پرش به محتوا

نظریه نصب الهی امام در قرن نهم هجری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{مدخل‌های وابسته}} +{{مدخل‌ وابسته}}))
جز (جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی')
خط ۴: خط ۴:
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نصب الهی امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
<div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[نصب الهی امام (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>


[[اعتقاد]] به [[الهی بودن منصب امامت]] ([[حاکمیت سیاسی]] و [[مرجعیت دینی]]) مطلبی است که با [[قاطعیت]] می‌توان به [[متکلمان امامیه]] در این دوران نسبت داد؛ چراکه ایشان به صراحت، از این [[عقیده]] خود سخن گفته، بر آن [[استدلال]] کرده‌اند. مرحوم [[فاضل مقداد]] و نجم‌الدین [[رازی]] در [[تبیین]] [[عقلی]] [[امامت الهی]]، تنها به [[برهان لطف]] و [[ویژگی‌های درونی امام]] [[استدلال]] کرده‌اند که بارها در سخنان پیشینیان مطرح شده بود. مرحوم [[ضیاء الدین جرجانی]] هم که اساساً در این بحث، [[تبیین]] [[عقلی]] نداشته است؛ اما مرحوم بیاضی در [[اثبات]] [[عقلانی]] این موضوع تلاش فراوانی کرده است و چنان‌که گذشت، [[ادله عقلی]] جدیدی را بیان نموده و با بیان لوازم فاسدی که [[عقیده]] [[انتخاب مردمی]] [[امام]] دارد، در پی [[اثبات]] [[عقیده]] [[نصب الهی امام]] بوده است. گفتنی است که در [[تبیین نقلی]] نیز، این مرحوم بیاضی است که در میان بزرگان [[قرن نهم]]، نقش بیشتری داشته، برای نخستین‌بار ادله‌ای را در [[اثبات امامت]] [[الهی]] و [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}} اقامه کرده است. استناد به سخنان [[متواتر]] [[رسول]] اعظم{{صل}} با این [[استدلال]] [[قرآنی]] که کلمات ایشان [[وحی الهی]] است، برای [[تبیین]] [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، ابتکاری است که ظاهراً توسط مرحوم بیاضی و نجم‌الدین [[رازی]] در این دوران رخ داده است. همچنین [[استدلال]] به [[آیه]] اول [[سوره معارج]] در این موضوع، ابتکار مرحوم بیاضی بوده است؛ چنان‌که [[تبیین]] [[الهی بودن مقام امامت]] بر اساس [[آیات]] ناظر بر اینکه اعطای [[مُلک]] و [[حکمت]] به دست خداست نیز نخستین‌بار توسط این [[متکلم]] پر تلاش انجام شده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۷۶.</ref>.
[[اعتقاد]] به [[الهی بودن منصب امامت]] ([[حاکمیت سیاسی]] و [[مرجعیت دینی]]) مطلبی است که با [[قاطعیت]] می‌توان به [[متکلمان امامیه]] در این دوران نسبت داد؛ چراکه ایشان به صراحت، از این [[عقیده]] خود سخن گفته، بر آن [[استدلال]] کرده‌اند. مرحوم [[فاضل مقداد]] و نجم‌الدین رازی در [[تبیین]] [[عقلی]] [[امامت الهی]]، تنها به [[برهان لطف]] و [[ویژگی‌های درونی امام]] [[استدلال]] کرده‌اند که بارها در سخنان پیشینیان مطرح شده بود. مرحوم [[ضیاء الدین جرجانی]] هم که اساساً در این بحث، [[تبیین]] [[عقلی]] نداشته است؛ اما مرحوم بیاضی در [[اثبات]] [[عقلانی]] این موضوع تلاش فراوانی کرده است و چنان‌که گذشت، [[ادله عقلی]] جدیدی را بیان نموده و با بیان لوازم فاسدی که [[عقیده]] [[انتخاب مردمی]] [[امام]] دارد، در پی [[اثبات]] [[عقیده]] [[نصب الهی امام]] بوده است. گفتنی است که در [[تبیین نقلی]] نیز، این مرحوم بیاضی است که در میان بزرگان [[قرن نهم]]، نقش بیشتری داشته، برای نخستین‌بار ادله‌ای را در [[اثبات امامت]] [[الهی]] و [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}} اقامه کرده است. استناد به سخنان [[متواتر]] [[رسول]] اعظم{{صل}} با این [[استدلال]] [[قرآنی]] که کلمات ایشان [[وحی الهی]] است، برای [[تبیین]] [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}}، ابتکاری است که ظاهراً توسط مرحوم بیاضی و نجم‌الدین رازی در این دوران رخ داده است. همچنین [[استدلال]] به [[آیه]] اول [[سوره معارج]] در این موضوع، ابتکار مرحوم بیاضی بوده است؛ چنان‌که [[تبیین]] [[الهی بودن مقام امامت]] بر اساس [[آیات]] ناظر بر اینکه اعطای [[مُلک]] و [[حکمت]] به دست خداست نیز نخستین‌بار توسط این [[متکلم]] پر تلاش انجام شده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۷۶.</ref>.
==مقدمه==
==مقدمه==
[[نصب الهی امام]]، آموزه‌ای است که [[متکلمان امامیه]] در هر دوران تلاش کرده‌اند آن را [[اثبات]] کنند. آثار به جای‌مانده از علمای [[اثناعشر]]، چون [[فاضل مقداد]]<ref>ابوعبداللّه مقداد بن عبداللّه سیوری، مشهور به فاضل مقداد و فاضل سیوری، از بزرگان و متکلمان مشهور امامیه در قرن نهم است. وی در علوم مختلف، به‌خصوص در علم کلام تخصص داشت. ایشان حیات علمی خود را در شهر نجف اشرف گذراند و آثاری چون اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیة و النافع یوم الحشر را نگاشت. او در نجف اشرف در سال ۸۲۶ قمری وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۴۶- ۲۴۸).</ref>، [[نجم الدین رازی]]<ref>خضر بن محمد حبلرودی، متکلم و فقیه شیعی در قرن نهم هجری قمری، ملقب به نجم‌الدین است. زادگاهش منطقه فیروزکوه است. حبلرودی در شیراز از شمس الدین محمد، فرزند میر سیدشریف جرجانی، علوم معقول را فرا گرفت، سپس عازم عراق شد و مدتی نزد علمای حله شاگردی نموده، به نجف رفت و تا پایان عمر در آنجا به تألیف و تدریس پرداخت. او همچنین کتابدار کتابخانه حرم امام علی{{ع}} نیز بوده است. وفات او حدود سال ۸۵۰ قمری است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۱).</ref>، [[نباطی بیاضی]]<ref>ابو محمد علی بن یونس نباطی بیاضی، عالمی فاضل و متکلم و در عین حال، ادیبی فرزانه و شاعر و از اهالی جبل عامل لبنان بوده است. از جمله آثار وی الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم درباره اثبات واجب تعالی، صفات حق تعالی، نبوت و امامت است. او دیوان شعر هم دارد که بیشتر در مدح ائمه و اهل بیت{{عم}} و ولایت آنها می‌باشد. مرحوم بیاضی در حدود ۷۰ سالگی در سال ۸۷۷ هجری قمری در همان محل ولادتش، یعنی شهر نباطیّه از جبل عامل لبنان از دنیا رفت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۵).</ref> و [[ضیاء الدین جرجانی]]<ref>ضیاء الدین جرجانی از علمای امامیه قرن نهم است. درباره تاریخ ولادت، وفات و حیات علمی او اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما از آثارش بر می‌آید که در اصول و عقائد شیعی عالمی متبحر و به عقاید فرقه‌های دیگر آگاه بوده است. رسائل او با عنوان رسائل فارسی جرجانی به چاپ رسیده است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۱۶-۲۱۷).</ref> در [[قرن نهم]] نیز تأییدی بر سخن یاد شده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۶۳.</ref>.
[[نصب الهی امام]]، آموزه‌ای است که [[متکلمان امامیه]] در هر دوران تلاش کرده‌اند آن را [[اثبات]] کنند. آثار به جای‌مانده از علمای [[اثناعشر]]، چون [[فاضل مقداد]]<ref>ابوعبداللّه مقداد بن عبداللّه سیوری، مشهور به فاضل مقداد و فاضل سیوری، از بزرگان و متکلمان مشهور امامیه در قرن نهم است. وی در علوم مختلف، به‌خصوص در علم کلام تخصص داشت. ایشان حیات علمی خود را در شهر نجف اشرف گذراند و آثاری چون اللوامع الالهیه فی المباحث الکلامیة و النافع یوم الحشر را نگاشت. او در نجف اشرف در سال ۸۲۶ قمری وفات یافت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۴۶- ۲۴۸).</ref>، [[نجم الدین رازی]]<ref>خضر بن محمد حبلرودی، متکلم و فقیه شیعی در قرن نهم هجری قمری، ملقب به نجم‌الدین است. زادگاهش منطقه فیروزکوه است. حبلرودی در شیراز از شمس الدین محمد، فرزند میر سیدشریف جرجانی، علوم معقول را فرا گرفت، سپس عازم عراق شد و مدتی نزد علمای حله شاگردی نموده، به نجف رفت و تا پایان عمر در آنجا به تألیف و تدریس پرداخت. او همچنین کتابدار کتابخانه حرم امام علی{{ع}} نیز بوده است. وفات او حدود سال ۸۵۰ قمری است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۰۰-۲۰۱).</ref>، [[نباطی بیاضی]]<ref>ابو محمد علی بن یونس نباطی بیاضی، عالمی فاضل و متکلم و در عین حال، ادیبی فرزانه و شاعر و از اهالی جبل عامل لبنان بوده است. از جمله آثار وی الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم درباره اثبات واجب تعالی، صفات حق تعالی، نبوت و امامت است. او دیوان شعر هم دارد که بیشتر در مدح ائمه و اهل بیت{{عم}} و ولایت آنها می‌باشد. مرحوم بیاضی در حدود ۷۰ سالگی در سال ۸۷۷ هجری قمری در همان محل ولادتش، یعنی شهر نباطیّه از جبل عامل لبنان از دنیا رفت (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۲۳-۲۲۵).</ref> و [[ضیاء الدین جرجانی]]<ref>ضیاء الدین جرجانی از علمای امامیه قرن نهم است. درباره تاریخ ولادت، وفات و حیات علمی او اطلاعات چندانی در دست نیست؛ اما از آثارش بر می‌آید که در اصول و عقائد شیعی عالمی متبحر و به عقاید فرقه‌های دیگر آگاه بوده است. رسائل او با عنوان رسائل فارسی جرجانی به چاپ رسیده است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک: جعفر سبحانی و دیگران، معجم طبقات المتکلمین، ج۳، ص۲۱۶-۲۱۷).</ref> در [[قرن نهم]] نیز تأییدی بر سخن یاد شده است<ref>[[سید احمد حسینی|حسینی، سید احمد]]، [[نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه (کتاب)|نظریه نصب الهی امام معصوم در تاریخ تفکر امامیه]]، ص ۴۶۳.</ref>.


==[[تعریف امام]] و [[امامت]] و [[الهی]] بودن این [[منصب]]==
==[[تعریف امام]] و [[امامت]] و [[الهی]] بودن این [[منصب]]==
مرحوم [[فاضل مقداد]] و [[ضیاء الدین جرجانی]] [[امامت]] را تعریف کرده، آن را [[پیشوایی]] و [[ریاست]] عمومی در امور [[دین]] و [[دنیا]] دانسته‌اند<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۳۱۹؛ همو، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین ص۳۲۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۱۰.</ref>. مرحوم [[نجم]] الدین [[رازی]] و بیاضی هم اگرچه این [[منصب]] را تعریف نکرده‌اند، در میان مباحث خویش، [[امام]] را [[خلیفه خدا]] و [[رسول]]، ولی و [[سرپرست]] [[مردم]] و محافظ [[شرع]] شمرده‌اند<ref>ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۳۴۸، ۶۸ -۶۹و ۵۹؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۸۰.</ref> که می‌توان این سخنان را بیانگر عقیده‌شان به [[ریاست]] [[دینی]] و [[دنیوی]] [[امام]] دانست. [[اعتقاد]] به [[انتصاب الهی]] [[امام]]، به روشنی از آثار [[متکلمان]] یادشده نمایان می‌گردد. ایشان افزون بر ادله‌ای که در [[اثبات]] [[الهی بودن منصب امامت]] ذکر کرده‌اند و در ادامه خواهد آمد، به صراحت از این اعتقادشان سخن گفته‌اند. از نظر ایشان، [[خلقت]]، تمکّن بخشیدن به [[امام]] و معرفی وی کار [[خداوند]] است<ref>ر.ک: فاضل مقداد، ارشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص۳۳۱.</ref>. تنها [[خداوند]] می‌تواند [[فرد]] [[شایسته]] [[امامت]] را شناخته و [[منصوب]] سازد<ref>ر.ک: فاضل مقداد، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۵۹؛ نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۵۸۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۱۵.</ref> و [[امام]]، کسی است که [[باری تعالی]] به [[امامت]] او تصریح نماید<ref>ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۸۵.</ref>.
مرحوم [[فاضل مقداد]] و [[ضیاء الدین جرجانی]] [[امامت]] را تعریف کرده، آن را [[پیشوایی]] و [[ریاست]] عمومی در امور [[دین]] و [[دنیا]] دانسته‌اند<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیة، ص۳۱۹؛ همو، ارشاد الطالبین الی نهج المسترشدین ص۳۲۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۱۰.</ref>. مرحوم [[نجم]] الدین رازی و بیاضی هم اگرچه این [[منصب]] را تعریف نکرده‌اند، در میان مباحث خویش، [[امام]] را [[خلیفه خدا]] و [[رسول]]، ولی و [[سرپرست]] [[مردم]] و محافظ [[شرع]] شمرده‌اند<ref>ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۳۴۸، ۶۸ -۶۹و ۵۹؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۸۰.</ref> که می‌توان این سخنان را بیانگر عقیده‌شان به [[ریاست]] [[دینی]] و [[دنیوی]] [[امام]] دانست. [[اعتقاد]] به [[انتصاب الهی]] [[امام]]، به روشنی از آثار [[متکلمان]] یادشده نمایان می‌گردد. ایشان افزون بر ادله‌ای که در [[اثبات]] [[الهی بودن منصب امامت]] ذکر کرده‌اند و در ادامه خواهد آمد، به صراحت از این اعتقادشان سخن گفته‌اند. از نظر ایشان، [[خلقت]]، تمکّن بخشیدن به [[امام]] و معرفی وی کار [[خداوند]] است<ref>ر.ک: فاضل مقداد، ارشاد الطالبین إلی نهج المسترشدین، ص۳۳۱.</ref>. تنها [[خداوند]] می‌تواند [[فرد]] [[شایسته]] [[امامت]] را شناخته و [[منصوب]] سازد<ref>ر.ک: فاضل مقداد، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۵۹؛ نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۵۸۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۱۵.</ref> و [[امام]]، کسی است که [[باری تعالی]] به [[امامت]] او تصریح نماید<ref>ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۵؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۸۵.</ref>.
دیدگاه بزرگان [[امامیه]] درباره [[الهی بودن منصب امامت]] در این دوران روشن شد. بنابراین [[امام]] کسی خواهد بود که [[خداوند]] وی را برای این [[منصب]] برگزیند. [[متکلمان شیعی]] درباره اینکه [[مردم]] چگونه می‌توانند چنین امامی را بشناسند، [[نص]] وارده از سوی [[خداوند]]، [[رسول]] و [[امام]] سابق، همچنین انجام [[معجزه]] را معرفی کرده‌اند. این سخنان نیز تأییدی بر انتساب [[اعتقاد به امامت]] [[الهی]] به این [[متکلمان]] است.
دیدگاه بزرگان [[امامیه]] درباره [[الهی بودن منصب امامت]] در این دوران روشن شد. بنابراین [[امام]] کسی خواهد بود که [[خداوند]] وی را برای این [[منصب]] برگزیند. [[متکلمان شیعی]] درباره اینکه [[مردم]] چگونه می‌توانند چنین امامی را بشناسند، [[نص]] وارده از سوی [[خداوند]]، [[رسول]] و [[امام]] سابق، همچنین انجام [[معجزه]] را معرفی کرده‌اند. این سخنان نیز تأییدی بر انتساب [[اعتقاد به امامت]] [[الهی]] به این [[متکلمان]] است.
طبق گفته [[فاضل مقداد]]، [[امامیه]] در این مطلب اتفاق دارند که سخن [[باری تعالی]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و یا [[امام]] سابق، در [[تعیین امام]] کافی است<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الاهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۲۳؛ همو، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۵۹.</ref>. البته این [[نص]] باید جلی و روشن باشد<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الاهیه فی مباحث الکلامیه، ۳۲۳. نص جلی آن است که دلالتش بر امامت شخص مورد نظر روشن است و به قرینه و استدلال نیازی ندارد؛ اما نص خفی آن است که دلالت بر امامت آن شخص به کمک قراین و استدلال ممکن است علی بن حسین الشریف المرتضی، الشافی فی الامامه، ج۲، ص۶۷؛ ر.ک: محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۲، ص۴۵-۴۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۵ و ۳۳۷؛ همو، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۶۰).</ref>. وی [[معتقد]] است: این [[نص]]، ممکن است نصِ فعلیِ [[الهی]] باشد که مصداقش همان دادن توان [[معجزه]] به [[امام]] است؛ همچنین ممکن است [[نص]] فعلیِ [[پیامبر اعظم]]{{صل}} و یا [[نص]] فعلیِ [[امام]] سابق باشد که همان انجام افعالی است که بر [[امامت]] دیگری اشاره دارد<ref>ر.ک: فاضل مقداد، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۶۰؛ ر.ک: همو، اللوامع الاهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۴.</ref>.
طبق گفته [[فاضل مقداد]]، [[امامیه]] در این مطلب اتفاق دارند که سخن [[باری تعالی]]، [[رسول خدا]]{{صل}} و یا [[امام]] سابق، در [[تعیین امام]] کافی است<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الاهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۲۳؛ همو، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۵۹.</ref>. البته این [[نص]] باید جلی و روشن باشد<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الاهیه فی مباحث الکلامیه، ۳۲۳. نص جلی آن است که دلالتش بر امامت شخص مورد نظر روشن است و به قرینه و استدلال نیازی ندارد؛ اما نص خفی آن است که دلالت بر امامت آن شخص به کمک قراین و استدلال ممکن است علی بن حسین الشریف المرتضی، الشافی فی الامامه، ج۲، ص۶۷؛ ر.ک: محمد بن حسن طوسی، تلخیص الشافی، ج۲، ص۴۵-۴۶؛ فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۵ و ۳۳۷؛ همو، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۶۰).</ref>. وی [[معتقد]] است: این [[نص]]، ممکن است نصِ فعلیِ [[الهی]] باشد که مصداقش همان دادن توان [[معجزه]] به [[امام]] است؛ همچنین ممکن است [[نص]] فعلیِ [[پیامبر اعظم]]{{صل}} و یا [[نص]] فعلیِ [[امام]] سابق باشد که همان انجام افعالی است که بر [[امامت]] دیگری اشاره دارد<ref>ر.ک: فاضل مقداد، الانوار الجلالیه فی شرح الفصول النصیریه، ص۱۶۰؛ ر.ک: همو، اللوامع الاهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۴.</ref>.
مرحوم [[نجم]] الدین [[رازی]] نیز گفته است: “امام باید [[منصوص]] از سوی [[خداوند]] باشد. البته این [[نص]] ممکن است در [[قرآن کریم]] یا در [[سخنان رسول خدا]]{{صل}} ذکر شده باشد و یا اینکه ممکن است چنین امامی از طریق انجام [[معجزه]] مشخص گردد”<ref>ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۵۹.</ref>.
مرحوم [[نجم]] الدین رازی نیز گفته است: “امام باید [[منصوص]] از سوی [[خداوند]] باشد. البته این [[نص]] ممکن است در [[قرآن کریم]] یا در [[سخنان رسول خدا]]{{صل}} ذکر شده باشد و یا اینکه ممکن است چنین امامی از طریق انجام [[معجزه]] مشخص گردد”<ref>ر.ک: نجم الدین رازی، التوضیح الانور، ص۵۹.</ref>.
مرحوم بیاضی در بیان [[باور]] [[امامیه]] می‌گوید: “آنها کسانی هستند که معتقدند [[امامت]] از طریق [[نص]] ثابت می‌شود”<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۶۵.</ref>. وی همچنین [[ظهور]] [[معجزه]] از سوی [[مدعی امامت]] را [[نص الهی]] بر [[امامت]] شخص می‌داند<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۹۴.</ref>.
مرحوم بیاضی در بیان [[باور]] [[امامیه]] می‌گوید: “آنها کسانی هستند که معتقدند [[امامت]] از طریق [[نص]] ثابت می‌شود”<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۶۵.</ref>. وی همچنین [[ظهور]] [[معجزه]] از سوی [[مدعی امامت]] را [[نص الهی]] بر [[امامت]] شخص می‌داند<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۹۴.</ref>.


خط ۳۸: خط ۳۸:


====[[ادله نقلی]]====
====[[ادله نقلی]]====
[[فاضل مقداد]]، مرحوم بیاضی و نجم‌الدین [[رازی]]، در [[اثبات]] [[الهی بودن منصب امامت]]، به [[آیه]] ۶۸ [[سوره قصص]]<ref>{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}} «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> [[تمسک]] کرده‌اند. در این [[استدلال]] که ابتکار [[عمادالدین طبری]] در [[قرن هفتم]] است، چنین گفته می‌شود که در [[آیه]] یادشده، [[خداوند متعال]] [[اختیار]] [[مردم]] را در تمام امور [[نفی]] کرده است. از این‌رو [[مردم]] در غیر موارد استثناشده، هیچ اختیاری ندارند. بنابراین [[حق]] [[انتخاب امام]] را نیز نخواهند داشت<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۵۰؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۲؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۰. گفتنی است، چنان‌که گذشت، مطابق نقل، حضرت زهرا{{س}} و امام رضا{{ع}} نیز در نفی گزینش مردمی امام، به این آیه شریفه استدلال کرده بودند.</ref>. [[استدلال]] مرحوم بیاضی به [[آیه]] “اکمال دین” نیز شبیه همان استدلالی است که از [[عمادالدین طبری]] در [[قرن هفتم]] بیان شد. مرحوم بیاضی می‌گوید: “آیه شریفه، از [[اکمال دین]] خبر داده است. پس [[باری تعالی]] قطعاً [[تکلیف]] [[امام]] و [[جانشین]] پیامبرش را روشن ساخته است”<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۸</ref>.
[[فاضل مقداد]]، مرحوم بیاضی و نجم‌الدین رازی، در [[اثبات]] [[الهی بودن منصب امامت]]، به [[آیه]] ۶۸ [[سوره قصص]]<ref>{{متن قرآن|وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ}} «و پروردگارت هر چه خواهد می‌آفریند و می‌گزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک می‌آورند» سوره قصص، آیه ۶۸.</ref> [[تمسک]] کرده‌اند. در این [[استدلال]] که ابتکار [[عمادالدین طبری]] در [[قرن هفتم]] است، چنین گفته می‌شود که در [[آیه]] یادشده، [[خداوند متعال]] [[اختیار]] [[مردم]] را در تمام امور [[نفی]] کرده است. از این‌رو [[مردم]] در غیر موارد استثناشده، هیچ اختیاری ندارند. بنابراین [[حق]] [[انتخاب امام]] را نیز نخواهند داشت<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۵۰؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۲؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۰. گفتنی است، چنان‌که گذشت، مطابق نقل، حضرت زهرا{{س}} و امام رضا{{ع}} نیز در نفی گزینش مردمی امام، به این آیه شریفه استدلال کرده بودند.</ref>. [[استدلال]] مرحوم بیاضی به [[آیه]] “اکمال دین” نیز شبیه همان استدلالی است که از [[عمادالدین طبری]] در [[قرن هفتم]] بیان شد. مرحوم بیاضی می‌گوید: “آیه شریفه، از [[اکمال دین]] خبر داده است. پس [[باری تعالی]] قطعاً [[تکلیف]] [[امام]] و [[جانشین]] پیامبرش را روشن ساخته است”<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۸</ref>.
مرحوم بیاضی همچنین به [[آیات]] ۱۲۸ و ۱۵۴ [[سوره آل‌عمران]] هم که قبلاً مورد [[تمسک]] [[علامه حلی]] بود، [[استدلال]] کرده است<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۴.</ref>.
مرحوم بیاضی همچنین به [[آیات]] ۱۲۸ و ۱۵۴ [[سوره آل‌عمران]] هم که قبلاً مورد [[تمسک]] [[علامه حلی]] بود، [[استدلال]] کرده است<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۷۴.</ref>.


خط ۴۹: خط ۴۹:
بیشتر [[ادله]] نقلیِ [[متکلمان]] در این موضوع، به [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}} اختصاص دارد.
بیشتر [[ادله]] نقلیِ [[متکلمان]] در این موضوع، به [[امامت امیر مؤمنان]]{{ع}} اختصاص دارد.


[[آیات شریفه]] “ولایت” و “تبلیغ”، کریمه‌هایی هستند که بزرگان یادشده در [[اثبات امامت حضرت]] [[علی]]{{ع}} به آنها [[استدلال]] کرده‌اند<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۷-۳۳۸ و ۴۸۷؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ص۲۵۹- ۲۶۶ و ۳۰۱-۳۰۲؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۴۷- ۵۲و ۴۴۸؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۲۹-۲۳۰و ۲۶۱.</ref>. مرحوم بیاضی در این موضوع به [[آیه]] “صادقین” نیز [[تمسک]] کرده و به تفصیل سخن گفته است<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۹. تفصیل این استدلال، در ادله شیخ مفید (قرن پنجم) گذشت.</ref>. همین‌طور مرحوم [[رازی]] به [[آیه]] “[[اکمال دین]]<ref>ر.ک: نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۱۳۸. تفصیل این استدلال، ادله محمد بن علی ابن شهر آشوب (قرن ششم) گذشت.</ref>“ و مرحوم [[جرجانی]] به [[آیه]] “مباهله<ref>ر.ک: ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۸۶. تفصیل این استدلال در ادله علامه حلی (قرن هشتم) گذشت.</ref>“ نیز [[تمسک]] کرده‌اند. البته [[متکلمان]] این دوران، درباره [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} تبیین‌های ابتکاری نیز داشته‌اند: مرحوم بیاضی و [[نجم‌الدین رازی]] سخنان [[متواتر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را درباره [[خلافت امام علی]]{{ع}} [[تصدیق]] نموده، [[فرمان]] [[باری‌تعالی]] دانسته‌اند و در این موضوع، به [[آیات]] سوم و چهارم [[سوره نجم]]<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> که سخنان [[حضرت]] را [[وحی الهی]] خوانده است، [[تمسک]] کرده‌اند. به عبارت دیگر، ایشان معتقدند که به استناد [[آیات]] یادشده، آنچه خاتم الانبیا{{صل}} می‌گوید، [[فرمان]] خداست. از طرفی، [[رسول]] اعظم{{صل}} بارها بر [[خلافت]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} تصریح کرده است. پس می‌توان گفت که [[خلافت]] آن [[امام همام]]، [[فرمان الهی]] می‌باشد<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۷۱؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۸.</ref>.
[[آیات شریفه]] “ولایت” و “تبلیغ”، کریمه‌هایی هستند که بزرگان یادشده در [[اثبات امامت حضرت]] [[علی]]{{ع}} به آنها [[استدلال]] کرده‌اند<ref>ر.ک: فاضل مقداد، اللوامع الالهیه فی مباحث الکلامیه، ص۳۳۷-۳۳۸ و ۴۸۷؛ علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ص۲۵۹- ۲۶۶ و ۳۰۱-۳۰۲؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۴۷- ۵۲و ۴۴۸؛ ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۲۲۹-۲۳۰و ۲۶۱.</ref>. مرحوم بیاضی در این موضوع به [[آیه]] “صادقین” نیز [[تمسک]] کرده و به تفصیل سخن گفته است<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۵۵-۲۵۹. تفصیل این استدلال، در ادله شیخ مفید (قرن پنجم) گذشت.</ref>. همین‌طور مرحوم رازی به [[آیه]] “[[اکمال دین]]<ref>ر.ک: نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۱۳۸. تفصیل این استدلال، ادله محمد بن علی ابن شهر آشوب (قرن ششم) گذشت.</ref>“ و مرحوم [[جرجانی]] به [[آیه]] “مباهله<ref>ر.ک: ضیاء الدین جرجانی، رسائل فارسی، ص۱۸۶. تفصیل این استدلال در ادله علامه حلی (قرن هشتم) گذشت.</ref>“ نیز [[تمسک]] کرده‌اند. البته [[متکلمان]] این دوران، درباره [[نصب الهی]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} تبیین‌های ابتکاری نیز داشته‌اند: مرحوم بیاضی و [[نجم‌الدین رازی]] سخنان [[متواتر]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را درباره [[خلافت امام علی]]{{ع}} [[تصدیق]] نموده، [[فرمان]] [[باری‌تعالی]] دانسته‌اند و در این موضوع، به [[آیات]] سوم و چهارم [[سوره نجم]]<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref> که سخنان [[حضرت]] را [[وحی الهی]] خوانده است، [[تمسک]] کرده‌اند. به عبارت دیگر، ایشان معتقدند که به استناد [[آیات]] یادشده، آنچه خاتم الانبیا{{صل}} می‌گوید، [[فرمان]] خداست. از طرفی، [[رسول]] اعظم{{صل}} بارها بر [[خلافت]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} تصریح کرده است. پس می‌توان گفت که [[خلافت]] آن [[امام همام]]، [[فرمان الهی]] می‌باشد<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۷۱؛ نجم‌الدین رازی، التوضیح الانور، ص۶۸.</ref>.


مرحوم بیاضی به [[آیه]] اول [[سوره]] “معارج<ref>{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}} «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱.</ref>“ و حکایت [[حارث]] بن نعمان استناد کرده است. مطابق [[نقل]]، پس از [[جریان غدیر]] و معرفی [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به عنوان [[امام]] و [[خلیفه]] و پس از اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} این امر را [[فرمان الهی]] خواند، شخصی به نام [[حارث]] تاب نیاورد و از [[خداوند]] خواست که او را [[عذاب]] کند؛ البته اگر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در ادعایش بر [[الهی]] بودن این جریان صادق باشد! لحظاتی نگذشت که به [[کیفر الهی]] از [[دنیا]] رفت. سپس [[آیه]] اول [[سوره معارج]] نازل گشت<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۱۳.</ref>.
مرحوم بیاضی به [[آیه]] اول [[سوره]] “معارج<ref>{{متن قرآن|سَأَلَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ}} «خواهنده‌ای عذابی رخ‌دهنده را خواست» سوره معارج، آیه ۱.</ref>“ و حکایت [[حارث]] بن نعمان استناد کرده است. مطابق [[نقل]]، پس از [[جریان غدیر]] و معرفی [[امیر مؤمنان]]{{ع}} به عنوان [[امام]] و [[خلیفه]] و پس از اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} این امر را [[فرمان الهی]] خواند، شخصی به نام [[حارث]] تاب نیاورد و از [[خداوند]] خواست که او را [[عذاب]] کند؛ البته اگر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در ادعایش بر [[الهی]] بودن این جریان صادق باشد! لحظاتی نگذشت که به [[کیفر الهی]] از [[دنیا]] رفت. سپس [[آیه]] اول [[سوره معارج]] نازل گشت<ref>ر.ک: علی بن یونس نباطی بیاضی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۳۱۳.</ref>.
۲۱۸٬۶۱۷

ویرایش