امام سجاد در معارف دعا و زیارات

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

حضرت علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب، امام سجاد (ع) چهارمین امام شیعیان است. تولد آن حضرت روز پنج‌شنبه پنجم شعبان سال ۳۸ه‍ بوده، ولی ۱۵ جمادی‌الاول را نیز گفته‌اند[۱]. بعضی دانشمندان اهل‌سنت، ولادت او را در سال ۳۳ ه‍.ق می‌دانند[۲]. ولی مشهور همان سال ۳۸ است. با این حساب چون کل ماجرای کربلا در سال ۶۱ه‍ اتفاق افتاده، امام (ع) در روز عاشورا حدود ۲۴ ساله بوده است. وفات آن حضرت نیز در روز ۱۲ یا ۲۵ محرم سال ۹۵ه‍ واقع شده است.

عمر شریف امام (ع) حدود ۵۷ سال بود که از این مدت ۳۴ سال امامت و رهبری امت را پس از پدر بزرگوارش به امر خدا به عهده گرفته بود[۳].

او پسر دوم امام حسین (ع) است. گروهی از محققین را عقیده بر آن است که فرزند بزرگ امام حسین (ع) علی‌اکبر (ع) است که در ماجرای کربلا حدود ۲۷ ساله و دارای خانواده و فرزند بوده است؛ برای همین به امام سجاد (ع) علی اوسط گفته‌اند[۴][۵]

مادر امام سجاد (ع)

مادر امام سجاد (ع) شهربانویه یا شاه‌زنان نام داشته است. کلینی نام مادر آن بزرگوار را سلامه دختر یزدگرد بن شهریار بن شیرویه بن کسری بن پرویز دانسته و گفته است نامش سلامه یا جهان‌شاه است و امام علی (ع) به صراحت وی را شهربانویه خطاب کرده است[۶]. بعضی نیز گفته‌اند نام مادرش سلامه ولی مشهور به غزاله بوده است[۷].

کلینی در این باره ماجرایی را نقل می‌کند که مشهور تاریخی است و خلاصه آن این است که امام باقر (ع) فرموده: چون دختر یزدگرد را (که میان اسرای ایران بوده و به مدینه آورده بودند) نزد عمر (خلیفه دوم) آوردند دختران مدینه تجمع کردند تا شاهزاده ایرانی را ببینند. او را وارد مسجد کردند ولی او از ناراحتی و نگرانی رخسار خود را می‌پوشانید و می‌گفت: وای! روزگار هرمز سیاه شد! عمر گفت: این دختر مرا ناسزا می‌گوید!

امیرالمؤمنین علی (ع) جلو آمد و فرمود: «به او اهانت و تعرض مکن و به وی اختیار ده تا خودش مردی را برای همسری خویش برگزیند و آن را در سهم غنیمت آن مرد محسوب دار. گفتند: نام تو چیست؟ گفت: جهان‌شاه. امام (ع) فرمود: بلکه شهربانویه است، و با این جمله نام او را تغییر داد و این اسم زیبا را به او تلقین فرمود، یعنی شهربانویه بهتر از نام اول است».

دختر چون احساس آزادی و کرامت کرد برخاست و به سوی امام حسین (ع) بیامد و دست خود روی سر او گذاشت و وی را به همسری انتخاب فرمود. امام (ع) به حسین (ع) فرمود: از این دختر بهترین شخص روی زمین برای تو متولد می‌شود (و امام سجاد (ع) از او متولد شد) برای همین به امام سجاد (ع) “ابن الخیرتین” فرزند دو برگزیده گفته‌اند، یعنی از طرف پدر و مادر دارای نسبی با عظمت و شریف است. این واژه را امام سجاد (ع) در خطبه‌ای که در شام بیان فرمود: برای خود به کار برده است[۸][۹]

کنیه و القاب

کنیه مبارک امام سجاد (ع) ابوالحسن، ابومحمد و ابوالحسن و لقب مبارکش نیز سجاد، زین‌العابدین، زاهد، عابد و ذوالثفنات (دارای آثار سجده و عبادت) است[۱۰].

ویژگی‌های امام سجاد (ع)

از ۵۷ سال عمر پربرکتش دو سال را همراه جدش امام علی (ع) گذرانید و حدود ده سال با عمویش امام حسن مجتبی (ع) و حدود ده سال با پدرش حضرت حسین (ع) بود و پس از شهادت پدرش و ماجرای کربلا ۳۴ سال زندگی کرد. امام سجاد (ع) وصیّ رسول خدا (ص) بود و آن حضرت درباره‌اش مطالبی را به مردم فرموده و پیش‌گویی‌هایی کرده بود.

در بعضی منابع اهل‌سنت آمده است که جابر بن عبدالله انصاری گوید: روزی خدمت پیامبر (ص) بودم، حسین (ع) نوه آن حضرت که کودکی نورس بود وارد شد. پیامبر (ص) او را در آغوش گرفت و بوسید و در دامن خود نشانید و فرمود: خداوند به این فرزندم پسری می‌دهد که نامش علی است. روز قیامت آوازدهنده‌ای ندا می‌دهد که کجاست زین‌العابدین (زینت عبادت‌کنندگان)؟ این پسر از جای بر می‌خیزد و در جایگاهش قرار می‌گیرد! [۱۱].

وی دارای اخلاقی نیکو و مهربان بود، بسیار ذکر خدا می‌گفت و اگر کسی به وی اهانت می‌کرد نرمی روا می‌داشت و تندی نمی‌کرد.

زبانی پرمهر و دلی پر رحمت داشت. هر سال تعدادی برده می‌خرید و به آنان آموزش آداب و دین می‌داد و چون با معارف دینی آشنا می‌شدند، شب عید فطر همه را جمع می‌کرد و می‌فرمود: خدایا! من با بندگان تو رفتاری نیکو داشته‌ام و از تقصیر آنها گذشتم، پس تو از من بگذر و مرا مورد عفو قرار ده! پس همه برده‌ها را در راه خدا آزاد می‌کرد و به هر کدام مقداری پول و سرمایه می‌داد تا زندگی مستقلی تشکیل دهند[۱۲]. آن حضرت از خطای دیگران به آسانی می‌گذشت و به دنبال انتقام از کسی نبود و می‌فرمود در دلی که کینه و حقد و دشمنی بسیار است، محبت خدا کم است[۱۳].

عبادتِ بسیار و همراه با حضور قلب حضرت سجاد (ع) معروف و مشهور است. حضرت باقر (ع) فرموده است: "من روزی بر پدرم وارد شدم و او را غرق در عبادت دیدم به طوری که سابقه‌ای از این‌گونه عبادت در ذهن نداشتم. از بیداری زیاد رنگش زرد شده بود، آثار سجده در صورت و پیشانی‌اش آشکار بود، گویی از شدت گریه‌های طولانی و خوف خدا، چشمانش سوخته و پیشانی مبارکش از طول سجده زخم شده بود. از بس بر پاهایش ایستاده و نماز خوانده بود پایش متورم شده بود. من از این حالات نگران شدم و عرض کردم: کمی بر حال خود مراقبت کنید و رحم نمایید! به من نگاهی کرد و اوراقی را برداشت و بعضی حالات و عبادات امام علی (ع) را که در آن نگاشته شده بود خواند، و فرمود: چه کسی قدرت دارد مثل علی‌بن ابی‌طالب (ع) عبادت کند؟[۱۴].

در تمام عمر خود دو بار همه دارایی‌اش را در راه خدا بین فقرا تقسیم کرد. از این انفاق خشنود بود، طوری که پس از انفاق آیه “آنچه نزد شماست تمام شدنی است و آنچه نزد خداست می‌ماند و باقی است”[۱۵] را می‌خواند[۱۶]. اشاره کردیم که امام سجاد (ع) در ماجرای کربلا حدود ۲۴ ساله و دارای خانواده و یک فرزند به نام محمد، (امام محمد باقر (ع) بوده است. امام باقر (ع) در ماجرای کربلا کودکی چهار ساله بوده و گفته‌اند بعضی مصایب آن روز هولناک را نقل فرموده است[۱۷].

امام سجاد (ع) و عاشورا

در ماجرای عاشورا به اراده الهی امام سجاد (ع) گرفتار بیماری و تب شدیدی شد و نتوانست به طور مستقیم در جبهه نبرد شرکت کند، اما شاهد وقایع روز عاشورا بود و به دلیل بیماری در آن روز به شهادت نرسید و پس از آن واقعه هولناک با سایر زنان و کودکان به اسارت رفت.

امام سجاد (ع) فرموده است: ظهر عاشورا پدرم با حالتی جان‌سوز نزد من آمد. مرا در آغوش گرفت و امانت امامت و اسرار آن را به من داد و سفارش‌هایی به من کرد و خداحافظی فرمود و رفت. سپس فرمود: پدرم را به شهادت رساندند ولی خدا می‌خواست رهبری و هدایت این مردم پس از او به دست من باشد[۱۸].

بیماری امام در آن چند روز باعث شده است بعضی مردم ساده‌اندیش وی را بیماری ناتوان و از کارافتاده بدانند در حالی که امام دارای شجاعت و شهامتی بسیار بود و با همین شجاعت بود که در شام، در بارگاه یزید، از اسلام ناب دفاع کرد و حرف حق را گفت و از کشته شدن نهراسید.

روز ۱۱ محرم سال ۶۱ه‍ امام (ع) را با سایر اسیران به طرف کوفه بردند. عبیدالله بن زیاد فرماندار ناپاک و آلوده کوفه که سابقه دیرینه‌ای از کینه و دشمنی با اهل‌بیت پیامبر (ص) داشت، اسیران را به مجلس خویش خواند تا آنها را بیش از پیش بیازارد. میان اسیران نگاهش به امام (ع) افتاد. پرسید: این شخص کیست؟ گفتند: علی‌بن الحسین است.

گفت: مگر نه این است که خدا علی‌بن الحسین را (در کربلا) کشت؟! (با این جمله می‌خواست خود را از آن جنایت بزرگ برهاند و بی‌تقصیر نشان دهد) امام (ع) که سخت بیمار و ناتوان بود در کمال شجاعت و شهامت فرمود: برادری داشتم که نامش علی بن الحسین بود، که مردم (در کربلا) او را کشتند. ابن‌زیاد گفت: بلکه خدا او را کشت! امام فرمود: البته خدا روح‌ها را در وقت مرگ می‌گیرد. (کنایه از اینکه مردم و یاران بی‌رحم تو او را کشتند هرچند خدا جانش را تحویل گرفت).

عبید الله از این جواب دندان‌شکن امام برآشفت و عصبانی شد، و گفت: جرئت پیدا کرده‌ای با این حال ناتوان، هنوز جواب مرا می‌دهی؟! و دستور داد امام را گردن بزنند. سپس امام (ع) فرمود: ابن‌زیاد! مرا از مرگ مترسان! کشته شدن در راه خدا ما را سیره و عادت است، شهادت کرامت ما و سرافرازی خاندان رسول (ص) است[۱۹].

چنان‌که می‌بینیم امام سجاد (ع) فردی شجاع، با شهامت، دلیر و پرقدرت است و در اوج سختی و گرفتاری شهامت روحانی و باطنی او موجب دفاع پرافتخار از اسلام شده است.

اقدامات شجاعانه و روشنگرانه امام (ع) در کوفه و پس از آن در شام و بارگاه یزید باعث شد که مردم از خواب گران جهل و بی‌خبری بیرون آیند و نهضت مقدس امام حسین (ع) زنده و پویا باقی بماند. امام از این موقعیت‌ها استفاده کرده و فضائل و حقانیت اهل‌بیت (ع) را بازگو و منتشر نمود[۲۰].

شاگردان امام

امام سجاد (ع) در دوران امامت خویش اصحاب و شاگردانی را تربیت نمود که از جمله آنها می‌توان به ۵ نفر اشاره کرد: سعید بن جبیر، سعید بن مسیب، محمد بن جبیر بن مطعم، یحیی بن ام طویل و ابوخالد کابلی[۲۱].

دعاهای امام سجاد (ع)

امام سجاد (ع) بعد از ماجرای کربلا، حدود ۳۴ سال زندگی کرد، اما در اوج خفقان و استبداد بنی‌امیه، او نمی‌توانست به طور علنی تبلیغ و هدایت کند ولی به خوبی می‌دانست که در هر اوضاع و احوال خاصی باید مطابق با همان زمان، راهی برای هدایت مردم برگزیند. از این رو بهترین راه را برای ادامه قیام کربلا، برگزید، یعنی زبان دعا و مناجات.

او بهترین و زیباترین مطالب مورد نیاز مردم را در قالب دعا و مناجات بیان می‌کرد و آنان که با شیوه وی آشنا بودند معنای کنایی این دعاها و مناجات‌ها را می‌فهمیدند. مثلاً امام (ع) برای مرزداران و رزمندگان اسلام دعا می‌کرد و نابودی دشمنان اسلام و ستمگران را از خداوند طلب می‌نمود[۲۲]. این موضع‌گیری سیاسی اجتماعی بسیار لطیفی بود که آن حضرت در آن زمان در اوج خفقان و استبداد بنی امیه از خود نشان می‌داد.

مجموعه‌ای از این دعاها که جمع شده و به نسل‌های بعدی رسید “صحیفه سجادیه” نام گرفت. این مجموعه نفیس و آسمانی ۵۴ دعا دارد. امام (ع) این دعاها را می‌خواند و دو فرزندش امام باقر (ع) و زید بن علی می‌نوشتند.

این کتاب مقدس در دست امامان ما و یاران آنها بود و بعدها از روی آن نسخه‌برداری شد که شرح‌ها و ترجمه‌هایی بر آن نوشتند.

یکی دیگر از آثار ارزش‌مندی که از امام سجاد (ع) باقی مانده رساله حقوق است که خطاب به اصحاب و یاران خود نوشته و حقوق پدر، مادر، معلم، همسایه و... را در آن به تفصیل شرح داده است. مرحوم شیخ صدوق (ابن‌بابویه) در کتاب ارزشمند خود “خصال” این رساله را با سند معتبر از ابوحمزه ثمالی نقل کرده و نسخه‌ای از آن توسط مرحوم محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل (ج ۲) به نگارش آمده است[۲۳].

فرزندان امام

امام سجاد (ع) دارای ۱۱ پسر و ۴ دختر بوده است[۲۴]. پسران او عبارت بودند از: ۱. محمد بن علی الباقر (ع)؛ ۲. عبدالله؛ ۳. حسن؛ ۴. حسین؛ ۵. زید؛ ۶. عمر؛ ۷. حسین اصغر؛ ۸. عبدالرحمان؛ ۹. سلیمان؛ ۱۰. علی؛ ۱۱. محمد اصغر و دخترانش ۱. خدیجه؛ ۲. فاطمه؛ ۳. علَیّه؛ ۴. ام‌کلثوم[۲۵].

شهادت

امام‌سجاد در روز ۱۲ یا ۲۵ محرم سال ۹۵ه‍ در دوره خلافت ولید بن عبدالملک با زهری که به او خورانیدند، به شهادت رسید. امام باقر (ع) او را غسل داد و کفن نمود و در قبرستان بقیع مدینه در کنار تربت پاک عمویش امام حسن مجتبی (ع) به خاک سپرد[۲۶][۲۷]

موعظه‌ای از امام

امام سجاد (ع) فرمود: از شخص متکبر فخرفروش در شگفتم که دیروز نطفه بود و فردا مرداری گندیده خواهد بود. من بسیار در عجبم از کسی که در خدا شک می‌کند و حال آنکه آفرینش خدا را مشاهده می‌کند. بسیار در عجبم از کسی که نشئه آخرت را انکار می‌کند در حالی که نشئه نخستین (دنیا) را می‌بیند. و سخت در شگفتم از کسی که برای دار فنا (دنیا) تلاش می‌کند و تلاش برای دار بقا (آخرت) را وا می‌نهد[۲۸][۲۹][۳۰]

منابع

پانویس

  1. کافی، ج۲، ص۳۶۸.
  2. الامام علی بن الحسین، ص۱۳.
  3. ارشاد مفید، ص۲۳۷، به نقل از مسند الامام السجاد (ع)، ج۱، ص۱۶۷-۱۶۸.
  4. منهاج الدموع، ص۳۱۶.
  5. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.
  6. کافی، ج۲، ص۳۶۹.
  7. خاندان وحی، ص۴۰۶.
  8. کافی، ج۲، ص۳۶۹.
  9. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.
  10. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.
  11. الامام علی بن الحسین (ع)، ص۳۱.
  12. الامام علی بن الحسین، ص۶۷.
  13. تحف‌العقول، ص۱۶۶.
  14. مناقب، ج۴، ص۱۵۹.
  15. مَا عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ اللَّهِ بَاقٍ وَلَنَجْزِيَنَّ الَّذِينَ صَبَرُوا أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ «آنچه نزد شماست پایان می‌یابد و آنچه نزد خداوند است پایاست و البته ما پاداش شکیبایان را نیکوتر از آنچه انجام می‌دادند خواهیم داد» سوره نحل، آیه ۹۶.
  16. الامام علی بن الحسین، ص۶۳.
  17. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.
  18. ارشاد، ص۴۹۳.
  19. اللهوف، ص۹۶.
  20. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.
  21. مسند الامام سجاد (ع)، ج۱، ص۱۵۸.
  22. دعای ۲۷ صحیفه سجادیه.
  23. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.
  24. ارشاد، ص۵۰۶.
  25. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.
  26. دلائل الامامة، ص۸۰؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۲، ص۲۶۹ به نقل از مسندالامام السجاد (ع)، ج۱، ص۱۶۸-۱۶۹.
  27. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.
  28. کشف الغمة، ج۲، ص۷۴ به نقل از مسند الامام السجاد (ع)، ج۱، ص۳۷.
  29. قرآن حکیم، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، دارالقرآن، قم، ۱۳۷۱؛ المناقب، محمد بن علی ابن شهرآشوب، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۰ ه‍، اول؛ الامام علی بن الحسین (ع)، علی‌بن الحسن ابن عساکر، دلیل ما، تهران، ۱۴۲۶ ه‍، اول؛ تحف‌العقول، حسن بن شعبه حرانی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۶ش، اول: اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، ۱۳۷۰ش، اول؛ الاحتجاج، احمد بن علی طبرسی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۱۰ ه‍، اول؛ مسند الامام السجاد (ع)، عزیزالله عطاردی، الجزء الاول، عطارد، ۱۳۷۹، اول؛ خاندان وحی، سیدعلی‌اکبر قرشی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۳ش، سوم؛ کافی، محمد بن یعقوب کلینی، چهارده معصوم (ع)، تهران، بی‌تا، اول؛ منهاج‌الدموع، علی گلپایگانی، دارالفکر، قم، ۱۳۶۹ش، سوم؛ ارشاد، محمد بن محمد (مفید)، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۶، اول.
  30. خالقیان، فضل‌الله، مقاله «امام سجاد»، دانشنامه صحیفه سجادیه، ص ۷۸.