پرش به محتوا

رابطه عرش با علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ')
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۶۰: خط ۶۰:
| پاسخ‌دهنده = محمد زمان رستمی
| پاسخ‌دهنده = محمد زمان رستمی
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' و مقاله ''«[[بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[محمد زمان رستمی]]'''  (استادیار دانشگاه قم) و خانم '''[[طاهره آل‌بویه]]''' (پژوهشگر جامعة الزهراء) در کتاب ''«[[علم امام ۲ (کتاب)|علم امام]]»'' و مقاله ''«[[بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام (مقاله)|بررسی دیدگاه‌های تفسیری عرفانی درباره علم امام]]»'' در این‌باره گفته‌‌اند:
::::::*«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.
 
*«[[امام صادق]]{{ع}} به [[ابی یحیی صنعانی]] فرمود: ای ابایحیی برای ما در شب‌های جمعه شأنی است از شئون؛ در این شب‌ها ارواح انبیای گذشته و ارواح اوصیای گذشته و روح امامی که زنده است را به آسمان برند تا به دور عرش خداوند هفت دور طواف کنند و نزد هر کدام از ستون‌های عرش دو رکعت نماز بخوانند و سپس آن‌ها را به بدن‌های خود برگردانند، آن گاه انبیا و اوصیا لبالب از شادی شوند و امامی که در میان شما است، انبوه فراوانی در دانش او افزوده شود.


[[امام صادق]]{{ع}} به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: چون شب جمعه شود [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آن‌ها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام می‌شد.
[[امام صادق]]{{ع}} به مفضل فرمود: ای اباعبدالله «کنیه مفضل» به راستی برای ما در هر شب جمعه سروری است. عرض کرد آن سرور چیست؟ [[امام]]{{ع}} فرمود: چون شب جمعه شود [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} به عرش برآید و ائمه هم با او برآیند و ما هم با آن‌ها برآییم و سپس روح ما به بدن ما برنگردد مگر با علمی که استفاده کردیم و اگر این استفاده علمی نبود علم ما تمام می‌شد.
خط ۷۷: خط ۷۸:
| پاسخ‌دهنده = محمد نظیر عرفانی
| پاسخ‌دهنده = محمد نظیر عرفانی
| پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«[[عرش]] در لغت چیزی است كه سرش پوشیده و سقف دارد، جایگاه زمامدار هم به اعتبار اینكه‏ بر بلندی قرار دارد عرش نامیده شده‏ است. برخی دیگر گفته‌اند که عرش عظیم جایگاهی است که اسم رحمان بر آن استواء یافته و مراد از عرش، عقل کلی و روح اعظم است. هر مرتبه وجودی که محیط به مادونش باشد، عرش آنها است، چنان که عرش روحانی که عقل اول است، به جمیع حقایق روحانیه، جسمانیه، و عرش جسمانی به جمیع اجسام محیط است. همه عرش‌ها مظهر عرش اعظم است که بزرگ‌ترین عرش‌ها است، زیرا اسم رحمان بزرگ‌ترین اسم الله است و بر عرش استوا یافت {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه؛ آیه ۵.</ref>. [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمود: هیچ مخلوقی نیست مگر این که صورت آن در زیر عرش است. پس عرش همه چیز را در بر می‌گیرد.
 
«[[عرش]] در لغت چیزی است كه سرش پوشیده و سقف دارد، جایگاه زمامدار هم به اعتبار اینكه‏ بر بلندی قرار دارد عرش نامیده شده‏ است. برخی دیگر گفته‌اند که عرش عظیم جایگاهی است که اسم رحمان بر آن استواء یافته و مراد از عرش، عقل کلی و روح اعظم است. هر مرتبه وجودی که محیط به مادونش باشد، عرش آنها است، چنان که عرش روحانی که عقل اول است، به جمیع حقایق روحانیه، جسمانیه، و عرش جسمانی به جمیع اجسام محیط است. همه عرش‌ها مظهر عرش اعظم است که بزرگ‌ترین عرش‌ها است، زیرا اسم رحمان بزرگ‌ترین اسم الله است و بر عرش استوا یافت {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>«بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد» سوره طه؛ آیه ۵.</ref>. [[حضرت رسول]]{{صل}} فرمود: هیچ مخلوقی نیست مگر این که صورت آن در زیر عرش است. پس عرش همه چیز را در بر می‌گیرد.


[[شیخ صدوق]] می‌نویسد: عرش به معنای تمام خلقت و یا علم است ایشان در ادامه بیان می‌کنند که از [[امام صادق]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}} سؤال شد، [[امام]]{{ع}} فرمودند: عرش جمیع خلقت است که هشت فرشته آن را حمل می‌کنند که هر یک بر هشت طبقه عالم اشراف دارند.  
[[شیخ صدوق]] می‌نویسد: عرش به معنای تمام خلقت و یا علم است ایشان در ادامه بیان می‌کنند که از [[امام صادق]]{{ع}} درباره آیه {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}} سؤال شد، [[امام]]{{ع}} فرمودند: عرش جمیع خلقت است که هشت فرشته آن را حمل می‌کنند که هر یک بر هشت طبقه عالم اشراف دارند.  
خط ۸۷: خط ۸۹:
| پاسخ‌دهنده = داود افقی
| پاسخ‌دهنده = داود افقی
| پاسخ = آقای '''[[داوود افقی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[داوود افقی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«از جمله مواردی که می‌توان از آن به عنوان منبعی برای علم [[اهل بیت]] نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمان‌ها و عرش در هر شب جمعه می‌باشد. در روایات آمده است که روح [[امام]] پس از عروج با روح [[انبیاء]] و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی می‌پردازند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمی‌گردند. نمونه ای از روایات:{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم"}} <ref> بصائر الدرجات، ص ١٣٢، ح ۶. </ref>. {{عربی|"عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"}}<ref> بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵. </ref>. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان {{عربی|" بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} يَزْدَادُونَ‏ فِي‏ لَيْلَةِ الْجُمُعَة ‏‏‏‏‏‏"}} نقل شده است <ref>کافی، کلینی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴.</ref>»<ref>[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص ۶۲.</ref>.
 
«از جمله مواردی که می‌توان از آن به عنوان منبعی برای علم [[اهل بیت]] نام برد، و در چندین روایت نقل شده در کتاب بصائر به آن اشاره شده است، مسأله عروج روحانی و انتقال روح امام به آسمان‌ها و عرش در هر شب جمعه می‌باشد. در روایات آمده است که روح [[امام]] پس از عروج با روح [[انبیاء]] و اوصیاء ملاقات کرده و به طواف عرش الهی می‌پردازند و تا زمانی که سرشار از علم و معرفت نشدند به ابدان خود باز نمی‌گردند. نمونه ای از روایات:{{عربی|"وَ اللَّهِ إِنَّ أَرْوَاحَنَا وَ أَرْوَاحَ النَّبِيِّينَ لَتُوَافي الْعَرْشَ لَيْلَةَ كُلِّ جُمُعَةٍ فَمَا تُرَدُّ فِي أَبْدَانِنَا إِلَّا بِجَمِّ الْغَفِيرِ مِنَ الْعِلْم"}} <ref> بصائر الدرجات، ص ١٣٢، ح ۶. </ref>. {{عربی|"عَنْ يُونُسَ بْنِ أَبِي الْفَضْلِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا"}}<ref> بصائر الدرجات، ص ١٣۱، ح ۵. </ref>. روایات مربوط به این موضوع در اصول کافی ذیل بابی با عنوان {{عربی|" بَابٌ فِي أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} يَزْدَادُونَ‏ فِي‏ لَيْلَةِ الْجُمُعَة ‏‏‏‏‏‏"}} نقل شده است <ref>کافی، کلینی، ج ١، ص ٢۵٣ ـ ٢۵۴.</ref>»<ref>[[بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات (پایان‌نامه)|بررسی غلو در روایات علم اهل بیت از کتاب بصائر الدرجات]]، ص ۶۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۱: خط ۱۰۴:
| پاسخ‌دهنده = حسین خاکپور
| پاسخ‌دهنده = حسین خاکپور
| پاسخ = آقایان '''[[حسین خاکپور]]'''، '''[[علی اکبر نصیری]]''' و خانم '''[[نعیمه معین‌الدینی]]''' در مقاله ''«[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090856/%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%C2%AB%D8%B9%D8%B1%D8%B4%C2%BB-%D9%88-%C2%AB%DA%A9%D8%B1%D8%B3%DB%8C%C2%BB-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85 تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = آقایان '''[[حسین خاکپور]]'''، '''[[علی اکبر نصیری]]''' و خانم '''[[نعیمه معین‌الدینی]]''' در مقاله ''«[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/1090856/%D8%AA%D8%A8%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D9%85%D9%81%D9%87%D9%88%D9%85-%C2%AB%D8%B9%D8%B1%D8%B4%C2%BB-%D9%88-%C2%AB%DA%A9%D8%B1%D8%B3%DB%8C%C2%BB-%D8%A8%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D9%86%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%A8%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85 تبیین مفهوم عرش و کرسی بر مبنای علم بلا معلوم]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«واژه "عرش" در بسیاری از آیات قرآن به کار رفته است. از جمله: {{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}}<ref>(و فرشتگان بر کناره‌های آن (آسمان) اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر می‌برند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۱۷.</ref> و {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ}}<ref>(و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست)، سوره مبارکه هود، آیه ۷.</ref> واضح است که منظور از "عرش" در این آیات شریفه، تخت نیست. خداوند سبحان خود را تمجید و تعظیم می‌کند به این‌که او پروردگار عرش است؛ و آیات شریفه دلالت می‌کنند که عرش، مخلوق، مدبر، مملوک خدای تعالی و مربوب تحت ربوبیت اوست. [[امام صادق]]{{ع}} در تفسیر آیه: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ]]}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند.<ref>[[ابن بابویه]] ۱۳۹۸؛۳۲۷؛ مجلسی ۱۴۰۴ الف ۸۹/۴.</ref> روایت شریف، دلالت بر نامتناهی بودن معلومات این علم (عرش) به حسب واقع و خارج نمی‌کند، بلکه ظاهراً منظور از آن بیان گستردگی و فراوانی آن علم و امتناع تقدیر آن به وسیله عقول و علوم بشری است. از [[امام رضا]]{{ع}} روایت شده که ایشان فرمود: "عرش اسم علم و قدرت است. عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آن‌گاه حمل را به دیگری، آفریدهای از آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد. زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است. و آنان حاملین علم اویند".<ref>کلینی رازی، ۱۴۱۱ :۱/۳۷۵؛ مجلسی، ۱۴۰۴ ب: ۲/۷۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودند: عرش را صفات گوناگون و زیادی است. عرش را در مورد هر سببی وضع و صفتی خاص در قرآن است. آیه {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>((خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد)، سوره مبارکه طه، آیه ۵.</ref> یعنی بر ملک دست یافت. و این ملک کیفیت و حالات اشیاست. و عرش هنگام وصل از کرسی جداست. زیرا این دو، دو باب بزرگ از ابواب [[غیب]]‌ها هستند و هر دوی آنها [[غیب]]‌اند و در [[غیب]] بودن به هم مقرون و نزدیک‌اند. کرسی باب ظاهر غیبی است که مطلع بدع و شروع از آن ست و اشیا همه از آن هستند. و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، ّحد، مکان مشیت، و صفت اراده، و علم الفاظ، حرکات، ترک، علم عود و بدء، همه در آن است. پس عرش و کرسی دو باب علم‌اند نزدیک به هم. زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم عرش نهان‌تر از علم کرسی است. به همین جهت خدا فرموده است: {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> یعنی صفت عرش بزرگ‌تر از صفت کرسی است و آن دو در صفت نزدیک‌اند. راوی می‌گوید: عرض کردم فدایت شوم. پس چرا عرش در فضیلت با کرسی قرین و مجاور است؟ فرمود: زیرا علم کیفیت و حالات در کرسی است و باب ظاهر از ابواب بداء و مکان آنها و حد رتق و فتق آنها در آن است پس این دو قرین و مجاورند و یکی از آن دو دیگری را در فضل حمل می‌کند و علما با مثل ادعای خود را بیان کرده و بر آن ستدلال می‌کنند. زیرا خداوند متعال هر کس را بخواهد مورد رحمت خود قرار می‌دهد. و او قوی و عزیز است. به جهت اختلاف صفات عرش خدای تبارک می‌فرماید: {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و این صفت عرش وحدانیت است.(...) عرش وجود عقلی و اجمالی اشیا نیست. نباید تصور شود که عرش وجود تجردی اشیاست که از حدود، تقدیرات، زمان و مکان مجرد است. زیرا این روایت و حدیث نخست - که در باب عرش نقل شد- با این تصور و ّ توهم منافات دارند و آن را منع می‌کنند زیرا معلوم‌هایی که در این روایت برای عرش بیان شده (کیف و حد و..) همگی در مرتبه تفصیل و تقدیرند. و در روایت آمد، که مراد این است که هیچ یک از مردمان نمی‌توانند با عقول و افهام خودشان عرش را تحدید و تقدیر کنند، و این به آن معنا نیست که عرش تقدیری ندارد و مجرد از تقدیر است.(...) خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ]]}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> روشن است که کرسی خدا که آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته است چیزی نیست که از چوب و آهن و ... ساخته شود و گستردگی آن هم از باب احاطه توانایی و سلطه، یا احاطه علمی و شهودی است؛ و بدیهی است که احاطه توانایی داشتن بر چیزی، به وسیله احاطه علمی به آن حاصل می‌شود.(...) با توجه به روایات، وجه اقتران و افتراق عرش و کرسی در این است که هر دو در [[غیب]] بودن مقرون هستند؛ یعنی هر دوی آنها علم حقیقی‌اند و [[غیب]] به وسیله آنها معلوم و شناخته می‌شود؛ و چون معلوم‌های آنها اموری حادث و دارای تقسیمات هستند، پس علم و احاطه به آنها هم پیش از مرتبه وقوع‌شان بر معلوم خارجی و در مرتبه [[غیب]] بودن، منقسم به اقسامی خواهد شد. پس عرش و کرسی دو باب برای این غیب‌ها خواهند بود، همانند دو کلید برای آنها. اما وجه افتراق؛ آنچه به وسیله کرسی معلوم می‌شود غیبی است که مطلع شروع، بدء، ایجاد و عالم شهادت همه از آن است. پس کرسی، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد و در مرتبه ایجاد آن. بنابراین، کرسی فقط به عالم شهادت احاطه دارد، اما عرش هم به عالم شهادت و هم به غیر آن از اموری که کرسی کاشف و شامل آن نیست؛ و این مقدار فضل و زیادی برای عرش است. چنان‌که حضرت فرمود: "زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم آن نهان‌تر از علم کرسی است".<ref>ملکی میانجی، ۱۳۸۸ :۹۶ -۹۸.</ref>(...)
 
«واژه "عرش" در بسیاری از آیات قرآن به کار رفته است. از جمله: {{متن قرآن|وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ}}<ref>(و فرشتگان بر کناره‌های آن (آسمان) اند و در آن روز اورنگ (فرمانفرمایی) پروردگارت را هشت تن (از ایشان) بر فراز سر می‌برند)، سوره مبارکه حاقه، آیه ۱۷.</ref> و {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي خَلَق السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاء لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَلَئِن قُلْتَ إِنَّكُم مَّبْعُوثُونَ مِن بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ إِنْ هَذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُّبِينٌ}}<ref>(و اوست که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید و اورنگ (فرمانفرمایی) وی بر آب قرار داشت تا شما را بیازماید که کدام نکوکردار ترید و اگر بگویی که شما پس از مرگ برانگیخته خواهید شد بی‌گمان کافران می‌گویند این جز جادویی آشکار نیست)، سوره مبارکه هود، آیه ۷.</ref> واضح است که منظور از "عرش" در این آیات شریفه، تخت نیست. خداوند سبحان خود را تمجید و تعظیم می‌کند به این‌که او پروردگار عرش است؛ و آیات شریفه دلالت می‌کنند که عرش، مخلوق، مدبر، مملوک خدای تعالی و مربوب تحت ربوبیت اوست. [[امام صادق]]{{ع}} در تفسیر آیه: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ]]}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> و عرش، علمی است که اندازه آن را هیچ‌کس نمی‌تواند تقدیر کند.<ref>[[ابن بابویه]] ۱۳۹۸؛۳۲۷؛ مجلسی ۱۴۰۴ الف ۸۹/۴.</ref> روایت شریف، دلالت بر نامتناهی بودن معلومات این علم (عرش) به حسب واقع و خارج نمی‌کند، بلکه ظاهراً منظور از آن بیان گستردگی و فراوانی آن علم و امتناع تقدیر آن به وسیله عقول و علوم بشری است. از [[امام رضا]]{{ع}} روایت شده که ایشان فرمود: "عرش اسم علم و قدرت است. عرشی است که در آن همه چیز موجود است. آن‌گاه حمل را به دیگری، آفریدهای از آفریده‌هایش، نسبت می‌دهد. زیرا او خلق خود را با حمل عرش خویش بنده خود ساخته است. و آنان حاملین علم اویند".<ref>کلینی رازی، ۱۴۱۱ :۱/۳۷۵؛ مجلسی، ۱۴۰۴ ب: ۲/۷۶.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} نیز فرمودند: عرش را صفات گوناگون و زیادی است. عرش را در مورد هر سببی وضع و صفتی خاص در قرآن است. آیه {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و {{متن قرآن|الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى}}<ref>((خداوند) بخشنده بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا دارد)، سوره مبارکه طه، آیه ۵.</ref> یعنی بر ملک دست یافت. و این ملک کیفیت و حالات اشیاست. و عرش هنگام وصل از کرسی جداست. زیرا این دو، دو باب بزرگ از ابواب [[غیب]]‌ها هستند و هر دوی آنها [[غیب]]‌اند و در [[غیب]] بودن به هم مقرون و نزدیک‌اند. کرسی باب ظاهر غیبی است که مطلع بدع و شروع از آن ست و اشیا همه از آن هستند. و عرش باب باطنی است که علم کیف، کون، قدر، ّحد، مکان مشیت، و صفت اراده، و علم الفاظ، حرکات، ترک، علم عود و بدء، همه در آن است. پس عرش و کرسی دو باب علم‌اند نزدیک به هم. زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم عرش نهان‌تر از علم کرسی است. به همین جهت خدا فرموده است: {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> یعنی صفت عرش بزرگ‌تر از صفت کرسی است و آن دو در صفت نزدیک‌اند. راوی می‌گوید: عرض کردم فدایت شوم. پس چرا عرش در فضیلت با کرسی قرین و مجاور است؟ فرمود: زیرا علم کیفیت و حالات در کرسی است و باب ظاهر از ابواب بداء و مکان آنها و حد رتق و فتق آنها در آن است پس این دو قرین و مجاورند و یکی از آن دو دیگری را در فضل حمل می‌کند و علما با مثل ادعای خود را بیان کرده و بر آن ستدلال می‌کنند. زیرا خداوند متعال هر کس را بخواهد مورد رحمت خود قرار می‌دهد. و او قوی و عزیز است. به جهت اختلاف صفات عرش خدای تبارک می‌فرماید: {{متن قرآن|رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است)، سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۹.</ref> و این صفت عرش وحدانیت است.(...) عرش وجود عقلی و اجمالی اشیا نیست. نباید تصور شود که عرش وجود تجردی اشیاست که از حدود، تقدیرات، زمان و مکان مجرد است. زیرا این روایت و حدیث نخست - که در باب عرش نقل شد- با این تصور و ّ توهم منافات دارند و آن را منع می‌کنند زیرا معلوم‌هایی که در این روایت برای عرش بیان شده (کیف و حد و..) همگی در مرتبه تفصیل و تقدیرند. و در روایت آمد، که مراد این است که هیچ یک از مردمان نمی‌توانند با عقول و افهام خودشان عرش را تحدید و تقدیر کنند، و این به آن معنا نیست که عرش تقدیری ندارد و مجرد از تقدیر است.(...) خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|[[آیا آیه ۲۵۵ سوره بقره نافی علم غیب غیر از خدا نیست؟ (پرسش)|وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ يَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ]]}}<ref>(اریکه او گستره آسمان‌ها و زمین است و نگاهداشت آنها بر وی دشوار نیست و او فرازمند سترگ است)، سوره مبارکه بقره، آیه ۲۵۵.</ref> روشن است که کرسی خدا که آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته است چیزی نیست که از چوب و آهن و ... ساخته شود و گستردگی آن هم از باب احاطه توانایی و سلطه، یا احاطه علمی و شهودی است؛ و بدیهی است که احاطه توانایی داشتن بر چیزی، به وسیله احاطه علمی به آن حاصل می‌شود.(...) با توجه به روایات، وجه اقتران و افتراق عرش و کرسی در این است که هر دو در [[غیب]] بودن مقرون هستند؛ یعنی هر دوی آنها علم حقیقی‌اند و [[غیب]] به وسیله آنها معلوم و شناخته می‌شود؛ و چون معلوم‌های آنها اموری حادث و دارای تقسیمات هستند، پس علم و احاطه به آنها هم پیش از مرتبه وقوع‌شان بر معلوم خارجی و در مرتبه [[غیب]] بودن، منقسم به اقسامی خواهد شد. پس عرش و کرسی دو باب برای این غیب‌ها خواهند بود، همانند دو کلید برای آنها. اما وجه افتراق؛ آنچه به وسیله کرسی معلوم می‌شود غیبی است که مطلع شروع، بدء، ایجاد و عالم شهادت همه از آن است. پس کرسی، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد و در مرتبه ایجاد آن. بنابراین، کرسی فقط به عالم شهادت احاطه دارد، اما عرش هم به عالم شهادت و هم به غیر آن از اموری که کرسی کاشف و شامل آن نیست؛ و این مقدار فضل و زیادی برای عرش است. چنان‌که حضرت فرمود: "زیرا ملک عرش غیر از ملک کرسی است و علم آن نهان‌تر از علم کرسی است".<ref>ملکی میانجی، ۱۳۸۸ :۹۶ -۹۸.</ref>(...)
::::::'''نتیجه گیری''': بر اساس معارف مطرح شده در روایات، علم الهی، چه در مرتبه ذات و چه در مرتبه علم به موجودات، علم بلامعلوم، است و منظور از مبحث عرش و کرسی، که در آیات مطرح شده و از دیرباز اندیشمندان در آن اختلاف داشته‌اند، بر مبنای روایات وارد شده، همین علم الهی است که تبیین آن از طرف [[ائمه]]{{عم}}، علم بلامعلوم، است. اما نتیجه مهمی که در تبیین مفهوم عرش و کرسی به دست می‌آید، این است که:
::::::'''نتیجه گیری''': بر اساس معارف مطرح شده در روایات، علم الهی، چه در مرتبه ذات و چه در مرتبه علم به موجودات، علم بلامعلوم، است و منظور از مبحث عرش و کرسی، که در آیات مطرح شده و از دیرباز اندیشمندان در آن اختلاف داشته‌اند، بر مبنای روایات وارد شده، همین علم الهی است که تبیین آن از طرف [[ائمه]]{{عم}}، علم بلامعلوم، است. اما نتیجه مهمی که در تبیین مفهوم عرش و کرسی به دست می‌آید، این است که:
:::::#عرش و کرسی، به عنوان علم الهی، در هیچ مرتبه‌ای برای تحقق، نیازمند معلوم نیست، چنان‌که روایات به صراحت وجود هر نوع معلوم را برای علم الهی، نفی کرده‌اند.
:::::#عرش و کرسی، به عنوان علم الهی، در هیچ مرتبه‌ای برای تحقق، نیازمند معلوم نیست، چنان‌که روایات به صراحت وجود هر نوع معلوم را برای علم الهی، نفی کرده‌اند.
خط ۱۱۲: خط ۱۱۶:
| پاسخ‌دهنده = زهرةالسادات میرترابی حسینی
| پاسخ‌دهنده = زهرةالسادات میرترابی حسینی
| پاسخ = خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = خانم '''[[زهرةالسادات میرترابی حسینی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«بدون تردید بشر از درک حقیقت عرش خدا، عاجز است و تنها اسمی از آن می‌داند. لغویون، به "جای سقف‌دار" عرش اطلاق کرده‌اند و تخت حکومت را به اعتبار بلندی جایگاه، عزّت و شوکت حاکم، عرش نامیده‌اند امّا از دید قرآن عرش، مقام تدبیر عمومی عالم، و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است: {{متن قرآن|ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ}}<ref>دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه: ۱۵ - ۱۶.</ref>.
 
«بدون تردید بشر از درک حقیقت عرش خدا، عاجز است و تنها اسمی از آن می‌داند. لغویون، به "جای سقف‌دار" عرش اطلاق کرده‌اند و تخت حکومت را به اعتبار بلندی جایگاه، عزّت و شوکت حاکم، عرش نامیده‌اند امّا از دید قرآن عرش، مقام تدبیر عمومی عالم، و محل صدور اوامر تکوینی خداوند است: {{متن قرآن|ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِّمَا يُرِيدُ}}<ref>دارنده ارجمند اورنگ فرمانفرمایی جهان انجام دهنده آنچه بخواهد؛ سوره بروج، آیه: ۱۵ - ۱۶.</ref>.


چنانچه آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا }} <ref> آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند؛ سوره حدید، آیه: ۴.</ref>. تأیید می‌نماید، صورت جمیع حوادث و وقایع، به نحو اجمال، نزد خدا حاضر، و بر او معلوم است. پس عرش، همانگونه که مقام تدبیر عام عالَم است و جمیع موجودات را در جوف خود جای داده، مقام علم نیز هست. و به همین جهت، به دنبالِ "استوا بر عرش"، مسأله علم به جزئیات احوال موجودات آسمانی و زمینی، ذکر شده است. زیرا علم، از لوازم تدبیر است<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، پیشین، ج ۱۹، ص ۱۴۶، ذیل آیۀ ۴ سوره حدید و ج ۸، ص ۱۵۳ الی ۱۵۹.</ref>. در روایات نیز عرش، نامِ علم و قدرت خداوند، حاملان آن، حاملان علم خداوند خوانده شده است. در گفتگویی که بین [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و جاثلیق صورت گرفت، منقول است که آن حضرت فرمود:همانا خدای تعالی عرش را از چهار نور آفرید: .... و آن دانشی است که خداوند به حاملین عطا فرموده است و آن نوری است از عظمت او، پس خدا به سبب عظمت و نورش، دلهای مؤمنان را بینا کرده... پس کسانی که عرش را حمل می‌کنند، دانشمندانی هستند که خدا، علم خود را به آنها عطا فرموده<ref>{{عربی|" إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ: وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَةَ وَ ذَلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کلینی، الکافی، (ترجمۀ مصطفوی)، ج ۱، کتاب التوحید، «باب العرش و الکرسی»، ص ۱۷۵ و ۱۷۶، ح ۱.</ref>. حدیث جالبی نیز از [[امام صادق]]{{ع}} وارد شده که گویا به مقام "عرش" اشاره دارد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: خداوند بین خود و [[امام]]، ستونی از نور، قرار داده با آن به [[امام]] می‌نگرد و [[امام]] با آن به خداوند نظر می‌کند، پس اگر بخواهد چیزی بداند، به آن نور نگاه می‌کند، پس آن چیز را می‌شناسد<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ إِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْ‏ءٍ نَظَرَ فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَهُ‏‏‏‏‏‏"}}؛ حبیب الله الهاشمی الخوئی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، با تصحیح سید ابراهیم میانجی، ص ۲۰۰.</ref>. مرحوم [[علامه مجلسی]] مراد از {{عربی|"يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ"}} را در حدیث فوق، {{عربی|"افاضاته علیه و نظره إلیه"}} معنی کرده که کنایه از غایت عرفان [[امام]] است»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۷۵.</ref>.
چنانچه آیۀ {{متن قرآن|ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ مَا يَلِجُ فِي الأَرْضِ وَمَا يَخْرُجُ مِنْهَا }} <ref> آنچه به زمین درون می‌رود یا از آن برون می‌آید و آنچه از آسمان فرود می‌آید یا به آن فرا می‌رود می‌داند؛ سوره حدید، آیه: ۴.</ref>. تأیید می‌نماید، صورت جمیع حوادث و وقایع، به نحو اجمال، نزد خدا حاضر، و بر او معلوم است. پس عرش، همانگونه که مقام تدبیر عام عالَم است و جمیع موجودات را در جوف خود جای داده، مقام علم نیز هست. و به همین جهت، به دنبالِ "استوا بر عرش"، مسأله علم به جزئیات احوال موجودات آسمانی و زمینی، ذکر شده است. زیرا علم، از لوازم تدبیر است<ref>سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، پیشین، ج ۱۹، ص ۱۴۶، ذیل آیۀ ۴ سوره حدید و ج ۸، ص ۱۵۳ الی ۱۵۹.</ref>. در روایات نیز عرش، نامِ علم و قدرت خداوند، حاملان آن، حاملان علم خداوند خوانده شده است. در گفتگویی که بین [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و جاثلیق صورت گرفت، منقول است که آن حضرت فرمود:همانا خدای تعالی عرش را از چهار نور آفرید: .... و آن دانشی است که خداوند به حاملین عطا فرموده است و آن نوری است از عظمت او، پس خدا به سبب عظمت و نورش، دلهای مؤمنان را بینا کرده... پس کسانی که عرش را حمل می‌کنند، دانشمندانی هستند که خدا، علم خود را به آنها عطا فرموده<ref>{{عربی|" إِنَّ الْعَرْشَ خَلَقَهُ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ: وَ هُوَ الْعِلْمُ الَّذِي حَمَّلَهُ اللَّهُ الْحَمَلَةَ وَ ذَلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ الْمُؤْمِنِينَ ... فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ هُمُ الْعُلَمَاءُ الَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اللَّهُ عِلْمَهُ ‏‏‏‏‏‏"}}؛ کلینی، الکافی، (ترجمۀ مصطفوی)، ج ۱، کتاب التوحید، «باب العرش و الکرسی»، ص ۱۷۵ و ۱۷۶، ح ۱.</ref>. حدیث جالبی نیز از [[امام صادق]]{{ع}} وارد شده که گویا به مقام "عرش" اشاره دارد. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرمایند: خداوند بین خود و [[امام]]، ستونی از نور، قرار داده با آن به [[امام]] می‌نگرد و [[امام]] با آن به خداوند نظر می‌کند، پس اگر بخواهد چیزی بداند، به آن نور نگاه می‌کند، پس آن چیز را می‌شناسد<ref>{{عربی|"عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} قَالَ: جَعَلَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْإِمَامِ عَمُوداً مِنْ نُورٍ يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ إِلَى الْإِمَامِ وَ يَنْظُرُ الْإِمَامُ إِذَا أَرَادَ عِلْمَ شَيْ‏ءٍ نَظَرَ فِي ذَلِكَ النُّورِ فَعَرَفَهُ‏‏‏‏‏‏"}}؛ حبیب الله الهاشمی الخوئی، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغه، ج ۵، با تصحیح سید ابراهیم میانجی، ص ۲۰۰.</ref>. مرحوم [[علامه مجلسی]] مراد از {{عربی|"يَنْظُرُ اللَّهُ بِهِ"}} را در حدیث فوق، {{عربی|"افاضاته علیه و نظره إلیه"}} معنی کرده که کنایه از غایت عرفان [[امام]] است»<ref>[[علم لدنی در قرآن و حدیث (پایان‌نامه)|علم لدنی در قرآن و حدیث]]؛ ص ۷۵.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش