پرش به محتوا

انتظار چه ابعادی دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۱۱۰: خط ۱۱۰:
*'''توانمندی‌های [[فکری]]''': سقف‌های سنگین و رسالت‌های بزرگ، پایه‌های محکم می‌خواهند، پایه‌هایی که در [[شعور]] و احساس قرار گرفته باشند. بدین جهت [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لِكُلِّ شَيءٍ دِعَامَةٌ وَ دعَامَةُ هَذَا الدِّينَ الْفِقْهُ وَ الْفَقِيهُ الْوَاحِدُ أَشَدُّ عَلَيَّ الشَّيْطانُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ}}<ref>نهج الفصاحه، ح ۹۰.</ref>. برای هر چیز، پایه‌ای است؛ اساس [[دین اسلام]]، [[فهم]] عمیق است و یک [[فقیه]] در برابر [[شیطان]]، از هزار [[مسلمان]] [[عبادت]]‌گزار [بدون [[شناخت]] ] محکم‌تر و اثرگذارتر است.(...) آن چه یک [[منتظر]] باید در زمینه [[فکری]] به آن مسلح باشد، [[درک]] و [[شناخت]] [[قدر]] خویش است که معیار [[انتخاب]] [[مکتب]] هاست و [[انسان]] را در برابر افکار گوناگون [[راهنمایی]] می‌نماید و [[انتخاب]] [[بهترین]] را ممکن می‌سازد. چون بهترین‌ها در شعاری که ارائه می‌دهند، همراه مقایسه‌ای که در میان این [[شعار]] و [[قدر]] وجود من برقرار می‌شود، [[انتخاب]] می‌گردد. با توجه به همین معیار است که می‌توانی کار گروه‌ها و مکتب‌های گوناگون را نقد بزنی. لازم نیست همه مکاتب را مطالعه کرد، بلکه همین [[قدر]] از مکاتب را باید دانست که طرح آنها برای سرانجام [[انسان]] چیست؟ مثلا وقتی شما می‌خواهید یک جفت کفش بخرید، تمام کفش‌های یک فروشگاه را [[آزمایش]] نمی‌کنید. اندازه و شماره پا، شما را در [[انتخاب]] [[بهترین]] [[کمک]] می‌کند
*'''توانمندی‌های [[فکری]]''': سقف‌های سنگین و رسالت‌های بزرگ، پایه‌های محکم می‌خواهند، پایه‌هایی که در [[شعور]] و احساس قرار گرفته باشند. بدین جهت [[رسول خدا]] {{صل}} می‌فرماید: {{متن حدیث|لِكُلِّ شَيءٍ دِعَامَةٌ وَ دعَامَةُ هَذَا الدِّينَ الْفِقْهُ وَ الْفَقِيهُ الْوَاحِدُ أَشَدُّ عَلَيَّ الشَّيْطانُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ}}<ref>نهج الفصاحه، ح ۹۰.</ref>. برای هر چیز، پایه‌ای است؛ اساس [[دین اسلام]]، [[فهم]] عمیق است و یک [[فقیه]] در برابر [[شیطان]]، از هزار [[مسلمان]] [[عبادت]]‌گزار [بدون [[شناخت]] ] محکم‌تر و اثرگذارتر است.(...) آن چه یک [[منتظر]] باید در زمینه [[فکری]] به آن مسلح باشد، [[درک]] و [[شناخت]] [[قدر]] خویش است که معیار [[انتخاب]] [[مکتب]] هاست و [[انسان]] را در برابر افکار گوناگون [[راهنمایی]] می‌نماید و [[انتخاب]] [[بهترین]] را ممکن می‌سازد. چون بهترین‌ها در شعاری که ارائه می‌دهند، همراه مقایسه‌ای که در میان این [[شعار]] و [[قدر]] وجود من برقرار می‌شود، [[انتخاب]] می‌گردد. با توجه به همین معیار است که می‌توانی کار گروه‌ها و مکتب‌های گوناگون را نقد بزنی. لازم نیست همه مکاتب را مطالعه کرد، بلکه همین [[قدر]] از مکاتب را باید دانست که طرح آنها برای سرانجام [[انسان]] چیست؟ مثلا وقتی شما می‌خواهید یک جفت کفش بخرید، تمام کفش‌های یک فروشگاه را [[آزمایش]] نمی‌کنید. اندازه و شماره پا، شما را در [[انتخاب]] [[بهترین]] [[کمک]] می‌کند
*'''توانمندی‌های روحی''':(...) ایجاد [[روحیه]]، امر مهمی است که در دوره [[انتظار]] باید حاصل شود، ولی مهم‌تر از آن، راه‌های ایجاد این [[روحیه]] است که چگونه و با چه روشی این [[روحیه]] در [[منتظر]] پدید می‌آید. اکنون به مواردی اشاره می‌کنیم:
*'''توانمندی‌های روحی''':(...) ایجاد [[روحیه]]، امر مهمی است که در دوره [[انتظار]] باید حاصل شود، ولی مهم‌تر از آن، راه‌های ایجاد این [[روحیه]] است که چگونه و با چه روشی این [[روحیه]] در [[منتظر]] پدید می‌آید. اکنون به مواردی اشاره می‌کنیم:
:::::#'''[[درک]] [[قدر]]''': [[آدمی]] که اندازه خودش را شناخته، به سبب کمترها توفان نمی‌گیرد و از جا نمی‌کند. ظرفیت و وسعت روحی ما در آن چه بر ما اثر می‌گذارد، و آن را خوب می‌شماریم و به آن اهمیت می‌دهیم، مشخص می‌شود. زیرا [[امام علی]] {{ع}} می‌گوید: {{متن حدیث| قِيمَةُ كُلُّ امْرِءٍ مَا يُحْسِنُهُ}}<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ش ۸۱.</ref>؛ {{متن حدیث|قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ}}<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ش ۴۷.</ref>؛(...)
