پرش به محتوا

زمینه‌سازان ظهور امام مهدی چه کسانی هستند؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پرسش غیرنهایی}} {{جعبه اطلاعات پرسش +{{جعبه اطلاعات پرسش))
جز (جایگزینی متن - '\:\s \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
خط ۴۸: خط ۴۸:
| تصویر = 151910.jpg
| تصویر = 151910.jpg
| پاسخ‌دهنده = محمد مهدی آصفی
| پاسخ‌دهنده = محمد مهدی آصفی
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد مهدی آصفی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = آیت‌الله '''[[محمد مهدی آصفی]]'''، در کتاب ''«[[انتظار پویا (کتاب)|انتظار پویا]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«در [[روایات شیعه]] و [[سنی]]، درباره گروه [[زمینه‌سازان]] مطالبی بیان شده است. این [[نصوص]] برخی مناطق [[اسلامی]] را- که این گروه از آنجا برخواهند خاست- مشخص کرده‌اند. مهم‌ترین این مناطق عبارت است از: [[خراسان]] ([[مشرق]])، [[قم]]، [[ری]] و [[یمن]]. در [[روایات]] زیر، گروه [[زمینه‌سازان]] به مناطق یاد شده منتسب شده‌اند:
 
«در [[روایات شیعه]] و [[سنی]]، درباره گروه [[زمینه‌سازان]] مطالبی بیان شده است. این [[نصوص]] برخی مناطق [[اسلامی]] را- که این گروه از آنجا برخواهند خاست- مشخص کرده‌اند. مهم‌ترین این مناطق عبارت است از: [[خراسان]] ([[مشرق]])، [[قم]]، [[ری]] و [[یمن]]. در [[روایات]] زیر، گروه [[زمینه‌سازان]] به مناطق یاد شده منتسب شده‌اند:
*'''[[زمینه‌سازان]] از [[مشرق]] ([[خراسان]])''': "[[حاکم]]" در مستدرک صحیحین از [[عبد الله]] بن مسعود [[نقل]] کرده است: {{متن حدیث|اتَانَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فَخَرَجَ اَلينَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ السُّرُورُ فِي وَجْهِهِ، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْءٍ اِلاّ أخْبَرَنَا بِهِ وَ لاَ سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأنَا حَتّي مُرَّ فِتيَهٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْهُمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا رَآهُم التَزَمَهُم وَ اِنْهَمَلَتْ عينَاهُ فَقُلْنَا يَا رَسُول اللَّهِ مَا نَزَالُ نُرِي فِي وَجْهِكَ شَيْئاً نَكْرَهُهُ؟ فَقَالَ: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ فِي الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ -فَيُقَاتِلُونَ- فَيُنْصَرُونَ. فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ وَ مِنْ أَعْقَابِكُمْ فَلْيَأْتِ امامَ اَهْلِ بَيْتِي، وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي}}<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، صص ۴۶۴ و ۵۳۳.</ref>؛ "[روزی‌] [[رسول خدا]] {{صل}} با [[شادمانی]] تمام به سوی ما آمد، به گونه‌ای که برق [[شادی]] در نگاهش می‌درخشید. هرچه می‌پرسیدیم، پاسخ می‌گفت و هرگاه [[سکوت]] می‌کردیم، خود شروع می‌فرمود؛ تا آنکه گروهی از [[جوانان]] [[بنی هاشم]] -که [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}}- در میانشان بودند، آمدند که از مقابل ما بگذرند. [[حضرت]] همین‌که آنان را دید، در آغوششان کشید و [[اشک]] از دیدگان مبارکش جاری شد. گفتیم: ای [[فرستاده خدا]]! آن چیست که پیوسته در چهره شما چیزی می‌بینیم که خوش نداریم. فرمود: ما خاندانی هستیم که [[خدای تعالی]] [[آخرت]] را در مقابل [[دنیا]] برای ما [[برگزیده]] است. پس از من خاندانم رانده و آواره‌ [[شهرها]] گردند تا آنکه پرچم‌هایی سیاه در [[مشرق]] سربلند می‌کنند. آنان [[حق]] را می‌طلبند و بدیشان نمی‌دهند، در برهه‌ای دیگر [[حق]] را طلب می‌کنند و بدیشان نمی‌دهند، و باز نیز چنین شود؛ پس آن‌گاه [[نبرد]] می‌کنند و پیروز می‌شوند. [سپس فرمود:] هرکه از شما یا فرزندان‌تان، چنین روزی را [[درک]] کرد، نزد امامی که از خاندانم است، حاضر شود- اگرچه جامه به خود پیچد و بر برف گام نهد- زیرا این [[پرچم‌ها]]، پرچم‌های هدایتند که آنها را به مردی از خاندانم تقدیم می‌کنند".
