|
|
خط ۲۹: |
خط ۲۹: |
| اسوه بودن پیامبر{{صل}} مستلزم پیروی از گفتار و کردار آن حضرت است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۲۸۸؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص۹.</ref>. عبدالغنی عبد الخالق در کتابش حجیة السنه درباره این موضوع به تفصیل بحث کرده و به آیات بسیاری از جمله [[آیات]] مذکور [[استدلال]] کرده است<ref>ر. ک: حجیة السنه، ص۲۹۱ - ۳۸۲. </ref>. بر این اساس است که [[تفسیر]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[آیات قرآن کریم]] را پس از [[تفسیر قرآن به قرآن]] بهترین و مطمئنترین شیوه تفسیر دانستهاند<ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۹۳ - ۹۵؛ نیز ر.ک: الموافقات، ج ۴، ص۵ - ۶، منزلة السنة من الکتاب، ص۱۲۱.</ref>. اوزاعی میگوید: [[قرآن]] در تبیین و تفسیرش به [[سنت]] نیازمندتر است تا سنت به قرآن<ref>جامع بیان العلم وفضله، ج ۲، ص۱۹۱. </ref>، بنابراین سنت آن بزرگوار در [[تفسیر قرآن کریم]] اولین، مهمترین و کارآمدترین منبع [[تفسیری]] است<ref>ر.ک: الموافقات، ج ۴، ص۳۴ - ۳۶؛ تفسیر قاسمی، ج ۱، ص۱۰۷ - ۱۱۶. </ref>. [[روایات تفسیری]] آن حضرت پس از [[اثبات]] صدور آن بر اساس معیارهای [[شناخت]] [[حدیث]] و تمام بودن دلالت آن از جهات [[نقد]] حدیث بیگمان اس[[تورات]]رین و بهترین تفسیر از آیات الهیاند و بر اساس آنها میتوان دیگر دیدگاهها را نقد کرد<ref>[[محمد علی مهدوی راد|مهدوی راد، محمد علی]]، [[تفسیر مأثور - مهدوی راد (مقاله)|مقاله «تفسیر مأثور»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>. | | اسوه بودن پیامبر{{صل}} مستلزم پیروی از گفتار و کردار آن حضرت است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۲۸۸؛ الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج ۲، ص۹.</ref>. عبدالغنی عبد الخالق در کتابش حجیة السنه درباره این موضوع به تفصیل بحث کرده و به آیات بسیاری از جمله [[آیات]] مذکور [[استدلال]] کرده است<ref>ر. ک: حجیة السنه، ص۲۹۱ - ۳۸۲. </ref>. بر این اساس است که [[تفسیر]] [[پیامبر]]{{صل}} از [[آیات قرآن کریم]] را پس از [[تفسیر قرآن به قرآن]] بهترین و مطمئنترین شیوه تفسیر دانستهاند<ref>مقدمة فی اصول التفسیر، ص۹۳ - ۹۵؛ نیز ر.ک: الموافقات، ج ۴، ص۵ - ۶، منزلة السنة من الکتاب، ص۱۲۱.</ref>. اوزاعی میگوید: [[قرآن]] در تبیین و تفسیرش به [[سنت]] نیازمندتر است تا سنت به قرآن<ref>جامع بیان العلم وفضله، ج ۲، ص۱۹۱. </ref>، بنابراین سنت آن بزرگوار در [[تفسیر قرآن کریم]] اولین، مهمترین و کارآمدترین منبع [[تفسیری]] است<ref>ر.ک: الموافقات، ج ۴، ص۳۴ - ۳۶؛ تفسیر قاسمی، ج ۱، ص۱۰۷ - ۱۱۶. </ref>. [[روایات تفسیری]] آن حضرت پس از [[اثبات]] صدور آن بر اساس معیارهای [[شناخت]] [[حدیث]] و تمام بودن دلالت آن از جهات [[نقد]] حدیث بیگمان اس[[تورات]]رین و بهترین تفسیر از آیات الهیاند و بر اساس آنها میتوان دیگر دیدگاهها را نقد کرد<ref>[[محمد علی مهدوی راد|مهدوی راد، محمد علی]]، [[تفسیر مأثور - مهدوی راد (مقاله)|مقاله «تفسیر مأثور»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>. |
|
| |
|
| === تفسیر مأثور از [[امامان]]{{ع}}=== | | === [[تفسیر مأثور از امامان]]{{ع}}=== |
| [[نیازمندی]] قرآن به تفسیر و تبیین در گذر [[زمان]] و سدههای واپسین انکارناپذیر و حتی بیش از نیازمندی آن در [[زمان حیات پیامبر]]{{صل}} است. پیامبر{{صل}} در زمان [[حیات]] خویش قرآن را در دو مرتبه تفسیر کرده است: یکی در سطح عموم و دیگری برای [[خواص]] یعنی [[اهل بیت]]{{ع}}، بر این اساس آن بزرگوار با [[مرجعیت]] بخشیدن به اهل بیت{{ع}} عملا گام مهمی در [[تفسیر آیات]] [[الهی]] برداشته و [[جاودانگی]] تفسیر آیات الهی را در کنار [[جاودانگی قرآن]] رقم زده و بدینسان جایگاه [[مأثور]] از امامان{{ع}} در تفسیر همانند جایگاه [[کلام]] [[رسول الله]]{{صل}} است.
| | {{همچنین|حجیت سنت امامان}} |
| | |
| [[عالمان شیعه]] برای اثبات [[حجیت سنت]] امامان{{ع}} [[ادله قرآنی]] و [[روایی]] بسیاری آوردهاند؛ مانند:
| |
| # '''[[آیه تطهیر]]''': {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref> «[[رجس]]» به معنای [[پلیدی]] و [[ناپاکی]]<ref>ترتیب العین، ج ۶، ص۵۲؛ مفردات، ص۱۸۸؛ التحقیق، ج ۴، ص۵۴، «رجس».</ref> و در این [[آیه]] با توجه به «ال» جنس که بر سر آن آمده مفید عموم است و هر گونه پلیدی، [[گناه]] و [[ناراستی]] را شامل میشود، بنابراین آیه در پی آن است که نشان دهد [[اراده]] [[قطعی]] و حتمی الهی بر آن تعلق گرفته است که هرگونه پلیدی را از [[اهل بیت]]{{ع}} دور سازد<ref>معجم الفاظ القرآن الکریم، ج ۱، ص۴۵۴؛ تفسیر غریب القرآن الکریم، ص۳۰۴، «رجس».</ref>. [[عالمان اهل سنت]] ضمن [[تشریعی]] دانستن اراده در این آیه<ref>الکشاف، ج ۳، ص۵۳۸؛ روح المعانی، ج ۲۲، ص۱۹. </ref>، غالباً در مصداق اهل بیت نیز یا به تشریک روی آورده<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص۱۶۷؛ روح المعانی، ج ۲۲، ص۱۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص۱۸۲. </ref> یا [[نزول]] آن را درباره [[اصحاب کساء]] یکسره [[انکار]] کردهاند<ref>الکشاف، ج ۳، ص۵۳۸؛ التحریر والتنویر، ج ۲۱، ص۲۴۷.</ref>. در مقابل، عالمان شیعه اراده را [[تکوینی]] و مصداق اهل بیت را منحصر در اصحاب کساء و [[امامان معصوم]]{{ع}} دانستهاند<ref>البیان، ج ۸، ص۳۴۰؛ مجمع البیان، ج ۸، ص۵۵۹ - ۵۶۰؛ الاصول العامة، ص۱۴۹.</ref>. بیتردید منظور از اراده در آیه [[اراده تکوینی]] است؛ زیرا [[اراده تشریعی]] گذشته از [[ناسازگاری]] با [[حصر]] در آیه (مستفاد از تقدیم {{متن قرآن| عَنْكُمُ}} بر {{متن قرآن|الرِّجْسَ}})،<ref>نک: ادب فنای مقربان، ج ۵، ص۲۲۶ - ۲۲۷. </ref> به [[افعال عباد]] تعلق میگیرد و نه [[افعال خداوند]]، در حالی که در آیه فوق متعلَّق اراده، فعل خداست؛ نیز گستردگی نقل و تأکید و تصریح به اینکه مراد از «اهل بیت»، اصحاب کساء{{ع}} هستند در حدی است که [[عالمان]] بزرگی به [[تواتر]] آن تصریح کرده<ref>نفحات اللاهوت، ص۸۵؛ دلائل الصدق، ج ۲، ص۳۱۹. </ref> و برخی نقلهای آن را بسیار و بیشمار دانستهاند<ref>شواهد التنزیل، ج ۲، ص۱۸؛ تأویل الآیات، ج ۲، ص۴۵۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]] این [[روایات]] را از طریق عامّه بیش از [[روایات شیعه]] و افزون بر ۷۰ [[حدیث]] دانسته است<ref>المیزان، ج ۱۶، ص۳۰۹ - ۳۱۱. </ref>. بدینسان این [[آیه]] با [[صراحت]] بیانگر [[سلامت]] نفس [[اهل بیت]]{{ع}} از هر گونه [[شک و تردید]] و [[پلیدی]] و [[جهل]] و نیز [[مبیّن]] [[حجیت]] گفتار آنان است.
| |
| # '''[[آیه ذکر]]''': {{متن قرآن|فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«اگر نمیدانید از اهل ذکر (آگاهان) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> در این آیه [[خداوند]] [[فرمان]] میدهد که [[ناآگاهان]] به آگاهان ([[اهل ذکر]]) مراجعه کنند و روشن است که باید سخن و تبیین و [[تفسیر]] {{متن قرآن|أَهْلَ الذِّكْرِ}} برای مراجعه کنندگان [[حجت]] باشد و گرنه امر به [[رجوع]] به آنان [[لغو]] خواهد بود. روایات [[فریقین]] به خوبی روشنگر آن است که [[برترین]] مصداق اهل ذکر، اهل بیت{{ع}} هستند<ref>شواهد التنزیل، ج ۱، ص۴۳۲ - ۴۳۷؛ احقاق الحق، ج ۳، ص۴۸۲ - ۴۸۳؛ ج ۱۴، ص۳۷۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص۲۷۲. </ref>، بنابراین، چه مراد از ذکر [[رسول الله]]{{صل}} باشد، چنان که در [[آیات]]: {{متن قرآن|أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فَاتَّقُوا اللَّهَ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكُمْ ذِكْرًا}}<ref>«خداوند برای آنان عذابی سخت آماده کرده است پس ای خردمندان باایمان، از خداوند پروا کنید که خداوند برای شما یادکردی فرستاده است؛» سوره طلاق، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا}}<ref>«پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را میخواند تا کسانی را که ایمان آوردهاند و کارهای شایسته کردهاند به سوی روشنایی، از تیرگیها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستانهایی درمیآورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱۱.</ref> «ذکر» بر [[پیامبر]] اطلاق شده است و چه [[قرآن]] چنان که در [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَنَضْرِبُ عَنْكُمُ الذِّكْرَ صَفْحًا أَنْ كُنْتُمْ قَوْمًا مُسْرِفِينَ}}<ref>«پس آیا از آن رو که قومی گزافکارید این پند را از شما با رویگردانی بازداریم؟» سوره زخرف، آیه ۵.</ref> ذکر بر آن اطلاق شد است، آنان [[اهل]] [[رسول الله]]{{صل}} و [[اهل قرآن]] و کسانیاند که باید درباره [[حقایق]] [[قرآنی]] از آنان سؤال کرد<ref>المیزان، ج ۱۲، ص۲۸۵. </ref>.
| |
| # '''[[حدیث ثقلین]]''': بر اساس نقلهای مختلف، [[رسول اکرم]]{{صل}} [[قرآن و عترت]] را برای [[هدایت امت]] معرفی کرده است: «من در میان شما دو چیز گرانبها بر جای مینهم: کتاب [[خداوند عزوجل]] و عترتم یعنی اهل بیتم. هان! آن دو جانشیان من هستند و هرگز از هم جدا نخواهند شد تا آنکه در کنار [[حوض]] بر من وارد شوند»<ref>{{متن حدیث| إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ}}؛ المستدرک، ج ۳، ص۱۴۸؛ احقاق الحق، ج ۹، ص۳۴۲؛ حدیث الثقلین، ص۵ - ۱۰۵. </ref>. نخستین و روشنترین مفهوم [[برابری]] [[عترت]] با قرآن، [[آگاهی]] بیبدیل و [[فهم]] بینظیر آن بزرگواران از [[آیات الهی]] است. این سخن را پیامبر{{صل}} در زمانها و مکانهای مختلف و با عبارتهای گوناگون فرموده است و [[محدثان]] و محققان به این گوناگونی نقل و به تعدد جایهای سخن و نقلهای مختلف تصریح کردهاند<ref>الصواعق المحرقه، ج ۲، ص۴۴۰؛ نیز ر.ک: حدیث الثقلین، ص۳۲ - ۳۳. </ref>. [[عالمان]] [[شیعی]] از دیر باز به تبیین و [[تفسیر]] و بررسی [[سند]] این [[حدیث]] [[همت]] گماشتهاند<ref>ر.ک: المراجعات، ص۷۱ - ۷۵. </ref>؛ [[میر حامد حسین هندی]] بخشی از کتاب [[عبقات الانوار]] را به بررسی و تحلیل این حدیث اختصاص داده و در آن از سند، متن و نتایج حدیث بحث کرده و به [[شبهات]] آن پاسخ گفته است<ref>ر.ک: عبقات الانوار، ج ۱ - ۳، «حدیث ثقلین».</ref>. [[برابری]] [[اهل بیت]]{{ع}} با [[قرآن]] که روشنترین مفهوم [[حدیث ثقلین]] است در [[روایات]] بسیار دیگری آمده است؛ مانند این [[سخن پیامبر]]{{صل}} که فرمود: {{متن حدیث|عَلِيٌّ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَ عَلِيٍّ}}<ref>المستدرک، ج ۳، ص۱۲۴؛ احقاق الحق، ج ۵، ص۶۳۹. </ref>؛ نیز آن حضرت در تبیین [[جایگاه اهل بیت]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|هُمْ مَعَ اَلْقُرْآنِ وَ اَلْقُرْآنُ مَعَهُمْ لاَ يُفَارِقُهُمْ وَ لاَ يُفَارِقُونَهُ حَتَّى يَرِدُوا عَلَيَّ حَوْضِ}}<ref>کمال الدین، ص۲۸۵؛ احقاق الحق، ج ۵، ص۴۱، ج ۲۰، ص۳۶۱. </ref>.
| |
| # '''[[حدیث سفینه]]''': به گفته [[ابوذر]] [[رسول خدا]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَ فِيهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ}}<ref>المعارف، ص۲۵۲؛ عیون الاخبار، ج ۱، ص۳۰.</ref>. این حدیث به روشنی فراگیری آموزههای اهل بیت{{ع}} را زمینه [[رهایی]] از [[ضلالت]] و گرانجانی در برابر [[معارف]] آنان را [[گمراهی]] دانسته، همگان را به [[همراهی]] با آنان بدون هیچ قید و شرطی فرا میخواند و بدینسان بر [[عصمت]] و [[حجیت سنت]] ایشان دلالت دارد.
| |
| | |
| افزون بر اینها، روایات بسیاری بر حجیت سنت [[امامان معصوم]]{{ع}} دلالت دارند؛ مانند روایاتی که [[کلام]] و تفسیر ایشان را امتداد کلام و تفسیر رسول خدا{{صل}} معرفی میکنند<ref>الکافی، ج ۱، ص۵۳؛ الامالی، ص۴۲؛ وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص۸۳. </ref>.<ref>[[محمد علی مهدوی راد|مهدوی راد، محمد علی]]، [[تفسیر مأثور - مهدوی راد (مقاله)|مقاله «تفسیر مأثور»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۸ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۸.</ref>
| |
|
| |
|
| === تفسیر مأثور از [[صحابه]]=== | | === تفسیر مأثور از [[صحابه]]=== |