#'''[[درک]] [[قدر]]''': [[آدمی]] که اندازه خودش را شناخته، به سبب کمترها توفان نمی‌گیرد و از جا نمی‌کند. ظرفیت و وسعت روحی ما در آن چه بر ما اثر می‌گذارد، و آن را خوب می‌شماریم و به آن اهمیت می‌دهیم، مشخص می‌شود. زیرا [[امام علی]] {{ع}} می‌گوید: {{متن حدیث| قِيمَةُ كُلُّ امْرِءٍ مَا يُحْسِنُهُ}}<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ش ۸۱.</ref>؛ {{متن حدیث|قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ}}<ref>نهج البلاغه، کلمات قصار، ش ۴۷.</ref>؛(...)
:::::#'''[[رفعت ذکر]]''': رفعت ذکر هم سبب وسعت صدر می‌تواند باشد و [[قرآن]] چه زیبا به این موضوع اشاره دارد؛ {{متن قرآن|أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ}}<ref>«آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.</ref> (...)
#'''[[رفعت ذکر]]''': رفعت ذکر هم سبب وسعت صدر می‌تواند باشد و [[قرآن]] چه زیبا به این موضوع اشاره دارد؛ {{متن قرآن|أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ}}<ref>«آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.</ref> (...)
:::::#'''دیدن تمام راه''': کسی که تمامی راه را دیده، مانع‌ها را شناخته است، این وجود [[آگاه]] مطلع [[منتظر]] است و از دیدن حوادث و [[گرفتاری‌ها]] نمی‌لرزد. زیرا از پیش آماده شده، به [[انتظار]] نشسته است. کسانی می‌لرزند که با رؤیاها و توقع‌های بی حساب، راه افتاده‌اند و به گمانشان تا راه افتادی، تمام [[دشمنان]] برایت [[نقل]] و نبات می‌آورند. ولی آنان که مانع‌ها را دیده‌اند و برای [[مبارزه]] با آنها آماده شده‌اند به وسعت روحی رسیده‌اند و با [[استقامت]] و [[مجاهدت]] به پیمودن راهشان ادامه می‌دهند.
#'''دیدن تمام راه''': کسی که تمامی راه را دیده، مانع‌ها را شناخته است، این وجود [[آگاه]] مطلع [[منتظر]] است و از دیدن حوادث و [[گرفتاری‌ها]] نمی‌لرزد. زیرا از پیش آماده شده، به [[انتظار]] نشسته است. کسانی می‌لرزند که با رؤیاها و توقع‌های بی حساب، راه افتاده‌اند و به گمانشان تا راه افتادی، تمام [[دشمنان]] برایت [[نقل]] و نبات می‌آورند. ولی آنان که مانع‌ها را دیده‌اند و برای [[مبارزه]] با آنها آماده شده‌اند به وسعت روحی رسیده‌اند و با [[استقامت]] و [[مجاهدت]] به پیمودن راهشان ادامه می‌دهند.
:::::#'''[[اطاعت]] و [[تقوا]]''': کسی که حدود را می‌شناسد و تکلیفش را می‌داند و به این [[تکلیف]] می‌خواهد عمل کند، دیگر فشاری ندارد، بلکه در [[جایگاه]] امن نشسته است؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ}}<ref>«پرهیزگاران در جایگاهی امنند» سوره دخان، آیه ۵۱.</ref>(...)
#'''[[اطاعت]] و [[تقوا]]''': کسی که حدود را می‌شناسد و تکلیفش را می‌داند و به این [[تکلیف]] می‌خواهد عمل کند، دیگر فشاری ندارد، بلکه در [[جایگاه]] امن نشسته است؛ {{متن قرآن|إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي مَقَامٍ أَمِينٍ}}<ref>«پرهیزگاران در جایگاهی امنند» سوره دخان، آیه ۵۱.</ref>(...)
:::::#'''[[پیوند با خدا]]''': [[رزق]] [[انسان]] فقط در خواندن کتاب نیست. مطالعه آفاق و انفس هم آیه‌ها و نشانه‌هایی را در پی دارد و مایه‌های [[فکری]] و روحی [[انسان]] را [[استحکام]] می‌بخشد(...)
#'''[[پیوند با خدا]]''': [[رزق]] [[انسان]] فقط در خواندن کتاب نیست. مطالعه آفاق و انفس هم آیه‌ها و نشانه‌هایی را در پی دارد و مایه‌های [[فکری]] و روحی [[انسان]] را [[استحکام]] می‌بخشد(...)
:::::#'''تمرین و ممارست''': اگر [[انسان]] با آن شناختی که یافته، [[زندگی]] کند؛ یعنی؛ آن چه فهمید، حرکت و تمرین کند، بارهای سنگین را می‌تواند بردارد.(...)
#'''تمرین و ممارست''': اگر [[انسان]] با آن شناختی که یافته، [[زندگی]] کند؛ یعنی؛ آن چه فهمید، حرکت و تمرین کند، بارهای سنگین را می‌تواند بردارد.(...)
*'''برنامه ریزی''': [[منتظر]] باید طرح داشته باشد و با توجه به نقشه [[سازندگی]]، دنبال [[مصالح]] و لوازمی باشد که قبلا برنامه ریزی کرده است. نکاتی که در این زمینه باید مد نظر داشت، عبارت است از:
*'''برنامه ریزی''': [[منتظر]] باید طرح داشته باشد و با توجه به نقشه [[سازندگی]]، دنبال [[مصالح]] و لوازمی باشد که قبلا برنامه ریزی کرده است. نکاتی که در این زمینه باید مد نظر داشت، عبارت است از:
:::::#'''[[هدف]] مندی''': طرح بر اساس [[هدف]] و [[هدف]] بر اساس [[درک]] از [[قدر]] و [[ارزش]]، شکل می‌گیرد. با در دست داشتن [[هدف]]، کلید طرح به دست می‌آید.
#'''[[هدف]] مندی''': طرح بر اساس [[هدف]] و [[هدف]] بر اساس [[درک]] از [[قدر]] و [[ارزش]]، شکل می‌گیرد. با در دست داشتن [[هدف]]، کلید طرح به دست می‌آید.
:::::#'''ارزش‌مندی [[هدف]]''': انسانی که خودش را میوه هستی می‌بیند و [[آدمی]] که در او همت‌های بلند شکل می‌گیرد و مسئولیت‌های بزرگ پذیرفته می‌شود، [[فقر]] و [[جهل]] و [[فسق]] و [[شرک]] و [[کفر]] را نمی‌تواند [[تحمل]] کند. او در خود و در اجتماع، در پی این ارزش‌های بالاتر می‌گردد و برای این ارزش‌های [[مقدس]] مجبور است که طراحی کند.
#'''ارزش‌مندی [[هدف]]''': انسانی که خودش را میوه هستی می‌بیند و [[آدمی]] که در او همت‌های بلند شکل می‌گیرد و مسئولیت‌های بزرگ پذیرفته می‌شود، [[فقر]] و [[جهل]] و [[فسق]] و [[شرک]] و [[کفر]] را نمی‌تواند [[تحمل]] کند. او در خود و در اجتماع، در پی این ارزش‌های بالاتر می‌گردد و برای این ارزش‌های [[مقدس]] مجبور است که طراحی کند.
:::::#'''تجزیه [[هدف]]''':[[بهترین]] کار برای رسیدن به [[هدف]] و برداشتن موانع، تقسیم آن هاست؛ یعنی باید نیازها، مسایل، مراحل و موانع را شناسایی کرد. هم چنین باید به جای نشستن و [[حسرت]] خوردن، حرکت کرد تا راه رسیدن به هریک از مقدمات و مراحل را [[شناخت]] و برای درگیری با مانع‌ها آماده شد.
#'''تجزیه [[هدف]]''':[[بهترین]] کار برای رسیدن به [[هدف]] و برداشتن موانع، تقسیم آن هاست؛ یعنی باید نیازها، مسایل، مراحل و موانع را شناسایی کرد. هم چنین باید به جای نشستن و [[حسرت]] خوردن، حرکت کرد تا راه رسیدن به هریک از مقدمات و مراحل را [[شناخت]] و برای درگیری با مانع‌ها آماده شد.
:::::#'''ابتناء بر [[فقه]] و [[آگاهی]]''': اکنون این طرح و تقدیر، [[انسان]] [[منتظر]] را از پراکنده کاری و دوباره کاری و خراب کاری، نگه می‌دارد؛ چون کارهای پراکنده در طرح، [[جان]] گرفته، به سوی [[هدف]]، هماهنگ گردیده، از [[فقه]] و [[آگاهی]]، [[برکت]] می‌گیرد.(...)
#'''ابتناء بر [[فقه]] و [[آگاهی]]''': اکنون این طرح و تقدیر، [[انسان]] [[منتظر]] را از پراکنده کاری و دوباره کاری و خراب کاری، نگه می‌دارد؛ چون کارهای پراکنده در طرح، [[جان]] گرفته، به سوی [[هدف]]، هماهنگ گردیده، از [[فقه]] و [[آگاهی]]، [[برکت]] می‌گیرد.(...)
*'''[[توانمندی]] در عمل''': در مرحله عمل، به دو عامل دیگر نیاز است که در روش [[تربیتی]] [[انبیا]] از آن سخن به میان رفته است؛ {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. همه [[انبیا]] افزون بر [[بینات]]، همراه با کتاب و [[میزان]] بوده‌اند. در [[بینش]] [[دینی]]، افراد نه با عمل که با [[بینش]] شان از یک عمل، به [[ارزش]] می‌رسند. در [[بینش]] [[اسلامی]]، همه [[مسئول]] هستند؛ {{متن حدیث|كُلُّكُم رَاعٍ و كُلَّكُم مَسْؤُولٌ عن رَعِيَّتِه}}<ref>ارشاد القلوب، ص ۱۸۴؛ تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۶.</ref>. انجام دادن چنین مهمی، به دو عامل دیگر [[نیازمند]] است، کتاب و [[میزان]]؛ یعنی با کتاب، به ضابطه‌ها برسد و دستورها را بشناسد و هنگام تزاحم دو [[دستور]]، با میزان‌ها و معیارها، از بن بست بیرون بیاید»<ref>[[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۳۳-۴۳.</ref>.
*'''[[توانمندی]] در عمل''': در مرحله عمل، به دو عامل دیگر نیاز است که در روش [[تربیتی]] [[انبیا]] از آن سخن به میان رفته است؛ {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ}}<ref>«ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌» سوره حدید، آیه ۲۵.</ref>. همه [[انبیا]] افزون بر [[بینات]]، همراه با کتاب و [[میزان]] بوده‌اند. در [[بینش]] [[دینی]]، افراد نه با عمل که با [[بینش]] شان از یک عمل، به [[ارزش]] می‌رسند. در [[بینش]] [[اسلامی]]، همه [[مسئول]] هستند؛ {{متن حدیث|كُلُّكُم رَاعٍ و كُلَّكُم مَسْؤُولٌ عن رَعِيَّتِه}}<ref>ارشاد القلوب، ص ۱۸۴؛ تنبیه الخواطر، ج ۱، ص ۶.</ref>. انجام دادن چنین مهمی، به دو عامل دیگر [[نیازمند]] است، کتاب و [[میزان]]؛ یعنی با کتاب، به ضابطه‌ها برسد و دستورها را بشناسد و هنگام تزاحم دو [[دستور]]، با میزان‌ها و معیارها، از بن بست بیرون بیاید»<ref>[[مجید حیدری‌نیک|حیدری‌نیک، مجید]]، [[نگاهی دوباره به انتظار (کتاب)|نگاهی دوباره به انتظار]]، ص ۳۳-۴۳.</ref>.
}}
}}
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:


«[[آثار انتظار]] منحصر در بعد [[سیاسی]] نیست؛ بلکه [[انتظار]] و [[مهدی]] ‏باوری، زوایا و ابعاد مختلفی دارد. از جمله:
«[[آثار انتظار]] منحصر در بعد [[سیاسی]] نیست؛ بلکه [[انتظار]] و [[مهدی]] ‏باوری، زوایا و ابعاد مختلفی دارد. از جمله:
:::::#'''بعد [[توحید]]'''؛ [[انتظار]] در ماهیت خود، [[انسان]] [[منتظر]] را متوجّه خدای [[جهان]] می‌‏‏کند. توجّه به [[خدا]] و طلب [[فرج]] از درگاه او، از مهم‏ترین اصول [[مهدی]] ‏باوری است.
#'''بعد [[توحید]]'''؛ [[انتظار]] در ماهیت خود، [[انسان]] [[منتظر]] را متوجّه خدای [[جهان]] می‌‏‏کند. توجّه به [[خدا]] و طلب [[فرج]] از درگاه او، از مهم‏ترین اصول [[مهدی]] ‏باوری است.
:::::#'''بعد [[نبوت]]'''؛ [[منتظران]] چشم به راه کسی هستند که در او، صفات و آثار [[پیامبر]] گرد آمده است. هرکس [[دوست]] دارد، [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمد]] را ببیند، می‌‏‏تواند چهره آنان را در [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} ببیند. او می‌‏‏آید تا [[آرمان]] [[پیامبران]] را تحقّق بخشد و [[دین]] خدایی را بگستراند و ندای [[توحید]] را به همه عالم برساند.
#'''بعد [[نبوت]]'''؛ [[منتظران]] چشم به راه کسی هستند که در او، صفات و آثار [[پیامبر]] گرد آمده است. هرکس [[دوست]] دارد، [[آدم]]، [[نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمد]] را ببیند، می‌‏‏تواند چهره آنان را در [[امام مهدی|مهدی]] {{ع}} ببیند. او می‌‏‏آید تا [[آرمان]] [[پیامبران]] را تحقّق بخشد و [[دین]] خدایی را بگستراند و ندای [[توحید]] را به همه عالم برساند.
:::::#'''بعد قرآنی'''؛ [[مهدی]] {{ع}}، زنده‌‏کننده همه [[احکام]] [[قرآن]] است. [[انسان]] [[منتظر]] همواره این [[آرمان]] را در [[دل]] زنده می‌‏‏دارد که روزی با [[ظهور]] آن [[حضرت]]، [[قرآن]] و آموزه‏‏‌های آن در سراسر [[جهان]] [[حاکمیت]] یابد و برنامه زندگی گردد.
#'''بعد قرآنی'''؛ [[مهدی]] {{ع}}، زنده‌‏کننده همه [[احکام]] [[قرآن]] است. [[انسان]] [[منتظر]] همواره این [[آرمان]] را در [[دل]] زنده می‌‏‏دارد که روزی با [[ظهور]] آن [[حضرت]]، [[قرآن]] و آموزه‏‏‌های آن در سراسر [[جهان]] [[حاکمیت]] یابد و برنامه زندگی گردد.
:::::#'''بعد [[امامت]]'''؛ [[مهدی]]، [[وصی]] صدّیقین و خاتم [[ائمه]] طاهرین است. [[امامان]]] پیشین یکایک او را یاد کرده‏‌اند. او [[فرزند]] و یادگار و ادامه‌‏دهنده راه آنان است. [[مهدی]]، مظهر [[قائم]] [[امامت]] است و [[انتظار ظهور]] او، بزرگ‏ترین تأکید بر اصل [[امامت]] و [[رهبری]] است.
#'''بعد [[امامت]]'''؛ [[مهدی]]، [[وصی]] صدّیقین و خاتم [[ائمه]] طاهرین است. [[امامان]]] پیشین یکایک او را یاد کرده‏‌اند. او [[فرزند]] و یادگار و ادامه‌‏دهنده راه آنان است. [[مهدی]]، مظهر [[قائم]] [[امامت]] است و [[انتظار ظهور]] او، بزرگ‏ترین تأکید بر اصل [[امامت]] و [[رهبری]] است.
:::::#'''بعد [[عدل]]'''؛ [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]]، [[انتظار ظهور]] [[عدل]] است. او [[جهان]] آکنده از [[بیداد]] را، از داد پر می‌‏‏سازد و [[عدل]] خدایی را در همه ‏جا و همه ‏سو سرایت می‌‏‏دهد.
#'''بعد [[عدل]]'''؛ [[انتظار]] [[امام مهدی|مهدی]]، [[انتظار ظهور]] [[عدل]] است. او [[جهان]] آکنده از [[بیداد]] را، از داد پر می‌‏‏سازد و [[عدل]] خدایی را در همه ‏جا و همه ‏سو سرایت می‌‏‏دهد.
:::::#'''بعد [[معاد]]'''؛ در امر [[انتظار]]، اصل [[اعتقادی]] بسیار مهم [[معاد]] و بازگشت مسئولانه به نزد [[خداوند]]، همواره حضور دارد ... [[مهدی]] به [[هنگام ظهور]]، [[ستمگران]] را [[کیفر]] می‌‏دهد و [[ظالمان]] را به سزای اعمال خود می‌‏رساند و [[مؤمنان]] را عزیز می‌‏‏دارد. به [[هنگام ظهور]] او، گروهی از پاکان و پلیدان به [[جهان]] بازمی‌‏گردند (و پلیدان [[کیفر]] و مجازات می‌‏بینند). از [[علایم حتمی]] فرارسیدن [[رستاخیز]]، [[ظهور مهدی]] است، تا او نیاید، [[عمر]] [[جهان]] به سر نمی‌‏رسد و [[قیامت]] برپا نمی‌‏گردد ...<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۲۶۵ و ۲۶۶.</ref>.
#'''بعد [[معاد]]'''؛ در امر [[انتظار]]، اصل [[اعتقادی]] بسیار مهم [[معاد]] و بازگشت مسئولانه به نزد [[خداوند]]، همواره حضور دارد ... [[مهدی]] به [[هنگام ظهور]]، [[ستمگران]] را [[کیفر]] می‌‏دهد و [[ظالمان]] را به سزای اعمال خود می‌‏رساند و [[مؤمنان]] را عزیز می‌‏‏دارد. به [[هنگام ظهور]] او، گروهی از پاکان و پلیدان به [[جهان]] بازمی‌‏گردند (و پلیدان [[کیفر]] و مجازات می‌‏بینند). از [[علایم حتمی]] فرارسیدن [[رستاخیز]]، [[ظهور مهدی]] است، تا او نیاید، [[عمر]] [[جهان]] به سر نمی‌‏رسد و [[قیامت]] برپا نمی‌‏گردد ...<ref>محمد رضا حکیمی، خورشید مغرب، ص ۲۶۵ و ۲۶۶.</ref>.
:::::#'''بعد [[دانش]] و [[خردورزی]]'''؛ مهم‏تر از همه، توجه ویژه [[منتظران]] به [[علم]] و [[دانایی]] است؛ به ‏طوری‏که در پرتو [[ظهور]] [[حضرت]]، [[عقل]] و [[خرد]] [[جامعه بشریت]] کامل می‌‏گردد و زمینه‏‌های رشد، توسعه و [[سعادت]] در تمام زمینه‏‌های علمی، معنوی، صنعتی و [[آبادانی]] فراهم می‌‏‏شود»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص ۱۹۹، ۲۰۲.</ref>.
#'''بعد [[دانش]] و [[خردورزی]]'''؛ مهم‏تر از همه، توجه ویژه [[منتظران]] به [[علم]] و [[دانایی]] است؛ به ‏طوری‏که در پرتو [[ظهور]] [[حضرت]]، [[عقل]] و [[خرد]] [[جامعه بشریت]] کامل می‌‏گردد و زمینه‏‌های رشد، توسعه و [[سعادت]] در تمام زمینه‏‌های علمی، معنوی، صنعتی و [[آبادانی]] فراهم می‌‏‏شود»<ref>[[مهدویت پیش از ظهور (کتاب)|مهدویت پیش از ظهور]]، ص ۱۹۹، ۲۰۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۴۵: خط ۱۴۵:


«آموزه [[انتظار]]، دارای محتوای جامع و ابعاد فراگیر [[تاریخی]]، [[عقیدتی]]، [[سیاسی]] و... است:
«آموزه [[انتظار]]، دارای محتوای جامع و ابعاد فراگیر [[تاریخی]]، [[عقیدتی]]، [[سیاسی]] و... است:
:::::#'''بعد [[تاریخی]]''': [[انتظار ظهور]] [[مهدی موعود]]{{ع}} در [[تاریخ]] انبیای الاهی{{عم}} سابقه داشته و با [[ظهور اسلام]] این [[تفکر]] آرمانی در [[کلام]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} به بار نشسته است. ارج گذاری به [[مقام]] [[منتظر]] و ابراز علاقه و [[اشتیاق]] نسبت به [[درک]] حضور آخرین [[ذخیره]] الاهی، [[حضرت مهدی]]{{ع}} از سوی [[پیشوایان دین]]، بیانگر اهمیت و [[جایگاه]] سترگ [[اندیشه]] [[انتظار]] در [[فرهنگ شیعی]] است؛ از این‌رو، [[معصومین]]{{عم}} ضمن اینکه نگاه [[مردم]] را به سوی یگانه دوران معطوف می‌نمودند، خود نیز نسبت به او ابراز علاقه می‌کردند. هنگامی که یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} از آن [[حضرت]] درباره [[تولد]] [[حضرت قائم]]{{ع}} سؤال می‌کند: {{عربی|"هَلْ وُلِدَ الْقَائِمِ"}} آیا [[قائم]]{{ع}} متولد شده است؟ [[حضرت]] در پاسخ می‌فرماید: {{متن حدیث|"فَقَالَ لاَ وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۵۲؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۴۸؛ معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج۳، ص۳۸۵.</ref>؛ خیر. اگر من حضور او را [[درک]] می‌کردم، سراسر عمرم را به [[خدمت]] گذاری او می‌پرداختم!" در [[روایت]] دیگری، این جمله زیبا از زبان [[مبارک]] [[حضرت]] [[سید الشهدا]]، [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} [[نقل]] شده است<ref>موسوعة کلمات الأمام الحسین{{ع}}، ص۷۸۶؛ شرح احقاق الحق، ص۵۸۹.</ref>. سر این همه شور و شیدایی، آن است که آن [[موعود]] الاهی، هم چنان که خود تجسم همه [[انبیا]] و اولیای الاهی است، [[ظهور]] او نیز تجلی گاه تمامی [[خوبی‌ها]] و نیکی‌ها و تحقق بخش همه [[آرمان‌ها]] و آرزوهای دوردست [[انسان]] هاست.
#'''بعد [[تاریخی]]''': [[انتظار ظهور]] [[مهدی موعود]]{{ع}} در [[تاریخ]] انبیای الاهی{{عم}} سابقه داشته و با [[ظهور اسلام]] این [[تفکر]] آرمانی در [[کلام]] [[رسول اکرم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{عم}} به بار نشسته است. ارج گذاری به [[مقام]] [[منتظر]] و ابراز علاقه و [[اشتیاق]] نسبت به [[درک]] حضور آخرین [[ذخیره]] الاهی، [[حضرت مهدی]]{{ع}} از سوی [[پیشوایان دین]]، بیانگر اهمیت و [[جایگاه]] سترگ [[اندیشه]] [[انتظار]] در [[فرهنگ شیعی]] است؛ از این‌رو، [[معصومین]]{{عم}} ضمن اینکه نگاه [[مردم]] را به سوی یگانه دوران معطوف می‌نمودند، خود نیز نسبت به او ابراز علاقه می‌کردند. هنگامی که یکی از [[یاران امام]] [[صادق]]{{ع}} از آن [[حضرت]] درباره [[تولد]] [[حضرت قائم]]{{ع}} سؤال می‌کند: {{عربی|"هَلْ وُلِدَ الْقَائِمِ"}} آیا [[قائم]]{{ع}} متولد شده است؟ [[حضرت]] در پاسخ می‌فرماید: {{متن حدیث|"فَقَالَ لاَ وَ لَوْ أَدْرَكْتُهُ لَخَدَمْتُهُ أَيَّامَ حَيَاتِي"}}<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۵۲؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۱۴۸؛ معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج۳، ص۳۸۵.</ref>؛ خیر. اگر من حضور او را [[درک]] می‌کردم، سراسر عمرم را به [[خدمت]] گذاری او می‌پرداختم!" در [[روایت]] دیگری، این جمله زیبا از زبان [[مبارک]] [[حضرت]] [[سید الشهدا]]، [[ابا عبدالله الحسین]]{{ع}} [[نقل]] شده است<ref>موسوعة کلمات الأمام الحسین{{ع}}، ص۷۸۶؛ شرح احقاق الحق، ص۵۸۹.</ref>. سر این همه شور و شیدایی، آن است که آن [[موعود]] الاهی، هم چنان که خود تجسم همه [[انبیا]] و اولیای الاهی است، [[ظهور]] او نیز تجلی گاه تمامی [[خوبی‌ها]] و نیکی‌ها و تحقق بخش همه [[آرمان‌ها]] و آرزوهای دوردست [[انسان]] هاست.
:::::#'''بعد [[اعتقادی]]''': از نظر [[جایگاه]] [[اعتقادی]] نیز [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} از چنان عظمتی برخوردار است که در [[روایات]]، قرین اصول و قواعد اساسی [[دین]]، نظیر [[توحید]] و [[نبوت]] ذکر شده است. وقتی یکی از [[اصحاب امام]] [[باقر]]{{ع}} از دیانتی سؤال می‌کند که مورد پذیرش [[خداوند متعال]] باشد، [[حضرت]] بعد از ذکر [[شهادت به توحید]] و [[ایمان]] به [[نبوت]] [[پیامبر]]{{صل}} و اعتراف به وحیانی بودن [[قرآن]] و [[اقرار]] به [[ولایت]] أئمه اطهار{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|... وَ إنتِظَارُ قَائِمِنَا، فَإنَّ لَنَا دَولَهً إذَا شَاءَ اللهُ جَاءَ بِهَا"}}<ref>الکافی، ج۲، ص۲۳؛ الامالی، صدوق، ص۱۷۹؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج۱، ص۴۳۰.</ref>؛ و [[منتظر]] بودن برای [[ظهور قائم]] ما [[اهل بیت]]؛ چراکه [[خداوند]] برای ما دولتی قرار داده و هر گاه بخواهد آن را محقق خواهد نمود. در [[حدیث]] دیگری، [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: {{متن حدیث|"أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَا لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِهِ؟"}} آیا می‌خواهید شما را خبر دهم از آن چه بدون آن، [[خداوند]] هیچ عملی را از بندگانش نمی‌پذیرد؟" و در ادامه، ضمن بر شمردن دیگر اصول و مبانی [[دین]]، فرمود: {{متن حدیث|... وَ اَلاِنْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}"}}<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۰۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۴۰؛ معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج۳، ص۴۱۷.</ref> یعنی [[انتظار قائم]]{{ع}} جزو مبانی [[دین]] و شرط پذیرش [[اعمال]] در درگاه الاهی است. تأکید بر [[قرابت]] و هم ردیفی [[انتظار قائم]]{{ع}} با دیگر [[اصول اعتقادی]] [[دین اسلام]]، بیانگر [[عظمت]] و [[جایگاه]] رفیع مسأله [[انتظار]] در ساختار [[اعتقادی]] [[دین]] است. پس همان‌گونه که به [[نص]] [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا}}؛ «امروز (روز انتصاب و ابلاغ امامت امیرالمؤمنین علی{{ع}} در غدیرخم) دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم»؛ (سوره مائده، آیه ۳).</ref>، [[دین]] و [[دیانت]] منهای [[ولایت]]، ناقص و ناتمام است، [[دین]] و [[اسلام]] منهای [[انتظار مهدی]]{{ع}} نیز فاقد [[ارزش]] و [[مقبولیت]] خداوندی است.
#'''بعد [[اعتقادی]]''': از نظر [[جایگاه]] [[اعتقادی]] نیز [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} از چنان عظمتی برخوردار است که در [[روایات]]، قرین اصول و قواعد اساسی [[دین]]، نظیر [[توحید]] و [[نبوت]] ذکر شده است. وقتی یکی از [[اصحاب امام]] [[باقر]]{{ع}} از دیانتی سؤال می‌کند که مورد پذیرش [[خداوند متعال]] باشد، [[حضرت]] بعد از ذکر [[شهادت به توحید]] و [[ایمان]] به [[نبوت]] [[پیامبر]]{{صل}} و اعتراف به وحیانی بودن [[قرآن]] و [[اقرار]] به [[ولایت]] أئمه اطهار{{ع}} می‌فرماید: {{متن حدیث|... وَ إنتِظَارُ قَائِمِنَا، فَإنَّ لَنَا دَولَهً إذَا شَاءَ اللهُ جَاءَ بِهَا"}}<ref>الکافی، ج۲، ص۲۳؛ الامالی، صدوق، ص۱۷۹؛ جامع الاحادیث الشیعه، ج۱، ص۴۳۰.</ref>؛ و [[منتظر]] بودن برای [[ظهور قائم]] ما [[اهل بیت]]؛ چراکه [[خداوند]] برای ما دولتی قرار داده و هر گاه بخواهد آن را محقق خواهد نمود. در [[حدیث]] دیگری، [[ابو بصیر]] از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] می‌کند که فرمود: {{متن حدیث|"أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَا لاَ يَقْبَلُ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ اَلْعِبَادِ عَمَلاً إِلاَّ بِهِ؟"}} آیا می‌خواهید شما را خبر دهم از آن چه بدون آن، [[خداوند]] هیچ عملی را از بندگانش نمی‌پذیرد؟" و در ادامه، ضمن بر شمردن دیگر اصول و مبانی [[دین]]، فرمود: {{متن حدیث|... وَ اَلاِنْتِظَارُ لِلْقَائِمِ{{ع}}"}}<ref>الغیبة، نعمانی، ص۲۰۷؛ بحار الانوار، ج۵۲، ص۱۴۰؛ معجم احادیث الامام المهدی{{ع}}، ج۳، ص۴۱۷.</ref> یعنی [[انتظار قائم]]{{ع}} جزو مبانی [[دین]] و شرط پذیرش [[اعمال]] در درگاه الاهی است. تأکید بر [[قرابت]] و هم ردیفی [[انتظار قائم]]{{ع}} با دیگر [[اصول اعتقادی]] [[دین اسلام]]، بیانگر [[عظمت]] و [[جایگاه]] رفیع مسأله [[انتظار]] در ساختار [[اعتقادی]] [[دین]] است. پس همان‌گونه که به [[نص]] [[قرآن کریم]]<ref>{{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا}}؛ «امروز (روز انتصاب و ابلاغ امامت امیرالمؤمنین علی{{ع}} در غدیرخم) دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین شما پذیرفتم»؛ (سوره مائده، آیه ۳).</ref>، [[دین]] و [[دیانت]] منهای [[ولایت]]، ناقص و ناتمام است، [[دین]] و [[اسلام]] منهای [[انتظار مهدی]]{{ع}} نیز فاقد [[ارزش]] و [[مقبولیت]] خداوندی است.
:::::#'''بعد [[سیاسی]]'''": از بعد [[سیاسی]] نیز [[اندیشه]] [[انتظار]]، با توجه به نقش سازنده و کارآمد آن در سازماندهی و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[جامعه]]، دارای نقشی تأثیر گذار در تغییر و [[اصلاح]] [[نظام سیاسی]] است. از این نظر [[اندیشه]] [[انتظار]] به [[دلیل]] [[استحکام]] مبانی [[اعتقادی]] و نیز بنا به تقابل ذاتی آن با [[ظلم]] و نفی [[حاکمیت]] [[جور]] در هر زمان، تمامی سازوکارهای لازم را برای [[اصلاح]] و تغییر نظام‌های [[سیاسی]] [[اجتماعی]] غیر [[اسلامی]] دارا می‌باشد.
#'''بعد [[سیاسی]]'''": از بعد [[سیاسی]] نیز [[اندیشه]] [[انتظار]]، با توجه به نقش سازنده و کارآمد آن در سازماندهی و [[مدیریت]] [[سیاسی]] [[جامعه]]، دارای نقشی تأثیر گذار در تغییر و [[اصلاح]] [[نظام سیاسی]] است. از این نظر [[اندیشه]] [[انتظار]] به [[دلیل]] [[استحکام]] مبانی [[اعتقادی]] و نیز بنا به تقابل ذاتی آن با [[ظلم]] و نفی [[حاکمیت]] [[جور]] در هر زمان، تمامی سازوکارهای لازم را برای [[اصلاح]] و تغییر نظام‌های [[سیاسی]] [[اجتماعی]] غیر [[اسلامی]] دارا می‌باشد.
:::::#'''بعد انسانی''': [[بشر]] پیوسته در جریان [[زندگی]] خویش، اهداف و انتظارات گوناگونی داشته و حیات فردی و [[اجتماعی]] او به تحقق و استمرار این انتظارات وابسته است. در این میان، [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[دلیل]] [[جامعیت]] و فراگیر بودن آن، همه انتظارات [[مقدس]] انسانی را هر اندازه که بزرگ و گسترده باشند در بر داشته و پوشش می‌دهد. [[انتظار مهدی]]{{ع}} در [[حقیقت]]، [[انتظار]] تحقق همه [[خوبی‌ها]] و برآورده شدن آرمان‌های همه [[انسان]] هاست. در این [[انتظار]]، [[بشر]] [[چشم به راه]] تحقق آرمان‌هایی است که بر اساس [[فطرت]] [[پاک]] خدایی، در آرزوی آن بوده، اما هیچ‌گاه به صورت کامل به آن دست نیافته است. [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} تحقق [[آرمان]] سترگی است که هیچ جایگزینی ندارد و در طول [[تاریخ]]، [[پیامبران]] الاهی{{عم}} نوید آن را داده‌اند و [[بشر]] قرن‌ها [[منتظر]] بوده است تا شاید [[وعده]] الاهی فرا رسد و همه آرزو‌های بلند و دیرین انسانی، به بار نشیند.
#'''بعد انسانی''': [[بشر]] پیوسته در جریان [[زندگی]] خویش، اهداف و انتظارات گوناگونی داشته و حیات فردی و [[اجتماعی]] او به تحقق و استمرار این انتظارات وابسته است. در این میان، [[انتظار]] [[ظهور]] [[حضرت مهدی]]{{ع}} به [[دلیل]] [[جامعیت]] و فراگیر بودن آن، همه انتظارات [[مقدس]] انسانی را هر اندازه که بزرگ و گسترده باشند در بر داشته و پوشش می‌دهد. [[انتظار مهدی]]{{ع}} در [[حقیقت]]، [[انتظار]] تحقق همه [[خوبی‌ها]] و برآورده شدن آرمان‌های همه [[انسان]] هاست. در این [[انتظار]]، [[بشر]] [[چشم به راه]] تحقق آرمان‌هایی است که بر اساس [[فطرت]] [[پاک]] خدایی، در آرزوی آن بوده، اما هیچ‌گاه به صورت کامل به آن دست نیافته است. [[انتظار ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} تحقق [[آرمان]] سترگی است که هیچ جایگزینی ندارد و در طول [[تاریخ]]، [[پیامبران]] الاهی{{عم}} نوید آن را داده‌اند و [[بشر]] قرن‌ها [[منتظر]] بوده است تا شاید [[وعده]] الاهی فرا رسد و همه آرزو‌های بلند و دیرین انسانی، به بار نشیند.


چنین انتظاری، به همان [[میزان]] که بزرگ و [[عظیم]] است، اقتضائات و بایسته‌های بسیاری را می‌طلبد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۹.</ref>.
چنین انتظاری، به همان [[میزان]] که بزرگ و [[عظیم]] است، اقتضائات و بایسته‌های بسیاری را می‌طلبد»<ref>[[قنبر علی صمدی|صمدی، قنبر علی]]، [[آخرین منجی (کتاب)|آخرین منجی]]، ص۱۱۹.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش