استفاده کرده و او را بخورد. به خدا قسم حال کسی که دراین امت به دامن امامی که آشکار پاک منصوب از طرف او بوده باشد دست نزند گمشده و سرگردان است و اگر براین حال بمیرد در کفر و یا نفاق مرده است. ای محمد، بدان که امامان جور و پیروانشان از دین خدا برکنارند، مسلما گمراه می‌‌باشند و گمراه کننده و همه کارهایشان چون خاکستری است در مقابل گردباد در روز طوفانی، به هیچ وجه برآن‌چه کسب کرده‌اند دسترسی ندارند، این است همان گمراهی دور و دراز[۱۰۰][۱۰۱]»[۱۰۲].
11. حجت الاسلام و المسلمین کارگر؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رحیم کارگر، در کتاب «مهدویت پیش از ظهور» در این‌باره گفته است:

«شناخت، زمینه‌‏ساز اعتقاد و ایمان و در نتیجه عمل و تعهّد است. چه زیبا فرموده است امیر بیان حضرت علی (ع) که: ارزش و منزلت هرکسی به اندازه‏ معرفت او است[۱۰۳]. در قرآن و احادیث، شناخت امام و اعتقاد به او، از اهمیتی ویژه برخوردار بوده و امری واجب برای هرشخص مؤمن و متدین دانسته شده است و شناخت امام، پیوندی ناگسستنی با معرفت خدا و پیامبر دارد و زمینه‏‌ساز بینش عمیق در دین و منش درست و پسندیده در زندگی است. امام، پیشوا، راهنما و راهبر انسان‌‏ها به سوی تکامل و تعالی و حجت و خلیفه خدا بر روی زمین است. امام، انسان کامل، برگزیده خالق، معصوم و پاک‏سرشت و واسطه فیض الهی است و مقامی‏ بس والا در میان آفریده‏‌های خداوند دارد. امام طریق وصول به حقیقت و مبیّن و مفسّر شریعت است و ... همان‏گونه که اطاعت و تبعیت از امام و دوستی او، بایسته و واجب است، شناخت شخصیت و ویژگی‌‏های او نیز ضروری است. در روایات و نصوص معتبر دینی نیز، سفارش خاصی به شناخت امام شده است.

در یکی از روایات مشهور شیعه و سنی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: هرکسی بمیرد در حالی‌‏که امام زمان خود را نشناخته باشد، به مرگ جاهلی مرده است.[۱۰۴].

امام صادق (ع) این جاهلیت را چنین معرفی می‌‏کند: جاهلیة کفر و نفاق و ضلال[۱۰۵]. با توجه به این روایات، اهمیت شناخت امام زمان را می‏‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

  1. شرط اسلام واقعی‏: براساس روایات مختلف (از جمله حدیث من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیةمعرفت امام عصر، شرط اسلام است و اگر کسی بدون شناخت امام از دنیا برود، گویا از اسلام واقعی و اصیل بی‌‏بهره بوده است. پس شناخت امام زمان، آن‏گاه می‌‏تواند انسان را از مرگ جاهلی دور کند که بتواند به دستورات او پاینده بوده و از ارشادات و هدایت‏‌های او بهره‏‌مند شود.
  2. رسیدن به هدایت واقعی‏: شناخت امام عصر (ع)، چراغ هدایت و رمز دین‏داری است و نتیجه آن، دستیابی به صراط مستقیم، خداشناسی، حق‌‏شناسی و راه کمال و سعادت است. یکی از دعاهای مهم در عصر غیبت، این دعا است که می‌‏گوییم: خداوندا! خود را به من بشناسان که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. خداوندا! رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را، به من نشناسانی، حجّتت را نخواهم شناخت. خداوندا! حجّت خودت را به من بشناسان که اگر حجّتت را به من نشناسانی، از دین خود گمراه خواهم شد.[۱۰۶]؛
  3. رسیدن به ثواب یاری او: براساس بعضی از روایات، شناخت امام زمان و باور قلبی به او، باعث نزدیکی هرچه بیشتر انسان به او می‏‌شود. اگر با این معرفت از دنیا برود، از پاداش‌‏های بی‌شماری برخوردار خواهد شد که یکی از آنها درک ثواب یاری امام عصر (ع) در زمان ظهور است؛ یعنی، چنین شخصی، همچون کسی است که در لشکر آن حضرت بوده و یا زیر پرچم او نشسته است‏»[۱۰۷].
12. مجتبی تونه‌ای؛
آقای مجتبی تونه‌ای، در کتاب «موعودنامه» در این‌باره گفته است:

«از مهم‌ترین تکالیف مؤمنان، پس از معرفت به خدا و رسول او، معرفت و شناخت ولی امر، امام زمان (ع) است. از حضرت باقر یا صادق (ع) روایت است که فرمود: بنده خدا مؤمن نخواهد بود، مگر این‌که خدا و رسول و همه امامان را بشناسد و نیز امام زمانش را بشناسد و در تمام امور خود به او مراجعه کند و تسلیم امر وی باشد[۱۰۸]. در حدیث صحیح از حارث بن المغیرة آمده که گفت: به حضرت ابو عبدالله صادق (ع) گفتم: آیا پیغمبر (ص) فرموده: «مَنْ مَاتَ وَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؟ فرمود: آری. عرضه داشتم: این کدام جاهلیت است، آیا جاهلیت مطلق است یا جاهلیت کسی که امامش را نشناخته‌؟ فرمود: جاهلیت کفر و نفاق و ضلال[۱۰۹].

نیز امام صادق (ع) فرموده: هرکس شبی را صبح کند در حالی که امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهلیت می‌میرد[۱۱۰]. البته آن‌چه در معرفت امام واجب است، دو امر است: یکی شناختن شخص امام به اسم و نسب، دوم شناخت شخصیت امام با صفات و خصوصیات او که به وسیله آن‌ها از دیگران امتیاز می‌یابد[۱۱۱].

امام صادق (ع) می‌فرمایند: "کمترین حد معرفت به امام آن است که امام، همسنگ و مساوی با پیامبر (ص) است، مگر در درجه نبوت"[۱۱۲]. از آن‌جا که امام صادق (ع) فرمود، معرفت از ساخته‌های خداوند است[۱۱۳]، انسان باید حصول آن را از خداوند متعال طلب کند و با دعا، آن را از خداوند بخواهد. در این زمینه و برای حصول معرفت به آن حضرت، خواندن این دعا مناسب است: «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ...»[۱۱۴]»[۱۱۵].

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  2. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۹۴ - ۹۸.
  3. ربانی گلپایگانی، علی، بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص۸۲.
  4. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ص۳۷۳-۳۷۷.
  5. ر.ک: کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج۴، ص۵۵.
  6. الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
  7. زاد المعاد، ص۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، «دعای عدیله». آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است.
  8. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ص۳۷۳-۳۷۷.
  9. البرهان، ج ۲، ص ۳۴.
  10. کافی، ج ۱، ص ۱۶۳.
  11. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.
  12. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴.
  13. الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)
  14. علل الشرایع، ج۱، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۱۲.
  15. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ص۳۷۳-۳۷۷.
  16. ربانی گلپایگانی، علی، بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص۸۲.
  17. لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام (ع)، ص ۶۹.
  18. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.
  19. موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۱۶۶.
  20. ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۴۷؛ موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۵، ۴۶؛ صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، فصلنامه مشرق موعود، ص۱۱۷-۱۴۲.
  21. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ص۳۷۳-۳۷۷.
  22. «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ»؛ کافی، ج۱، ص۱۸۰.
  23. «أَخْبِرْنِي عَنْ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ مِنْكُمْ وَاجِبَةٌ عَلى جَمِيعِ الْخَلْقِ؟ قال: إِنَّ اللَّهَ -عَزَّ وَ جَلَّ- بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ رَسُولًا وَ حُجَّةً لِلَّهِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ، فَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، وَ اتَّبَعَهُ، وَ صَدَّقَهُ، فَإِنَّ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ مِنَّا وَاجِبَةٌ عَلَيْهِ؛ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقْهُ وَ يَعْرِفْ حَقَّهُمَا، فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ هُوَ لَايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ يَعْرِفُ حَقَّهُمَا؟!»؛ کافی، ج۱، ص۱۸۱.
  24. «كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعٍ مَعَ غَيْرِ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي رَبْضَتِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِي قَطِيعَهُ أَنْكَرَتْ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَيِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا... وَ كَذَلِكَ وَ اللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ظَاهِراً عَادِلًا أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا ﴿كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ»
  25. کافی، ج۱، ص۳۷۵.
  26. الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۱-۱۴
  27. ر.ک: معجم احادیث الإمام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸؛ مصباح الزائر، ص ۳۱۲.
  28. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۲۹-۳۲؛ صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، فصلنامه مشرق موعود، ص۱۱۷-۱۴۲.
  29. ر.ک: اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸.
  30. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۲۹-۳۲.
  31. مناقب، ال ابی طالب، ج ۱، ص ۳۰۱.
  32. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۲۹-۳۲.
  33. محاسن برقی،ص ۱۵۵، الثقات ابن حبان، ج ۷، ص ۴۹؛ کمال الدین ،ج ۲، ص ۴۱۲.
  34. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۲۹-۳۲؛ جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ص۳۷۳-۳۷۷؛ صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، فصلنامه مشرق موعود، ص۱۱۷-۱۴۲.
  35. «اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک؛ اللّهم عرّفنی حجّتک فانّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی»؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۳.
  36. مهدویت پیش از ظهور، ص۶۰، ۶۲.
  37. المحاسن، ج۱، ص۱۵۵ - ۱۵۶.
  38. الغیبه، نعمانی، ص۱۲۷.
  39. کفایة الأثر، ص۲۶۳؛ بحار الأنوار، ج۴، ص۵۵. کمتر چیزی که در شناختن امام لازم است، اعتقاد به همطرازی او جز در مقام نبوت با پیغمبر و وراثت او از پیامبر است و اینکه اطاعتش طاعت خدا و رسول است و هماره تسلیم او باشد و (در آنچه نداند) به او رد کند و گفتار او را بگیرد و بداند که امام پس از رسول خدا (ص) علی بن ابی طالب (ع) است و پس از او حسن سپس حسین و سپس علی بن الحسین و آنگاه محمد بن علی و پس از او منم و پس از من فرزندم موسی و پس از او فرزندش علی و بعد از او فرزندش محمد و پس از او فرزندش علی و سپس فرزندش حسن و حجت پایانی از فرزندان حسن است.
  40. الکافی، ج۱، ص۲۰۱.
  41. زاد المعاد، ص۴۲۳؛ مفاتیح الجنان، «دعای عدیله». آن امام قائم که چشم‌ها در انتظار اوست و امیدها به آمدنش دوخته شده، کسی است که جهان هستی به برکت وجودش، باقی و برقرار است.
  42. الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ الغیبه، نعمانی، ص۱۶۶. (بار خدایا! خودت، خودت را بر من بشناسان که اگر خودت را برایم نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت! خدایا! پیامبرت را بر من بشناسان، وگرنه حجتت را نخواهم شناخت! خدایا! حجتت را بر من بشناسان که اگر حجتت را بر من نشناسانی، دینم را رها می‌کنم و گمراه خواهم شد!)
  43. علل الشرایع، ج۱، ص۹؛ بحار الأنوار، ج۵، ص۳۱۲.
  44. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ص373-377.
  45. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  46. اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۰
  47. اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۸۳
  48. اصول کافی، ج ۱ ص ۱۸۷
  49. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۹۶.
  50. وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۲۴۶؛ شیخ طوسی، کمال الدین، ج ۲، ص ۴۰۹:... کسی که از دنیا برود درحالی‌که امام زمان خود را نشناخته است، هم‌چون اهل جاهلیت از دنیا رفته است.
  51. ربانی گلپایگانی، علی، بررسی ادله عقلی اثبات وجود امام زمان، گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم، ص۸۲.
  52. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۸۵.
  53. عارفی، اسحاق، امامت‌پژوهی، ص۹۴ - ۹۸.
  54. کفایه الاثر، ص ۱۴۹.
  55. کفایه الاثر، ص ۲۲۳.
  56. معجم احادیث الإمام المهدی، ج ۴، ص ۱۴۸.
  57. مصباح الزائر، ص ۳۱۲.
  58. اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸.
  59. مناقب، ال ابی طالب، ج ۱، ص ۳۰۱.
  60. محاسن برقی،ص ۱۵۵، الثقات ابن حبان، ج ۷، ص ۴۹.
  61. کمال الدین ،ج ۲، ص ۴۱۲.
  62. مروجی طبسی، محمد جواد، بامداد بشریت، ص ۲۹-۳۲.
  63. مکیال المکارم، ج ۲، ص ۱۷۱.
  64. موسوی‌نسب، سید جعفر، دویست پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان، ص۴۵، ۴۶.
  65. «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ»؛ الکافی، ج۱، ص۳۷۲.
  66. «يَا ابْنَ مُسْلِمٍ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَصْبَحَ تَائِهاً مُتَحَيِّراً ضَالًّا إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ»؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۲۸.
  67. «مَنْ مَاتَ وَ لَيْسَ لَهُ إِمَامٌ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا يُعْذَرُ النَّاسُ حَتَّى يَعْرِفُوا إِمَامَهُمْ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۴۰۹؛ کفایة الأثر، ص۲۹۶؛ صحیح بخاری، ج۵، ص۱۳؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۲۱ و ۲۲.
  68. مسند احمد، ج۴، ص۹۶؛ العلل الوارده فی الاحادیث النبویه، ج۷، ص۶۳؛ کنز العمال، ج۱، ص۱۰۳ و ج۶، ص۶۵؛ تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳؛ شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.
  69. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.
  70. قرب الاسناد، ص۳۵۱.
  71. الامامة و التبصرة، ص۱۰؛ اعلام الوری، ص۴۴۲.
  72. «يا يَحْيى مَنْ بَاتَ لَيْلَةَ لَا يَعْرِفُ فِيهَا إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً»؛ بحار الانوار، ج۲۳، ص۷۸.
  73. «وَ أَتَاهُ رَجُلُ فَقَالَ لَهُ مَا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا فَقَالَ لَهُ قَدْ سَأَلْتَ فَافْهَمِ الْجَوَابَ أَمَّا أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ مُؤْمِناً أَنْ يُعَرِّفَهُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَهُ - فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ نَبِيَّهُ (ص) فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ وَ يُعَرِّفَهُ إِمَامَهَ وَ حُجَّتَهُ فِي أَرْضِهِ وَ شَاهِدَهُ عَلَى خَلْقِهِ فَيُقِرَّ لَهُ بِالطَّاعَةِ قُلْتُ لَهُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِنْ جَهِلَ جَمِيعَ الْأَشْيَاءِ إِلَّا مَا وَصَفْتَ قَالَ نَعَمْ إِذَا أُمِرَ أَطَاعَ وَ إِذَا نُهِيَ انْتَهَى وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ كَافِراً مَنْ زَعَمَ أَنَّ شَيْئاً نَهَى اللَّهُ عَنْهُ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَ بِهِ وَ نَصَبَهُ دِيناً يَتَوَلَّى عَلَيْهِ وَ يَزْعُمُ أَنَّهُ يَعْبُدُ الَّذِي أَمَرَهُ بِهِ وَ إِنَّمَا يَعْبُدُ الشَّيْطَانَ وَ أَدْنَى مَا يَكُونُ بِهِ الْعَبْدُ ضَالًّا أَنْ لَا يَعْرِفَ حُجَّةَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ شَاهِدَهُ عَلَى عِبَادِهِ الَّذِي أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَتِهِ وَ فَرَضَ وَلَايَتَهُ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ صِفْهُمْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِنَفْسِهِ وَ نَبِيِّهِ فَقَالَ ﴿يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ قُلْتُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَوْضِحْ لِي فَقَالَ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ يَوْمَ قَبَضَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا - كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي فَإِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ مُسَبِّحَتَيْهِ وَ لَا أَقُولُ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ الْمُسَبِّحَةِ وَ الْوُسْطَى فَتَسْبِقَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَى فَتَمَسَّكُوا بِهِمَا لَا تَزِلُّوا وَ لَا تَضِلُّوا وَ لَا تَقَدَّمُوهُمْ فَتَضِلُّوا "»؛ الکافی، ج ۲، ص ۴۱۴.
  74. «كَيْفَ يَهْتَدِي مَنْ لَمْ يُبْصِرْ وَ كَيْفَ يُبْصِرُ مَنْ لَمْ يُنْذَرْ اتَّبِعُوا رَسُولَ اللَّهِ (ص) وَ أَقِرُّوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اتَّبِعُوا آثَارَ الْهُدَى فَإِنَّهَا عَلَامَاتُ الْأَمَانَةِ وَ التُّقَى وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَوْ أَنْكَرَ رَجُلُ عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ وَ أَقَرَّ بِمَنْ سِوَاهُ مِنَ الرُّسُلِ لَمْ يُؤْمِنْ اقْتَصُّوا الطَّرِيقَ بِالْتِمَاسِ الْمَنَارِ وَ الْتَمِسُوا مِنْ وَرَاءِ الْحُجُبِ الْآثَارَ تَسْتَكْمِلُوا أَمْرَ دِينِكُمْ وَ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّكُمْ»؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۱۲.
  75. «اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي نَفْسَكَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولِكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي رَسُولَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي رَسُولَكَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَكَ اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَكَ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي»؛ الکافی، ج۱، ص۳۳۷؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۳۴۳.
  76. کفایة الاثر، ص۲۹۶.
  77. مسند احمد، ج۴، ص۹۶، علل الدار قطنی، ج۷، ص۶۳، مجمع الزوائد، کنزالعمال، ج۱، ص۱۰۳و ج۶، ص۶۵، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۳۰۳، شرح احقاق الحق، ج۱۳، ص۸۵.
  78. تفسیر ابن کثیر، ج۱، ص۵۳۰.
  79. قرب الاسناد، ص ۳۵۱.
  80. الامامة و التبصره، ص۱۰.
  81. کافی، ج۱، ص۳۷۲.
  82. بحار الانوار، ج ۲۳، ص ۷۸.
  83. کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص ۳۴۳.
  84. صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص ۴۸ - ۵۳.
  85. صمدی، قنبر علی، بایسته‌های ظهور، فصلنامه مشرق موعود، ص۱۱۷-۱۴۲.
  86. آیه: ﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  87. .«اول عبادة الله معرفته». شیخ صدوق، توحید، ص ۳۴؛ شیخ طوسی، امالی، ص ۲۲.
  88. شیخ صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۹.
  89. کافی، ج ۱، ص ۳۴۲.
  90. لطف الله صافی گلپایگانی، پیرامون معرفت امام (ع)، ص ۶۹.
  91. نهج البلاغه، ص ۲۱۲، خطبه ۱۵۲.
  92. محمد بن یعقوب کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  93. نعمانی، الغیبة، ص ۳۲۹، ح ۲؛ کافی، ج ۱، ص ۳۷۱.
  94. سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۹.
  95. موسوی اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، ج۲، ص۱۶۶.
  96. بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۳۴، ح۳.
  97. ملکی راد، محمود، خانواده و زمینه‌سازی ظهور، ص ۱۴۷
  98. «لَا يَكُونُ الْعَبْدُ مُؤْمِناً حَتَّى يَعْرِفَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْأَئِمَّةَ كُلَّهُمْ وَ إِمَامَ زَمَانِهِ وَ يَرُدَّ إِلَيْهِ وَ يُسَلِّمَ لَهُ ثُمَّ قَالَ كَيْفَ يَعْرِفُ الْآخِرَ وَ هُوَ يَجْهَلُ الْأَوَّلَ»؛ کافی، ج۱، ص۱۸۰.
  99. «أَخْبِرْنِي عَنْ مَعْرِفَةِ الْإِمَامِ مِنْكُمْ وَاجِبَةٌ عَلى جَمِيعِ الْخَلْقِ؟ قال: إِنَّ اللَّهَ -عَزَّ وَ جَلَّ- بَعَثَ مُحَمَّداً (ص) إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِينَ رَسُولًا وَ حُجَّةً لِلَّهِ عَلى جَمِيعِ خَلْقِهِ فِي أَرْضِهِ، فَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ، وَ اتَّبَعَهُ، وَ صَدَّقَهُ، فَإِنَّ مَعْرِفَةَ الْإِمَامِ مِنَّا وَاجِبَةٌ عَلَيْهِ؛ وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ، وَ لَمْ يَتَّبِعْهُ وَ لَمْ يُصَدِّقْهُ وَ يَعْرِفْ حَقَّهُمَا، فَكَيْفَ يَجِبُ عَلَيْهِ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ هُوَ لَايُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ يَعْرِفُ حَقَّهُمَا؟!»؛ کافی، ج۱، ص۱۸۱.
  100. «كُلُّ مَنْ دَانَ اللَّهَ بِعِبَادَةٍ يُجْهِدُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ فَسَعْيُهُ غَيْرُ مَقْبُولٍ وَ هُوَ ضَالٌّ مُتَحَيِّرٌ وَ اللَّهُ شَانِئٌ لِأَعْمَالِهِ وَ مَثَلُهُ كَمَثَلِ شَاةٍ ضَلَّتْ عَنْ رَاعِيهَا وَ قَطِيعِهَا فَهَجَمَتْ ذَاهِبَةً وَ جَائِيَةً يَوْمَهَا فَلَمَّا جَنَّهَا اللَّيْلُ بَصُرَتْ بِقَطِيعٍ مَعَ غَيْرِ رَاعِيهَا فَحَنَّتْ إِلَيْهَا وَ اغْتَرَّتْ بِهَا فَبَاتَتْ مَعَهَا فِي رَبْضَتِهَا فَلَمَّا أَنْ سَاقَ الرَّاعِي قَطِيعَهُ أَنْكَرَتْ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَهَجَمَتْ مُتَحَيِّرَةً تَطْلُبُ رَاعِيَهَا وَ قَطِيعَهَا فَبَصُرَتْ بِغَنَمٍ مَعَ رَاعِيهَا... وَ كَذَلِكَ وَ اللَّهِ يَا مُحَمَّدُ مَنْ أَصْبَحَ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ لَا إِمَامَ لَهُ مِنَ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ ظَاهِراً عَادِلًا أَصْبَحَ ضَالًّا تَائِهاً وَ إِنْ مَاتَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ مِيتَةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ اعْلَمْ يَا مُحَمَّدُ إِنَّ أَئِمَّةَ الْجَوْرِ وَ أَتْبَاعَهُمْ لَمَعْزُولُونَ عَنْ دِينِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَ أَضَلُّوا فَأَعْمَالُهُمُ الَّتِي يَعْمَلُونَهَا ﴿كَرَمَادٍ اشْتَدَّتْ بِهِ الرِّيحُ فِي يَوْمٍ عَاصِفٍ لَا يَقْدِرُونَ مِمَّا كَسَبُوا عَلَى شَيْءٍ ذَلِكَ هُوَ الضَّلَالُ الْبَعِيدُ»
  101. . کافی، ج۱، ص۳۷۵.
  102. الهامی، داوود، آخرین امید، ص ۱۱-۱۴
  103. انّ قیمة کلّ امری‏ء و قدره معرفته؛ بحار الانوار، ج ۲، ص ۱۸۴
  104. «من مات و لم یعرف امام زمانه، مات میتة جاهلیّة»؛ الغدیر، ج ۱۰، ص ۳۶۰؛ میزان الحکمة، ج ۱، ص ۱۷۱، ح ۸۴۰؛ بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۳۵
  105. کافی، ج ۱، ص ۳۷۷، ح ۳
  106. اللّهم عرّفنی نفسک فانّک ان لم تعرّفنی نفسک لم اعرف رسولک، اللّهم عرّفنی رسولک فانّک ان لم تعرّفنی رسولک لم اعرف حجّتک؛ اللّهم عرّفنی حجّتک فانّک ان لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی؛ کمال الدین، ج ۲، ص ۳۴۳.
  107. مهدویت پیش از ظهور، ص۶۰، ۶۲.
  108. اصول کافی، ج ۱، ص ۱۸۰.
  109. اصول کافی، ج ۲، ص ۳۷۷.
  110. غیبة نعمانی، ص ۶۲.
  111. مکیال المکارم، ج ۱، ص ۳۷.
  112. البرهان، ج ۲، ص ۳۴.
  113. کافی، ج ۱، ص ۱۶۳.
  114. کافی، ج ۱، ص ۳۳۷.
  115. تونه‌ای، مجتبی، موعودنامه، ص۶۷۴.