پرش به محتوا

کارکرد علم غیب معصوم در افتراض طاعت چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-: :::::: +: )
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-: :::::: +: ))
خط ۱۹: خط ۱۹:
[[پرونده:11905.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمود جزائری|جزائری]]]]
[[پرونده:11905.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمود جزائری|جزائری]]]]
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[سید محمود جزائری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
::::::«"افتراض طاعت"  بالاترین مقام [[ائمه]]{{عم}} در زمین است، و به معنای واجب الاطاعه بودن به شکل مطلق است؛ یعنی همه مخلوقات حتی ملائکه و انبیاء باید از [[ائمه|ائمه اهل البیت]] اطاعت نمایند حتی در اموری که وحیی از جانب خدا نازل نشده باشد. و این همان ولایت و تسلط تشریعی و تکوینی ایشان بر تمام مخلوقات می‌باشد که تحت ولایت الهی تحقق یافته است. و تفویض صحیح دین به ایشان از شئون این ولایت تشریعی محسوب می‌گردد. و از آنجا که این تفویض بر اساس آنچه خدا به طور خاص به ایشان نشان داده و تأدیب خاص الهی و تسدید به [[روح القدس]] بوده است،<ref>کلینی، محمد، الکافی، ‏ج۱، ۲۶۵ تا ۲۶۸، باب التفویض إلى رسول الله{{صل}} و إلى الأئمة{{عم}} فی أمر الدین.</ref> نتیجه می‌گیریم که تفویض و به تبع افتراض طاعت، محصول [[علم غیب]] اعطائی به آنها است. علاوه بر آنکه آشکارا مشخص است که امامت و وجوب اطاعت امام بر مجموعه نظام ممکنات و به تعبیری ولایت امام بر همه مخلوقات مستلزم علم امام به تمام آنها است، که نوعی علم غیب می‌باشد»<ref>[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۸۳.</ref>.
 
«"افتراض طاعت"  بالاترین مقام [[ائمه]]{{عم}} در زمین است، و به معنای واجب الاطاعه بودن به شکل مطلق است؛ یعنی همه مخلوقات حتی ملائکه و انبیاء باید از [[ائمه|ائمه اهل البیت]] اطاعت نمایند حتی در اموری که وحیی از جانب خدا نازل نشده باشد. و این همان ولایت و تسلط تشریعی و تکوینی ایشان بر تمام مخلوقات می‌باشد که تحت ولایت الهی تحقق یافته است. و تفویض صحیح دین به ایشان از شئون این ولایت تشریعی محسوب می‌گردد. و از آنجا که این تفویض بر اساس آنچه خدا به طور خاص به ایشان نشان داده و تأدیب خاص الهی و تسدید به [[روح القدس]] بوده است،<ref>کلینی، محمد، الکافی، ‏ج۱، ۲۶۵ تا ۲۶۸، باب التفویض إلى رسول الله{{صل}} و إلى الأئمة{{عم}} فی أمر الدین.</ref> نتیجه می‌گیریم که تفویض و به تبع افتراض طاعت، محصول [[علم غیب]] اعطائی به آنها است. علاوه بر آنکه آشکارا مشخص است که امامت و وجوب اطاعت امام بر مجموعه نظام ممکنات و به تعبیری ولایت امام بر همه مخلوقات مستلزم علم امام به تمام آنها است، که نوعی علم غیب می‌باشد»<ref>[[کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان (پایان‌نامه)|کارکردهای علم غیب امامان معصوم در شئون ایشان]]، ص۸۳.</ref>.


== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
== پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه ==
خط ۲۷: خط ۲۸:
| پاسخ‌دهنده = اصغر غلامی
| پاسخ‌دهنده = اصغر غلامی
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آقای دکتر '''[[اصغر غلامی]]''' در مقاله ''«[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«بر اساس روایات، حجت خدا باید دارای علم الهی باشد تا به ورطه لغزش و سقوط، در نیفتد و از پاسخ به سؤالات و مشکلات ایجاد شده برای بندگان خدا در نماند. خداوند به وسیله چنین شخصی، می‌تواند حجت را بر بندگان تمام کند <ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>. از روایتی دیگر، چنین استفاده می‌شود که مردم بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} نیاز به حجت دارند و حجت خدا کسی است که اطاعتش بر مردم واجب و لازم است و چنین کسی ناگزیر باید به قرآن عالم باشد<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۱۶۹.</ref>. پس حجیت وقتی معنا پیدا می‌کند که قول و فعل حجت، روشنی بخش و رافع مشکلات و اختلافات باشد و این همان معنای علم است. به نور علم، مسائل بر [[امام]] عیان می‌شود و او می‌تواند در هر زمینه‌ای، حرف آخر را بگوید و حجت را بر مردم تمام کند.  
 
«بر اساس روایات، حجت خدا باید دارای علم الهی باشد تا به ورطه لغزش و سقوط، در نیفتد و از پاسخ به سؤالات و مشکلات ایجاد شده برای بندگان خدا در نماند. خداوند به وسیله چنین شخصی، می‌تواند حجت را بر بندگان تمام کند <ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۰۲.</ref>. از روایتی دیگر، چنین استفاده می‌شود که مردم بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} نیاز به حجت دارند و حجت خدا کسی است که اطاعتش بر مردم واجب و لازم است و چنین کسی ناگزیر باید به قرآن عالم باشد<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۱۶۹.</ref>. پس حجیت وقتی معنا پیدا می‌کند که قول و فعل حجت، روشنی بخش و رافع مشکلات و اختلافات باشد و این همان معنای علم است. به نور علم، مسائل بر [[امام]] عیان می‌شود و او می‌تواند در هر زمینه‌ای، حرف آخر را بگوید و حجت را بر مردم تمام کند.  
::::::'''رابطه وجوب طاعت و علم:''' بر اساس کلمات [[اهل بیت]] چون اطاعت [[امام]] بر خلق واجب شده، پس لازم است که ریشه و اساس علم - که قوام دین بر آن است به نزد [[امام]] باشد. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: آیا می‌پذیرید که خدای تعالی طاعت اولیاء خود را بر بندگانش واجب کند و در عین حال، اخبار آسمانها و زمین را از ایشان مخفی دارد و ریشه و اساس علم را در آنچه از ایشان سؤال می‌شود - قطع کند؛ در صورتی که قوام دین آنها همین است؟!<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱.</ref>. پس اگر [[امام]] به دین عالم نباشد، یا باید کسی غیر از او عالم به دین باشد که در این صورت، [[امام]] باید به او رجوع کند، مسائل دینی را از او بگیرد و بدان عمل کند که در نتیجه، [[امام]] تابع دیگری می‌شود و این تناقضی آشکار است؛ یا کسی جز [[امام]] نیز دارای علم دین نباشد که در این صورت نیز فساد در دین لازم خواهد آمد. چرا که دین با علم، پایدار می‌ماند و عالم با رفع شبهات و پاسخ به منکران، حوزه دین را از هر گونه انحراف نگاه می‌دارد. در نتیجه، کسی که اطاعتش بر مردم واجب است، باید دارای علم الهی باشد تا مردم را به راه صحیح بخواند و دین مردمان را از انحراف و کژی نگاه دارد»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]، ص۱۱۱ - ۱۱۳.</ref>.
::::::'''رابطه وجوب طاعت و علم:''' بر اساس کلمات [[اهل بیت]] چون اطاعت [[امام]] بر خلق واجب شده، پس لازم است که ریشه و اساس علم - که قوام دین بر آن است به نزد [[امام]] باشد. [[امام باقر]]{{ع}} می‌فرماید: آیا می‌پذیرید که خدای تعالی طاعت اولیاء خود را بر بندگانش واجب کند و در عین حال، اخبار آسمانها و زمین را از ایشان مخفی دارد و ریشه و اساس علم را در آنچه از ایشان سؤال می‌شود - قطع کند؛ در صورتی که قوام دین آنها همین است؟!<ref>کلینی، کافی، ج۱، ص۲۶۱.</ref>. پس اگر [[امام]] به دین عالم نباشد، یا باید کسی غیر از او عالم به دین باشد که در این صورت، [[امام]] باید به او رجوع کند، مسائل دینی را از او بگیرد و بدان عمل کند که در نتیجه، [[امام]] تابع دیگری می‌شود و این تناقضی آشکار است؛ یا کسی جز [[امام]] نیز دارای علم دین نباشد که در این صورت نیز فساد در دین لازم خواهد آمد. چرا که دین با علم، پایدار می‌ماند و عالم با رفع شبهات و پاسخ به منکران، حوزه دین را از هر گونه انحراف نگاه می‌دارد. در نتیجه، کسی که اطاعتش بر مردم واجب است، باید دارای علم الهی باشد تا مردم را به راه صحیح بخواند و دین مردمان را از انحراف و کژی نگاه دارد»<ref>[[آفاق علم امام در الکافی (مقاله)|آفاق علم امام در الکافی]]، ص۱۱۱ - ۱۱۳.</ref>.
}}
}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش