پرش به محتوا

بجیله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۵: خط ۵۵:


== [[بجیله]] و کارگزاری [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} ==
== [[بجیله]] و کارگزاری [[حکومت امیرالمؤمنین]]{{ع}} ==
بجلیان علاوه بر [[یاری امام علی]]{{ع}} در صحنه‌های [[نبرد]]، یاریگر ایشان در عرصه‌های [[سیاسی]] و کارگزاری نیز بودند. چندان که به نام برخی از چهره‌های این [[قوم]] در منابع متقدم اشاره شده است که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[رفاعة بن شداد بجلی]] اشاره کرد که عهده دار [[منصب قضاوت]] [[اهواز]] در ایام [[حکومت امام علی]]{{ع}} بود. <ref>قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۲۷.</ref> در منابع از نامه‌ای از آن [[حضرت علی]]{{ع}}، خطاب به او یاد شده که بخش‌هایی از آن در برخی منابع آمده است<ref> تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۲۷؛ ج۲، ص۳۶، ۳۸، ۱۷۶، ۲۵۸، ۴۰۴، ۴۴۲، ۴۴۵، ۴۵۹، ۴۸۷، ۴۹۹، ۵۳۰، ۵۳۴. نیز محدث نوری، مستدرک، ج۲، ص۴۵۰، ج۱۳، ص۳۹۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۹، ص۱۰۱.</ref> از دیگر چهره‌های ممتاز بجیله [[عبدالله بن شبیل احمسی]] است که [[جانشین]] [[قیس بن سعد بن عباده]] در [[امارت]] [[آذربایجان]] بود. <ref> یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص۲۰۳.</ref>
بجلیان علاوه بر [[یاری امام علی]]{{ع}} در صحنه‌های [[نبرد]]، یاری‌گر ایشان در عرصه‌های [[سیاسی]] و کارگزاری نیز بودند. چندان که به نام برخی از چهره‌های این [[قوم]] در منابع متقدم اشاره شده است که از جمله آنان می‌‌توان به نام [[رفاعة بن شداد بجلی]] اشاره کرد که عهده‌دار [[منصب قضاوت]] [[اهواز]] در ایام [[حکومت امام علی]]{{ع}} بود. <ref>قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۲۷.</ref> در منابع از نامه‌ای از آن [[حضرت علی]]{{ع}}، خطاب به او یاد شده که بخش‌هایی از آن در برخی منابع آمده است<ref> تمیمی مغربی، دعائم الاسلام، ج۱، ص۲۲۷؛ ج۲، ص۳۶، ۳۸، ۱۷۶، ۲۵۸، ۴۰۴، ۴۴۲، ۴۴۵، ۴۵۹، ۴۸۷، ۴۹۹، ۵۳۰، ۵۳۴. نیز محدث نوری، مستدرک، ج۲، ص۴۵۰، ج۱۳، ص۳۹۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۷۹، ص۱۰۱.</ref> از دیگر چهره‌های ممتاز بجیله [[عبدالله بن شبیل احمسی]] است که [[جانشین]] [[قیس بن سعد بن عباده]] در [[امارت]] [[آذربایجان]] بود. <ref> یعقوبی، تاریخ، ج ۲، ص۲۰۳.</ref>


[[قبیله]] بجلیه و [[قیام]] [[حجر بن عدی]]
== [[قبیله]] بجلیه و [[قیام]] [[حجر بن عدی]] ==
  با آغاز قیام حجر بن عدی و یارانش در [[کوفه]]، [[زیاد بن ابیه]] -[[فرماندار]] [[معاویه]] در کوفه- [[عدی بن حاتم]] و [[جریر بن عبدالله بجلی]] و برخی دیگر از [[اشراف کوفه]] را نزد [[حجر]] فرستاد تا [[حجت]] را بر او تمام کند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۲.</ref> وی با بهره‌گیری از [[تهدید]] و [[ارعاب]] و تحریک رؤسای [[قبایل]] به [[سرکوب]] قیام حجر پرداخت. مدتی بعد، حجر، با واسطه-گری بزرگان [[یمنی]] از زیاد [[امان]] گرفت و با این شرط که او را نزد معاویه بفرستد خود را [[تسلیم]] وی کرد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> اما زیاد بر خلاف امان خود، او را [[زندانی]] کرد و به تعقیب [[یاران]] حجر از جمله [[عمرو بن حمق خزاعی]] و [[رفاعة بن شداد بجلی]] پرداخت. اما آنها به [[مدائن]] گریختند سپس در مسیر [[موصل]]، [[عمرو]] مریض شد و از [[رفاعه]] خواست خود را [[نجات]] دهد. او نیز به موصل رفت. <ref>. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۷۱۵؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۸۸.</ref> پس از [[دستگیری]] حجر، [[زیاد]] [[شهادت]] نامه‌ای علیه حجر تنظیم نمود و از سران چهار ناحیه کوفه و نیز هفتاد تن از سران کوفه خواست تا بدان [[گواهی]] دهند. در این میان این شهادت دهندگان و [[امضا]] کنندگان این شهادتنامه، نام عزره بن قیس احمسی نیز به چشم می‌خورد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۵.</ref> زیاد پس از تنظیم این شهادتنامه حجر را با سیزده تن از یارانش که [[عاصم بن عوف بجلی]] و [[ورقاء بن سمی بجلی]] از جمله آنان بودند،نزد معاویه فرستاد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۷۱-۲۷۲؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۳.</ref> در پی دستور معاویه به نگه داشتن حجر و یارانش در [[مرج]] [[عذراء]]،<ref> یعقوبی، تاریخ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۶۳.</ref> [[یاران]] [[معاویه]] بر اساس گرایشات و [[احساسات]] قبیله‌ای خواستار [[عفو]] افراد هم قبیله‌ای خود که در میان یاران [[حجر]] بودند، شدند. بدین ترتیب به درخواست [[یزید بن اسد]] [[بجلی]] و [[نامه]] [[جریر بن عبدالله بجلی]] معاویه از [[خون]] آنها گذشت و آن دو را به یزید بن اسد بخشید.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۷۴. </ref>
  با آغاز قیام حجر بن عدی و یارانش در [[کوفه]]، [[زیاد بن ابیه]] -[[فرماندار]] [[معاویه]] در کوفه- [[عدی بن حاتم]] و [[جریر بن عبدالله بجلی]] و برخی دیگر از [[اشراف کوفه]] را نزد [[حجر]] فرستاد تا [[حجت]] را بر او تمام کند.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۴۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۲۴۲.</ref> وی با بهره‌گیری از [[تهدید]] و [[ارعاب]] و تحریک رؤسای [[قبایل]] به [[سرکوب]] قیام حجر پرداخت. مدتی بعد، حجر، با واسطه-گری بزرگان [[یمنی]] از زیاد [[امان]] گرفت و با این شرط که او را نزد معاویه بفرستد خود را [[تسلیم]] وی کرد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> اما زیاد بر خلاف امان خود، او را [[زندانی]] کرد و به تعقیب [[یاران]] حجر از جمله [[عمرو بن حمق خزاعی]] و [[رفاعة بن شداد بجلی]] پرداخت. اما آنها به [[مدائن]] گریختند سپس در مسیر [[موصل]]، [[عمرو]] مریض شد و از [[رفاعه]] خواست خود را [[نجات]] دهد. او نیز به موصل رفت. <ref>. ابن اثیر، اسد الغابه، ج۳، ص۷۱۵؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۴، ص۸۸.</ref> پس از [[دستگیری]] حجر، [[زیاد]] [[شهادت]] نامه‌ای علیه حجر تنظیم نمود و از سران چهار ناحیه کوفه و نیز هفتاد تن از سران کوفه خواست تا بدان [[گواهی]] دهند. در این میان این شهادت دهندگان و [[امضا]] کنندگان این شهادتنامه، نام عزره بن قیس احمسی نیز به چشم می‌خورد.<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۵، ص۲۵۵.</ref> زیاد پس از تنظیم این شهادتنامه حجر را با سیزده تن از یارانش که [[عاصم بن عوف بجلی]] و [[ورقاء بن سمی بجلی]] از جمله آنان بودند،نزد معاویه فرستاد.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۷۱-۲۷۲؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۴۸۳.</ref> در پی دستور معاویه به نگه داشتن حجر و یارانش در [[مرج]] [[عذراء]]،<ref> یعقوبی، تاریخ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج۲، ص۱۶۳.</ref> [[یاران]] [[معاویه]] بر اساس گرایشات و [[احساسات]] قبیله‌ای خواستار [[عفو]] افراد هم قبیله‌ای خود که در میان یاران [[حجر]] بودند، شدند. بدین ترتیب به درخواست [[یزید بن اسد]] [[بجلی]] و [[نامه]] [[جریر بن عبدالله بجلی]] معاویه از [[خون]] آنها گذشت و آن دو را به یزید بن اسد بخشید.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۵، ص۲۷۴. </ref>


۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش