پرش به محتوا

مواسات در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم'
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
جز (جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم')
خط ۱۳: خط ۱۳:
“مواسات [[دولتمردان]] با شهروندان”، به‌عنوان یک [[قاعده فقهی]]، [[شئون]] مختلف [[زندگی سیاسی]] دولتمردان تحت تأثیر قرار داده و آثار و برکاتش نصیب [[شهروندان]] می‌شود. دولتمردان [[صالح]] در طول [[تاریخ]] همواره بر این اصل پایبند بودند. [[یوسف]] [[صدیق]]، زمانی که خزانه‌دار [[حکومت مصر]] بود، از [[ترس]] آنکه گرسنگان را فراموش کند، غذای [[سیر]] نمی‌خورد<ref>وقتی از حضرت یوسف سؤال کردند: در جایی که خزائن زمین در اختیار تو است، چرا گرسنه‌ای؟ پاسخ داد: {{متن حدیث|أَخَافُ‏ أَنْ‏ أَشْبَعَ‏ فَأَنْسَى‏ الْجَائِعَ‏}} (تستری، بهج الصباغه، ج۶، ص۴۷۹).</ref>. [[سلیمان بن داود]]{{ع}} که در [[حکومت]] و [[سلطنت]] نظیر نداشته، همواره، با [[فقرا]] و [[محرومان]] نشست و برخاست می‌کرد بدان [[افتخار]] می‌کرد و می‌فرمود: {{متن حدیث|مِسْكِينٌ‏ مَعَ‏ الْمَسَاكِينِ}}<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۸۳.</ref>؛ “من مسکینی هستم با [[مساکین]] دیگر”.
“مواسات [[دولتمردان]] با شهروندان”، به‌عنوان یک [[قاعده فقهی]]، [[شئون]] مختلف [[زندگی سیاسی]] دولتمردان تحت تأثیر قرار داده و آثار و برکاتش نصیب [[شهروندان]] می‌شود. دولتمردان [[صالح]] در طول [[تاریخ]] همواره بر این اصل پایبند بودند. [[یوسف]] [[صدیق]]، زمانی که خزانه‌دار [[حکومت مصر]] بود، از [[ترس]] آنکه گرسنگان را فراموش کند، غذای [[سیر]] نمی‌خورد<ref>وقتی از حضرت یوسف سؤال کردند: در جایی که خزائن زمین در اختیار تو است، چرا گرسنه‌ای؟ پاسخ داد: {{متن حدیث|أَخَافُ‏ أَنْ‏ أَشْبَعَ‏ فَأَنْسَى‏ الْجَائِعَ‏}} (تستری، بهج الصباغه، ج۶، ص۴۷۹).</ref>. [[سلیمان بن داود]]{{ع}} که در [[حکومت]] و [[سلطنت]] نظیر نداشته، همواره، با [[فقرا]] و [[محرومان]] نشست و برخاست می‌کرد بدان [[افتخار]] می‌کرد و می‌فرمود: {{متن حدیث|مِسْكِينٌ‏ مَعَ‏ الْمَسَاكِينِ}}<ref>مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۴، ص۸۳.</ref>؛ “من مسکینی هستم با [[مساکین]] دیگر”.


[[امام علی]]{{ع}} در دوران [[حاکمیت]] خویش در ماجرایی به این اصل و قاعده اساسی تصریح نمود. هنگامی که به [[عاصم بن زیاد]] – که [[ترک دنیا]] کرده و در عسرت و [[سختی]] به سر می‌برد – [[اعتراض]] کرد: “چرا به [[خانواده]] و فرزندانت [[رحم]] نمی‌کنی؟ [[خداوند]] طیّبات را بر شما [[حلال]] کرده است! چرا بر خودت سخت می‌گیری؟” و او پاسخ داد: “لباس شما نیز نامرغوب و غذایتان نامطبوع است”، به تفاوت جایگاه خویش با وی اشاره کرده و فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ‏ عَلَى‏ أَئِمَّةِ الْعَدْلِ‏ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۷. برخی از شارحان نهج‌البلاغه، پاسخ امام را اقناعی شمرده‌اند؛ زیرا امام، پیش از آنکه حاکم جامعه هم باشد، همین گونه زندگی می‌کرد. سپس درصدد توجیه برآمده، گفته‌اند: این گونه زندگی کردن، انسان را از خطرات مادّی و معنوی حفظ می‌کند و علت تخطئه عاصم، این بود که او با راه و رسم و اسرار این گونه زندگی کردن آشنا نبود. افزون بر آنکه حقوق خانواده‌اش را تباه ساخته بود. (ابن‌میثم بحرانی، شرح نهج‌البلاغه، ج۴، ص۱۸)، اما به نظر می‌رسد زندگی فقیرانه امام پیش از رسیدن به مقام خلافت، به خاطر وضع فقیرانه مسلمانان بود و اصلِ “مواسات” با عموم مردم حکم می‌کرد تا امام، به‌عنوان یک مسلمان و به خاطر موقعیت اجتماعی خویش، با آنان همدردی کند، البته قناعت و سادگی در زندگی، انسان را از خطرات حفظ می‌کند، اما نمی‌تواند در همه شرایط، یک اصل تغییرناپذیر به شمار آید. امام صادق{{ع}} به خاطر استفاده از لباس و غذای خوب، مورد اعتراض بعضی از صوفی مسلکان قرار گرفت، اما امام، کیفیّت زندگی را در شرایط مختلف جامعه اسلامی، متفاوت توصیف کرد. شیوه زندگی و لباس پوشیدن پیامبر{{صل}} و علی{{ع}} متناسب با زندگی فقیرانه عموم مردم در صدر اسلام بود و زندگی امام صادق{{ع}} متناسب با زندگی مردم در عصر خود (ر.ک: مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، ص۳۶۰-۳۶۱) گواه بر این مطلب آن است که هنگامی که در مدینه قحطی شد، امام صادق{{ع}} دستور داد تا موجودی آذوقه منزل را در بازار مسلمانان بفروشند و همه روزه، مانند دیگران برای مصرف روزانه، غذا تهیه کنند (ر.ک: تستری، بهج‌الصباغه، ج۶، ص۴۸۶-۴۸۵)؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۰، ص۳۳۷: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ‏ جَعَلَنِي‏ إِمَاماً لِخَلْقِهِ‏ فَفَرَضَ عَلَيَّ التَّقْدِيرَ فِي نَفْسِي وَ مَطْعَمِي وَ مَشْرَبِي وَ مَلْبَسِي كَضُعَفَاءِ النَّاسِ كَيْ يَقْتَدِيَ الْفَقِيرُ بِفَقْرِي وَ لَا يُطْغِي الْغَنِيَّ غِنَاهُ}}.</ref>؛ “خداوند بر [[پیشوایان]] [[عدل]] ([[حق]]) [[واجب]] کرده که خود را در حدِّ [[مردم]] [[ضعیف]] قرار دهند تا [[فقیر]]، به خاطر فقرش، به [[هیجان]] نیاید”.
[[امام علی]]{{ع}} در دوران [[حاکمیت]] خویش در ماجرایی به این اصل و قاعده اساسی تصریح نمود. هنگامی که به [[عاصم بن زیاد]] – که [[ترک دنیا]] کرده و در عسرت و [[سختی]] به سر می‌برد – [[اعتراض]] کرد: “چرا به [[خانواده]] و فرزندانت رحم نمی‌کنی؟ [[خداوند]] طیّبات را بر شما [[حلال]] کرده است! چرا بر خودت سخت می‌گیری؟” و او پاسخ داد: “لباس شما نیز نامرغوب و غذایتان نامطبوع است”، به تفاوت جایگاه خویش با وی اشاره کرده و فرمود: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ‏ عَلَى‏ أَئِمَّةِ الْعَدْلِ‏ أَنْ يُقَدِّرُوا أَنْفُسَهُمْ بِضَعَفَةِ النَّاسِ كَيْلَا يَتَبَيَّغَ بِالْفَقِيرِ فَقْرُهُ}}<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۷. برخی از شارحان نهج‌البلاغه، پاسخ امام را اقناعی شمرده‌اند؛ زیرا امام، پیش از آنکه حاکم جامعه هم باشد، همین گونه زندگی می‌کرد. سپس درصدد توجیه برآمده، گفته‌اند: این گونه زندگی کردن، انسان را از خطرات مادّی و معنوی حفظ می‌کند و علت تخطئه عاصم، این بود که او با راه و رسم و اسرار این گونه زندگی کردن آشنا نبود. افزون بر آنکه حقوق خانواده‌اش را تباه ساخته بود. (ابن‌میثم بحرانی، شرح نهج‌البلاغه، ج۴، ص۱۸)، اما به نظر می‌رسد زندگی فقیرانه امام پیش از رسیدن به مقام خلافت، به خاطر وضع فقیرانه مسلمانان بود و اصلِ “مواسات” با عموم مردم حکم می‌کرد تا امام، به‌عنوان یک مسلمان و به خاطر موقعیت اجتماعی خویش، با آنان همدردی کند، البته قناعت و سادگی در زندگی، انسان را از خطرات حفظ می‌کند، اما نمی‌تواند در همه شرایط، یک اصل تغییرناپذیر به شمار آید. امام صادق{{ع}} به خاطر استفاده از لباس و غذای خوب، مورد اعتراض بعضی از صوفی مسلکان قرار گرفت، اما امام، کیفیّت زندگی را در شرایط مختلف جامعه اسلامی، متفاوت توصیف کرد. شیوه زندگی و لباس پوشیدن پیامبر{{صل}} و علی{{ع}} متناسب با زندگی فقیرانه عموم مردم در صدر اسلام بود و زندگی امام صادق{{ع}} متناسب با زندگی مردم در عصر خود (ر.ک: مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۷، ص۳۶۰-۳۶۱) گواه بر این مطلب آن است که هنگامی که در مدینه قحطی شد، امام صادق{{ع}} دستور داد تا موجودی آذوقه منزل را در بازار مسلمانان بفروشند و همه روزه، مانند دیگران برای مصرف روزانه، غذا تهیه کنند (ر.ک: تستری، بهج‌الصباغه، ج۶، ص۴۸۶-۴۸۵)؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۴۰، ص۳۳۷: {{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ‏ جَعَلَنِي‏ إِمَاماً لِخَلْقِهِ‏ فَفَرَضَ عَلَيَّ التَّقْدِيرَ فِي نَفْسِي وَ مَطْعَمِي وَ مَشْرَبِي وَ مَلْبَسِي كَضُعَفَاءِ النَّاسِ كَيْ يَقْتَدِيَ الْفَقِيرُ بِفَقْرِي وَ لَا يُطْغِي الْغَنِيَّ غِنَاهُ}}.</ref>؛ “خداوند بر [[پیشوایان]] [[عدل]] ([[حق]]) [[واجب]] کرده که خود را در حدِّ [[مردم]] [[ضعیف]] قرار دهند تا [[فقیر]]، به خاطر فقرش، به [[هیجان]] نیاید”.


[[امام]] از [[تکلیف الهی]] [[مواسات]] بر [[زمامداران]] [[مشروع]] و [[عادل]] سخن می‌گوید. [[فلسفه]] این [[تکلیف]] را هم گوشزد می‌کند. از آنجا که ریشه‌کن کردن [[فقر]] و [[محرومیت]] و از بین بردن شکاف طبقاتی، [[وظیفه]] [[حاکم]] [[جامعه]] است و تا جامعه، به این نقطه مطلوب نرسیده و عده‌ای طعم تلخ محرومیت را می‌چشند، دست‌کم وظیفه حاکم، [[همدردی]] با آنان است تا فقر و محرومیت بر آنان قابل [[تحمل]] باشد؛ حتی در صورتی که جامعه ایدئال هم تشکیل شود، باز هم همه مردم در یک سطح معیشتی قرار نمی‌گیرند و حاکم موظف است که در سطح طبقات ضعیف جامعه [[زندگی]] کند.
[[امام]] از [[تکلیف الهی]] [[مواسات]] بر [[زمامداران]] [[مشروع]] و [[عادل]] سخن می‌گوید. [[فلسفه]] این [[تکلیف]] را هم گوشزد می‌کند. از آنجا که ریشه‌کن کردن [[فقر]] و [[محرومیت]] و از بین بردن شکاف طبقاتی، [[وظیفه]] [[حاکم]] [[جامعه]] است و تا جامعه، به این نقطه مطلوب نرسیده و عده‌ای طعم تلخ محرومیت را می‌چشند، دست‌کم وظیفه حاکم، [[همدردی]] با آنان است تا فقر و محرومیت بر آنان قابل [[تحمل]] باشد؛ حتی در صورتی که جامعه ایدئال هم تشکیل شود، باز هم همه مردم در یک سطح معیشتی قرار نمی‌گیرند و حاکم موظف است که در سطح طبقات ضعیف جامعه [[زندگی]] کند.
۲۱۸٬۲۲۶

ویرایش