رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
رابطه علم معصوم با بداء الهی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۲۶
، ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۲جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - 'جامع\}\} \*(.*) \*(.*) \*(.*) \{\{پایان\}\} \{\{پایان\}\}' به 'جامع}} *$1 *$2 *$3 {{پایان منبع جامع}}') |
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ') |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[محمد حسن نادم|'''نادم''']]، در کتاب ''«[[معراف کلامی شیعه (کتاب)|معراف کلامی شیعه]]»'' در اینباره گفتهاست: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین [[محمد حسن نادم|'''نادم''']]، در کتاب ''«[[معراف کلامی شیعه (کتاب)|معراف کلامی شیعه]]»'' در اینباره گفتهاست: | ||
«[[بداء]] یکی از باورهای شیعی است که با دیگر اعتقادات شیعه ارتباط محکمی دارد. برخی روایات، [[بداء]] در علم انبیا و [[ائمه]]{{عم}} را اثبات میکند، امّا برخی دیگر عدم [[بداء]] در علم [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} را میرساند. همچنین در روایات از دو نوع علم الهی سخن به میان آمده است: (۱) آنچه در [[لوح محفوظ]] است؛ (۲) آنچه در لوح محو و اثبات است. حال بحث در این است که [[ائمه]]{{عم}} از کدام یک مطّلع هستند و در کدام علم، [[بداء]] راه یافته است. | «[[بداء]] یکی از باورهای شیعی است که با دیگر اعتقادات شیعه ارتباط محکمی دارد. برخی روایات، [[بداء]] در علم انبیا و [[ائمه]]{{عم}} را اثبات میکند، امّا برخی دیگر عدم [[بداء]] در علم [[انبیا]] و [[ائمه]]{{عم}} را میرساند. همچنین در روایات از دو نوع علم الهی سخن به میان آمده است: (۱) آنچه در [[لوح محفوظ]] است؛ (۲) آنچه در لوح محو و اثبات است. حال بحث در این است که [[ائمه]]{{عم}} از کدام یک مطّلع هستند و در کدام علم، [[بداء]] راه یافته است. | ||
[[علامه مجلسی]] و [[ملا صدرا]] معتقدند که [[ائمه]] از آنچه در لوح محو و اثبات است خبر دارند و از [[لوح محفوظ]] اطّلاعی ندارند، لذا گاهی از چیزی خبر میدهند که تحقّق پیدا نمیکند و معلوم میشود در آن، [[بداء]] حاصل شده است، زیرا در لوح محو و اثبات تغییری حاصل شده و امام از قبل از این تغییر اطّلاعی نداشته است، زیرا به لوح محفوظ دسترسی نداشته تا از تغییر آن با خبر باشد، چون در لوح محفوظ هیچ تغییری حاصل نمیشود. [[علّامه مجلسی]] به [[لوح محفوظ]] و لوح محو و اثبات اشاره کرده و گفته است که در یکی از علوم تغییر نمیکند و در دیگری علوم تغییر میکند که از آن با نام بداء یاد میشود. همچنان که از نام هر دو کتاب برمیآید یکی لوح محفوظ است و تغییرناپذیر و دیگری لوح محو و اثبات است که قابل تغییر است<ref> مجلسی، مرآة العقول، ج ۲، ص ۱۳۲.</ref> از بسیاری از روایات برداشت میشود که [[بداء]] در علم انبیا و [[ائمه]] راه دارد، ولی روایات دیگری عکس این را میرسانند. بنابراین باید بین این دو دسته از روایات جمع کرد: | |||
اول اینکه بدائی که در علوم انبیا و [[ائمه]] واقع میشود مربوط به علومی است که از جانب خودشان صادر میشود، نه علومی که از جانب خداوند مأمور به تبلیغ آن هستند. | اول اینکه بدائی که در علوم انبیا و [[ائمه]] واقع میشود مربوط به علومی است که از جانب خودشان صادر میشود، نه علومی که از جانب خداوند مأمور به تبلیغ آن هستند. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۳: | ||
| پاسخ = آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = آقای '''[[قاسم علی شیخزاده|شیخزاده]]''' در پایاننامه کارشناسیارشد خود با عنوان ''«[[رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا (پایاننامه)|رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا]]»'' در اینباره گفته است: | ||
« [[بداء]] در فرهنگ اعتقادی شیعه از اهمیت و مکانت بسی ارجمند بهرهمند است چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: خدا به چیزی مانند [[بداء]] پرستش نشده یا خدا به چیزی چون [[بداء]] بزرگ شمرده نشده است. | « [[بداء]] در فرهنگ اعتقادی شیعه از اهمیت و مکانت بسی ارجمند بهرهمند است چنانکه [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: خدا به چیزی مانند [[بداء]] پرستش نشده یا خدا به چیزی چون [[بداء]] بزرگ شمرده نشده است. | ||
تعریف [[بداء]]: یعنی حقیقت اجل یا یک امری که نزد خداوند از ازل حتمی و معلوم بوده برای مردم که از ایشان مخفی بوده آشکار گردد و مورد جریان آن در تکوینات است. | |||
مرحوم [[مازندرانی]] پس از تقسیم علم به محتوم و غیر محتوم میگوید علم غیر محتوم که از آن به مکفوف نیز تعبیر میگردد علم به اشیاء قبل از قضاء و امضاء است که [[بداء]] پذیر است ولی وقت قطعی و امضاء شد دیگر [[بداء]] قبول نمیکند اما علم محتوم که از آن به مبذول نیز تعبیر میشود علم به اشیاء بعد از قطعیت آن است و برای خواص هم داده شده و جان کلام مرحوم مازندرانی اینست که تا علم قطعی نشود به [[انبیاء]] و [[ائمه]] گزارش نمیگردد طبق این معنا علوم [[ائمه]] [[بداء]] پذیر نیست. | |||
مرحوم [[شعرانی]] نقد حکیمانهای بر کلام [[مازندرانی]] زده به این مضمون که خداوند علومی دارد که ولو محتوم باشد اما صلاح نمیبیند که به احدی اظهار کند یعنی اولاً خداوند علم غیر حتمی ندارد ثانیاً حتمی بودن ملازمه با خبر دادن ندارد. | |||
'''[[بداء]] ناپذیر:''' دلیل آن چنین ذکر شده که از نظر عقل و نقل در علومی که خدا به معصومین گزارش داده محو و [[بداء]] جاری نیست اما از نظر عقل چون باعث میشود که مردم به گزارشات معصومین اعتماد ننموده و آنان را [[دروغگو]] و جاهل پندارند که این خود باعث نقض غرض از بعثت و نصب آنان میگردد. | |||
اما از دیدگاه نقل نیز روایات فراوانی داریم مبنی بر اینکه گزارشات معصومین [[بداء]] ناپذیر است. | |||
اشکال: در کتاب و سنت مواردی را میتوان پیدا کرد که انبیاء گزارشاتی از غیب دادهاند ولی واقع نشده و آن موارد به شرح زیر است: | |||
# در جریان خواب دیدن ابراهیم راجع به ذبح اسماعیل یک مسئله تشریعی و جود دارد که همان ذبح فرزند و امر به آن است و یک مسئله تکوینی وجود دارد که تحقق این ذبح در عالم خارج است ولی محقق نشد و تشریعاً و تکویناً نسخ شد. | # در جریان خواب دیدن ابراهیم راجع به ذبح اسماعیل یک مسئله تشریعی و جود دارد که همان ذبح فرزند و امر به آن است و یک مسئله تکوینی وجود دارد که تحقق این ذبح در عالم خارج است ولی محقق نشد و تشریعاً و تکویناً نسخ شد. | ||
# [[یونس پیامبر]]{{ع}} به قوم خویش خبر از نزول عذاب داد اما عذاب نازل نشد. | # [[یونس پیامبر]]{{ع}} به قوم خویش خبر از نزول عذاب داد اما عذاب نازل نشد. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۷: | ||
اما کذب انبیاء در صورتی لازم میآید قرینهای بر صدق کلام [[انبیاء]] نباشد ولی در موارد فوق قرینه وجود دارد چون عیسی برای اثبات صداقتش ماری را که زیر فرش عروس بود نشان داد وآن عروس چون صدقه داده بود بلا رفع گردید همین طور [[پیامبر]]{{صل}} نیز مار سیاه را در میان محموله هیزم یهودی که صدقه داده بود نشان داد قوم [[یونس پیامبر]]{{ع}} نیز وقتی علامات عذاب را دیدند به دعا و گریه روی آوردند و جمله ذبح عظیم نیز بیانگر صداقت ابراهیم بود در خوابش. | اما کذب انبیاء در صورتی لازم میآید قرینهای بر صدق کلام [[انبیاء]] نباشد ولی در موارد فوق قرینه وجود دارد چون عیسی برای اثبات صداقتش ماری را که زیر فرش عروس بود نشان داد وآن عروس چون صدقه داده بود بلا رفع گردید همین طور [[پیامبر]]{{صل}} نیز مار سیاه را در میان محموله هیزم یهودی که صدقه داده بود نشان داد قوم [[یونس پیامبر]]{{ع}} نیز وقتی علامات عذاب را دیدند به دعا و گریه روی آوردند و جمله ذبح عظیم نیز بیانگر صداقت ابراهیم بود در خوابش. | ||
خلاصه اگر این قرائن مذکوره مانند دعا وصدقه و...نبود آنچه که انبیاء خبر داده بودند حتمیالوقوع بود. | خلاصه اگر این قرائن مذکوره مانند دعا وصدقه و...نبود آنچه که انبیاء خبر داده بودند حتمیالوقوع بود. | ||
'''عصاره بحث:''' | |||
::::::الف)نسخ در تشریع و [[بداء]] در تکوین برای خداوند ممکن بود و چیزی مانع قدرت او نمیشود و قول به عدم امکان آن دو از عقیده یهودیان است . | ::::::الف)نسخ در تشریع و [[بداء]] در تکوین برای خداوند ممکن بود و چیزی مانع قدرت او نمیشود و قول به عدم امکان آن دو از عقیده یهودیان است . | ||
ب) در قضاء قطعی خداوند [[بداء]] و تعبیر جاری نیست مانند اصل مرگ برای انسان و...و عمر معین برای نظام شمسی که [[بداء]] ناپذیرند بلکه [[بداء]] در قضاء معلق و مشروط امکان پذیراست مانند اینکه فلان مریض در فلان وقت میمیرد اگر درمان یا دعا نکند . | ب) در قضاء قطعی خداوند [[بداء]] و تعبیر جاری نیست مانند اصل مرگ برای انسان و...و عمر معین برای نظام شمسی که [[بداء]] ناپذیرند بلکه [[بداء]] در قضاء معلق و مشروط امکان پذیراست مانند اینکه فلان مریض در فلان وقت میمیرد اگر درمان یا دعا نکند . | ||
ج)[[انبیاء]] و [[ائمه]] میتوانند امور [[بداء]] پذیر را خبر دهند البته نه بهصورت قطعی و علت تامه بلکه بهعنوان اقتضاء یعنی بگویند این خبری که ما میدهیم قطعی نیست. | |||
با توجه به مباحث گذشته جریان [[بداء]] در عاشورا اگر جاری شود به این شکل خواهد بود که [[امام حسین]]{{ع}} کشته میشود اگر سقیفهای در کار باشد، اگر مردم کوفه او را یاری نکنند و اگر... در غیر این صورت شهید نخواهد شد و جریان عاشورا پیش نخواهد آمد. | |||
خوشبختانه کلماتی از [[امام]] نقل شده که میتوان از آن امکان [[بداء]] در جریان عاشورا را استنباط کرد چنانکه خلاف آن نیز وجود دارد. بعضی از کلمات [[امام]] بشرح زیر است. | خوشبختانه کلماتی از [[امام]] نقل شده که میتوان از آن امکان [[بداء]] در جریان عاشورا را استنباط کرد چنانکه خلاف آن نیز وجود دارد. بعضی از کلمات [[امام]] بشرح زیر است. |