تربیت یاران کارامد و ایجاد آمادگی جهانی از جمله مهمترین زمینههای ظهورامام مهدی هستند، بنابراین تمام کسانی که در مسیر تربیت نیرو و پرورش یارانی در تراز حکومت امام مهدیS تلاش میکنند و نیز کسانی که با تبلیغ و ترویج اندیشۀ مهدویت و نیز گسترش فضیلتها و مقابله با رذیلتها موجبات ایجاد آمادگی مردمجهان نسبت به طلوع خورشیدعدالت را فراهم میکنند در زمرۀ زمینهسازان ظهورامام مهدیS هستند. بنابراین تردیدی نیست انقلاب جهانی حضرت مهدیS بسان دیگر تحولات بزرگ، هرگز بدون مقدمه و زمینهسازی رخ نخواهد داد؛ بلکه در آستانۀ ظهور، لازم است افرادی و یا گروههایی شکل گرفته، زمینه را برای ظهور آن حضرت فراهم آورند. این افراد به طور عمده حق پویانی هستند که از حاکمیتجور به تنگ آمده، زمینه را برای حرکت جهانی حضرت مهدیS آماده میکنند. در روایات اسلامی، سخن از گروهی زبده است که به محض ظهور امامS به آن حضرت میپیوندند. آشکار است این گروه ابتدا به ساکن خلق نمیشوند، بلکه معلوم میشود در عین اشاعه و رواج ستم و فساد، زمینههایی عالی وجود دارد که چنین گروه زبده را پرورش میدهد. این خود میرساند نه فقط حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه بر فرض اگر اهل حق از نگاه کمیت قابل توجه نباشد، از نگاه کیفیت ارزندهترین اهل ایماناند و در ردیف یارانسید الشهداءS، آمادۀ قیام و جهادند[۱].
زمینهسازان ظهور از مشرق: پیامبر اکرمa میفرماید: «گروهی از ناحیۀ مشرق، خروج میکنند و زمینۀ حکومتمهدیS را فراهم میسازند»[۲]. این روایت نخسین بار به قلم محمد بن یزید قزوینی در سنن وی نقل شده است. هیتمی در مجمع الزواید، در کنار نقلروایت، سند آن را فاقد اعتبار دانسته، همزمان با وی ابن خلدون نیز روایت را در تاریخ خود نقل و همان موضع هیتمی را گرفته و روایت را بیاعتبار دانسته است. یکی از نویسندگان معاصر اهل سنت پس از نقلروایت و اشاره به همۀ منابعی که آن را نقل کردهاند پس از بررسی رجالحدیث به صراحت آن را ضعیف دانسته است[۳]. این روایت و حتی مضمون آن به صورت یاد شده در سخن هیچیک از سخنان معصومانS اشاره نشده است. این روایت برای نخستین بار از طریق کتاب کشف الغمه مرحوم اربلی از کتاب کفایه الطالب فی مناقبعلی بن ابی طالب، اثر محمد بن یوسف بن محمد کنجی شافعی، به منابع روایی شیعه راه یافته و مرحوم علامه مجلسی نیز از این کتاب روایت را نقل کرده است. و پس از وی به طور عموم از این دو منبع نقل شده است. با توجه به دو نکتۀ یاد شده لزومی بر اصرار استفاده از این روایت در بحثهای شیعی به نظر نمیرسد. بنابراین برای بررسی محتوای مورد نظر اگر چنانچه روایت معتبر در منابع شیعه باشد، نیاز به بهرهمندی از این گونه روایات ـ که نزد بسیاری از اهل سنت دارای اعتبار نیست ـ وجهی ندارد[۴]. در روایتی دیگر عبداللّه میگوید: روزی رسول خداa، با شادمانی تمام به سوی ما آمد، به گونهای که برق شادی در نگاهش میدرخشید. هرچه میپرسیدیم، پاسخ میگفت و هرگاه سکوت میکردیم، خود شروع میفرمود؛ تا آنکه گروهی از جوانانبنی هاشم ـ که امام حسنS و امام حسینS ـ در میانشان بودند آمدند که از مقابل ما بگذرند. حضرت همین که آنان را دید در آغوششان کشید و اشک از دیدگان مبارکش جاری شد. گفتیم: ای فرستاده خدا! چیست که پیوسته در چهرۀ شما چیزی میبینیم که خوش نداریم. فرمود: ما خاندانی هستیم که خدای تعالیآخرت را در مقابل دنیا برای ما برگزیده است. پس از من خاندانم رانده و آوارۀ شهرها گردند تا آنکه پرچمهایی سیاه در مشرق سر بلند کنند. حق را بطلبند و بدیشان ندهند، در برههای دیگر حق را طلب کنند و بدیشان ندهند و باز نیز چنین شود، پس آنگاه نبرد کنند و پیروز شوند. سپس فرمود: هرکه از شما یا فرزندانتان چنین روزی را درک کرد نزد امامی که از خاندانم است، حاضر شود ـ اگرچه جامه به خود پیچد و بر برف گام نهد ـ زیرا این پرچمها پرچمهای هدایتند که آنها را به مردی از خاندانم تقدیم کنند»[۵]. امام باقرS میفرماید: «گویی قومی را میبینم که از شرق در طلب حققیام کردهاند؛ ولی بدانان نمیدهند و باز مطالبه میکنند، اما بدانها نمیدهند. پس چون چنین میبینند، شمشیرهای خود را بر دوش میگیرند. در آن هنگام آنچه را میخواهند به آنان میدهند؛ ولی نمیپذیرند تا اینکه پیروز میشوند و آن را جز به صاحب الامرSتسلیم نمیکنند. کشتگان آنان شهیدند. اگر من آنان را درک کنم، جانم را برای صاحب الامر میگذارم»[۶]. همچنین فرمودند: «افرادی با بیرقهای سیاه از ناحیۀ مشرق میآیند که دلهای آنان مانند قطعههای فولاد، محکم است، پس هرکس قیام آنان را شنید، برای بیعت به سوی آنان بشتابد؛ هرچند لازم باشد با سینه بر روی برف برود»[۷].[۸] صرف نظر از صحت یا ضعفسندروایات، پیامبر اکرمa، از انقلابی به عنوان قیامزمینهساز ظهورمهدیS یاد نموده است. نکتۀ جالب توجه این است که در این پیشگویی، پیامبرa این توفیق و افتخار بزرگ از دستاورد قیام انسانهای پاکطینت در مشرقزمین، عنوان نموده است. این روایت ضمن اینکه بیانگر رسالت بزرگ آنان در آینده است، بشارتی است برای آن دسته از عاشقان و شیفتگان حضرت که از مشرقزمین در این پیکار بزرگ و سرنوشتساز مشارکت مینمایند. کلمه "الْمَشْرِقِ" در این روایت گرچه عام است، برخلاف روایاتی که در آن به شهر و یا منطقه جغرافیایی خاصی از مشرق زمینیان اشاره شده است نظیر: "خراسان" که در آن زمان شامل: شهرهای ایران، افغانستان و قسمتهای از شرق میانه میشود، اما در هر حال قطع نظر از خصوصیات جغرافیای مسأله، این روایت و امثال آن، بیانگر شکلگیری یک حرکت نیرومند شیعی در آخرالزمان از مناطق شرقی برای تشکیل جبهۀ حق با هدفزمینهسازیمقدمات ظهور است تا در مقابل قدرتهای باطل، ایدۀ حکومت عدل مهدوی را در جهان مطرح و در راستای تحقق الگوهای آن در جامعه تلاش نمایند. این حرکت مبارک و انقلابی، چنان تأثیرگذار و تحولآفرین خواهد بود که شعاع و آثار آن، موجب درخشش جهانی شیعه گردیده و به ظهورمصلح جهانیS، منجر خواهند شد. گرچه بنابه برخی شواهد روایی و سایر قرائن، تطبیق این روایت، بر حرکت زمینهسازانقلاب اسلامی و شیعی در ایران به رهبری امام خمینی، دور از ذهن نیست. با این حال در مورد تطبیق این جریان بر مصادیق خاص، نمیتوان قضاوت قطعی نمود[۹].
با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل میشوید:
↑ر.ک: مطهری، مرتضی، قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ، ص ۵۶؛ سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت ج۳، ص ۵۲-۶۳؛ آیتی، نصرت الله، مکاتبه اختصاصی دانشنامه مجازی امامت و ولایت.
↑ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت ج۳، ص ۵۲-۶۳؛ آصفی، محمد مهدی، انتظار پویا، ص ۳۲-۳۶؛ صمدی، قنبر علی، بایستههای ظهور، ص ۱۳۸-۱۴۰.
↑ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت ج۳، ص ۵۲-۶۳.
↑ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت ج۳، ص ۵۲-۶۳.
↑ر.ک: سلیمیان، خدامراد، نقش مردم در انقلاب جهانی حضرت مهدی، ص ۷۹؛ درسنامه مهدویت ج۳، ص ۵۲-۶۳.