پرش به محتوا

علم لدنی در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۵٬۱۸۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم لدنی معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[علم لدنی معصوم (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


==معناشناسی==
==مقدمه==
[[امام]] دارای [[علمی]] [[الهی]] و [[خطاناپذیر]] نسبت به اصل [[احکام]] و [[معارف دینی]] و [[دنیوی]] و نیز آشنا به چگونگی اجرای آن [[معارف]] است. این برخورداری بدین [[دلیل]] است که اگر [[خداوند متعال]] کسانی را به [[منصب امامت]] برگزید و [[مأمور]] [[ارشاد]] و [[راهنمایی]] [[مردم]] و اجرای [[معارف]] و [[قوانین]] [[دینی]] کند، اما [[علوم]] لازم برای انجام دادن این [[مأموریت]] را به آنها نداده باشد، [[نقض غرض]] لازم می‌آید<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۱۱.</ref>.
*[[خلیفة الله]] کسی است که [[علم به اسماء]] را به، گونه حضوری، از [[خداوند]] دریافت کرده است: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۵۳.</ref>.


===معناشناسی «[[غیب]]»===
===[[عالم بودن به علم الهی]]===
لازم است ولی از [[علم الهی]] برخوردار باشد تا از طریق آن بتواند اِعمال [[ولایت]] کند. این مدعا با مراجعه به [[قرآن کریم]] [[اثبات]] می‌شود؛ آنجا که [[خداوند]] می‌فرماید: {{متن قرآن|قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّي}}<ref>«آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم و چون (سلیمان) آن (اورنگ) را نزد خود پای برجا دید گفت: این از بخشش (های) پروردگار من است» سوره نمل، آیه ۴۰.</ref>.


====معنای لغوی====
در این [[آیه]]، سخن [[آصف بن برخیا]]، [[وزیر]] و [[وصی]]<ref>وصی بودن آصف برخیا برای حضرت سلیمان{{ع}} از برخی روایات استفاده می‌شود. ر.ک: شیخ صدوق، الامالی، ص۴۰۳؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۶؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۱۵۷.</ref> [[حضرت سلیمان]]{{ع}} آمده است<ref>البته در این‌باره، دیدگاه‌های دیگری نیز بیان شده است. ر.ک: حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۴۷۸؛ محمد بن حسن طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۹۶؛ عبدالرحمن بن محمد بن ابی‌حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۹، ص۲۸۸۵؛ فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۳۴۹؛ محمد بن عمر فخر رازی، مفاتیح الغیب، ج۲۴، ص۵۵۶؛ محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، کنز الدقائق، ج۹، ص۵۶۲؛ عبدالله بن عمر بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج۴، ص۱۶۱؛ اسماعیل بن عمروبن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۶، ص۱۷۳؛ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، ج۱۰، ص۱۹۸.</ref>. یقیناً، اینکه وی می‌تواند در زمانی کمتر از یک چشم برهم زدن، تخت بالقیس را نزد [[پیامبر]] خود حاضر کند، از بهره مندی وی از [[ولایت تکوینی]] حکایت می‌کند که به تصریح این [[آیه]]، از [[فضل]] [[خداوند]] بدو داده شده است. آن چه موجب [[توانمندی]] [[آصف]] بن برخا نسبت به عمل مذکور می‌شود، همان [[برخورداری از علم الهی]] است که با عبارت {{متن قرآن|عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ}} از آن یاد شده و به تعبیر برخی محققان، همان [[اسم اعظم]] یا اسمای حسنایی است که غیر اکتسابی است<ref>سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۳۶۳.</ref> و موجب نیل [[حضرت آدم]]{{ع}} به [[مقام خلافت]] شد: {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref>؛ با توجه به آن چه [[گذشت]]، [[الهی]] بودن [[علم]] ولی نیز ثابت می‌شود.


====معنای اصطلاحی در [[قرآن]]====
در پایان، یادکرد این نکته بسیار ضروری است که [[ولایت]] داشتن [[رسول خدا]]{{صل}} و مصداق مذکور در [[آیه ولایت]]، به معنای واگذاری برخی از [[امور دنیا]] به ایشان، به گونه [[تفویض]] یا [[توکیل]] نیست. به دیگر بیان، چنین نیست که [[خداوند متعال]] زمام برخی از امور عالم را به ولی داده باشد تا او مستقلاً به رتق وفتق امور بپردازد و خود دیگر در آن امور دخالتی نداشته باشد<ref>ر.ک: عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۲۰۱.</ref>؛ زیرا لازمه این مدعا، محدود شدن [[ربوبیت خداوند]] [[متعال]] است، در حالی که [[آیات قرآن کریم]] به نامحدود بودن آن تصریح کرده‌اند؛ از این‌رو، همیشه باید توجه داشت که اگر ولی [[ولایتی]] دارد، [[ولایت]] او در طول [[ولایت خداوند]] [[متعال]] است<ref>گفتنی است، اگر چه برخی محققان اصل ولایت تکوینی را برای ولی الله پذیرفته‌اند، منکر ولایت طولی ولی الله شده‌اند. اینان با این استدلال که ولایت طولی ولی الله موجب محدودیت ولایت خداوند می‌شود، با رویکردی عرفانی، بر این باور شده‌اند که ولایت ولی الله، مظهر ولایت خداوند است؛ بدین معنا که «شخص، مجلی، و ولایت خداوند سبحان متجلی در آن مجلی است». عبدالله جوادی آملی، ولایت در قرآن، ص۲۲۳-۲۲۵. به نظر می‌رسد، مدعای یادشده خلاف ظاهر آیات قرآن کریم؛ چنان‌که حضرت عیسی{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَرَسُولًا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُمْ بِآيَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنْفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُمْ بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ}} (و به پیامبری به سوی بنی اسرائیل (می‌فرستد، تا بگوید) که من برای شما نشانه‌ای از پروردگارتان آورده‌ام؛ من برای شما از گل، (اندامواره‌ای) به گونه پرنده می‌سازم و در آن می‌دمم، به اذن خداوند پرنده‌ای خواهد شد و به اذن خداوند نابینای مادرزاد و پیس را شفا خواهم داد و به اذن خداوند مردگان را زنده خواهم کرد و شما را از آنچه می‌خورید یا در خانه می‌انبارید آگاه خواهم ساخت، این نشانه‌ای برای شماست اگر مؤمن باشید» سوره آل عمران، آیه ۴۹). این [[آیه]]، مؤید نظریه [[ولایت]] طولی [[ولی الله]] است. همچنین، با توجه به آنچه [[گذشت]]، [[کلام]] برخی محققان [[فرهیخته]] معاصر نیز در این باره، خالی از [[تأمل]] نیست که در [[تفسیر آیه ولایت]] فرموده اند: «مقصود از [[ولایت تصرف]] یا [[ولایت تکوینی]]، این نیست که بعضی جهّال پنداشته‌اند که [[انسانی]] از [[انسان‌ها]] سمت [[سرپرستی]] و [[قیمومیت]] نسبت به [[جهان]] پیدا کند، به طوری که او گرداننده [[زمین]] و [[آسمان]] و [[خالق]] و [[رازق]] و [[محیی]] و [[ممیت]] من جانب [[الله]] باشد». [[مرتضی مطهری]]، ولاءها و [[ولایت‌ها]]، ص۵۸-۵۹. البته استاد [[شهید]] در یکی دیگر از آثار خود، [[تبیین]] بهتری از مقصود خود عرضه کرده‌اند که با [[مبانی دینی]] سازگار است. ایشان در [[کتاب]] [[آزادی معنوی]] می‌گویند: «اگر کسی گفته [[ولایت تکوینی]]... نگفته [[خدا]] کار عالم را العیاذبالله به یک [[انسان]] واگذار کرده و خودش رفته گوشه‌ای نشسته؛ چنین چیزی محال است». مجموعه آثار، ج۲۳، ص۴۹۵. جمع میان سخنان استاد [[شهید]] چنین است که [[تفویض]] کار عالم به یک [[بنده]] محال است، نه آنکه [[ولایت تکوینی]] [[مأذون]] از جانب [[خداوند]] محال باشد.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۱۸۲.</ref>.


===معناشناسی «[[علم غیب]]»===
===[[برخورداری از علم الهی]]===
[[پیامبر|پیامبرِ]] [[هادی]] کسی است که برخوردار از [[علم خطاناپذیر]] [[الهی]] است. توضیح آن‌که [[خداوند متعال]]، چنان‌که [[گذشت]]، همان‌گونه که خود و [[کتاب‌های آسمانی]] را [[هادی]] نامیده، از [[پیامبران الهی]] نیز با این عنوان یاد کرده است. روشن است که [[باری تعالی]]، آن‌گاه که در [[مقام هدایت]] برمی‌آید، همچون موارد دیگر، از [[علم خطاناپذیر]] خود بهره می‌برد؛ چنان‌که [[کتاب‌های آسمانی]] نیز که تجلی [[هدایت‌گری]] اویند، پیام‌ها و آموزه‌هایشان، در صورتی که [[تحریف]] نشده باشند، خطاناپذیرند. [[پیامبران الهی]] نیز که از جانب [[خداوند]] [[مأمور]] [[هدایت]] انسان‌هایند، لازم است از سرچشمه [[علم الهی]] برخوردار باشند؛ در غیر این صورت، [[نقض غرض]] از ارسال آنها لازم خواهد آمد. بنابراین، ویژگی دیگر پیامبرِ [[هدایت کننده]]، برخورداری از [[علم خطاناپذیر]] برای [[هدایت]] است؛ چنان‌که [[قرآن کریم]] راجع به [[پیامبران الهی]]، با تأکید بر اینکه ایشان هدایتگرند، می‌فرماید: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءَ الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ}}<ref>«و آنان را پیشوایانی کردیم که به فرمان ما راهبری می‌کردند و به آنها انجام کارهای نیک و برپا داشتن نماز و دادن زکات را وحی کردیم و آنان پرستندگان ما بودند» سوره انبیاء، آیه ۷۳.</ref>.


====معنای لغوی====
در این [[آیه]]، پس از تأکید بر [[هدایت‌گری]] [[پیامبران]]، از مسئله [[وحی]] سخن به میان آمده است که بر غیر اکتسابی بودن [[علم]] ایشان دلالت دارد.


====معنای اصطلاحی در قرآن====
[[قرآن کریم]] همچنین راجع به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|مَا ضَلَّ صَاحِبُكُمْ وَمَا غَوَى * وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى}}<ref>«که همنشین شما گمراه و بیراه نیست * و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود * آن (فرشته) بسیار توانمند به او آموخته است» سوره نجم، آیه ۲-۵.</ref>.


===معناشناسی «[[علم لدنی]]»===
در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|...وَأَنْزَلَ اللَّهُ عَلَيْكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَكَ مَا لَمْ تَكُنْ تَعْلَمُ وَكَانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكَ عَظِيمًا}}<ref>«...و خداوند کتاب و فرزانگی بر تو فرو فرستاد و به تو چیزی آموخت که نمی‌دانستی و بخشش خداوند بر تو سترگ است» سوره نساء، آیه ۱۱۳.</ref>.


====معنای لغوی====
بی‌گمان، [[تعلیم]] [[پیامبر]] از سوی [[خداوند متعال]]، برای آن است که او به [[هدایت]] [[انسان‌ها]] و رساندن [[پیام]] به [[مردم]]، [[مأمور]] بوده است؛ چنان‌که راجع به [[حضرت داوود]]{{ع}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَكُمْ لِتُحْصِنَكُمْ مِنْ بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنْتُمْ شَاكِرُونَ}}<ref>«و برای شما ساختن زرهی را به او آموختیم تا از (گزند) جنگتان  نگه دارد پس آیا شما سپاسگزار هستید؟» سوره انبیاء، آیه ۸۰.</ref>.


====معنای اصطلاحی در قرآن====
برخوردار بودن از علم الهی، به [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} منحصر نیست؛ از این‌رو، راجع به [[حضرت یعقوب]]{{ع}} نیز چنین آمده است: {{متن قرآن|...وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«...و البته او از دانشی برخوردار بود که بدو آموخته بودیم اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره یوسف، آیه ۶۸.</ref><ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۲۴۲.</ref>.


==[[روابط]] معنایی همسو و نسبت میان آنها==
==علم لدنّی اهل بیت{{عم}} در قرآن==
در [[قرآن کریم]] حدود ۵۴ [[آیه]] درباره [[غیب]] و [[علم غیب]] وجود دارد<ref>{{متن قرآن|الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنْفِقُونَ}} «همان کسانی که «غیب» را باور و نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به آنان روزی داده‌ایم می‌بخشند» سوره بقره، آیه ۳؛ {{متن قرآن|جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدَ الرَّحْمَنُ عِبَادَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّهُ كَانَ وَعْدُهُ مَأْتِيًّا}} «بهشت‌هایی جاودان که (خداوند) بخشنده به بندگانش در (جهان) نهان وعده کرده است؛ بی‌گمان وعده او شدنی است» سوره مریم، آیه ۶۱؛ {{متن قرآن|أَطَّلَعَ الْغَيْبَ أَمِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا}} «آیا از نهان آگاهی یافته یا از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته است؟» سوره مریم، آیه ۷۸؛ {{متن قرآن|الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ بِالْغَيْبِ وَهُمْ مِنَ السَّاعَةِ مُشْفِقُونَ}} «آنان که از پروردگارشان در نهان می‌هراسند و از رستخیز می‌ترسند» سوره انبیاء، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}} «(خداوند) داننده پنهان و آشکار؛ پس فرابرترا که اوست از آنچه شریک می‌ورزند» سوره مؤمنون، آیه ۹۲.</ref> که در بیش از ۱۰ آیه علم غیب مخصوص [[خداوند]] شمرده شده و علم غیب از [[پیامبر]] [[نفی]] شده است<ref>ر.ک: {{متن قرآن|قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ وَمَا أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ}} «بگو من در میان پیامبران، نوپدید نیستم و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم و من جز بیم‌دهنده‌ای آشکار نیستم» سوره احقاف، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ}} «و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم، و نمی‌گویم که من فرشته‌ام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمی‌گویم که خداوند هیچ‌گاه به آنان خیری نمی‌رساند، خداوند از درون آنان آگاه‌تر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگر» سوره هود، آیه ۳۱؛ {{متن قرآن|فَقَدْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءَهُمْ فَسَوْفَ يَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}} «بی‌گمان حق را هنگامی که نزدشان آمد دروغ شمردند، به زودی اخبار آنچه را که ریشخند می‌کردند به آنان خواهد رسید» سوره انعام، آیه ۵؛ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَمْلِكُ لِنَفْسِي نَفْعًا وَلَا ضَرًّا إِلَّا مَا شَاءَ اللَّهُ وَلَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَيْبَ لَاسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَيْرِ وَمَا مَسَّنِيَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ وَبَشِيرٌ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}} «بگو من برای خود سود و زیانی در دست ندارم جز آنچه خداوند بخواهد و اگر غیب می‌دانستم خیر بسیار می‌یافتم و (هیچ) بلا به من نمی‌رسید؛ من جز بیم‌دهنده و مژده‌آور برای گروهی که ایمان می‌آورند نیستم» سوره اعراف، آیه ۱۸۸؛ {{متن قرآن|فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ آذَنْتُكُمْ عَلَى سَوَاءٍ وَإِنْ أَدْرِي أَقَرِيبٌ أَمْ بَعِيدٌ مَا تُوعَدُونَ}} «و اگر روی بگردانند، بگو: (همه) شما را یکسان آگاه گردانیدم و نمی‌دانم آیا آنچه به شما وعده می‌دهند نزدیک است یا دور؟» سوره انبیاء، آیه ۱۰۹؛ {{متن قرآن|وَمِمَّنْ حَوْلَكُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ مُنَافِقُونَ وَمِنْ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ سَنُعَذِّبُهُمْ مَرَّتَيْنِ ثُمَّ يُرَدُّونَ إِلَى عَذَابٍ عَظِيمٍ}} «و از پیرامونیان شما از تازیان بیابان‌نشین و از اهل مدینه منافقانی هستند که به دورویی خو کرده‌اند؛ تو آنان را نمی‌شناسی ما آنها را می‌شناسیم؛ به زودی آنان را دوبار عذاب خواهیم کرد سپس به سوی عذابی سترگ برده می‌شوند» سوره توبه، آیه ۱۰۱؛ {{متن قرآن|يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ}} «روزی که خداوند پیامبران را گرد می‌آورد و می‌فرماید که به (دعوت) شما چه پاسخ داده شد؟ می‌گویند: ما را هیچ دانشی نیست، بی‌گمان این تویی که بسیار داننده نهان‌هایی» سوره مائده، آیه ۱۰۹؛ {{متن قرآن|وَاسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}} «از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ لِيَ مِنْ عِلْمٍ بِالْمَلَإِ الْأَعْلَى إِذْ يَخْتَصِمُونَ}} «مرا دانشی به گروه (فرشتگان) فراتر نیست، هنگامی که هم‌ستیزی می‌کردند» سوره ص، آیه ۶۹.</ref>، برای نمونه:


===رابطه و نسبت «علم غیب» با «علم لدنی»===
{{متن قرآن|وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ}}<ref>«و کلیدهای (چیزهای) نهان نزد اوست؛ (هیچ کس) جز او آنها را نمی‌داند» سوره انعام، آیه ۵۹.</ref>.


===رابطه و نسبت «علم غیب» با «[[لوح محفوظ]]»===
{{متن قرآن|قُلْ لَا يَعْلَمُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَيْبَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«بگو: جز خداوند کسی در آسمان‌ها و زمین غیب را نمی‌داند و درنمی‌یابند که چه هنگام برانگیخته خواهند شد» سوره نمل، آیه ۶۵.</ref>.


==اقسام علم غیب در قرآن==
{{متن قرآن|وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ}}<ref>«و من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است؛ و غیب نمی‌دانم» سوره هود، آیه ۳۱.</ref>.
اما [[آیات]] مختلفی هم وجود دارد که نشان می‌دهد [[علم غیب]] و [[علوم ویژه]] به افراد مختلفی از [[پیامبران]] و [[اولیاء]] از سوی [[خداوند]] اعطاء شده است<ref>{{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ}} «این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که آنان تیرچه‌های (قرعه) خود را (در آب) می‌افکندند تا (بدانند) کدام، مریم را سرپرستی کند و هنگامی که با هم (در این کار) ستیزه می‌ورزیدند نزد آنان نبودی» سوره آل عمران، آیه ۴۴؛ {{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}} «این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹؛ {{متن قرآن|ذَلِكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ وَمَا كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ أَجْمَعُوا أَمْرَهُمْ وَهُمْ يَمْكُرُونَ}} «(ای پیامبر) این از خبرهای نهانی است که به تو وحی می‌کنیم و تو هنگامی که (برادران یوسف) بر کار خود هم‌داستان شدند و نیرنگ می‌باختند نزد آنها نبودی» سوره یوسف، آیه ۱۰۲؛ {{متن قرآن|مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُطْلِعَكُمْ عَلَى الْغَيْبِ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَجْتَبِي مِنْ رُسُلِهِ مَنْ يَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِنْ تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَكُمْ أَجْرٌ عَظِيمٌ}} «خداوند بر آن نیست که مؤمنان را به حالی که شما بر آن هستید رها سازد تا آنکه ناپاک را از پاک جدا کند؛ و (نیز) بر آن نیست که شما را از نهان آگاه گرداند اما خداوند از فرستادگان خویش هر که را بخواهد برمی‌گزیند؛ پس به خداوند و فرستادگانش ایمان آورید و اگر ایمان آورید و پرهیزگاری ورزید پاداشی سترگ خواهید داشت» سوره آل عمران، آیه ۱۷۹؛ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ لَكُمْ إِنِّي مَلَكٌ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ}} «بگو: من به شما نمی‌گویم که گنجینه‌های خداوند نزد من است و غیب نمی‌دانم و به شما نمی‌گویم که من فرشته‌ام؛ جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم؛ بگو: آیا نابینا و بینا برابر است پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره انعام، آیه ۵۰؛ {{متن قرآن|سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا}} «خواهند گفت: سه تن بودند چهارمین آنان سگشان بود و می‌گویند پنج تن بودند ششمین آنان سگشان بود- در حالی که تیری در تاریکی می‌افکنند- و می‌گویند: هفت تن بودند و هشتمین آنها سگشان بود؛ بگو: پروردگارم از شمار آنان آگاه‌تر است، جز اندکی (شمار) آنها را نمی‌دانن» سوره کهف، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ}} «و او در (رساندن) وحی، تنگ‌چشمی نمی‌ورزد،» سوره تکویر، آیه ۲۴؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ}} «تو تنها به آن کس می‌توانی بیم دهی که از این قرآن پیروی می‌کند و از (خداوند) بخشنده در نهان بیم دارد پس او را به آمرزش و پاداشی ارزشمند نوید ده» سوره یس، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|أَعِنْدَهُ عِلْمُ الْغَيْبِ فَهُوَ يَرَى}} «آیا او علم غیب دارد که (همه چیز را) می‌بیند؟» سوره نجم، آیه ۳۵؛ {{متن قرآن|لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَيِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْكِتَابَ وَالْمِيزَانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَأَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ}} «ما پیامبرانمان را با برهان‌ها (ی روشن) فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو فرو فرستادیم تا مردم به دادگری برخیزند و (نیز) آهن را فرو فرستادیم که در آن نیرویی سخت و سودهایی برای مردم است و تا خداوند معلوم دارد چه کسی در نهان، (دین) او و پیامبرانش را یاری می‌کند؛ بی‌گمان خداوند توانمندی پیروزمند است» سوره حدید، آیه ۲۵؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ زَيَّنَّا لَهُمْ أَعْمَالَهُمْ فَهُمْ يَعْمَهُونَ}} «کارهای کسانی را که به جهان واپسین ایمان ندارند در نظرشان آراسته‌ایم از این رو آنان سرگشته‌اند» سوره نمل، آیه ۴.</ref>، برای نمونه:


==علم لدنی در قرآن==
{{متن قرآن|عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا * إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ}}<ref>«او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمی‌کند * جز فرستاده‌ای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶-۲۷.</ref>.


===[[آیه]] ۶۵ کهف===
{{متن قرآن|تِلْكَ مِنْ أَنْبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنْتَ تَعْلَمُهَا أَنْتَ وَلَا قَوْمُكَ مِنْ قَبْلِ هَذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این از خبرهای غیب است که ما به تو وحی می‌کنیم؛ تو و قومت پیش از این آنها را نمی‌دانستید پس شکیبا باش که سرانجام (نیکو) از آن پرهیزگاران است» سوره هود، آیه ۴۹.</ref>.


==صاحبان علم لدنی==
{{متن قرآن|وَعَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًا}}<ref>«و او را از پیش خویش دانشی آموخته بودیم» سوره کهف، آیه ۶۵.</ref>.


==جمع بندی==
با توجه به این [[آیات]]، [[علم غیب ذاتی]] و استقلالی مخصوص خداست، اما [[خداوند]] این [[علم]] را به برخی از [[پیامبران]] و [[اولیاء]] بخشیده است. بین این دو علم فرق زیادی وجود دارد؛ [[علم خداوند]] [[ازلی]] است ولی [[علم امام]] مسبوق به عدم است؛ [[علم خدا]] عین ذات اوست ولی علم امام زائد بر ذات است؛ علم خداوند به نحو علیّت و معلولیّت است، ولی علم امام به نحو انکشاف است؛ علم خدا محتاج به توجه نیست ولی علم امام محتاج به توجه است؛ علم خداوند نامحدود است ولی علم امام محدود است؛ علم خدا ذاتی است ولی علم امام [[موهوبی]] و اکتسابی است. این [[تفسیر شیعه]] از [[آیات]] [[علم غیب]] را خیلی از [[اهل سنت]] هم قبول دارند که در [[مقتل]] مقرم به آراء و سخنان ایشان اشاره شده است، برای نمونه [[ابن حجر هیثمی]] می‌گوید: «هیچ منافاتی بین آیاتی که علم غیب را مخصوص خداوند می‌داند با علم پیامبران به جزئیات [[غیب]] وجود ندارد، زیرا ممکن است خداوند این [[اخبار]] را به پیامبران داده باشد، بله آن [[علمی]] که مخصوص خداوند است منظور علم ازلی دائمی [[ابدی]] می‌باشد، پس [[انکار]] [[علم غیب پیامبران]] نوعی [[عناد]] و [[دشمنی]] است»<ref>الفتاوی الحدیثه، ص۲۲۲؛ ر.ک: مقتل مقرم، ص۵۳.</ref>.<ref>[[مصطفی سلیمانیان|سلیمانیان، م‍ص‍طف‍ی‌]]، [[مقامات امامان (کتاب)|مقامات امامان]]، ص ۳۰۲.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۲٬۱۹۷

ویرایش