اسماعیلیه در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==)) |
جز (جایگزینی متن - 'رازی' به 'رازی') |
||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
[[هفتمین امام]] در دوره ششم محمد بن اسماعیل بوده است که [[اسماعیلیان]] نخستین ([[قرامطه]]) مرگش را [[انکار]] کرده، در [[انتظار]] ظهورش به عنوان [[قائم]] و مهدی باقی ماندند. بر اساس [[اعتقاد]] آنان، [[محمد بن اسماعیل]] با [[رجعت]] خود، به [[مقام]] آخرین [[ناطق]] میرسد و در آخرین دور از ادوار عالم با [[نسخ]] [[شریعت اسلام]]، معانی [[باطنی]] و [[حقایق]] [[مکتوم]] در تمام شریعتهای قبلی را آشکار میگرداند. در این دوران، دو [[شخصیت]] در شکلگیری [[جهانشناسی]] و دیگر مباحث نظری [[اسماعیلیه]]، نقش سازنده ای ایفا کرده اند: یکی [[داعی]] [[محمد بن احمد]] [[نسفی]] که داعی اسماعیلیان در [[خراسان]] و [[ماوراء النهر]] بود. وی برای نخستین بار [[فلسفه]] نوافلاطونی را با [[تفکر]] اسماعیلیه [[درهم]] آمیخت و حاصل تفکر خود را در کتاب المحصول ارائه کرد. این کتاب به زودی در میان [[جوامع]] مختلف قرمطی پذیرفته شد و نقش مهمی در شکلگیری و یکسانسازی [[عقاید]] [[قرمطیان]] ایفا نمود. | [[هفتمین امام]] در دوره ششم محمد بن اسماعیل بوده است که [[اسماعیلیان]] نخستین ([[قرامطه]]) مرگش را [[انکار]] کرده، در [[انتظار]] ظهورش به عنوان [[قائم]] و مهدی باقی ماندند. بر اساس [[اعتقاد]] آنان، [[محمد بن اسماعیل]] با [[رجعت]] خود، به [[مقام]] آخرین [[ناطق]] میرسد و در آخرین دور از ادوار عالم با [[نسخ]] [[شریعت اسلام]]، معانی [[باطنی]] و [[حقایق]] [[مکتوم]] در تمام شریعتهای قبلی را آشکار میگرداند. در این دوران، دو [[شخصیت]] در شکلگیری [[جهانشناسی]] و دیگر مباحث نظری [[اسماعیلیه]]، نقش سازنده ای ایفا کرده اند: یکی [[داعی]] [[محمد بن احمد]] [[نسفی]] که داعی اسماعیلیان در [[خراسان]] و [[ماوراء النهر]] بود. وی برای نخستین بار [[فلسفه]] نوافلاطونی را با [[تفکر]] اسماعیلیه [[درهم]] آمیخت و حاصل تفکر خود را در کتاب المحصول ارائه کرد. این کتاب به زودی در میان [[جوامع]] مختلف قرمطی پذیرفته شد و نقش مهمی در شکلگیری و یکسانسازی [[عقاید]] [[قرمطیان]] ایفا نمود. | ||
شخصیت دیگر [[ابوحاتم رازی]] داعی [[ری]] بود که او نیز آثار مهمی در مباحث نظری اسماعیلیه پدید آورد. پس از نسفی و | شخصیت دیگر [[ابوحاتم رازی]] داعی [[ری]] بود که او نیز آثار مهمی در مباحث نظری اسماعیلیه پدید آورد. پس از نسفی و رازی، [[ابویعقوب سجستانی]] که پس از نسفی [[دعوت]] در خراسان و ماوراء النهر را برعهده داشت آثار زیادی در تفکر اسماعیلیه تألیف نمود. وی نیز شدیداً تحت تأثیر فلسفه نوافلاطونی قرار داشت. | ||
این داعیان برخی از نظریههای فلسفه نوافلاطونی را با [[تعالیم]] و [[مفاهیم قرآنی]] تلفیق کردند و جهانشناسی خاصی در [[مکتب]] اسماعیلیه پدید آوردند. | این داعیان برخی از نظریههای فلسفه نوافلاطونی را با [[تعالیم]] و [[مفاهیم قرآنی]] تلفیق کردند و جهانشناسی خاصی در [[مکتب]] اسماعیلیه پدید آوردند. | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
در این جهانشناسی، [[خداوند]] که هستی بخش و مبدع همه چیز است متعالی و ناشناختنی است. حتی صفات را بر او نمیتوان حمل نمود. خداوند اولین موجود، یعنی [[عقل]] را به امر و [[مشیت]] خود [[ابداع]] کرده است. عقل خود کامل و بدون حرکت است، ولی از او نفس منبعث میشود. نفس به علت [[نقص]] خود به حرکت درمی آید. از نفس، افلاک هفت گانه و [[ستارگان]] منبعث میشوند. افلاک با حرکت نفس به حرکت درمی آیند و سپس در مراحل بعدی چیزهای دیگر از آنها منبعث میشوند. | در این جهانشناسی، [[خداوند]] که هستی بخش و مبدع همه چیز است متعالی و ناشناختنی است. حتی صفات را بر او نمیتوان حمل نمود. خداوند اولین موجود، یعنی [[عقل]] را به امر و [[مشیت]] خود [[ابداع]] کرده است. عقل خود کامل و بدون حرکت است، ولی از او نفس منبعث میشود. نفس به علت [[نقص]] خود به حرکت درمی آید. از نفس، افلاک هفت گانه و [[ستارگان]] منبعث میشوند. افلاک با حرکت نفس به حرکت درمی آیند و سپس در مراحل بعدی چیزهای دیگر از آنها منبعث میشوند. | ||
در این میان دیدگاه نسفی و به دنبال او [[سجستانی]] با [[ابوحاتم رازی]] در مسئله [[ادوار تاریخی]] [[بشر]] تفاوت داشت. [[نسفی]] [[معتقد]] بود دوره [[اسلام]] در [[زمان]] محمد بن [[اسماعیل]] خاتمه یافته و دور هفتم [[تاریخ]] بشر آغاز شده است. بنابراین [[شریعت اسلام]] [[نسخ]] شد و [[احکام شریعت]] [[واجب]] الاجرا نیست، بنابراین وی [[اعتقاد]] به [[اباحه]] داشت و به [[ترویج]] اباحیگری میپرداخت. در مقابل، ابوحاتم رازی نظریه نسفی را رد میکرد و معتقد بود هیچ [[باطنی]] بدون ظاهر نمیتواند تحقق یابد و بنابراین نیاز به [[شریعت]] ضروری است. به اعتقاد | در این میان دیدگاه نسفی و به دنبال او [[سجستانی]] با [[ابوحاتم رازی]] در مسئله [[ادوار تاریخی]] [[بشر]] تفاوت داشت. [[نسفی]] [[معتقد]] بود دوره [[اسلام]] در [[زمان]] محمد بن [[اسماعیل]] خاتمه یافته و دور هفتم [[تاریخ]] بشر آغاز شده است. بنابراین [[شریعت اسلام]] [[نسخ]] شد و [[احکام شریعت]] [[واجب]] الاجرا نیست، بنابراین وی [[اعتقاد]] به [[اباحه]] داشت و به [[ترویج]] اباحیگری میپرداخت. در مقابل، ابوحاتم رازی نظریه نسفی را رد میکرد و معتقد بود هیچ [[باطنی]] بدون ظاهر نمیتواند تحقق یابد و بنابراین نیاز به [[شریعت]] ضروری است. به اعتقاد رازی دوره اسلام و شریعت آن تا [[هنگام ظهور]] محمد بن اسماعیل به عنوان [[امام]] [[قائم]] و هفتمین [[ناطق]] تداوم دارد. | ||
این [[اختلاف]] مبانی سبب شد برخی از [[جوامع]] قرمطی مروج اباحیگری شده، مرتکب [[اعمال]] [[خلاف شرع]] و [[اخلاق]] شوند. در [[سال ۳۱۷ ق]] گروهی از [[قرمطیان]] به [[مکه]] [[حمله]] کردند و جمعی از [[حاجیان]] را به [[قتل]] رسانده، اموالشان را به تاراج بردند. آنها همچنین [[حجرالاسود]] را از [[کعبه]] جدا کرده با خود بردند <ref>الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۵۴.</ref> در مقابل، [[دعوت]] فاطمی رسماً مواضع اباحیگرای [[قرامطه]] و دیگر گروههای افراطی که با تأکید بر [[باطن]]، ظاهر و شریعت را [[نفی]] میکردند [[باطل]] میدانست. | این [[اختلاف]] مبانی سبب شد برخی از [[جوامع]] قرمطی مروج اباحیگری شده، مرتکب [[اعمال]] [[خلاف شرع]] و [[اخلاق]] شوند. در [[سال ۳۱۷ ق]] گروهی از [[قرمطیان]] به [[مکه]] [[حمله]] کردند و جمعی از [[حاجیان]] را به [[قتل]] رسانده، اموالشان را به تاراج بردند. آنها همچنین [[حجرالاسود]] را از [[کعبه]] جدا کرده با خود بردند <ref>الکامل فی التاریخ، ج۷، ص۵۴.</ref> در مقابل، [[دعوت]] فاطمی رسماً مواضع اباحیگرای [[قرامطه]] و دیگر گروههای افراطی که با تأکید بر [[باطن]]، ظاهر و شریعت را [[نفی]] میکردند [[باطل]] میدانست. | ||
خط ۱۸۱: | خط ۱۸۱: | ||
[[فاطمیان]] با [[انکار]] تلویحی [[مهدویت]] و [[رجعت]] محمد بن [[اسماعیل]] [[قائم]] و [[ناطق هفتم]] را یکی از [[امامان]] [[اسماعیلی]] از اعقاب محمد بن اسماعیل در [[آخرالزمان]] دانستند <ref>راحة العقل، ص۵۷۹، جامع الحکمتین، ص۱۲۱ـ ۱۲۲و ۱۶۳ـ ۱۶۵.</ref>. | [[فاطمیان]] با [[انکار]] تلویحی [[مهدویت]] و [[رجعت]] محمد بن [[اسماعیل]] [[قائم]] و [[ناطق هفتم]] را یکی از [[امامان]] [[اسماعیلی]] از اعقاب محمد بن اسماعیل در [[آخرالزمان]] دانستند <ref>راحة العقل، ص۵۷۹، جامع الحکمتین، ص۱۲۱ـ ۱۲۲و ۱۶۳ـ ۱۶۵.</ref>. | ||
فاطمیان همچنین [[جهانشناسی]] نوافلاطونی که توسط [[نسفی]]، | فاطمیان همچنین [[جهانشناسی]] نوافلاطونی که توسط [[نسفی]]، رازی و [[سجستانی]] تدوین شده بود پذیرفتند. این جهانشناسی در [[زمان]] [[امامت]] معز مورد پذیرش [[دعوت]] فاطمی قرار گرفت و در دورههای بعد به وسیله داعیان فاطمی چون حمیدالدین کرمانی و [[ناصرخسرو]] [[اصلاح]] و تکمیل شد. البته جهانشناسی کرمانی همچون جهانشناسی اخوان الصفا مورد پذیرش دعوت فاطمی قرار نگرفت، ولی بعدها مورد استفاده [[اسماعیلیان]] طیبی در [[یمن]] قرار گرفت و اهمیت ویژه ای یافت. | ||
طیبیها [[ادبیات]] و آثار دوره فاطمی را [[حفظ]] کردند، آنها همچون اسماعیلیان فاطمی به ظاهر و [[باطن دین]] به یک اندازه اهمیت میدادند. دعوت طیبی، جهانشناسی فاطمی و دوری بودن [[تاریخ]] [[مقدس]] [[بشر]] را پذیرفت. البته طیبیها با ایجاد تغییراتی در جهانشناسی کرمانی، جهانشناسی خود را اندکی متمایز از جهانشناسی فاطمیان قرار دادند <ref>تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۳۳۲ـ ۳۳۸.</ref>. | طیبیها [[ادبیات]] و آثار دوره فاطمی را [[حفظ]] کردند، آنها همچون اسماعیلیان فاطمی به ظاهر و [[باطن دین]] به یک اندازه اهمیت میدادند. دعوت طیبی، جهانشناسی فاطمی و دوری بودن [[تاریخ]] [[مقدس]] [[بشر]] را پذیرفت. البته طیبیها با ایجاد تغییراتی در جهانشناسی کرمانی، جهانشناسی خود را اندکی متمایز از جهانشناسی فاطمیان قرار دادند <ref>تاریخ و عقاید اسماعیلیه، ص۳۳۲ـ ۳۳۸.</ref>. |