پرش به محتوا

آیا برای رجعت نمونه‌ای در تاریخ یافت می‌شود؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۲۱: خط ۲۱:


«[[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از [[رجعت]] افراد یا اقوامی به [[دنیا]] یاد کرده است. این موارد، افزون بر آن که امکان [[رجعت]] را اثبات می‌کند، وقوع آن را در [[تاریخ]] نیز بیان می‌دارد.
«[[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از [[رجعت]] افراد یا اقوامی به [[دنیا]] یاد کرده است. این موارد، افزون بر آن که امکان [[رجعت]] را اثبات می‌کند، وقوع آن را در [[تاریخ]] نیز بیان می‌دارد.
:::::#{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>یا چون آن کس که به شهری که بام‌هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد و با خود می‌‌گفت: چگونه خداوند، اهل‌ این ویرانکده‌ را پس از مرگشان زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند. آن گاه او را برانگیخت و به او فرمود: چه قدر درنگ کردی؟. گفت: یک روز یا پاره‌ای از روز را درنگ کردم. گفت: نه‌ بلکه صد سال درنگ کردی. به خوراک و نوشیدنی خود بنگر که طعم و رنگ آن‌ تغییر نکرده است، و به درازگوش خود، نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای پاسخگویی به تو بود و هم این که‌ تو را در مورد معاد نشانه‌ای برای مردم قرار دهیم. و به این‌ استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را به هم پیوند می‌دهیم، سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم. پس هنگامی که چگونگی زنده ساختن مرده‌ برای او آشکار شد، گفت: اکنون‌ می‌دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. این شخص، عزیر [[پیامبر]] باشد یا [[پیامبری]] دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت [[قرآن]] درباره [[زندگی]] پس از [[مرگ]] در همین دنیاست. [[مفسران]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اتفاق نظر]] دارند که این [[آیه]] در برابر منکران [[قدرت خدا]] در زنده کردن مردگان، آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین [[دنیا]]، بیان می‌کند<ref>از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: طبری در تفسیر الطبری: (ج ۲ جزء ۲، ص ۵۸۶)، ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر (ج ۱، ص ۴۶۴)، زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۱۵۷)، ابن قتیبه در غریب القرآن (ج ۱، ص ۸۶)، و بسیاری دیگر.</ref>.
#{{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>یا چون آن کس که به شهری که بام‌هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد و با خود می‌‌گفت: چگونه خداوند، اهل‌ این ویرانکده‌ را پس از مرگشان زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند. آن گاه او را برانگیخت و به او فرمود: چه قدر درنگ کردی؟. گفت: یک روز یا پاره‌ای از روز را درنگ کردم. گفت: نه‌ بلکه صد سال درنگ کردی. به خوراک و نوشیدنی خود بنگر که طعم و رنگ آن‌ تغییر نکرده است، و به درازگوش خود، نگاه کن که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای پاسخگویی به تو بود و هم این که‌ تو را در مورد معاد نشانه‌ای برای مردم قرار دهیم. و به این‌ استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را به هم پیوند می‌دهیم، سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم. پس هنگامی که چگونگی زنده ساختن مرده‌ برای او آشکار شد، گفت: اکنون‌ می‌دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست؛ سوره بقره، آیه ۲۵۹.</ref>. این شخص، عزیر [[پیامبر]] باشد یا [[پیامبری]] دیگر، تفاوت نمی‌کند. مهم، صراحت [[قرآن]] درباره [[زندگی]] پس از [[مرگ]] در همین دنیاست. [[مفسران]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]]، [[اتفاق نظر]] دارند که این [[آیه]] در برابر منکران [[قدرت خدا]] در زنده کردن مردگان، آمده است و نمونه‌ای از آن را در همین [[دنیا]]، بیان می‌کند<ref>از جمله مفسران اهل سنت، عبارتند از: طبری در تفسیر الطبری: (ج ۲ جزء ۲، ص ۵۸۶)، ابن کثیر در تفسیر ابن کثیر (ج ۱، ص ۴۶۴)، زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۱۵۷)، ابن قتیبه در غریب القرآن (ج ۱، ص ۸۶)، و بسیاری دیگر.</ref>.
:::::#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>آیا از حال‌ کسانی که از بیم مرگ، از خانه‌های خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید. آن گاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است؛ ولی بیشتر مردم، سپاس‌گزاری نمی‌کنند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>. این [[آیه]] به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به [[زندگی]] [[دنیا]] سخن می‌گوید<ref>بسیاری از مفسران اهل سنت به مرگ و زنده شدن مجدد این گروه اعتراف دارند، از جمله: زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۱۴۷)، فخر رازی در مفاتیح الغیب (ج ۶، ص ۴۹۶) (وی در توضیح این آیه، سه روایت از سدی و ابن عباس و کسی دیگر که نام نمی‌برد، نقل می‌کند که در همه آنها آن مرد، حِزقیل نامیده شده و فرار آن مردم از ترس وبا بوده). قرطبی در الجامع لأحکام القرآن (ج ۳، ص ۲۳۱). وی از ابن عربی نقل می‌کند که این مرگ، عقوبت آنها بوده و به همین دلیل، امکان احیای مجدد داشتند؛ اما اگر مرگ اجَل باشد، امکان احیا ندارد. شاید وی این را گفته تا ناچار به پذیرش امکان [[رجعت]] نباشد.</ref>. بدیهی است که این [[رجعت]]، غیر از احیای مردگان در [[قیامت]] است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همه موجودات است.
#{{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>آیا از حال‌ کسانی که از بیم مرگ، از خانه‌های خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: تن به مرگ بسپارید. آن گاه آنان را زنده ساخت. آری، خداوند نسبت به مردم، صاحب بخشش است؛ ولی بیشتر مردم، سپاس‌گزاری نمی‌کنند؛ سوره بقره، آیه ۲۴۳.</ref>. این [[آیه]] به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به [[زندگی]] [[دنیا]] سخن می‌گوید<ref>بسیاری از مفسران اهل سنت به مرگ و زنده شدن مجدد این گروه اعتراف دارند، از جمله: زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۱۴۷)، فخر رازی در مفاتیح الغیب (ج ۶، ص ۴۹۶) (وی در توضیح این آیه، سه روایت از سدی و ابن عباس و کسی دیگر که نام نمی‌برد، نقل می‌کند که در همه آنها آن مرد، حِزقیل نامیده شده و فرار آن مردم از ترس وبا بوده). قرطبی در الجامع لأحکام القرآن (ج ۳، ص ۲۳۱). وی از ابن عربی نقل می‌کند که این مرگ، عقوبت آنها بوده و به همین دلیل، امکان احیای مجدد داشتند؛ اما اگر مرگ اجَل باشد، امکان احیا ندارد. شاید وی این را گفته تا ناچار به پذیرش امکان [[رجعت]] نباشد.</ref>. بدیهی است که این [[رجعت]]، غیر از احیای مردگان در [[قیامت]] است که به گروهی خاص، محدود نمی‌شود و شامل همه موجودات است.
:::::#یکی از [[معجزات]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده کردن مردگان و باز گرداندن آنان به [[دنیا]] بود: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ... وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي}}<ref>یاد کن‌ هنگامی را که خدا فرمود: "ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آن گاه که ... و آن گاه که مردگان را به اذن من زنده از قبر بیرون می‌آوردی". سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>.
#یکی از [[معجزات]] [[حضرت عیسی]]{{ع}} زنده کردن مردگان و باز گرداندن آنان به [[دنیا]] بود: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ... وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي}}<ref>یاد کن‌ هنگامی را که خدا فرمود: "ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور، آن گاه که ... و آن گاه که مردگان را به اذن من زنده از قبر بیرون می‌آوردی". سوره مائده، آیه ۱۱۰.</ref>.
:::::#کشته‌ای در [[بنی اسرائیل]] برای معرفی قاتلش، زنده شده: {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>پس فرمان دادیم: "پاره‌ای از آن گاو سر بریده را به آن کشته‌ بزنید تا زنده شود". این گونه خدا مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما می‌نمایاند. باشد که بیندیشید"؛ سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>. آنان به [[دستور خداوند]]، گاو را سر بریدند و به کشته زدند و او زنده شد و [[قاتل]] خود را معرفی کرد<ref>در این مورد، میان مفسران [[شیعه]] و اهل سنت اختلافی در بازگشت به دنیا وجود ندارد.</ref>.
#کشته‌ای در [[بنی اسرائیل]] برای معرفی قاتلش، زنده شده: {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>پس فرمان دادیم: "پاره‌ای از آن گاو سر بریده را به آن کشته‌ بزنید تا زنده شود". این گونه خدا مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما می‌نمایاند. باشد که بیندیشید"؛ سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>. آنان به [[دستور خداوند]]، گاو را سر بریدند و به کشته زدند و او زنده شد و [[قاتل]] خود را معرفی کرد<ref>در این مورد، میان مفسران [[شیعه]] و اهل سنت اختلافی در بازگشت به دنیا وجود ندارد.</ref>.
:::::#گروهی از [[بنی اسرائیل]]، بعد از تقاضای مشاهده [[خداوند]]، گرفتار [[صاعقه]] مرگباری شدند و مردند. سپس [[خداوند]]، آنها را به [[زندگی]] باز گرداند تا [[شکر نعمت]] او را به جا آورند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد که شکرگزاری کنید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.</ref>. دلالت این [[آیه]] بر امکان و وقوع [[رجعت]]، بسیار روشن است، گو این که برخی [[مفسران]] [[اهل سنت]] به [[دلیل]] [[مخالفت]] با مسئله [[رجعت]]، راه [[تأویل]] را در پیش گرفته، صراحت [[آیه]] را نادیده انگاشته‌اند<ref>آلوسی، اقوالی را نقل می‌کند که برخی، مرگ را به معنای مخفی شدن و بعث را به معنای بیداری و برخی جهل را به معنای مرگ و بعث را به معنای علم گرفته‌اند (روح المعانی، ج ۱، ص ۲۶۴). خود وی، تأویل دیگری را پیش می‌کشد، به این صورت که مرگ را به فنا در تجلی ذاتی و بعث را به بقای بعد از فنا تفسیر می‌کند (روح المعانی، ج ۱، ص ۲۶۹)؛ اما در برابر، زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۷۱)، فخر رازی در مفاتیح الغیب (ج ۳، ص ۵۲۱)، قرطبی در الجامع لأحکام القرآن (ج ۱، ص ۴۰۴)، سیوطی و محلی جلال الدین در تفسیر الجلالین (ج ۱، ص ۱۱)، طبری در جامع البیان (ج ۱ جزء ۱، ص ۲۹۱) و بسیاری دیگر از مفسران اهل سنت، به مرگ و زنده شدن آنها تصریح می‌کنند.</ref>.
#گروهی از [[بنی اسرائیل]]، بعد از تقاضای مشاهده [[خداوند]]، گرفتار [[صاعقه]] مرگباری شدند و مردند. سپس [[خداوند]]، آنها را به [[زندگی]] باز گرداند تا [[شکر نعمت]] او را به جا آورند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>سپس شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد که شکرگزاری کنید؛ سوره بقره، آیه ۵۶.</ref>. دلالت این [[آیه]] بر امکان و وقوع [[رجعت]]، بسیار روشن است، گو این که برخی [[مفسران]] [[اهل سنت]] به [[دلیل]] [[مخالفت]] با مسئله [[رجعت]]، راه [[تأویل]] را در پیش گرفته، صراحت [[آیه]] را نادیده انگاشته‌اند<ref>آلوسی، اقوالی را نقل می‌کند که برخی، مرگ را به معنای مخفی شدن و بعث را به معنای بیداری و برخی جهل را به معنای مرگ و بعث را به معنای علم گرفته‌اند (روح المعانی، ج ۱، ص ۲۶۴). خود وی، تأویل دیگری را پیش می‌کشد، به این صورت که مرگ را به فنا در تجلی ذاتی و بعث را به بقای بعد از فنا تفسیر می‌کند (روح المعانی، ج ۱، ص ۲۶۹)؛ اما در برابر، زمخشری در الکشاف (ج ۱، ص ۷۱)، فخر رازی در مفاتیح الغیب (ج ۳، ص ۵۲۱)، قرطبی در الجامع لأحکام القرآن (ج ۱، ص ۴۰۴)، سیوطی و محلی جلال الدین در تفسیر الجلالین (ج ۱، ص ۱۱)، طبری در جامع البیان (ج ۱ جزء ۱، ص ۲۹۱) و بسیاری دیگر از مفسران اهل سنت، به مرگ و زنده شدن آنها تصریح می‌کنند.</ref>.
:::::#[[اصحاب کهف]] نیز به رغم آن که نمرده بودند، به [[دلیل]] [[خواب]] طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>آن گاه آنان را برانگیختیم تا بدانیم کدام یک از آن دو دسته مدت درنگشان را بهتر حساب کرده‌اند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}}، بازگشت [[اصحاب کهف]]، [[رجعت]] به شمار آمده است<ref>[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ‌{{عربی|"وَ قَد رَجَعَ إِلَی الدنیا مِمن ماتَ خَلقٌ کثِیرٌ مِنهُمْ أَصْحَابُ الْکهفِ أَمَاتَهُمُ اللهُ ثَلَاثَمِائَةِ عامٍ وَ تِسعَةً ثُم بَعَثَهُم فِی زَمانِ قَومٍ أَنکرُوا الْبَعثَ لِیقْطَعَ حُجتَهُم وَ لِیرِیهُم قُدرَتَهُ وَ لِیعلَمُوا أَن الْبَعثَ حَق وَ أَمَاتَ اللهُ أَرمِیا النبِی {{ع}} الذِی نَظَرَ إِلَی‌ خَرَابِ بَیتِ الْمَقدِسِ وَ ما حَولَهُ- حینَ غَزاهُمْ بُختَنَصرُ وَ قَالَ: {{متن قرآن|أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ}} ثُم أَحیاهُ وَ نَظَرَ إِلَی‌ أَعضائِه"}}؛ با این که گروهی به دنیا برگشته‌اند، از مرده‌ها از قبیل اصحاب کهف که سیصد و نُه سال مرده بودند و بعد، خداوند، آنها را برانگیخت، در زمانی که مردم، منکر بعث و زنده شدن بودند تا حجت بر آنها تمام گردد و قدرت خدا را ببینند. خداوند، ارمیای پیامبر را میراند، وقتی گذرش بر خرابه‌های بیت المقدس افتاد. پس از جنگ، بخت نصر با خود گفت: «چگونه خداوند، این مرده‌ها را زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند». سپس او را زنده کرد و به او به چگونه نگریست‌ [به هم وصل می‌شودند]». (الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۳۰، ح ۲۲۳). در این حدیث، به آیات دیگری از قرآن که [[رجعت]] اقوامی را بر می‌شمرد، استناد شده است.</ref>.
#[[اصحاب کهف]] نیز به رغم آن که نمرده بودند، به [[دلیل]] [[خواب]] طولانی چند قرنه، شبیه همین مواردند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>آن گاه آنان را برانگیختیم تا بدانیم کدام یک از آن دو دسته مدت درنگشان را بهتر حساب کرده‌اند؛ سوره کهف، آیه ۱۲.</ref>. در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}}، بازگشت [[اصحاب کهف]]، [[رجعت]] به شمار آمده است<ref>[[امام صادق]]{{ع}} فرمود: ‌{{عربی|"وَ قَد رَجَعَ إِلَی الدنیا مِمن ماتَ خَلقٌ کثِیرٌ مِنهُمْ أَصْحَابُ الْکهفِ أَمَاتَهُمُ اللهُ ثَلَاثَمِائَةِ عامٍ وَ تِسعَةً ثُم بَعَثَهُم فِی زَمانِ قَومٍ أَنکرُوا الْبَعثَ لِیقْطَعَ حُجتَهُم وَ لِیرِیهُم قُدرَتَهُ وَ لِیعلَمُوا أَن الْبَعثَ حَق وَ أَمَاتَ اللهُ أَرمِیا النبِی {{ع}} الذِی نَظَرَ إِلَی‌ خَرَابِ بَیتِ الْمَقدِسِ وَ ما حَولَهُ- حینَ غَزاهُمْ بُختَنَصرُ وَ قَالَ: {{متن قرآن|أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ}} ثُم أَحیاهُ وَ نَظَرَ إِلَی‌ أَعضائِه"}}؛ با این که گروهی به دنیا برگشته‌اند، از مرده‌ها از قبیل اصحاب کهف که سیصد و نُه سال مرده بودند و بعد، خداوند، آنها را برانگیخت، در زمانی که مردم، منکر بعث و زنده شدن بودند تا حجت بر آنها تمام گردد و قدرت خدا را ببینند. خداوند، ارمیای پیامبر را میراند، وقتی گذرش بر خرابه‌های بیت المقدس افتاد. پس از جنگ، بخت نصر با خود گفت: «چگونه خداوند، این مرده‌ها را زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند». سپس او را زنده کرد و به او به چگونه نگریست‌ [به هم وصل می‌شودند]». (الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۳۰، ح ۲۲۳). در این حدیث، به آیات دیگری از قرآن که [[رجعت]] اقوامی را بر می‌شمرد، استناد شده است.</ref>.
:::::#داستان پرنده‌های چهارگانه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که بعد از [[ذبح]]، بار دیگر به [[زندگی]] باز گشتند تا امکان [[معاد]] را در مورد [[انسان‌ها]] برای او مجسم سازند، در مسئله [[رجعت]]، قابل توجه است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>و یاد کن‌ آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‌کنی. فرمود: "مگر ایمان نیاورده‌ای؟!" گفت: چرا؛ ولی تا دلم آرامش یابد. فرمود: "پس، چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان. سپس بر هر کوهی، پاره‌ای از آنها را قرار ده. سپس آنها را فرا بخوان. شتابان به سوی تو می‌آیند، و بدان که خداوند، توانا و حکیم است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>.  
#داستان پرنده‌های چهارگانه [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} که بعد از [[ذبح]]، بار دیگر به [[زندگی]] باز گشتند تا امکان [[معاد]] را در مورد [[انسان‌ها]] برای او مجسم سازند، در مسئله [[رجعت]]، قابل توجه است: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>و یاد کن‌ آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‌کنی. فرمود: "مگر ایمان نیاورده‌ای؟!" گفت: چرا؛ ولی تا دلم آرامش یابد. فرمود: "پس، چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان. سپس بر هر کوهی، پاره‌ای از آنها را قرار ده. سپس آنها را فرا بخوان. شتابان به سوی تو می‌آیند، و بدان که خداوند، توانا و حکیم است؛ سوره بقره، آیه ۲۶۰.</ref>.  
::::::با توجه به آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که در [[تاریخ]] [[ادیان]] گذشته نیز [[رجعت]] در شکل‌های مختلف واقع شده و [[اعتقاد]] به آن، به نوعی وجود داشته است. [[اسلام]] نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در [[آخر الزمان]]، بیان نموده است. این که برخی [[اندیشمندان]] معاصر گفته‌اند که [[اعتقاد]] به [[رجعت]]، از [[یهود]] وارد [[تشیع]] شده است<ref>مانند احمد امین مصری در فجر الإسلام، ص ۳۳.</ref>، جز از سر [[تعصب]] نیست؛ زیرا اگر قرار باشد هر مشابهتی میان [[اعتقادات]] [[اسلامی]] و [[اعتقادات]] سایر [[ادیان]]، موجب این [[باور]] شود که آن [[اعتقاد]]، برگرفته از آن [[دین]] است، باید گفت که بسیاری از [[آموزه‌های اسلامی]]، برگرفته از [[ادیان]] گذشته‌اند. اگر به سخن [[خداوند]] در [[قرآن]] [[ایمان]] داریم که [[قرآن]] را تصدیق‌کننده [[کتاب‌های آسمانی]] پیش از خود معرفی می‌کند<ref>[[قرآن کریم]] در بیش از چهارده [[آیه]] این موضوع را بیان می‌کند، از جمله در: {{متن قرآن|قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ}}؛ گفتند: «ای [[قوم]] ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از [[موسی]] نازل شده‌ [و] تصدیق‌کننده‌ [کتاب‌های‌] پیش از خود است، و به سوی [[حق]] و به سوی راهی راست، راهبری می‌کند؛
::::::با توجه به آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که در [[تاریخ]] [[ادیان]] گذشته نیز [[رجعت]] در شکل‌های مختلف واقع شده و [[اعتقاد]] به آن، به نوعی وجود داشته است. [[اسلام]] نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در [[آخر الزمان]]، بیان نموده است. این که برخی [[اندیشمندان]] معاصر گفته‌اند که [[اعتقاد]] به [[رجعت]]، از [[یهود]] وارد [[تشیع]] شده است<ref>مانند احمد امین مصری در فجر الإسلام، ص ۳۳.</ref>، جز از سر [[تعصب]] نیست؛ زیرا اگر قرار باشد هر مشابهتی میان [[اعتقادات]] [[اسلامی]] و [[اعتقادات]] سایر [[ادیان]]، موجب این [[باور]] شود که آن [[اعتقاد]]، برگرفته از آن [[دین]] است، باید گفت که بسیاری از [[آموزه‌های اسلامی]]، برگرفته از [[ادیان]] گذشته‌اند. اگر به سخن [[خداوند]] در [[قرآن]] [[ایمان]] داریم که [[قرآن]] را تصدیق‌کننده [[کتاب‌های آسمانی]] پیش از خود معرفی می‌کند<ref>[[قرآن کریم]] در بیش از چهارده [[آیه]] این موضوع را بیان می‌کند، از جمله در: {{متن قرآن|قَالُوا يَا قَوْمَنَا إِنَّا سَمِعْنَا كِتَابًا أُنزِلَ مِن بَعْدِ مُوسَى مُصَدِّقًا لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهِ يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ وَإِلَى طَرِيقٍ مُّسْتَقِيمٍ}}؛ گفتند: «ای [[قوم]] ما! ما کتابی را شنیدیم که بعد از [[موسی]] نازل شده‌ [و] تصدیق‌کننده‌ [کتاب‌های‌] پیش از خود است، و به سوی [[حق]] و به سوی راهی راست، راهبری می‌کند؛
  سوره احقاف، [[آیه]] ۳۰.</ref>، وجود [[عقاید]] مشترک، امری بدیهی، بلکه‌ ضروری است. افزون بر این، نمی‌توان [[آیات]] صریح [[قرآن]] را درباره وقوع [[رجعت]]، نادیده گرفت. آیا این [[آیات قرآنی]] هم از [[یهود]] وارد [[اسلام]] شده‌اند؟»<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۸، ص۴۱، ۴۶.</ref>.
  سوره احقاف، [[آیه]] ۳۰.</ref>، وجود [[عقاید]] مشترک، امری بدیهی، بلکه‌ ضروری است. افزون بر این، نمی‌توان [[آیات]] صریح [[قرآن]] را درباره وقوع [[رجعت]]، نادیده گرفت. آیا این [[آیات قرآنی]] هم از [[یهود]] وارد [[اسلام]] شده‌اند؟»<ref>[[محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌|م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج۸، ص۴۱، ۴۶.</ref>.
خط ۷۴: خط ۷۴:


از آن‌چه آوردیم، نتیجه می‌گیریم:
از آن‌چه آوردیم، نتیجه می‌گیریم:
:::::#[[رجعت]] در امّت‌های پیشین واقع شده است.
#[[رجعت]] در امّت‌های پیشین واقع شده است.
:::::#آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شود، در [[امّت]] [[اسلامی]] نیز واقع خواهد شد.
#آن‌چه در امّت‌های پیشین واقع شود، در [[امّت]] [[اسلامی]] نیز واقع خواهد شد.
:::::#ده‌ها [[آیه]] از [[قرآن کریم]] از وقوع [[رجعت]] در [[امّت]] [[اسلامی]] خبر داده است.
#ده‌ها [[آیه]] از [[قرآن کریم]] از وقوع [[رجعت]] در [[امّت]] [[اسلامی]] خبر داده است.
:::::#چند مورد در [[امّت]] [[اسلامی]] واقع شده و هزاران مورد دیگر پس از [[قیام قائم]] {{ع}} واقع خواهد شد.  
#چند مورد در [[امّت]] [[اسلامی]] واقع شده و هزاران مورد دیگر پس از [[قیام قائم]] {{ع}} واقع خواهد شد.  
::::::روی این بیان هرکس به [[قرآن]] و آورنده آن [[ایمان]] داشته باشد راهی ندارد جز این‌که "[[رجعت]]" را نیز [[باور]] کند»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۵۳-۳۵۷.</ref>.
::::::روی این بیان هرکس به [[قرآن]] و آورنده آن [[ایمان]] داشته باشد راهی ندارد جز این‌که "[[رجعت]]" را نیز [[باور]] کند»<ref>[[مجتبی تونه‌ای|تونه‌ای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۳۵۳-۳۵۷.</ref>.
}}
}}
خط ۸۷: خط ۸۷:


«[[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از [[رجعت]] افراد یا اقوامی به [[دنیا]] یاد کرده است. در [[آیات]] زیر، افزون بر آن که امکان [[رجعت]] اثبات می‌شود، وقوع آن در [[تاریخ]] نیز بیان گردیده است:
«[[قرآن کریم]] در موارد متعددی، از [[رجعت]] افراد یا اقوامی به [[دنیا]] یاد کرده است. در [[آیات]] زیر، افزون بر آن که امکان [[رجعت]] اثبات می‌شود، وقوع آن در [[تاریخ]] نیز بیان گردیده است:
:::::#این [[آیه]] برای بیان [[قدرت خدا]] در زنده کردن مردگان و حکایتگر نمونه‌ای از آن در همین دنیاست: {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا چون آن کس که به شهری که بام‌هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد [و با خود می]گفت: چگونه خداوند، [اهلِ] این [ویرانکده] را پس از مرگشان زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند. آن‌گاه او را برانگیخت [و به او] فرمود: "چه قدر درنگ کردی؟". گفت: یک روز یا پاره‌ای از روز را درنگ کردم. گفت: "[نه] بلکه صد سال درنگ کردی. به خوراک و نوشیدنیِ خود بنگر [که طعم و رنگِ آن] تغییر نکرده است و به درازگوش خود، نگاه کن [که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای پاسخگویی به تو بود و هم این که] تو را از نشانه‌ای برای مردم [در مورد معاد] قرار دهیم. و به [این] استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را به هم پیوند می‌دهیم، سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم". پس هنگامی که [چگونگیِ زنده ساختن مرده] برای او آشکار شد، گفت: [اکنون] می‌دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست»؛ بقره، آیه ۲۵۹.</ref>؛
#این [[آیه]] برای بیان [[قدرت خدا]] در زنده کردن مردگان و حکایتگر نمونه‌ای از آن در همین دنیاست: {{متن قرآن|أَوْ كَالَّذِي مَرَّ عَلَى قَرْيَةٍ وَهِيَ خَاوِيَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ يُحْيِي هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ كَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِائَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِكَ وَشَرَابِكَ لَمْ يَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِكَ وَلِنَجْعَلَكَ آيَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى الْعِظَامِ كَيْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَكْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ}}<ref>«یا چون آن کس که به شهری که بام‌هایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد [و با خود می]گفت: چگونه خداوند، [اهلِ] این [ویرانکده] را پس از مرگشان زنده می‌کند؟ پس خداوند، او را صد سال میراند. آن‌گاه او را برانگیخت [و به او] فرمود: "چه قدر درنگ کردی؟". گفت: یک روز یا پاره‌ای از روز را درنگ کردم. گفت: "[نه] بلکه صد سال درنگ کردی. به خوراک و نوشیدنیِ خود بنگر [که طعم و رنگِ آن] تغییر نکرده است و به درازگوش خود، نگاه کن [که چگونه متلاشی شده است. این ماجرا برای پاسخگویی به تو بود و هم این که] تو را از نشانه‌ای برای مردم [در مورد معاد] قرار دهیم. و به [این] استخوان‌ها بنگر که چگونه آنها را به هم پیوند می‌دهیم، سپس گوشت بر آن می‌پوشانیم". پس هنگامی که [چگونگیِ زنده ساختن مرده] برای او آشکار شد، گفت: [اکنون] می‌دانم که خداوند بر هر چیزی تواناست»؛ بقره، آیه ۲۵۹.</ref>؛
:::::#این [[آیه]] به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به [[زندگی]] [[دنیا]] سخن می‌گوید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>«آیا از [حال] کسانی که از بیم مرگ، از خانه‌های خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: "تن به مرگ بسپارید". آن گاه آنان را زنده ساخت. خداوند با مردم، صاحب بخشش است؛ ولی بیشتر مردم، سپاس‌گزاری نمی‌کنند»؛ بقره، آیه ۲۴۳.</ref>؛
#این [[آیه]] به صراحت، از بازگشت جمعی از [[مردم]] به [[زندگی]] [[دنیا]] سخن می‌گوید: {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ خَرَجُواْ مِن دِيَارِهِمْ وَهُمْ أُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُواْ ثُمَّ أَحْيَاهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَى النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ}}<ref>«آیا از [حال] کسانی که از بیم مرگ، از خانه‌های خود خارج شدند و هزاران تن بودند، خبر نیافتی؟ پس خداوند به آنان گفت: "تن به مرگ بسپارید". آن گاه آنان را زنده ساخت. خداوند با مردم، صاحب بخشش است؛ ولی بیشتر مردم، سپاس‌گزاری نمی‌کنند»؛ بقره، آیه ۲۴۳.</ref>؛
:::::#این [[آیه]] به یکی از [[معجزات]] [[حضرت عیسی]] {{ع}}، یعنی زنده کردن مردگان و بازگرداندن آنان به [[دنیا]] پرداخته است: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ ... وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي}}<ref>«[یاد کن] هنگامی را که خدا فرمود: "ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا به خود و به مادرت به یاد آور، .... آن گاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون می‌آوری"»؛ مائده، آیه ۱۱۰.</ref>؛
#این [[آیه]] به یکی از [[معجزات]] [[حضرت عیسی]] {{ع}}، یعنی زنده کردن مردگان و بازگرداندن آنان به [[دنیا]] پرداخته است: {{متن قرآن|إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ ... وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي}}<ref>«[یاد کن] هنگامی را که خدا فرمود: "ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا به خود و به مادرت به یاد آور، .... آن گاه که مردگان را به اذن من [زنده از قبر] بیرون می‌آوری"»؛ مائده، آیه ۱۱۰.</ref>؛
:::::#این [[آیه]] به گروهی از [[بنی اسرائیل]] اشاره می‌کند که به [[دستور خداوند]]، گاوی را سر بریدند و به مقتول زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد: {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«پس فرمان دادیم: "پاره‌ای از آن [گاو سر بریده] را که به آن [کشته] بزنید [تا زنده شود]". این گونه خدا مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما می‌نمایاند. باشد که بیندیشید»؛ بقره، آیه ۷۳.</ref>؛  
#این [[آیه]] به گروهی از [[بنی اسرائیل]] اشاره می‌کند که به [[دستور خداوند]]، گاوی را سر بریدند و به مقتول زدند و او زنده شد و قاتلِ خود را معرفی کرد: {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«پس فرمان دادیم: "پاره‌ای از آن [گاو سر بریده] را که به آن [کشته] بزنید [تا زنده شود]". این گونه خدا مردگان را زنده می‌کند و آیات خود را به شما می‌نمایاند. باشد که بیندیشید»؛ بقره، آیه ۷۳.</ref>؛  
:::::#این [[آیه]]، بیانگر گروهی از [[نبی]] [[اسرائیل]] است که بعد از تقاضای دیدن [[خداوند]] و گرفتار شدن به [[صاعقه]] مرگبار و مُردن، به [[زندگی]] باز گشتند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«سپس شما را پس از مرگتان بر انگیختیم. باشد که شکرگزاری کنید»؛ بقره، آیه ۵۶.</ref>؛
#این [[آیه]]، بیانگر گروهی از [[نبی]] [[اسرائیل]] است که بعد از تقاضای دیدن [[خداوند]] و گرفتار شدن به [[صاعقه]] مرگبار و مُردن، به [[زندگی]] باز گشتند: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«سپس شما را پس از مرگتان بر انگیختیم. باشد که شکرگزاری کنید»؛ بقره، آیه ۵۶.</ref>؛
:::::#این [[آیه]] به [[خواب]] طولانی و چند قرنه [[اصحاب کهف]] اشاره دارد که در [[حدیثی]] از [[امام صادق]] {{ع}}<ref>ر.ک: الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۳۰، ح ۲۲۳.</ref>، [[رجعت]] به شمار آمده است: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>«آن گاه آنان را برانگیختیم تا بدانیم کدام یک از آن دو دسته، مدت درنگشان را بهتر حساب کرده‌اند»؛ کهف، آیه ۱۲.</ref>؛
#این [[آیه]] به [[خواب]] طولانی و چند قرنه [[اصحاب کهف]] اشاره دارد که در [[حدیثی]] از [[امام صادق]] {{ع}}<ref>ر.ک: الاحتجاج، ج ۲، ص ۲۳۰، ح ۲۲۳.</ref>، [[رجعت]] به شمار آمده است: {{متن قرآن|ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا}}<ref>«آن گاه آنان را برانگیختیم تا بدانیم کدام یک از آن دو دسته، مدت درنگشان را بهتر حساب کرده‌اند»؛ کهف، آیه ۱۲.</ref>؛
:::::#این [[آیه]] به داستان پرنده‌های چهارگانه [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] پرداخته که بعد از [[ذبح]]، بار دیگر به [[زندگی]] بازگشتند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و [یاد کن] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگار! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‌کنی. فرمود: "مگر ایمان نیاورده‌ای؟!". گفت: چرا؛ ولی تا دلم آرامش یابد. فرمود: "پس، چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان. سپس بر هر کوهی، پاره‌ای از آنها را قرار ده. سپس آنها را فرا بخوان. شتابان به سوی تو می‌آیند، و بدان که خداوند، توانا و حکیم است"»؛ بقره، آیه ۲۶۰.</ref>؛
#این [[آیه]] به داستان پرنده‌های چهارگانه [[حضرت ابراهیم|ابراهیم]] پرداخته که بعد از [[ذبح]]، بار دیگر به [[زندگی]] بازگشتند: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَى وَلَكِن لِّيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و [یاد کن] آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگار! به من نشان ده چگونه مردگان را زنده می‌کنی. فرمود: "مگر ایمان نیاورده‌ای؟!". گفت: چرا؛ ولی تا دلم آرامش یابد. فرمود: "پس، چهار پرنده برگیر و آنها را پیش خود، ریز ریز گردان. سپس بر هر کوهی، پاره‌ای از آنها را قرار ده. سپس آنها را فرا بخوان. شتابان به سوی تو می‌آیند، و بدان که خداوند، توانا و حکیم است"»؛ بقره، آیه ۲۶۰.</ref>؛
::::::با توجه به آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که در [[تاریخ]] [[ادیان]] گذشته نیز [[اعتقاد]] به [[رجعت]]، به نوعی وجود داشته است. [[اسلام]] نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در [[آخر الزمان]]، بیان نموده است<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۸، ص ۴۱–۴۵.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۹۲-۹۶.</ref>.
::::::با توجه به آنچه گذشت، می‌توان نتیجه گرفت که در [[تاریخ]] [[ادیان]] گذشته نیز [[اعتقاد]] به [[رجعت]]، به نوعی وجود داشته است. [[اسلام]] نیز بر آن تأکید ورزیده و وقوع آن را در [[آخر الزمان]]، بیان نموده است<ref>ر.ک: [[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[دانشنامهٔ امام مهدی ج۸ (کتاب)|دانشنامهٔ امام مهدی]]، ج ۸، ص ۴۱–۴۵.</ref>»<ref>[[محمد باقری‌زاده اشعری|باقری‌زاده اشعری، محمد]]، [[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]، ص۹۲-۹۶.</ref>.
}}
}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش