پرش به محتوا

مراد از مکتب سیاسی لیبرالیسم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
خط ۴۱: خط ۴۱:


[[لیبرالیسم]] مذهبی نیز آزادی [[انتخاب]] [[عقیده]] را در مورد [[ایمان]] و عدم [[ایمان به خدا]]، [[تبلیغ]] می‌کند. یک فرد [[لیبرال]]، [[معتقد]] به همه اصول یاد شده می‌باشد و لذا شاید بتوان اصول اساسی لیبرالیسم را به صورت زیر ترسیم کرد:
[[لیبرالیسم]] مذهبی نیز آزادی [[انتخاب]] [[عقیده]] را در مورد [[ایمان]] و عدم [[ایمان به خدا]]، [[تبلیغ]] می‌کند. یک فرد [[لیبرال]]، [[معتقد]] به همه اصول یاد شده می‌باشد و لذا شاید بتوان اصول اساسی لیبرالیسم را به صورت زیر ترسیم کرد:
:::::*'''[[تحریف دین]]''': یک لیبرال یا هیچ مذهبی را قبول نمی‌کند و یا مذهبی را قبول می‌کند. در صورت اول، جزء ماتریالیست‌ها و مادیون و [[منکران]] خداست و در صورت دوم نیز چون [[مذهب]] را با عینک لیبرالیسم می‌بیند و افراد را در رد و قبول [[خدا]] و [[دین]] مختار می‌گذارد و ردّ آن را [[زشت]] نمی‌شمارد، لذا عملاً دین را [[تحریف]] و [[مسخ]] می‌کند؛ زیرا جبهه‌ای در برابر [[الحاد]] و [[بی‌دینی]] نمی‌گیرد.
*'''[[تحریف دین]]''': یک لیبرال یا هیچ مذهبی را قبول نمی‌کند و یا مذهبی را قبول می‌کند. در صورت اول، جزء ماتریالیست‌ها و مادیون و [[منکران]] خداست و در صورت دوم نیز چون [[مذهب]] را با عینک لیبرالیسم می‌بیند و افراد را در رد و قبول [[خدا]] و [[دین]] مختار می‌گذارد و ردّ آن را [[زشت]] نمی‌شمارد، لذا عملاً دین را [[تحریف]] و [[مسخ]] می‌کند؛ زیرا جبهه‌ای در برابر [[الحاد]] و [[بی‌دینی]] نمی‌گیرد.
:::::*'''تقنین''': لیبرالیسم نیز معتقد به وضع [[قانون]] توسط [[بشر]]، بدون الهام‌گرفتن الزامی از منابع [[الهی]] می‌باشد و لذا در این قسمت نیز همانند سایر مرام‌های [[باطل]] است که تقنین منهای [[وحی]]، اساس کارشان می‌باشد.
*'''تقنین''': لیبرالیسم نیز معتقد به وضع [[قانون]] توسط [[بشر]]، بدون الهام‌گرفتن الزامی از منابع [[الهی]] می‌باشد و لذا در این قسمت نیز همانند سایر مرام‌های [[باطل]] است که تقنین منهای [[وحی]]، اساس کارشان می‌باشد.
:::::*'''آزادی فرد''': آزادی افراد، چه در زمینه مسائل [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و چه در زمینه مسائل [[اقتصادی]] و تجارتی، اصل دیگر لیبرالیسم است و در این مورد، بیش‌تر از [[فلاسفه]] و اقتصاددانان طبیعی (فیزیوکرات‌ها) [[الهام]] گرفته است.
*'''آزادی فرد''': آزادی افراد، چه در زمینه مسائل [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] و چه در زمینه مسائل [[اقتصادی]] و تجارتی، اصل دیگر لیبرالیسم است و در این مورد، بیش‌تر از [[فلاسفه]] و اقتصاددانان طبیعی (فیزیوکرات‌ها) [[الهام]] گرفته است.
:::::*'''اصالت سود''': با توجه به معنای [[فلسفی]] و اقتصادی لیبرالیسم، “سود” و سودآوری در آن [[مکتب]] اصالت پیدا می‌کند و اصل می‌گیرد، افراد آزادند هر مقدار که بتوانند و از هر طریق سود کسب کنند.
*'''اصالت سود''': با توجه به معنای [[فلسفی]] و اقتصادی لیبرالیسم، “سود” و سودآوری در آن [[مکتب]] اصالت پیدا می‌کند و اصل می‌گیرد، افراد آزادند هر مقدار که بتوانند و از هر طریق سود کسب کنند.
:::::*'''[[استبداد]] [[پول]]''': [[نظام اجتماعی]] که بر اساس لیبرالیسم ساخته می‌شود، [[جامعه]] و نظامی است که در آن “پول” [[حاکم]] است و [[حکومت]] پول در آنجا انحصاری و استبدادی است. استبداد پول با سایر استبدادها تفاوت زیادی دارد؛ زیرا در چنین جامعه‌ای ظاهر آزادی هست و آن هم در نهایت آن. [[انتخابات]] [[آزاد]]، [[تجارت]] آزاد، عقیده و دین آزاد، [[روابط جنسی]] افسار گسیخته و آزاد (فحشای آزاد)، مطبوعات آزاد و....
*'''[[استبداد]] [[پول]]''': [[نظام اجتماعی]] که بر اساس لیبرالیسم ساخته می‌شود، [[جامعه]] و نظامی است که در آن “پول” [[حاکم]] است و [[حکومت]] پول در آنجا انحصاری و استبدادی است. استبداد پول با سایر استبدادها تفاوت زیادی دارد؛ زیرا در چنین جامعه‌ای ظاهر آزادی هست و آن هم در نهایت آن. [[انتخابات]] [[آزاد]]، [[تجارت]] آزاد، عقیده و دین آزاد، [[روابط جنسی]] افسار گسیخته و آزاد (فحشای آزاد)، مطبوعات آزاد و....


اما در واقع، استبداد مطلقه‌ای حاکم است که تار و پودش شاید بسیار محکم‌تر از [[دیکتاتوری]] پرولتاریای [[شرق]] باشد، زیرا در چنین جامعه‌ای چند [[سرمایه‌دار]] و سوداگر بزرگ و عمده، تمام [[سرنوشت]] [[کشور]] را به طور نامرئی در دست دارند.
اما در واقع، استبداد مطلقه‌ای حاکم است که تار و پودش شاید بسیار محکم‌تر از [[دیکتاتوری]] پرولتاریای [[شرق]] باشد، زیرا در چنین جامعه‌ای چند [[سرمایه‌دار]] و سوداگر بزرگ و عمده، تمام [[سرنوشت]] [[کشور]] را به طور نامرئی در دست دارند.
خط ۵۵: خط ۵۵:
:::::##[[زندگی]] قسطی. در چنین جوامعی براساس [[ربا]] مؤسسات پولی و غیره [[مردم]] را [[استثمار]] می‌کنند و مصرفی بار می‌آورند و با رایج ساختن “اقساط” مردم را مشغول زندگی قسطی می‌کنند، تا کسی [[فرصت]] پیدا نکند که برای مسائل [[جامعه]] و خویشتن [[فکری]] بکند.
:::::##[[زندگی]] قسطی. در چنین جوامعی براساس [[ربا]] مؤسسات پولی و غیره [[مردم]] را [[استثمار]] می‌کنند و مصرفی بار می‌آورند و با رایج ساختن “اقساط” مردم را مشغول زندگی قسطی می‌کنند، تا کسی [[فرصت]] پیدا نکند که برای مسائل [[جامعه]] و خویشتن [[فکری]] بکند.
:::::##دو قطبی کردن جامعه. در چنین جوامعی سوداگران با طرح‌ها و نقشه‌های ماهرانه در جامعه دو جریان به ظاهر غیر هم و رقیب یکدیگر می‌سازند و با موضع‌گیری‌های متفاوت در شرایط مختلف مردم را بدین وسیله کنترل می‌کنند. مانند [[حزب]] جمهوری‌خواه و حزب دموکرات در [[آمریکا]] و....
:::::##دو قطبی کردن جامعه. در چنین جوامعی سوداگران با طرح‌ها و نقشه‌های ماهرانه در جامعه دو جریان به ظاهر غیر هم و رقیب یکدیگر می‌سازند و با موضع‌گیری‌های متفاوت در شرایط مختلف مردم را بدین وسیله کنترل می‌کنند. مانند [[حزب]] جمهوری‌خواه و حزب دموکرات در [[آمریکا]] و....
:::::*'''استثمار [[انسان]]''': نتیجه [[اعمال]] این [[سیاست]] این است که “سود” اصالت پیدا می‌کند و باید انسان برای حصول بیش‌تر آن هر چه بیش‌تر مورد بهره‌کشی و استثمار قرار گیرد. در [[نظام کمونیستی]] انسان مانند یک دیو وحشتناک [[اسیر]] و به زنجیر کشیده می‌شود و در [[نظام]] کاپیتالیستی لیبرال‌ها از انسان مانند یک خر آسیاب، بارکشی می‌شود. این سرنوشت غم‌انگیز انسان در قرن بیستم است و آیا در این میان [[راه]] [[نجات]] و فلاحی نیست؟ [[منجی]] و [[هدایت‌گر]] و منذری وجود ندارد؟ {{متن حدیث|ألیس الصبح بقریب}}؟»<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۱۰۰.</ref>
*'''استثمار [[انسان]]''': نتیجه [[اعمال]] این [[سیاست]] این است که “سود” اصالت پیدا می‌کند و باید انسان برای حصول بیش‌تر آن هر چه بیش‌تر مورد بهره‌کشی و استثمار قرار گیرد. در [[نظام کمونیستی]] انسان مانند یک دیو وحشتناک [[اسیر]] و به زنجیر کشیده می‌شود و در [[نظام]] کاپیتالیستی لیبرال‌ها از انسان مانند یک خر آسیاب، بارکشی می‌شود. این سرنوشت غم‌انگیز انسان در قرن بیستم است و آیا در این میان [[راه]] [[نجات]] و فلاحی نیست؟ [[منجی]] و [[هدایت‌گر]] و منذری وجود ندارد؟ {{متن حدیث|ألیس الصبح بقریب}}؟»<ref>[[ابوالفضل شکوری|شکوری، ابوالفضل]]، [[فقه سیاسی اسلام (کتاب)|فقه سیاسی اسلام]]، ص ۱۰۰.</ref>


==پاسخ‌های دیگر==
==پاسخ‌های دیگر==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش