بحث:غیب مطلق چیست و مصداقهای آن کداماند؟ (پرسش)
پاسخ جامع
چیستی غیب مطلق
- غیب به معنای استتار و پنهان بودن چیزی از چشم است و بر هر چیزی که از حواس و علم انسان پوشیده باشد، به کار میرود.[۱]
- خزینههای غیب خداوند بر دو قسم است: غیب هایی که پا به عرصۀ شهود گذاشتهاند و غیب هایی که از مرحلۀ شهادت خارجاند و به غیب مطلق معروف شده اند.[۲] غیب مطلق یعنی حقیقت و واقعیت ناشناخته ایی[۳] که احاطه و اطلاع بر تمام ابعاد وجودی آن برای هیچ کس،[۴] در هیچ زمان[۵] و شرایطی[۶] امکان پذیر نیست.[۷] در مقابل غیب مطلق غیب اضافی و نسبی[۸] قرار دارد و آن اموری است که برای بعضی از انسانها غیب و برای بعضی دیگر آشکار به حساب میآیند.[۹] البته غیب هایی که به مرحلۀ شهود وارد شدهاند هم در اصل به غیب مطلق بازگشت میکنند.[۱۰]
بالاترین مصداق غیب مطلق
- از بزرگترین مصادیق غیب مطلق، ذات خداوند متعال است[۱۱] که نه با علم حصولی(علم آموختنی) قابل درک است و نه با علم حضوری[۱۲] (علم از طریق حضور شیء در نزد انسان)؛[۱۳] نه با حواس: ﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ﴾[۱۴] و نه با قلب و فکر:[۱۵] ««یَا مَنْ لَا تَحْوِیهِ الْفِکَرُ»»[۱۶] و نه با چیز دیگری.[۱۷]
غیب العیوب بودن خداوند
- برای هیچ بشری امکان احاطه به ذات پروردگار نیست، زیرا مُقوّم اساسی آگاهی، احاطه عالم بر معلوم است، و در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات خداوند نیست تا بتواند بر او آگاهی پیدا کند،[۱۸] لذا او را "غیب الغیوب" مینامند.[۱۹] و به همین دلیل رسول اکرم(ص) میفرمایند: «تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم»[۲۰] و امام سجاد(ع) میفرمایند: «واژهها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزشهایت، از ناتوانی به گمراهی میروند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم میگسلد».[۲۱]
آشکار بودن خداوند برای خودش
- البته باید دانست خداوند برای خودش مشهود است،[۲۲] زیرا غیب مطلق به معنای آنکه برای خودش هم روشن نباشد وجود ندارد، و آن معدوم محض است،[۲۳] چرا که عین عدم است، یعنی خودی ندارد تا چیزی برای او معلوم باشد.[۲۴]
مصادیق دیگر غیب مطلق
- در مورد سایر مصادیق غیب مطلق دو نطریه وجود دارد برخی قایلند طبق روایات قیامت غیب مطلق محسوب میشود[۲۵] و نیز عالم فرشتگان و عالم ماوراء الطبیعه؛[۲۶] اما نظر برخی دیگر این است که چون قیامت و فرشتگان مشهود برخی از انسان هاست لذا جزء غیبهای نسبی شمرده میشوند.[۲۷]
پاسخ تفصیلی
چیستی غیب مطلق
- غیب به معنای استتار و پنهان بودن چیزی از چشم است و بر هر چیزی که از حواس و علم انسان پوشیده باشد، به کار میرود.[۲۸]
- خزینههای غیب خداوند مشتمل بر دو نوع از غیب است: غیبهایی که پا به عرصه شهود هم گذاشتهاند و دیگری غیبهایی که از مرحله شهادت خارجاند و به «غیب مطلق» معروفند.[۲۹] غیب مطلق، واقعیت ناشناختهای است که هیچ گاه و در هیچ شرایطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد و آدمی در هر درجهای از تعالی که باشد، به کنه آن پی نمیبرد.[۳۰] غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای برای هر زمان و هرکس[۳۱] پوشیده و مستور بوده[۳۲] و در هیچ شرایطی قابل ادراک نیست.[۳۳] به عبارتی دیگر غیب مطلق بودن یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست.[۳۴]
- در مقابل غیب مطلق غیب اضافی و نسبی قرار دارد و آن عبارت از اموری است که برای بعضی از انسانها غیب و برای بعضی دیگر غیر غیبی و آشکار به حساب میآیند.[۳۵] غیب نسبی با شرایطی خاص برای افرادی ویژه قابل ادراک به غیر حواس ظاهری است، و غالب غیبها از این قبیل است.[۳۶] البته آن غیبهایی هم که پا به عرصه وجود و شهود و عالم حد و قدر نهادهاند، در حقیقت و صرف نظر از حد و اندازهای که به خود گرفتهاند، باز به غیب مطلق برمیگردند، و باز همان غیب مطلق هستند، و اگر به آنها شهود میگوییم با حفظ حد و قدری است که دارند، و میتوانند متعلق علم ما قرار گیرند، پس این موجودات هم وقتی شهودند که متعلق علم ما قرار گیرند، و گر نه غیب خواهند بود.[۳۷]
بالاترین مصداق غیب مطلق
- بزرگترین مصداق برای غیب مطلق، غیب ذات احدیت حق است که نه در دست رسِ عقل حکیم است و نه مشهودِ دل عارف.[۳۸] این مقام، یعنی کنه ذات حق، معلوم، مُدرِک و مشهودِ هیچکس نمیباشد[۳۹] و حتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به مقام ذات دسترسی ندارد.[۴۰] ذات خداوند، هیچگاه و برای هیچکس، تحت حواس ظاهری قرار نمیگیرد و امکان ندارد قرار بگیرد؛ این گونه اشیاء را تنها با دلیل عقلی و برهان میتوان قبول کرد و بدان آگاهی یافت وگرنه از نظر حواس ظاهری راهی بدان نیست.[۴۱] معرفتِ کُنه او برای احدی مقدور نیست و نسبت به همگان غیب است، یعنی کنه ذات او برای احدی نه با علم حصولی و مفهومی قابل شناخت است و نه با علم حضوری و شهود قلبی،[۴۲] نه قابل ادراک با حواس است: ﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ﴾[۴۳] و نه قابل احاطه و اکتناه با قلب و فکر: ««یَا مَنْ لَا تَحْوِیهِ الْفِکَرُ»»[۴۴]، ««یَا مَنْ لَا تُحِیطُ بِهِ الْفِکَرُ»»[۴۵]؛ ««لَا یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلَا یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ»»[۴۶].[۴۷] برای هیچ بشری امکان احاطه به ذات پروردگار نیست، زیرا مقوم اساسی، آگاهی و احاطه عالم بر معلوم است، ازاینرو قرآن میفرماید: ﴿وَلا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا﴾[۴۸].و در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات واجب تعالی نیست که بتواند آگاهی بر مرتبۀ غیب الغیوب پیدا کند.[۴۹] لذا او را «غیب الغیوب» (غیب همه غیبها) مینامند[۵۰] و آن، جهتی است که جز ذات پروردگار هیچ موجودی نمیتواند بر آن دست بیابد و احاطه پیدا کند:[۵۱] ««لَا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أَنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَی نَفْس»» و به همین دلیل رسول اکرم(ص) میفرمایند: «تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم»[۵۲] و امام سجاد(ع) میفرمایند: «واژهها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزشهایت، از ناتوانی به گمراهی میروند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم میگسلد».
غیب العیوب بودن خداوند
- برای هیچ بشری امکان احاطه به ذات پروردگار نیست، زیرا مُقوّم اساسی آگاهی، احاطه عالم بر معلوم است، و در نظام آفرینش هیچ موجودی برتر از ذات خداوند نیست تا بتواند بر او آگاهی پیدا کند،[۵۳] لذا او را "غیب الغیوب" مینامند.[۵۴] و به همین دلیل رسول اکرم(ص) میفرمایند: «تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم»[۵۵] و امام سجاد(ع) میفرمایند: «واژهها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزشهایت، از ناتوانی به گمراهی میروند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم میگسلد».[۵۶]
آشکار بودن خداوند برای خودش
- البته باید دانست خداوند برای خودش مشهود است. از این جهت، غیب مطلق بدین معنا که برای خود همان شیء نیز غیب باشد، وجود ندارد.[۵۷] اصولاً تقسیمی که برای غیب و شهود میشود و در نتیجه برخی اقسام، غیب مطلق و برخی غیب نسبی و برخی شهود نامیده میشود از نطر علم محدود انسان است، اما از نطر خداوند غیب معنی ندارد بلکه علم و آگاهی وی نسبت به همه اشیاء بهطور شهود و حضور است حتی ذات اقدس الهی که در نزد ما و نسبت به ما غیب مطلق شمرده میشود نسبت به خداوند اصلا غیب نیست بلکه ذات اقدس وی نزد وی حاضر است و همانطور که علم و آگاهی ما نسبت به خودمان بهطور حضور و شهود است علم خداوند هم نسبت بخود بهطور شهود است، و ذات در نزد ذات حاضر و حجابی بین عالم و معلوم است.[۵۸] اگر باشد معدوم محض است.[۵۹] چرا که عین عدم است، یعنی خودی ندارد تا چیزی برای او معلوم باشد.[۶۰]
مصادیق دیگر غیب مطلق
- در مورد سایر مصادیق غیب مطلق دو نظریه وجود دارد، برخی قایلند بر پایۀ روایات، علم به قیامت از علوم غیبیِ مطلق است و کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد؛[۶۱] همچنین عالم فرشتگان و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه از این قبیل است.[۶۲] اما نظر برخی دیگر این است که قیامت و عالم فرشتگان از غیبهای نسبی محسوب میشوند، زیرا قیامت مشهود برخی انسانهاست و فرشته نیز تمثّلش برای برخی انسانها ممکن است: ﴿فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا﴾[۶۳] و مشاهدهاش میسور انبیا و اولیای الهی است. البته همگان، حتی کافران در حال احتضار و در برزخ و قیامت، بعضی از فرشتگان را مشاهده میکنند: ﴿يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لا بُشْرَى يَوْمَئِذٍ لِّلْمُجْرِمِينَ﴾[۶۴].[۶۵]
پاسخ جامع
علامه طباطبایی | فاضل لنکرانی | جوادی آملی | غرویان | الهی | نقوی | رضوانی |
غیب مطلق یعنی حقیقت و واقعیت ناشناختهای [۶۶] که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای همگان[۶۷] و در همه مقاطع وجودی[۶۸] امکان پذیر نیست.[۶۹] از بزرگترین مصادیق غیب مطلق، ذات خداوند متعال است[۷۰] که نه با علم حصولی قابل درک است و نه با علم حضوری،[۷۱] نه با حواس: ﴿﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ﴾﴾[۷۲]و نه با قلب و فکر: "يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ"[۷۳] و [۷۴] برای هیچ بشری امکان اینکه احاطه به ذات پروردگار پیدا کند نیست؛ لذا او را "غیب الغیوب" مینامند.[۷۵] شاید به همین دلیل بود که پیامبر خاتم(ص) میفرماید: "مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك" [۷۶] و امام سجاد(ع) میفرماید: "أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاَوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ"[۷۷] البته باید دانست خداوند برای خودش مشهود است [۷۸]؛ زیرا غیب مطلق به معنای آنکه برای خودش هم روشن نباشد وجود ندارد، و آن معدوم محض است، [۷۹] چون خودش عین عدم است، یعنی خودی ندارد تا چیزی برای او معلوم باشد.[۸۰] از مصادیق دیگر غیب مطلق میتوان از قیامت نام برد که بر پایۀ روایات علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است که کسی جز خداوند از آن آگاهی ندارد [۸۱] و نیز عالم فرشتگان و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه [۸۲].
گزیدههای پاسخها
این گزیدهها برداشتی اختصاری از عبارتهای دانشمندان و نویسندگان است. برای مشاهده عین عبارت آنان به پاسخهای تفصیلی فوق مراجعه شود.
- علامه طباطبایی: خزائن غیب دوگونه هستند: آنهایی که به مرحلۀ شهود رسیده اند وآنهایی که غیب مطلقند. و البته بازگشت نوع اول هم به همان غیب مطلق است.
- مرتضی مطهری: غیب مطلق یعنی حقیقتی که احاطه به کنه ذاتش و اطلاع بر کنه ذاتش برای هیچ موجودی امکان پذیر نیست. حتی پیغمبر که عارف اول عالَم است باز میگوید: « مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِك»[۸۳]؛ لهذا او را میگویند "غیب الغیوب".
- فاضل لنکرانی و اشراقی: غیب مطلق، واقعیت ناشناختهای است که هیچ گاه و در هیچ شرایطی برای آدمیان آشکار نخواهد شد. مانند غیب ذات احدیت حق. امام علی بن الحسین فرمود: «أنتَ الّذي قَصُرَتِ الاَوهامُ عَنْ ذاتيّتِك، وَ عَجَزَتِ الأوهامُ عَنْ كيفيّتكَ، وَ لَم تُدرِكُ الأبصَارُ مَوضِعَ أيْنَيّتِكَ»[۸۴].
- جوادی آملی: غیب مطلق" به چیزی گفته می شود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد؛ مثل: "ذات اقدس الهی" که نه قابل ادراک با حواس است: ﴿﴿لاَّ تُدْرِكُهُ الأَبْصَارُ﴾﴾[۸۵] ونه قابل احاطه و اکتناه با قلب و فکر: «يَا مَنْ لَا تَحْوِيهِ الْفِكَرُ»[۸۶]. البته غیب مطلق بدین معنا که برای خود همان شیء نیز غیب باشد، وجود ندارد.
- غرویان، میرباقری و غلامی: غیب بر دو قسم است: غیب مطلق مانند ذات خداوند که به صورت مطلق از محدودۀ حس خارجند و غیب اضافی که برای برخی غیبی هستند.
- عباس الهی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده است؛ مانند ذات خداوند، گرچه برای خودش مشهود است و الا غیب مطلق، که حتی برای خودش نیز غیب باشد، هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است.
- سید نسیم عباس نقوی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند، اگر چه برای خودش مشهود است. البته غیب مطلق به این معنی که حتی برای خود همان شیء غیب باشد هرگز وجود ندارد بلکه معدوم محض است.
- علی خیاط و محمد امین انسان: غیب مطلق به چیزی گفته میشود که برای همگان و در همه مقاطع وجودی، غیب باشد، مانند ذات اقدس الهی. بر پایۀ روایات علم به روز قیامت از علوم غیبی مطلق است.
- علی اصغر رضوانی: غیب مطلق غیبی است که به هیچ نحو و در هیچ زمان و مکان قابل ادراک نیست، مثل ذات الهی که غیب الغیوب است. و تنها کسی که به عالم غیب و شهادت به طور کامل احاطه دارد، خداوند است.
- محمد صادق عظیمی: غیب مطلق آن است که در همه مقاطع وجودی و برای همگان پوشیده و مستور است، مانند ذات خداوند. که نه با علم حصولی و نه با علم حضوری قابل شناخت نیست.
- محمد نظیر عرفانی: غیب مطلق یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است و خواهد بود و انسان در این سیر کمالی اگر در بالاترین نقطه آن نیز قرار گیرد دست او از آن کوتاه است. بهترین نمونه برای غیب مطلق ذات خداوند است. عالم فرشتگان، جهان آخرت و به طور کلی عالم ماوراءالطبیعه نمونههای دیگر غیب مطلقاند.
- منصف علی مطهری: علم غیب یعنی ساحتی از هستی که همیشه در حجاب غیب و برای انسان مستور است، و خواهد بود، مانند ذات خداوند.
پانویس
- ↑ ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمۀ المیزان، ج ۷، ص ۱۷۹
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمد و اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷
- ↑ ر.ک. الهی، عباس، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص ٢۶
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۳، ص ۴۱۴، مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۱۷۳
- ↑ ر.ک. رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمدحسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج ۲، ص ۲۴
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمۀ المیزان، ج ۷، ص ۱۷۹
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمد و اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷؛ مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵؛ مصباح یزدی، محمدتقی، سجادههای سلوک، ج ۲، ص ۲۲۳ و ۲۲۴؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰؛ نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)، ص ۹
- ↑ ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمدحسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج ۲، ص ۲۴
- ↑ ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۴
- ↑ «چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد و او نازکبین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۳، ص ۴۱۴
- ↑ ر.ک. ابن طاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات، ص ۱۵۴
- ↑ مانند: «یَا مَنْ لَا تُحِیطُ بِهِ الْفِکَرُ» بحارالانوار، ج ۸۳، ص ۳۳۵؛ «لَا یُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلَا یَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ» نهج البلاغه، خ ۱
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶ ص ۱۷۳؛ مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵؛ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶ ص ۱۷۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۳
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمد و اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷؛ صحیفۀ سجادیه، دعای عرفه، ص ۲۱۲
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۳، ص ۴۱۴؛ مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰؛ الهی، عباس، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص ٢۶
- ↑ ر.ک. الهی، عباس، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص ٢۶
- ↑ ر.ک. نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)، ص ۹
- ↑ ر.ک. خیاط، علی، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا(ع)، دوماهنامه کتاب و سنت، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶
- ↑ ر.ک. عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۰
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲، ص ۱۷۲
- ↑ ر.ک. واعظی، حسین، گستره و چگونگی علم امام از منظر کتاب، سنت و عقل، ص ۱۹۲
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمۀ المیزان، ج ۷، ص ۱۷۹
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمد؛ اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷
- ↑ ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲، ص ۱۷۲
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶، ص ۱۷۳
- ↑ ر.ک. غرویان، محسن، میرباقری، سیدمحمدحسین، غلامی، محمدرضا، بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج ۲، ص ۲۴
- ↑ ر.ک. رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ ر.ک. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمۀ المیزان، ج ۷، ص ۱۷۹
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمد و اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷
- ↑ ر.ک. نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)، ص ۹
- ↑ ر.ک. مصباح یزدی، محمدتقی، سجادههای سلوک، ج ۲، ص ۲۲۳ و ۲۲۴
- ↑ ر.ک. مطهری، احمد، کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰
- ↑ ر.ک. عظیمی، محمدصادق، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص ۱۴
- ↑ «چشمها او را در نمییابند و او چشمها را در مییابد و او نازکبین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.
- ↑ ابنطاووس، علی بن موسی، مهج الدعوات، ص ۱۵۴
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵
- ↑ سید رضی، نهج البلاغه، خطبه ۱
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج ۳، ص ۴۱۴
- ↑ «(خداوند) آنچه را پیش رو و آنچه را پس پشت آنان است میداند و آنان بر او در دانش احاطه ندارند» سوره طه، آیه ۱۱۰.
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵؛ مصباح یزدی، محمدتقی، سجادههای سلوک، ج ۲، ص ۲۲۳ و ۲۲۴
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶ ص ۱۷۳؛ مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵. ر.ک. رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶ ص ۱۷۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۳
- ↑ ر.ک. مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶ ص ۱۷۳؛ مصطفوی، سیدحسن، مروی، احمد، دلایل عقلی و نقلی علم غیب امام معصوم، فصلنامه قبسات، ص ۱۳ و ۱۵؛ رضوانی، علی اصغر، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ ر.ک. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج ۲۶ ص ۱۷۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۶۸، ص ۲۳
- ↑ ر.ک. فاضل لنکرانی، محمد و اشراقی، شهاب الدین، پاسداران وحی، ص ۱۶۷؛ صحیفۀ سجادیه، دعای عرفه، ص ۲۱۲
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، ادب فنای مقربان، ج۳، ص۴۱۴ و جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲، ص ۱۷۲
- ↑ ر.ک. مطهری، احمد؛ کاردان، غلامرضا، علم پیامبر و امام در قرآن، ص ۱۰
- ↑ ر.ک. الهی، عباس، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶
- ↑ ر.ک. نقوی، سید نسیم عباس، علم پیامبر و ائمه به غیب (پایاننامه)، ص ۹
- ↑ ر.ک. خیاط، علی، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا(ع)، دوماهنامه کتاب و سنت، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶
- ↑ ر.ک. عرفانی، محمدنظیر، بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص ۱۰
- ↑ «و از چشم آنان پنهان شد و ما روح خود را به سوی او فرو فرستادیم که چون انسانی باندام، بر او پدیدار گشت» سوره مریم، آیه ۱۷.
- ↑ «روزی که فرشتگان را ببینند آن روز، هیچ مژدهای برای گناهکاران نخواهد بود و (فرشتگان به آنان) میگویند: (رحمت خداوند) سخت (از شما) دور باد» سوره فرقان، آیه ۲۲.
- ↑ ر.ک. جوادی آملی، عبدالله، تسنیم، ج ۲، ص ۱۷۲
- ↑ پاسداران وحی، ص ۱۶۷.
- ↑ عباس الهی، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
- ↑ عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۴.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳
- ↑ علم پیامبر و ائمه به غیب، سید نسیم عباس نقوی، ص ۹.
- ↑ محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، محمد صادق عظیمیص۱۴.
- ↑ چشمها او را در نمییابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.
- ↑ مهج الدعوات، ص ۱۵۴.
- ↑ مانند: "يَا مَنْ لَا تُحِيطُ بِهِ الْفِكَرُ"بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵.؛ "لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ"نهج البلاغه، خطبه ۱.
- ↑ مرتضی مطهری، مجموعه آثار شهید مطهری، ج۲۶ ص ۱۷۳ و علی اصغر رضوانی، شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱، ص ۵۴۲
- ↑ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ج۸۳، ص ۳۳۵.
- ↑ واژهها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزشهایت، از ناتوانی به گمراهی میروند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم میگسلد؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد(ع)
- ↑ عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان ج۳، ص۴۱۴. و عباس الهی، تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
- ↑ تحلیل دیدگاه علامه طباطبایی درباره غیب و شهود، ماهنامه معرفت، شماره ۲۱۶، ص٢۶.
- ↑ علم پیامبر و ائمه به غیب، ص ۹.
- ↑ علی خیاط، امامت در استنادهای قرآنی امام رضا، دوماهنامه کتاب و سنت، شماره ۱، زمستان ۱۳۹۲، ص۶۶.
- ↑ بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین، ص۱۰.
- ↑ تو را آنگونه که شایسته شناختن توست نشناختیم.
- ↑ «واژهها در توصیف تو ناتوانند و به هنگام ترسیم ارزشهایت، از ناتوانی به گمراهی میروند و تار و پود الفاظ در زیر بار ستایش تو از هم میگسلد»؛ صحيفه سجادیه، دعاى عرفه امام سجاد(ع)
- ↑ چشمها او را در نمییابند؛ سوره انعام: ۱۰۳.
- ↑ مهج الدعوات، ص ۱۵۴.