پرش به محتوا

شهادت امام علی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۷۸: خط ۷۸:


== [[عیادت]] [[امام]]{{ع}} ‌==
== [[عیادت]] [[امام]]{{ع}} ‌==
در کتاب [[الأمالی‌ (کتاب)|الأمالی‌]]، مفید به [[نقل]] از [[اصبغ بن نباته]] آمده است: چون [[ابن ملجم]]، [[امیر مؤمنان]] را ضربت‌زد، فردایش ما عده‌ای از [[یاران]] خدمتش رسیدیم. من بودم و [[حارث]] و [[سوید بن غفله]] و گروهی با ما بودند. بر درِ [[خانه]] نشستیم. صدای [[گریه]] شنیدیم. ما هم گریستیم. [[حسن بن علی]]{{عم}} بیرون آمد و گفت: "[[امیر مؤمنان]] می‌فرماید: به خانه‌هایتان برگردید". آن گروه رفتند، جز من. صدای [[گریه]] از خانه‌اش شدت یافت. من نیز گریستم. [[حسن]]{{ع}} بیرون آمد و گفت: "مگر به شما نگفتم بازگردید؟". گفتم: ای پسر [[پیغمبر]]! نه به [[خدا]]، دلم [[همراهی]] نمی‌کند. پاهایم [[طاقت]] مرا ندارد که برگردم، مگر آنکه [[امیر مؤمنان]] ـ درودهای [[خدا]] بر او باد ـ را ببینم. گفت: "پس [[صبر]] کن". وارد شد. چیزی نگذشت که بیرون آمد و گفت: وارد شو. بر [[امیر مؤمنان]] وارد شدم، در حالی که تکیه داده بود و سرش با دستاری زرد بسته شده بود. [[خون]] از وی رفته و چهره‌اش زرد شده بود. نمی‌دانم که چهره‌اش زردتر بود یا دستارش. خود را به روی او افکندم و او را بوسیدم و [[گریه]] کردم. فرمود: "[[اصبغ]]! [[گریه]] نکن. به [[خدا]] [[سوگند]]، اینک این [[بهشت]] است". به او گفتم: فدایت شوم! به [[خدا]] می‌دانم که به [[بهشت]] می‌روی؛ اما گریه‌ام بر این است که تو را ـ ای [[امیر مؤمنان]] ـ از دست می‌دهم<ref>الأمالی، مفید، ص ۳۵۱، ح ۳.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۵۹۷-۶۰۱.</ref>
[[اصبغ بن نباته]] می‌گوید: چون [[ابن ملجم]]، [[امیر مؤمنان]] را ضربت‌زد، فردایش ما عده‌ای از [[یاران]] خدمتش رسیدیم. من بودم و [[حارث]] و [[سوید بن غفله]] و گروهی با ما بودند. بر درِ [[خانه]] نشستیم. صدای [[گریه]] شنیدیم. ما هم گریستیم. [[حسن بن علی]]{{عم}} بیرون آمد و گفت: "[[امیر مؤمنان]] می‌فرماید: به خانه‌هایتان برگردید". آن گروه رفتند، جز من. صدای [[گریه]] از خانه‌اش شدت یافت. من نیز گریستم. [[حسن]]{{ع}} بیرون آمد و گفت: "مگر به شما نگفتم بازگردید؟". گفتم: ای پسر [[پیغمبر]]! نه به [[خدا]]، دلم [[همراهی]] نمی‌کند. پاهایم [[طاقت]] مرا ندارد که برگردم، مگر آنکه [[امیر مؤمنان]] ـ درودهای [[خدا]] بر او باد ـ را ببینم. گفت: "پس [[صبر]] کن". وارد شد. چیزی نگذشت که بیرون آمد و گفت: وارد شو. بر [[امیر مؤمنان]] وارد شدم، در حالی که تکیه داده بود و سرش با دستاری زرد بسته شده بود. [[خون]] از وی رفته و چهره‌اش زرد شده بود. نمی‌دانم که چهره‌اش زردتر بود یا دستارش. خود را به روی او افکندم و او را بوسیدم و [[گریه]] کردم. فرمود: "[[اصبغ]]! [[گریه]] نکن. به [[خدا]] [[سوگند]]، اینک این [[بهشت]] است". به او گفتم: فدایت شوم! به [[خدا]] می‌دانم که به [[بهشت]] می‌روی؛ اما گریه‌ام بر این است که تو را ـ ای [[امیر مؤمنان]] ـ از دست می‌دهم<ref>الأمالی، مفید، ص ۳۵۱، ح ۳.</ref>.<ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۵۹۷-۶۰۱.</ref>


== سخنان امام{{ع}} در آستانه مرگ ‌==
== سخنان امام{{ع}} در آستانه مرگ ‌==
۱۱۲٬۸۶۰

ویرایش