پرش به محتوا

امام سجاد در معارف دعا و زیارات: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رحم' به 'رحم')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:


==مقدمه==
==مقدمه==
[[حضرت]] [[علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب]]، [[امام سجاد]]{{ع}} [[چهارمین امام]] [[شیعیان]] است.
حضرت [[علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب]]، [[امام سجاد]]{{ع}} [[چهارمین امام]] [[شیعیان]] است. تولد آن حضرت [[روز]] [[پنج‌شنبه]] پنجم [[شعبان]] [[سال]] ۳۸ ه‍ بوده، ولی ۱۵ جمادی‌الاول را نیز گفته‌اند<ref>کافی، ج۲، ص۳۶۸.</ref>. بعضی [[دانشمندان]] [[اهل‌سنت]]، ولادت او را در سال ۳۳ ه‍.ق می‌دانند<ref>الامام علی بن الحسین، ص۱۳.</ref>. ولی مشهور همان سال ۳۸ است. با این حساب چون کل [[ماجرای کربلا]] در سال ۶۱ ه‍ اتفاق افتاده، [[امام]]{{ع}} در [[روز عاشورا]] حدود ۲۴ ساله بوده است. [[وفات]] آن حضرت نیز در روز ۱۲ یا ۲۵ [[محرم]] سال ۹۵ ه‍ واقع شده است.
[[تولد]] آن حضرت [[روز]] [[پنج‌شنبه]] پنجم [[شعبان]] [[سال]] ۳۸ ه‍ بوده، ولی ۱۵ جمادی‌الاول نیز گفته‌اند<ref>کافی، ج۲، ص۳۶۸.</ref>. بعضی [[دانشمندان]] [[اهل‌سنت]]، ولادت او را در سال ۳۳ ه‍.ق می‌دانند<ref>الامام علی بن الحسین، ص۱۳.</ref>. ولی مشهور همان سال ۳۸ است. با این حساب چون کل [[ماجرای کربلا]] در سال ۶۱ ه‍ اتفاق افتاده، [[امام]]{{ع}} در [[روز عاشورا]] حدود ۲۴ ساله بوده است. [[وفات]] آن حضرت نیز در روز ۱۲ یا ۲۵ [[محرم]] سال ۹۵ ه‍ واقع شده است.


[[عمر]] [[شریف]] امام{{ع}} حدود ۵۷ سال بود که از این مدت ۳۴ سال [[امامت]] و [[رهبری]] [[امت]] را پس از [[پدر]] بزرگوارش به امر [[خدا]] به عهده گرفته بود<ref>ارشاد مفید، ص۲۳۷، به نقل از مسند الامام السجاد{{ع}}، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۸.</ref>.
[[عمر]] [[شریف]] امام{{ع}} حدود ۵۷ سال بود که از این مدت ۳۴ سال [[امامت]] و [[رهبری]] [[امت]] را پس از پدر بزرگوارش به امر [[خدا]] به عهده گرفته بود<ref>ارشاد مفید، ص۲۳۷، به نقل از مسند الامام السجاد{{ع}}، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۸.</ref>.
او پسر دوم [[امام حسین]]{{ع}} است. گروهی از محققین را [[عقیده]] بر آن است که فرزند بزرگ امام حسین{{ع}} علی‌اکبر{{ع}} است که در ماجرای کربلا حدود ۲۷ ساله و دارای [[خانواده]] و فرزند بوده است؛ برای همین به امام سجاد{{ع}} [[علی اوسط]] گفته‌اند<ref>منهاج الدموع، ص۳۱۶.</ref>.


[[مادر امام سجاد]] شهربانویه یا شاه [[زنان]] نام داشته است. [[کلینی]] نام [[مادر]] آن بزرگوار را سلامه دختر [[یزدگرد بن شهریار بن شیرویه بن کسری بن پرویز]] دانسته و گفته است که نامش سلامه یا جهان‌شاه است و [[امام علی]]{{ع}} به صراحت وی را شهربانویه خطاب کرده است<ref>کافی، ج۲، ص۳۶۹.</ref>.
او پسر دوم [[امام حسین]]{{ع}} است. گروهی از محققین را [[عقیده]] بر آن است که فرزند بزرگ امام حسین{{ع}} علی‌اکبر{{ع}} است که در ماجرای کربلا حدود ۲۷ ساله و دارای [[خانواده]] و فرزند بوده است؛ برای همین به امام سجاد{{ع}} [[علی اوسط]] گفته‌اند<ref>منهاج الدموع، ص۳۱۶.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>
بعضی نیز گفته‌اند که نام مادرش سلامه ولی مشهور به غزاله بوده است<ref>خاندان وحی، ص۴۰۶.</ref>.
 
==مادر امام سجاد {{ع}}==
[[مادر امام سجاد]] {{ع}} شهربانویه یا شاه [[زنان]] نام داشته است. [[کلینی]] نام مادر آن بزرگوار را سلامه دختر [[یزدگرد بن شهریار بن شیرویه بن کسری بن پرویز]] دانسته و گفته است نامش سلامه یا جهان‌شاه است و [[امام علی]]{{ع}} به صراحت وی را شهربانویه خطاب کرده است<ref>کافی، ج۲، ص۳۶۹.</ref>. بعضی نیز گفته‌اند نام مادرش سلامه ولی مشهور به غزاله بوده است<ref>خاندان وحی، ص۴۰۶.</ref>.


کلینی در این باره ماجرایی را [[نقل]] می‌کند که مشهور [[تاریخی]] است و خلاصه آن این است که [[امام باقر]]{{ع}} فرموده: چون دختر [[یزدگرد]] را (که میان اسرای [[ایران]] بوده و به [[مدینه]] آورده بودند) نزد عمر ([[خلیفه دوم]]) آوردند [[دختران]] مدینه تجمع کردند تا شاهزاده [[ایرانی]] را ببینند. او را وارد [[مسجد]] کردند ولی او از [[ناراحتی]] و [[نگرانی]] رخسار خود را می‌پوشانید و می‌گفت: وای! [[روزگار]] هرمز سیاه شد! [[عمر]] گفت: این دختر مرا [[ناسزا]] می‌گوید!
کلینی در این باره ماجرایی را [[نقل]] می‌کند که مشهور [[تاریخی]] است و خلاصه آن این است که [[امام باقر]]{{ع}} فرموده: چون دختر [[یزدگرد]] را (که میان اسرای [[ایران]] بوده و به [[مدینه]] آورده بودند) نزد عمر ([[خلیفه دوم]]) آوردند [[دختران]] مدینه تجمع کردند تا شاهزاده [[ایرانی]] را ببینند. او را وارد [[مسجد]] کردند ولی او از [[ناراحتی]] و [[نگرانی]] رخسار خود را می‌پوشانید و می‌گفت: وای! [[روزگار]] هرمز سیاه شد! [[عمر]] گفت: این دختر مرا [[ناسزا]] می‌گوید!
خط ۱۸: خط ۱۸:
امیرالمؤمنین علی{{ع}} جلو آمد و فرمود: «به او [[اهانت]] و تعرض مکن و به وی [[اختیار]] ده تا خودش مردی را برای همسری خویش برگزیند و آن را در سهم [[غنیمت]] آن مرد محسوب دار. گفتند: نام تو چیست؟ گفت: جهان‌شاه. [[امام]]{{ع}} فرمود: بلکه شهربانویه است، و با این جمله نام او را [[تغییر]] داد و این اسم [[زیبا]] را به او تلقین فرمود، یعنی شهربانویه بهتر از نام اول است».
امیرالمؤمنین علی{{ع}} جلو آمد و فرمود: «به او [[اهانت]] و تعرض مکن و به وی [[اختیار]] ده تا خودش مردی را برای همسری خویش برگزیند و آن را در سهم [[غنیمت]] آن مرد محسوب دار. گفتند: نام تو چیست؟ گفت: جهان‌شاه. [[امام]]{{ع}} فرمود: بلکه شهربانویه است، و با این جمله نام او را [[تغییر]] داد و این اسم [[زیبا]] را به او تلقین فرمود، یعنی شهربانویه بهتر از نام اول است».


دختر چون [[احساس]] [[آزادی]] و [[کرامت]] کرد برخاست و به سوی [[امام حسین]]{{ع}} بیامد و دست خود روی سر او گذاشت و وی را به همسری [[انتخاب]] فرمود. امام{{ع}} به [[حسین]]{{ع}} فرمود: از این دختر [[بهترین]] شخص روی [[زمین]] برای تو متولد می‌شود (و [[امام سجاد]]{{ع}} از او متولد شد) برای همین به امام سجاد{{ع}} “ابن الخیرتین” فرزند دو [[برگزیده]] گفته‌اند، یعنی از طرف [[پدر]] و [[مادر]] دارای نسبی با [[عظمت]] و [[شریف]] است. این واژه را امام سجاد{{ع}} در خطبه‌ای که در [[شام]] بیان فرمود: برای خود به کار برده است<ref>کافی، ج۲، ص۳۶۹.</ref>.
دختر چون [[احساس]] [[آزادی]] و [[کرامت]] کرد برخاست و به سوی [[امام حسین]]{{ع}} بیامد و دست خود روی سر او گذاشت و وی را به همسری [[انتخاب]] فرمود. امام{{ع}} به [[حسین]]{{ع}} فرمود: از این دختر [[بهترین]] شخص روی [[زمین]] برای تو متولد می‌شود (و [[امام سجاد]]{{ع}} از او متولد شد) برای همین به امام سجاد{{ع}} “ابن الخیرتین” فرزند دو [[برگزیده]] گفته‌اند، یعنی از طرف پدر و مادر دارای نسبی با [[عظمت]] و [[شریف]] است. این واژه را امام سجاد{{ع}} در خطبه‌ای که در [[شام]] بیان فرمود: برای خود به کار برده است<ref>کافی، ج۲، ص۳۶۹.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>


[[کنیه]] [[مبارک]] امام سجاد{{ع}} [[ابوالحسن]]، [[ابومحمد]] و ابوالحسن و [[لقب]] مبارکش نیز [[سجاد]]، [[زین‌العابدین]]، [[زاهد]]، [[عابد]] و [[ذوالثفنات]] (دارای آثار [[سجده]] و [[عبادت]]) است.
==کنیه و القاب==
از ۵۷ سال عمر پربرکتش دو سال را همراه جدش [[امام علی]]{{ع}} گذرانید و حدود ده سال با عمویش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} و حدود ده سال با پدرش [[حضرت حسین]]{{ع}} بود و پس از [[شهادت]] پدرش و [[ماجرای کربلا]] ۳۴ سال [[زندگی]] کرد. امام سجاد{{ع}} [[وصیّ]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود و آن [[حضرت]] درباره‌اش مطالبی را به [[مردم]] فرموده و پیش‌گویی‌هایی کرده بود.
[[کنیه]] [[مبارک]] امام سجاد{{ع}} [[ابوالحسن]]، [[ابومحمد]] و ابوالحسن و [[لقب]] مبارکش نیز [[سجاد]]، [[زین‌العابدین]]، [[زاهد]]، [[عابد]] و [[ذوالثفنات]] (دارای آثار [[سجده]] و [[عبادت]]) است<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>.
 
==ویژگی‌های امام سجاد {{ع}}==
از ۵۷ سال عمر پربرکتش دو سال را همراه جدش [[امام علی]]{{ع}} گذرانید و حدود ده سال با عمویش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} و حدود ده سال با پدرش [[حضرت حسین]]{{ع}} بود و پس از [[شهادت]] پدرش و [[ماجرای کربلا]] ۳۴ سال [[زندگی]] کرد. امام سجاد{{ع}} [[وصیّ]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود و آن حضرت درباره‌اش مطالبی را به [[مردم]] فرموده و پیش‌گویی‌هایی کرده بود.
 
در بعضی منابع [[اهل‌سنت]] آمده است که [[جابر بن عبدالله انصاری]] گوید: روزی [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} بودم، حسین{{ع}} نوه آن حضرت که [[کودکی]] نورس بود وارد شد. پیامبر{{صل}} او را در آغوش گرفت و بوسید و در دامن خود نشانید و فرمود: [[خداوند]] به این فرزندم پسری می‌دهد که نامش [[علی]] است. [[روز قیامت]] آوازدهنده‌ای ندا می‌دهد که کجاست [[زین‌العابدین]] ([[زینت]] عبادت‌کنندگان)؟ این پسر از جای بر می‌خیزد و در جایگاهش قرار می‌گیرد! <ref>الامام علی بن الحسین{{ع}}، ص۳۱.</ref>.


در بعضی منابع [[اهل‌سنت]] آمده است که: [[جابر بن عبدالله انصاری]] گوید: روزی [[خدمت]] [[پیامبر]]{{صل}} بودم، حسین{{ع}} نوه آن حضرت که [[کودکی]] نورس بود وارد شد. پیامبر{{صل}} او را در آغوش گرفت و بوسید و در دامن خود نشانید و فرمود: [[خداوند]] به این فرزندم پسری می‌دهد که نامش [[علی]] است. [[روز قیامت]] آوازدهنده‌ای ندا می‌دهد که کجاست [[زین‌العابدین]] ([[زینت]] عبادت‌کنندگان)؟ این پسر از جای بر می‌خیزد و در جایگاهش قرار می‌گیرد! <ref>الامام علی بن الحسین{{ع}}، ص۳۱.</ref>.
وی دارای [[اخلاقی]] [[نیکو]] و [[مهربان]] بود، بسیار [[ذکر خدا]] می‌گفت و اگر کسی به وی [[اهانت]] می‌کرد [[نرمی]] روا می‌داشت و [[تندی]] نمی‌کرد.
وی دارای [[اخلاقی]] [[نیکو]] و [[مهربان]] بود، بسیار [[ذکر خدا]] می‌گفت و اگر کسی به وی [[اهانت]] می‌کرد [[نرمی]] روا می‌داشت و [[تندی]] نمی‌کرد.


زبانی پرمهر و دلی پر [[رحمت]] داشت. هر سال تعدادی برده می‌خرید و به آنان [[آموزش]] [[آداب]] و [[دین]] می‌داد و چون با [[معارف دینی]] آشنا می‌شدند، [[شب]] [[عید فطر]] همه را جمع می‌کرد و می‌فرمود: خدایا! من با [[بندگان]] تو [[رفتاری]] نیکو داشته‌ام و از [[تقصیر]] آنها گذشتم، پس تو از من بگذر و مرا مورد [[عفو]] قرار ده! پس همه [[برده‌ها]] را در [[راه خدا]] [[آزاد]] می‌کرد و به هر کدام مقداری [[پول]] و [[سرمایه]] می‌داد تا [[زندگی]] مستقلی تشکیل دهند<ref>الامام علی بن الحسین، ص۶۷.</ref>. آن [[حضرت]] از خطای دیگران به آسمانی می‌گذشت و به دنبال [[انتقام]] از کسی نبود و می‌فرمود در دلی که [[کینه]] و [[حقد]] و [[دشمنی]] بسیار است، [[محبت خدا]] کم است<ref>تحف‌العقول، ص۱۶۶.</ref>.
زبانی پرمهر و دلی پر [[رحمت]] داشت. هر سال تعدادی برده می‌خرید و به آنان [[آموزش]] [[آداب]] و [[دین]] می‌داد و چون با [[معارف دینی]] آشنا می‌شدند، [[شب]] [[عید فطر]] همه را جمع می‌کرد و می‌فرمود: خدایا! من با [[بندگان]] تو [[رفتاری]] نیکو داشته‌ام و از [[تقصیر]] آنها گذشتم، پس تو از من بگذر و مرا مورد [[عفو]] قرار ده! پس همه [[برده‌ها]] را در [[راه خدا]] [[آزاد]] می‌کرد و به هر کدام مقداری [[پول]] و [[سرمایه]] می‌داد تا [[زندگی]] مستقلی تشکیل دهند<ref>الامام علی بن الحسین، ص۶۷.</ref>. آن حضرت از خطای دیگران به آسانی می‌گذشت و به دنبال [[انتقام]] از کسی نبود و می‌فرمود در دلی که [[کینه]] و [[حقد]] و [[دشمنی]] بسیار است، [[محبت خدا]] کم است<ref>تحف‌العقول، ص۱۶۶.</ref>.


عبادتِ بسیار و همراه با [[حضور قلب]] [[حضرت سجاد]]{{ع}} معروف و مشهور است. [[حضرت باقر]]{{ع}} فرموده است: من روزی بر پدرم وارد شدم و او را [[غرق]] در [[عبادت]] دیدم به طوری که سابقه‌ای از این‌گونه عبادت در [[ذهن]] نداشتم. از [[بیداری]] زیاد رنگش زرد شده بود، آثار [[سجده]] در صورت و پیشانی‌اش آشکار بود، گویی از شدت گریه‌های طولانی و [[خوف]] [[خدا]]، چشمانش سوخته و پیشانی مبارکش از طول سجده زخم شده بود. از بس بر پاهایش [[ایستاده]] و [[نماز]] خوانده بود پایش متورم شده بود. من از این حالات نگران شدم و عرض کردم: کمی بر حال خود [[مراقبت]] کنید و رحم نمایید! به من نگاهی کرد و اوراقی را برداشت و بعضی حالات و [[عبادات]] [[امام علی]]{{ع}} را که در آن نگاشته شده بود خواند، و فرمود: چه کسی [[قدرت]] دارد مثل علی‌بن [[ابی‌طالب]]{{ع}} [[عبادت]] کند؟<ref>مناقب، ج۴، ص۱۵۹.</ref>.
عبادتِ بسیار و همراه با [[حضور قلب]] [[حضرت سجاد]]{{ع}} معروف و مشهور است. [[حضرت باقر]]{{ع}} فرموده است: "من روزی بر پدرم وارد شدم و او را [[غرق]] در [[عبادت]] دیدم به طوری که سابقه‌ای از این‌گونه عبادت در [[ذهن]] نداشتم. از [[بیداری]] زیاد رنگش زرد شده بود، آثار [[سجده]] در صورت و پیشانی‌اش آشکار بود، گویی از شدت گریه‌های طولانی و [[خوف]] [[خدا]]، چشمانش سوخته و پیشانی مبارکش از طول سجده زخم شده بود. از بس بر پاهایش [[ایستاده]] و [[نماز]] خوانده بود پایش متورم شده بود. من از این حالات نگران شدم و عرض کردم: کمی بر حال خود [[مراقبت]] کنید و رحم نمایید! به من نگاهی کرد و اوراقی را برداشت و بعضی حالات و [[عبادات]] [[امام علی]]{{ع}} را که در آن نگاشته شده بود خواند، و فرمود: چه کسی [[قدرت]] دارد مثل علی‌بن [[ابی‌طالب]]{{ع}} [[عبادت]] کند؟<ref>مناقب، ج۴، ص۱۵۹.</ref>.


در تمام [[عمر]] خود دو بار همه دارایی‌اش را در [[راه]] [[خدا بین]] [[فقرا]] تقسیم کرد. از این [[انفاق]] [[خشنود]] بود، طوری که پس از انفاق [[آیه]] “آنچه نزد شماست تمام شدنی است و آنچه نزد خداست می‌ماند و باقی است”<ref>{{متن قرآن|مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۶.</ref> را می‌خواند<ref>الامام علی بن الحسین، ص۶۳.</ref>. اشاره کردیم که [[امام سجاد]]{{ع}} در [[ماجرای کربلا]] حدود ۲۴ ساله و دارای [[خانواده]] و یک فرزند به نام [[محمد]]، ([[امام محمد باقر]]{{ع}} بوده است. [[امام باقر]]{{ع}} در ماجرای کربلا [[کودکی]] چهار ساله بوده و گفته‌اند بعضی [[مصایب]] آن [[روز]] هولناک را [[نقل]] فرموده است.: در ماجرای [[عاشورا]] به [[اراده الهی]] امام سجاد{{ع}} گرفتار [[بیماری]] و تب شدیدی شد و نتوانست به طور مستقیم در [[جبهه]] [[نبرد]] شرکت کند، اما [[شاهد]] وقایع [[روز عاشورا]] بود و به [[دلیل]] بیماری در آن روز به [[شهادت]] نرسید و پس از آن واقعه هولناک با سایر [[زنان]] و [[کودکان]] به [[اسارت]] رفت.
در تمام [[عمر]] خود دو بار همه دارایی‌اش را در [[راه]] [[خدا بین]] [[فقرا]] تقسیم کرد. از این [[انفاق]] [[خشنود]] بود، طوری که پس از انفاق [[آیه]] “آنچه نزد شماست تمام شدنی است و آنچه نزد خداست می‌ماند و باقی است”<ref>{{متن قرآن|مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}} «آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۶.</ref> را می‌خواند<ref>الامام علی بن الحسین، ص۶۳.</ref>. اشاره کردیم که [[امام سجاد]]{{ع}} در [[ماجرای کربلا]] حدود ۲۴ ساله و دارای [[خانواده]] و یک فرزند به نام [[محمد]]، ([[امام محمد باقر]]{{ع}} بوده است. [[امام باقر]]{{ع}} در ماجرای کربلا [[کودکی]] چهار ساله بوده و گفته‌اند بعضی [[مصایب]] آن [[روز]] هولناک را [[نقل]] فرموده است<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>.
 
==امام سجاد {{ع}} و [[عاشورا]]==
در ماجرای [[عاشورا]] به [[اراده الهی]] امام سجاد{{ع}} گرفتار [[بیماری]] و تب شدیدی شد و نتوانست به طور مستقیم در [[جبهه]] [[نبرد]] شرکت کند، اما [[شاهد]] وقایع [[روز عاشورا]] بود و به [[دلیل]] بیماری در آن روز به [[شهادت]] نرسید و پس از آن واقعه هولناک با سایر [[زنان]] و [[کودکان]] به [[اسارت]] رفت.


امام سجاد{{ع}} فرموده است: [[ظهر عاشورا]] پدرم با حالتی جان‌سوز نزد من آمد. مرا در آغوش گرفت و [[امانت]] [[امامت]] و [[اسرار]] آن را به من داد و سفارش‌هایی به من کرد و خداحافظی فرمود و رفت. سپس فرمود: پدرم را به شهادت رساندند [[ولی خدا]] می‌خواست [[رهبری]] و [[هدایت]] این [[مردم]] پس از او به دست من باشد<ref>ارشاد، ص۴۹۳.</ref>.
امام سجاد{{ع}} فرموده است: [[ظهر عاشورا]] پدرم با حالتی جان‌سوز نزد من آمد. مرا در آغوش گرفت و [[امانت]] [[امامت]] و [[اسرار]] آن را به من داد و سفارش‌هایی به من کرد و خداحافظی فرمود و رفت. سپس فرمود: پدرم را به شهادت رساندند [[ولی خدا]] می‌خواست [[رهبری]] و [[هدایت]] این [[مردم]] پس از او به دست من باشد<ref>ارشاد، ص۴۹۳.</ref>.
بیماری [[امام]] در آن چند روز باعث شده است بعضی مردم ساده‌اندیش وی را بیماری [[ناتوان]] و از کارافتاده بدانند در حالی که امام دارای [[شجاعت]] و شهامتی بسیار بود و با همین شجاعت بود که در [[شام]]، در [[بارگاه یزید]]، از [[اسلام ناب]] [[دفاع]] کرد و حرف [[حق]] را گفت و از کشته شدن نهراسید.
بیماری [[امام]] در آن چند روز باعث شده است بعضی مردم ساده‌اندیش وی را بیماری [[ناتوان]] و از کارافتاده بدانند در حالی که امام دارای [[شجاعت]] و شهامتی بسیار بود و با همین شجاعت بود که در [[شام]]، در [[بارگاه یزید]]، از [[اسلام ناب]] [[دفاع]] کرد و حرف [[حق]] را گفت و از کشته شدن نهراسید.


[[روز]] ۱۱ [[محرم]] سال ۶۱ ه‍ [[امام]]{{ع}} را با سایر [[اسیران]] به طرف [[کوفه]] بردند. [[عبیدالله بن زیاد]] [[فرماندار]] [[ناپاک]] و [[آلوده]] کوفه که سابقه دیرینه‌ای از [[کینه]] و [[دشمنی]] با [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} داشت، اسیران را به مجلس خویش خواند تا آنها را بیش از پیش بیازارد.
[[روز]] ۱۱ [[محرم]] سال ۶۱ ه‍ [[امام]]{{ع}} را با سایر [[اسیران]] به طرف [[کوفه]] بردند. [[عبیدالله بن زیاد]] [[فرماندار]] [[ناپاک]] و [[آلوده]] کوفه که سابقه دیرینه‌ای از [[کینه]] و [[دشمنی]] با [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} داشت، اسیران را به مجلس خویش خواند تا آنها را بیش از پیش بیازارد. میان اسیران نگاهش به امام{{ع}} افتاد. پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: علی‌بن الحسین است.
میان اسیران نگاهش به امام{{ع}} افتاد. پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: علی‌بن الحسین است.


گفت: مگر نه این است که [[خدا]] علی‌بن الحسین را (در [[کربلا]]) کشت؟! (با این جمله می‌خواست خود را از آن [[جنایت]] بزرگ برهاند و بی‌تقصیر نشان دهد)
گفت: مگر نه این است که [[خدا]] علی‌بن الحسین را (در [[کربلا]]) کشت؟! (با این جمله می‌خواست خود را از آن [[جنایت]] بزرگ برهاند و بی‌تقصیر نشان دهد) امام{{ع}} که سخت [[بیمار]] و [[ناتوان]] بود در کمال [[شجاعت]] و [[شهامت]] فرمود: [[برادری]] داشتم که نامش [[علی بن الحسین]] بود، که [[مردم]] (در کربلا) او را کشتند. ابن‌زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت! امام فرمود: البته خدا روح‌ها را در وقت [[مرگ]] می‌گیرد. (کنایه از اینکه مردم و [[یاران]] بی‌رحم تو او را کشتند هرچند خدا جانش را تحویل گرفت).
امام{{ع}} که سخت [[بیمار]] و [[ناتوان]] بود در کمال [[شجاعت]] و [[شهامت]] فرمود: [[برادری]] داشتم که نامش [[علی بن الحسین]] بود، که [[مردم]] (در کربلا) او را کشتند. ابن‌زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت! امام فرمود: البته خدا روح‌ها را در وقت [[مرگ]] می‌گیرد. (کنایه از اینکه مردم و [[یاران]] بی‌رحم تو او را کشتند هرچند خدا جانش را تحویل گرفت).


[[عبید الله]] از این جواب دندان‌شکن امام برآشفت و عصبانی شد، و گفت: جرئت پیدا کرده‌ای با این حال ناتوان، هنوز جواب مرا می‌دهی؟! و [[دستور]] داد امام را گردن بزنند. سپس امام{{ع}} فرمود: ابن‌زیاد! مرا از مرگ مترسان! کشته شدن در [[راه خدا]] ما را [[سیره]] و [[عادت]] است، [[شهادت]] [[کرامت]] ما و [[سرافرازی]] [[خاندان رسول]]{{صل}} است<ref>اللهوف، ص۹۶.</ref>.
[[عبید الله]] از این جواب دندان‌شکن امام برآشفت و عصبانی شد، و گفت: جرئت پیدا کرده‌ای با این حال ناتوان، هنوز جواب مرا می‌دهی؟! و [[دستور]] داد امام را گردن بزنند. سپس امام{{ع}} فرمود: ابن‌زیاد! مرا از مرگ مترسان! کشته شدن در [[راه خدا]] ما را [[سیره]] و [[عادت]] است، [[شهادت]] [[کرامت]] ما و [[سرافرازی]] [[خاندان رسول]]{{صل}} است<ref>اللهوف، ص۹۶.</ref>.
چنان‌که می‌بینیم [[امام سجاد]]{{ع}} فردی [[شجاع]]، با شهامت، دلیر و پرقدرت است و در اوج [[سختی]] و [[گرفتاری]] شهامت [[روحانی]] و [[باطنی]] او موجب دفاع پرافتخار از [[اسلام]] شده است.
چنان‌که می‌بینیم [[امام سجاد]]{{ع}} فردی [[شجاع]]، با شهامت، دلیر و پرقدرت است و در اوج [[سختی]] و [[گرفتاری]] شهامت [[روحانی]] و [[باطنی]] او موجب دفاع پرافتخار از [[اسلام]] شده است.


اقدامات شجاعانه و روشنگرانه امام{{ع}} در کوفه و پس از آن در شام و بارگاه یزید باعث شد که مردم از [[خواب]] گران [[جهل]] و بی‌خبری بیرون آیند و [[نهضت]] [[مقدس]] [[امام حسین]]{{ع}} زنده و پویا باقی بماند. امام از این موقعیت‌ها استفاده کرده و [[فضائل]] و [[حقانیت]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} را بازگو و منتشر نمود.
اقدامات شجاعانه و روشنگرانه امام{{ع}} در کوفه و پس از آن در شام و بارگاه یزید باعث شد که مردم از [[خواب]] گران [[جهل]] و بی‌خبری بیرون آیند و [[نهضت]] [[مقدس]] [[امام حسین]]{{ع}} زنده و پویا باقی بماند. امام از این موقعیت‌ها استفاده کرده و [[فضائل]] و [[حقانیت]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} را بازگو و منتشر نمود<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>.
 
==شاگردان امام==
[[امام سجاد]]{{ع}} در دوران [[امامت]] خویش [[اصحاب]] و شاگردانی را [[تربیت]] نمود که از جمله آنها می‌توان به ۵ نفر اشاره کرد: [[سعید بن جبیر]]، [[سعید بن مسیب]]، [[محمد بن جبیر بن مطعم]]، [[یحیی بن ام طویل]] و [[ابوخالد کابلی]]<ref>مسند الامام سجاد{{ع}}، ج۱، ص۱۵۸.</ref>.
[[امام سجاد]]{{ع}} در دوران [[امامت]] خویش [[اصحاب]] و شاگردانی را [[تربیت]] نمود که از جمله آنها می‌توان به ۵ نفر اشاره کرد: [[سعید بن جبیر]]، [[سعید بن مسیب]]، [[محمد بن جبیر بن مطعم]]، [[یحیی بن ام طویل]] و [[ابوخالد کابلی]]<ref>مسند الامام سجاد{{ع}}، ج۱، ص۱۵۸.</ref>.


امام سجاد{{ع}} از [[ماجرای کربلا]]، حدود ۳۴ سال [[زندگی]] کرد، اما در اوج [[خفقان]] و [[استبداد]] [[بنی‌امیه]]، او نمی‌توانست به طور علنی [[تبلیغ]] و [[هدایت]] کند ولی به خوبی می‌دانست که در هر اوضاع و احوال خاصی باید مطابق با همان [[زمان]]، راهی برای [[هدایت مردم]] برگزیند.
==دعاهای امام سجاد {{ع}}==
از این رو [[بهترین]] [[راه]] را برای ادامه [[قیام کربلا]]، برگزید، یعنی [[زبان]] [[دعا]] و [[مناجات]].
امام سجاد{{ع}} بعد از [[ماجرای کربلا]]، حدود ۳۴ سال [[زندگی]] کرد، اما در اوج [[خفقان]] و [[استبداد]] [[بنی‌امیه]]، او نمی‌توانست به طور علنی [[تبلیغ]] و [[هدایت]] کند ولی به خوبی می‌دانست که در هر اوضاع و احوال خاصی باید مطابق با همان [[زمان]]، راهی برای [[هدایت مردم]] برگزیند. از این رو [[بهترین]] راه را برای ادامه [[قیام کربلا]]، برگزید، یعنی [[زبان]] [[دعا]] و [[مناجات]].
 
او بهترین و زیباترین مطالب مورد نیاز [[مردم]] را در قالب دعا و مناجات بیان می‌کرد و آنان که با شیوه وی آشنا بودند معنای کنایی این [[دعاها]] و مناجات‌ها را می‌فهمیدند. مثلاً [[امام]]{{ع}} برای [[مرزداران]] و [[رزمندگان]] [[اسلام]] دعا می‌کرد و [[نابودی دشمنان]] اسلام و [[ستمگران]] را از [[خداوند]] [[طلب]] می‌نمود<ref>دعای ۲۷ صحیفه سجادیه.</ref>. این موضع‌گیری [[سیاسی]] [[اجتماعی]] بسیار لطیفی بود که آن حضرت در آن زمان در اوج خفقان و استبداد [[بنی امیه]] از خود نشان می‌داد.
 
مجموعه‌ای از این دعاها که جمع شده و به نسل‌های بعدی رسید “صحیفه سجادیه” نام گرفت. این مجموعه نفیس و آسمانی ۵۴ دعا دارد. امام{{ع}} این دعاها را می‌خواند و دو فرزندش [[امام باقر]]{{ع}} و زید بن [[علی]] می‌نوشتند.
 
این [[کتاب مقدس]] در دست [[امامان]] ما و [[یاران]] آنها بود و بعدها از روی آن نسخه‌برداری شد که شرح‌ها و ترجمه‌هایی بر آن نوشتند.


او بهترین و زیباترین مطالب مورد نیاز [[مردم]] را در قالب دعا و مناجات بیان می‌کرد و آنان که با شیوه وی آشنا بودند معنای کنایی این [[دعاها]] و مناجات‌ها را می‌فهمیدند. مثلاً [[امام]]{{ع}} برای [[مرزداران]] و [[رزمندگان]] [[اسلام]] دعا می‌کرد و [[نابودی دشمنان]] اسلام و [[ستمگران]] را از [[خداوند]] [[طلب]] می‌نمود<ref>دعای ۲۷ صحیفه سجادیه.</ref>. این موضع‌گیری [[سیاسی]] [[اجتماعی]] بسیار لطیفی بود که آن [[حضرت]] در آن زمان در اوج خفقان و استبداد [[بنی امیه]] از خود نشان می‌داد.
یکی دیگر از آثار [[ارزش‌مندی]] که از امام سجاد{{ع}} باقی مانده [[رساله حقوق]] است که خطاب به اصحاب و یاران خود نوشته و [[حقوق]] پدر، [[مادر]]، [[معلم]]، [[همسایه]] و... را در آن به تفصیل شرح داده است. مرحوم [[شیخ صدوق]] (ابن‌بابویه) در [[کتاب]] [[ارزشمند]] خود “خصال” این رساله را با [[سند]] معتبر از [[ابوحمزه ثمالی]] [[نقل]] کرده و نسخه‌ای از آن توسط مرحوم [[محدث نوری]] در کتاب مستدرک الوسائل (ج ۲) به [[نگارش]] آمده است<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>.
مجموعه‌ای از این دعاها که جمع شده و به نسل‌های بعدی رسید “صحیفه سجادیه” نام گرفت. این مجموعه نفیس و آسمانی ۵۴ دعا دارد. امام{{ع}} این دعاها را می‌خواند و دو فرزندش [[امام باقر]]{{ع}} و زیدبن [[علی]] می‌نوشتند.


این [[کتاب مقدس]] در دست [[امامان]] ما و [[یاران]] آنها بود و بعدها از روی آن نسخه‌برداری شد که شرحها و ترجمه‌هایی بر آن نوشتند.
==فرزندان امام==
یکی دیگر از آثار [[ارزش‌مندی]] که از امام سجاد{{ع}} باقی مانده [[رساله حقوق]] است که خطاب به اصحاب و یاران خود نوشته و [[حقوق]] [[پدر]]، [[مادر]]، [[معلم]]، [[همسایه]]، و... را در آن به تفصیل شرح داده است. مرحوم [[شیخ صدوق]] (ابن‌بابویه) در [[کتاب]] [[ارزشمند]] خود “خصال” این رساله را با [[سند]] معتبر از [[ابوحمزه ثمالی]] [[نقل]] کرده و نسخه‌ای از آن توسط مرحوم [[محدث نوری]] در کتاب مستدرک الوسائل (ج ۲) به [[نگارش]] آمده است.
[[امام سجاد]]{{ع}} دارای ۱۱ پسر و ۴ دختر بوده است<ref>ارشاد، ص۵۰۶.</ref>. پسران او عبارت بودند از: ۱. [[محمد بن علی الباقر]]{{ع}}؛ ۲. [[عبدالله]]؛ ۳. [[حسن]]؛ ۴. [[حسین]]؛ ۵. [[زید]]؛ ۶. [[عمر]]؛ ۷. [[حسین اصغر]]؛ ۸. [[عبدالرحمان]]؛ ۹. [[سلیمان]]؛ ۱۰. [[علی]]؛ ۱۱. [[محمد اصغر]] و دخترانش ۱. [[خدیجه]]؛ ۲. [[فاطمه]]؛ ۳. علَیّه؛ ۴. [[ام‌کلثوم]]<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>.
[[امام سجاد]]{{ع}} دارای ۱۱ پسر و ۴ دختر بوده است<ref>ارشاد، ص۵۰۶.</ref>.


پسران او عبارت بودند از: ۱. [[محمد بن علی الباقر]]{{ع}}؛ ۲. [[عبدالله]]؛ ۳. [[حسن]]؛ ۴. [[حسین]]؛ ۵. [[زید]]؛ ۶. [[عمر]]؛ ۷. [[حسین اصغر]]؛ ۸. [[عبدالرحمان]]؛ ۹. [[سلیمان]]؛ ۱۰. [[علی]]؛ ۱۱. [[محمد اصغر]] و دخترانش ۱. [[خدیجه]]؛ ۲. [[فاطمه]]؛ ۳. علَیّه؛ ۴. [[ام‌کلثوم]].
==شهادت==
امام‌سجاد در [[روز]] ۱۲ یا ۲۵ [[محرم]] سال ۹۵ ه‍ در دوره [[خلافت]] [[ولید بن عبدالملک]] با [[زهری]] که به او خورانیدند، به [[شهادت]] رسید. [[امام باقر]]{{ع}} او را [[غسل]] داد و [[کفن]] نمود و در [[قبرستان بقیع]] [[مدینه]] در کنار [[تربت]] [[پاک]] عمویش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} به [[خاک]] سپرد<ref>دلائل الامامة، ص۸۰؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۶۹ به نقل از مسندالامام السجاد{{ع}}، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref>.
امام‌سجاد در [[روز]] ۱۲ یا ۲۵ [[محرم]] سال ۹۵ ه‍ در دوره [[خلافت]] [[ولید بن عبدالملک]] با [[زهری]] که به او خورانیدند، به [[شهادت]] رسید. [[امام باقر]]{{ع}} او را [[غسل]] داد و [[کفن]] نمود و در [[قبرستان بقیع]] [[مدینه]] در کنار [[تربت]] [[پاک]] عمویش [[امام حسن مجتبی]]{{ع}} به [[خاک]] سپرد<ref>دلائل الامامة، ص۸۰؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج۲، ص۲۶۹ به نقل از مسندالامام السجاد{{ع}}، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>


حسن ختام این مقاله را یکی از سخنان [[ارزشمند]] آن [[امام]] قرار می‌دهیم که فرمود: از شخص [[متکبر]] فخرفروش در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مرداری گندیده خواهد بود. من بسیار در عجبم از کسی که در [[خدا]] [[شک]] می‌کند و حال آنکه [[آفرینش]] خدا را [[مشاهده]] می‌کند. بسیار در عجبم از کسی که نشئه [[آخرت]] را [[انکار]] می‌کند در حالی که نشئه نخستین ([[دنیا]]) را می‌بیند. و سخت در شگفتم از کسی که برای دار فنا (دنیا) تلاش می‌کند و تلاش برای دار بقا (آخرت) را وا می‌نهد<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۷۴ به نقل از مسند الامام السجاد{{ع}}، ج۱، ص۳۷.</ref>.<ref>قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، دارالقرآن، قم، ۱۳۷۱؛ المناقب، محمدبن علی ابن شهرآشوب، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۰ ه‍، اول؛ الامام علی بن الحسین{{ع}}، علی‌بن الحسن ابن عساکر، دلیل ما، تهران، ۱۴۲۶ ه‍، اول؛ تحف‌العقول، حسن بن شعبه حرانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۶ش، اول: اللهوف علی قتلی الطفوف، سیدبن طاووس، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰ش، اول؛ الاحتجاج، احمدبن علی طبرسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۰ ه‍، اول؛ مسند الامام السجاد{{ع}}، عزیزالله عطاردی، الجزء الاول، عطارد، ۱۳۷۹، اول؛ خاندان وحی، سیدعلی‌اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۳ش، سوم؛ کافی، محمد بن یعقوب کلینی، چهارده معصوم{{عم}}، تهران، بی‌تا، اول؛ منهاج‌الدموع، علی گلپایگانی، دارالفکر، قم، ۱۳۶۹ش، سوم؛ ارشاد، محمدبن محمد (مفید)، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۶، اول.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>
==موعظه‌ای از امام==
امام سجاد {{ع}} فرمود: از شخص [[متکبر]] فخرفروش در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مرداری گندیده خواهد بود. من بسیار در عجبم از کسی که در [[خدا]] [[شک]] می‌کند و حال آنکه [[آفرینش]] خدا را [[مشاهده]] می‌کند. بسیار در عجبم از کسی که نشئه [[آخرت]] را [[انکار]] می‌کند در حالی که نشئه نخستین ([[دنیا]]) را می‌بیند. و سخت در شگفتم از کسی که برای دار فنا (دنیا) تلاش می‌کند و تلاش برای دار بقا (آخرت) را وا می‌نهد<ref>کشف الغمة، ج۲، ص۷۴ به نقل از مسند الامام السجاد{{ع}}، ج۱، ص۳۷.</ref>.<ref>قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، دارالقرآن، قم، ۱۳۷۱؛ المناقب، محمدبن علی ابن شهرآشوب، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۰ ه‍، اول؛ الامام علی بن الحسین{{ع}}، علی‌بن الحسن ابن عساکر، دلیل ما، تهران، ۱۴۲۶ ه‍، اول؛ تحف‌العقول، حسن بن شعبه حرانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۶ش، اول: اللهوف علی قتلی الطفوف، سیدبن طاووس، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰ش، اول؛ الاحتجاج، احمدبن علی طبرسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۰ ه‍، اول؛ مسند الامام السجاد{{ع}}، عزیزالله عطاردی، الجزء الاول، عطارد، ۱۳۷۹، اول؛ خاندان وحی، سیدعلی‌اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۳ش، سوم؛ کافی، محمد بن یعقوب کلینی، چهارده معصوم{{عم}}، تهران، بی‌تا، اول؛ منهاج‌الدموع، علی گلپایگانی، دارالفکر، قم، ۱۳۶۹ش، سوم؛ ارشاد، محمدبن محمد (مفید)، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۶، اول.</ref>.<ref>[[فضل‌الله خالقیان|خالقیان، فضل‌الله]]، [[دانشنامه صحیفه سجادیه (کتاب)|مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه]]، ص ۷۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۳٬۰۷۵

ویرایش