اقسام آزادی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-رده:پرسش +رده:پرسش)؛ زیباسازی
جز (جایگزینی متن - '.</ref> ::::::' به '.</ref> ') |
|||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
}} | }} | ||
'''اقسام آزادی چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | '''اقسام آزادی چیست؟''' یکی از پرسشهای مرتبط به بحث '''[[فقه سیاسی (پرسش)|فقه سیاسی]]''' است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی '''[[فقه سیاسی]]''' مراجعه شود. | ||
== پاسخ نخست == | == پاسخ نخست == | ||
[[پرونده:11355.jpg|بندانگشتی| | [[پرونده:11355.jpg|بندانگشتی|راست|100px|[[محمد حسن قدردان قراملکی]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]''' در کتاب ''«[[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[محمد حسن قدردان قراملکی]]''' در کتاب ''«[[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«آزادی به اعتبارات مختلف، اقسام و زیر مجموعههای متعددی دارد. در این جا به لحاظ [[حقوقی]] و [[سیاسی]]، آزادی به سه قسم کلی “فردی”، “عمومی” و “سیاسی” تقسیم کرده و به توضیح آن میپردازیم<ref>برخی آزادی را به سه قسم کلی، آزادی تن (مانند حق حیات، امنیت شخصی، رفت و آمد، مسکن، مکالمات، مکاتبات، مخابرات، اسرار شخصی، حق دفاع و عدالت)، آزادی فکری (شامل آزادی عقیده، بیان، مطبوعات، سیاسی) و آزادیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تقسیم کردهاند. ر.ک: منوچهر طباطبانی مؤتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۲۹).</ref>. | «آزادی به اعتبارات مختلف، اقسام و زیر مجموعههای متعددی دارد. در این جا به لحاظ [[حقوقی]] و [[سیاسی]]، آزادی به سه قسم کلی “فردی”، “عمومی” و “سیاسی” تقسیم کرده و به توضیح آن میپردازیم<ref>برخی آزادی را به سه قسم کلی، آزادی تن (مانند حق حیات، امنیت شخصی، رفت و آمد، مسکن، مکالمات، مکاتبات، مخابرات، اسرار شخصی، حق دفاع و عدالت)، آزادی فکری (شامل آزادی عقیده، بیان، مطبوعات، سیاسی) و آزادیهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، تقسیم کردهاند. ر.ک: منوچهر طباطبانی مؤتمنی، آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۲۹).</ref>. | ||
*'''[[آزادیهای فردی]]''': آزادی فردی، [[حقوق]] و منطقه [[آزاد]] فرد [[انسانی]] است که به صرف [[انسانیت]] و عضویت در [[جامعه]]، داراست و دیگران از جمله [[حکومت]] نمیتواند آن را تحدید یا سلب کند، مگر با اصول و [[قوانین]] پذیرفته شده. یکی از حقوقدانان در این باره مینویسد: آزادیهای فردی، حقوقی است که در [[قانون]] برای [[انسانها]] مقرر است تا بتوانند [[قدرت]] خلاقه خود را صورت بخشند و به [[حیات]] شرافتمندانه ادامه دهند و [[ارزش انسانی]] آنها صیانت شود<ref>محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۱، ص۳۳.</ref>. | * '''[[آزادیهای فردی]]''': آزادی فردی، [[حقوق]] و منطقه [[آزاد]] فرد [[انسانی]] است که به صرف [[انسانیت]] و عضویت در [[جامعه]]، داراست و دیگران از جمله [[حکومت]] نمیتواند آن را تحدید یا سلب کند، مگر با اصول و [[قوانین]] پذیرفته شده. یکی از حقوقدانان در این باره مینویسد: آزادیهای فردی، حقوقی است که در [[قانون]] برای [[انسانها]] مقرر است تا بتوانند [[قدرت]] خلاقه خود را صورت بخشند و به [[حیات]] شرافتمندانه ادامه دهند و [[ارزش انسانی]] آنها صیانت شود<ref>محمدجعفر جعفری لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۱، ص۳۳.</ref>. | ||
[[ضعف]] تعریف فوق، تعریف آزادی فردی به وسیله قانون است، زیرا آزادیهای فردی را [[طبیعت]] و [[فطرت]] به [[انسان]] داده، نه قانون، و اما قانون فقط نهایت قلمرو و چارچوب آن را در جامعه مشخص میکند. [[تفسیر]] آزادیهای فرد به حقوق و اشاره به حیات شرافتمندانه و ارزش انسانی در تعریف فوق، گویای طبیعی و [[فطری]] بودن آزادی فردی است. در نتیجه تفسیر آن به قانون، [[سهو]] قلم به نظر میرسد<ref>شاهد آن تعریف پیشین ایشان در ترمینولوژی حقوق (ص ۳۰-۳۳) است که آورده است: «آزادیهای فردی عبارتند از قدرتهایی که برای فرد شناخته شده است به این منظور که فرد با استفاده از آن قدرتها بتواند هر چه در قوه دارد به فعل آورد و نیروهایی که طبعیت در وی نهاده است، ظاهر سازد».</ref>. | [[ضعف]] تعریف فوق، تعریف آزادی فردی به وسیله قانون است، زیرا آزادیهای فردی را [[طبیعت]] و [[فطرت]] به [[انسان]] داده، نه قانون، و اما قانون فقط نهایت قلمرو و چارچوب آن را در جامعه مشخص میکند. [[تفسیر]] آزادیهای فرد به حقوق و اشاره به حیات شرافتمندانه و ارزش انسانی در تعریف فوق، گویای طبیعی و [[فطری]] بودن آزادی فردی است. در نتیجه تفسیر آن به قانون، [[سهو]] قلم به نظر میرسد<ref>شاهد آن تعریف پیشین ایشان در ترمینولوژی حقوق (ص ۳۰-۳۳) است که آورده است: «آزادیهای فردی عبارتند از قدرتهایی که برای فرد شناخته شده است به این منظور که فرد با استفاده از آن قدرتها بتواند هر چه در قوه دارد به فعل آورد و نیروهایی که طبعیت در وی نهاده است، ظاهر سازد».</ref>. | ||
تعریف فوق تعریفی عام و گسترده است که حقوق و آزادیهای متعدد فرد در [[جامعه]] را در بر میگیرد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: | تعریف فوق تعریفی عام و گسترده است که حقوق و آزادیهای متعدد فرد در [[جامعه]] را در بر میگیرد که به برخی از آنها اشاره میکنیم: | ||
#[[آزادی]] [[حق حیات]]: حق حیات بزرگترین [[نعمت]] [[خدا]] به [[انسان]] است. این [[حق]] به عنوان یک حق طبیعی و [[فطری]] از مهمترین [[آزادیهای فردی]] است که دیگران، اعم از فرد و [[دولت]]، [[مکلف]] به رعایت آن هستند. این آزادی هرگونه [[تروریسم]] فردی و دولتی را برنمیتابد؛ | # [[آزادی]] [[حق حیات]]: حق حیات بزرگترین [[نعمت]] [[خدا]] به [[انسان]] است. این [[حق]] به عنوان یک حق طبیعی و [[فطری]] از مهمترین [[آزادیهای فردی]] است که دیگران، اعم از فرد و [[دولت]]، [[مکلف]] به رعایت آن هستند. این آزادی هرگونه [[تروریسم]] فردی و دولتی را برنمیتابد؛ | ||
#آزادی اقامت و رفتوآمد: به موجب این آزادی، [[آدمی]] میتواند در هر جای [[جهان]] با [[کشور]] که بخواهد مقیم گردد و کسی هم مانع او نشود. آزادی رفتوآمد به معنای آزادی [[مسافرت]] به هر مکان و کشوری است<ref>در نظامهای فئودالیته سدههای پیشین کشاورزان برای رفتوآمد با تغییر محل اقامت خود میبایست از فئودالهای منطقه اجازه میگرفتند و این اجازه منوط به پرداخت هزینهای بود.</ref>. این نوع آزادی [[مخالف]] هر نوع توقیف و بازداشت موقت یا دایمی است، مگر اینکه بر مبنای [[قانون]] باشد؛ | # آزادی اقامت و رفتوآمد: به موجب این آزادی، [[آدمی]] میتواند در هر جای [[جهان]] با [[کشور]] که بخواهد مقیم گردد و کسی هم مانع او نشود. آزادی رفتوآمد به معنای آزادی [[مسافرت]] به هر مکان و کشوری است<ref>در نظامهای فئودالیته سدههای پیشین کشاورزان برای رفتوآمد با تغییر محل اقامت خود میبایست از فئودالهای منطقه اجازه میگرفتند و این اجازه منوط به پرداخت هزینهای بود.</ref>. این نوع آزادی [[مخالف]] هر نوع توقیف و بازداشت موقت یا دایمی است، مگر اینکه بر مبنای [[قانون]] باشد؛ | ||
#[[آزادی مسکن]]: [[محل زندگی]] و [[مسکن]] بخشی از [[حریم خصوصی]] افراد جامعه است که فرد در آن محل از آزادی عمل و [[رفتار]]، مکالمات، مخابرات و... برخوردار است و نوعی [[مصونیت]] در مقابل دخالت و تعرض دیگران، اعم از افراد و دولت، دارد؛ | # [[آزادی مسکن]]: [[محل زندگی]] و [[مسکن]] بخشی از [[حریم خصوصی]] افراد جامعه است که فرد در آن محل از آزادی عمل و [[رفتار]]، مکالمات، مخابرات و... برخوردار است و نوعی [[مصونیت]] در مقابل دخالت و تعرض دیگران، اعم از افراد و دولت، دارد؛ | ||
#آزادی [[مالکیت]]: انسان [[مالک]] و صاحب [[اختیار]] [[دارایی]] و متعلقات آن است. افراد و دولت نمیتوانند این آزادی و حق وی را تحدید یا سلب کنند، در [[تفسیر]] این نوع آزادی بین دولتهای [[لیبرالیسم]] و [[سوسیالیسم]] و [[اسلام]] [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد؛ | # آزادی [[مالکیت]]: انسان [[مالک]] و صاحب [[اختیار]] [[دارایی]] و متعلقات آن است. افراد و دولت نمیتوانند این آزادی و حق وی را تحدید یا سلب کنند، در [[تفسیر]] این نوع آزادی بین دولتهای [[لیبرالیسم]] و [[سوسیالیسم]] و [[اسلام]] [[اختلاف]] نظرهایی وجود دارد؛ | ||
#آزادی شغل: انسان در [[انتخاب]] و [[گزینش]] شغل [[آزاد]] است و نمیتوان او را به انتخاب شغلی و یا [[محرومیت]] از شغلی مجبور کرد. این نوع آزادی در سدههای گذشته، محدودیتهای بسیاری داشت، به گونهای که در برخی [[نظامها]] طبقات پایین یا متوسط [[مردم]] حق ارتقا یا تصاحب منصبهای شرافتمندانه یا دولتی را نداشتند؛ | # آزادی شغل: انسان در [[انتخاب]] و [[گزینش]] شغل [[آزاد]] است و نمیتوان او را به انتخاب شغلی و یا [[محرومیت]] از شغلی مجبور کرد. این نوع آزادی در سدههای گذشته، محدودیتهای بسیاری داشت، به گونهای که در برخی [[نظامها]] طبقات پایین یا متوسط [[مردم]] حق ارتقا یا تصاحب منصبهای شرافتمندانه یا دولتی را نداشتند؛ | ||
#[[آزادی عقیده]]: به موجب آن، انسان در انتخاب نظر و [[عقیده]] آزاد است و نمیتوان او را به پذیرش [[عقیده]] خاصی ملزم کرد. این عقیده معنای عامی دارد و شامل هر نوع نظر و برداشت [[دینی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] میشود. برخی از متفکران مانند [[شهید مطهری]] بین “آزادی عقیده” و “آزادی اندیشه” تفاوت قائل شدهاند و اولی را محصول علت و دومی را محصول دلیل [[تفسیر]] کرده است. توضیح بیشتر آن خواهد آمد؛ | # [[آزادی عقیده]]: به موجب آن، انسان در انتخاب نظر و [[عقیده]] آزاد است و نمیتوان او را به پذیرش [[عقیده]] خاصی ملزم کرد. این عقیده معنای عامی دارد و شامل هر نوع نظر و برداشت [[دینی]]، [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] میشود. برخی از متفکران مانند [[شهید مطهری]] بین “آزادی عقیده” و “آزادی اندیشه” تفاوت قائل شدهاند و اولی را محصول علت و دومی را محصول دلیل [[تفسیر]] کرده است. توضیح بیشتر آن خواهد آمد؛ | ||
#[[آزادی]] [[مذهب]] و [[دین]]: به موجب این آزادی، هر فرد [[حق]] دارد که در امور مذهبی و دینی دارای عقیده یا فاقد عقیده باشد و عقیده خود را اظهار کند و [[تعلیم]] دهد. | # [[آزادی]] [[مذهب]] و [[دین]]: به موجب این آزادی، هر فرد [[حق]] دارد که در امور مذهبی و دینی دارای عقیده یا فاقد عقیده باشد و عقیده خود را اظهار کند و [[تعلیم]] دهد. | ||
*'''آزادیهای [[مدنی]]'''<ref>اصطلاح «آزادی مدنی» بیشتر در علم سیاست رایج است، اما در علم حقوق بیشتر از آزادیهای عمومی تعبیر میشود. و چه بسا آن را معادل آزادیهای فردی میگیرند، برای مثال دکتر لنگرودی مینویسد: «آزادیهای عمومی، مجموع آزادیهای فردی و آزادیهایی که برای دستجات اجتماعی شناخته شده است که محور صلاحیت دولت و حکومت است، آزادیهای عمومی در معنای اخص خود مرادف آزادیهای فردی است». (ترمینولوژی حقوق، ص۳۰-۳۳) در این تعریف آزادیهای فردی به معنای آزادیهای عمومی (مدنی) تفسیر شده است؛ لکن تأمل در معنا و قلمرو آن دو خطای این تفسیر را نشان میدهد، چرا که همانطوری که گفته شد، اولاً، آزادیهای فردی به لحاظ تأکید بر فردیت و شخص واحد است؛ اما آزادیهای مدنی به لحاظ عضویت در اجتماع و جمع خاص است؛ ثانیاً، غایت آزادیهای فردی تحصیل آزادی و کمال مطلوب فرد واحد است، ولی غایت بعضی آزادیهای مدنی به غایت جمعگرانه است و چه بسا ممکن است که فرد واحدی به دلیل غایت جمعی از آزادی و غایت خود چشمپوشی کند. آربلاستر در این باره مینویسد: «منظور از آزادی فرد معمولاً آزادی شخصی است، در این جا نیز مانند مفهوم فرد، تأکید بر شخص انسانی واحد است؛ اما اگر افراد بخواهند گروههای همفکر تشکیل دهند و به صورت دستهجمعی عمل کنند، به چیزی بیش از آزادی فرد نیاز خواهند داشت. در این صورت باید حقوقی نیز برای تشکیل سازمانهای سیاسی و اتحادیههای کارگری داشته باشند و بالاخره در بیان عقاید خود و انتشار روزنامه نیز آزاد باشند. این قبیل آزادیها را نباید با آزادیهای فردی یکسان پنداشت» (لیبرالیسم غرب، ص۸۷).</ref> | * '''آزادیهای [[مدنی]]'''<ref>اصطلاح «آزادی مدنی» بیشتر در علم سیاست رایج است، اما در علم حقوق بیشتر از آزادیهای عمومی تعبیر میشود. و چه بسا آن را معادل آزادیهای فردی میگیرند، برای مثال دکتر لنگرودی مینویسد: «آزادیهای عمومی، مجموع آزادیهای فردی و آزادیهایی که برای دستجات اجتماعی شناخته شده است که محور صلاحیت دولت و حکومت است، آزادیهای عمومی در معنای اخص خود مرادف آزادیهای فردی است». (ترمینولوژی حقوق، ص۳۰-۳۳) در این تعریف آزادیهای فردی به معنای آزادیهای عمومی (مدنی) تفسیر شده است؛ لکن تأمل در معنا و قلمرو آن دو خطای این تفسیر را نشان میدهد، چرا که همانطوری که گفته شد، اولاً، آزادیهای فردی به لحاظ تأکید بر فردیت و شخص واحد است؛ اما آزادیهای مدنی به لحاظ عضویت در اجتماع و جمع خاص است؛ ثانیاً، غایت آزادیهای فردی تحصیل آزادی و کمال مطلوب فرد واحد است، ولی غایت بعضی آزادیهای مدنی به غایت جمعگرانه است و چه بسا ممکن است که فرد واحدی به دلیل غایت جمعی از آزادی و غایت خود چشمپوشی کند. آربلاستر در این باره مینویسد: «منظور از آزادی فرد معمولاً آزادی شخصی است، در این جا نیز مانند مفهوم فرد، تأکید بر شخص انسانی واحد است؛ اما اگر افراد بخواهند گروههای همفکر تشکیل دهند و به صورت دستهجمعی عمل کنند، به چیزی بیش از آزادی فرد نیاز خواهند داشت. در این صورت باید حقوقی نیز برای تشکیل سازمانهای سیاسی و اتحادیههای کارگری داشته باشند و بالاخره در بیان عقاید خود و انتشار روزنامه نیز آزاد باشند. این قبیل آزادیها را نباید با آزادیهای فردی یکسان پنداشت» (لیبرالیسم غرب، ص۸۷).</ref> | ||
آزادیهای پیشین متعلق به [[انسان]]، از حیث [[انسانیت]] و فردیت او بود؛ در کنار آنها، آزادیهای دیگری وجود دارد که انسان به لحاظ عضویت در [[اجتماع]] و به اصطلاح “شهروندی”، واجد آن میشود و دیگران از جمله [[دولت]]، نه تنها ملزم به رعایت آن، بلکه [[مکلف]] به تأمین و تحقق آن هستند؛ به دیگر سخن، آزادیهای [[مدنی]] حمایتهای قانونی از [[شهروندان]] در مقابل [[حکومت]] است؛ لذا از این اصطلاح بیشتر [[حقوق]] شهروندان در برابر دولت به [[ذهن]] متبادر میشود. | آزادیهای پیشین متعلق به [[انسان]]، از حیث [[انسانیت]] و فردیت او بود؛ در کنار آنها، آزادیهای دیگری وجود دارد که انسان به لحاظ عضویت در [[اجتماع]] و به اصطلاح “شهروندی”، واجد آن میشود و دیگران از جمله [[دولت]]، نه تنها ملزم به رعایت آن، بلکه [[مکلف]] به تأمین و تحقق آن هستند؛ به دیگر سخن، آزادیهای [[مدنی]] حمایتهای قانونی از [[شهروندان]] در مقابل [[حکومت]] است؛ لذا از این اصطلاح بیشتر [[حقوق]] شهروندان در برابر دولت به [[ذهن]] متبادر میشود. | ||
خط ۴۰: | خط ۳۸: | ||
با این توضیح به مهمترین اقسام آزادیهای [[مدنی]] اشاره میکنیم: | با این توضیح به مهمترین اقسام آزادیهای [[مدنی]] اشاره میکنیم: | ||
#[[آزادی بیان]]: این آزادی از [[حقوق]] اولیه [[انسان]] محسوب میشود و به موجب آن انسان [[حق]] دارد ایده و [[عقیده]] خود را بدون هیچ مانع و محدودیتی ابراز کند. این آزادی، شامل آزادی قلم، مطبوعات و مطلق اطلاع رسانی میشود؛ | # [[آزادی بیان]]: این آزادی از [[حقوق]] اولیه [[انسان]] محسوب میشود و به موجب آن انسان [[حق]] دارد ایده و [[عقیده]] خود را بدون هیچ مانع و محدودیتی ابراز کند. این آزادی، شامل آزادی قلم، مطبوعات و مطلق اطلاع رسانی میشود؛ | ||
#آزادی اجتماعات: به موجب آن، افراد حق دارند برای [[شور]] و بحث یا طرفداری یا [[اعتراض]] در موضوعی گردهم آیند؛ | # آزادی اجتماعات: به موجب آن، افراد حق دارند برای [[شور]] و بحث یا طرفداری یا [[اعتراض]] در موضوعی گردهم آیند؛ | ||
#آزادی انجمنها و مجامع: آزادی “اجتماعات” به صورت موقت و پراکنده و به نحو غیر سازمانی بوده، اما افراد “جامعه” آزادند که مجامع و انجمنهای سازمان داده شده و رسمی را تشکیل دهند و در قالب انجمن، کانون، [[حزب]] و... برای رسیدن به [[اهداف]] [[اجتماعی]] خود، جلسات یا نشستهایی را برپا کنند. | # آزادی انجمنها و مجامع: آزادی “اجتماعات” به صورت موقت و پراکنده و به نحو غیر سازمانی بوده، اما افراد “جامعه” آزادند که مجامع و انجمنهای سازمان داده شده و رسمی را تشکیل دهند و در قالب انجمن، کانون، [[حزب]] و... برای رسیدن به [[اهداف]] [[اجتماعی]] خود، جلسات یا نشستهایی را برپا کنند. | ||
#آزادی مطبوعات: با [[پذیرفتن]] آزادی عقیده و [[مذهب]]، افراد [[جامعه]] حق دارند ایدهها و [[عقاید]] خود را از طریق کتاب یا مطبوعات در کمال آزادی چاپ و منتشر کنند، بدون اینکه نشر آنها موقوف بر تحصیل اجازه یا محکوم به سانسور باشد. | # آزادی مطبوعات: با [[پذیرفتن]] آزادی عقیده و [[مذهب]]، افراد [[جامعه]] حق دارند ایدهها و [[عقاید]] خود را از طریق کتاب یا مطبوعات در کمال آزادی چاپ و منتشر کنند، بدون اینکه نشر آنها موقوف بر تحصیل اجازه یا محکوم به سانسور باشد. | ||
#آزادی رسانههای جمعی: آزادی مطبوعات زیرمجموعه آزادی رسانههای جمعی است، اما به دلیل اهمیت آن جداگانه ذکر شد. آزادیهای مدنی همچنین شامل آزادی اعلانات، تئاتر و سینما، رادیو و تلویزیون، اینترنت و ماهواره نیز میگردد. | # آزادی رسانههای جمعی: آزادی مطبوعات زیرمجموعه آزادی رسانههای جمعی است، اما به دلیل اهمیت آن جداگانه ذکر شد. آزادیهای مدنی همچنین شامل آزادی اعلانات، تئاتر و سینما، رادیو و تلویزیون، اینترنت و ماهواره نیز میگردد. | ||
*'''آزادیهای [[سیاسی]]''': آزادیهای سیاسی شکل [[تکامل]] یافته آزادیهای مدنی است. به موجب این آزادیها، [[حکومت]] نه تنها باید حقوق و آزادیهای شهروندان را مراعات و محقق سازد. (آزادیهای مدنی)، بلکه باید شهروندان در اصل حکومت و اداره آن سهیم باشند؛ به عبارت دقیقتر، حکومت باید برخاسته از آرای شهروندان باشد. این امر با رفراندوم برای [[تعیین]] اصل [[نظام]] [[انتخابات]] برای [[گزینش]] [[مسؤولان]] نظام محقق میشود. کلایمرودی این [[آزادی]] را به “حق شرکت [[مردم]] در امور حکومت” معنا میکند<ref>آشنایی با علم سیاست، ۱۱۹۵؛ محمدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص۳۱؛ کریم یوسف احمد کشاکش، الحریات العامة فی الأنظمة السیاسة المعصره، ص۶۱.</ref>. | * '''آزادیهای [[سیاسی]]''': آزادیهای سیاسی شکل [[تکامل]] یافته آزادیهای مدنی است. به موجب این آزادیها، [[حکومت]] نه تنها باید حقوق و آزادیهای شهروندان را مراعات و محقق سازد. (آزادیهای مدنی)، بلکه باید شهروندان در اصل حکومت و اداره آن سهیم باشند؛ به عبارت دقیقتر، حکومت باید برخاسته از آرای شهروندان باشد. این امر با رفراندوم برای [[تعیین]] اصل [[نظام]] [[انتخابات]] برای [[گزینش]] [[مسؤولان]] نظام محقق میشود. کلایمرودی این [[آزادی]] را به “حق شرکت [[مردم]] در امور حکومت” معنا میکند<ref>آشنایی با علم سیاست، ۱۱۹۵؛ محمدجعفر جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، ص۳۱؛ کریم یوسف احمد کشاکش، الحریات العامة فی الأنظمة السیاسة المعصره، ص۶۱.</ref>. | ||
کوهن با برشمردن آزادیهای [[سیاسی]] به عنوان شرط [[واجب]] برای [[اعمال]] [[دموکراسی]]، در [[تفسیر]] آن میگوید: | کوهن با برشمردن آزادیهای [[سیاسی]] به عنوان شرط [[واجب]] برای [[اعمال]] [[دموکراسی]]، در [[تفسیر]] آن میگوید: | ||
خط ۵۲: | خط ۵۰: | ||
در این تعریف، آزادیهای سیاسی تنها به حضور مردم در [[مشارکت]] در حکومت منحصر نشده، بلکه به آزادی اعمال و [[رفتار]] مردم که [[صبغه]] سیاسی و چه بسا منتقدانه و مخالفانه دارد، نیز اطلاق گردیده است<ref>ر.ک: آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۱۲۵.</ref>. در این [[پژوهش]] این معنا از آزادی مدنظر قرار گرفته است. | در این تعریف، آزادیهای سیاسی تنها به حضور مردم در [[مشارکت]] در حکومت منحصر نشده، بلکه به آزادی اعمال و [[رفتار]] مردم که [[صبغه]] سیاسی و چه بسا منتقدانه و مخالفانه دارد، نیز اطلاق گردیده است<ref>ر.ک: آزادیهای عمومی و حقوق بشر، ص۱۲۵.</ref>. در این [[پژوهش]] این معنا از آزادی مدنظر قرار گرفته است. | ||
*'''آزادی مثبت و منفی''': در [[علم]] [[سیاست]] دو اصطلاح “آزادی مثبت” و “آزادی منفی” نیز به کار میرود که به توضیح آنها میپردازیم. پیشتر گفته شد که آزادی دارای دو بُعد و حیثیت اثباتی ([[قدرت]] یا قدرت [[مشروع]]) و سلبی (عدم [[سلطه]] بیرونی) است که از آن دو به “آزادی مثبت” یا آزادی برای”<ref>Freedom for.</ref> و “آزادی منفی” یا “آزادی از”<ref> Freedom form.</ref> یاد میشود. | * '''آزادی مثبت و منفی''': در [[علم]] [[سیاست]] دو اصطلاح “آزادی مثبت” و “آزادی منفی” نیز به کار میرود که به توضیح آنها میپردازیم. پیشتر گفته شد که آزادی دارای دو بُعد و حیثیت اثباتی ([[قدرت]] یا قدرت [[مشروع]]) و سلبی (عدم [[سلطه]] بیرونی) است که از آن دو به “آزادی مثبت” یا آزادی برای”<ref>Freedom for.</ref> و “آزادی منفی” یا “آزادی از”<ref> Freedom form.</ref> یاد میشود. | ||
آیزا برلین در تعریف آزادی منفی مینویسد: آزادی منفی در پاسخ این سؤال مطرح میشود: [آزادی] چیست و کجاست؟ آن قلمرویی که در محدوده آن شخص یا گروهی از اشخاص عملاً آزادی دارند (یا باید داشته باشند) تا بدون دخالت دیگران، آنچه را بخواهند عمل کنند و آن چنان که میخواهند باشند<ref>چهار مقاله درباره آزادی، ص۳۳۶.</ref>. | آیزا برلین در تعریف آزادی منفی مینویسد: آزادی منفی در پاسخ این سؤال مطرح میشود: [آزادی] چیست و کجاست؟ آن قلمرویی که در محدوده آن شخص یا گروهی از اشخاص عملاً آزادی دارند (یا باید داشته باشند) تا بدون دخالت دیگران، آنچه را بخواهند عمل کنند و آن چنان که میخواهند باشند<ref>چهار مقاله درباره آزادی، ص۳۳۶.</ref>. | ||
خط ۶۶: | خط ۶۴: | ||
پیشتر گفته شد که [[آزادی]] از دو حیث اثباتی و سلبی به مثبت و منفی تقسیم میشود و این به معنای عدم انقسام [[حقیقی]] آزادی به دو قسم فوق است که لازمه آن تحقق گوهر آزادی با [[اجتماع]] دو حیثیت مزبور و نه یکی از آن دو است، چنانکه برخی متفکران به این نکته [[اذعان]] کردهاند<ref>کارل کوهن مینویسد: «اگر نیک بنگریم در مییابیم که اینها دو نوع آزادی نیستند، بلکه دو جنبه اساسی هرگونه آزادی اصیل به شمار میآیند، برای تأمین آزادی حقیقی آدمی باید به هر دو توجه واقعی داشته باشد» (دموکراسی، ص۱۸۱).</ref>»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۸-۳۷.</ref> | پیشتر گفته شد که [[آزادی]] از دو حیث اثباتی و سلبی به مثبت و منفی تقسیم میشود و این به معنای عدم انقسام [[حقیقی]] آزادی به دو قسم فوق است که لازمه آن تحقق گوهر آزادی با [[اجتماع]] دو حیثیت مزبور و نه یکی از آن دو است، چنانکه برخی متفکران به این نکته [[اذعان]] کردهاند<ref>کارل کوهن مینویسد: «اگر نیک بنگریم در مییابیم که اینها دو نوع آزادی نیستند، بلکه دو جنبه اساسی هرگونه آزادی اصیل به شمار میآیند، برای تأمین آزادی حقیقی آدمی باید به هر دو توجه واقعی داشته باشد» (دموکراسی، ص۱۸۱).</ref>»<ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[آزادی در فقه و حدود آن (کتاب)|آزادی در فقه و حدود آن]]، ص ۲۸-۳۷.</ref> | ||
== [[:رده:آثار فقه سیاسی|منبعشناسی جامع فقه سیاسی]] == | |||
==[[:رده:آثار فقه سیاسی|منبعشناسی جامع فقه سیاسی]]== | |||
{{منبع جامع}} | {{منبع جامع}} | ||
* [[:رده:کتابشناسی کتابهای فقه سیاسی|کتابشناسی فقه سیاسی]]؛ | * [[:رده:کتابشناسی کتابهای فقه سیاسی|کتابشناسی فقه سیاسی]]؛ | ||
خط ۷۸: | خط ۷۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده: | [[رده:پرسش]] | ||
[[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | [[رده:پرسمان فقه سیاسی]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهایی با ۱ پاسخ]] | ||
[[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] | [[رده:(اا): پرسشهای فقه سیاسی با ۱ پاسخ]] |