احتجاج: تفاوت میان نسخهها
←حقیقت احتجاج
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
==حقیقت احتجاج== | ==حقیقت احتجاج== | ||
در قرآن، کلمه حجّت در همه موارد درباره اثبات حقّ بهکار رفته است؛ ازاینرو در برخی آیات به بالغه وصف شده که بهمعنای دلیل روشنی است که در اثبات مدّعا به نهایت متانت و قوّت<ref>روحالمعانی، مج۵، ج۸۸، ص۷۶.</ref>. و صحّت<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۵۸۷.</ref>. رسیده است؛ چنانکه در سوره انعام، آیه ۱۴۸ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ}}﴾}} <ref> به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۸.</ref>، پس از نقل ادّعای مشرکان مبنی بر اینکه اگر خداوند میخواست ما مشرک نمیشدیم، میفرماید: این جز پیروی از گمان نیست؛ یعنی در واقع حجّت ندارید؛ به قرینه آیه ۱۴۹ سوره انعام که میفرماید: خداوند حجّت بالغه دارد؛ زیرا اگر میخواست ـ از روی اجبارـ هدایت میشدید؛ در حالی که سنّت الهی این است که هر کس با اختیار خود پس از اقامه حجّت از طرف خداوند ایمان بیاورد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ }}﴾}} <ref> بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.</ref>. در آیه ۸۳ سوره انعام پس از نقل احتجاجات [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: ما آن را برای احتجاج ابراهیم با قوم خود به او دادیم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ }}﴾}} <ref> و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست؛ سوره انعام، آیه: ۸۳.</ref> در آیه دیگری، حکمت ارسال رسولان از اساس، این دانسته شده است که مردم در برابر مؤاخذه و بازخواست خداوند حجّتی نداشته باشند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}﴾}} <ref> پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۵.</ref>. | * در قرآن، کلمه حجّت در همه موارد درباره اثبات حقّ بهکار رفته است؛ ازاینرو در برخی آیات به بالغه وصف شده که بهمعنای دلیل روشنی است که در اثبات مدّعا به نهایت متانت و قوّت<ref>روحالمعانی، مج۵، ج۸۸، ص۷۶.</ref>. و صحّت<ref>مجمعالبیان، ج۴، ص۵۸۷.</ref>. رسیده است؛ چنانکه در سوره انعام، آیه ۱۴۸ {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| سَيَقُولُ الَّذِينَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللَّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَيْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَخْرُصُونَ}}﴾}} <ref> به زودی مشرکان خواهند گفت: اگر خداوند میخواست ما و پدرانمان شرک نمیورزیدیم و چیزی را حرام نمیدانستیم؛ همینگونه پیشینیان آنها (پیامبران را) دروغگو شمردند تا آنکه عذاب ما را چشیدند؛ بگو: آیا نزدتان دانشی است تا آن را برای ما آشکار سازید؟ شما جز از گمان پیروی ندارید و جز نادرست برآورد نمیکنید؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۸.</ref>، پس از نقل ادّعای مشرکان مبنی بر اینکه اگر خداوند میخواست ما مشرک نمیشدیم، میفرماید: این جز پیروی از گمان نیست؛ یعنی در واقع حجّت ندارید؛ به قرینه آیه ۱۴۹ سوره انعام که میفرماید: خداوند حجّت بالغه دارد؛ زیرا اگر میخواست ـ از روی اجبارـ هدایت میشدید؛ در حالی که سنّت الهی این است که هر کس با اختیار خود پس از اقامه حجّت از طرف خداوند ایمان بیاورد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ }}﴾}} <ref> بگو: برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.</ref>. در آیه ۸۳ سوره انعام پس از نقل احتجاجات [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: ما آن را برای احتجاج ابراهیم با قوم خود به او دادیم: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مَّن نَّشَاء إِنَّ رَبَّكَ حَكِيمٌ عَلِيمٌ }}﴾}} <ref> و این برهان ماست که آن را به ابراهیم در برابر قومش دادیم. هر کس را بخواهیم به پایههایی فرا میبریم؛ بیگمان پروردگار تو، فرزانهای داناست؛ سوره انعام، آیه: ۸۳.</ref> در آیه دیگری، حکمت ارسال رسولان از اساس، این دانسته شده است که مردم در برابر مؤاخذه و بازخواست خداوند حجّتی نداشته باشند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا }}﴾}} <ref> پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است؛ سوره نساء، آیه: ۱۶۵.</ref>. | ||
*بررسی کاربردهای قرآنی، مفید این نکته است که هر جا از روی خصومت در برابر دلیل حقّ، مقاومتی صورت گرفته، به محاجّه که بهمعنای اقامه حجّت در برابر حجّت دیگر است<ref> المیزان، ج۲، ص۳۴۸.</ref>، تعبیر شده است. برخی مفسّران به این نکته توجّه کرده و گفتهاند: حجّت، تصدیقکننده ادّعای حقّی است و محاجّه در جایی است که مخاصمه و منازعه در کار باشد<ref> التحریروالتنویر، ج۳، ص۳۲.</ref>. | *بررسی کاربردهای قرآنی، مفید این نکته است که هر جا از روی خصومت در برابر دلیل حقّ، مقاومتی صورت گرفته، به محاجّه که بهمعنای اقامه حجّت در برابر حجّت دیگر است<ref> المیزان، ج۲، ص۳۴۸.</ref>، تعبیر شده است. برخی مفسّران به این نکته توجّه کرده و گفتهاند: حجّت، تصدیقکننده ادّعای حقّی است و محاجّه در جایی است که مخاصمه و منازعه در کار باشد<ref> التحریروالتنویر، ج۳، ص۳۲.</ref>. | ||
در آیه۱۳۹ سوره بقره پس از دعوت اهل کتاب به ایمان به خدا، به پیامبر فرمان داده است که بگوید: چرا بدون دلیل با ما درباره خداوند محاجّه (مخاصمه<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۴۰۸؛ جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۷۹۵.</ref>) میکنید؛ درحالیکه او پروردگار همه ما است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ }}﴾}} <ref> بگو: آیا درباره خداوند با ما چون و چرا میکنید با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست و ما برای او یکرنگیم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۹.</ref>. و در آیه ۲۵۸ سوره بقره در جریان روبهرو شدن [[حضرت ابراهیم]] با نمرود و احتجاج حضرت با وی برای اثبات ربوبیت خداوند میفرماید: آیا ننگریستی به آن کس که با ابراهیم درباره پروردگارش گفتگو و ستیزه میکرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ }}﴾}} <ref> آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۸.</ref>. همچنین تعبیر «حاجّه» درباره دشمنی و برخورد خصمانه قوم ابراهیم در برابر استدلالهای وی و اصرار آنها به گرویدن [[ابراهیم]] به دین ایشان بهکار رفته است:<ref>التحریروالتنویر، ج۳، ص۳۲.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ}}﴾}} <ref> او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم ؛ سوره انعام، آیه: ۸۰.</ref>. | * در آیه۱۳۹ سوره بقره پس از دعوت اهل کتاب به ایمان به خدا، به پیامبر فرمان داده است که بگوید: چرا بدون دلیل با ما درباره خداوند محاجّه (مخاصمه<ref>مجمعالبیان، ج۱، ص۴۰۸؛ جامعالبیان، مج۱، ج۱، ص۷۹۵.</ref>) میکنید؛ درحالیکه او پروردگار همه ما است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قُلْ أَتُحَاجُّونَنَا فِي اللَّهِ وَهُوَ رَبُّنَا وَرَبُّكُمْ وَلَنَا أَعْمَالُنَا وَلَكُمْ أَعْمَالُكُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُخْلِصُونَ }}﴾}} <ref> بگو: آیا درباره خداوند با ما چون و چرا میکنید با آنکه او پروردگار ما و پروردگار شماست و کردارهای ما از آن ما و کردارهای شما از آن شماست و ما برای او یکرنگیم؛ سوره بقره، آیه: ۱۳۹.</ref>. و در آیه ۲۵۸ سوره بقره در جریان روبهرو شدن [[حضرت ابراهیم]] با نمرود و احتجاج حضرت با وی برای اثبات ربوبیت خداوند میفرماید: آیا ننگریستی به آن کس که با ابراهیم درباره پروردگارش گفتگو و ستیزه میکرد: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِي حَاجَّ إِبْرَاهِيمَ فِي رَبِّهِ }}﴾}} <ref> آیا در (کار) آن کس ننگریستهای که از (غرور) اینکه خداوند به او پادشاهی داده بود؛ سوره بقره، آیه: ۲۵۸.</ref>. همچنین تعبیر «حاجّه» درباره دشمنی و برخورد خصمانه قوم ابراهیم در برابر استدلالهای وی و اصرار آنها به گرویدن [[ابراهیم]] به دین ایشان بهکار رفته است:<ref>التحریروالتنویر، ج۳، ص۳۲.</ref> {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| قَالَ أَتُحَاجُّونِّي فِي اللَّهِ وَقَدْ هَدَانِ وَلاَ أَخَافُ مَا تُشْرِكُونَ}}﴾}} <ref> او گفت: آیا با من درباره خداوند چالش میورزید در حالی که مرا راهنمایی کرده است؟ و من از آنچه شریک او قرار میدهید نمیهراسم ؛ سوره انعام، آیه: ۸۰.</ref>. | ||
*بنابراین، چنانچه در قرآن، کلمه حجّت در مورد مدّعای باطل بهکار رفته، به اعتبار عقیده صاحب ادّعا و طرف مقابل و از باب مماشات با وی بوده است و در واقع حجّت نیست؛ ازاینرو بیدرنگ پس از آن، قیدی ذکر شده که مبین این مطلب است؛ چنانکه در مورد کسانیکه درباره خداوند محاجّه میکنند، گفته شده: حجّت آنان باطل است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ }}﴾}} <ref> سوره شوری، آیه: ۱۵ -۱۶.</ref>؛ البتّه در برخی موارد، بطلان حجّت چنان روشن بوده که به تصریح نیازی نداشته و به تعبیر دیگر، استدلال، خود گویای عدم دلیل است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref>؛ چنانکه منکران آیات روشن الهی، زنده شدن پدران خویش را خواستار شده، به آن استدلال میکردند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَّا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> و چون بر آنان آیات روشن ما خوانده شود برهان آنان جز این نیست که میگویند: اگر راست میگویید پدران ما را (نزد ما) باز آورید ؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۵.</ref>. شایان ذکر است همانگونه که حجّت عام است و شامل انواع حجّتها از قبیل استدلال برهانی و جدلی و غیر آن و نیز معجزه و تحدّی و... میشود، احتجاج نیز در قرآن مفهوم عامی دارد و شامل انواع احتجاجات میشود. مفسّران در تفسیر آیات تحدّی مانند آیه۲۳ سوره بقره، آن را نوعی احتجاج برای اثبات اعجاز قرآن و نبوّت پیامبر دانستهاند<ref> التبیان، ج۱، ص۱۰۳؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۷؛ الکشاف، ج۱، ص۹۶؛ جامعالبیان، ج۱، ص۲۳۹.</ref> | *بنابراین، چنانچه در قرآن، کلمه حجّت در مورد مدّعای باطل بهکار رفته، به اعتبار عقیده صاحب ادّعا و طرف مقابل و از باب مماشات با وی بوده است و در واقع حجّت نیست؛ ازاینرو بیدرنگ پس از آن، قیدی ذکر شده که مبین این مطلب است؛ چنانکه در مورد کسانیکه درباره خداوند محاجّه میکنند، گفته شده: حجّت آنان باطل است: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن| وَالَّذِينَ يُحَاجُّونَ فِي اللَّهِ مِن بَعْدِ مَا اسْتُجِيبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ دَاحِضَةٌ }}﴾}} <ref> سوره شوری، آیه: ۱۵ -۱۶.</ref>؛ البتّه در برخی موارد، بطلان حجّت چنان روشن بوده که به تصریح نیازی نداشته و به تعبیر دیگر، استدلال، خود گویای عدم دلیل است<ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۷۵.</ref>؛ چنانکه منکران آیات روشن الهی، زنده شدن پدران خویش را خواستار شده، به آن استدلال میکردند: {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|مَّا كَانَ حُجَّتَهُمْ إِلاَّ أَن قَالُوا ائْتُوا بِآبَائِنَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}﴾}} <ref> و چون بر آنان آیات روشن ما خوانده شود برهان آنان جز این نیست که میگویند: اگر راست میگویید پدران ما را (نزد ما) باز آورید ؛ سوره جاثیه، آیه: ۲۵.</ref>. شایان ذکر است همانگونه که حجّت عام است و شامل انواع حجّتها از قبیل استدلال برهانی و جدلی و غیر آن و نیز معجزه و تحدّی و... میشود، احتجاج نیز در قرآن مفهوم عامی دارد و شامل انواع احتجاجات میشود. مفسّران در تفسیر آیات تحدّی مانند آیه۲۳ سوره بقره، آن را نوعی احتجاج برای اثبات اعجاز قرآن و نبوّت پیامبر دانستهاند<ref> التبیان، ج۱، ص۱۰۳؛ مجمعالبیان، ج۱، ص۱۵۷؛ الکشاف، ج۱، ص۹۶؛ جامعالبیان، ج۱، ص۲۳۹.</ref> | ||
*در تفسیر آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ }}﴾}} <ref>برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.</ref> روایات، وجود انبیا و امامان را نیز حجّت ظاهری خداوند معرّفی کرده و بر این اساس خداوند با ارسال رسولان، در قیامت بر مردم احتجاج میکند؛ چنانکه عقل را نیز حجّت باطنی خداوند دانستهاند<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۷۷۶.</ref>؛ بنابراین، احتجاج، به استدلال منطقی اختصاص ندارد. | *در تفسیر آیه {{عربی|اندازه=150%|﴿{{متن قرآن|فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ فَلَوْ شَاء لَهَدَاكُمْ أَجْمَعِينَ }}﴾}} <ref>برهان رسا از آن خداوند است، اگر میخواست شما همگان را رهنمایی میکرد؛ سوره انعام، آیه: ۱۴۹.</ref> روایات، وجود انبیا و امامان را نیز حجّت ظاهری خداوند معرّفی کرده و بر این اساس خداوند با ارسال رسولان، در قیامت بر مردم احتجاج میکند؛ چنانکه عقل را نیز حجّت باطنی خداوند دانستهاند<ref>نورالثقلین، ج۱، ص۷۷۶.</ref>؛ بنابراین، احتجاج، به استدلال منطقی اختصاص ندارد. | ||
==اقسام احتجاج== | ==اقسام احتجاج== | ||
*احتجاج اختصاصی به شیوه قولی و اقامه دلیل لفظی در قالب کلمات و جملات ندارد؛ بلکه میتوان متناسب با موقعیتهای خاص و به مقتضای آن،گاه با استدلال لفظی و دلیل قولی مطلبی را ثابت کرد و گاه نیز با عمل خاصّی حقّانیت مسألهای را روشنساخت. | *احتجاج اختصاصی به شیوه قولی و اقامه دلیل لفظی در قالب کلمات و جملات ندارد؛ بلکه میتوان متناسب با موقعیتهای خاص و به مقتضای آن،گاه با استدلال لفظی و دلیل قولی مطلبی را ثابت کرد و گاه نیز با عمل خاصّی حقّانیت مسألهای را روشنساخت. |