کرامات امام حسن مجتبی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷: خط ۷:


#'''تسبیح سنگ ریزه''': در [[روایت]] آمده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سنگ ریزه‌ای را در دستان [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} قرار دادند ناگهان سنگ ریزه شروع به [[تسبیح]] گفتن نمود آن حضرت{{صل}} فرمودند: {{عربی|"لا يسبّحن إلا في يدي نبيّ أو وصيّ نبيّ، و الحسن و الحسين من عترتي و أوصيائي و خلفائي"}}<ref>إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۱۵.</ref>.
#'''تسبیح سنگ ریزه''': در [[روایت]] آمده است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} سنگ ریزه‌ای را در دستان [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} قرار دادند ناگهان سنگ ریزه شروع به [[تسبیح]] گفتن نمود آن حضرت{{صل}} فرمودند: {{عربی|"لا يسبّحن إلا في يدي نبيّ أو وصيّ نبيّ، و الحسن و الحسين من عترتي و أوصيائي و خلفائي"}}<ref>إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۱۵.</ref>.
#'''بارور کردن درخت خرمای خشک''': [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[حسن بن علی]]{{عم}} در یکی از سفرهای عمره همراه مردی از اولاد [[زبیر]] بود که به امامتش [[معتقد]] بود، زیر درخت خرمائی که از [[تشنگی]] خشک شده بود، فرود آمدند، در زیر آن درخت فرشی برای [[امام حسن]] انداختند و در برابرش فرشی برای زبیری، زیر درخت خرمای دیگری. زبیری سر بالا کرد و گفت: اگر این درخت خرمای تازه می‌داشت از آن می‌خوردیم. [[امام حسن]] فرمود: خرما میل داری؟ زبیری گفت: آری. [[حضرت]] دست به‌سوی [[آسمان]] برداشت و [[دعا]] کرد. پس درخت سبز شد و بحال خود برگشت و برگ و خرما برآورد. ساربانی که مرکب از او کرایه کرده بودند، گفت: به [[خدا]] این [[جادو]] است، [[امام حسن]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"وَيْلَكَ لَيْسَ بِسِحْرٍ وَ لَكِنْ دَعْوَةُ ابْنِ نَبِيٍّ مُسْتَجَابَةٌ"}}؛ وای بر تو، [[جادو]] نیست، بلکه [[دعای مستجاب]] پسر [[پیغمبر]] است، پس به‌سوی درخت بالا رفتند و هر چه خرما داشت چیدند و آنها را [[کفایت]] کرد<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۶۲ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۱۸.</ref>.
#'''بارور کردن درخت خرمای خشک''': [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: [[حسن بن علی]]{{عم}} در یکی از سفرهای عمره همراه مردی از اولاد [[زبیر]] بود که به امامتش [[معتقد]] بود، زیر درخت خرمائی که از [[تشنگی]] خشک شده بود، فرود آمدند، در زیر آن درخت فرشی برای [[امام حسن]] انداختند و در برابرش فرشی برای زبیری، زیر درخت خرمای دیگری. زبیری سر بالا کرد و گفت: اگر این درخت خرمای تازه می‌داشت از آن می‌خوردیم. [[امام حسن]] فرمود: خرما میل داری؟ زبیری گفت: آری. [[حضرت]] دست به‌سوی [[آسمان]] برداشت و [[دعا]] کرد. پس درخت سبز شد و بحال خود برگشت و برگ و خرما برآورد. ساربانی که مرکب از او کرایه کرده بودند، گفت: به [[خدا]] این [[جادو]] است، [[امام حسن]]{{ع}} فرمود: {{عربی|"وَيْلَكَ لَيْسَ بِسِحْرٍ وَ لَكِنْ دَعْوَةُ ابْنِ نَبِيٍّ مُسْتَجَابَةٌ"}}؛ وای بر تو، [[جادو]] نیست، بلکه [[دعای مستجاب]] پسر [[پیغمبر]] است، پس به‌سوی درخت بالا رفتند و هر چه خرما داشت چیدند و آنها را [[کفایت]] کرد<ref>کافی، ج ۱، ص ۴۶۲ و إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ۴، ص ۱۸.</ref>.<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۳.</ref>
<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ (کتاب)|معارف و عقاید ۵]]، جلد ۲ ص ۲۳.</ref>


== جستارهای وابسته ==  
== جستارهای وابسته ==  
۱۱۲٬۶۳۷

ویرایش