پرش به محتوا

محدودیت آزادی بیان در فقه چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
خط ۲۱: خط ۲۱:


با [[تأمل]] در محدودیت‌های مختلف آزادی بیان، می‌توان آنها را به سه قسم کلی تقسیم کرد:
با [[تأمل]] در محدودیت‌های مختلف آزادی بیان، می‌توان آنها را به سه قسم کلی تقسیم کرد:
:::::*'''محدودیت‌های [[اخلاقی]]''': اولین محدوده عرصه آزادی بیان، مسائل اخلاقی است. همان طور که [[عقل]] [[انسانی]]، آزادی بیان را جزء [[حقوق]] طبیعی او تلقی می‌کند، [[عقل عملی]] نیز تأیید آن را منوط به عدم معارضه با اصول و مبانی اخلاقی می‌داند؛ به این معنا که آزادی بیان جزء [[حقوق اولیه انسان]] است که کسی نمی‌تواند جلو آن را سد کند، مگر این که موجب اخلال در [[اصول اخلاقی]] و [[انسانیت]] [[انسان]] گردد؛ برای مثال به موارد ذیل اشاره می‌کنیم: آزادی بیان هر چند محترم است، اما عقل عملی این اجازه و [[آزادی]] را نمی‌دهد که به بهانه آن، به انسان دیگری [[تهمت]] زد، [[راز]] وی را افشا کرد، از کسی دیگر [[بدگویی]] و [[غیبت]] کرد، [[فساد]] و فحشایی را [[ترویج]] داد و دست به نشر اکاذیب زد.
*'''محدودیت‌های [[اخلاقی]]''': اولین محدوده عرصه آزادی بیان، مسائل اخلاقی است. همان طور که [[عقل]] [[انسانی]]، آزادی بیان را جزء [[حقوق]] طبیعی او تلقی می‌کند، [[عقل عملی]] نیز تأیید آن را منوط به عدم معارضه با اصول و مبانی اخلاقی می‌داند؛ به این معنا که آزادی بیان جزء [[حقوق اولیه انسان]] است که کسی نمی‌تواند جلو آن را سد کند، مگر این که موجب اخلال در [[اصول اخلاقی]] و [[انسانیت]] [[انسان]] گردد؛ برای مثال به موارد ذیل اشاره می‌کنیم: آزادی بیان هر چند محترم است، اما عقل عملی این اجازه و [[آزادی]] را نمی‌دهد که به بهانه آن، به انسان دیگری [[تهمت]] زد، [[راز]] وی را افشا کرد، از کسی دیگر [[بدگویی]] و [[غیبت]] کرد، [[فساد]] و فحشایی را [[ترویج]] داد و دست به نشر اکاذیب زد.


محدوده‌های فوق اختصاص به [[اسلام]] و [[فقه]] ندارد، بلکه شامل تمامی طرفداران اصول اخلاقی است، با این وجود، در فقه در تأیید محدوده‌های فوق، [[آیات]] و روایاتی ذکر شده که به آنها اشاره می‌کنیم: [[سوره حجرات]] یکی از سوره‌های [[قرآنی]] است که در آن به [[تعالیم]] اخلاقی اهتمام خاصی شده است، به گونه‌ای که در دو [[آیه]] آن شش [[دستور]] [[اخلاقی]]، یعنی ممنوعیت و [[حرمت]] [[اهانت]] و [[تمسخر]]، [[عیب‌جویی]]، صدا زدن با [[القاب]] بد، [[سوءظن]]، [[تجسس]] و [[غیبت]]، وجود دارد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ *يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند * ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۱-۱۲.</ref>.
محدوده‌های فوق اختصاص به [[اسلام]] و [[فقه]] ندارد، بلکه شامل تمامی طرفداران اصول اخلاقی است، با این وجود، در فقه در تأیید محدوده‌های فوق، [[آیات]] و روایاتی ذکر شده که به آنها اشاره می‌کنیم: [[سوره حجرات]] یکی از سوره‌های [[قرآنی]] است که در آن به [[تعالیم]] اخلاقی اهتمام خاصی شده است، به گونه‌ای که در دو [[آیه]] آن شش [[دستور]] [[اخلاقی]]، یعنی ممنوعیت و [[حرمت]] [[اهانت]] و [[تمسخر]]، [[عیب‌جویی]]، صدا زدن با [[القاب]] بد، [[سوءظن]]، [[تجسس]] و [[غیبت]]، وجود دارد. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا يَسْخَرْ قَوْمٌ مِنْ قَوْمٍ عَسَى أَنْ يَكُونُوا خَيْرًا مِنْهُمْ وَلَا نِسَاءٌ مِنْ نِسَاءٍ عَسَى أَنْ يَكُنَّ خَيْرًا مِنْهُنَّ وَلَا تَلْمِزُوا أَنْفُسَكُمْ وَلَا تَنَابَزُوا بِالْأَلْقَابِ بِئْسَ الِاسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الْإِيمَانِ وَمَنْ لَمْ يَتُبْ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ *يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثِيرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا يَغْتَبْ بَعْضُكُمْ بَعْضًا أَيُحِبُّ أَحَدُكُمْ أَنْ يَأْكُلَ لَحْمَ أَخِيهِ مَيْتًا فَكَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! هیچ گروهی گروه دیگر را به ریشخند نگیرد، بسا آنان از اینان بهتر باشند؛ و نه زنانی زنانی دیگر را، بسا آنان از اینان بهتر باشند و از یکدیگر عیبجویی مکنید و (همدیگر را) با لقب‌های ناپسند مخوانید! پس از ایمان، بزهکاری نامگذاری ناپسندی است و آنان که (از این کارها) بازنگردند ستمکارند * ای مؤمنان! از بسیاری از گمان‌ها دوری کنید که برخی از گمان‌ها گناه است و (در کار مردم) کاوش نکنید و از یکدیگر غیبت نکنید؛ آیا هیچ یک از شما دوست می‌دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ پس آن را ناپسند می‌دارید و از خداوند پروا کنید که خداوند توبه‌پذیری بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۱-۱۲.</ref>.
خط ۳۶: خط ۳۶:


نکته ظریف و مهم، [[افراط]] در دو طرف است، به گونه‌ای که برخی از صاحبان بیان و قلم بی‌مبالات و بدون توجه به مسائل اخلاقی از اصل آزادی بیان [[سوء]] استفاده می‌کنند و در سوی دیگر، برخی از قانون‌گذاران و مجریان آن در برابر کوچک‌ترین [[تخلف]]، [[مجازات]] سنگین [[اعمال]] می‌کنند و چه بسا [[عدالت]] فدای [[شتاب]] و سرعت عمل می‌گردد. اما این که درباره متخلف به حریم اخلاقیات، چه مجازاتی باید وضع و اعمال شود، [[تعیین]] آن بستگی به نوع [[جرم]] و متغیرهای دیگر دارد.
نکته ظریف و مهم، [[افراط]] در دو طرف است، به گونه‌ای که برخی از صاحبان بیان و قلم بی‌مبالات و بدون توجه به مسائل اخلاقی از اصل آزادی بیان [[سوء]] استفاده می‌کنند و در سوی دیگر، برخی از قانون‌گذاران و مجریان آن در برابر کوچک‌ترین [[تخلف]]، [[مجازات]] سنگین [[اعمال]] می‌کنند و چه بسا [[عدالت]] فدای [[شتاب]] و سرعت عمل می‌گردد. اما این که درباره متخلف به حریم اخلاقیات، چه مجازاتی باید وضع و اعمال شود، [[تعیین]] آن بستگی به نوع [[جرم]] و متغیرهای دیگر دارد.
:::::*'''محدودیت‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]]''': دومین محدوده برای [[آزادی بیان]]، ملاحظه و سنجش [[مصالح]] و [[مفاسد اجتماعی]] و سیاسی است؛ به این معنا اگر آزادی بیان [[شهروندان]] موجب اخلال در [[حقوق]] و [[مصالح عمومی]] و [[جامعه]] گردد، تحدید می‌شود، زیرا [[زندگی]] جمعی و اجتماعی، همچنان که برای افراد آن [[منافع]] و مصالحی را دارد، طبعاً برخی از [[حقوق فردی]] آنان را نیز مفید می‌کند. برای [[حفظ]] [[نظم]] و جلوگیری از اغتشاش باید حقوق فردی و محدوده‌های آن کاملاً تعریف گردد. اصل فوق، یعنی تحدید حقوق فردی با مصالح جمعی، [[مورد اتفاق]] حقوق‌دانان و [[فلاسفه سیاسی]] است، جان‌اس[[تورات]] میل، معمار نظریه [[آزادی]] فردی، نیز به آن اعتراف می‌کند<ref>«آزادی عبارت است از این که هر انسانی بتواند مصلحت خویش را به شیوه مورد نظر خود دنبال کند، مشروط به این که به مصالح دیگران آسیبی نرساند» (حسین بشیریه، دولت عقل، ص۲۲).</ref>.
*'''محدودیت‌های [[اجتماعی]] و [[سیاسی]]''': دومین محدوده برای [[آزادی بیان]]، ملاحظه و سنجش [[مصالح]] و [[مفاسد اجتماعی]] و سیاسی است؛ به این معنا اگر آزادی بیان [[شهروندان]] موجب اخلال در [[حقوق]] و [[مصالح عمومی]] و [[جامعه]] گردد، تحدید می‌شود، زیرا [[زندگی]] جمعی و اجتماعی، همچنان که برای افراد آن [[منافع]] و مصالحی را دارد، طبعاً برخی از [[حقوق فردی]] آنان را نیز مفید می‌کند. برای [[حفظ]] [[نظم]] و جلوگیری از اغتشاش باید حقوق فردی و محدوده‌های آن کاملاً تعریف گردد. اصل فوق، یعنی تحدید حقوق فردی با مصالح جمعی، [[مورد اتفاق]] حقوق‌دانان و [[فلاسفه سیاسی]] است، جان‌اس[[تورات]] میل، معمار نظریه [[آزادی]] فردی، نیز به آن اعتراف می‌کند<ref>«آزادی عبارت است از این که هر انسانی بتواند مصلحت خویش را به شیوه مورد نظر خود دنبال کند، مشروط به این که به مصالح دیگران آسیبی نرساند» (حسین بشیریه، دولت عقل، ص۲۲).</ref>.


در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز یکی از محدوده‌های آزادی مطبوعات، اخلال به [[حقوق عمومی]] ذکر شده است<ref>قانون اساسی، اصل ۲۴.</ref>. محدوده فوق به لحاظ [[حقوق اجتماعی]] است؛ اما آزادی بیان، از جهت سیاسی نیز محدودیت‌هایی دارد که همه [[حکومت‌ها]] برای [[حفظ حکومت]] خویش آنها را [[اعمال]] می‌کنند. مهم‌ترین [[محدودیت]] سیاسی آزادی بیان، اخلال در [[امنیت جامعه]] و [[توطئه]] و براندازی است. اگر [[حکومت]]، [[دینی]] باشد، [[علم]] [[فقه]] [[معتقد]] به حفظ و صیانت از آن است و هرگونه عامل [[تهدید]] کننده آن را برنمی‌تابد؛ با این وجود، فقه آزادی بیان را در [[حکومت دینی]] به رسمیت می‌شناسد و تنها قید آن را عدم اخلال در حکومت دینی و قصد براندازی می‌داند. [[امام خمینی]] در این باره می‌گوید: در مملکت ما آزادی [[اندیشه]] هست، آزادی قلم هست، آزادی بیان هست، ولی آزادی توطئه و آزادی [[فساد]] کاری نیست. شما اگر توقع دارید که ما بگذاریم بر ما توطئه کنند و مملکت ما را به [[هرج و مرج]] بکشند، به [[فساد]] بکشند و مقصودشان از [[آزادی]] این است، در هیچ جای [[دنیا]] همچون آزادی نیست...<ref>صحیفه نور، ج۹، ص۸۶.</ref>.
در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز یکی از محدوده‌های آزادی مطبوعات، اخلال به [[حقوق عمومی]] ذکر شده است<ref>قانون اساسی، اصل ۲۴.</ref>. محدوده فوق به لحاظ [[حقوق اجتماعی]] است؛ اما آزادی بیان، از جهت سیاسی نیز محدودیت‌هایی دارد که همه [[حکومت‌ها]] برای [[حفظ حکومت]] خویش آنها را [[اعمال]] می‌کنند. مهم‌ترین [[محدودیت]] سیاسی آزادی بیان، اخلال در [[امنیت جامعه]] و [[توطئه]] و براندازی است. اگر [[حکومت]]، [[دینی]] باشد، [[علم]] [[فقه]] [[معتقد]] به حفظ و صیانت از آن است و هرگونه عامل [[تهدید]] کننده آن را برنمی‌تابد؛ با این وجود، فقه آزادی بیان را در [[حکومت دینی]] به رسمیت می‌شناسد و تنها قید آن را عدم اخلال در حکومت دینی و قصد براندازی می‌داند. [[امام خمینی]] در این باره می‌گوید: در مملکت ما آزادی [[اندیشه]] هست، آزادی قلم هست، آزادی بیان هست، ولی آزادی توطئه و آزادی [[فساد]] کاری نیست. شما اگر توقع دارید که ما بگذاریم بر ما توطئه کنند و مملکت ما را به [[هرج و مرج]] بکشند، به [[فساد]] بکشند و مقصودشان از [[آزادی]] این است، در هیچ جای [[دنیا]] همچون آزادی نیست...<ref>صحیفه نور، ج۹، ص۸۶.</ref>.
:::::*'''محدودیت‌های [[دینی]]''': محدودیت‌های [[اخلاقی]] و [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] در تمامی [[جوامع]] و [[حکومت‌ها]] با [[تفاسیر]] و رویکردهای مختلف وجود دارد؛ اما برخی از محدودیت‌ها فراتر از مقوله [[اخلاق]] و [[مصالح]] جمعی و ملی است و اختصاص به مکاتب و [[ادیان]] دارد. هر [[مکتب]] و دینی مبتنی بر یک رشته مبانی و مقدساتی است که نه تنها [[پیروان]] خود را ملزم به رعایت آنها می‌کند، بلکه آزادی [[اهانت]] به آنها را به دیگران نمی‌دهد. در بحث “محدودیت‌های دینی” مقصود از [[دین]]، [[اسلام]] با رویکرد [[شیعی]] است؛ به این معنا که اسلام و [[مذهب تشیع]] برای خود منطقه ممنوعه و خطوط قرمزی تعریف کرده است که نباید به بهانه آزادی، [[حرمت]] آنها را نادیده گرفت. در ذیل به برخی از این محدودیت‌ها اشاره می‌کنیم:
*'''محدودیت‌های [[دینی]]''': محدودیت‌های [[اخلاقی]] و [[سیاسی]] - [[اجتماعی]] در تمامی [[جوامع]] و [[حکومت‌ها]] با [[تفاسیر]] و رویکردهای مختلف وجود دارد؛ اما برخی از محدودیت‌ها فراتر از مقوله [[اخلاق]] و [[مصالح]] جمعی و ملی است و اختصاص به مکاتب و [[ادیان]] دارد. هر [[مکتب]] و دینی مبتنی بر یک رشته مبانی و مقدساتی است که نه تنها [[پیروان]] خود را ملزم به رعایت آنها می‌کند، بلکه آزادی [[اهانت]] به آنها را به دیگران نمی‌دهد. در بحث “محدودیت‌های دینی” مقصود از [[دین]]، [[اسلام]] با رویکرد [[شیعی]] است؛ به این معنا که اسلام و [[مذهب تشیع]] برای خود منطقه ممنوعه و خطوط قرمزی تعریف کرده است که نباید به بهانه آزادی، [[حرمت]] آنها را نادیده گرفت. در ذیل به برخی از این محدودیت‌ها اشاره می‌کنیم:
:::::#'''[[تحریف]] و [[بدعت]]''': اسلام از آموزه‌های [[اعتقادی]] و عملی ترکیب یافته است که بخشی از آن در [[قرآن]] و بخشی دیگر در [[روایات]] مورد تبیین و تأکید قرار گرفته‌اند. اسلام این اجازه را به نااهلان نمی‌دهد که به بهانه [[آزادی بیان]] به تحریف [[آموزه‌های دینی]] دست زنند یا در آن بدعت ایجاد کنند. بنابراین صاحب بیان، قلم یا صاحب رسانه دیگر اگر به بهانه آزادی بیان درصدد تحریف آموزه‌های دینی برآید، در [[حقیقت]] وارد منطقه ممنوعه شده است و [[حکومت دینی]] جلو چنین آزادی را می‌گیرد، چه تحریف کننده [[آگاه]] به عمل خود باشد یا نه، زیرا اثر وضعی آن بر خود عمل تحریف مترتب می‌شود؛ اما اگر تحریف از روی [[جهالت]] باشد، او را با [[براهین]] و [[ادله]] به [[حق]] رهنمون می‌سازند و اگر از روی [[عناد]] باشد [[حکم]] دیگری خواهد داشت. مصداق بارز چنین تحریفی، تفسیرهای ماتریالیستی از [[آیات قرآن]] در اوایل [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]] بود؛ برای مثال [[معاد]] “الغیب” در قرآن را به [[رستاخیز]] و [[انقلاب]] [[محرومان]] [[تفسیر]] می‌کردند که در واقع [[تحریف قرآن]] بود. [[شهید مطهری]] در این باره [[معتقد]] است اگر آنان مواضع خود را آشکارا و بدون نسبت دادن به [[دین]] بازگو می‌کردند، از [[آزادی بیان]] برخوردار بودند؛ اما “اگر بخواهند در زیر لوای [[اسلام]]، [[افکار]] و [[عقاید]] خودشان را بگویند، ما [[حق]] داریم که از اسلام خودمان [[دفاع]] کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمی‌گوید، حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید”<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۴.</ref>. مبنای [[فقهی]] [[محدودیت]] فوق، صریح [[آیات]] و روایاتی است که در باب [[تحریف دین]] و [[بدعت]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] وارد شده است.
:::::#'''[[تحریف]] و [[بدعت]]''': اسلام از آموزه‌های [[اعتقادی]] و عملی ترکیب یافته است که بخشی از آن در [[قرآن]] و بخشی دیگر در [[روایات]] مورد تبیین و تأکید قرار گرفته‌اند. اسلام این اجازه را به نااهلان نمی‌دهد که به بهانه [[آزادی بیان]] به تحریف [[آموزه‌های دینی]] دست زنند یا در آن بدعت ایجاد کنند. بنابراین صاحب بیان، قلم یا صاحب رسانه دیگر اگر به بهانه آزادی بیان درصدد تحریف آموزه‌های دینی برآید، در [[حقیقت]] وارد منطقه ممنوعه شده است و [[حکومت دینی]] جلو چنین آزادی را می‌گیرد، چه تحریف کننده [[آگاه]] به عمل خود باشد یا نه، زیرا اثر وضعی آن بر خود عمل تحریف مترتب می‌شود؛ اما اگر تحریف از روی [[جهالت]] باشد، او را با [[براهین]] و [[ادله]] به [[حق]] رهنمون می‌سازند و اگر از روی [[عناد]] باشد [[حکم]] دیگری خواهد داشت. مصداق بارز چنین تحریفی، تفسیرهای ماتریالیستی از [[آیات قرآن]] در اوایل [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]] بود؛ برای مثال [[معاد]] “الغیب” در قرآن را به [[رستاخیز]] و [[انقلاب]] [[محرومان]] [[تفسیر]] می‌کردند که در واقع [[تحریف قرآن]] بود. [[شهید مطهری]] در این باره [[معتقد]] است اگر آنان مواضع خود را آشکارا و بدون نسبت دادن به [[دین]] بازگو می‌کردند، از [[آزادی بیان]] برخوردار بودند؛ اما “اگر بخواهند در زیر لوای [[اسلام]]، [[افکار]] و [[عقاید]] خودشان را بگویند، ما [[حق]] داریم که از اسلام خودمان [[دفاع]] کنیم و بگوییم اسلام چنین چیزی نمی‌گوید، حق داریم بگوییم به نام اسلام این کار را نکنید”<ref>پیرامون انقلاب اسلامی، ص۱۴.</ref>. مبنای [[فقهی]] [[محدودیت]] فوق، صریح [[آیات]] و روایاتی است که در باب [[تحریف دین]] و [[بدعت]] و [[امر به معروف و نهی از منکر]] وارد شده است.
:::::#'''اخلال و [[تضعیف]] مبانی دین''': خدشه در [[آموزه‌های دینی]] به منظور تضعیف [[ایمان]] [[مؤمنان]]، به بهانه آزادی بیان جایز نیست، زیرا چنین کاری موجب [[تحیر]] و [[ضلالت]] [[مردم]] می‌شود که در آیات و [[روایات]] متعدد از آن [[نهی]] شده است. آیات متعددی [[افترا]] به [[خداوند]] را که از طریق اخلال در [[مبانی دینی]] صورت می‌گیرد، عمل ظالمانه‌ای توصیف کرده و بر افترا کنندگان [[وعده]] [[عقاب]] می‌دهد: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد، کیست؟» سوره انعام، آیه ۲۱.</ref>. [[آیه]] فوق بر این نکته دلالت دارد که [[خداوند متعال]] افترا در دین و اخلال در آموزه‌های آن را که منجر به [[گمراهی]] جمعی می‌شود برنمی‌تابد. آیه‌ای دیگر، [[سخن گفتن]] با شنیدن [[کلام]] بیهوده‌ای که موجب ضلالت گردد را محکوم به [[عذاب الهی]] می‌کند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و از مردم کسی است که خریدار گفتار بیهوده است تا بی (پشتوانه) دانشی، (مردم را) از راه خداوند، بیراه کند و آن را به ریشخند گیرد؛ آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره لقمان، آیه ۶.</ref>. آیه دیگری به [[شریک]] و نظیر قائل شدن به [[خداوند]] از سوی بعضی [[رهبران]] [[جامعه]] اشاره می‌کند که هدفشان [[انحراف]] [[مردم]] از مسیر [[الهی]] است: {{متن قرآن|وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و برای خداوند، مانندهایی تراشیدند تا (مردم را) از راه او بیراه گردانند؛ بگو: (چند روزی در این جهان) بهره‌ور گردید که بی‌گمان بازگشتتان به سوی آتش است» سوره ابراهیم، آیه ۳۰.</ref>. بنابراین [[آزادی بیان]]، اگر موجب اخلال در [[مبانی دینی]] و ایجاد تردید در [[باورهای اعتقادی]] [[مؤمنان]] شود پذیرفته نیست. [[امام خمینی]] در این باره می‌فرماید: “روزنامه‌هایی که [[مضر]] به حال [[ملت]] نباشد و روزنامه‌هایی که نوشته شان [[گمراه کننده]] نباشد، آزادند”<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۲۶۰.</ref>.
:::::#'''اخلال و [[تضعیف]] مبانی دین''': خدشه در [[آموزه‌های دینی]] به منظور تضعیف [[ایمان]] [[مؤمنان]]، به بهانه آزادی بیان جایز نیست، زیرا چنین کاری موجب [[تحیر]] و [[ضلالت]] [[مردم]] می‌شود که در آیات و [[روایات]] متعدد از آن [[نهی]] شده است. آیات متعددی [[افترا]] به [[خداوند]] را که از طریق اخلال در [[مبانی دینی]] صورت می‌گیرد، عمل ظالمانه‌ای توصیف کرده و بر افترا کنندگان [[وعده]] [[عقاب]] می‌دهد: {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ كَذَّبَ بِآيَاتِهِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}}<ref>«و ستمگرتر از آن کس که بر خداوند دروغی بندد یا آیات او را دروغ شمارد، کیست؟» سوره انعام، آیه ۲۱.</ref>. [[آیه]] فوق بر این نکته دلالت دارد که [[خداوند متعال]] افترا در دین و اخلال در آموزه‌های آن را که منجر به [[گمراهی]] جمعی می‌شود برنمی‌تابد. آیه‌ای دیگر، [[سخن گفتن]] با شنیدن [[کلام]] بیهوده‌ای که موجب ضلالت گردد را محکوم به [[عذاب الهی]] می‌کند: {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِينٌ}}<ref>«و از مردم کسی است که خریدار گفتار بیهوده است تا بی (پشتوانه) دانشی، (مردم را) از راه خداوند، بیراه کند و آن را به ریشخند گیرد؛ آنان را عذابی خوارساز خواهد بود» سوره لقمان، آیه ۶.</ref>. آیه دیگری به [[شریک]] و نظیر قائل شدن به [[خداوند]] از سوی بعضی [[رهبران]] [[جامعه]] اشاره می‌کند که هدفشان [[انحراف]] [[مردم]] از مسیر [[الهی]] است: {{متن قرآن|وَجَعَلُوا لِلَّهِ أَنْدَادًا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِهِ قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَى النَّارِ}}<ref>«و برای خداوند، مانندهایی تراشیدند تا (مردم را) از راه او بیراه گردانند؛ بگو: (چند روزی در این جهان) بهره‌ور گردید که بی‌گمان بازگشتتان به سوی آتش است» سوره ابراهیم، آیه ۳۰.</ref>. بنابراین [[آزادی بیان]]، اگر موجب اخلال در [[مبانی دینی]] و ایجاد تردید در [[باورهای اعتقادی]] [[مؤمنان]] شود پذیرفته نیست. [[امام خمینی]] در این باره می‌فرماید: “روزنامه‌هایی که [[مضر]] به حال [[ملت]] نباشد و روزنامه‌هایی که نوشته شان [[گمراه کننده]] نباشد، آزادند”<ref>صحیفه نور، ج۴، ص۲۶۰.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش