بجیله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== مواطن بجیله در [[جاهلیت]] == | == مواطن بجیله در [[جاهلیت]] == | ||
این قبیله که اصالتی [[یمنی]] داشتند،<ref> همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۷۱، ۱۱۶، ۱۱۹، ۱۲۰-۱۲۲؛ کوسن دوپرسؤال، II/۴۸..I/۱۹۰.</ref> پس از اقامتی کوتاه در تهامه، به کوههای سراة وسطى – که بین نجد و تهامه قرار داشت - کوچ کرده در آنجا ساکن شدند.<ref> همدانى، صفة جزیرة العرب، ص۲۳۵ - ۲۳۳ و ياقوت حموى، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۵ ذيل کلمه سراة.</ref> اما بر اساس نقل برخی دیگر، آنان بر [[سلسله]] جبال سراوات که از [[یمن]] و [[حجاز]] تا تباله از جمله حلیه، أسالم و حقال امتداد داشت، ساکن شدند.<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۰۴؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref> آنان همچنان در این منازل بودند تا این که در جریان [[نزاع]] میان طایفهای، بسیاری از آنان کشته شدند و این قبیله از هم پاشید. پس بالاجبار منازل خود را ترک گفته در [[پناه]] [[قبایل]] دیگر قرار گرفتند. قبایل [[بنو جعفر بن کلاب]]، [[کلب بن وبره]]، [[بنو سلیم]]، [[سعد بن تمیم]] و [[ذهل بن شیبان]] از جمله قبایلی هستند که [[مردم]] بجیله در جوار آنان قرار گرفتند.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref>.<ref> إحسان النص، مقاله | این قبیله که اصالتی [[یمنی]] داشتند،<ref> همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۷۱، ۱۱۶، ۱۱۹، ۱۲۰-۱۲۲؛ کوسن دوپرسؤال، II/۴۸..I/۱۹۰.</ref> پس از اقامتی کوتاه در تهامه، به کوههای سراة وسطى – که بین نجد و تهامه قرار داشت - کوچ کرده در آنجا ساکن شدند.<ref> همدانى، صفة جزیرة العرب، ص۲۳۵ - ۲۳۳ و ياقوت حموى، معجم البلدان، ج۳، ص۲۰۵ ذيل کلمه سراة.</ref> اما بر اساس نقل برخی دیگر، آنان بر [[سلسله]] جبال سراوات که از [[یمن]] و [[حجاز]] تا تباله از جمله حلیه، أسالم و حقال امتداد داشت، ساکن شدند.<ref>ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۰۴؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref> آنان همچنان در این منازل بودند تا این که در جریان [[نزاع]] میان طایفهای، بسیاری از آنان کشته شدند و این قبیله از هم پاشید. پس بالاجبار منازل خود را ترک گفته در [[پناه]] [[قبایل]] دیگر قرار گرفتند. قبایل [[بنو جعفر بن کلاب]]، [[کلب بن وبره]]، [[بنو سلیم]]، [[سعد بن تمیم]] و [[ذهل بن شیبان]] از جمله قبایلی هستند که [[مردم]] بجیله در جوار آنان قرار گرفتند.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۶۳-۶۴.</ref>.<ref> إحسان النص، مقاله «[قبیلة] بجیلة»، الموسوعة العربیه.</ref> برخی نیز، از [[بحرین]] هم در شمار مواضع و مواطن این قوم یاد کرده،<ref>زرکلی، الاعلام، ج۲، ص۴۳.</ref> از «البشراء» در شمار کوههای این [[قبیله]] و از «عرادات» در عداد آبادیهای آنان نام بردهاند.<ref> عمررضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۶۴.</ref> در ایام مقارن با [[ظهور اسلام]]، عدهای از بجلیان در بخشی از [[سلسله]] جبال سَراة موسوم به سراة وسطی - نزدیک [[طائف]] که به اندک فاصلهای در جنوب [[مکه]] واقع است - [[سکونت]] داشتند.<ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات،ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> با [[فراگیر شدن اسلام]] و با آغاز فتوح [[اسلامی]]، اکثر آنان جز معدودى از آنان که در مساکن نخستين خود باقى ماندند، بقیه، پراکنده شده بیشتر آنها در شهرهاى [[عراق]] و عده کمى هم در [[شام]] ساکن شدند.<ref> ابن خلدون، تاریخ، ج۲، ص۳۰۴؛ عمررضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۶۳ ذيل کلمه بجيله.</ref> برخی نیز پس از [[فتح اندلس]] در [[شهر]] اربونه ساکن شدند. <ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۰.</ref> | ||
== [[تاریخ]] [[بجیله]] در [[دوران جاهلیت]] == | == [[تاریخ]] [[بجیله]] در [[دوران جاهلیت]] == | ||
یکی از مهمترین نبردهایی که این قبیله در آن شرکت داشت، واقعه [[جبله]] میان [[ایرانیان]] و [[اعراب]] در [[عام الفیل]] بود<ref> ابوعبيد، معجم مااستعجم،ج ۱، ص۶۲؛ نولدکه، تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، ص۳۷۳.</ref> در [[زمان]] شاپور دوم بجلیان همراه با [[قبایل]] [[خثعم]]، [[تَمیم]]، [[بَکر]] و [[عبدالقیس]] به [[خاک]] عراق [[حمله]] بردند، اما با حمله متقابل شاپور، [[شکست]] خورده، با دادن تلفات بسیار سنگین عقب نشستند. <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات،ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> بَجيله پيوسته با همسايگان خود در چالش بودند<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۷.</ref> آنان در سده شش میلادی سرات جنوبی را برای ازدیان دوس که زمانی ساکنان آن به شمار میآمدند، ناآرام کرده، عرصه را بر آنان تنگ کرده بودند.<ref> قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۳۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۰.</ref> از سویی وجود [[بت]] | یکی از مهمترین نبردهایی که این قبیله در آن شرکت داشت، واقعه [[جبله]] میان [[ایرانیان]] و [[اعراب]] در [[عام الفیل]] بود<ref> ابوعبيد، معجم مااستعجم،ج ۱، ص۶۲؛ نولدکه، تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، ص۳۷۳.</ref> در [[زمان]] شاپور دوم بجلیان همراه با [[قبایل]] [[خثعم]]، [[تَمیم]]، [[بَکر]] و [[عبدالقیس]] به [[خاک]] عراق [[حمله]] بردند، اما با حمله متقابل شاپور، [[شکست]] خورده، با دادن تلفات بسیار سنگین عقب نشستند. <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات،ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> بَجيله پيوسته با همسايگان خود در چالش بودند<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۷.</ref> آنان در سده شش میلادی سرات جنوبی را برای ازدیان دوس که زمانی ساکنان آن به شمار میآمدند، ناآرام کرده، عرصه را بر آنان تنگ کرده بودند.<ref> قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۳۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۰.</ref> از سویی وجود [[بت]] «ذوالخَلَصه» [[معبود]] مشترک ازدیان (به ویژه دوس)، [[خثعم]] و بجیله، خود عاملی برای [[استحکام]] [[دوستی]] بین این دو قبیله با تیرههایی از ازدیان شده بود.<ref> هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۳۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۲.</ref> [[نزاع]] با [[قبایل]] [[همسایه]] و نیز [[اختلافات]] درون قبیلهای [[طوایف]] مختلف آن با یکدیگر (مانند أَحْمَس، قَسْر، زید بن الغَوث، عُرَینه) <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> در [[عهد]] [[جاهلی]]، به ویژه پس از [[شکست]] آنان در [[جنگ]] با قبیله [[کلب بن وبره وضاعی]] که در موضعی به نام [[فجار]]، بنیان این قبیله را از هم پاشید و موجب پراکندگی آنان گردید<ref>ر. ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۰.</ref> تا جایی که عده کثیری از بجلیان ناچار شدند که از قبایل قویتر [[طلب]] [[پشتیبانی]] (جِوار) کنند.<ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> این وضع ادامه یافت تا این که جرير بن عبدالله بَجَلىّ توانست در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] این [[ملت]] متفرق را مجدداً [[متحد]] کرده، [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] قبیله را بدان بازگرداند.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۷</ref> | ||
== [[ادیان]] [[بجیله]] در [[جاهلیت]] == | == [[ادیان]] [[بجیله]] در [[جاهلیت]] == | ||
بجلیان نیز همچون اغلب [[اعراب پیش از اسلام]]، [[بت]] میپرستیدند. آنان بتی به نام ذوالخلصه داشتند که در [[تقدیس]] آن با دوس، خثعم، [[باهله]] و [[ازد]] سراة و دیگر قبایل مشارکت داشتند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۵۸؛ ابن هشام، السیرة ا لنبویة، ج۱، ص۸۸ -۸۹.</ref> موضع این بت تباله – ناحیه ای بین [[مکه]] و [[یمن]] - بود و پرستندگان آن سرایی را برای این بت ساخته بودند و از آنجا [[مناسک حج]] خود را آغاز میکردند. تا این که [[پس از ظهور]] [[اسلام]] [[جریر بن عبدالله بجلی]] و جماعتی از قومش به دستور [[رسول خدا]]{{صل}} بدان مکان رفته ضمن کشتن بسیاری از [[مردم]] [[باهله]] و [[خثعم]] که در [[پاسداری]] از بت [[ذوالخلصه]] با [[جریر]] و قومش احمس جنگیدند، بت ذو الخلصه را در هم شکستند و [[خانه]] ای را هم که در آن این [[بت]] نگهداری میشد به [[آتش]] کشیدند. <ref>ابن کلبی، الاصنام، ص۱۳۱-۱۳۲. و با اختلاف اندک ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref>.<ref> إحسان النص، مقاله | بجلیان نیز همچون اغلب [[اعراب پیش از اسلام]]، [[بت]] میپرستیدند. آنان بتی به نام ذوالخلصه داشتند که در [[تقدیس]] آن با دوس، خثعم، [[باهله]] و [[ازد]] سراة و دیگر قبایل مشارکت داشتند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۱۵۸؛ ابن هشام، السیرة ا لنبویة، ج۱، ص۸۸ -۸۹.</ref> موضع این بت تباله – ناحیه ای بین [[مکه]] و [[یمن]] - بود و پرستندگان آن سرایی را برای این بت ساخته بودند و از آنجا [[مناسک حج]] خود را آغاز میکردند. تا این که [[پس از ظهور]] [[اسلام]] [[جریر بن عبدالله بجلی]] و جماعتی از قومش به دستور [[رسول خدا]]{{صل}} بدان مکان رفته ضمن کشتن بسیاری از [[مردم]] [[باهله]] و [[خثعم]] که در [[پاسداری]] از بت [[ذوالخلصه]] با [[جریر]] و قومش احمس جنگیدند، بت ذو الخلصه را در هم شکستند و [[خانه]] ای را هم که در آن این [[بت]] نگهداری میشد به [[آتش]] کشیدند. <ref>ابن کلبی، الاصنام، ص۱۳۱-۱۳۲. و با اختلاف اندک ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref>.<ref> إحسان النص، مقاله «[قبیلة] بجیلة»، الموسوعة العربیه.</ref> | ||
== [[اسلام]] بجلیه == | == [[اسلام]] بجلیه == | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
== [[بجیله]] و حضور در شهرهای [[اسلامی]] == | == [[بجیله]] و حضور در شهرهای [[اسلامی]] == | ||
با آغاز [[فتوحات اسلامی]] و پس از فتح [[حیره]]، شهرهای اسلامى تازه تأسیس آن - کوفه و [[بصره]] -، [[شاهد]] [[مهاجرت]] تعداد زیادى از [[قبایل عرب]] بود.<ref> عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲</ref> به طورى که به گفته بلاذرى، حضور [[دوازده]] هزار یمنى در کوفه، تنها بخشی از نخستین [[مهاجران]] به حیره (کوفه) بوده است.<ref> البلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۲.</ref> پس از مهاجرت قبایل عرب به کوفه، این شهر تخطیط شد و هر [[قبیله]]، محلهای را به خود اختصاص داد. بجلیان در کوفه بخش قابل توجهی از [[جمعیت]] [[شهر]] را به خود اختصاص داده بودند و در کنار [[قبایل یمنی]] [[قضاعه]]، [[غسان]]، [[خثعم]]، [[کنده]]، حضرموت و [[ازد]] بخشی از جمعیت اسباع کوفه را تشکیل داده بودند. و [[سیادت]] از آن دو قبیله بجیله با [[ریاست]] جریر که با [[خلیفه دوم]] [[دوستی]] نزدیکی داشت و [[قبیله کنده]] بود. <ref> لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۱۹-۲۱.</ref> پس از [[جنگ جمل]] در [[سال ۳۶ هجری]] علی{{ع}} با [[تغییر]] این [[نظام]]، [[ازد]]، [[بجیله]]، خثعم و [[انصار]] را در یک گروه قرار داد.<ref> لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۲۱-۲۲/</ref> در کنار [[اکثریت]] بجلیان ساکن در کوفه، گروه اندکی از آنان به بصره و [[شام]] رفتند ودر آنجا ساکن شدند. با [[فتح اندلس]] برخی از آنان به [[شهر]] اربونه رفته و در آن مأوا گزیدند. <ref> إحسان النص، مقاله | با آغاز [[فتوحات اسلامی]] و پس از فتح [[حیره]]، شهرهای اسلامى تازه تأسیس آن - کوفه و [[بصره]] -، [[شاهد]] [[مهاجرت]] تعداد زیادى از [[قبایل عرب]] بود.<ref> عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۳، ص۱۰۶۲</ref> به طورى که به گفته بلاذرى، حضور [[دوازده]] هزار یمنى در کوفه، تنها بخشی از نخستین [[مهاجران]] به حیره (کوفه) بوده است.<ref> البلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۲.</ref> پس از مهاجرت قبایل عرب به کوفه، این شهر تخطیط شد و هر [[قبیله]]، محلهای را به خود اختصاص داد. بجلیان در کوفه بخش قابل توجهی از [[جمعیت]] [[شهر]] را به خود اختصاص داده بودند و در کنار [[قبایل یمنی]] [[قضاعه]]، [[غسان]]، [[خثعم]]، [[کنده]]، حضرموت و [[ازد]] بخشی از جمعیت اسباع کوفه را تشکیل داده بودند. و [[سیادت]] از آن دو قبیله بجیله با [[ریاست]] جریر که با [[خلیفه دوم]] [[دوستی]] نزدیکی داشت و [[قبیله کنده]] بود. <ref> لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۱۹-۲۱.</ref> پس از [[جنگ جمل]] در [[سال ۳۶ هجری]] علی{{ع}} با [[تغییر]] این [[نظام]]، [[ازد]]، [[بجیله]]، خثعم و [[انصار]] را در یک گروه قرار داد.<ref> لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۲۱-۲۲/</ref> در کنار [[اکثریت]] بجلیان ساکن در کوفه، گروه اندکی از آنان به بصره و [[شام]] رفتند ودر آنجا ساکن شدند. با [[فتح اندلس]] برخی از آنان به [[شهر]] اربونه رفته و در آن مأوا گزیدند. <ref> إحسان النص، مقاله «قبیلة بجیلة»، الموسوعة العربیه.</ref> | ||
آنان در بازار [[کوفه]] نیز حضوری فعال داشتند به نحوی که چهار سوق [[بجیله]] در کنار بازاریان [[قبایل]] خنیس و [[همدان]] یکی از مهمترین چهارسوقهای بازار کوفه به شمار میرفت.<ref> لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۳۳.</ref> آنان همچنین به مانند دیگر قبایل [[کوفی]] مساجدی مختص به خود داشتند که از جمله آن میتوان به نام [[مسجد]] [[جریر بن عبدالله بجلی]] که بواسطه [[کنارهگیری]] او از رفتن به [[جنگ صفین]]، در شمار [[مساجد]] ملعونه قرار گرفت و نیز مسجد احمس اشاره کرد.<ref> لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۵۴-۵۷.</ref> | آنان در بازار [[کوفه]] نیز حضوری فعال داشتند به نحوی که چهار سوق [[بجیله]] در کنار بازاریان [[قبایل]] خنیس و [[همدان]] یکی از مهمترین چهارسوقهای بازار کوفه به شمار میرفت.<ref> لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۳۳.</ref> آنان همچنین به مانند دیگر قبایل [[کوفی]] مساجدی مختص به خود داشتند که از جمله آن میتوان به نام [[مسجد]] [[جریر بن عبدالله بجلی]] که بواسطه [[کنارهگیری]] او از رفتن به [[جنگ صفین]]، در شمار [[مساجد]] ملعونه قرار گرفت و نیز مسجد احمس اشاره کرد.<ref> لویی ماسینیون، خطط الکوفه و شرح خریطها، ص۵۴-۵۷.</ref> | ||
== بجیله در دوران [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} == | == بجیله در دوران [[خلافت امیرالمؤمنین]]{{ع}} == | ||
[[کشته شدن عثمان]] در ذیالحجه سال سی و پنج [[هجری]]، [[بیعت]] عمومی [[مردم]] با علی{{ع}} را به عنوان [[خلیفه مسلمین]] به همراه داشت. [[قاطعیت]] [[حضرت]] در [[اجرای عدالت]] در کنار دیگر عوامل، [[مخالفت]] و [[بیعتشکنی]] جمعی که بعدها در [[تاریخ]] به [[ناکثین]] مشهور شدند را در پی داشت. آنان با حضور در [[بصره]] به غائلهای دست زدند که به | [[کشته شدن عثمان]] در ذیالحجه سال سی و پنج [[هجری]]، [[بیعت]] عمومی [[مردم]] با علی{{ع}} را به عنوان [[خلیفه مسلمین]] به همراه داشت. [[قاطعیت]] [[حضرت]] در [[اجرای عدالت]] در کنار دیگر عوامل، [[مخالفت]] و [[بیعتشکنی]] جمعی که بعدها در [[تاریخ]] به [[ناکثین]] مشهور شدند را در پی داشت. آنان با حضور در [[بصره]] به غائلهای دست زدند که به «[[جمل]]» شهره است. با برپایی [[جنگ جمل]] در [[سال ۳۶ هجری]] علیه [[خلیفه]] بحق [[مسلمین]]، [[کوفیان]] که هفت گروه از قبایل [[ازد]]، [[بجیله]] و [[خثعم]] نیز در میانشان بودند،<ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۴۴.</ref> علیرغم کارشکنیهای [[ابوموسی اشعری]]، با تلاش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} و [[مالک اشتر]] و [[عمار]] به کمک [[سپاه علی]]{{ع}} شتافتند. بسیاری از مردم بجیله همراه با جمعی دیگر از مسلمین خود را از کوفه به [[ذی قار]] نزد علی{{ع}} رساندند.<ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۴۰۰؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۲۳۲.</ref> | ||
پیش از آغاز [[جنگ]]، علی{{ع}} برای [[ازد]] و بجیله و خثعم و [[خزاعه]] [[پرچم]] بست و [[مخنف بن سلیم ازدی]] را بر آنان گماشت<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۴۶. و با اندک اختلاف: بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۵۰۰.</ref> و [[رفاعة بن شداد بجلی]] چهره مشهور بجلیان را به [[فرماندهی]] جناح راست [[لشکر]] پیاده [[سپاه امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[منصب]] کرد.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۸.</ref> این قبیله در صفین نیز حضور یافت؛ بسیاری از افراد این [[قبیله]] در این [[جنگ]] جانب [[حضرت علی]]{{ع}} را گرفتند و جز اندکی، همگی در [[سپاه]] آن [[حضرت]] حضور داشتند. <ref> نصربن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۶۰،۲۰۵،۲۲۸ـ۲۲۹.</ref> هر چند گروهی از آنان در [[جنگ صفین]] با [[سپاه شام]] همراه بودند <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۵۰۰، ۵۶۱، ۵۶۲؛ دینوری، الاخبار الطوال،۱۴۴- ۱۴۶، ۱۷۲.</ref> که [[یزید بن اسد بن عبدالله بجلی]] از خطبای [[قهار]] [[عرب]] و [[مطاع]] یمنیان که چون [[مردم]] را به [[قتال]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[صفین]] میخواند خطیبالشیطان خوانده شده است، از جمله آنانند.<ref> إحسان النص، مقاله | پیش از آغاز [[جنگ]]، علی{{ع}} برای [[ازد]] و بجیله و خثعم و [[خزاعه]] [[پرچم]] بست و [[مخنف بن سلیم ازدی]] را بر آنان گماشت<ref>دینوری، اخبار الطوال، ص۱۴۶. و با اندک اختلاف: بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۲۳۶؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۵۰۰.</ref> و [[رفاعة بن شداد بجلی]] چهره مشهور بجلیان را به [[فرماندهی]] جناح راست [[لشکر]] پیاده [[سپاه امیرالمؤمنین]]{{ع}} [[منصب]] کرد.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۲، ص۴۶۸.</ref> این قبیله در صفین نیز حضور یافت؛ بسیاری از افراد این [[قبیله]] در این [[جنگ]] جانب [[حضرت علی]]{{ع}} را گرفتند و جز اندکی، همگی در [[سپاه]] آن [[حضرت]] حضور داشتند. <ref> نصربن مزاحم، وقعة صفین، ۱۴۰۴ق، ص۶۰،۲۰۵،۲۲۸ـ۲۲۹.</ref> هر چند گروهی از آنان در [[جنگ صفین]] با [[سپاه شام]] همراه بودند <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۴، ص۵۰۰، ۵۶۱، ۵۶۲؛ دینوری، الاخبار الطوال،۱۴۴- ۱۴۶، ۱۷۲.</ref> که [[یزید بن اسد بن عبدالله بجلی]] از خطبای [[قهار]] [[عرب]] و [[مطاع]] یمنیان که چون [[مردم]] را به [[قتال]] با [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[صفین]] میخواند خطیبالشیطان خوانده شده است، از جمله آنانند.<ref> إحسان النص، مقاله «[قبیلة] بجیلة»، الموسوعة العربیه. نیز ر. ک. ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۲۲، ص۲۷۸.</ref> در این جنگ، به نقل از [[ابن اعثم]]، علی{{ع}}، [[مخنف بن سلیم ازدی]] را به فرماندهی [[ازد]]، [[بجیله]]، [[خثعم]]، [[انصار]] و [[خزاعه]] [[منصوب]] نمود.<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۱۱۷-۱۱۸.</ref> همچنین در جنگ صفین [[ابی شداد]] [[پرچمدار]] احمسیها<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۵۸.</ref> و [[رفاعة بن شداد]] به [[فرمان]] علی{{ع}} پرچمدار قبیله [[بجیله]] بود.<ref> نصربن مزاحم، وقعة صفین، ص۲۰۵.</ref> | ||
[[ابوشداد]] پس از [[اصرار]] بجلیان جهت پذیرش پرچمداری آنان در صفین، با این شرط که اگر پرچمداری قبیله را به او بسپارند آنان را به راهی جز آنکه که بدان صاحب سپر زرین<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۵۸-۲۵۹.</ref> منتهی شود نمیکشانم پذیرفت. او در حالی که اشعاری در [[مدح]] علی{{ع}} میخواند به [[دشمن]] [[حمله]] برد تا این که به [[شهادت]] رسید.<ref> راوی میگوید: مردی بر فراز سر معاویه به نگهبانی ایستاده بود که سپری زرین داشت و آن را سایبان او کرده بود.</ref> همچنین از [[رفاعة بن شداد]] به عنوان یکی از [[فرماندهان]] جناح راست [[سپاه امام علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]] یاد شده است که در کنار [[عبدالله بن بدیل خزاعی]] و [[سعید بن قیس همدانی]] و [[عدی بن حاتم طائی]] با [[لشکر]] [[معاویه]] دلیرانه میجنگید و در [[پیروزی]] [[یاران امام]] نقش چشمگیری داشت.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۳، ص۲۵.</ref> | [[ابوشداد]] پس از [[اصرار]] بجلیان جهت پذیرش پرچمداری آنان در صفین، با این شرط که اگر پرچمداری قبیله را به او بسپارند آنان را به راهی جز آنکه که بدان صاحب سپر زرین<ref> نصر بن مزاحم منقری، وقعة صفین، ص۲۵۸-۲۵۹.</ref> منتهی شود نمیکشانم پذیرفت. او در حالی که اشعاری در [[مدح]] علی{{ع}} میخواند به [[دشمن]] [[حمله]] برد تا این که به [[شهادت]] رسید.<ref> راوی میگوید: مردی بر فراز سر معاویه به نگهبانی ایستاده بود که سپری زرین داشت و آن را سایبان او کرده بود.</ref> همچنین از [[رفاعة بن شداد]] به عنوان یکی از [[فرماندهان]] جناح راست [[سپاه امام علی]]{{ع}} در [[جنگ صفین]] یاد شده است که در کنار [[عبدالله بن بدیل خزاعی]] و [[سعید بن قیس همدانی]] و [[عدی بن حاتم طائی]] با [[لشکر]] [[معاویه]] دلیرانه میجنگید و در [[پیروزی]] [[یاران امام]] نقش چشمگیری داشت.<ref> ابن اعثم، الفتوح، ج۳، ص۲۵.</ref> | ||
[[ابن اثیر]] در نقل بیان کار [[خوارج]] پس از [[نهروان]] از خروج فردی به نام اشهب یا [[اشعث بن بشر]] از بُجَلیه پس از [[شورش]] [[هلال بن عُلفه تیمی]] خبر داده و آورده است وی با یکصد و هشتاد تن از مردان رزم آور، علیه علی{{ع}} خروج کرد و همراه با یارانش به ماسبذان –محل کشته شدن هلال و یارانش- رفت و بر کشتگان آنان [[نماز]] گزارد و هر که را توانست [[دفن]] کرد. علی{{ع}} نیز [[جاریة بن قدامه سعدی]] یا [[حجر بن عدی]] را به [[جنگ]] آنها فرستاد. در [[جنگی]] که در | [[ابن اثیر]] در نقل بیان کار [[خوارج]] پس از [[نهروان]] از خروج فردی به نام اشهب یا [[اشعث بن بشر]] از بُجَلیه پس از [[شورش]] [[هلال بن عُلفه تیمی]] خبر داده و آورده است وی با یکصد و هشتاد تن از مردان رزم آور، علیه علی{{ع}} خروج کرد و همراه با یارانش به ماسبذان –محل کشته شدن هلال و یارانش- رفت و بر کشتگان آنان [[نماز]] گزارد و هر که را توانست [[دفن]] کرد. علی{{ع}} نیز [[جاریة بن قدامه سعدی]] یا [[حجر بن عدی]] را به [[جنگ]] آنها فرستاد. در [[جنگی]] که در «جرجرایا» از بلاد «جوخی» روی داد، اشهب و یارانش همگی کشته شدند.<ref> ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۷۳-۳۷۴.</ref> | ||
== [[بجیله]] و کارگزاری [[حکومت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} == | == [[بجیله]] و کارگزاری [[حکومت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} == | ||
خط ۷۹: | خط ۷۹: | ||
از شخصیتهای بارز [[اسلامی]] این [[قبیله]] هم میتوان به [[جریر بن عبدالله بجلی]] [[صحابی پیامبر]]{{صل}} و از شرکت کنندگان در [[فتوحات]] [[عراق]] و [[ایران]]،<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۳۳۳.</ref> [[یزید بن اسد بن کرز]] از [[وفود]] کنندگان بر [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سال دهم هجری]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref> و از خطبای معروف [[عرب]] و بواسطه [[دروغ]] گفتنهای بسیارش برای هر چیز معروف به خطیبالشیطان<ref> ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۲۲، ص۲۷۸.</ref> اشاره کرد. | از شخصیتهای بارز [[اسلامی]] این [[قبیله]] هم میتوان به [[جریر بن عبدالله بجلی]] [[صحابی پیامبر]]{{صل}} و از شرکت کنندگان در [[فتوحات]] [[عراق]] و [[ایران]]،<ref>ابن اثیر، اسدالغابه، ج۱، ص۳۳۳.</ref> [[یزید بن اسد بن کرز]] از [[وفود]] کنندگان بر [[رسول خدا]]{{صل}} در [[سال دهم هجری]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۲۹۸-۲۹۹.</ref> و از خطبای معروف [[عرب]] و بواسطه [[دروغ]] گفتنهای بسیارش برای هر چیز معروف به خطیبالشیطان<ref> ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۲۲، ص۲۷۸.</ref> اشاره کرد. | ||
همچنین از مشهورترین چهرههای این قبیله میتوان از [[خالد بن عبدالله قسری]] از امرای عراق در [[عهد]] [[اموی]]<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۸۸</ref> و نیز برادرش [[اسد بن عبدالله]] که در ایام [[حکومت]] [[هشام بن عبدالملک مروانی]] [[والی خراسان]] گردید و غزواتی را در بلاد ترک به انجام رساند،<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۸۸.</ref>.<ref> إحسان النص، مقاله | همچنین از مشهورترین چهرههای این قبیله میتوان از [[خالد بن عبدالله قسری]] از امرای عراق در [[عهد]] [[اموی]]<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۸۸</ref> و نیز برادرش [[اسد بن عبدالله]] که در ایام [[حکومت]] [[هشام بن عبدالملک مروانی]] [[والی خراسان]] گردید و غزواتی را در بلاد ترک به انجام رساند،<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۸۸.</ref>.<ref> إحسان النص، مقاله «[قبیلة] بجیلة»، الموسوعة العربیه.</ref> و [[جندب بن عبدالله بن سفیان بجلی علقی]] از [[اصحاب]] و [[وفود]] کنندگان بر [[پیامبر]]{{صل}} <ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۲۵۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۰۹.</ref> نام برد. ضمن این که از [[نافع بن هلال بجلی]] از [[یاران امام علی]]{{ع}} و [[امام حسین]]{{ع}} و از [[شهدای کربلا]]، <ref> محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، صص۴۴۱-۴۴۲؛ ابناثیر، علی بن ابیالکرم؛ الکامل فی التاریخ، ج۴،صص۷۱-۷۲. </ref>[[زهیر بن قین بجلی]] از [[یاران]] و بزرگان [[سپاه امام حسین]]{{ع}} بود و از [[شهداء]] [[واقعه عاشورا]]،<ref> ر. ک. بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۶؛ الموفق بن احمد الخوارزمی، مقتل الحسین{{ع}}، ج۲، ص۲۰.</ref> [[خالد بن جریر بجلی]] [[راوی]] و [[محدّث]] [[شیعی]] قرن دوّم و از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}}، <ref> نجاشی، رجال، ص۱۴۹-۱۵۰.</ref> [[صفوان بن یحیی بجلی]] [[کوفی]] از روات [[ثقه]] و از عباد اورع و از وکلای [[امام رضا]]{{ع}} و [[امام جواد]]{{ع}}،<ref>اردبیلی، جامع الرواة، ج۱، ص۴۱۲.</ref>[[رفاعه بن شداد بجلی]] از [[یاران حضرت علی]]{{ع}}، مختار و از [[رهبران]] [[توابین]]<ref>زرکلی، الاعلام، ج۳، ص۲۹.</ref> میتوان به عنوان برخی از چهرههای ممتاز و بزرگ شیعی این [[قبیله]] یاد کرد. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |