پرش به محتوا

مقام نور الهی به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>. {{پایان جمع شدن}}' به '</ref>. }}'
جز (جایگزینی متن - 'سید احمد خاتمی الله ' به 'آیت الله ')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - '</ref>. {{پایان جمع شدن}}' به '</ref>. }}')
خط ۳۰: خط ۳۰:


::::::نور مراتبی دارد و شاهد آن هم در آیه نور است که خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ}}<ref>«مثل نور او چون چراغ‌دانى است که در آن چراغى است.» سوره نور آیه ۳۵</ref>؛ خدای متعال نور است: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}؛ که در این آیه مصداق مرجع ضمیر "نُورِهِ" است. اما یک نور هم مخلوق خداست (مَثَلُ نُورِهِ). پس نور یک مرتبه‌ای دارد که منسوب به خداست و آن نور مراتبی دارد. عوالم وجود هم همین طور است. اگر در روایات آمده است که خداوند از نور پیامبر {{صل}} بهشت را آفرید و تعبیراتی از این قبیل، به این معناست که نورِ اولین موجودْ کمالاتی داشت که وقتی تنزل می‌کند چنین مخلوقاتی پدید می‌آیند. بهشت و آن‌چه در آن است پرتویی از وجود نوری ایشان است نه وجود مادی ایشان. وجودی مادی ایشان تکلیف دارد، باید زحمت و ریاضت بکشد، باید بلا ببیند، و شهید شود. این امور مربوط به آن نور نیست. اگر قرار بود آن نور کشته شود، همه عالم به هم می‌خورد. آن نور فوق تکلیف است و همه انسان‌‌های مکلف پرتویی از وجود او هستند. پس این که ملائکه نازل می‌شوند و مقدرات را به امام زمان {{ع}} عرضه می‌کنند امری باورناپذیر نیست. برای تقریب به ذهن می‌توان گفت: خدای متعال در آن شب نوری را به وسیله ملائکه به قلب امام زمان می‌تاباند که همه چیز برای ایشان روشن می‌شود. اگر در روایت آمده است که اگر نزول ملائکه در شب قدر و ارائه تقدیرات نبود ما چیزی از آن‌ها نمی‌دانستیم، این امر برای مرحله مادی وجود پیامبر و [[ائمه]] اطهار {{عم}} است، وگرنه وجود نورانی ایشان احتیاج به ملک و ارائه آن‌ها ندارد، بلکه ملک از آن نور آفریده شده است. اما این‌که نزول ملائکه و ارائه تقدیرات در چند شب است، برخی از بزرگان فرموده‌اند: از آیات و روایات استنباط می‌شود که مقدرات سه مرحله دارد؛ در شب اول هنوز یقینی نیست، در شب دوم مرتبه‌ای از حتمیت و جزمیت پیدا می‌کند، و در شب سوم امضا می‌شود، که مرحله قضا است. این احتمالی است که برخی بزرگان داده‌اند و بعید هم نیست. البته ممکن است مرحله دیگری هم برای تغییر قضا وجود داشته باشد. زیرا در برخی روایات آمده که ممکن است حتی در برخی مقدرات تثبیت شده هم تغییر حاصل شود. در دعای بعد از زیارت [[امام رضا]] {{ع}} آمده است: {{عربی|" قضائک الذی تحجبه بالایسر الدعاء"}}<ref>تو را می‌خوانم به قضایی که آن را با آسان‌ترین دعا می‌پوشانی.</ref>؛ یعنی قضایی است که صرف نظر از دعا تمام و حتمی است، اما خدای متعال راه دیگری برای بندگان گشوده که هر چند اسباب اقتضا می‌کند که قضیه هیچ تغییری نکند، اما اگر بنده‌ای دعایی جدی کند، آن قضیه تغییر می‌کند. بنابراین ما باید این شب‌ها را غنیمت بشماریم»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5631 پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی]</ref>.
::::::نور مراتبی دارد و شاهد آن هم در آیه نور است که خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ}}<ref>«مثل نور او چون چراغ‌دانى است که در آن چراغى است.» سوره نور آیه ۳۵</ref>؛ خدای متعال نور است: {{متن قرآن|اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ}}؛ که در این آیه مصداق مرجع ضمیر "نُورِهِ" است. اما یک نور هم مخلوق خداست (مَثَلُ نُورِهِ). پس نور یک مرتبه‌ای دارد که منسوب به خداست و آن نور مراتبی دارد. عوالم وجود هم همین طور است. اگر در روایات آمده است که خداوند از نور پیامبر {{صل}} بهشت را آفرید و تعبیراتی از این قبیل، به این معناست که نورِ اولین موجودْ کمالاتی داشت که وقتی تنزل می‌کند چنین مخلوقاتی پدید می‌آیند. بهشت و آن‌چه در آن است پرتویی از وجود نوری ایشان است نه وجود مادی ایشان. وجودی مادی ایشان تکلیف دارد، باید زحمت و ریاضت بکشد، باید بلا ببیند، و شهید شود. این امور مربوط به آن نور نیست. اگر قرار بود آن نور کشته شود، همه عالم به هم می‌خورد. آن نور فوق تکلیف است و همه انسان‌‌های مکلف پرتویی از وجود او هستند. پس این که ملائکه نازل می‌شوند و مقدرات را به امام زمان {{ع}} عرضه می‌کنند امری باورناپذیر نیست. برای تقریب به ذهن می‌توان گفت: خدای متعال در آن شب نوری را به وسیله ملائکه به قلب امام زمان می‌تاباند که همه چیز برای ایشان روشن می‌شود. اگر در روایت آمده است که اگر نزول ملائکه در شب قدر و ارائه تقدیرات نبود ما چیزی از آن‌ها نمی‌دانستیم، این امر برای مرحله مادی وجود پیامبر و [[ائمه]] اطهار {{عم}} است، وگرنه وجود نورانی ایشان احتیاج به ملک و ارائه آن‌ها ندارد، بلکه ملک از آن نور آفریده شده است. اما این‌که نزول ملائکه و ارائه تقدیرات در چند شب است، برخی از بزرگان فرموده‌اند: از آیات و روایات استنباط می‌شود که مقدرات سه مرحله دارد؛ در شب اول هنوز یقینی نیست، در شب دوم مرتبه‌ای از حتمیت و جزمیت پیدا می‌کند، و در شب سوم امضا می‌شود، که مرحله قضا است. این احتمالی است که برخی بزرگان داده‌اند و بعید هم نیست. البته ممکن است مرحله دیگری هم برای تغییر قضا وجود داشته باشد. زیرا در برخی روایات آمده که ممکن است حتی در برخی مقدرات تثبیت شده هم تغییر حاصل شود. در دعای بعد از زیارت [[امام رضا]] {{ع}} آمده است: {{عربی|" قضائک الذی تحجبه بالایسر الدعاء"}}<ref>تو را می‌خوانم به قضایی که آن را با آسان‌ترین دعا می‌پوشانی.</ref>؛ یعنی قضایی است که صرف نظر از دعا تمام و حتمی است، اما خدای متعال راه دیگری برای بندگان گشوده که هر چند اسباب اقتضا می‌کند که قضیه هیچ تغییری نکند، اما اگر بنده‌ای دعایی جدی کند، آن قضیه تغییر می‌کند. بنابراین ما باید این شب‌ها را غنیمت بشماریم»<ref>[http://mesbahyazdi.ir/node/5631 پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مصباح یزدی]</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت الله خاتمی؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت الله خاتمی؛
خط ۷۶: خط ۷۶:


::::::همان‌گونه که تلاش‌ها کردند تا جلو برجسته نور حقّ آیین اسلام را خاموش کنند، ولی ناکام ماندند، در رابطه با [[اهل بیت]]{{عم}} هم چنین شد، عداوت‌ها و دشمنی‌ها با آنان شد، تلاش‌های فراوانی جهت خاموش کردن این انوار تابناک صورت گرفت، ولی به فضل و عنایت خداوند، ناکام ماندند و می‌بینیم هر روز نام آنان و مکتبشان پرآوازه‌تر می‌گردد. سخن جاودانه [[امام علی|علی]]{{ع}} در پیروی از [[اهل بیت]]{{عم}}؛ کسی که در پی بر گرفتن نور است، باید سراغ آن رفته آن را فرا روی خود قرار دهد، نباید جلو افتاد و نه عقب ماند. حضرت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: "به [[اهل بیت]] پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر می‌دارند، بروید، قدم به جای قدمشان بگذارید. آنان شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی‌برند و به پستی و هلاکت بازنمی‌گردانند، اگر سکوت کردند، سکوت کنید و اگر قیام کردند، قیام کنید. از آنان پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان عقب نمانید که نابود می‌گردید"<ref>{{عربی|"انْظُرُوا أَهْلَ‏ بَيْتِ‏ نَبِيِّكُمْ‏ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ‏، وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى، فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷.</ref>. [[نبیّ اعظم]]{{صل}} فرمود: "از [[اهل بیت]]{{عم}} پیشی نگیرید که نابود خواهید شد"<ref>{{عربی|" فَلَا تَسْبِقُوهُمْ‏ فَتَهْلِكُوا‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی؛ ج۱، ص۲۹۴.</ref>»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص ۱۱۵ تا ۱۲۳.</ref>.
::::::همان‌گونه که تلاش‌ها کردند تا جلو برجسته نور حقّ آیین اسلام را خاموش کنند، ولی ناکام ماندند، در رابطه با [[اهل بیت]]{{عم}} هم چنین شد، عداوت‌ها و دشمنی‌ها با آنان شد، تلاش‌های فراوانی جهت خاموش کردن این انوار تابناک صورت گرفت، ولی به فضل و عنایت خداوند، ناکام ماندند و می‌بینیم هر روز نام آنان و مکتبشان پرآوازه‌تر می‌گردد. سخن جاودانه [[امام علی|علی]]{{ع}} در پیروی از [[اهل بیت]]{{عم}}؛ کسی که در پی بر گرفتن نور است، باید سراغ آن رفته آن را فرا روی خود قرار دهد، نباید جلو افتاد و نه عقب ماند. حضرت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} فرمود: "به [[اهل بیت]] پیامبرتان بنگرید، از آن سو که گام بر می‌دارند، بروید، قدم به جای قدمشان بگذارید. آنان شما را هرگز از راه هدایت بیرون نمی‌برند و به پستی و هلاکت بازنمی‌گردانند، اگر سکوت کردند، سکوت کنید و اگر قیام کردند، قیام کنید. از آنان پیشی نگیرید که گمراه می‌شوید و از آنان عقب نمانید که نابود می‌گردید"<ref>{{عربی|"انْظُرُوا أَهْلَ‏ بَيْتِ‏ نَبِيِّكُمْ‏ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ‏، وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُمْ، فَلَنْ يُخْرِجُوكُمْ مِنْ هُدًى وَ لَنْ يُعِيدُوكُمْ فِي رَدًى، فَإِنْ لَبَدُوا فَالْبُدُوا، وَ إِنْ نَهَضُوا فَانْهَضُوا، وَ لَا تَسْبِقُوهُمْ فَتَضِلُّوا، وَ لَا تَتَأَخَّرُوا عَنْهُمْ فَتَهْلِكُوا‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۹۷.</ref>. [[نبیّ اعظم]]{{صل}} فرمود: "از [[اهل بیت]]{{عم}} پیشی نگیرید که نابود خواهید شد"<ref>{{عربی|" فَلَا تَسْبِقُوهُمْ‏ فَتَهْلِكُوا‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی؛ ج۱، ص۲۹۴.</ref>»<ref>[[سید احمد خاتمی|خاتمی سید احمد]]، [[در آستان امامان معصوم ج۲ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۲، ص ۱۱۵ تا ۱۲۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۰۸: خط ۱۰۸:


::::::بنابراین شناخت خدا، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} هم اگر با نورانیت همراه باشد کارساز است. فرمودند: از فراست مؤمن بپرهیزید، چرا که او با نور خدا می‌بیند<ref>{{عربی|" اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ‏ فَإِنَّهُ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref>. معاویه بن عمار سؤال کرد که تفسیر این حدیث چیست که فرمودند:{{عربی|" إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج۱، ص ۸۰.</ref>. حضرت فرمودند:هنگامی که خداوند مردم را از نور خود خلق کرد، میثاق ولایت ما را از آنها گرفت. آنها را از نور خودش خلق کرد. پس مؤمن، برادر تنی مؤمن است. پدر مؤمنین نور و مادر مؤمنین رحمت است <ref>{{عربی|" إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ‏ نُورِهِ‏ وَ صَبَغَهُمْ‏ فِي‏ رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَايَةِ فَالْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ فَاتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ الَّذِي خُلِقَ مِنْهُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ فضائل الشیعه، ص ۲۷.</ref> ریشه، مبنا و حقیقت وجودی مؤمن، نور است. برادر تنی یک اصطلاح شرعی و فقهی است، ولی اگر از باب معرفتی نگاه کنیم، مؤمن برادر تنی مؤمن است. روح مؤمنین با هم برادر است. مؤمن همه چیز را به نور خدا می‌بیند. گاهی هیچ‌کس چیزی نمی‌بیند یا همه چیز را بن‌بست می‌بیند، اما مؤمن، همه چیز را روشن و با نور خدا می‌بیند. {{عربی|" إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۸۰.</ref>. روایتی است که انسان باید سال‌ها در ذهن و ضمیر خود روی آن تأمل کند تا عمقش را دریابد: "مؤمن به وسیله و همراه با آن نوری که از آن خلق‌شده نگاه می‌کند"<ref>{{عربی|" إِنَّمَا يَنْظُرُ بِذَلِكَ‏ النُّورِ الَّذِي‏ خُلِقَ‏ مِنْه‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ فضائل الشیعه، ص ۲۷.</ref> [[پیغمبر]]{{صل}} فرمودند: هنگامی که خداوند بهشت را از نور خود خلق کرد، آن نور را تقسیم کرد. یک سوم آن نور به من رسید و یک سوم آن به [[حضرت زهرا]]{{س}} رسید. یک سوم دیگر هم به [[حضرت علی]]{{ع}} و فرزندانشان{{عم}} رسید. کسی که آن نور به او رسیده باشد و در محل تابش آن نور قرار گرفته باشد به ولایت [[پیغمبر]]{{صل}} و [[آل پیغمبر]]{{عم}} هدایت می‌شود و اگر آن نور به کسی برخورد نکند، او از ولایت [[آل پیغمبر]]{{عم}} به دور خواهد بود. خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن| اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ }}<ref> خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۷.</ref> نور مورد نیاز ما، نوری است که اصلش خداست و در وجود مقدس [[رسول الله]]{{صل}}، [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[امیرالمؤمنين]]{{ع}} و اولاد ایشان{{عم}} تجلی کرده است. یکی از طریق [[حضرت زهرا]]{{س}}، دیگری از طریق [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و یکی هم از طریق [[پیغمبر]]{{صل}} به این نور می‌رسد. قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref> به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه:۸.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} وظیفه بیان و تبیین قرآن را داشتند، ولی نوری به همراه دارند که می تواند در فهم قرآن به ما کمک کند. برای به دست آوردن این نور باید بدانیم که هیچ‌کس برای دیدن خورشید، در غار پنهان نمی‌شود، بلکه از غار بیرون می‌آید و در مقابل تابش نور خورشید قرار می‌گیرد. در این صورت -خواه ناخواه- نور خورشید بر او می‌تابد و او برای بهره‌گیری بیشتر، خود را در جهت تابش نور قرار می‌دهد. آیینه هم برای انعکاس نور، باید خود را با نور تنظیم کند و اگر پشت به نور باشد، نمی‌تواند نور را منعکس کند. اگر کسی به سراغ [[ائمه]]{{عم}} بیاید، ناخودآگاه به چیزی رسیده که نیاز اوست. دلیل توصیه‌های مکرر [[پیغمبر]]{{صل}} به رفتن در خانه [[اهل بيت]]{{عم}}، این است که نیاز و تغذیه قلب ما از نور [[ائمه]]{{عم}} است، چرا که ایشان در واقع چشمه‌های نور الهی هستند و هر جا که ذکر این بزرگواران باشد، نورشان نازل می‌شود» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۲۲۸.</ref>.
::::::بنابراین شناخت خدا، [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} هم اگر با نورانیت همراه باشد کارساز است. فرمودند: از فراست مؤمن بپرهیزید، چرا که او با نور خدا می‌بیند<ref>{{عربی|" اتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ‏ فَإِنَّهُ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏ عَزَّ وَ جَلَ‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ اصول کافی، ج ۱، ص ۲۱۸.</ref>. معاویه بن عمار سؤال کرد که تفسیر این حدیث چیست که فرمودند:{{عربی|" إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج۱، ص ۸۰.</ref>. حضرت فرمودند:هنگامی که خداوند مردم را از نور خود خلق کرد، میثاق ولایت ما را از آنها گرفت. آنها را از نور خودش خلق کرد. پس مؤمن، برادر تنی مؤمن است. پدر مؤمنین نور و مادر مؤمنین رحمت است <ref>{{عربی|" إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى خَلَقَ الْمُؤْمِنَ مِنْ‏ نُورِهِ‏ وَ صَبَغَهُمْ‏ فِي‏ رَحْمَتِهِ وَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ لَنَا بِالْوَلَايَةِ فَالْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ أَبُوهُ النُّورُ وَ أُمُّهُ الرَّحْمَةُ فَاتَّقُوا فِرَاسَةَ الْمُؤْمِنِ فَإِنَّهُ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ الَّذِي خُلِقَ مِنْهُ‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ فضائل الشیعه، ص ۲۷.</ref> ریشه، مبنا و حقیقت وجودی مؤمن، نور است. برادر تنی یک اصطلاح شرعی و فقهی است، ولی اگر از باب معرفتی نگاه کنیم، مؤمن برادر تنی مؤمن است. روح مؤمنین با هم برادر است. مؤمن همه چیز را به نور خدا می‌بیند. گاهی هیچ‌کس چیزی نمی‌بیند یا همه چیز را بن‌بست می‌بیند، اما مؤمن، همه چیز را روشن و با نور خدا می‌بیند. {{عربی|" إِنَ‏ الْمُؤْمِنَ‏ يَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>بصائر الدرجات، ج ۱، ص ۸۰.</ref>. روایتی است که انسان باید سال‌ها در ذهن و ضمیر خود روی آن تأمل کند تا عمقش را دریابد: "مؤمن به وسیله و همراه با آن نوری که از آن خلق‌شده نگاه می‌کند"<ref>{{عربی|" إِنَّمَا يَنْظُرُ بِذَلِكَ‏ النُّورِ الَّذِي‏ خُلِقَ‏ مِنْه‏‏‏‏ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ فضائل الشیعه، ص ۲۷.</ref> [[پیغمبر]]{{صل}} فرمودند: هنگامی که خداوند بهشت را از نور خود خلق کرد، آن نور را تقسیم کرد. یک سوم آن نور به من رسید و یک سوم آن به [[حضرت زهرا]]{{س}} رسید. یک سوم دیگر هم به [[حضرت علی]]{{ع}} و فرزندانشان{{عم}} رسید. کسی که آن نور به او رسیده باشد و در محل تابش آن نور قرار گرفته باشد به ولایت [[پیغمبر]]{{صل}} و [[آل پیغمبر]]{{عم}} هدایت می‌شود و اگر آن نور به کسی برخورد نکند، او از ولایت [[آل پیغمبر]]{{عم}} به دور خواهد بود. خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن| اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُواْ يُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ }}<ref> خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۷.</ref> نور مورد نیاز ما، نوری است که اصلش خداست و در وجود مقدس [[رسول الله]]{{صل}}، [[حضرت زهرا]]{{س}}، [[امیرالمؤمنين]]{{ع}} و اولاد ایشان{{عم}} تجلی کرده است. یکی از طریق [[حضرت زهرا]]{{س}}، دیگری از طریق [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و یکی هم از طریق [[پیغمبر]]{{صل}} به این نور می‌رسد. قرآن کریم می‌فرماید: {{متن قرآن| فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالنُّورِ الَّذِي أَنزَلْنَا وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ }}<ref> به خدا و رسول او و نوری که نازل کرده‌ایم ایمان بیاورید و بدانید خدا به آنچه انجام می‌دهید آگاه است؛ سوره تغابن، آیه:۸.</ref>. [[پیامبر]]{{صل}} وظیفه بیان و تبیین قرآن را داشتند، ولی نوری به همراه دارند که می تواند در فهم قرآن به ما کمک کند. برای به دست آوردن این نور باید بدانیم که هیچ‌کس برای دیدن خورشید، در غار پنهان نمی‌شود، بلکه از غار بیرون می‌آید و در مقابل تابش نور خورشید قرار می‌گیرد. در این صورت -خواه ناخواه- نور خورشید بر او می‌تابد و او برای بهره‌گیری بیشتر، خود را در جهت تابش نور قرار می‌دهد. آیینه هم برای انعکاس نور، باید خود را با نور تنظیم کند و اگر پشت به نور باشد، نمی‌تواند نور را منعکس کند. اگر کسی به سراغ [[ائمه]]{{عم}} بیاید، ناخودآگاه به چیزی رسیده که نیاز اوست. دلیل توصیه‌های مکرر [[پیغمبر]]{{صل}} به رفتن در خانه [[اهل بيت]]{{عم}}، این است که نیاز و تغذیه قلب ما از نور [[ائمه]]{{عم}} است، چرا که ایشان در واقع چشمه‌های نور الهی هستند و هر جا که ذکر این بزرگواران باشد، نورشان نازل می‌شود» <ref>[[سید مجتبی حسینی|حسینی، سید مجتبی]]، [[مقامات اولیاء ج۱ (کتاب)|مقامات اولیاء]]؛ ج۱ ص: ۲۲۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}
== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
{{پرسش وابسته}}
{{پرسش وابسته}}
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش