پرش به محتوا

اقسام و انواع غیب کدام‌اند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-]]]] :::::: +]]]] ))
جز (جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۱۷: خط ۱۷:
== پاسخ نخست ==
== پاسخ نخست ==
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبائی]]]]
[[پرونده:39587474.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علامه طباطبائی]]]]
'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 المیزان]»'' در این باره گفته است:  
'''[[علامه طباطبایی]]''' در کتاب ''«[http://lib.eshia.ir/50081/7/179 المیزان]»'' در این باره گفته است:
::::::«خزینه‌‏های‌ [[غیب]] خدا مشتمل بر دو نوع از [[غیب]] است:  
 
«خزینه‌‏های‌ [[غیب]] خدا مشتمل بر دو نوع از [[غیب]] است:  
# یکی‌ غیب‏‌هایی‌ که پا به عرصه [[شهود]] هم گذاشته‌‏اند؛
# یکی‌ غیب‏‌هایی‌ که پا به عرصه [[شهود]] هم گذاشته‌‏اند؛
# و دیگری‌ غیب‌‏هایی‌ که از مرحله [[شهادت]] خارج اند و ما آنها را "[[غیب مطلق]]" می‌‏نامیم.
# و دیگری‌ غیب‌‏هایی‌ که از مرحله [[شهادت]] خارج اند و ما آنها را "[[غیب مطلق]]" می‌‏نامیم.
خط ۱۲۸: خط ۱۲۹:
| تصویر = 11212121.jpg
| تصویر = 11212121.jpg
| پاسخ‌دهنده = محسن غرویان
| پاسخ‌دهنده = محسن غرویان
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:  
| پاسخ = حجج الاسلام و المسلمین '''[[محسن غرویان]]'''، '''[[سید محمد حسین میرباقری]]''' و '''[[محمد رضا غلامی]]''' در کتاب ''«[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
::::::«دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد:
 
«دو قسم امور غیبی در رابطه با انسان وجود دارد:
# بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارج‌اند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمی‌گردد</ref>.(...)
# بعضی [[امور غیبی]] هستند که به طور مطلق از قلمرو [[حس]] و [[عقل]] و حتی [[یافت حضوری]] انسان خارج‌اند. مانند ذات خداوند که در هیچ انسانی امکان راهیابی علمی به آن وجود ندارد<ref>چرا که علت از آن حیث که علت است با تمام ذات، معلوم معلول نمی‌گردد</ref>.(...)
# اموری است که برای بعضی از انسان‌ها امور غیبی و برای بعضی دیگر غیر غیبی و آشکار به حساب می‌آیند که مناسب است این نوع غیب را "[[غیب اضافی]]" نام کنیم»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢۴.</ref>.
# اموری است که برای بعضی از انسان‌ها امور غیبی و برای بعضی دیگر غیر غیبی و آشکار به حساب می‌آیند که مناسب است این نوع غیب را "[[غیب اضافی]]" نام کنیم»<ref>[[بحثی مبسوط در آموزش عقاید (کتاب)|بحثی مبسوط در آموزش عقاید]]، ج٢، ص٢۴.</ref>.
خط ۱۷۵: خط ۱۷۷:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدی‌فر]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[حسن مهدی‌فر]]''' در پایان‌نامه دکتری خود با عنوان ''«[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«امور غایب به سه دسته تقسیم می‌شوند:  
«امور غایب به سه دسته تقسیم می‌شوند:
::::::۱. ممتنع الشهود: اموری که برای غیر خدا امکان آگاهی و شهود به آن وجود ندارد مثل ذات پروردگار و حقیقت صفات او؛
 
۱. ممتنع الشهود: اموری که برای غیر خدا امکان آگاهی و شهود به آن وجود ندارد مثل ذات پروردگار و حقیقت صفات او؛
::::::۲. ممکن الشهود: آن دسته از امور غایب که امکان آگاهی به آن برای بشر وجود دارد و این خود دو دسته است.  
::::::۲. ممکن الشهود: آن دسته از امور غایب که امکان آگاهی به آن برای بشر وجود دارد و این خود دو دسته است.  
::::::'''الف:''' آنچه که از طریق حواس و عقل امکان اگاهی وجود دارد مثل: مکتشفات علمی بشر، مانند قانون جاذبه، وجود سلول، اتم، کهکشان‌ها و امثال آن گرچه امکان آگاهی به این امور از طریق حس و عقل وجود دارد اما روز گاری بود که بشر چیزی از آنها را نمی‌دانست و مصداق غیب بود و اگر در قرآن و یا سخنان پیشوایان درباره این امور مطالبی گفته شده است نوعی [[اخبار از غیب]] به شمار می‌رود.  
::::::'''الف:''' آنچه که از طریق حواس و عقل امکان اگاهی وجود دارد مثل: مکتشفات علمی بشر، مانند قانون جاذبه، وجود سلول، اتم، کهکشان‌ها و امثال آن گرچه امکان آگاهی به این امور از طریق حس و عقل وجود دارد اما روز گاری بود که بشر چیزی از آنها را نمی‌دانست و مصداق غیب بود و اگر در قرآن و یا سخنان پیشوایان درباره این امور مطالبی گفته شده است نوعی [[اخبار از غیب]] به شمار می‌رود.  
::::::'''ب:''' آنچه که از طریق حواس و عقل امکان ندارد بلکه از طریق غیر عادی مثل [[وحی]] و [[الهام]] و مانند آن می‌توان به آن دسترسی پیدا کرد.  مانند گزارش‌های قرآن از حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. مثل: حوادث بد و خلقت، قیامت و خصوصیات آن، ملائکه و حقیقت آنان. بنابر آنچه گفته شد می‌توان [[علم غیب]] را چنین تعریف کرد:  
::::::'''ب:''' آنچه که از طریق حواس و عقل امکان ندارد بلکه از طریق غیر عادی مثل [[وحی]] و [[الهام]] و مانند آن می‌توان به آن دسترسی پیدا کرد.  مانند گزارش‌های قرآن از حوادث غیبی که در گذشته اتفاق افتاده و یا در آینده رخ خواهد داد. مثل: حوادث بد و خلقت، قیامت و خصوصیات آن، ملائکه و حقیقت آنان. بنابر آنچه گفته شد می‌توان [[علم غیب]] را چنین تعریف کرد:
::::::علم غیب، علم به امور غایب (ممکن الشهود) است که مستند به حس، عقل، علل و اسباب عادی نباشد حال چه متعلق علم غیب (امور غایب) از اموری باشد که امکان دسترسی به آنها به وسیله حواس و عقل وجود دارد و چه از اموری باشدکه چنین امکانی عادتا وجود ندارد. شرط اساسی چنین علمی این استکه از راه‌های عادی و از طریق حس و عقل حاصل نشده باشد بلکه از طریق غیر عادی و به افاضه خداوند باشد. مطابق این تعریف، پیش‌بینی‌های علمی و سیاسی و کشاورزی و هواشناسی و مانند آن که بر طبق یک سلسله اطلاعات عادی به‌دست می‌آید و ممکن است درست هم باشند علم غیب شمرده نمی‌شود همچنین اکتشافات و اختراعات دانشمندان از امور غیر محسوس ظاهری مثل نیروی جاذبه و مانند آن که از راه‌های عادی به‌دست می‌آید خارج از تعریف [[علم غیب]] مصطلح می‌باشند. همچنین پیشگویی‌های کاهنان و منجمین مرتاضان و امثال آنان که از طریق حرکت ستارگان و مانند آن و یا ریاضت‌های شاق که ممکن است برخی مواقع هم درست باشد [[علم غیب]] نخواهد بود»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۳.</ref>.
 
علم غیب، علم به امور غایب (ممکن الشهود) است که مستند به حس، عقل، علل و اسباب عادی نباشد حال چه متعلق علم غیب (امور غایب) از اموری باشد که امکان دسترسی به آنها به وسیله حواس و عقل وجود دارد و چه از اموری باشدکه چنین امکانی عادتا وجود ندارد. شرط اساسی چنین علمی این استکه از راه‌های عادی و از طریق حس و عقل حاصل نشده باشد بلکه از طریق غیر عادی و به افاضه خداوند باشد. مطابق این تعریف، پیش‌بینی‌های علمی و سیاسی و کشاورزی و هواشناسی و مانند آن که بر طبق یک سلسله اطلاعات عادی به‌دست می‌آید و ممکن است درست هم باشند علم غیب شمرده نمی‌شود همچنین اکتشافات و اختراعات دانشمندان از امور غیر محسوس ظاهری مثل نیروی جاذبه و مانند آن که از راه‌های عادی به‌دست می‌آید خارج از تعریف [[علم غیب]] مصطلح می‌باشند. همچنین پیشگویی‌های کاهنان و منجمین مرتاضان و امثال آنان که از طریق حرکت ستارگان و مانند آن و یا ریاضت‌های شاق که ممکن است برخی مواقع هم درست باشد [[علم غیب]] نخواهد بود»<ref>[[علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن (پایان‌نامه)|علوم اهل بیت ویژگی‌ها ابعاد و مبادی آن]]، ص۲۳.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۹۸: خط ۲۰۲:
| تصویر = 11159.jpg
| تصویر = 11159.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد رضا ایزدپور
| پاسخ‌دهنده = محمد رضا ایزدپور
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا ایزدپور]]''' در مقاله ''«[[چشمه‌سار علوم اهل بیت (مقاله)|چشمه‌سار علوم اهل بیت]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد رضا ایزدپور]]''' در مقاله ''«[[چشمه‌سار علوم اهل بیت (مقاله)|چشمه‌سار علوم اهل بیت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«می‌توان در یک تقسیم بندی، [[غیب]] را به: "[[غیب مطلق]]" و "[[غیب نسبی]]" تقسیم کرد. "غیب مطلق" یعنی: آگاهی بر مسائلی که هیچ کس جز خداوند از آن اطلاعی ندارد، اما غیب نسبی، آگاهی بر مسائلی است که برخی انسان‌ها که به درجاتی از عرفان و عبودیّت رسیده‌اند، به آن دست یافته‌اند و چنین انسان‌هایی فقط به اذن خداوند متعال می‌توانند بر بخشی از امور پنهان هستی، آگاه گردند؛ چنانکه [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "گاهی دریچه علم برای ما گشوده می‌شود و ما از آن آگاه می‌گردیم و گاهی نیز بسته می‌شود و ما نیز آگاه نمی‌شویم"»<ref>[[چشمه‌سار علوم اهل بیت (مقاله)|چشمه‌سار علوم اهل بیت]].</ref>.
 
«می‌توان در یک تقسیم بندی، [[غیب]] را به: "[[غیب مطلق]]" و "[[غیب نسبی]]" تقسیم کرد. "غیب مطلق" یعنی: آگاهی بر مسائلی که هیچ کس جز خداوند از آن اطلاعی ندارد، اما غیب نسبی، آگاهی بر مسائلی است که برخی انسان‌ها که به درجاتی از عرفان و عبودیّت رسیده‌اند، به آن دست یافته‌اند و چنین انسان‌هایی فقط به اذن خداوند متعال می‌توانند بر بخشی از امور پنهان هستی، آگاه گردند؛ چنانکه [[امام باقر]] {{ع}} می‌فرماید: "گاهی دریچه علم برای ما گشوده می‌شود و ما از آن آگاه می‌گردیم و گاهی نیز بسته می‌شود و ما نیز آگاه نمی‌شویم"»<ref>[[چشمه‌سار علوم اهل بیت (مقاله)|چشمه‌سار علوم اهل بیت]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۵: خط ۲۱۰:
| تصویر = 1368238.jpg
| تصویر = 1368238.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد حسین نصیری
| پاسخ‌دهنده = محمد حسین نصیری
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[محمد حسین نصیری]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان''«[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«غیب می‌تواند مطلق یا نسبی باشد. غیب مطلق بسان ذات حضرت حق است که هیچگاه فراچنگ آدمی نمی‌آید. اما غیب نسبی آن است که ممکن است در مقایسه با شخص یا مکان یا زمان خاص غیب تلقی گردد، اما در برابر شخص یا مکان و زمان دیگر شهود باشد یا به شهود مبدل گردد. مثلاً وقتی انسان برگزیده بسان امام به شخصی خبر می‌دهد که همسر او در وطن دارای فرزند شده است، این رخداد برای این شخص امر غیبی است، اما برای همسرش امر شهودی خواهد بود. یا آن هنگام که پیامبری{{صل}} از وجود غذایی در خانه شخص خبر می‌دهد برای خود [[پیامبر]]{{صل}} امر غیبی است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان زندگی می‌‏کند و از محتویات آن آگاه است، امری شهودی خواهد بود. چنانکه قیامت به عنوان یک رخدادی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، امروزه برای ما غیب قلمداد می‌گردد، اما پس از وقوع قیامت به شهود تبدیل خواهد شد.
 
«غیب می‌تواند مطلق یا نسبی باشد. غیب مطلق بسان ذات حضرت حق است که هیچگاه فراچنگ آدمی نمی‌آید. اما غیب نسبی آن است که ممکن است در مقایسه با شخص یا مکان یا زمان خاص غیب تلقی گردد، اما در برابر شخص یا مکان و زمان دیگر شهود باشد یا به شهود مبدل گردد. مثلاً وقتی انسان برگزیده بسان امام به شخصی خبر می‌دهد که همسر او در وطن دارای فرزند شده است، این رخداد برای این شخص امر غیبی است، اما برای همسرش امر شهودی خواهد بود. یا آن هنگام که پیامبری{{صل}} از وجود غذایی در خانه شخص خبر می‌دهد برای خود [[پیامبر]]{{صل}} امر غیبی است؛ زیرا در خانه آن شخص حضور ندارد و از راهی دیگر نیز از اشیاء موجود در آن خانه اطلاع نیافته است. اما برای خود آن شخصی که در آن مکان زندگی می‌‏کند و از محتویات آن آگاه است، امری شهودی خواهد بود. چنانکه قیامت به عنوان یک رخدادی که در آینده اتفاق خواهد افتاد، امروزه برای ما غیب قلمداد می‌گردد، اما پس از وقوع قیامت به شهود تبدیل خواهد شد.


با توضیحی که برای تبیین مفهوم غیب بیان کردیم، براحتی می‌توانیم دریابیم که چرا خداوند ایمان به غیب، چه غیب مطلق و چه غیب نسبی، را جزء صفات اوّلیه پرهیزکاران برشمرده است. زیرا محور بنیادین ایمان دین‌داران همین باور اموری پنهانی است که فراتر از حوزه مادیت بوده و با حواس مسلح و غیرمسلح قابل درک و دریافت نمی‌باشد. چنانکه نقطه فارق ملحدان با دین‌داران انحصار راه معرفت به حوزه امور مادی است. دعوای ادیان آسمان در گذشته با ملحدان و در این دوران با فیلسوفان مادی‌گرا همچون جان لاک همین نکته است. همچنین درمی‌یابیم که اگر عیسای [[پیامبر]]{{صل}} از جمله معجزات خود را آگاهی از اندوخته‌های درون خانه‌ها می‌داند  بدین خاطر است که چنین اِخباری به معنای کنار زدن حجاب مکان بوده و در حوزه امور غیبی قرار دارد و تنها [[پیامبران]]{{صل}} از آن خبر دارند. از سویی دیگر، اگر اِخبار غیبی را یکی از وجوه اعجاز قرآن برشمرده و برای آن نمونه‌هایی همچون پیروزی روم پس از شکست در برابر ایرانیان، برشمرده‌اند، باز بدین خاطر است که قرآن از حوادث آینده خبر داده و حجاب زمان را کنار زده است. این امر بدان معناست که آگاهی از علم غیب به نوعی اتصال به آسمان و مبدأ فیاض نیازمند است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>.
با توضیحی که برای تبیین مفهوم غیب بیان کردیم، براحتی می‌توانیم دریابیم که چرا خداوند ایمان به غیب، چه غیب مطلق و چه غیب نسبی، را جزء صفات اوّلیه پرهیزکاران برشمرده است. زیرا محور بنیادین ایمان دین‌داران همین باور اموری پنهانی است که فراتر از حوزه مادیت بوده و با حواس مسلح و غیرمسلح قابل درک و دریافت نمی‌باشد. چنانکه نقطه فارق ملحدان با دین‌داران انحصار راه معرفت به حوزه امور مادی است. دعوای ادیان آسمان در گذشته با ملحدان و در این دوران با فیلسوفان مادی‌گرا همچون جان لاک همین نکته است. همچنین درمی‌یابیم که اگر عیسای [[پیامبر]]{{صل}} از جمله معجزات خود را آگاهی از اندوخته‌های درون خانه‌ها می‌داند  بدین خاطر است که چنین اِخباری به معنای کنار زدن حجاب مکان بوده و در حوزه امور غیبی قرار دارد و تنها [[پیامبران]]{{صل}} از آن خبر دارند. از سویی دیگر، اگر اِخبار غیبی را یکی از وجوه اعجاز قرآن برشمرده و برای آن نمونه‌هایی همچون پیروزی روم پس از شکست در برابر ایرانیان، برشمرده‌اند، باز بدین خاطر است که قرآن از حوادث آینده خبر داده و حجاب زمان را کنار زده است. این امر بدان معناست که آگاهی از علم غیب به نوعی اتصال به آسمان و مبدأ فیاض نیازمند است»<ref>[[گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات (پایان‌نامه)|گستره علم امام از دیدگاه آیات و روایات]].</ref>.
خط ۳۳۱: خط ۳۳۷:
| پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
| پاسخ = آقای '''[[محمد نظیر عرفانی]]''' در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی علم غیب معصومان (پایان‌نامه)|بررسی علم غیب معصومان در تفاسیر فریقین]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«غیب از یک دیدگاه نسبت به انسان بر دو قسم است:  
«غیب از یک دیدگاه نسبت به انسان بر دو قسم است:
::::::زیرا اولاً: همه چیزهایی که از ما نهان است، برای خداوند آشکار و عیان می‌باشد. چون وسعت و گستردگی علم او به همه چیز احاطه کامل دارد و او عالم الغیب والشهاده است و معنی ندارد چیزی از او پنهان باشد.
 
زیرا اولاً: همه چیزهایی که از ما نهان است، برای خداوند آشکار و عیان می‌باشد. چون وسعت و گستردگی علم او به همه چیز احاطه کامل دارد و او عالم الغیب والشهاده است و معنی ندارد چیزی از او پنهان باشد.


ثانیاً: اگر کسی از رویدادی پرده بردارد، بی‌گمان غیب گویی کرده است، در حالی که همین رویداد برای کسانی که آن را دیده‌اند یا خواهند دید، غیب نمی‌باشد.
ثانیاً: اگر کسی از رویدادی پرده بردارد، بی‌گمان غیب گویی کرده است، در حالی که همین رویداد برای کسانی که آن را دیده‌اند یا خواهند دید، غیب نمی‌باشد.
خط ۳۶۷: خط ۳۷۴:
| تصویر = 11947.jpg
| تصویر = 11947.jpg
| پاسخ‌دهنده = علی کرم‌زاده
| پاسخ‌دهنده = علی کرم‌زاده
| پاسخ = آقای '''[[علی کرم‌زاده]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایان‌نامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]»'' در این‌باره گفته است:  
| پاسخ = آقای '''[[علی کرم‌زاده]]''' در پایان‌نامه کارشناسی‌ارشد خود با عنوان ''«[[بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید (پایان‌نامه)|بررسی و تحلیل علم امام از دیدگاه صدوق کلینی و مفید]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«[[راغب اصفهانی|راغب]] در مفردات می‌نویسد: واژه غیب، مصدر است و آن گاه که گفته می‌شود خورشید غائب شد؛ یعنی از چشم پنهان شد، فلان شیء از من غایب است، خداوند فرمود: "آیا از غائبین شده و این کلمه در هر چیزی که از حواس انسان و یا علم انسان پنهان باشد کاربرد دارد.<ref>«الغيب مصدر، غابت الشمس و غيرها اذا استترت عن العين، يقال: غاب عني کذا، قال تعالی: "ام کان من الغائبين" و استعمل في کل غائب عن الحاسه و عما يغيب عن علم الانسان بمعنی الغائب قال "ما من غائبة في السماء والارض الا في کتاب مبين"»؛راغب اصفهانی، همان، ص ۳۶۶.</ref>  
 
«[[راغب اصفهانی|راغب]] در مفردات می‌نویسد: واژه غیب، مصدر است و آن گاه که گفته می‌شود خورشید غائب شد؛ یعنی از چشم پنهان شد، فلان شیء از من غایب است، خداوند فرمود: "آیا از غائبین شده و این کلمه در هر چیزی که از حواس انسان و یا علم انسان پنهان باشد کاربرد دارد.<ref>«الغيب مصدر، غابت الشمس و غيرها اذا استترت عن العين، يقال: غاب عني کذا، قال تعالی: "ام کان من الغائبين" و استعمل في کل غائب عن الحاسه و عما يغيب عن علم الانسان بمعنی الغائب قال "ما من غائبة في السماء والارض الا في کتاب مبين"»؛راغب اصفهانی، همان، ص ۳۶۶.</ref>  
::::::[[علامه طباطبایی]] در مورد غیب می‌فرماید: غیب گاهی مطلق است و گاهی نسبی. [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی درباره اموری است که وجود عینی یافته‌اند]] و عالم قدر را پدید آورده‌اند و بدون در نظر گرفتن حدود و اندازه آنها که در سیر نزولی واجد آن شده‌اند، غیب مطلق‌اند.<ref>[[علامه طباطبایی]]، همان، ج ۷، ص ۱۲۶.</ref> چنان که از بیان علامه طباطبایی پیداست امور آنگاه که وجود علمی آنها در سیر نزولی وجود عینی و دارای اندازه می‌شوند، موجودات قابل شهودند و در دایره [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی]] قرار می‌گیرند و این، همان غیبی است که امکان آگاهی بر آن برای انسان هست، لکن انسان توانایی بر [[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] ندارد.
::::::[[علامه طباطبایی]] در مورد غیب می‌فرماید: غیب گاهی مطلق است و گاهی نسبی. [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی درباره اموری است که وجود عینی یافته‌اند]] و عالم قدر را پدید آورده‌اند و بدون در نظر گرفتن حدود و اندازه آنها که در سیر نزولی واجد آن شده‌اند، غیب مطلق‌اند.<ref>[[علامه طباطبایی]]، همان، ج ۷، ص ۱۲۶.</ref> چنان که از بیان علامه طباطبایی پیداست امور آنگاه که وجود علمی آنها در سیر نزولی وجود عینی و دارای اندازه می‌شوند، موجودات قابل شهودند و در دایره [[غیب اضافی یا نسبی چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب نسبی]] قرار می‌گیرند و این، همان غیبی است که امکان آگاهی بر آن برای انسان هست، لکن انسان توانایی بر [[غیب مطلق چیست و مصداق‌های آن کدام‌اند؟ (پرسش)|غیب مطلق]] ندارد.


۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش