ادله عقلی اثبات ولایت فقیه چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۳۸
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
*'''[[لزوم]] [[رهبری]] [[شایسته]] برای اداره [[حکومت اسلامی]] (تشکیل حکومت)''': از آنجا که در [[عصر غیبت]]، دسترسی به پیشوای [[معصوم]]{{ع}} امکان پذیر نیست و [[تشکیل حکومت]] هم ضروری است، باید فردی [[ولایت]] و [[حکومت]] را بر عهده بگیرد. بدین منظور، سه راه پیش رو داریم: یا این که [[ولایت]] غیر [[فقیه]] را بپذیریم یا فقیه غیر [[عادل]] یا [[ولایت فقیه]] [[عادل]] را. [[عقل]] [[حکم]] میکند غیر [[فقیه]] و [[فقیه]] غیر [[عادل]] [[شایسته]] [[ولایت]] و [[حکومت]] نیست؛ چراکه تشکیل [[حکومت]] [[اسلامی]] مورد بحث است و برای پیاده کردن [[حکومت]] [[اسلامی]] و [[اجرای احکام]] [[دین]]، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به [[احکام اسلامی]] به طور اساسی آشنا بوده و شیوه اداره [[حکومت]] را هم بداند و در عینحال، [[پرهیزگار]] و [[متعهد]] باشد، تا امر [[حکومت]] را فدای خواستههای [[نفسانی]] و [[امیال]] [[شیطانی]] خود نکند. افزون بر آن [[عقل]] درباره هر [[حکومتی]] [[حکم]] میکند [[جاهلان]]، جاهطلبان و هوسرانان [[شایستگی]] [[زمامداری]] را ندارند؛ بنابراین فقیهی که به [[احکام اسلامی]] و اوضاع [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] زمان خود [[آگاه]] بوده از [[تقوا]] و [[عدالت]] و [[تدبیر]] و [[مدیریت]] و [[کمالات]] لازم برخوردار باشد، برای [[حکومت]]، شایستهتر از دیگران است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۴۶۳ – ۴۷۵؛ [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۴۲.</ref> | *'''[[لزوم]] [[رهبری]] [[شایسته]] برای اداره [[حکومت اسلامی]] (تشکیل حکومت)''': از آنجا که در [[عصر غیبت]]، دسترسی به پیشوای [[معصوم]]{{ع}} امکان پذیر نیست و [[تشکیل حکومت]] هم ضروری است، باید فردی [[ولایت]] و [[حکومت]] را بر عهده بگیرد. بدین منظور، سه راه پیش رو داریم: یا این که [[ولایت]] غیر [[فقیه]] را بپذیریم یا فقیه غیر [[عادل]] یا [[ولایت فقیه]] [[عادل]] را. [[عقل]] [[حکم]] میکند غیر [[فقیه]] و [[فقیه]] غیر [[عادل]] [[شایسته]] [[ولایت]] و [[حکومت]] نیست؛ چراکه تشکیل [[حکومت]] [[اسلامی]] مورد بحث است و برای پیاده کردن [[حکومت]] [[اسلامی]] و [[اجرای احکام]] [[دین]]، باید فردی زمام این امر را به عهده گیرد که به [[احکام اسلامی]] به طور اساسی آشنا بوده و شیوه اداره [[حکومت]] را هم بداند و در عینحال، [[پرهیزگار]] و [[متعهد]] باشد، تا امر [[حکومت]] را فدای خواستههای [[نفسانی]] و [[امیال]] [[شیطانی]] خود نکند. افزون بر آن [[عقل]] درباره هر [[حکومتی]] [[حکم]] میکند [[جاهلان]]، جاهطلبان و هوسرانان [[شایستگی]] [[زمامداری]] را ندارند؛ بنابراین فقیهی که به [[احکام اسلامی]] و اوضاع [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] زمان خود [[آگاه]] بوده از [[تقوا]] و [[عدالت]] و [[تدبیر]] و [[مدیریت]] و [[کمالات]] لازم برخوردار باشد، برای [[حکومت]]، شایستهتر از دیگران است<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص ۴۶۳ – ۴۷۵؛ [[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت ج۲]]، ص۲۴۲.</ref> | ||
::::::در توضیحی دیگر باید گفت: | ::::::در توضیحی دیگر باید گفت: | ||
#[[حکومت دینی]] ضرورتی اجتنابناپذیر است. | |||
#رهبری حکومت دینی دارای شرایطی است که مهمترین آنها عبارتاند از: الف) [[علم به دین]] یا [[تفقه]] که شامل آشنایی عمیق به [[معارف دینی]] و [[توانایی]] استخراج [[احکام]] و مقررات مورد نیاز از منابع و [[متون دینی]] میشود. ب) [[عدالت]] و [[امانت]] که شامل [[ملکه]] و صفتی [[نفسانی]] و [[رفتاری]] در [[رهبر]] میشود که او را [[خداترس]] و نسبت به [[وظایف]] خود در پیشگاه [[الهی]] پایبند میکند؛ همچنین وی را از [[معصیت]] و [[نافرمانی خداوند]] باز میدارد. ج) توانایی برای اداره و [[سرپرستی]] [[جامعه اسلامی]] و داشتن [[قدرت]] و [[توانمندی]] [[اراده]]، شرط لازم و اجتناب ناپذیر در رهبر است<ref>شرایط رهبری در فصلی جداگانه به تفصیل بررسی میشود.</ref>. | |||
#جمع شرایط فوق، انحصاراً در [[فقیه عادل]] و واجد توانایی اداره [[شؤون]] حکومت اسلامی، امکانپذیر است<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref>. | |||
*'''[[استمرار]] جریان [[امامت]]''': [[جهانی]] و همیشگی بودن [[آیین]] [[اسلام]]، ایجاب میکرد پس از [[رحلت پیامبر]]، [[حکومت دینی]] آن [[حضرت]] تداوم یابد و [[رهبری]] [[امت اسلامی]] پس از او در قالب [[امامت]] و [[ولایت]] [[امام معصوم]]، برعهدۀ [[اولی الأمر]] باشد. به همان [[دلیل]] که با درگذشت [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{ع}} [[اسلام]] پایان نیافت و [[رهبری]] به دوش [[امام علی|امیر مؤمنان]] و [[امامان]] دیگر قرار گرفت، در [[عصر غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نیز این [[رهبری]] بر دوش [[صالحترین]] و دینشناسترین و آگاهترین [[رهبران]] [[اسلامی]] است که از آن به "[[ولایت فقیه]]" تعبیر میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۸.</ref>. | *'''[[استمرار]] جریان [[امامت]]''': [[جهانی]] و همیشگی بودن [[آیین]] [[اسلام]]، ایجاب میکرد پس از [[رحلت پیامبر]]، [[حکومت دینی]] آن [[حضرت]] تداوم یابد و [[رهبری]] [[امت اسلامی]] پس از او در قالب [[امامت]] و [[ولایت]] [[امام معصوم]]، برعهدۀ [[اولی الأمر]] باشد. به همان [[دلیل]] که با درگذشت [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{ع}} [[اسلام]] پایان نیافت و [[رهبری]] به دوش [[امام علی|امیر مؤمنان]] و [[امامان]] دیگر قرار گرفت، در [[عصر غیبت]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نیز این [[رهبری]] بر دوش [[صالحترین]] و دینشناسترین و آگاهترین [[رهبران]] [[اسلامی]] است که از آن به "[[ولایت فقیه]]" تعبیر میشود<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۵۹۸.</ref>. | ||
به بیانی دیگر: | به بیانی دیگر: | ||
#اصل بر آن است که در [[جامعه]]، [[حکومت]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]] [[معصوم]]{{ع}} برقرار باشد. | |||
#در [[عصر غیبت]] که دستمان از دامان [[رهبری معصوم]] کوتاه است، باید [[رهبری]] [[جامعه اسلامی]] را کسی عهدهدار باشد که از جهت خصوصیات، نزدیکترین فرد به معصوم است. | |||
#بر حسب قاعده {{عربی|ما لا یدرک کله، لا یترک کله}} و ([[مسؤولیت]] و [[تکلیف]] در پیشگاه [[باریتعالی]] به اندازه [[قدرت]] و توان بر انجام تکلیف)، نزدیکترین فرد به امامت و رهبری مطلوب، [[فقیه جامعالشرایط]] بوده و [[صفات]] [[فقاهت]] و [[اجتهاد]]، [[عدالت]]، [[تقوی]] و همچنین [[توانایی]] [[اداره جامعه اسلامی]] [[تنزیل]] یافته صفات متعالی رهبری معصوم است. باید در بین کسانی که واجد این شرایط هستند، [[فقیه]] جامعالشرایطی زمام امور را به دست گیرد که در آشنایی به [[قوانین]]، در [[تقوا]] و از جمله [[تقوای سیاسی]] و [[اجتماعی]]، در رعایت [[عدالت اجتماعی]]، [[اجرای قوانین]]، [[حسن تدبیر]] و [[مدیریت جامعه]]، برخورداری از مهارت در عمل، [[شناخت]] راهکارهای عملی اجرای قوانین، [[مبارزه با شیطان]] و [[هوای نفس]] و ترجیح [[مصالح اسلام]] و [[مسلمین]] بر [[منافع]] فردی و گروهی، بر دیگران [[برتری]] و تقدم داشته باشد<ref>آیتالله مصباح یزدی، نظریه سیاسی اسلام، ج۲، ص۹۶.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref> | |||
*'''[[لزوم]] [[قانون الهی]] و مجری [[قانون]]''': از آنجا که صلاحیت [[دین اسلام]] جهت بقا تا [[قیامت]]، مطلبی روشن و قطعی است، لذا تعطیل نمودن [[احکام]] و [[حدود اسلامی]] در [[عصر غیبت]] و عدم اجرای آنها، [[مخالف]] با [[ابدیت]] [[اسلام]] بوده و از این جهت هرگز نمیتوان در [[دوران غیبت]]، [[احکام]] را به دست زمامداران خودسر [[اجرا]] کرده و [[زعامت دینی]] [[زمان غیبت]] را [[نفی]] و [[حدود الهی]] را تعطیل نمود. از این رو تردیدی در [[ضرورت]] تأسیس [[نظام اسلامی]]، [[اجرای احکام]] و حدود آن و [[دفاع]] از کیان [[دین]] و حراست از آن در برابر مهاجمان، وجود ندارد. زیرا اگر چه [[جامعه اسلامی]] از [[درک]] حضور و [[شهود]] [[امام زمان]]{{ع}} در [[عصر غیبت]]، [[محروم]] است، اما هَتک نوامیس [[الهی]] و مردمی، [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[مردم]] و تعطیل نمودن [[احکام اسلام]] نیز یقینا مورد رضای [[خداوند متعال]] نیست، به همین جهت انجام این [[وظایف]] در عصر [[غیبت صغری]] برعهده [[نمایندگان خاص]] و در عصر [[غیبت کبری]] برعهده [[نمایندگان]] عامّ [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} که همان [[فقهای جامع الشرایط]] هستند، گذاشته شده است. به عبارت دیگر بررسی [[احکام]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]]، گویای این مطلب است که بدون [[زعامت]] [[فقیه جامع الشرایط]]، تحقق این [[احکام]] در عصر [[غیبت کبری]]، امکانپذیر نبوده و [[عقل]] با نظر نمودن به این موارد، [[حکم]] میکند که [[خداوند]] یقیناً [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را در [[عصر غیبت]]، بیسرپرست رها نکرده و برای آنان، [[والیان]] [[جانشین]] [[معصوم]] تعیین فرموده است<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۶۷ ـ ۱۶۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری ملکآبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> | *'''[[لزوم]] [[قانون الهی]] و مجری [[قانون]]''': از آنجا که صلاحیت [[دین اسلام]] جهت بقا تا [[قیامت]]، مطلبی روشن و قطعی است، لذا تعطیل نمودن [[احکام]] و [[حدود اسلامی]] در [[عصر غیبت]] و عدم اجرای آنها، [[مخالف]] با [[ابدیت]] [[اسلام]] بوده و از این جهت هرگز نمیتوان در [[دوران غیبت]]، [[احکام]] را به دست زمامداران خودسر [[اجرا]] کرده و [[زعامت دینی]] [[زمان غیبت]] را [[نفی]] و [[حدود الهی]] را تعطیل نمود. از این رو تردیدی در [[ضرورت]] تأسیس [[نظام اسلامی]]، [[اجرای احکام]] و حدود آن و [[دفاع]] از کیان [[دین]] و حراست از آن در برابر مهاجمان، وجود ندارد. زیرا اگر چه [[جامعه اسلامی]] از [[درک]] حضور و [[شهود]] [[امام زمان]]{{ع}} در [[عصر غیبت]]، [[محروم]] است، اما هَتک نوامیس [[الهی]] و مردمی، [[ضلالت]] و [[گمراهی]] [[مردم]] و تعطیل نمودن [[احکام اسلام]] نیز یقینا مورد رضای [[خداوند متعال]] نیست، به همین جهت انجام این [[وظایف]] در عصر [[غیبت صغری]] برعهده [[نمایندگان خاص]] و در عصر [[غیبت کبری]] برعهده [[نمایندگان]] عامّ [[حضرت ولی عصر]]{{ع}} که همان [[فقهای جامع الشرایط]] هستند، گذاشته شده است. به عبارت دیگر بررسی [[احکام]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] [[اسلام]]، گویای این مطلب است که بدون [[زعامت]] [[فقیه جامع الشرایط]]، تحقق این [[احکام]] در عصر [[غیبت کبری]]، امکانپذیر نبوده و [[عقل]] با نظر نمودن به این موارد، [[حکم]] میکند که [[خداوند]] یقیناً [[اسلام]] و [[مسلمانان]] را در [[عصر غیبت]]، بیسرپرست رها نکرده و برای آنان، [[والیان]] [[جانشین]] [[معصوم]] تعیین فرموده است<ref>جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، ولایت فقاهت و عدالت، ص۱۶۷ ـ ۱۶۸.</ref>.<ref>ر.ک: [[هادی اکبری ملکآبادی|اکبری ملکآبادی، هادی]] و [[رقیه یوسفی سوته|یوسفی سوته، رقیه]]، [[ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|ولایت از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref> | ||
::::::این [[دلیل]] را میتوان به صورت دیگری نیز تقریر نمود و آن اینکه: [[نیاز بشر به دین]] [[الهی]]، ضروری بوده و به عصر [[حضور معصوم]]{{ع}} اختصاص ندارد. از طرفی [[احکام]] [[سیاسی]] [[اسلام]]، همانند [[احکام]] [[عبادی]] آن، برای همیشه لازم الاجرا است و [[لزوم]] [[اجرای احکام]] [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] [[اسلام]] ایجاب میکند فردی [[اسلامشناس]]، در عین حال [[عادل]]، اجرای آنها را به عهده بگیرد. از این رو وجود [[مجتهدان]] [[عادل]] که در کمال دقت، [[احکام الهی]] را [[استنباط]] و به آنها عمل کرده و به دیگران اعلام کنند، در [[نظام اصلح]] به مقتضای [[لطف الهی]] [[واجب]] است<ref>جوادی آملی، عبدالله، پیرامون وحی و رهبری، ص۱۴۷ - ۱۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref> | ::::::این [[دلیل]] را میتوان به صورت دیگری نیز تقریر نمود و آن اینکه: [[نیاز بشر به دین]] [[الهی]]، ضروری بوده و به عصر [[حضور معصوم]]{{ع}} اختصاص ندارد. از طرفی [[احکام]] [[سیاسی]] [[اسلام]]، همانند [[احکام]] [[عبادی]] آن، برای همیشه لازم الاجرا است و [[لزوم]] [[اجرای احکام]] [[سیاسی]] ـ [[اجتماعی]] [[اسلام]] ایجاب میکند فردی [[اسلامشناس]]، در عین حال [[عادل]]، اجرای آنها را به عهده بگیرد. از این رو وجود [[مجتهدان]] [[عادل]] که در کمال دقت، [[احکام الهی]] را [[استنباط]] و به آنها عمل کرده و به دیگران اعلام کنند، در [[نظام اصلح]] به مقتضای [[لطف الهی]] [[واجب]] است<ref>جوادی آملی، عبدالله، پیرامون وحی و رهبری، ص۱۴۷ - ۱۴۶.</ref>.<ref>ر.ک: [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص۱۹۵-۱۹۶.</ref> | ||
::::::در مجموع باید گفت: | ::::::در مجموع باید گفت: | ||
#[[عقل]] [[سلیم]] [[حکم]] میکند، [[سعادت انسان]] در گرو عمل کردن به قانون الهی است. | |||
#[[بشر]] به [[تنهایی]]، از تدوین قانونی [[بینقص]] برای [[سعادت دنیا]] و [[آخرت]] خود، عاجز است. | |||
#[[انسان]] کاملی به نام پیامبر، قانون الهی را برای [[جامعه بشری]] به ارمغان میآورد. | |||
#قانون، هر چند عالی و مطلوب باشد، بدون [[اجرا]]، تأثیرگذار نیست. | |||
#اجرای بدون [[خطا]] و [[لغزش]] قانون الهی، [[نیازمند]] [[عصمت]] است. [[خداوند]]، پیامبر و سپس [[امامان معصوم]] را برای [[ولایت]] بر جامعه اسلامی و [[اجرای دین]] [[منصوب]] کرده است. | |||
#دور از [[حکمت]] و [[لطف خداوند]] است که در [[زمان غیبت]] امام معصوم (عصر غیبت). [[مسلمانان]] را بدون [[رهبر]] رها نماید و [[دین]] و [[شریعت]] خود را بیولایت واگذارد. | |||
#[[فقهای جامعالشرایط]] که نزدیکترین [[انسانها]] به [[امامان معصوم]] از جهت [[علم]]، [[عدالت]]، [[تدبیر]] و لوازم آن هستند، به عنوان [[نایب]] از [[امام عصر]]{{ع}} به [[ولایت]] بر [[جامعه اسلامی]] در [[عصر غیبت]] مامور و [[منصوب]] هستند<ref>با استفاده از ولایت فقیه، آیة الله جوادی آملی، ص۲۱۳.</ref>»<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۳۲.</ref> | |||
== پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | == پاسخها و دیدگاههای متفرقه == | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
«[[انسان]] چون به صورت [[اجتماعی]] زندگی میکند و میخواهد با این زندگی به کمال معنوی خود دست یابد، به دو عنصر اساسی نیازمند است: | «[[انسان]] چون به صورت [[اجتماعی]] زندگی میکند و میخواهد با این زندگی به کمال معنوی خود دست یابد، به دو عنصر اساسی نیازمند است: | ||
#قانون الهی که از هر [[نقص]] و خطایی دور باشد، تا هم [[نظام اجتماعی]] را سامان دهد و هم عمل به آن ضامن [[سعادت]] همگان باشد. این قانون، همان کتاب الهی و [[سنت]] است. | |||
#مجری و [[حاکم]] عالم و [[عادل]] که اجرای کامل آن قانون را عهدهدار شود. | |||
#روشن است که بدون این دو و حتی با نبود یکی از آنها، اجتماع [[بشر]]، گرفتار [[هرج و مرج]] و [[تباهی]] و [[فساد]] خواهد شد. | |||
نتیجه این [[برهان عقلی]]، [[ضرورت]] [[امامت]] [[امام]] [[معصوم]] را میرساند؛ یعنی [[بهترین]] فرد برای اجرای [[قوانین الهی]] و تحقق بخشیدن به [[احکام خدا]]، [[معصوم]] است. حال از [[عقل]] میپرسیم که در صورت عدم دسترسی به [[معصوم]] چه باید کرد؟ [[عقل]] پاسخ میدهد چون [[ضرورت]] [[نظم اجتماعی]] برای [[بشر]] و [[تلاش]] برای رسیدن به [[کمال انسانی]] و الهی، همچنان باقی است باید نزدیکترین فرد به [[معصوم]] و اوصاف و شرایط [[معصوم]] را در [[جایگاه]] او قرار داد. | نتیجه این [[برهان عقلی]]، [[ضرورت]] [[امامت]] [[امام]] [[معصوم]] را میرساند؛ یعنی [[بهترین]] فرد برای اجرای [[قوانین الهی]] و تحقق بخشیدن به [[احکام خدا]]، [[معصوم]] است. حال از [[عقل]] میپرسیم که در صورت عدم دسترسی به [[معصوم]] چه باید کرد؟ [[عقل]] پاسخ میدهد چون [[ضرورت]] [[نظم اجتماعی]] برای [[بشر]] و [[تلاش]] برای رسیدن به [[کمال انسانی]] و الهی، همچنان باقی است باید نزدیکترین فرد به [[معصوم]] و اوصاف و شرایط [[معصوم]] را در [[جایگاه]] او قرار داد. | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
آنچه را تا کنون بیان شد، میتوان به صورت زیر جمعبندی کرد: | آنچه را تا کنون بیان شد، میتوان به صورت زیر جمعبندی کرد: | ||
#وجود قانون برای جلوگیری از [[هرجومرج]] و [[فساد]] در [[جامعه بشری]] و تنظیم [[روابط اجتماعی]] ضروری است. | |||
#این [[قوانین]] نیاز به مجری و حکومت دارند؛ زیرا در غیر این صورت توان اثرگذاری محدودی دارند؛ | |||
#اجرای این قوانین به دلیل [[نیاز همیشگی انسان]] به آن، تنها محدود به [[زمان پیامبر اکرم]]{{صل}} نیست؛ بنابراین [[تشکیل حکومت]] مصلحتی دارد که رسیدن به آن لازم و ضروری است؛ | |||
#هنگامی که تحصیل مصلحتی در حد مطلوب و ایدئال، میسر نشد، باید نزدیکترین مرتبه به حد مطلوب را تأمین کرد. پس در مسئله مورد بحث، هنگامی که [[مردم]] از [[مصالح]] [[حکومت امام معصوم]] [[محروم]] بودند، باید سعی کرد تا مرتبه بعدی آن را به دست آورد؛ یعنی حکومت کسی را که اقرب به [[امام]] [[معصوم]] باشد، بپذیرند؛ | |||
#اقربیت (نزدیک بودن) در سه امر اصلی متبلور میشود: اول [[علم به احکام]] کلی [[اسلام]] ([[فقاهت]])؛ دوم [[شایستگی]] [[روحی]] و [[اخلاقی]] به گونهای که تحت تأثیر [[هواهای نفسانی]] و [[تهدید]] و تطمیعها قرار نگیرد ([[تقوا]])؛ سوم [[کارایی]] در [[مقام]] [[مدیریت جامعه]] که به خصلتهای فرعی از قبیل [[درک]] [[سیاسی]] و [[اجتماعی]]، [[آگاهی]] از مسائل بینالمللی، [[شجاعت]] در برخورد با [[دشمنان]] و [[تبهکاران]] و [[حدس]] صائب در تشخیص اولویتها و اهمیتها تحلیل شدنی است. پس کسی که بیش از سایر مردم واجد این شرایط باشد، باید [[زعامت]] و [[پیشوایی]] [[جامعه]] را عهدهدار شود و ارکان [[حکومت]] را هماهنگ سازد و به سوی کمال مطلوب سوق دهد. و تشخیص چنین کسی طبعاً به عهده خبرگان خواهد بود؛ چنان که در سایر [[شئون زندگی اجتماعی]] چنین است<ref>مصباح یزدی، اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها، ص۹۰.</ref>»<ref>[[اصغرآقا مهدوی|مهدوی، اصغرآقا]] و [[سید محمد صادق کاظمی|کاظمی، سید محمد صادق]]، [[کلیات فقه سیاسی (کتاب)|کلیات فقه سیاسی]]، ص ۱۸۰.</ref> | |||
}} | }} | ||