*'''[[زمینه‌سازان]] از [[مشرق]] ([[خراسان]])''': "[[حاکم]]" در مستدرک صحیحین از [[عبد الله]] بن مسعود [[نقل]] کرده است: {{متن حدیث|اتَانَا رَسُولُ اللَّهِ {{صل}} فَخَرَجَ اَلينَا مُسْتَبْشِراً يُعْرَفُ السُّرُورُ فِي وَجْهِهِ، فَمَا سَأَلْنَاهُ عَنْ شَيْءٍ اِلاّ أخْبَرَنَا بِهِ وَ لاَ سَكَتْنَا إِلَّا ابْتَدَأنَا حَتّي مُرَّ فِتيَهٌ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ مِنْهُمُ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ، فَلَمَّا رَآهُم التَزَمَهُم وَ اِنْهَمَلَتْ عينَاهُ فَقُلْنَا يَا رَسُول اللَّهِ مَا نَزَالُ نُرِي فِي وَجْهِكَ شَيْئاً نَكْرَهُهُ؟ فَقَالَ: إِنَّا أَهْلُ بَيْتٍ اخْتَارَ اللَّهُ لَنَا الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيَا، وَ إِنَّهُ سَيَلْقَى أَهْلُ بَيْتِي مِنْ بَعْدِي تَطْرِيداً وَ تَشْرِيداً فِي الْبِلَادِ، حَتَّى تَرْتَفِعَ رَايَاتٌ سُوْدٌ فِي الْمَشْرِقِ، فَيَسْأَلُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَ فَلَا يُعْطَوْنَهُ، ثُمَّ يَسْأَلُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ -فَيُقَاتِلُونَ- فَيُنْصَرُونَ. فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ وَ مِنْ أَعْقَابِكُمْ فَلْيَأْتِ امامَ اَهْلِ بَيْتِي، وَ لَوْ حَبْواً عَلَى الثَّلْجِ، فَإِنَّهَا رَايَاتُ هُدًى، يَدْفَعُونَهَا إِلَى رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي}}<ref>حاکم نیشابوری، مستدرک الصحیحین، صص ۴۶۴ و ۵۳۳.</ref>؛ "[روزی‌] [[رسول خدا]] {{صل}} با [[شادمانی]] تمام به سوی ما آمد، به گونه‌ای که برق [[شادی]] در نگاهش می‌درخشید. هرچه می‌پرسیدیم، پاسخ می‌گفت و هرگاه [[سکوت]] می‌کردیم، خود شروع می‌فرمود؛ تا آنکه گروهی از [[جوانان]] [[بنی هاشم]] -که [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}}- در میانشان بودند، آمدند که از مقابل ما بگذرند. [[حضرت]] همین‌که آنان را دید، در آغوششان کشید و [[اشک]] از دیدگان مبارکش جاری شد. گفتیم: ای [[فرستاده خدا]]! آن چیست که پیوسته در چهره شما چیزی می‌بینیم که خوش نداریم. فرمود: ما خاندانی هستیم که [[خدای تعالی]] [[آخرت]] را در مقابل [[دنیا]] برای ما [[برگزیده]] است. پس از من خاندانم رانده و آواره‌ [[شهرها]] گردند تا آنکه پرچم‌هایی سیاه در [[مشرق]] سربلند می‌کنند. آنان [[حق]] را می‌طلبند و بدیشان نمی‌دهند، در برهه‌ای دیگر [[حق]] را طلب می‌کنند و بدیشان نمی‌دهند، و باز نیز چنین شود؛ پس آن‌گاه [[نبرد]] می‌کنند و پیروز می‌شوند. [سپس فرمود:] هرکه از شما یا فرزندان‌تان، چنین روزی را [[درک]] کرد، نزد امامی که از خاندانم است، حاضر شود- اگرچه جامه به خود پیچد و بر برف گام نهد- زیرا این [[پرچم‌ها]]، پرچم‌های هدایتند که آنها را به مردی از خاندانم تقدیم می‌کنند".
::::::[[ابو خالد کابلی]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند: {{متن حدیث|كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ}}<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳، (دار احیاء التراث العربی و مؤسسه التاریخ العربی، لبنان)؛ غیبت نعمانی، (انتشارات صدوق)، باب ۱۴، ح ۵۰.</ref>؛ "گویا می‌بینم مردمی را که در [[مشرق]] [[قیام]] کرده‌اند و [[حق]] را می‌طلبند و بدیشان داده نمی‌شود؛ ولی از پای نمی‌نشینند. ازاین‌رو [[سلاح]] در دست می‌گیرند، در نتیجه آنچه می‌خواستند بدیشان داده می‌شود. اما نمی‌پذیرند تا آنکه [[قیام]] می‌کنند و [[حکومت]] را به کسی جز [[صاحب]] شما ([[امام عصر]] {{ع}}) تحویل نمی‌دهند. کشته شدگان از آنان، شهیدند. [[آگاه]] باشید که اگر من در آن زمان حضور داشتم، وجودم را وقف [[صاحب]] این امر می‌کردم".
::::::[[ابو خالد کابلی]] از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] می‌کند: {{متن حدیث|كَأَنِّي بِقَوْمٍ قَدْ خَرَجُوا بِالْمَشْرِقِ يَطْلُبُونَ الْحَقَّ فَلَا يُعْطَوْنَهُ ثُمَّ يَطْلُبُونَهُ فَلَا يُعْطَوْنَهُ فَإِذَا رَأَوْا ذَلِكَ وَضَعُوا سُيُوفَهُمْ عَلَى عَوَاتِقِهِمْ فَيُعْطَوْنَ مَا سَأَلُوا فَلَا يَقْبَلُونَهُ حَتَّى يَقُومُوا وَ لَا يَدْفَعُونَهَا إِلَّا إِلَى صَاحِبِكُمْ قَتْلَاهُمْ شُهَدَاءُ أَمَا إِنِّي لَوْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ لَأَبْقَيْتُ نَفْسِي لِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ}}<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۲۴۳، (دار احیاء التراث العربی و مؤسسه التاریخ العربی، لبنان)؛ غیبت نعمانی، (انتشارات صدوق)، باب ۱۴، ح ۵۰.</ref>؛ "گویا می‌بینم مردمی را که در [[مشرق]] [[قیام]] کرده‌اند و [[حق]] را می‌طلبند و بدیشان داده نمی‌شود؛ ولی از پای نمی‌نشینند. ازاین‌رو [[سلاح]] در دست می‌گیرند، در نتیجه آنچه می‌خواستند بدیشان داده می‌شود. اما نمی‌پذیرند تا آنکه [[قیام]] می‌کنند و [[حکومت]] را به کسی جز [[صاحب]] شما ([[امام عصر]] {{ع}}) تحویل نمی‌دهند. کشته شدگان از آنان، شهیدند. [[آگاه]] باشید که اگر من در آن زمان حضور داشتم، وجودم را وقف [[صاحب]] این امر می‌کردم".
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش