پرش به محتوا

عصمت در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴٬۱۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ آوریل ۲۰۲۲
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


البته در بحثی تفصیلی باید میان واژه "عصمت" و مفهوم عصمت فرق گذاشت. اندیشه [[عصمت پیامبر اکرم]]{{صل}} نه تنها در [[قرآن]] مطرح شده، بلکه با تعابیری از قبیل [[تطهیر]]، [[اخلاص]] و امثال آن در زبان [[اصحاب]] آمده است، و حتی [[خلیفه اول]] در آغاز [[خلافت]] خود، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را با تعبیر "عصمه من الآفات" و تعابیر دیگر، [[معصوم]] دانسته است (تاریخ [[طبری]]، ج 2، ص 460). [[دلایل]] فراوانی در دست است که [[اصحاب خاص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] نیز به معصومیت ایشان [[باور]] داشته‏‌اند، و البته این [[اعتقاد]] به تدریج در جامعه شیعه شیوع یافته است.<ref>پژوهشگران مجمع عالی حکمت اسلامی، [[نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (کتاب)|نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع]]، ص ۴۳-۴۸.</ref>.
البته در بحثی تفصیلی باید میان واژه "عصمت" و مفهوم عصمت فرق گذاشت. اندیشه [[عصمت پیامبر اکرم]]{{صل}} نه تنها در [[قرآن]] مطرح شده، بلکه با تعابیری از قبیل [[تطهیر]]، [[اخلاص]] و امثال آن در زبان [[اصحاب]] آمده است، و حتی [[خلیفه اول]] در آغاز [[خلافت]] خود، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را با تعبیر "عصمه من الآفات" و تعابیر دیگر، [[معصوم]] دانسته است (تاریخ [[طبری]]، ج 2، ص 460). [[دلایل]] فراوانی در دست است که [[اصحاب خاص]] [[امیرمؤمنان]]{{ع}} و دیگر [[امامان]] نیز به معصومیت ایشان [[باور]] داشته‏‌اند، و البته این [[اعتقاد]] به تدریج در جامعه شیعه شیوع یافته است.<ref>پژوهشگران مجمع عالی حکمت اسلامی، [[نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع (کتاب)|نقد و بررسی تطور تاریخی تشیع]]، ص ۴۳-۴۸.</ref>.
==عصمت در تجلی امامت==
یکی از شرایط اساسی [[امامت]]، «[[عصمت]]» است؛ بدین معنا که [[امام]] باید در [[ابلاغ]] [[احکام خدا]] و [[تفسیر]] و [[تبیین شریعت]]، از هر گونه خطای عمدی و [[سهوی]] به دور باشد. [[دلیل عقلی]] این ویژگی، بسیار روشن است؛ زیرا امام، [[حافظ]] و [[نگهبان دین]] خداست و اگر به هر صورت، مرتکب اشتباهی شود، در [[شریعت]]، [[کجی]] و [[ناراستی]] می‌افتد و در نتیجه، [[فلسفه دین]] مورد تردید جدی قرار می‌گیرد. از این‌رو است که از دیدگاه [[شیعه]]، عصمت به عنوان شرط ضروری امامت است.
در تفسیر معنای عصمت، سخن بسیار است و در [[روایات]] هم در تفسیر آن مطالبی آمده است که به دو [[روایت]] در این باب اشاره می‌کنیم:
#شخصی از [[حضرت زین العابدین]] [[امام سجاد]]{{ع}} پرسید: [[معنای معصوم]] چیست؟ [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|الْمَعْصُومِ فَقَالَ هُوَ الْمُعْتَصِمُ بِحَبْلِ اللَّهِ وَ حَبْلُ اللَّهِ هُوَ الْقُرْآنُ لَا يَفْتَرِقَانِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ}}<ref>«معصوم کسی است که به ریسمان محکم خدا چنگ زند، و ریسمان خدا همان قرآن است که این دو (قرآن و معصوم) از یکدیگر جدا نمی‌شوند تا روز قیامت»؛ بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۹۴.</ref>.
# [[هشام بن حکم]] از [[امام صادق]]{{ع}} نقل کرده که آن حضرت فرمود: {{متن حدیث|الْمَعْصُومُ هُوَ الْمُمْتَنِعُ بِاللَّهِ مِنْ جَمِيعِ مَحَارِمِ اللَّهِ وَ قَدْ قَالَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى {{متن قرآن|وَمَنْ يَعْتَصِمْ بِاللَّهِ فَقَدْ هُدِيَ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و هر کس به خداوند پناه آورد به راهی راست راهنمایی شده است» سوره آل عمران، آیه ۱۰۱.</ref>}}.
«[[معصوم]] کسی است که با کمک و [[یاری]] [[خداوند سبحان]] از همه [[محرمات الهی]] بپرهیزد؛ زیرا که [[خدا]] فرموده: هر کس به ریسمان خدا چنگ بزند بی‌گمان به [[راه راست]] [[هدایت یافته]] است»<ref>بحار الانوار، ج۲۵، ص۱۹۴.</ref>.
اینک [[آیات]] و روایاتی که دلالت بر [[عصمت انبیا]] و امام دارد به طور فشرده بررسی می‌کنیم.
الف - '''[[آیه ابتلاء]]''': یکی از آیاتی که دلالت بر وجود [[عصمت امام]] دارد، این [[آیه]] است: {{متن قرآن|وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>.
ذیل [[آیه شریفه]] که [[حضرت ابراهیم]] می‌گوید: خدایا! از [[ذریه]] [[نسل]] من چطور؟ جواب می‌دهد: «[[امامت]]، [[عهد]] من است و از طرف من است، به [[ستمگران]] از آنان نمی‌رسد». به طور کلی [[نفی]] نکرد، و به طور کلی هم آری نگفت، بلکه؛ ستمگران آنها را کنار گذاشت. پس غیر ستمگران باقی می‌مانند که از [[نسل ابراهیم]]{{ع}} باشند. حال می‌گوییم: [[ظالم]] کیست؟ ظالم از نظر [[قرآن]] کسی است که به نفس خود یا به غیر خود [[ظلم]] کند. گرچه در عرف ما ظالم به کسی گفته می‌شود که به [[حقوق]] دیگران [[تجاوز]] کند، اما از دیدگاه قرآن ظالم کسی است که به حقوق دیگران و یا به نفس خود تجاوز نماید. پس [[گناه‌کار]] ولو یک لحظه از عمرش را [[گناه]] نماید صلاحیت [[مقام]] رفیع امامت را ندارد.
مرحوم [[علامه طباطبائی]] (ره) در [[تفسیر]] [[شریف]] «[[المیزان]]» می‌فرماید: در خصوص سؤالی که [[ابراهیم]] درباره فرزندانش از خداکرد و پاسخی که شنید باید گفت: [[فرزندان حضرت ابراهیم]] به [[حصر]] [[عقلی]] از نظر خوب و بد بودن به چهار [[طایفه]] تقسیم می‌شوند:
یکی این که فرض کنیم که در بین نسل ابراهیم افرادی بودند که از اول تا آخر [[عمر]] همیشه ظالم بودند. دیگر این که فرض کنیم در اول عمر، ظالم بودند، در آخر عمر، خوب شدند. سوم آنکه در اول عمر، خوب بودند بعداً ظالم شدند. چهارم این که هیچ وقت ظالم نبودند.
ایشان ادامه می‌دهد: محال است که ابراهیم{{ع}} امامت را با آن همه بزرگی که در نظرش داشت و پس از [[مقام نبوت]] این [[منصب]] و [[شأن]] به او داده شده بود - برای بچه‌هایی خواسته باشد که از اول تا آخر [[عمر]] [[گناه‌کار]] باشند. همچنین محال است برای [[طایفه]] سوم این [[منصب]] را خواسته باشد؛ یعنی افرادی که اول عمر خوب بودند و آخر عمر، [[بدکار]] شدند.
پس [[ابراهیم]] این منصب را برای [[فرزندان]] خوب خود تقاضا کرد و خوب‌ها دو قسمند: یک دسته آنهایی که اول بد بودند و آخر خوب شدند. و دسته دوم کسانی که همیشه یعنی از اول تا آخر خوب بوده‌اند؛ و [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} برای این دو دسته تقاضای [[امامت]] کرده است. ولی می‌بینیم [[قرآن کریم]] می‌فرماید: ای ابراهیم! {{متن قرآن|لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}}؛ آنها که سابقه [[ظلم]] دارند [[عهد]] من به آنها نمی‌رسد که مسلماً این [[مقام]] بزرگ برای آن‌که بالفعل [[ظالم]] است - خواه همیشه ظالم بوده است، و یا آن‌که قبلاً نبوده و اکنون ظالم است - مورد تقاضا نیست، و همچنین، [[قرآن]] امامت را برای کسی که قبلاً ظالم بوده و بعداً خوب شده است، [[نفی]] می‌کند.
تنها یک صورت باقی می‌ماند و آن این که: حضرت ابراهیم این مقام را برای کسانی تقاضا کرده است که در هیچ لحظه از عمرشان از آنان ظلم، صادر نشده باشد؛ نه [[ظلم به نفس]] خودش که [[گناه]] باشد و نه به دیگری. و منحصراً این‌گونه از افراد، [[پیغمبر]]{{صل}} و نیز [[دوازده]] امامی‌اند که ما آنها را [[جانشین پیامبر]] می‌دانیم. دیگران که مدت‌ها [[مشرک]] بوده و [[بت]] می‌پرستیدند [[صلاحیت امامت]] و [[رهبری امت اسلامی]] را نداشته‌اند؛ چراکه بی‌تردید، هیچ ظلمی بدتر از [[شرک]] نیست: {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref>.
ب - '''[[آیه تطهیر]]''': از آیاتی که صریح دلالت بر [[عصمت]] و [[پاکیزگی]] پیغمبر و [[ائمه]]{{عم}} دارد این [[آیه]] است: {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا}}<ref>«جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.</ref>.
این معنا به خوبی دلالت دارد که [[اهل بیت]] - که [[امامان]] هستند -، به [[اراده حق تعالی]] از همه [[پلیدی‌ها]] و [[گناهان]] [[پاک]] هستند.
ج - '''[[روایات]]''': [[علامه مجلسی]] در «[[بحارالانوار]]» بابی گشوده است به نام {{عربی|باب لزوم عصمتهم و عصمة الامام{{ع}}}} که ما در این بحث برخی از [[روایت‌ها]] را از آنجا نقل می‌کنیم:
#{{متن حدیث|عَلِيٌّ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ وُلْدِهِ فَإِنَّهُمْ خِيَرَةُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَفْوَتُهُ وَ هُمْ الْمَعْصُومُونَ}}.«علی و سایر [[پیشوایان]] از [[اولاد]] او، [[برگزیدگان]] و خوبان [[خداوند]] و آنان معصومند»<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۳، حدیث ۲.</ref>.
#{{متن حدیث|كاتبا علي{{ع}} لم يكتبا عليه ذنبا}}؛ «دو [[فرشته]] ثبت [[اعمال]] علی{{ع}} برای وی گناهی ننوشتند»<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۳، حدیث ۳.</ref>.
#{{متن حدیث|الْإِمَامُ مِنَّا لَا يَكُونُ إِلَّا مَعْصُوماً...}}؛ «[[امام]] از [[خانواده]] ما نیست مگر آن‌که [[معصوم]] است»<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۴، حدیث ۵ و ۶.</ref>.
#{{متن حدیث|الْأَنْبِيَاءُ وَ أَوْصِيَاؤُهُمْ لَا ذُنُوبَ لَهُمْ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ‌}}؛ «برای [[پیامبران]] و اوصیای آنان گناهی نیست زیرا آنان پاک و معصومند»<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۹۹، حدیث ۸.</ref>.
#{{متن حدیث|عَشْرُ خِصَالٍ مِنْ صِفَاتِ الْإِمَامِ الْعِصْمَةُ وَ النُّصُوصُ وَ أَنْ يَكُونَ أَعْلَمَ النَّاسِ وَ أَتْقَاهُمْ لِلَّهِ وَ أَعْلَمَهُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ أَنْ يَكُونَ صَاحِبَ الْوَصِيَّةِ الظَّاهِرَةِ وَ يَكُونَ لَهُ الْمُعْجِزُ وَ الدَّلِيلُ...}}؛ «ده [[خصلت]]، از [[ویژگی‌های امام]] است: معصوم بودن، تعیین شدن وی (توسط [[پیامبر]] و یا امامان قبلی)، آگاه‌ترین و نیز با تقواترین [[مردم]]، در [[راه خدا]] بودن، دانا‌ترین مردم به [[کتاب خداوند]]، دارای وصیتی ظاهر و آشکار، دارای [[معجزه]] و [[برهان]] روشن.»..<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۴۰، حدیث ۱۲.</ref>.
#{{متن حدیث|وَ الْإِمَامُ الْمُسْتَحِقُّ لِلْإِمَامَةِ لَهُ عَلَامَاتٌ فَمِنْهَا أَنْ يُعْلَمَ أَنَّهُ مَعْصُومٌ مِنَ الذُّنُوبِ كُلِّهَا صَغِيرِهَا وَ كَبِيرِهَا لَا يَزِلُّ فِي الْفُتْيَا وَ لَا يُخْطِئُ فِي الْجَوَابِ وَ لَا يَسْهُو وَ لَا يَنْسَى وَ لَا يَلْهُو بِشَيْ‌ءٍ مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا}}؛ «امامی که [[شایسته]] [[امامت]] است برای وی علامت‌هایی است: یکی این که بداند از گناهان - چه کوچک و چه بزرگ - معصوم است، دیگر این که در [[فتوا]] [[لغزش]] نداشته باشد و در جواب به [[خطا]] نرود و [[سهو]] و [[فراموشی]] به وی دست ندهد و این که به چیزی از [[امور دنیا]] خود را سرگرم نسازد»<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۱۶۴، حدیث ۳۲.</ref>.
#{{متن حدیث|إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أُمِرَ بِطَاعَةِ أُولِي الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا يَأْمُرُونَ بِمَعْصِيَتِهِ}}؛ «[[اطاعت]]، تنها از آن [[خداوند]]، [[پیامبر]] و [[اولی الامر]] است؛ و به [[اطاعت اولی الامر]] از آن رو دستور داده شده است که آنان [[معصوم]] و از [[گناه]] مبرا هستند و هرگز به [[معصیت خدا]] [[فرمان]] نمی‌دهند»<ref>بحارالانوار، ج۲۵، ص۲۰۰، حدیث ۱۸.</ref>.<ref>[[سید اصغر ناظم‌زاده|ناظم‌زاده، سید اصغر]]، [[تجلی امامت (کتاب)|تجلی امامت]] ص ۲۲-۲۶.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۷۳٬۰۳۳

ویرایش