پرش به محتوا

منابع علم معصوم چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref> ::::::' به '</ref> '
جز (جایگزینی متن - '</ref> ::::::' به '</ref> ')
خط ۱۳۰: خط ۱۳۰:


'''[[قرآن]]:''' در اینکه بخش قابل‌توجهی از علم امام را معارف و علوم قرآن کریم شکل می‌دهد تردیدی نیست. در قرآن کریم در ذیل آیۀ ۴۳ سورۀ رعد {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}، روایاتی از [[شیعه]] و سنّی نقل شده که مراد از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} را [[امام علی]] {{ع}} دانسته‌اند. منابع و مجامع فریقین هم دراین‌باره روایات و حکایات فراوانی از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و اصحاب نقل کرده‌اند که حاکی از آن است که [[امام علی]] {{ع}} بیش از همۀ صحابه، از قرآن آگاه بودند؛ آن حضرت را مفسّر قرآن دانسته‌اند؛ از او به‌عنوان مؤسس علوم قرآن یاد نموده‌اند و ایشان را آگاه‌تر از هر کس به فنون قرآن پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} دانسته‌اند.<ref>پاکتچی، احمد، دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل امام علی، علوم قرآنی وحدیث</ref> اما آنچه در این جستار مورد توجه است، گفتار خود [[امام علی]] {{ع}} دراین‌باره است. [[امام علی]] قرآن را به‌عنوان یکی از سرچشمه‌ها و منابع آگاهی خود معرفی کرده و دربارۀ ارتباط و همراهی‌اش با قرآن می‌فرماید: از آن هنگام که یار آن (قرآن) گشتم، از آن جدا نبودم.<ref>{{عربی|و الله جئتها أنّی للمحق الّذی یتّبع و أنّ الکتاب لمعی، ما فارقته مذصحبته.}} (نهج البلاغه، خ ۱۲۲)</ref> این سخن عین کلام [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دربارۀ آن حضرت است که فرمود: علی با قرآن است و قرآن با علی است، علی و قرآن از هم جدا نمی‌شوند تا بر حوض (کوثر) بر من وارد شوند.<ref>{{عربی|علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض}}. (حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۳۴)</ref>
'''[[قرآن]]:''' در اینکه بخش قابل‌توجهی از علم امام را معارف و علوم قرآن کریم شکل می‌دهد تردیدی نیست. در قرآن کریم در ذیل آیۀ ۴۳ سورۀ رعد {{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُواْ لَسْتَ مُرْسَلاً قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}}، روایاتی از [[شیعه]] و سنّی نقل شده که مراد از {{متن قرآن|مَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ}} را [[امام علی]] {{ع}} دانسته‌اند. منابع و مجامع فریقین هم دراین‌باره روایات و حکایات فراوانی از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} و اصحاب نقل کرده‌اند که حاکی از آن است که [[امام علی]] {{ع}} بیش از همۀ صحابه، از قرآن آگاه بودند؛ آن حضرت را مفسّر قرآن دانسته‌اند؛ از او به‌عنوان مؤسس علوم قرآن یاد نموده‌اند و ایشان را آگاه‌تر از هر کس به فنون قرآن پس از [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} دانسته‌اند.<ref>پاکتچی، احمد، دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل امام علی، علوم قرآنی وحدیث</ref> اما آنچه در این جستار مورد توجه است، گفتار خود [[امام علی]] {{ع}} دراین‌باره است. [[امام علی]] قرآن را به‌عنوان یکی از سرچشمه‌ها و منابع آگاهی خود معرفی کرده و دربارۀ ارتباط و همراهی‌اش با قرآن می‌فرماید: از آن هنگام که یار آن (قرآن) گشتم، از آن جدا نبودم.<ref>{{عربی|و الله جئتها أنّی للمحق الّذی یتّبع و أنّ الکتاب لمعی، ما فارقته مذصحبته.}} (نهج البلاغه، خ ۱۲۲)</ref> این سخن عین کلام [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دربارۀ آن حضرت است که فرمود: علی با قرآن است و قرآن با علی است، علی و قرآن از هم جدا نمی‌شوند تا بر حوض (کوثر) بر من وارد شوند.<ref>{{عربی|علی مع القرآن والقرآن مع علی لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض}}. (حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۳/۱۳۴)</ref>
::::::[[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} درجایی می‌فرمایند: به خدا قسم از من پیرامون هیچ‌چیزی سؤال نکردید، مگر اینکه پاسختان دادم. از من بپرسید از کتاب خدا، به خدا سوگند آیه‌ای نیست مگر اینکه آگاهی کامل دارم که در شب نازل شده یا در روز.<ref>{{عربی|فو الله لا تسألونی عن شئ یکون الی یوم القیمه ألاّ حدثتکم به. و سلونی عن کتاب الله، فو الله ما من آیه ألا و أنا أعلم أبلیل نزلت أم بنهارأم فی سهل أم فی جبل.}} (ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۸/۵۹۹؛ قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر، ۱/۳۵)</ref> و نیز می‌فرمایند: نازل نشده بر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} آیه‌ای از قرآن مگر اینکه برای من می‌خواند، برایم املا می‌کرد و به خط خویش می‌نوشتم، به من می‌آموخت تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را. از خداوند درخواست می‌کرد که فهم آن آیه را به من بدهد، پس فراموش نمی‌کردم آیه‌ای از کتاب خداوند را، و آنچه آن حضرت برای من املا می‌کرد، می‌نوشتم و فرونمی‌گذاشتم چیزی را که خداوند از حلال از حلال و حرام به من آموخت.<ref>{{عربی|ما نزلت علی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) آیه من القرآن ألا أقرأنیها و أملاها علیّ فکتبتها بخطّی و علّمنی تأویلها و تفسیرها و ناسخها و منسوخها و محکمها و متشابهها و دعا الله عزّ و جلّ أن یعلّمنی فهمها فما نسیت آیه من کتاب الله عزّوجلّ و لا علما أملاه علیّ فکتبته و ما ترک شیئا علّمه الله عزّوجلّ من حلال و حرام}} (أبن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ۲/۱۰۱؛ ابن عبد البر، الاستیعاب،۳۴۳؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ۴۶)</ref> آن حضرت در فرازی از نهج‌البلاغه، [[ائمه]]{{عم}} را تجسم آیات الهی دانسته و می‌فرماید: نیکوترین آیات قرآن در شأن آن‌ها است (مصداق آیات الهی‌اند) و آن‌ها گنجینه‌های خداوند رحمان‌اند.<ref>{{عربی|فیهم کرائم القرآن و هم کنوز الرّحمن.}}  (نهج البلاغه، خ ۱۵۴)</ref> همچنین ایشان را بهترین ظرف معارف قرآن معرفی می‌کنند: عترت پیغمبرتان در میان شما است، آنان زمامداران [[حق]]، پیشوایان [[دین]] و زبان‌های صدق‌اند، آن‌ها را در بهترین جایگاه قرآنی که دارند فرود آورید.<ref>{{عربی| وبینکم عتره نبیکم، وهم أزمه الحق، وأعلام الدین، وأَلْسنه الصدق، فانزلوهم بأحسن منازل القرآن.}}  (نهج البلاغه، خ ۸۷)</ref> از این گفتار روشن می‌شود که جایگاه قرآنی [[ائمه]]{{عم}} ویژه است، یعنی این خانواده، گنجینه‌های معارف قرآنی خداوند رحمان هستند و هیچ‌گاه از قرآن جدایی نداشته و قرآن را از معلم اول آن، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، با تمام زوایایش فراگرفته‌اند. بنابراین [[اهل بیت]]{{عم}} در آگاهی به تمام ابعاد قرآن کریم با هیچ‌کس قابل‌مقایسه نیستند، همان‌گونه که آن حضرت در فرازی دیگر از سخن خویش فرمود: از این امت کسی را با خاندان [[رسالت]] هم‌پایه نتوان پنداشت.<ref>{{عربی|لا یقاس بآل محمد أحد من هذه الامه.}} (نهج البلاغه، خ ۲)</ref> وقتی از دانش قرآنی [[امامان]] سخن به میان می‌آید، برخی پنداشته‌اند که تمامی دانش ایشان، در قرآن خلاصه می‌شود<ref>بعضی بر این باورند که ائمه هر آنچه دارند همه از قرآن است، زیرا به همۀ زیر وبم قرآن آگاهی کامل دارند، قرآن هم «تبیانٌ لکلّ شئ» است واین آگاهی کامل به قرآن، ناشی از آموزش کاملی است که پیامبر اکرم به آنها داده است. ر.ک: [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، تطور تاریخی علم پیامبر و امام در اندیشه امامیه،۱۳۱٫</ref>؛ حال‌آنکه علوم و معارف قرآنی، تنها بخشی از اطلاعات آن‌ها را تشکیل می‌دهد و [[ائمه]]{{عم}} از علوم دیگری نیز بهره دارند.
 
[[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} درجایی می‌فرمایند: به خدا قسم از من پیرامون هیچ‌چیزی سؤال نکردید، مگر اینکه پاسختان دادم. از من بپرسید از کتاب خدا، به خدا سوگند آیه‌ای نیست مگر اینکه آگاهی کامل دارم که در شب نازل شده یا در روز.<ref>{{عربی|فو الله لا تسألونی عن شئ یکون الی یوم القیمه ألاّ حدثتکم به. و سلونی عن کتاب الله، فو الله ما من آیه ألا و أنا أعلم أبلیل نزلت أم بنهارأم فی سهل أم فی جبل.}} (ابن حجر عسقلانی، فتح الباری، ۸/۵۹۹؛ قرطبی، محمد بن احمد، تفسیر، ۱/۳۵)</ref> و نیز می‌فرمایند: نازل نشده بر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} آیه‌ای از قرآن مگر اینکه برای من می‌خواند، برایم املا می‌کرد و به خط خویش می‌نوشتم، به من می‌آموخت تأویل و تفسیر، ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را. از خداوند درخواست می‌کرد که فهم آن آیه را به من بدهد، پس فراموش نمی‌کردم آیه‌ای از کتاب خداوند را، و آنچه آن حضرت برای من املا می‌کرد، می‌نوشتم و فرونمی‌گذاشتم چیزی را که خداوند از حلال از حلال و حرام به من آموخت.<ref>{{عربی|ما نزلت علی رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) آیه من القرآن ألا أقرأنیها و أملاها علیّ فکتبتها بخطّی و علّمنی تأویلها و تفسیرها و ناسخها و منسوخها و محکمها و متشابهها و دعا الله عزّ و جلّ أن یعلّمنی فهمها فما نسیت آیه من کتاب الله عزّوجلّ و لا علما أملاه علیّ فکتبته و ما ترک شیئا علّمه الله عزّوجلّ من حلال و حرام}} (أبن سعد، محمد، الطبقات الکبری، ۲/۱۰۱؛ ابن عبد البر، الاستیعاب،۳۴۳؛ خوارزمی، موفق بن احمد، المناقب، ۴۶)</ref> آن حضرت در فرازی از نهج‌البلاغه، [[ائمه]]{{عم}} را تجسم آیات الهی دانسته و می‌فرماید: نیکوترین آیات قرآن در شأن آن‌ها است (مصداق آیات الهی‌اند) و آن‌ها گنجینه‌های خداوند رحمان‌اند.<ref>{{عربی|فیهم کرائم القرآن و هم کنوز الرّحمن.}}  (نهج البلاغه، خ ۱۵۴)</ref> همچنین ایشان را بهترین ظرف معارف قرآن معرفی می‌کنند: عترت پیغمبرتان در میان شما است، آنان زمامداران [[حق]]، پیشوایان [[دین]] و زبان‌های صدق‌اند، آن‌ها را در بهترین جایگاه قرآنی که دارند فرود آورید.<ref>{{عربی| وبینکم عتره نبیکم، وهم أزمه الحق، وأعلام الدین، وأَلْسنه الصدق، فانزلوهم بأحسن منازل القرآن.}}  (نهج البلاغه، خ ۸۷)</ref> از این گفتار روشن می‌شود که جایگاه قرآنی [[ائمه]]{{عم}} ویژه است، یعنی این خانواده، گنجینه‌های معارف قرآنی خداوند رحمان هستند و هیچ‌گاه از قرآن جدایی نداشته و قرآن را از معلم اول آن، [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}}، با تمام زوایایش فراگرفته‌اند. بنابراین [[اهل بیت]]{{عم}} در آگاهی به تمام ابعاد قرآن کریم با هیچ‌کس قابل‌مقایسه نیستند، همان‌گونه که آن حضرت در فرازی دیگر از سخن خویش فرمود: از این امت کسی را با خاندان [[رسالت]] هم‌پایه نتوان پنداشت.<ref>{{عربی|لا یقاس بآل محمد أحد من هذه الامه.}} (نهج البلاغه، خ ۲)</ref> وقتی از دانش قرآنی [[امامان]] سخن به میان می‌آید، برخی پنداشته‌اند که تمامی دانش ایشان، در قرآن خلاصه می‌شود<ref>بعضی بر این باورند که ائمه هر آنچه دارند همه از قرآن است، زیرا به همۀ زیر وبم قرآن آگاهی کامل دارند، قرآن هم «تبیانٌ لکلّ شئ» است واین آگاهی کامل به قرآن، ناشی از آموزش کاملی است که پیامبر اکرم به آنها داده است. ر.ک: [[محمد حسن نادم|نادم، محمد حسن]]، تطور تاریخی علم پیامبر و امام در اندیشه امامیه،۱۳۱٫</ref>؛ حال‌آنکه علوم و معارف قرآنی، تنها بخشی از اطلاعات آن‌ها را تشکیل می‌دهد و [[ائمه]]{{عم}} از علوم دیگری نیز بهره دارند.


'''[[سنت پیامبر]]{{صل}}:''' [[امام علی]] {{ع}} دومین منبع علم [[اهل بیت]]{{عم}} را علاوه بر قرآن کریم، دانش‌های فراگرفته از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دانسته‌اند. آن حضرت یکی از علل تمایز خود نسبت به دیگران را در فراگیری علم از [[پیامبر]]{{صل}} می‌دانند که به سبب ملازمت با پیامبر تحقق پیدا کرده است. [[امام علی]] {{ع}} این ملازمت و نحوۀ آموزش‌های نبوی را این‌گونه توصیف می‌کنند: چنان بودم که بر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} شب و روز وارد می‌شدم، از او سؤال می‌کردم و پاسخ می‌شنیدم، چنانچه ساکت بودم آن حضرت خود شروع به سخن می‌کرد، نازل نمی‌شد آیه‌ای بر آن حضرت مگر اینکه برای من می‌خواند، تفسیر و تأویل آن را به من می‌آموخت، از خداوند درخواست می‌کرد که آنچه را به من آموخته بود فراموشم نشود، پس فراموش نکردم از حلال و حرام، امر و نهی، طاعت و معصیت (هر آنچه آموخته بودم)، دست بر سینه‌ام می‌گذاشت، می‌فرمود: خداوندا سینه‌اش را از علم، حکمت و نور اشباع فرما. سپس به من خبر می‌داد که خداوند دعایم را در حقّت مستجاب کرد.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ۳۶/۲۷۳؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ۷۵؛ ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، ۶۲/۳۸۵ و ۳۸۶٫ در منابع روایی اهل سنّت این حدیث و احادیث دیگری با همین مضمون از طرق گوناگون از امام علی آمده است. ر.ک: موسوعه الامامه فی نصوص اهل السنه، ۱۶/۱۹۵ ـ ۲۰۶٫ {{عربی|کنت أدخل علی رسول الله لیلا و نهارا، فکنت أذا سألته أجابنی، و أن سکتت أبتدأنی، و ما نزلت علیه آیه ألا قرأتها، و علمت تفسیرها و تأویلها و دعا الله لی أن لا أنسی شیئا علمنی أیاه، فما نسیته من حرام و حلال، و أمر و نهی، و طاعه و معصیه، و أنّه وضع یده علی صدری و قال: «اللّهم املأ قلبه علما و حکما و نورا» ثم قال لی: «أخبرنی ربّی عزّوجلّ أنّه قد أستجاب لی فیک»}}. در سنن ترمذی، ۵/۶۴۲؛ عمرو بن هند از امام علی نقل می‌کند که فرمود: {{عربی|کنت أذا سألتُ رسول الله صلی‌الله علیه وآله أعطانی و أذا سکت أبتدانی}}</ref>
'''[[سنت پیامبر]]{{صل}}:''' [[امام علی]] {{ع}} دومین منبع علم [[اهل بیت]]{{عم}} را علاوه بر قرآن کریم، دانش‌های فراگرفته از [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} دانسته‌اند. آن حضرت یکی از علل تمایز خود نسبت به دیگران را در فراگیری علم از [[پیامبر]]{{صل}} می‌دانند که به سبب ملازمت با پیامبر تحقق پیدا کرده است. [[امام علی]] {{ع}} این ملازمت و نحوۀ آموزش‌های نبوی را این‌گونه توصیف می‌کنند: چنان بودم که بر [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} شب و روز وارد می‌شدم، از او سؤال می‌کردم و پاسخ می‌شنیدم، چنانچه ساکت بودم آن حضرت خود شروع به سخن می‌کرد، نازل نمی‌شد آیه‌ای بر آن حضرت مگر اینکه برای من می‌خواند، تفسیر و تأویل آن را به من می‌آموخت، از خداوند درخواست می‌کرد که آنچه را به من آموخته بود فراموشم نشود، پس فراموش نکردم از حلال و حرام، امر و نهی، طاعت و معصیت (هر آنچه آموخته بودم)، دست بر سینه‌ام می‌گذاشت، می‌فرمود: خداوندا سینه‌اش را از علم، حکمت و نور اشباع فرما. سپس به من خبر می‌داد که خداوند دعایم را در حقّت مستجاب کرد.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ۳۶/۲۷۳؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ۷۵؛ ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینه دمشق، ۶۲/۳۸۵ و ۳۸۶٫ در منابع روایی اهل سنّت این حدیث و احادیث دیگری با همین مضمون از طرق گوناگون از امام علی آمده است. ر.ک: موسوعه الامامه فی نصوص اهل السنه، ۱۶/۱۹۵ ـ ۲۰۶٫ {{عربی|کنت أدخل علی رسول الله لیلا و نهارا، فکنت أذا سألته أجابنی، و أن سکتت أبتدأنی، و ما نزلت علیه آیه ألا قرأتها، و علمت تفسیرها و تأویلها و دعا الله لی أن لا أنسی شیئا علمنی أیاه، فما نسیته من حرام و حلال، و أمر و نهی، و طاعه و معصیه، و أنّه وضع یده علی صدری و قال: «اللّهم املأ قلبه علما و حکما و نورا» ثم قال لی: «أخبرنی ربّی عزّوجلّ أنّه قد أستجاب لی فیک»}}. در سنن ترمذی، ۵/۶۴۲؛ عمرو بن هند از امام علی نقل می‌کند که فرمود: {{عربی|کنت أذا سألتُ رسول الله صلی‌الله علیه وآله أعطانی و أذا سکت أبتدانی}}</ref>
::::::درجایی دیگر، نحوۀ ملازمت و اطاعتشان از رسول خدا صلی‌الله علیه وآله و علم‌آموزیش را چنین شرح می‌دهند: من و رسول خدا{{صل}} چون دو شاخه‌ایم که از یک درخت رسته، و چون آرنج به بازو پیوسته.<ref>{{عربی|و أنا من رسول الله کالصّنو و الذّراع من العضد}} (نهج البلاغه، نامۀ ۴۵)</ref> نیز می‌فرمایند: از اصحاب [[پیامبر]]{{صل}} کسانی که سرّ نگهدار آن حضرت بودند می‌دانند که من دمی معارض فرمان خدا و رسول خدا نبودم و به جان خود [[پیامبر]]{{صل}} را یاری نمودم؛ آنجا که دلیران واپس خزیدند و گام‌ها برگردیدند، آن دلیری و مردانگی بود که خدا به من ارزانی کرده و رسول خدا جان سپرد درحالی‌که سرش در دامن من بود و نفْس او در کفّ من روان شد… .<ref>{{عربی|و لقد علم المستحفظون من أصحاب محمد (صلی الله علیه و آله) أن لم أردّ علی الله و لا علی رسوله ساعه قطّ و لقد واسیته بنفسی فی المواطن الّتی تنکص فیها الأبطال… و لقد قبض رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) و إنّ رأسه لعلی صدری و لقد سالت نفسه فی کفّی}}. (همان، خ ۱۹۷)</ref> [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این گفته‌ها تأکید می‌کنند که از ابتدا تا انتهای عمر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با آن حضرت همراه و مصاحب بوده‌اند و این همراهی، صرف مصاحبت عادی نبوده است، بلکه از جانب هر دو با انگیزه دنبال می‌شد. [[امام علی]] {{ع}} هدف و انگیزۀ طرفین را در فرازی از سخن خویش چنین بیان می‌کند: و من در پی او ([[پیامبر]]{{صل}}) بودم، چنانکه شتربچه در پی مادر؛ هرروز برای من از اخلاق خود نشانه‌ای برپا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت.<ref>{{عربی|و لقد کنت أتّبعه إتباع الفصیل أثر أمه یرفع فی کلّ یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالإقتداء به}}. (همان، خ ۱۹۲)</ref> تشبیه امام بسیار ظریف و قابل‌توجه است. آن حضرت می‌خواهد بگوید نه [[پیامبر]]{{صل}} به‌عبث مرا همیشه همراه خود می‌برد و نه من بی‌جهت [[پیامبر]]{{صل}} را دنبال می‌کردم؛ بلکه من به‌قصد فراگیری علم و معرفت، پیامبر را دنبال می‌کردم و [[پیامبر]]{{صل}} نیز به‌قصد تعلیم و تربیت من مرا با خود همراه می‌نمود. بدون تردید هرکس بدون حب و بغض‌های مذهبی، اندک توجهی به خصیصۀ ملازمت [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}  با [[پیامبر]]{{صل}} داشته باشد، تصدیق خواهد کرد که [[امام علی]] {{ع}} در قیاس با دیگر صحابه، به سنّت [[پیامبر|رسول‌الله]]{{صل}} آگاه بوده است»<ref>[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]].</ref>.
 
درجایی دیگر، نحوۀ ملازمت و اطاعتشان از رسول خدا صلی‌الله علیه وآله و علم‌آموزیش را چنین شرح می‌دهند: من و رسول خدا{{صل}} چون دو شاخه‌ایم که از یک درخت رسته، و چون آرنج به بازو پیوسته.<ref>{{عربی|و أنا من رسول الله کالصّنو و الذّراع من العضد}} (نهج البلاغه، نامۀ ۴۵)</ref> نیز می‌فرمایند: از اصحاب [[پیامبر]]{{صل}} کسانی که سرّ نگهدار آن حضرت بودند می‌دانند که من دمی معارض فرمان خدا و رسول خدا نبودم و به جان خود [[پیامبر]]{{صل}} را یاری نمودم؛ آنجا که دلیران واپس خزیدند و گام‌ها برگردیدند، آن دلیری و مردانگی بود که خدا به من ارزانی کرده و رسول خدا جان سپرد درحالی‌که سرش در دامن من بود و نفْس او در کفّ من روان شد… .<ref>{{عربی|و لقد علم المستحفظون من أصحاب محمد (صلی الله علیه و آله) أن لم أردّ علی الله و لا علی رسوله ساعه قطّ و لقد واسیته بنفسی فی المواطن الّتی تنکص فیها الأبطال… و لقد قبض رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) و إنّ رأسه لعلی صدری و لقد سالت نفسه فی کفّی}}. (همان، خ ۱۹۷)</ref> [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در این گفته‌ها تأکید می‌کنند که از ابتدا تا انتهای عمر [[پیامبر|رسول خدا]]{{صل}} با آن حضرت همراه و مصاحب بوده‌اند و این همراهی، صرف مصاحبت عادی نبوده است، بلکه از جانب هر دو با انگیزه دنبال می‌شد. [[امام علی]] {{ع}} هدف و انگیزۀ طرفین را در فرازی از سخن خویش چنین بیان می‌کند: و من در پی او ([[پیامبر]]{{صل}}) بودم، چنانکه شتربچه در پی مادر؛ هرروز برای من از اخلاق خود نشانه‌ای برپا می‌داشت و مرا به پیروی آن می‌گماشت.<ref>{{عربی|و لقد کنت أتّبعه إتباع الفصیل أثر أمه یرفع فی کلّ یوم من أخلاقه علما و یأمرنی بالإقتداء به}}. (همان، خ ۱۹۲)</ref> تشبیه امام بسیار ظریف و قابل‌توجه است. آن حضرت می‌خواهد بگوید نه [[پیامبر]]{{صل}} به‌عبث مرا همیشه همراه خود می‌برد و نه من بی‌جهت [[پیامبر]]{{صل}} را دنبال می‌کردم؛ بلکه من به‌قصد فراگیری علم و معرفت، پیامبر را دنبال می‌کردم و [[پیامبر]]{{صل}} نیز به‌قصد تعلیم و تربیت من مرا با خود همراه می‌نمود. بدون تردید هرکس بدون حب و بغض‌های مذهبی، اندک توجهی به خصیصۀ ملازمت [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}}  با [[پیامبر]]{{صل}} داشته باشد، تصدیق خواهد کرد که [[امام علی]] {{ع}} در قیاس با دیگر صحابه، به سنّت [[پیامبر|رسول‌الله]]{{صل}} آگاه بوده است»<ref>[[علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه (مقاله)|علم امام از نگاه امیرالمؤمنین با تأکید بر نهج البلاغه]].</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش