پرش به محتوا

تفاوت علم غیب خدا و معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#))
خط ۸۳: خط ۸۳:
| پاسخ = آیت‌الله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقدمه کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسی‌های اسلامی]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
| پاسخ = آیت‌الله [[سید محمد علی قاضی طباطبایی]] در مقدمه کتاب ''«[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسی‌های اسلامی]»'' در این‌باره گفته‌ است:  
::::::«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان می‌‏شود:
::::::«به جهت رفع اشتباه از بعضی اذهان ساده و سطحی فرق میان علم خداوند تعالی و [[علم امام]]{{ع}} و فعلیت آن در این جا مشروحا بیان می‌‏شود:
:::::#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست.
#علم خدا قدیم و [[علم امام]]{{ع}} حادث و موهوبی از جانب خداست.
:::::#علم خدا به نحو علیت و معلولیت است و [[علم امام]]{{ع}} به نحو انکشاف است.
#علم خدا به نحو علیت و معلولیت است و [[علم امام]]{{ع}} به نحو انکشاف است.
:::::#علم خدا عین ذات اوست، [[علم امام]]{{ع}} زائد بر ذات اوست.
#علم خدا عین ذات اوست، [[علم امام]]{{ع}} زائد بر ذات اوست.
:::::#علم خدا ازلی است، [[علم امام]]{{ع}} در ازل نبود مسبوق به عدم است.
#علم خدا ازلی است، [[علم امام]]{{ع}} در ازل نبود مسبوق به عدم است.
:::::#علم خدا محتاج به توجه نیست، [[علم امام]]{{ع}} محتاج به توجه است.
#علم خدا محتاج به توجه نیست، [[علم امام]]{{ع}} محتاج به توجه است.
:::::#علم خدا لایتناهی و غیر محدود است، [[علم امام]]{{ع}} متناهی و محدود است.
#علم خدا لایتناهی و غیر محدود است، [[علم امام]]{{ع}} متناهی و محدود است.


بلی؛ نسبت به علم سایر بشر اگر از [[علم امام]]{{ع}} لایتناهی تعبیر شود مانع ندارد و ممکن است فرق‏‌های دیگری نیز وجود داشته باشد ولی پس از دقت تمامی آنها به فرق‏‌هایی که ذکر شد بر می‏‌گردد. با در نظر گرفتن آنچه از فرق میان علم خدا و امام نگارش یافت شرک و غلوی در بین تصور کردن ناشی از عدم فهم مطلب و بی علمی و از نقطه نظر به واقع نرسیدن است» <ref>[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسی‌های اسلامی]</ref>.
بلی؛ نسبت به علم سایر بشر اگر از [[علم امام]]{{ع}} لایتناهی تعبیر شود مانع ندارد و ممکن است فرق‏‌های دیگری نیز وجود داشته باشد ولی پس از دقت تمامی آنها به فرق‏‌هایی که ذکر شد بر می‏‌گردد. با در نظر گرفتن آنچه از فرق میان علم خدا و امام نگارش یافت شرک و غلوی در بین تصور کردن ناشی از عدم فهم مطلب و بی علمی و از نقطه نظر به واقع نرسیدن است» <ref>[http://ketaab.iec-md.org/barrasihaaye_eslaami/barrasihaaye_eslaami_jeld_1_tabaatabaaei_11.html بررسی‌های اسلامی]</ref>.
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:


*«[[علم غیب]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه می‌خواهد؛  یکی از منابع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} [[وحی]] و [[الهام]] است. {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}<ref>[[فرشتگان]] و [[روح]] (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند؛ سوره قدر، ۴.</ref> یعنی:  
*«[[علم غیب]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} با [[علم غیب]] خداوند بسیار تفاوت دارد؛ [[علم غیب]] [[امام]]{{ع}} بالذات نیست، بلکه از جانب خداوند داده شده است و عطای الهی نیز منبع و واسطه می‌خواهد؛  یکی از منابع [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} [[وحی]] و [[الهام]] است. {{متن قرآن|تَنَزَّلُ الْمَلائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}<ref>[[فرشتگان]] و [[روح]] (الامین) در آن، با اذن پروردگارشان برای هر کاری فرود می‌آیند؛ سوره قدر، ۴.</ref> یعنی:  
:::::# نزول [[فرشتگان|ملائکه]] همیشگی است پس معلوم می‌شود پس از [[خاتمیت]]، [[امام]]{{ع}} میزبان ملائکه و دریافت‌کننده اخبار و علوم است؛
# نزول [[فرشتگان|ملائکه]] همیشگی است پس معلوم می‌شود پس از [[خاتمیت]]، [[امام]]{{ع}} میزبان ملائکه و دریافت‌کننده اخبار و علوم است؛
:::::# این عطای علوم به اذن ربّ است؛
# این عطای علوم به اذن ربّ است؛
:::::# این عطای علوم، وسیع و گسترده است {{متن قرآن|مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}» <ref>[[علم غیب معصوم (مقاله)|علم غیب معصوم]] {{ع}}، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸.</ref>.
# این عطای علوم، وسیع و گسترده است {{متن قرآن|مِّن كُلِّ أَمْرٍ}}» <ref>[[علم غیب معصوم (مقاله)|علم غیب معصوم]] {{ع}}، [[معارف (نشریه)|ماهنامه معارف]]، شماره ۴۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:


«[[علم امام]]{{ع}} با علم الهی از چند جهت تفاوت دارد:
«[[علم امام]]{{ع}} با علم الهی از چند جهت تفاوت دارد:
:::::#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم امام]]{{ع}} اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسان‌ها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند.
#[[علم]] خدا ذاتی و [[علم امام]]{{ع}} اکتسابی است البته نه اکتسابی مثل سایر انسان‌ها بلکه اکتسابی در مقابل ذاتی خداوند.
:::::#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم امام]]{{ع}} حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش می‌یابد.
#[[علم]] خداوند قدیم است و در اندیشه دینی هیچ چیز غیر خدا قدیم نیست در حالی که [[علم امام]]{{ع}} حادث است و لحظه به لحظه هم افزایش می‌یابد.
:::::#[[علم امام]]{{ع}} مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت می‌گیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات [[امام]]{{ع}} به اموری که در آن بدا رخ می‌دهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: اگر آیه {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند؛ سوره رعد: ۳۹.</ref> نبود، تمام آنچه تا قیامت رخ خواهد داد را می‌گفتم. در حالی که علم خدا قطعا شامل این امور هم می‌شود. همچنین عقلا محال است که امام به ذات حق تعالی علم داشته باشد. پس چند دسته از علوم از گستره علم امام خارج می‌شود و علم امام به همین دلیل مقید خواهد بود»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>.
#[[علم امام]]{{ع}} مقید است در حالی که علم خداوند مطلق است. در روایات چنین آمده که خداوند دو علم دارد. علم ذاتی و مکنونی که بدا هم از آن نشأت می‌گیرد و علمی که آن را به ملائکه و حججش آموخته است. از سوی دیگر مطابق روایات [[امام]]{{ع}} به اموری که در آن بدا رخ می‌دهد علم ندارد. به عنوان نمونه [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} می‌فرمایند: اگر آیه {{متن قرآن|يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاء وَيُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْكِتَابِ}}<ref>خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند؛ سوره رعد: ۳۹.</ref> نبود، تمام آنچه تا قیامت رخ خواهد داد را می‌گفتم. در حالی که علم خدا قطعا شامل این امور هم می‌شود. همچنین عقلا محال است که امام به ذات حق تعالی علم داشته باشد. پس چند دسته از علوم از گستره علم امام خارج می‌شود و علم امام به همین دلیل مقید خواهد بود»<ref>[http://ekalam.ir/post/Neshast_ElmeEmamDarQuran%26Hadith پایگاه مطالعات کلام امامیه]</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۲: خط ۲۰۲:
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی
| پاسخ‌دهنده = سید امین موسوی
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید امین موسوی]]'''، در کتاب ''«[[ گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی (کتاب)|گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::#«علم الهی قدیم و سابق بر معلومات است، ولی علم حضوری انبیا و اولیا حادث و بعد از معلومات او است. این مطلبی است که متکلمین و فلاسفه اثبات کرده‌اند، به طوری که صاحب شرح مواقف در شرحش بر کلام "ایجی" در تقسیم علم حادث به ضروری و کسبی گفته است: تقیید علم به حدوث برای این است که علم الهی را از آن خارج کند؛ چرا که علم الهی قدیم است و به ضرورت و کسب توصیف نمی‌شود.  
#«علم الهی قدیم و سابق بر معلومات است، ولی علم حضوری انبیا و اولیا حادث و بعد از معلومات او است. این مطلبی است که متکلمین و فلاسفه اثبات کرده‌اند، به طوری که صاحب شرح مواقف در شرحش بر کلام "ایجی" در تقسیم علم حادث به ضروری و کسبی گفته است: تقیید علم به حدوث برای این است که علم الهی را از آن خارج کند؛ چرا که علم الهی قدیم است و به ضرورت و کسب توصیف نمی‌شود.  
:::::#علم الهی عین ذات و علت برای معلومات می‌باشد، اما علم بشری غیر ذاتی و عرضی و احاطه علم‌شان بر معلومات بر وجه علیت و معلولیت نیست، چون این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است و ممکن با این خصایص مشارکت ندارد<ref>علم الائمة المعصومین عند الشیعه، خلیل رزق، ص ۴۰.</ref>.
#علم الهی عین ذات و علت برای معلومات می‌باشد، اما علم بشری غیر ذاتی و عرضی و احاطه علم‌شان بر معلومات بر وجه علیت و معلولیت نیست، چون این معنی از خصایص ذات واجب الوجود است و ممکن با این خصایص مشارکت ندارد<ref>علم الائمة المعصومین عند الشیعه، خلیل رزق، ص ۴۰.</ref>.


'''نتیجه:''' علم حضوریِ بشری به معنای انکشاف است، یعنی در نزدش به طور فعلی متجلی و منکشف است که در طول علم و اراده الهی است و این یک موهبت و عطیّه الهی است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۹۰.]</ref>.
'''نتیجه:''' علم حضوریِ بشری به معنای انکشاف است، یعنی در نزدش به طور فعلی متجلی و منکشف است که در طول علم و اراده الهی است و این یک موهبت و عطیّه الهی است»<ref>[http://fa.imamatpedia.com/wiki/گستره_علم_غیب_از_دیدگاه_ادیان_ابراهیمی_(کتاب)#.D8.AF.D8.B1.D8.A8.D8.A7.D8.B1.D9.87.D9.94_.D9.BE.D8.AF.DB.8C.D8.AF.D8.A2.D9.88.D8.B1.D9.86.D8.AF.D9.87 گستره علم غیب از دیدگاه ادیان ابراهیمی؛ ص: ۱۹۰.]</ref>.
خط ۲۱۴: خط ۲۱۴:


«فرق‌های علم خداوند و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:  
«فرق‌های علم خداوند و [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}}:  
:::::#علم خدا از خودش است و موهوبی نیست و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} موهوبی و از جانب خداوند است.
#علم خدا از خودش است و موهوبی نیست و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} موهوبی و از جانب خداوند است.
:::::#علم خدا عین ذات است علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} زائد بر ذات است.
#علم خدا عین ذات است علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} زائد بر ذات است.
:::::#علم خداوند ازلی است علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} در ازل نبوده و مسبوق به عدم است.
#علم خداوند ازلی است علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} در ازل نبوده و مسبوق به عدم است.
:::::#علم خدا متحاج به توجه نیست علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} علیهم محتاج به توجه است.
#علم خدا متحاج به توجه نیست علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} علیهم محتاج به توجه است.
:::::#علم خداوند نامحدود است و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} محدود است»<ref> علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۱۰.</ref>.
#علم خداوند نامحدود است و علم [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} محدود است»<ref> علم پیامبر و ائمه به غیب (پایان‌نامه)|علم پیامبر و ائمه به غیب]]، ص۱۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۳۹: خط ۲۳۹:
«[[ائمه]]{{عم}} مظهر اسماء و صفاتند. اگر علم را از صفات ذاتی خداوند بدانیم و پروردگار را عالم مطلق به همه هستی بپذیریم، چه تفاوتی بین علم خداوند و علم [[ائمه]]{{عم}}وجود دارد؟
«[[ائمه]]{{عم}} مظهر اسماء و صفاتند. اگر علم را از صفات ذاتی خداوند بدانیم و پروردگار را عالم مطلق به همه هستی بپذیریم، چه تفاوتی بین علم خداوند و علم [[ائمه]]{{عم}}وجود دارد؟
::::::گفتنی است که:
::::::گفتنی است که:
:::::#علم خداوند مطلق است؛ یعنی اکتسابی نیست و محدود نمی‌شود.
#علم خداوند مطلق است؛ یعنی اکتسابی نیست و محدود نمی‌شود.
:::::#این علم از جنس دانش بشری نیست، بلکه مخصوص آن فرمانفروای بی‌رقیب و بی‌بدیل، پروردگار متعال است.
#این علم از جنس دانش بشری نیست، بلکه مخصوص آن فرمانفروای بی‌رقیب و بی‌بدیل، پروردگار متعال است.
:::::#این علم دایمی و بلاشرط است. یعنی عاملی و حاجبی نمی‌تواند این علم گسترده را محدود کند.
#این علم دایمی و بلاشرط است. یعنی عاملی و حاجبی نمی‌تواند این علم گسترده را محدود کند.


اما علم [[ائمه]]{{عم}} به رغم گستردگی و ویژگی:
اما علم [[ائمه]]{{عم}} به رغم گستردگی و ویژگی:
:::::#تماماً از ناحیه خداست.  
#تماماً از ناحیه خداست.  
:::::#گستره علم آنها در چارچوب اصول و ضوابط خاص است.
#گستره علم آنها در چارچوب اصول و ضوابط خاص است.
:::::#دایمی و همیشگی نیست.
#دایمی و همیشگی نیست.


در مورد سوم در کتاب، شر یف کافی آمده است از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدند آیا [[امام]] دارای [[علم غیب]] است؟ [[امام]] در پاسخ فرمودند:  خیر؛ اما [[امام]] هرگاه بخواهد برچیزی آگاهی یابد خداوند او را به آن آگاه می‌کند<ref>{{عربی|"وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ‏ اللَّهُ‏ ذَلِكَ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. بدیهی است این موضوع با بیان {{عربی|"سَلُونِي‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِي‏"}} سازگار است. زیرا اگر از [[امام علی|امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و یا هر یک از [[ائمه]]{{عم}} چیزی پرسیده می‌شد، اگر جواب نزدشان بود، بلافاصله پاسخ می‌دادند و گرنه با یک لحظه مکث، پاسخ دقیق را مطرح می‌کردند»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۷۱.</ref>.
در مورد سوم در کتاب، شر یف کافی آمده است از [[امام صادق]]{{ع}} پرسیدند آیا [[امام]] دارای [[علم غیب]] است؟ [[امام]] در پاسخ فرمودند:  خیر؛ اما [[امام]] هرگاه بخواهد برچیزی آگاهی یابد خداوند او را به آن آگاه می‌کند<ref>{{عربی|"وَ لَكِنْ إِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْلَمَ الشَّيْ‏ءَ أَعْلَمَهُ‏ اللَّهُ‏ ذَلِكَ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، ص۲۵۷.</ref>. بدیهی است این موضوع با بیان {{عربی|"سَلُونِي‏ قَبْلَ‏ أَنْ‏ تَفْقِدُونِي‏"}} سازگار است. زیرا اگر از [[امام علی|امام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب]]{{ع}} و یا هر یک از [[ائمه]]{{عم}} چیزی پرسیده می‌شد، اگر جواب نزدشان بود، بلافاصله پاسخ می‌دادند و گرنه با یک لحظه مکث، پاسخ دقیق را مطرح می‌کردند»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۷۱.</ref>.
خط ۲۶۵: خط ۲۶۵:


در هر کدام از موارد فوق که در آیات و روایات رد آن موجود است، مشاهده می‌کنیم که علم مطلقا در اختیار خداست؛ این فقط و فقط خداست که تصمیم می‌گیرد که:
در هر کدام از موارد فوق که در آیات و روایات رد آن موجود است، مشاهده می‌کنیم که علم مطلقا در اختیار خداست؛ این فقط و فقط خداست که تصمیم می‌گیرد که:
:::::#از وقوع فعل دیگران هم مطلع شوند.  
#از وقوع فعل دیگران هم مطلع شوند.  
:::::#چه کسانی مطلع شوند.
#چه کسانی مطلع شوند.
:::::#تا چه اندازه از ماجرا با اطلاع گردند.
#تا چه اندازه از ماجرا با اطلاع گردند.


این البته علم به فعل افراد است. حال آن که علوم دیگر غیر از اطلاع از پنهانی‌های دیگران در اختیار [[ائمه]]{{عم}} است. ناگفته نماند که در مورد همه علوم هم مطلقیت متعلق به خداست، ولی اگر [[ائمه]]{{عم}} بخواهند در اختیارشان قرار می‌گیرد»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۱۸۱.</ref>.
این البته علم به فعل افراد است. حال آن که علوم دیگر غیر از اطلاع از پنهانی‌های دیگران در اختیار [[ائمه]]{{عم}} است. ناگفته نماند که در مورد همه علوم هم مطلقیت متعلق به خداست، ولی اگر [[ائمه]]{{عم}} بخواهند در اختیارشان قرار می‌گیرد»<ref>[[رضوان معارف (کتاب)|رضوان معارف]]، ص۱۸۱.</ref>.
خط ۲۷۸: خط ۲۷۸:


«آگاهی و علم به غیب داشتن [[ائمه]]{{عم}} بر دو گونه تصور می‌شود:
«آگاهی و علم به غیب داشتن [[ائمه]]{{عم}} بر دو گونه تصور می‌شود:
:::::#بدون تعلیم الهی آگاه باشند
#بدون تعلیم الهی آگاه باشند
:::::#خداوند آگاه به [[امامان]]{{عم}} تعلیم کرده باشد توسط [[پیامبر|پیامبر گرامی]]{{صل}} یا از راه دیگر به آنان تعلیم کرده باشد.
#خداوند آگاه به [[امامان]]{{عم}} تعلیم کرده باشد توسط [[پیامبر|پیامبر گرامی]]{{صل}} یا از راه دیگر به آنان تعلیم کرده باشد.


دانشمندان شیعه همگی تصریح کرده‌اند که آگاهی [[امامان]]{{عم}} از غیب ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست.
دانشمندان شیعه همگی تصریح کرده‌اند که آگاهی [[امامان]]{{عم}} از غیب ذاتی و بدون تعلیم الهی نیست.


'''الف) تفاوت از دیدگاه متفکران مسلمان؛''' اقوال دانشمندان شیعه درباره تصریح این که [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} ذاتی نیست":
'''الف) تفاوت از دیدگاه متفکران مسلمان؛''' اقوال دانشمندان شیعه درباره تصریح این که [[علم غیب]] [[ائمه]]{{عم}} ذاتی نیست":
:::::#[[علی طبرسی]] در تفسیرش "مجمع البیان": من یک نفر از علماء شیعه سراغ ندارم که به جز خدای تعالی کسی را عالم به غیب ذاتی بداند زیرا [[علم غیب]] مخصوص آن خدایی است که به علم ذاتی همه معلومات را می‌داند و این صفات قدیم خدای سبحان است که عالم به ذات است هیچ یک از خلق او در این علم با وی شریک نیست و کسی که چنین عقیده‌ای داشته باشد از ملت اسلام خارج است اما آن چه از اخبار غیبه از شیعه و سنی از [[امام علی|امیر المومنین]]{{ع}}  نقل کرده‌اند... "در این جا [[شیخ طبرسی]] از [[ائمه]]{{عم}} که احادیث که در آن ذکر غیب است ذکر فرمودند" همگی خبرهایی است از [[پیامبر]]{{صل}} به آنها رسیده است و [[پیامبر]]{{صل}} را نیز خداوند متعال بر آن مطلع ساخته است.  
#[[علی طبرسی]] در تفسیرش "مجمع البیان": من یک نفر از علماء شیعه سراغ ندارم که به جز خدای تعالی کسی را عالم به غیب ذاتی بداند زیرا [[علم غیب]] مخصوص آن خدایی است که به علم ذاتی همه معلومات را می‌داند و این صفات قدیم خدای سبحان است که عالم به ذات است هیچ یک از خلق او در این علم با وی شریک نیست و کسی که چنین عقیده‌ای داشته باشد از ملت اسلام خارج است اما آن چه از اخبار غیبه از شیعه و سنی از [[امام علی|امیر المومنین]]{{ع}}  نقل کرده‌اند... "در این جا [[شیخ طبرسی]] از [[ائمه]]{{عم}} که احادیث که در آن ذکر غیب است ذکر فرمودند" همگی خبرهایی است از [[پیامبر]]{{صل}} به آنها رسیده است و [[پیامبر]]{{صل}} را نیز خداوند متعال بر آن مطلع ساخته است.  
:::::#[[بهاء الدین شریف لاهیجی]] در تفسیر خودش: علم آن چه غایب است در آسمان‌ها و زمین یعنی علم به امور غائبه که مستفاد از غیر نشود مخصوص جناب الهی است و اما اخبار [[ائمه]]{{عم}} به امور مخفی و غیبی آن علمی‌است که از [[پیامبر|حضرت رسالت]]{{صل}} پناه که منبع [[وحی]] است استفاده کرده‌اند.  
#[[بهاء الدین شریف لاهیجی]] در تفسیر خودش: علم آن چه غایب است در آسمان‌ها و زمین یعنی علم به امور غائبه که مستفاد از غیر نشود مخصوص جناب الهی است و اما اخبار [[ائمه]]{{عم}} به امور مخفی و غیبی آن علمی‌است که از [[پیامبر|حضرت رسالت]]{{صل}} پناه که منبع [[وحی]] است استفاده کرده‌اند.  
:::::#[[مکارم شیرازی]] در تفسیر نمونه: آگاهی در اسرار گذشته و آینده مخصوص خداوند است، آیات مختلف قرآن نیز بر این حقیقت گواهی او در این صفت تنها است و هیچ کس شبیه و مانند او نیست. و اگر می‌بینید در پاره‌ای از آیات قرآن بخشی از [[علم غیب]] به پیامبران نسبت داده شده و یا در آیات و روایات فراوانی درباره [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} می‌خوانیم که آنها آگاهی از حوادث آینده و از اسرار نهان خبر می‌دادند باید دانست که آن هم به تعلیم الهی است.  
#[[مکارم شیرازی]] در تفسیر نمونه: آگاهی در اسرار گذشته و آینده مخصوص خداوند است، آیات مختلف قرآن نیز بر این حقیقت گواهی او در این صفت تنها است و هیچ کس شبیه و مانند او نیست. و اگر می‌بینید در پاره‌ای از آیات قرآن بخشی از [[علم غیب]] به پیامبران نسبت داده شده و یا در آیات و روایات فراوانی درباره [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} می‌خوانیم که آنها آگاهی از حوادث آینده و از اسرار نهان خبر می‌دادند باید دانست که آن هم به تعلیم الهی است.  
:::::#[[علامه امینی]] در کتاب غدیر: انبیا و اولیا همه به نص قرآنی غیب را می‌داند و برای هر یکی سهم مخصوص است علم آنها عارضی است ذاتی نیست و حادث است.
#[[علامه امینی]] در کتاب غدیر: انبیا و اولیا همه به نص قرآنی غیب را می‌داند و برای هر یکی سهم مخصوص است علم آنها عارضی است ذاتی نیست و حادث است.
:::::#یکی از علما [[اهل سنت]] [[ابن ابی الحدید معتزلی]] در شرح [[نهج البلاغه]] می‌نویسد: ما انکار نمی‌کنیم در بین مردم افرادی باشند که از غیب خبر دهند ولی این هم منسوب به خداوند می‌شود که او را قادر ساخته است اما اگر خبر غیب دهند مدعی [[نبوت]] نباشند باید بررسی کنیم که مخبر کیست اگر او صالح و متقی از صالحین و متقین باشد باور می‌کنیم که این اخبار کرامت است که خداوند ظاهر کرده است تا از دیگران او را جدا و ممیز کند مانند این که در حق [[امام علی|علی]]{{ع}} همین طور است.
#یکی از علما [[اهل سنت]] [[ابن ابی الحدید معتزلی]] در شرح [[نهج البلاغه]] می‌نویسد: ما انکار نمی‌کنیم در بین مردم افرادی باشند که از غیب خبر دهند ولی این هم منسوب به خداوند می‌شود که او را قادر ساخته است اما اگر خبر غیب دهند مدعی [[نبوت]] نباشند باید بررسی کنیم که مخبر کیست اگر او صالح و متقی از صالحین و متقین باشد باور می‌کنیم که این اخبار کرامت است که خداوند ظاهر کرده است تا از دیگران او را جدا و ممیز کند مانند این که در حق [[امام علی|علی]]{{ع}} همین طور است.


پس کسی که به پیروان مکتب [[اهل بیت]] تهمتی می‌زنند که [[امامان]]{{عم}} یا پیروان آنان در صفت قدیم علم خداوند [[امامان]]{{عم}} خود را شریک می‌دانند به سبب عناد این کار را کرده‌اند یا درک صحیح از مطالب اسلام و قرآن ندارند.
پس کسی که به پیروان مکتب [[اهل بیت]] تهمتی می‌زنند که [[امامان]]{{عم}} یا پیروان آنان در صفت قدیم علم خداوند [[امامان]]{{عم}} خود را شریک می‌دانند به سبب عناد این کار را کرده‌اند یا درک صحیح از مطالب اسلام و قرآن ندارند.
خط ۳۱۴: خط ۳۱۴:


«احمد رضا قادری بریلوی در این باره می‌گوید:
«احمد رضا قادری بریلوی در این باره می‌گوید:
:::::#[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|اینکه علم خدا ذاتی و علم خلق دادنی است]].
#[[علم غیب ذاتی چیست؟ (پرسش)|اینکه علم خدا ذاتی و علم خلق دادنی است]].
:::::#علم خدا واجب لذاته و علم خلق ممکن لذاته است.
#علم خدا واجب لذاته و علم خلق ممکن لذاته است.
:::::#علم خدا ازلی سرمدی و قدیم حقیقی و علم مخلوق حادث است؛ زیرا تمام مخلوقات حادث می‌باشند، و صفت بر موصوفش مقدم نمی‌گردد.
#علم خدا ازلی سرمدی و قدیم حقیقی و علم مخلوق حادث است؛ زیرا تمام مخلوقات حادث می‌باشند، و صفت بر موصوفش مقدم نمی‌گردد.
:::::#علم خدا غیر مخلوق و علم خلق مخلوق است.
#علم خدا غیر مخلوق و علم خلق مخلوق است.
:::::#علم خدا غیر مقدور و علم خلق مقدور و مغلوب می‌باشد.
#علم خدا غیر مقدور و علم خلق مقدور و مغلوب می‌باشد.
:::::#علم خدا واجب البقاء و علم خلق جایز الفناست.
#علم خدا واجب البقاء و علم خلق جایز الفناست.
:::::#در علم خدا تغییر ممتنع است ولی در علم خلق تبدّل ممکن می‌باشد»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۶۷تا۷۲.</ref>.
#در علم خدا تغییر ممتنع است ولی در علم خلق تبدّل ممکن می‌باشد»<ref>[[علم و سلطه غیبی اولیا (کتاب)|علم و سلطه غیبی اولیا]]، ص۶۷تا۷۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۳۵: خط ۳۳۵:
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری
| پاسخ‌دهنده = منصف علی مطهری
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[منصف علی مطهری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
:::::#علم خداوند از خودش است و موهوبی نیست و علم امام موهوبی و از جانب خداوند است.
#علم خداوند از خودش است و موهوبی نیست و علم امام موهوبی و از جانب خداوند است.
:::::#علم خداوند به نحو علیت و معلولیت است و  [[علم امام]] به نحو انکشاف است.
#علم خداوند به نحو علیت و معلولیت است و  [[علم امام]] به نحو انکشاف است.
:::::#علم خداوند عین ذات است و [[علم امام]] زائد بر ذات است.
#علم خداوند عین ذات است و [[علم امام]] زائد بر ذات است.
:::::#علم خداوند ازلی است و [[علم امام]] ازلی نبوده و مسبوق به عدم است.
#علم خداوند ازلی است و [[علم امام]] ازلی نبوده و مسبوق به عدم است.
:::::#علم خدا محتاج به توجه نیست [[علم امام]] محتاج به توجه است.
#علم خدا محتاج به توجه نیست [[علم امام]] محتاج به توجه است.
:::::#علم خداوند نامحدود است و [[علم امام]] محدود است»<ref>[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۵.</ref>.
#علم خداوند نامحدود است و [[علم امام]] محدود است»<ref>[[علم ائمه از نظر عقل و نقل (پایان‌نامه)|علم ائمه از نظر عقل و نقل]]، ص۱۰۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۵۱: خط ۳۵۱:


و لذا [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرمایند من مردگان را به اذن خدا زنده می‌كنم و كور مادر زاد را شفا می‌بخشم اما تمام اینها با اذن واجازه خداوند است. واگر [[اهل بیت]]{{عم}} در روز قیامت شفاعت می‌نمایند، بدون اذن الهی صورت نخواهد گرفت. برخی گمان برده‌اند كه اشتراك معصوم با خداوند در داشتن [[علم غیب]] موجب غلو در حق معصوم و زمینه‌ساز نوعی شرك می‌شود، در پاسخ می‌توان گفت: اثبات مراحل پائینی برخی صفات الهی برای مخلوقات مایه هیچ گونه شرك و غلو نیست انسان‌ها به قدر وسعت وجودی خود واجد صفات كمالی رحمت، علم، قدرت و.... هستند و این امر هیچ‌گونه شرك را برنمی‌انگیزد، چون تفاوت میان این داشتن و داشتن الهی، اصولاً قابل مقایسه نیست، همین طور علم غیب معصوم با علم غیب الهی، فرق دارد. مهم‌ترین فرق‌های آن از قرار ذیل است:
و لذا [[حضرت عیسی]]{{ع}} می‌فرمایند من مردگان را به اذن خدا زنده می‌كنم و كور مادر زاد را شفا می‌بخشم اما تمام اینها با اذن واجازه خداوند است. واگر [[اهل بیت]]{{عم}} در روز قیامت شفاعت می‌نمایند، بدون اذن الهی صورت نخواهد گرفت. برخی گمان برده‌اند كه اشتراك معصوم با خداوند در داشتن [[علم غیب]] موجب غلو در حق معصوم و زمینه‌ساز نوعی شرك می‌شود، در پاسخ می‌توان گفت: اثبات مراحل پائینی برخی صفات الهی برای مخلوقات مایه هیچ گونه شرك و غلو نیست انسان‌ها به قدر وسعت وجودی خود واجد صفات كمالی رحمت، علم، قدرت و.... هستند و این امر هیچ‌گونه شرك را برنمی‌انگیزد، چون تفاوت میان این داشتن و داشتن الهی، اصولاً قابل مقایسه نیست، همین طور علم غیب معصوم با علم غیب الهی، فرق دارد. مهم‌ترین فرق‌های آن از قرار ذیل است:
:::::#[[علم غیب]] خداوند بالذات است؛ یعنی خارج از ذات نیست. اما [[علم غیب]] [[امامان]] و [[انبیاء]]{{عم}} بالغیر و مأذون از جانب خداوند است، لذا قرآن مجید به صراحت علم غیب بالذات و مستقل را از غیر خدا نفی می‌كند.
#[[علم غیب]] خداوند بالذات است؛ یعنی خارج از ذات نیست. اما [[علم غیب]] [[امامان]] و [[انبیاء]]{{عم}} بالغیر و مأذون از جانب خداوند است، لذا قرآن مجید به صراحت علم غیب بالذات و مستقل را از غیر خدا نفی می‌كند.
:::::#[[علم غیب]] الهی، قدیم و سابق بر همه مخلوقات و معلومات است، ولی علم غیبی [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} در ظرف وجودی خود آنان شكل گرفته و حادث است.
#[[علم غیب]] الهی، قدیم و سابق بر همه مخلوقات و معلومات است، ولی علم غیبی [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} در ظرف وجودی خود آنان شكل گرفته و حادث است.
:::::#[[علم غیب]] الهی عین ذات او است، ولی علم غیبی [[انبیاء]] و [[ائمه]]{{عم}} زاید بر ذات آنان است.  
#[[علم غیب]] الهی عین ذات او است، ولی علم غیبی [[انبیاء]] و [[ائمه]]{{عم}} زاید بر ذات آنان است.  
:::::#[[علم غیب]] الهی مانند اصل علم الهی منشأ پیدایش اشیاء است (علم عنایی) در مقام فاعلیت است، اما [[علم غیب]] [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} چنین نیست.   
#[[علم غیب]] الهی مانند اصل علم الهی منشأ پیدایش اشیاء است (علم عنایی) در مقام فاعلیت است، اما [[علم غیب]] [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} چنین نیست.   
:::::#اصولاً برای خداوند غیب و شهادتی مطرح نیست، بلكه همه هستی درمحضر اوست و در مقایسه با مخلوقات، علم غیبی برای خداوند متصور است، در حالی كه برای [[معصومان]]{{عم}} به واقع غیب و شهادت مطرح است. بنابراین احدی در علم غیب، شریك خداوند نخواهد بود.
#اصولاً برای خداوند غیب و شهادتی مطرح نیست، بلكه همه هستی درمحضر اوست و در مقایسه با مخلوقات، علم غیبی برای خداوند متصور است، در حالی كه برای [[معصومان]]{{عم}} به واقع غیب و شهادت مطرح است. بنابراین احدی در علم غیب، شریك خداوند نخواهد بود.
:::::#[[علم غیب]] خداوند كه عین ذات اوست، همچون ذات او بی‌نهایت و نامحدود است، هیچ استثناء و قیدی ندارد، ‌اما [[علم غیب]] [[معصومان]]{{عم}} زاید بر ذات و همچون ذات آنان محدود است به آن حد و مقداری كه خداوند خواسته باشد.  « وَلا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ »  لذا شبهه فوق ناشی از برداشت نادرست از برخی آیات و نیز عدم توجه به آیات دیگر است.
#[[علم غیب]] خداوند كه عین ذات اوست، همچون ذات او بی‌نهایت و نامحدود است، هیچ استثناء و قیدی ندارد، ‌اما [[علم غیب]] [[معصومان]]{{عم}} زاید بر ذات و همچون ذات آنان محدود است به آن حد و مقداری كه خداوند خواسته باشد.  « وَلا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلا بِمَا شَاءَ »  لذا شبهه فوق ناشی از برداشت نادرست از برخی آیات و نیز عدم توجه به آیات دیگر است.


وجود این فرق‌های اساسی میان [[علم غیب]] الهی با [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، زمینه هر گونه غلو و شرك را بر طرف می‌سازد، چنانكه در علم عقاید مسلّم است كه داشتن وجود و اوصاف و برخی مقامات كه به اذن الهی، مستند به خالقیت الهی و در طول قدرت الهی باشد هیچ‌گونه شرك و غلوی محسوب نمی‌شود و مرز میان شرك و توحید همین جاست كه اثبات هر گونه وجود یا صفت یا مقامی در برابر خداوند و در عرض صفات الهی شرك است»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص۲۱۴.</ref>.
وجود این فرق‌های اساسی میان [[علم غیب]] الهی با [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}}، زمینه هر گونه غلو و شرك را بر طرف می‌سازد، چنانكه در علم عقاید مسلّم است كه داشتن وجود و اوصاف و برخی مقامات كه به اذن الهی، مستند به خالقیت الهی و در طول قدرت الهی باشد هیچ‌گونه شرك و غلوی محسوب نمی‌شود و مرز میان شرك و توحید همین جاست كه اثبات هر گونه وجود یا صفت یا مقامی در برابر خداوند و در عرض صفات الهی شرك است»<ref>[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]، ص۲۱۴.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش