غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۷:۵۲
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
::::::'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 المیزان]»'' در این باره گفته است: | ::::::'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 المیزان]»'' در این باره گفته است: | ||
::::::«خزینههای [[غیب]] خدا مشتمل بر دو نوع از غیب است: | ::::::«خزینههای [[غیب]] خدا مشتمل بر دو نوع از غیب است: | ||
# یکی غیبهایی که پا به عرصه [[شهود]] هم گذاشتهاند؛ | |||
# و دیگری غیبهایی که از مرحله [[شهادت]] خارج اند و ما آنها را "[[غیب مطلق]]" مینامیم. | |||
البته آن غیبهایی هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازهای که به خود گرفتهاند، باز به [[غیب مطلق]] برمیگردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها [[شهود]] میگوییم با حفظ حد و قدری است که دارند، و میتوانند متعلق [[علم]] ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه [[غیب]] خواهند بود»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 ترجمه تفسير الميزان، ج۷، ص۱۷۹].</ref>. | البته آن غیبهایی هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازهای که به خود گرفتهاند، باز به [[غیب مطلق]] برمیگردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها [[شهود]] میگوییم با حفظ حد و قدری است که دارند، و میتوانند متعلق [[علم]] ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه [[غیب]] خواهند بود»<ref>[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 ترجمه تفسير الميزان، ج۷، ص۱۷۹].</ref>. | ||
خط ۸۰: | خط ۸۰: | ||
«مفاتیح [[غیب]] را ثمره تجلی ذات برای ذات دانستهاند؛{{عربی|« کونه وجوداً و نوراً و حضوراً و شهوداً »}}<ref>شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۲۴۷.</ref>. به تعبیر دیگر، علم ذاتی حق تعالی و مقام احدیت و تعین اول، مبدأ همه کثرات است، چون این علم است که مقتضی اموری است که عبارت است از: | «مفاتیح [[غیب]] را ثمره تجلی ذات برای ذات دانستهاند؛{{عربی|« کونه وجوداً و نوراً و حضوراً و شهوداً »}}<ref>شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۲۴۷.</ref>. به تعبیر دیگر، علم ذاتی حق تعالی و مقام احدیت و تعین اول، مبدأ همه کثرات است، چون این علم است که مقتضی اموری است که عبارت است از: | ||
#تجلی حق لذاته، توجه به کنه غیب هویّت وجود و به تعبیر دیگر، مقتضی ظهور است. | |||
#وجدان کمالات ذات یا وجود ذات. | |||
#اظهار کمالات. | |||
#مشاهده کمالات ظهور یافته در کثرات. | |||
با توجه به این تجلی علمی ذات برای ذات و لوازم و نتایج آن، مفاتیح غیب را علم، وجود، نور و شهود دانستهاند. "علم همان ظهور و عدم غیبت ذات نسبت به ذات است و وجود، وجدان و دارایی ذات نسبت به جمع حقایق مندمجه در آن است و نور، اظهار ذات نسبت به حق مندمجه در آن است و شهود، حضور ذات نسبت به آن حقایق و مشاهده آن حقایق نسبت به ذات میباشد"<ref>تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، ص۴۲۸.</ref>. | با توجه به این تجلی علمی ذات برای ذات و لوازم و نتایج آن، مفاتیح غیب را علم، وجود، نور و شهود دانستهاند. "علم همان ظهور و عدم غیبت ذات نسبت به ذات است و وجود، وجدان و دارایی ذات نسبت به جمع حقایق مندمجه در آن است و نور، اظهار ذات نسبت به حق مندمجه در آن است و شهود، حضور ذات نسبت به آن حقایق و مشاهده آن حقایق نسبت به ذات میباشد"<ref>تحریر تمهید القواعد، عبدالله جوادی آملی، ص۴۲۸.</ref>. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
'''نکاتی درباره مفاتیح [[غیب]]''': | '''نکاتی درباره مفاتیح [[غیب]]''': | ||
#{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۵۹ سوره انعام چگونه علم غیب غیر از خدا ثابت میشود؟ (پرسش)|وَعِندَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لاَ يَعْلَمُهَا إِلاَّ هُوَ]] }} <ref> و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ هیچ کس جز او آنها را نمیداند؛ سوره انعام، آیه:۵۹.</ref>، زیرا عالم الغیب اوست و غیب را بر کسی آشکار نمیسازد مگر کسی که مورد تجلی ذاتی حق تعالی قرار گرفته باشد؛ {{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۲۶ و ۲۷ سوره جن غیر از خدا چه کسی از غیب خبر دارد؟ (پرسش)|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلاَّ مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ]]}}<ref>او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند. جز فرستادهای را که بپسندد؛ سوره جن، آیه:۲۶ - ۲۷.</ref>. | |||
#مفاتیح غیب داخل در اسم اول و باطن است، چنانکه مفاتیح شهادت داخل در اسم آخر و ظاهر است. منظور از شهادت و اسماء مربوط به شهادت مطلق، عالم حس و ظاهر مطلق است و گاهی اعم از عالم شهادت مطلق است، چون عوالم عقول نسبت به حضرت علمیه شهادتند و نسبت به عالم محسوس که شهادت مطلق است، غیباند <ref>شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref>. | |||
#اعیان ثابته، ظهور اسمای الهیاند، چنانکه اسمای الهی باطن اعیان ثابتهاند. به همین خاطر، مفاتیح غیب مبدأ ظهور اسمایی است و ظهور اسمایی، مبدأ ظهور اعیان ثابته است. | |||
#نکتهای که از گذشته باید یادآوری کنیم این است که اسمای افعال بر چند دسته است: '''الف.''' اسمایی که حکومت ازلی و ابدی دارند و دوره حکومت و سلطنت و ظهور و تجلیشان پایانی ندارد، چنانکه آغازی نداشته است و پیوسته در تجلی بوده و هستند و خواهند بود. مانند اسمایی که بر ارواح مقدسه و نفوس ملکیه و نیز اسمایی که حاکم بر آنچه که محکوم به زمان نیست، هستند، مانند مبدعات که خارج از افق زمانند. '''ب.''' اسمایی که حکومت آنها ازلی نیست، ولی ابدی است. مانند اسمایی که دور حکومتشان آخرت است. از آنجا که آخرت پایانناپذیر است و اهل آن مخلّدند، اسمای حاکم بر آن ابدیاند ولی ازلی نیستند، زیرا آغاز دور آخرت، پایان دور دنیاست. '''ج.''' اسمایی که نه ازلیاند و نه ابدی. مانند اسمای حاکم بر موجودات زمانی و اسمای حاکم بر نشئه دنیا. چنین اسمایی منقطع الاول و الآخر هستند. این اسماء منقطع، پس از پایان دوره حکومت و ظهورشان، یا بهطور کلی به غیب مطلق میپیوندند و یا تحت سیطره اسم حاکم دیگری که سیطره آنها تامتر و گستردهتر است، قرار میگیرند<ref>شرح مقدمه قیصری، سید جلالالدین آشتیانی، ص۱۵.</ref>»<ref>[http://www.tahour.net/content/view/167/31/ آشنایی با عرفان اسلامی، ص ۸۳ و ۸۴]</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | | پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
::::::«دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد: | ::::::«دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد: | ||
# بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارجاند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمیگردد</ref>.(...) | |||
# اموری است که برای بعضی از انسانها امور غیبی و برای بعضی دیگر غیر غیبی و آشکار به حساب میآیند که مناسب است این نوع غیب را "[[غیب اضافی]]" نام کنیم»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢٤.</ref>. | |||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش |