آیا امام مهدی ازدواج کرده است؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا امام مهدی ازدواج کرده است؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۰
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
« [[عقل]] به ما میگوید دنبال مسائلی برویم که چهار شرط داشته باشد: | « [[عقل]] به ما میگوید دنبال مسائلی برویم که چهار شرط داشته باشد: | ||
#ضروری و [[واجب]] باشد؛ | |||
#[[مستحب]] و مفید باشد؛ | |||
#مشکل فردی در آن حل شود؛ | |||
#جامعهای را از خطر و [[انحراف]] [[نجات]] دهد. | |||
*اطلاعات جزئی راجع به مسائل شخصی [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} و هیچ [[امام]] دیگر، نه [[واجب]] و [[مستحب]] است و نه مشکل فرد و جامعهای را حل میکند. وقتی [[امت]] ما، به ویژه نسل [[جوان]] از مهمترین ضروریات غافل هستند؛ آیا [[صلاح]] است که ما وقت خود را برای این گونه سؤالات صرف کنیم؟! [[قرآن کریم]] در [[سوره کهف]] از جوانمردانی یاد میکند که در [[اقلیت]] بودند و چون احساس کردند که در [[محیط فاسد]] نمیتوانند [[مکتب]] خودشان را حفظ کنند؛ از [[رفاه]] و لذتهای زندگی شهری صرف نظر کردند. و در بیابانها غاری یافته، به آن جا [[هجرت]] نمودند تا [[دین]] خود را حفظ کنند. این نسخه قرآنی، نسخه [[شفابخش]] تمام مسلمانانی است که در سرزمینهای [[کفر]] در [[اقلیت]] هستند و تصمیم دارند تا [[دین]] خود را حفظ کنند و اگر لازم باشد از منطقهای به منطقهای [[هجرت]] نموده، هم فکران خود را شناسایی کنند؛ از در آمدها و رفاههایی بگذرند؛ ولی تحت تأثیر آنها قرار نگیرند. [[قرآن]] از کسانی که به جای این نسخه [[شفابخش]] در [[فکر]] آمار و تعداد آن افراد هستند و با هم گفت وگو میکنند که آیا آن جوانمردان، سه نفر، پنج نفر یا هفت نفر بودند، به شدت انتقاد میکند<ref>سوره کهف، آیه:۲۲.</ref>. دغدغه ما باید این مسأله باشد که چه کنیم تا سرباز [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} شویم، نه آن که [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[خانواده]] دارد یا ندارد! لابد پس از این [[سؤال]]، سؤالهای دیگری از این نوع هم پیش میآید؛ مثلاً این که آیا [[فرزندان]] ایشان پسرند یا دختر؛ داماد و عروسشان چه کسانی هستند؛ غذایشان چیست؟... درست مثل وقتی که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمودند: "از من بپرسید تا مرا از دست ندادهاید"؛ در این میان کسی پرسید: "تعداد موهای سر من چقدر است؟" [[خداوند متعال]] بعضی از سؤالها را به گونهای جواب میدهد که [[سؤال]] کننده از [[سؤال]] خود شرمنده شود؛ مثلاً از [[پیامبر|پیغمبر]] میپرسیدند: چه چیزهایی را [[انفاق]] کنیم: چه چیز یعنی، [[لباس]]، غذا، میوه، گوشت یا نان و... اما [[خداوند]] به جای این که بفرماید چه چیزی را [[صدقه]] بدهید، جواب دیگری میدهد و میفرماید: "هر چه میخواهید، بدهید؛ ولی به پدر و مادر بدهید". و به جای "چه چیز" به "چه کس" توجه میکند. ما از این شیوه قرآنی استفاده میکنیم که لازم نیست هر سؤالی را جواب بدهیم؛ ولی لازم است جواب ما ارشادی باشد؛ یعنی [[سؤال]] کننده به سمت و سوی [[حق]] [[هدایت]] شود. خوراک، پوشاک یا مسکن مسأله اصلی نیست؛ [[سؤال]] اصلی، نوع [[صدقه]] نیست؛ بلکه [[صدقه]] گیرنده مورد توجه است»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۸ - ۷۰.</ref>. | *اطلاعات جزئی راجع به مسائل شخصی [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} و هیچ [[امام]] دیگر، نه [[واجب]] و [[مستحب]] است و نه مشکل فرد و جامعهای را حل میکند. وقتی [[امت]] ما، به ویژه نسل [[جوان]] از مهمترین ضروریات غافل هستند؛ آیا [[صلاح]] است که ما وقت خود را برای این گونه سؤالات صرف کنیم؟! [[قرآن کریم]] در [[سوره کهف]] از جوانمردانی یاد میکند که در [[اقلیت]] بودند و چون احساس کردند که در [[محیط فاسد]] نمیتوانند [[مکتب]] خودشان را حفظ کنند؛ از [[رفاه]] و لذتهای زندگی شهری صرف نظر کردند. و در بیابانها غاری یافته، به آن جا [[هجرت]] نمودند تا [[دین]] خود را حفظ کنند. این نسخه قرآنی، نسخه [[شفابخش]] تمام مسلمانانی است که در سرزمینهای [[کفر]] در [[اقلیت]] هستند و تصمیم دارند تا [[دین]] خود را حفظ کنند و اگر لازم باشد از منطقهای به منطقهای [[هجرت]] نموده، هم فکران خود را شناسایی کنند؛ از در آمدها و رفاههایی بگذرند؛ ولی تحت تأثیر آنها قرار نگیرند. [[قرآن]] از کسانی که به جای این نسخه [[شفابخش]] در [[فکر]] آمار و تعداد آن افراد هستند و با هم گفت وگو میکنند که آیا آن جوانمردان، سه نفر، پنج نفر یا هفت نفر بودند، به شدت انتقاد میکند<ref>سوره کهف، آیه:۲۲.</ref>. دغدغه ما باید این مسأله باشد که چه کنیم تا سرباز [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} شویم، نه آن که [[حضرت]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} [[خانواده]] دارد یا ندارد! لابد پس از این [[سؤال]]، سؤالهای دیگری از این نوع هم پیش میآید؛ مثلاً این که آیا [[فرزندان]] ایشان پسرند یا دختر؛ داماد و عروسشان چه کسانی هستند؛ غذایشان چیست؟... درست مثل وقتی که [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}} فرمودند: "از من بپرسید تا مرا از دست ندادهاید"؛ در این میان کسی پرسید: "تعداد موهای سر من چقدر است؟" [[خداوند متعال]] بعضی از سؤالها را به گونهای جواب میدهد که [[سؤال]] کننده از [[سؤال]] خود شرمنده شود؛ مثلاً از [[پیامبر|پیغمبر]] میپرسیدند: چه چیزهایی را [[انفاق]] کنیم: چه چیز یعنی، [[لباس]]، غذا، میوه، گوشت یا نان و... اما [[خداوند]] به جای این که بفرماید چه چیزی را [[صدقه]] بدهید، جواب دیگری میدهد و میفرماید: "هر چه میخواهید، بدهید؛ ولی به پدر و مادر بدهید". و به جای "چه چیز" به "چه کس" توجه میکند. ما از این شیوه قرآنی استفاده میکنیم که لازم نیست هر سؤالی را جواب بدهیم؛ ولی لازم است جواب ما ارشادی باشد؛ یعنی [[سؤال]] کننده به سمت و سوی [[حق]] [[هدایت]] شود. خوراک، پوشاک یا مسکن مسأله اصلی نیست؛ [[سؤال]] اصلی، نوع [[صدقه]] نیست؛ بلکه [[صدقه]] گیرنده مورد توجه است»<ref>[[محسن قرائتی|قرائتی، محسن]]، [[جهتنما (کتاب)|جهتنما]]، ص ۶۸ - ۷۰.</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۹۳: | خط ۹۳: | ||
«اگرچه از ظاهر بعضی [[روایات]] و [[ادعیه]] [[معصومین]]، چنین [[استنباط]] شده که آن [[حضرت]] دارای همسر و [[اولاد]] میباشد. امّا همانطور که خواهد آمد، برخی [[روایات]] نیز که از درجه اعتبار زیادی برخوردارند، به [[فرزند]] نداشتن آن [[حضرت]] تصریح دارند. و امّا ابتدا به روایاتی که به وسیله آنها میتوان بر [[فرزند]] داشتن [[حضرت مهدی|امام مهدی]] {{ع}} [[استدلال]] نمود، میپردازیم و آنها را مورد بررسی قرار میدهیم: | «اگرچه از ظاهر بعضی [[روایات]] و [[ادعیه]] [[معصومین]]، چنین [[استنباط]] شده که آن [[حضرت]] دارای همسر و [[اولاد]] میباشد. امّا همانطور که خواهد آمد، برخی [[روایات]] نیز که از درجه اعتبار زیادی برخوردارند، به [[فرزند]] نداشتن آن [[حضرت]] تصریح دارند. و امّا ابتدا به روایاتی که به وسیله آنها میتوان بر [[فرزند]] داشتن [[حضرت مهدی|امام مهدی]] {{ع}} [[استدلال]] نمود، میپردازیم و آنها را مورد بررسی قرار میدهیم: | ||
#[[شیخ طوسی]] از مفضّل بن [[عمر]] [[روایت]] میکند که [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: هیچ یک از [[فرزندان]] او و دیگران از محلّ وی اطّلاع ندارند، مگر خدایی که [[اختیار]] او را در دست دارد<ref>{{عربی| لا یطّلع علی موضعه احد من ولده و لا غیره، الّا المولی الّذی یلی امره.}} ( کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۰۲)</ref> [[استدلال]] به این [[روایت]] از چند جهت صحیح نیست: | |||
##[[نعمانی]]، همین جمله را چنین [[روایت]] کرده است: {{عربی|لا یطّلع علی موضعه احد من ولی و لا غیره ...}}<ref> کتاب الغیبه، محمد بن ابراهیم نعمانی، باب دهم، ص ۲۵۰.</ref> | |||
##گفته میشود در [[روایت]] [[شیخ طوسی]] [[تحریف]] واقع شده است. زیرا در [[روایت]] ضمیر مفرد به جای ضمیر جمع استفاده شده، و میگوید: از [[فرزندان]] او و دیگری، در حالی که صحیح این بود که بگوید: از [[فرزندان]] او و دیگران. | |||
##بر فرض که بپذیریم، باز هم چیزی در [[روایت]] وجود ندارد که حاکی از زمان و [[فرزندان]] [[امام]] {{ع}} باشد. و شاید پس از چند قرن فرزندانش متولّد شوند. | |||
#[[روایت]] [[جزیره خضرا]]ء که [[مرحوم مجلسی]] در [[بحار الانوار]] [[نقل]] کرده است، در صورتی که این [[روایت]] دارای [[سند]] معتبر و قابل اعتماد نیست، و بیشتر شبیه یک افسانه و رمان است تا واقعیت. | |||
#[[روایت]] پنج شهر [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری مبنی بر اینکه [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} فرزندانی دارد که [[پنج تن]] از آنان [[حکومت]] پنج شهر و پایتخت را عهده دارند. این [[روایت]] نیز به یک افسانه میماند، ضمن اینکه [[سند]] این داستان بسیار سست و بیاساس است. علّامه محقق، [[شیخ]] [[آقا بزرگ تهرانی]]، در صحّت [[روایت]] مذکور تشکیک کرده چنین مینویسد: این داستان در آخر یکی از نسخههای کتاب تعازی تألیف [[محمد بن علی]] علومی مرقوم بوده است. پس [[علی]] بن [[فتح]] اللّه کاشانی، گمان کرده که داستان مرقوم، جزو آن کتاب است، در صورتی که اشتباه کرده و ممکن نیست داستان، جزء آن کتاب باشد، زیرا یحیی بن هبیره [[وزیر]]، که این قضیه در منزلش اتفاق افتاده، در [[تاریخ]] ۵۶۰ [[وفات]] کرده و مؤلّف کتاب تعازی قریب دویست سال بر وی تقدّم داشته است. علاوه بر آن، در متن داستان نیز، تناقضاتی دیده میشود، زیرا [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری که ناقل داستان است، میگوید: [[وزیر]] از ما [[پیمان]] گرفت که داستان مذکور را، برای احدی [[نقل]] نکنیم، ما هم به [[عهد]] خود وفا کردیم و تا زنده بود برای هیچکس ابراز ننمودیم. بنابراین باید حکایت آن داستان، بعد از [[تاریخ]] [[وفات]] [[وزیر]] یعنی ۵۶۰ اتفاق افتاده باشد، در صورتی که در متن داستان، [[عثمان]] بن [[عبد]] الباقی میگوید: [[احمد]] بن [[محمد]] بن یحیی انباری داستان را در [[تاریخ]] ۵۴۳ برای من حکایت کرد.<ref> دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص ۲۰۷.</ref> | |||
#روایتی که [[سید بن طاووس]] [[نقل]] کرده است که [[امام رضا]] {{ع}} در [[مقام]] [[دعا]] عرض کرد: {{عربی| اللّهمّ صلّ علی ولاة عهده و الائمّة من ولده }} <ref> جمال الاسبوغ، سید بن طاووس، ص ۵۱۲</ref> این [[روایت]] نیز قابل اعتماد نیست، زیرا [[سند]] آن ضعیف است. ضمنا بنابر تصریح خود [[سید بن طاووس]]، دارای متن دیگری نیز میباشد که به این شکل است: {{عربی| اللّهمّ صلّ علی ولاة عهده و الائمّة من بعده }}. و همچنین اگر صحّت [[روایت]] را بپذیریم، باز هم در آن نکتهای که حاکی از زمان ولادت [[فرزندان]] [[امام]] باشد، وجود ندارد. روایاتی که در بحث پیش آوردیم، نمیتواند ثابت کند که [[امام زمان]] {{ع}} [[فرزند]] داشته باشد. زیرا دلایلی وجود دارد که میرساند [[امام زمان]] {{ع}} لااقل در حال حاضر [[فرزند]] ندارد. از جمله: | |||
##مسعودی [[روایت]] کرده است: [[علی]] بن ابی حمزه، ابن السرّاج و ابن سعید مکاری بر [[امام رضا]] {{ع}} وارد شدند. [[علی]] بن ابی حمزه، به آن [[حضرت]] عرض کرد: از پدرانت [[روایت]] کردهایم، تا بدینجا رسید که: [[روایت]] کردهایم که [[امام]] از [[دنیا]] نمیرود تا فرزندش را ببیند؟ [[حضرت]] فرمود: آیا در این [[حدیث]] [[روایت]] کردهاید: الّا القائم عرض کردند: بلی. [[حضرت]] فرمود: آری، [[روایت]] کردهاید، شما نمیدانید که چرا گفته شده و معنای آن چیست؟ ابن ابی حمزه گفت: این مطلب در [[حدیث]] چیست؟ [[حضرت]] به او فرمود: وای بر تو، چگونه جرأت کردی با چیزی بر من [[استدلال]] کنی که بعضی از آن، با بعضی دیگر در هم آمیخته است. و فرمود: [[خداوند متعال]] بزودی فرزندم را به من نشان خواهد داد.<ref> اثبات الوصیه، مسعودی، ترجمه نجفی، ص ۲۰۱</ref> | |||
##از [[محمد بن عبد اللّه بن جعفر حمیری]]، از پدرش، از علّی بن [[سلیمان]] بن رشید، از [[حسن]] بن علّی خزاز [[نقل]] کند که گفت: علّی بن ابی حمزه بر [[امام رضا|حضرت رضا]] {{ع}} وارد شد و عرض کرد: آیا شما [[امام]] هستی؟ فرمود: آری: عرض کرد: من از جدّت، [[جعفر]] بن [[محمّد]] {{ع}} شنیدم که فرمود: امامی وجود ندارد مگر اینکه فرزندی داشته باشد و از خود نسلی بر جای بگذارد. فرمود: ای پیر، فراموش کردی یا خود را به [[فراموشی]] زدی؟ [[جعفر]] اینگونه نگفت، بلکه فرمود: امامی وجود ندارد مگر اینکه فرزندی دارد، جز امامی که [[حسین]] {{ع}} برای او از [[قبر]] بیرون میآید؛ او [[فرزند]] ندارد. عرض کرد: فدایت شوم، درست فرمودی. شنیدم که جدّت چنین گفت.<ref> کتاب الغیبه، شیخ طوسی، ص ۱۳۴.</ref> | |||
::::::[[روایات]] دیگری که بر [[فرزند]] نداشتن [[امام]] تصریح دارد، نیز موجود است که میتوان برای [[آگاهی]] بیشتر به کتابهای مربوطه مراجعه کرد.<ref> از جمله کتاب جزیره خضراء افسانه یا واقعیت علّامه سید مرتضی جعفر عاملی، ترجمه سپهری، ص ۲۲۱</ref> به هر تقدیر، اگرچه همسر و [[فرزند]] داشتن آن [[حضرت]] محتمل است، امّا در بررسی [[اخبار]] و [[احادیث]] وارده، به [[روایت]] معتبری که موجب [[اطمینان]] باشد، نرسیدیم، و دنبال نمودن این موضوع لزومی هم ندارد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۴۲ تا ۱۴۴.</ref>. | ::::::[[روایات]] دیگری که بر [[فرزند]] نداشتن [[امام]] تصریح دارد، نیز موجود است که میتوان برای [[آگاهی]] بیشتر به کتابهای مربوطه مراجعه کرد.<ref> از جمله کتاب جزیره خضراء افسانه یا واقعیت علّامه سید مرتضی جعفر عاملی، ترجمه سپهری، ص ۲۲۱</ref> به هر تقدیر، اگرچه همسر و [[فرزند]] داشتن آن [[حضرت]] محتمل است، امّا در بررسی [[اخبار]] و [[احادیث]] وارده، به [[روایت]] معتبری که موجب [[اطمینان]] باشد، نرسیدیم، و دنبال نمودن این موضوع لزومی هم ندارد»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۴۲ تا ۱۴۴.</ref>. | ||
}} | }} | ||
خط ۱۱۱: | خط ۱۱۱: | ||
«با توجه به [[فلسفه غیبت]] و اینکه آن [[حضرت]] به شیوه ناشناس در بین [[مردم]] زندگی میکنند و کسی از مکان وی هیچگونه اطلاعی ندارد در مورد قضیه [[ازدواج حضرت]]، سه نظریه میتواند باشد: | «با توجه به [[فلسفه غیبت]] و اینکه آن [[حضرت]] به شیوه ناشناس در بین [[مردم]] زندگی میکنند و کسی از مکان وی هیچگونه اطلاعی ندارد در مورد قضیه [[ازدواج حضرت]]، سه نظریه میتواند باشد: | ||
#[[حضرت]] [[ازدواج]] نکردهاند. | |||
#[[حضرت]] [[ازدواج]] کردهاند، ولی [[اولاد]] ندارند. | |||
#[[حضرت]] [[ازدواج]] کردهاند و دارای فرزندانی هستند. | |||
اگر بگوییم [[ازدواج]] نکرده و احتمال اوّل را قبول کنیم، لازم میآید که [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} یکی از سنّتهای مهم الهی را ترک کرده باشند، و این با [[شأن]] [[حضرت]] سازگاری ندارد. امّا از طرف دیگر چون مسأله [[غیبت]] اهم است، و [[ازدواج]] مهم؛ ترک [[ازدواج]] با توجه به آن [[امر]] مهمتر، اشکالی ایجاد نمیکند، و گاهی برای [[مصلحت]] بالاتر لازم و [[واجب]] است. | اگر بگوییم [[ازدواج]] نکرده و احتمال اوّل را قبول کنیم، لازم میآید که [[امام مهدی|امام زمان]] {{ع}} یکی از سنّتهای مهم الهی را ترک کرده باشند، و این با [[شأن]] [[حضرت]] سازگاری ندارد. امّا از طرف دیگر چون مسأله [[غیبت]] اهم است، و [[ازدواج]] مهم؛ ترک [[ازدواج]] با توجه به آن [[امر]] مهمتر، اشکالی ایجاد نمیکند، و گاهی برای [[مصلحت]] بالاتر لازم و [[واجب]] است. | ||
خط ۱۳۸: | خط ۱۳۸: | ||
«با توجه به [[فلسفه غیبت]] و اینکه آن [[حضرت]] به شیوه ناشناس زندگی میکنند و کسی از مکان وی [[آگاه]] نیست در مورد قضیه [[ازدواج]] [[امام مهدی]]{{ع}}، در اینجا، سه احتمال وجود دارد: | «با توجه به [[فلسفه غیبت]] و اینکه آن [[حضرت]] به شیوه ناشناس زندگی میکنند و کسی از مکان وی [[آگاه]] نیست در مورد قضیه [[ازدواج]] [[امام مهدی]]{{ع}}، در اینجا، سه احتمال وجود دارد: | ||
#اساسا [[حضرت مهدی]] {{ع}} [[ازدواج]] نکرده است. | |||
#[[ازدواج]] انجام گرفته، ولی [[اولاد]] ندارد. | |||
#[[ازدواج]] کرده و دارای فرزندانی نیز هست. | |||
اگر '''احتمال اول''' را بپذیریم، لازمهاش این است که [[امام]]{{ع}} یکی از سنتهای مهم اسلامی را ترک کرده باشد و این با [[شأن امام]] سازگار نیست. اما از طرفی دیگر چون مسأله [[غیبت ]]، اهم است و [[ازدواج]] مهم، ترک [[ازدواج]]، باتوجه به آن [[امر]] مهمتر، اشکالی را ایجاد نمیکند و گاهی برای [[مصلحت]] بالاتر، لازم و [[واجب]] نیز هست. | اگر '''احتمال اول''' را بپذیریم، لازمهاش این است که [[امام]]{{ع}} یکی از سنتهای مهم اسلامی را ترک کرده باشد و این با [[شأن امام]] سازگار نیست. اما از طرفی دیگر چون مسأله [[غیبت ]]، اهم است و [[ازدواج]] مهم، ترک [[ازدواج]]، باتوجه به آن [[امر]] مهمتر، اشکالی را ایجاد نمیکند و گاهی برای [[مصلحت]] بالاتر، لازم و [[واجب]] نیز هست. | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
«مطابق نظریه خفای شخص، باید ملتزم به عدم [[ازدواج]] شد؛ زیرا طبق این نظریه او از همه افراد مخفی است، و [[ازدواج]] احتیاج به ارتباط با [[مردم]] دارد و این به نوبه خود با [[حکمت]] و [[فلسفه غیبت]] سازگاری ندارد. و مطابق نظریه خفای عنوان، میتوان ملتزم به [[ازدواج حضرت]] شد، خصوصاً آنکه مطابق با سنّت اسلامی است. آنچه به نظر میرسد ترجیح قول اول است، به جهت: | «مطابق نظریه خفای شخص، باید ملتزم به عدم [[ازدواج]] شد؛ زیرا طبق این نظریه او از همه افراد مخفی است، و [[ازدواج]] احتیاج به ارتباط با [[مردم]] دارد و این به نوبه خود با [[حکمت]] و [[فلسفه غیبت]] سازگاری ندارد. و مطابق نظریه خفای عنوان، میتوان ملتزم به [[ازدواج حضرت]] شد، خصوصاً آنکه مطابق با سنّت اسلامی است. آنچه به نظر میرسد ترجیح قول اول است، به جهت: | ||
#[[روایات]] بسیار بر خفای شخص<ref>کمال الدین، ص ۳۷۰؛ بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۱۵۱ و ج ۵۱، ص ۳۲</ref>. | |||
#گر چه در [[روایت]] عَمْری اشاره شده که [[مردم]] [[حضرت]] را در موسم [[حج]] میبینند ولی نمیشناسند<ref>کمال الدین، ص ۴۴۰</ref>. امّا این [[روایت]] از [[امام]] [[نقل]] نشده و نیز اختصاص به موسم [[حج]] دارد. | |||
#قرار است که [[حضرت]] در [[غیبت]] تام به سر برد. | |||
#اگر [[ازدواج]] صورت گرفته بود باید در یک مورد هم که شده [[سفرا]] و وکلای [[ناحیه]] مقدّسه به آن اشاره میکردند. | |||
#مسعودی از [[علی]] بن ابی حمزه [[نقل]] کرده که فرمود: ما به [[امام رضا]]{{ع}} عرض کردیم: برای ما [[روایت]] شده که [[امام]] از [[دنیا]] نمیرود تا آنکه نسل خود را ببیند؟ [[امام رضا]] {{ع}} به او فرمود: آیا در خصوص این [[حدیث]] برای شما [[روایت]] نشده: {{عربی|إلّا القآئم}}<ref>«به جز قائم» اثبات الوصیه، ص ۲۰۱</ref>»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۴۷۹.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۶۸: | خط ۱۶۸: | ||
«محوری که پیرامون زندگی شخصی و کیفیت معیشت [[امام زمان]] {{ع}} مطرح است، مسأله [[ازدواج]] و [[زن]] و [[فرزند]] [[حضرت]] است. سه احتمال وجود دارد: | «محوری که پیرامون زندگی شخصی و کیفیت معیشت [[امام زمان]] {{ع}} مطرح است، مسأله [[ازدواج]] و [[زن]] و [[فرزند]] [[حضرت]] است. سه احتمال وجود دارد: | ||
#اساسا [[حضرت]] [[ازدواج]] نکرده است؛ | |||
#[[ازدواج]] انجام گرفته، ولی [[اولاد]] ندارد؛ | |||
#[[ازدواج]] کرده و دارای فرزندانی نیز هست. | |||
::::::اگر احتمال اول را بپذیریم، لازمهاش این است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} یکی از سنّتهای مهم اسلامی را ترک کرده باشد و این با [[شأن امام]] سازگار نیست. اما از طرفی دیگر چون مسأله [[غیبت]]، اهم است و [[ازدواج]] مهمّ، ترک [[ازدواج]] با توجه به آن [[امر]] مهمتر، اشکالی را ایجاد نمیکند. | ::::::اگر احتمال اول را بپذیریم، لازمهاش این است که [[امام]] [[معصوم]] {{ع}} یکی از سنّتهای مهم اسلامی را ترک کرده باشد و این با [[شأن امام]] سازگار نیست. اما از طرفی دیگر چون مسأله [[غیبت]]، اهم است و [[ازدواج]] مهمّ، ترک [[ازدواج]] با توجه به آن [[امر]] مهمتر، اشکالی را ایجاد نمیکند. | ||
:::::اما احتمال دوم که اصل [[ازدواج]] را بپذیریم بدون داشتن [[اولاد]]، جمع میکند بین انجام [[سنت]] اسلامی و عدم انتشار مکان و موقعیت [[حضرت]]. اما باز این اشکال باقی است که اگر قرار باشد، آن [[حضرت]] شخصی را بهعنوان همسر برگزیند، یا باید بگوییم که [[عمر]] او نیز مانند [[عمر]] [[حضرت]] طولانی است که بر این [[امر]] دلیلی نداریم، یا اینکه بگوییم مدتی با [[حضرت]] زندگی کرده و از [[دنیا]] رفته است که در این صورت، [[حضرت]] به [[سنت]] حسنه [[ازدواج]] عمل کرده و پس از آن، تنها و بدون [[زن]] و [[فرزند]] زندگی را ادامه میدهد. | :::::اما احتمال دوم که اصل [[ازدواج]] را بپذیریم بدون داشتن [[اولاد]]، جمع میکند بین انجام [[سنت]] اسلامی و عدم انتشار مکان و موقعیت [[حضرت]]. اما باز این اشکال باقی است که اگر قرار باشد، آن [[حضرت]] شخصی را بهعنوان همسر برگزیند، یا باید بگوییم که [[عمر]] او نیز مانند [[عمر]] [[حضرت]] طولانی است که بر این [[امر]] دلیلی نداریم، یا اینکه بگوییم مدتی با [[حضرت]] زندگی کرده و از [[دنیا]] رفته است که در این صورت، [[حضرت]] به [[سنت]] حسنه [[ازدواج]] عمل کرده و پس از آن، تنها و بدون [[زن]] و [[فرزند]] زندگی را ادامه میدهد. |