دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
دیدگاه دانشمندان اصول دین مکتب اشعریه در باره علم غیب چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۰۹
، ۲۵ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]]] :::::: +]]]] )
جز (جایگزینی متن - '\|\sپاسخدهنده\s\= \|\sپاسخ\s\=\s(.*)\[(.*)\s(.*)\]' به '| پاسخدهنده = $3 | پاسخ = $1[$2 $3]') |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]]] :::::: +]]]] )) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:sobhani.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جعفر سبحانی]]]] | [[پرونده:sobhani.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[جعفر سبحانی]]]] | ||
آیتالله '''[[جعفر سبحانی]]''' در مقاله ''«[[آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهلسنت (مقاله)|آگاهی پیامبر از غیب در نگاه اهلسنت]]»'' در این باره گفته است: | |||
«بعضی از علماء اهلسنت، بین آیات و روایات مثبته و آیات و روایات نافیه راه حلهایی ذکر نمودهأند از جمله: [[علم غیب]] به طور مطلق و بدن هیچ قید و بندی (علم ذاتی و استقلالی) مخصوص ذات خداوند است و آگاهی دیگران از [[غیب]]، غیر ذاتی و تبعی است. به عبارت دیگر [[علم غیب]] دو نوع است یکی "بالذات و بالاصاله" و دیگری "بالعرض و بالتبع". [[علم غیب]] بالذات و بالاصاله منحصر به خداوند است؛ زیرا تنها ذات باریتعالی به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد و برخوداری دیگران از [[علم غیب]] به صورت عرضی و تبعی است؛ زیرا احاطه و ابزار علمی اینها محدود و از راه افاضه خداوند میباشد. [[آلوسی حنفی]] در این زمینه به نقل از [[ابن حجر]] در قواطع الاسلام میگوید: حق این است که علم غیبی که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، علمی است که برای ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد... و اما آنچه را که برای بعضی از خواص به وقوع پیوسته، علم غیبی نیست که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، بلکه جزء افاضات الهی است که خداوند آن را بر عدهإی از بندگان خود افاضه نموده است، بنابراین نباید گفته شود که این گروه [[علم غیب]] ذاتی دارند و کسی که چنین بگوید مسلماً کافر شده است. بلکه باید گفت که به طریقی برای آنها [[علم غیب]] نمایان و ظاهر شده است<ref>{{عربی|"ولعل الحق أن یقال: إن علم الغیب المنفی عن غیره جل وعلا هو ما کان للشخص لذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له...وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء ضرورة أنه من الواجب عز وجل أفاضه علیهم بوجه من وجوه الإفاضة فلا یقال: إنهم علموا الغیب بذلک المعنی ومن قاله کفر قطعا، وإنما یقال: إنهم أظهروا أو اطلعوا - بالبناء للمفعول علی الغیب"}}؛ شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسینی الألوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲۰، ص۱۱ ،{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}(بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد)ذیل آیه ۶۵، سوره نمل].</ref> [[ابن حجر هیثمی شافعی]] نیز در جمع بین آیات نافیه و مثبته [[علم غیب]] برای غیر خدا میگوید: اینکه خداوند، انبیا و اولیاء را به پارهای از علم غیب آگاه و مطلع میکند امری است ممکن و هرگز مستلزم محال نمیشود و انکار آن عناد و مکابره است<ref>{{عربی|"ثمَّ أَعْلَام الله تَعَالَی للأنبیاء والأولیاء بِبَعْض الغیوب مُمکن لَا یسْتَلْزم محالا بِوَجْه فإنکار وُقُوعه عناد"}}؛ ابن حجر الهیتمی، الفتاوی الحدیثیة، ج۱، ص۲۲۳].</ref> او همچنین در الفتاوی الحدیثیة به نقل از [[محیی الدین نووی شافعی]] مینویسد: نووی به داشتن [[علم غیب]] انبیاء تصریح کرده است پس گفته است انبیاء [[علم غیب]] را استقلالا نمیدانند و فقط خدا علمِ و آگاهی به تمام علوم را دارد و اما معجزات و کرامات انبیا با اعلام خداوند به آنها است<ref>{{عربی|"صرح بِهِ النَّوَوِیّ رَحمَه الله فِی فَتَاوِیهِ فَقَالَ مَعْنَاهَا لَا یعلم ذَلِک اسْتِقْلَالا وَعلم إحاطة بِکُل المعلومات إِلَّا الله وَأما المعجزات والکرامات فبإعلام الله لَهُم"}}</ref> در کتب حدیثی اهلسنت روایات متعددی وجود دارد که نشان میدهند [[پیامبر]]{{صل}} [[علم غیب]] داشته و از آن خبر میداد و حتی بعضی از روایات دلالت دارند که افرادی پیامبر نبوده ولی از [[غیب]] آگاه بودهاند از جمله: [[بخاری]] در صحیح خود از [[طارق بن شهاب]] نقل کرده است که گفت: شنیدم که عمر میگفت: [[پیامبر]]{{صل}} در میان ما برخاست و خبر داد به ما از اول خلقت تا زمانی که اهل بهشت و جهنم داخل در منازل شوند، از آن خبر داد. بعضی آن را حفظ کردند و به خاطر سپردند و بعضی آن را فراموش نمودند<ref>صحیح البخاری، البخاری، ج۴، ص۷۳، بَابُ مَا جَاءَ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: (وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ).</ref>(...) [[هیثمی]] در مجمع الزوائد در حدیثی از قول [[عبدالله بن عمر]] مینویسد: خداوند برای من حجاب دنیا را برداشت و من به آن نگاه کردم به و به آنچه که تا روز قیامت در آن موجود میشود، همانطور که به این کف دستم نگاه میکنم.<ref>مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۸، ص۲۸۷.</ref> | «بعضی از علماء اهلسنت، بین آیات و روایات مثبته و آیات و روایات نافیه راه حلهایی ذکر نمودهأند از جمله: [[علم غیب]] به طور مطلق و بدن هیچ قید و بندی (علم ذاتی و استقلالی) مخصوص ذات خداوند است و آگاهی دیگران از [[غیب]]، غیر ذاتی و تبعی است. به عبارت دیگر [[علم غیب]] دو نوع است یکی "بالذات و بالاصاله" و دیگری "بالعرض و بالتبع". [[علم غیب]] بالذات و بالاصاله منحصر به خداوند است؛ زیرا تنها ذات باریتعالی به همه هستی احاطه وجودی و علمی دارد و برخوداری دیگران از [[علم غیب]] به صورت عرضی و تبعی است؛ زیرا احاطه و ابزار علمی اینها محدود و از راه افاضه خداوند میباشد. [[آلوسی حنفی]] در این زمینه به نقل از [[ابن حجر]] در قواطع الاسلام میگوید: حق این است که علم غیبی که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، علمی است که برای ذات شخص و بدون واسطه، ثابت باشد... و اما آنچه را که برای بعضی از خواص به وقوع پیوسته، علم غیبی نیست که از غیر خداوند عزوجل نفی شده، بلکه جزء افاضات الهی است که خداوند آن را بر عدهإی از بندگان خود افاضه نموده است، بنابراین نباید گفته شود که این گروه [[علم غیب]] ذاتی دارند و کسی که چنین بگوید مسلماً کافر شده است. بلکه باید گفت که به طریقی برای آنها [[علم غیب]] نمایان و ظاهر شده است<ref>{{عربی|"ولعل الحق أن یقال: إن علم الغیب المنفی عن غیره جل وعلا هو ما کان للشخص لذاته أی بلا واسطة فی ثبوته له...وما وقع للخواص لیس من هذا العلم المنفی فی شیء ضرورة أنه من الواجب عز وجل أفاضه علیهم بوجه من وجوه الإفاضة فلا یقال: إنهم علموا الغیب بذلک المعنی ومن قاله کفر قطعا، وإنما یقال: إنهم أظهروا أو اطلعوا - بالبناء للمفعول علی الغیب"}}؛ شهاب الدین محمود بن عبد الله الحسینی الألوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۲۰، ص۱۱ ،{{متن قرآن|[[با توجه به آیه ۶۵ سوره نمل چگونه علم غیب غیر از خدا اثبات میشود؟ (پرسش)|قُل لّا يَعْلَمُ مَن فِي السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ الْغَيْبَ إِلاَّ اللَّهُ وَمَا يَشْعُرُونَ أَيَّانَ يُبْعَثُونَ]]}}(بگو: جز خداوند کسی در آسمانها و زمین غیب را نمیداند و درنمییابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد)ذیل آیه ۶۵، سوره نمل].</ref> [[ابن حجر هیثمی شافعی]] نیز در جمع بین آیات نافیه و مثبته [[علم غیب]] برای غیر خدا میگوید: اینکه خداوند، انبیا و اولیاء را به پارهای از علم غیب آگاه و مطلع میکند امری است ممکن و هرگز مستلزم محال نمیشود و انکار آن عناد و مکابره است<ref>{{عربی|"ثمَّ أَعْلَام الله تَعَالَی للأنبیاء والأولیاء بِبَعْض الغیوب مُمکن لَا یسْتَلْزم محالا بِوَجْه فإنکار وُقُوعه عناد"}}؛ ابن حجر الهیتمی، الفتاوی الحدیثیة، ج۱، ص۲۲۳].</ref> او همچنین در الفتاوی الحدیثیة به نقل از [[محیی الدین نووی شافعی]] مینویسد: نووی به داشتن [[علم غیب]] انبیاء تصریح کرده است پس گفته است انبیاء [[علم غیب]] را استقلالا نمیدانند و فقط خدا علمِ و آگاهی به تمام علوم را دارد و اما معجزات و کرامات انبیا با اعلام خداوند به آنها است<ref>{{عربی|"صرح بِهِ النَّوَوِیّ رَحمَه الله فِی فَتَاوِیهِ فَقَالَ مَعْنَاهَا لَا یعلم ذَلِک اسْتِقْلَالا وَعلم إحاطة بِکُل المعلومات إِلَّا الله وَأما المعجزات والکرامات فبإعلام الله لَهُم"}}</ref> در کتب حدیثی اهلسنت روایات متعددی وجود دارد که نشان میدهند [[پیامبر]]{{صل}} [[علم غیب]] داشته و از آن خبر میداد و حتی بعضی از روایات دلالت دارند که افرادی پیامبر نبوده ولی از [[غیب]] آگاه بودهاند از جمله: [[بخاری]] در صحیح خود از [[طارق بن شهاب]] نقل کرده است که گفت: شنیدم که عمر میگفت: [[پیامبر]]{{صل}} در میان ما برخاست و خبر داد به ما از اول خلقت تا زمانی که اهل بهشت و جهنم داخل در منازل شوند، از آن خبر داد. بعضی آن را حفظ کردند و به خاطر سپردند و بعضی آن را فراموش نمودند<ref>صحیح البخاری، البخاری، ج۴، ص۷۳، بَابُ مَا جَاءَ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی: (وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ).</ref>(...) [[هیثمی]] در مجمع الزوائد در حدیثی از قول [[عبدالله بن عمر]] مینویسد: خداوند برای من حجاب دنیا را برداشت و من به آن نگاه کردم به و به آنچه که تا روز قیامت در آن موجود میشود، همانطور که به این کف دستم نگاه میکنم.<ref>مجمع الزوائد، الهیثمی، ج۸، ص۲۸۷.</ref> |