پرش به محتوا

منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '. ::::::' به '. '
جز (جایگزینی متن - 'سید علی هاشمی ۱' به 'سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)')
جز (جایگزینی متن - '. ::::::' به '. ')
خط ۱۸: خط ۱۸:
آیت‌الله '''[[علی اکبر بن محمد امین لاری]]''' در مقاله ''«[[فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم (مقاله)|فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:
آیت‌الله '''[[علی اکبر بن محمد امین لاری]]''' در مقاله ''«[[فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم (مقاله)|فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم]]»'' در این‌باره گفته‌ است:


«بدان و آگاه باش که از برای [[حضرت امام]] از جانب مَلِک علّام فیض‌ها و علم‌ها است. یک حوزه [[علم امام]] [[لوح محفوظ]] است به یک اعتبار و لوح محو و اثبات است به یک اعتبار که دائماً در دست [[امام]] و در نظر [[امام]] است که هر چه بخواهد از علم {{عربی|" مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُون‏‏‏"}}، نظر می‌کند و می‌فهمد و خبر می‌دهد، زیرا که شکی در این نیست که لوح و قلم دو مخلوق الهی‌اند که به مشیت و اراده و امر الهی خلق شده‌اند و هر کس که ایمان به آیات و اخبار الهی عصمت، آورده است، می‌داند که آن جناب تجلّی مشیة الله و لسان اراده الله و مظهر امرالله می‌باشد؛ پس لامَحاله باید که وجود مسعود مبارکش در عالَم حقیقت، مقدم بر لوح و قلم باشد. به علاوه آنکه در حدیث "معرفت نورانیت" می‌فرماید که "منم صاحب لوح محفوظ. الهام فرموده است به من خدای عزّوجلّ علم آنچه در آن است <ref>{{عربی|" أَنَا صَاحِبُ‏ اللَّوْحِ‏ الْمَحْفُوظِ أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَ مَا فِيه‏ ‏‏‏"}}؛بحارالانوار، ج۲۶، ص۳، باب۱۴.</ref> و مراد از لفظ "صاحب"، مالک است.  
«بدان و آگاه باش که از برای [[حضرت امام]] از جانب مَلِک علّام فیض‌ها و علم‌ها است. یک حوزه [[علم امام]] [[لوح محفوظ]] است به یک اعتبار و لوح محو و اثبات است به یک اعتبار که دائماً در دست [[امام]] و در نظر [[امام]] است که هر چه بخواهد از علم {{عربی|" مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُون‏‏‏"}}، نظر می‌کند و می‌فهمد و خبر می‌دهد، زیرا که شکی در این نیست که لوح و قلم دو مخلوق الهی‌اند که به مشیت و اراده و امر الهی خلق شده‌اند و هر کس که ایمان به آیات و اخبار الهی عصمت، آورده است، می‌داند که آن جناب تجلّی مشیة الله و لسان اراده الله و مظهر امرالله می‌باشد؛ پس لامَحاله باید که وجود مسعود مبارکش در عالَم حقیقت، مقدم بر لوح و قلم باشد. به علاوه آنکه در حدیث "معرفت نورانیت" می‌فرماید که "منم صاحب لوح محفوظ. الهام فرموده است به من خدای عزّوجلّ علم آنچه در آن است <ref>{{عربی|" أَنَا صَاحِبُ‏ اللَّوْحِ‏ الْمَحْفُوظِ أَلْهَمَنِي اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِلْمَ مَا فِيه‏ ‏‏‏"}}؛بحارالانوار، ج۲۶، ص۳، باب۱۴.</ref> و مراد از لفظ "صاحب"، مالک است.
::::::عرض شد که علوم [[ائمه]] از چند حوزه است: یکی از [[لوح محفوظ]] بود و یکی دیگر از تعلیم [[رسول الله]]{{صل}}. روایت کرده است در کافی از [[ابی‌ بصیر]] که داخل شدم بر [[امام جعفر]]{{ع}}، پس عرض کردم: جُعِلتُ فداک، شیعیان و محبّان تو ذکر می‌کنند آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} تعلیم فرمود [[علی‌ ابن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} را بابی از علم که مفتوح شد از آن هزار باب. حضرت فرمود: یا ابا محمّد، تعلیم فرمود [[رسول خدا]] [[علی ابن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} را هزار باب از علم که مفتوح شد از هر بابی هزار باب. من از روی تعجّب عرض کردم که والله که علم همین است و بس. پس سکوت فرمودند آن حضرت ساعتی. بعد فرمود: این علم است امّا نه آن علمی است که منظور ماست. بعد فرمود: یا ابا محمّد، به درستی که نزد ماست "جامعهگ و چه خبر دارند مردم از "جامعه"؟. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، "جامعه" چیست؟ فرمودند: صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد ذراع است به ذراع [[رسول‌ الله]]. نوشته است آن را [[علی]]{{ع}} به دست خود به املاء جبرئیل. در آن صحیفه است جمیع حلال و حرام و هر چیزی که محتاج‌اند مردم به سوی آن، حتّی اَرش خدش، یعنی دیه خراش که از انسانی به عضو انسانی برسد. بعد از آن فشاری دادند مرا غضبانه، فرمودند: حتی دیه این هم در آن صحیفه هست. عرض کردم از روی تعجب: والله علم این است و بس. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که مراد من بود. بعد فرمودند: در نزد ما [[اهل‌ بیت]] است "[[جفر]]" و نمی‌دانند مردم که چیست "[[جفر]]". عرض کرد که چیست "[[جفر]]"؟ فرمودند: ظرفی است که ساخته شده است از گل به شبه‌گل. در آن ظرف است علم جمیع انبیاء و اوصیاء و علم علماء ماضی از بنی‌ اسرائیل. عرض کردم که علم منحصر است به این و بس. فرمودند آن بزرگوار: این علم است و نیست آن علمی که مقصود من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. بعد فرمودند: به درستی که نزد ما [[اهل‌ بیت]] است "[[مصحف فاطمه]]". عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد. چیست "[[مصحف فاطمه]]{{س}}"؟ فرمودند: مصحفی است که در اوست سه برابر قرآن شما. والله که یک حرف از قرآن شما در آن نیست. عرض کردم: والله علم همین است و بالاتر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که منظور من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. پس فرمودند: در نزد ما [[اهل‌ بیت]] است علم {{عربی|"مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُون‏‏‏"}}، علم گذشته و آینده الی یوم القیامه. عرض کردم: والله که علم همین است و غیر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نیست آن علمی که مقصود و منظور من است. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، پس علم چه چیز است؟ فرمودند: علمی که پایان ندارد و از خداوند به ما می‌رسد از حوادث لیل و نهار و هر امری که در عالَم واقع می‌شود آناً فآناً تا روز قیامت <ref>اصول الکافی، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۶.</ref>.
 
عرض شد که علوم [[ائمه]] از چند حوزه است: یکی از [[لوح محفوظ]] بود و یکی دیگر از تعلیم [[رسول الله]]{{صل}}. روایت کرده است در کافی از [[ابی‌ بصیر]] که داخل شدم بر [[امام جعفر]]{{ع}}، پس عرض کردم: جُعِلتُ فداک، شیعیان و محبّان تو ذکر می‌کنند آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} تعلیم فرمود [[علی‌ ابن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} را بابی از علم که مفتوح شد از آن هزار باب. حضرت فرمود: یا ابا محمّد، تعلیم فرمود [[رسول خدا]] [[علی ابن‌ ابی‌ طالب]]{{ع}} را هزار باب از علم که مفتوح شد از هر بابی هزار باب. من از روی تعجّب عرض کردم که والله که علم همین است و بس. پس سکوت فرمودند آن حضرت ساعتی. بعد فرمود: این علم است امّا نه آن علمی است که منظور ماست. بعد فرمود: یا ابا محمّد، به درستی که نزد ماست "جامعهگ و چه خبر دارند مردم از "جامعه"؟. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، "جامعه" چیست؟ فرمودند: صحیفه‌ای است که طول آن هفتاد ذراع است به ذراع [[رسول‌ الله]]. نوشته است آن را [[علی]]{{ع}} به دست خود به املاء جبرئیل. در آن صحیفه است جمیع حلال و حرام و هر چیزی که محتاج‌اند مردم به سوی آن، حتّی اَرش خدش، یعنی دیه خراش که از انسانی به عضو انسانی برسد. بعد از آن فشاری دادند مرا غضبانه، فرمودند: حتی دیه این هم در آن صحیفه هست. عرض کردم از روی تعجب: والله علم این است و بس. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که مراد من بود. بعد فرمودند: در نزد ما [[اهل‌ بیت]] است "[[جفر]]" و نمی‌دانند مردم که چیست "[[جفر]]". عرض کرد که چیست "[[جفر]]"؟ فرمودند: ظرفی است که ساخته شده است از گل به شبه‌گل. در آن ظرف است علم جمیع انبیاء و اوصیاء و علم علماء ماضی از بنی‌ اسرائیل. عرض کردم که علم منحصر است به این و بس. فرمودند آن بزرگوار: این علم است و نیست آن علمی که مقصود من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. بعد فرمودند: به درستی که نزد ما [[اهل‌ بیت]] است "[[مصحف فاطمه]]". عرض کردم: پدر و مادرم فدای تو باد. چیست "[[مصحف فاطمه]]{{س}}"؟ فرمودند: مصحفی است که در اوست سه برابر قرآن شما. والله که یک حرف از قرآن شما در آن نیست. عرض کردم: والله علم همین است و بالاتر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نه آن علمی که منظور من است. بعد از آن سکوت فرمودند ساعتی. پس فرمودند: در نزد ما [[اهل‌ بیت]] است علم {{عربی|"مَا كَانَ‏ وَ مَا يَكُون‏‏‏"}}، علم گذشته و آینده الی یوم القیامه. عرض کردم: والله که علم همین است و غیر از این نیست. فرمودند: این علم است، امّا نیست آن علمی که مقصود و منظور من است. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، پس علم چه چیز است؟ فرمودند: علمی که پایان ندارد و از خداوند به ما می‌رسد از حوادث لیل و نهار و هر امری که در عالَم واقع می‌شود آناً فآناً تا روز قیامت <ref>اصول الکافی، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۶.</ref>.


و نوعی دیگر از علم که به [[آل‌ محمد]] می‌رسد در شب‌های جمعه و شب‌های قدر است، چنان که مروی است در کافی از [[ابی‌ یحیی صنعانی]] از [[امام جعفر صادق]]{{ع}}. فرمودند: یا اَبا یحیی به درستی که از برای ما [[اهل‌ بیت]]{{عم}} است در شب‌های جمعه شأن و رتبه‌ای عظیم در نزد خداوند. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، چیست آن شأن؟ فرمودند که در شب‌های جمعه ارواح انبیاء و اوصیاء ماضی و وصیّ پیغمبری که در میان شما هست عروج می‌کنند به سوی آسمان‌ها تا اینکه احاطه می‌کنند به عرش خداوند. پس طواف می‌کنند به عرش خداوند و در نزد هر قائمه از قوائم عرش دو رکعت نماز می‌گذارند. بعد از آن بر می‌گردد ارواح به ابدان مطهره ایشان در زمین. پس صبح می‌کنند انبیاء و اوصیاء شادی‌کنان و صبح می‌کند وصیّی که در میان شما هست و حال آنکه زیاد شده باشد در علم به قدر جمیع انبیاء و اوصیاء ماضی بل مضاعف بر آن<ref>اصول الکافی، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۶.</ref> و احادیث در خصوص شب‌های جمعه و شب‌های قدر از شماره بیرون است»<ref>[[علی اکبر بن محمد امین لاری]]، [[فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم (مقاله)|فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم]]، ص ۲۳۷.</ref>.
و نوعی دیگر از علم که به [[آل‌ محمد]] می‌رسد در شب‌های جمعه و شب‌های قدر است، چنان که مروی است در کافی از [[ابی‌ یحیی صنعانی]] از [[امام جعفر صادق]]{{ع}}. فرمودند: یا اَبا یحیی به درستی که از برای ما [[اهل‌ بیت]]{{عم}} است در شب‌های جمعه شأن و رتبه‌ای عظیم در نزد خداوند. عرض کردم: جُعِلتُ فِداک، چیست آن شأن؟ فرمودند که در شب‌های جمعه ارواح انبیاء و اوصیاء ماضی و وصیّ پیغمبری که در میان شما هست عروج می‌کنند به سوی آسمان‌ها تا اینکه احاطه می‌کنند به عرش خداوند. پس طواف می‌کنند به عرش خداوند و در نزد هر قائمه از قوائم عرش دو رکعت نماز می‌گذارند. بعد از آن بر می‌گردد ارواح به ابدان مطهره ایشان در زمین. پس صبح می‌کنند انبیاء و اوصیاء شادی‌کنان و صبح می‌کند وصیّی که در میان شما هست و حال آنکه زیاد شده باشد در علم به قدر جمیع انبیاء و اوصیاء ماضی بل مضاعف بر آن<ref>اصول الکافی، ج۱، ص۳۴۴-۳۴۶.</ref> و احادیث در خصوص شب‌های جمعه و شب‌های قدر از شماره بیرون است»<ref>[[علی اکبر بن محمد امین لاری]]، [[فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم (مقاله)|فی کیفیة علم الإمام و منابع ذلک العلم]]، ص ۲۳۷.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش