آیا علم معصوم قابلیت افزایش دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
←پاسخهای دیگر
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
::::::*«'''محدث''' یعنی: کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار میگیرد. [[امام صادق]]{{ع}} به زراره فرمود: "این پیغام را به [[حکم بن عتبه]] برساند که: براستی اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} محدث بوده، مورد خطاب فرشتگان قرار میگیرند<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَ"}}؛اصول کافی: ص:۲۷۰، ح۱.</ref>. | ::::::*«'''محدث''' یعنی: کسی که مورد خطاب و حدیث فرشتگان قرار میگیرد. [[امام صادق]]{{ع}} به زراره فرمود: "این پیغام را به [[حکم بن عتبه]] برساند که: براستی اوصیای [[پیامبر]]{{صل}} محدث بوده، مورد خطاب فرشتگان قرار میگیرند<ref>{{عربی|اندازه=120%|" أَنَ أَوْصِيَاءَ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ مُحَدَّثُونَ"}}؛اصول کافی: ص:۲۷۰، ح۱.</ref>. | ||
::::::در کتاب ارزشمند اصول کافی، کتاب الحجه، بابی تحت این عنوان مطرح کرده است: {{عربی|اندازه=150%|" بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُون"}} در این باب، چندین روایت ذکر کرده است، معنای التزامی این سخن این است که: «پس آنان محل آمد و شد ملائکهاند که محدثاند». در روایتی نقل شده است که [[محمد بن مسلم]] گوید: «در محضر [[امام صادق]]{{ع}} سخن از محدث به میان آمد، حضرت فرمود: [[امام]]، صدای فرشته را میشنود، ولی چهره او را نمیبیند<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّهُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يَرَى الشَّخْص"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص:۲۷۱.</ref>. [[محمد بن مسلم]] گوید: پرسیدم جانم به قربانت! از کجا میفهمد که این سخن فرشته است؟ حضرت فرمود: او با آرامش و وقار خاصی که به هنگام سخن گفتن فرشتگان مییابد، میفهمد که این سخن کلام فرشته است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّهُ يُعْطَى السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّهُ كَلَامُ مَلَكٍ"}}"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص:۲۷۱، ح۴.</ref>. | ::::::در کتاب ارزشمند اصول کافی، کتاب الحجه، بابی تحت این عنوان مطرح کرده است: {{عربی|اندازه=150%|" بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ {{عم}} مُحَدَّثُون"}} در این باب، چندین روایت ذکر کرده است، معنای التزامی این سخن این است که: «پس آنان محل آمد و شد ملائکهاند که محدثاند». در روایتی نقل شده است که [[محمد بن مسلم]] گوید: «در محضر [[امام صادق]]{{ع}} سخن از محدث به میان آمد، حضرت فرمود: [[امام]]، صدای فرشته را میشنود، ولی چهره او را نمیبیند<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّهُ يَسْمَعُ الصَّوْتَ وَ لَا يَرَى الشَّخْص"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص:۲۷۱.</ref>. [[محمد بن مسلم]] گوید: پرسیدم جانم به قربانت! از کجا میفهمد که این سخن فرشته است؟ حضرت فرمود: او با آرامش و وقار خاصی که به هنگام سخن گفتن فرشتگان مییابد، میفهمد که این سخن کلام فرشته است<ref>{{عربی|اندازه=120%|" إِنَّهُ يُعْطَى السَّكِينَةَ وَ الْوَقَارَ حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّهُ كَلَامُ مَلَكٍ"}}"}}؛کلینی، کافی: ج:۱، ص:۲۷۱، ح۴.</ref>. | ||
::::::از برخی روایات استفاده میشود که علم امامان معصوم نیز پیوسته ازدیاد مییابد؛ در کتاب شریفه کافی، بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|اندازه=150%|" لولا ان الائمة يزدادون لنقد ما عندهم"}} اگر علم [[ائمه]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی، زیاد نشود، علمشان تمام میشود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید: از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[امام صادق]]{{ع}} پیوسته میفرمود: اگر بر علم ما افزوده نمیشد، همانا پایان میپذیرفتیم {{عربی|اندازه=120%|"كان جعفر بن محمد يقول: لولا انا تزداد لأنفدنا"}}؛اصول کافی، ج۱، ص:۲۱۹ - ۲۲۰، ح۱.</ref>. بیتردید یکی از راههای افزایش علم معصومین اطلاعرسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم، خدمت [[امام]] شرفیاب میگردند، این دسته از روایات نیز دلالت التزامی برآمد و شد ملائکه به محضر [[امامان]] معصوم دارد»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۶۶.</ref>. | ::::::از برخی روایات استفاده میشود که علم امامان معصوم نیز پیوسته ازدیاد مییابد؛ در کتاب شریفه کافی، بابی تحت این عنوان منعقد کرده است که: {{عربی|اندازه=150%|" لولا ان الائمة يزدادون لنقد ما عندهم"}} اگر علم [[ائمه]]{{عم}} توسط ذات مقدس ربوبی، زیاد نشود، علمشان تمام میشود. در اولین روایت از این باب آمده است که [[صفوان بن یحیی]] گوید: از [[امام کاظم]]{{ع}} شنیدم که فرمود: [[امام صادق]]{{ع}} پیوسته میفرمود: اگر بر علم ما افزوده نمیشد، همانا پایان میپذیرفتیم<ref>{{عربی|اندازه=120%|"كان جعفر بن محمد يقول: لولا انا تزداد لأنفدنا"}}؛اصول کافی، ج۱، ص:۲۱۹ - ۲۲۰، ح۱.</ref>. بیتردید یکی از راههای افزایش علم معصومین اطلاعرسانی از طریق ملائکه است که برای انجام این وظیفه و رساندن اخبار عالم، خدمت [[امام]] شرفیاب میگردند، این دسته از روایات نیز دلالت التزامی برآمد و شد ملائکه به محضر [[امامان]] معصوم دارد»<ref>[[در آستان امامان معصوم ج۱ (کتاب)|در آستان امامان معصوم]]؛ ج۱، ص۶۶.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
::::::'''اولاً:''' از بازگو کردن معارف مختلف دین با وجود شرایطش (ظرفیت شنونده و نبودن تقیّه) دریغ نداشتند. | ::::::'''اولاً:''' از بازگو کردن معارف مختلف دین با وجود شرایطش (ظرفیت شنونده و نبودن تقیّه) دریغ نداشتند. | ||
::::::'''ثانياً:''' اگر گاهی لازم بود، به قوانین علمی اشارهای کردهاند (اگرچه نوع دستورات استحبابی ایشان در خوردن، نوشیدن، خوابیدن، روابط زناشویی و... از داشتن آثار تجربی و علم ایشان به آن حکایت میکند) چنانکه قرآن کریم گاهی به قوانین علمی از قبيل قانون جاذبه اشاراتی نموده است. | ::::::'''ثانياً:''' اگر گاهی لازم بود، به قوانین علمی اشارهای کردهاند (اگرچه نوع دستورات استحبابی ایشان در خوردن، نوشیدن، خوابیدن، روابط زناشویی و... از داشتن آثار تجربی و علم ایشان به آن حکایت میکند) چنانکه قرآن کریم گاهی به قوانین علمی از قبيل قانون جاذبه اشاراتی نموده است. | ||
::::::'''ثالثاً:''' ایشان نوعاً میخواستند بهطور عادی زندگی کرده و از علوم غیبی خود استفاده ننمایند و گاهی که مصلحت نبوده آن را از خود نفی مینمودند، مانند این که راوی میگوید: با گروهی در مجلس امام صادق{{ع}} بودیم که ناگهان آن حضرت بهصورت غصبآلود بیرون آمده و هنگامی که در مکانش مستقر شد فرمود: تعجب از گروهی که گمان میکنند ما علم غیب داریم، غیب را جز خداوند عزوجل نمیداند، من میخواستم به فلان کنیزم ضربهای (برای تأدیب) بزنم، از نزدم فرار کرد و نمیدانم در کدام اتاق خانه میباشد. سدیر گوید: هنگامی که حضرت از آن مجلس به منزل رفتند، من و ابوبصیر و میسّر بر آن حضرت | ::::::'''ثالثاً:''' ایشان نوعاً میخواستند بهطور عادی زندگی کرده و از علوم غیبی خود استفاده ننمایند و گاهی که مصلحت نبوده آن را از خود نفی مینمودند، مانند این که راوی میگوید: با گروهی در مجلس امام صادق{{ع}} بودیم که ناگهان آن حضرت بهصورت غصبآلود بیرون آمده و هنگامی که در مکانش مستقر شد فرمود: تعجب از گروهی که گمان میکنند ما علم غیب داریم، غیب را جز خداوند عزوجل نمیداند، من میخواستم به فلان کنیزم ضربهای (برای تأدیب) بزنم، از نزدم فرار کرد و نمیدانم در کدام اتاق خانه میباشد. سدیر گوید: هنگامی که حضرت از آن مجلس به منزل رفتند، من و ابوبصیر و میسّر بر آن حضرت به داخل وارد شدیم و به ایشان عرض کردیم: فدایت شویم، شنیدیم که نسبت به کنیزتان چنین مطالبی فرمودید، با این که میدانیم شما علم بسیاری دارید، حضرت پس از بیاناتی در برتری کسی که به تمامی کتاب علم دارد از کسی که به بعضی از کتاب علم دارد، فرمود: به خدا سوگند تمامی علم کتاب نزد ما میباشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۵۷، روایت ۳.</ref>. | ||
::::::لذا در بعضی از روایات فرمودهاند: امام هر وقت بخواهد | ::::::لذا در بعضی از روایات فرمودهاند: امام هر وقت بخواهد غیب را بداند میداند<ref>اصول کافی، ص۲۵۸، روایت ۱.</ref>، و در بعضی از آنها میفرماید، هروقت بخواهد بداند تعلیم داده میشود یا خدا تعلیمش میدهد<ref>همان، ص۲۵۸، روایت ۲ و ۳.</ref>. | ||
::::::همچنین روایاتی میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|"لَوْلاَ أَنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}}<ref> | ::::::همچنین روایاتی میفرماید: {{عربی|اندازه=155%|"لَوْلاَ أَنَّا نَزْدَادُ لأَنْفَدْنَا"}}<ref>اصول کافی، ص ۲۵۴، روایت ۱-۳.</ref>: اگر ما زیاد نشویم حتماً نابود میشویم، یا روایاتی که دلالت دارد ایشان شبهای جمعه علمشان زیاد میشود، [[امام صادق]]{{ع}} میفرماید: هیچ شب جمعهای نیست مگر اینکه برای اولیاء الهی در آن سروری است، راوی گوید: عرض کردم: فدایت شوم، آن سرور چگونه است؟ حضرت فرمود: هنگامی که شب جمعه میشود [[رسول خدا]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} عرش را درک میکنند و من هم با ایشان همراه هستم، پس جز با علم استفاده شده برنمیگردم و اگر اینطور نبود حتماً آنچه نزد من بود تمام میشد<ref>اصول کافی، ج۱، ص۲۵۴، روایت ۳.</ref>. | ||
::::::روایاتی نیز دلالت میکند که علم، آن چیزی است که در شب و روز حادث میشود، در روایتی طولانی ابوبصیر از امام صادق{{ع}} نقل میکند: که حضرت اموری را بهعنوان علم خویش بیان کردند، مانند اینکه رسول خدا{{صل}} به علی{{ع}} هزار باب علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر باز میشد، و نیز نزد ایشان جامعه، جفر و مصحف حضرت زهرا{{س}} و علم آنچه بوده و موجود میشود تا روز قیامت میباشد، لكن فرمودند: اینها علم نیست، علم آن است که شب و روز حادث شده و تدریجاً امور یکی پس از دیگری تا روز قیامت تحقق مییابد<ref> | ::::::روایاتی نیز دلالت میکند که علم، آن چیزی است که در شب و روز حادث میشود، در روایتی طولانی ابوبصیر از [[امام صادق]]{{ع}} نقل میکند: که حضرت اموری را بهعنوان علم خویش بیان کردند، مانند اینکه [[رسول خدا]]{{صل}} به [[علی]]{{ع}} هزار باب علم تعلیم فرمود که از هر بابی هزار باب دیگر باز میشد، و نیز نزد ایشان جامعه، [[جفر]] و [[مصحف حضرت زهرا]]{{س}} و علم آنچه بوده و موجود میشود تا روز قیامت میباشد، لكن فرمودند: اینها علم نیست، علم آن است که شب و روز حادث شده و تدریجاً امور یکی پس از دیگری تا روز قیامت تحقق مییابد<ref>اصول کافی، ج۱، ص ۲۳۸، روایت ۱؛ بصائرالدرجات، ص ۱۷۰، روایت ۱، و ص ۱۷۱، روایت ۳ و ۵.</ref> | ||
::::::باتوجه به روایات گوناگون استفاده میشود که هریک از ائمه{{عم}} به جهت وجودشان در این عالم دارای مراتبی طولی میباشند مثلاً به جهت داشتن روح اعظم، به تمامی حقایق و واقعیات آگاهی دارند و از این آگاهی و احاطه علمی کمتر در امور جزیی استفاده مینمایند، لذا هر وقت بخواهند بدانند با آن حقیقت ارتباط گرفته و از آنجا خبر مطابق با واقع میدهند و گاهی شبهای جمعه چنین اتفاق برای آنان رخ میدهد و نوعاً این امر در شبانه روز نسبت به وقایع جزئیه واقع میشود، شبهای قدر نیز این چنین است گاهی وقایع سالانه از آن عالم به واسطه ملک و روح به ایشان عرضه میشود مانند: دانشمندی که در رشتهای تخصص کامل داشته باشد و کلیات آن علم برایش حاصل باشد، و به جهت اشتغال به امور زندگانی از آن علمش غافل است لکن اگر از مسائل آن علم از او سؤال شود یا مسائل جدیدتری پیش آید، با مراجعه به آگاهیهای قبلی خود، جوابها را استخراج مینماید»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>. | ::::::باتوجه به روایات گوناگون استفاده میشود که هریک از [[ائمه]]{{عم}} به جهت وجودشان در این عالم دارای مراتبی طولی میباشند مثلاً به جهت داشتن روح اعظم، به تمامی حقایق و واقعیات آگاهی دارند و از این آگاهی و احاطه علمی کمتر در امور جزیی استفاده مینمایند، لذا هر وقت بخواهند بدانند با آن حقیقت ارتباط گرفته و از آنجا خبر مطابق با واقع میدهند و گاهی شبهای جمعه چنین اتفاق برای آنان رخ میدهد و نوعاً این امر در شبانه روز نسبت به وقایع جزئیه واقع میشود، شبهای قدر نیز این چنین است گاهی وقایع سالانه از آن عالم به واسطه ملک و روح به ایشان عرضه میشود مانند: دانشمندی که در رشتهای تخصص کامل داشته باشد و کلیات آن علم برایش حاصل باشد، و به جهت اشتغال به امور زندگانی از آن علمش غافل است لکن اگر از مسائل آن علم از او سؤال شود یا مسائل جدیدتری پیش آید، با مراجعه به آگاهیهای قبلی خود، جوابها را استخراج مینماید»<ref>[[جلوههای لاهوتی (کتاب)|جلوههای لاهوتی]]، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۶۸: | خط ۶۸: | ||
[[پرونده:11720.JPG |100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]] | [[پرونده:11720.JPG |100px|right|بندانگشتی|[[سید علی هاشمی ۱|هاشمی]]]] | ||
::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در دو کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' و ''«[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی ۱|سید علی هاشمی]]''' در دو کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' و ''«[[علوم برگزیدگان (کتاب)|علوم برگزیدگان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«نگاهی به مباحث گذشته درباره روشهای علمآموزی برگزیدگان خداوند، مؤید آن است که علوم الهی به تدریج در طول زندگیشان به آنان عطا میشده است. بنابراین علوم آنان را میتوان افزایشپذیر دانست؛ زیرا اگر علوم آنان تام و بینقص میبود، فراگیری دانش به شیوههای مختلف یادشده، تکرار علوم پیشین میبود؛ درحالی که ظاهر آیات و مستندات پیشین آن است که ایشان این علوم را برای نخستین بار از شیوههای یاد شده دریافت میکردند. ظاهر آیات نقل شده این است که | ::::::«نگاهی به مباحث گذشته درباره روشهای علمآموزی برگزیدگان خداوند، مؤید آن است که علوم الهی به تدریج در طول زندگیشان به آنان عطا میشده است. بنابراین علوم آنان را میتوان افزایشپذیر دانست؛ زیرا اگر علوم آنان تام و بینقص میبود، فراگیری دانش به شیوههای مختلف یادشده، تکرار علوم پیشین میبود؛ درحالی که ظاهر آیات و مستندات پیشین آن است که ایشان این علوم را برای نخستین بار از شیوههای یاد شده دریافت میکردند. ظاهر آیات نقل شده این است که [[وحی]]، [[الهام]]، شهود، دریافت از فرشتگان، رؤیای صادقه و... شیوههایی برای تکرار معلومات برگزیدگان خداوند نیست؛ بلکه شیوههای انتقال علوم الهی به آنان است. با پرهیز از تکرار این آیات، به آیات دیگری که افزایشپذیری علوم آنان را با صراحت بیشتری میرسانند، اشاره میکنیم : | ||
::::::فریب خوردن حضرت آدم در برابر وسوسه شیطان، نتیجه ندانستن دروغ بودن قسم و سخنان شیطان بوده است | ::::::فریب خوردن [[حضرت آدم]]{{ع}} در برابر وسوسه شیطان، نتیجه ندانستن دروغ بودن قسم و سخنان شیطان بوده است در این آیات به صراحت بیان شده است که شیطان به دروغ سخنانی را درباره درخت ممنوعه به آدم و حوا بیان کرد و قسم خورد که خیرخواه آنان است و آن دو فریب سخنان او را خوردند. اگر حضرت آدم، علم تام و کاملی داشت، در برابر دروغ شیطان فریب نمیخورد. حضرت زکریا، سرپرست حضرت مریم بود. او هرگاه به محل عبادت حضرت مریم میآمد، غذایی نزد او میدید. یک بار از او پرسید : ای مریم! این را از کجا آوردهای؟! مریم پاسخ داد : این از جانب خداوند است. "خداوند به هرکس بخواهد، بیحساب روزی میدهد" پرسش حضرت زکریا نشانه این است که آن حضرت راز وجود آن غذاها را نمیدانست. ادامه این آیات نیز همین نکته را تأیید میکند.آیات یادشده، بهخوبی نشان میدهند که علوم پیامبران الهی و حتی [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} تام و کامل نبود و به مرور بر دانش ایشان افزوده میشد. این تکامل و افزایشپذیری علمی چنان که از شأن نزول آیات یاد شده پیداست، در طول دوران پیامبری آنان ادامه داشته است. بنابراین نمیتوان گفت که علوم آنان از ابتدای تولد یا آغاز نبوتشان کامل و تام بوده است؛ بلکه ایشان در طول دوران نبوت خود، معارف بسیاری را فراگرفتهاند. حتی دلیلی نیست که علوم آنان در پایان دوران نبوت ایشان کامل شده باشد؛ بلکه ممکن است از برتری برخی پیامبران بر برخی دیگر، تفاوت در مراتب علمی آنان، حتی در پایان دوران نبوتشان، برداشت شود. البته از ظاهر برخی آیات ممکن است تام بودن علوم پیامبران استنباط شود؛ مثلاً خداوند، علمالاسماء را به حضرت آدم آموخت. خداوند در آیات ۳۰ تا ۳۳ سوره مبارکه بقره، داستان آفرینش حضرت آدم و آموختن علمالاسماء به او را بیان میکند. بنا بر این آیات، دلیل شایستگی انسانها برای خلافت خداوند در زمین و برتری آنان بر فرشتگان، توان آموختن علمالاسماء است. بنا بر برخی تفاسیر، مراد از علمالاسماء، علم به اسمای حسنای خداوند است. فرشتگان، اگرچه با برخی از اسمای الهی آشنا بودند و خداوند را با آن نامها میخواندند، به همه آنها آگاهی نداشتند؛ ولی خداوند تمام آن نامهای مقدس را به حضرت آدم آموخت {{عربی|اندازه=150%|﴿{{وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْمَاء كُلَّهَا|}}﴾}}<ref>[[محمدتقی مصباح یزدی، انسانشناسی در قرآن، تدوین محمود فتحعلی، ص ۸۴]]</ref>. فراگیری این دانش، آگاهی به همه حقایق هستی، مجرد و مادی را دربردارد؛ زیرا تمام حقایق هستی، پرتوهایی از اسما و صفات خداوند، و مصادیقی از نام علیم و برخی صفات دیگر خداوندند. بنابراین از اینگونه آیات ممکن است برای اثبات تام بودن علوم برخی پیامبران، مانند حضرت آدم استفاده شود. شواهد یادشده، از جمله خطای حضرت آدم در حادثه خوردن میوه ممنوع، نشان میدهد که حتی اگر تفسیر یادشده از علمالأسماء را بپذیریم چنین دانشی به معنای علم تام و تفصیلی به همه حوادث جهان نیست و باید آن را به گونه ای توجیه کرد. به نظر میرسد دانشی مانند علمالاسماء، دانشی کلی و حضوری بوده که در عالم ملکوت فراگرفته شده است. از همین روی، تطبیق این دانش بر امور مادی، حضرت آدم را به وحی و شیوههای دیگر علمآموزی نیازمند میساخته است<ref>سیدعلی هاشمی، "ماهیت و قلمرو علم الاسماء"، قرآنشناخت، ش۲؛ (پیاپی۱۰)، س۵، ص۱۰۹.</ref> "علمالکتاب" نیز ممکن است دانشی جامع و تام تفسیر شود که برگزیدگان دستیافته به آن، همه علوم را دارا میشوند. مطابق آیهای که درباره علمالکتاب است، صاحب این علم، پس از خداوند متعال شاهد و گواهی بر درستی رسالت [[پیامبر خاتم|رسول اعظم]] {{صل}} معرفی شده است. بنا بر برخی تفاسیر، مقصود از "الکتاب" در این آیه، قرآن کریم است و بنا بر روایات، قرآن تمام علوم جهان را دربردارد<ref>محمدبنحسن صفار، بصائر الدرجات، ص ۱۲۷ و ۱۲۸.</ref>بنابراین کسی که به علمالکتاب یا به تمام دانش قرآن کریم دست یابد، همه حقایق جهان را میداند و علوم او تام است<ref>سیدعلی هاشمی، «ماهیت و قلمرو علم الکتاب»، معرفت، ش۱۸۷، س۲۳، ص۴۷.</ref> با توجه به شواهد قرآنی یادشده که نشان میدادند حتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} از برخی مطالب آگاه نبودهاند، چنین تفاسیری، بر فرض درستی، باید به گونهای توجیه شوند. به نظر میرسد این آیات و روایات مؤید آن، تام بودن بالفعل تمام دانش قرآن یا "الکتاب" را نمیرسانند.»<ref>[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]] صفحه ۱۲۴.</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
[[پرونده:11758.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[خلیل منصوری رامسری]]]] | [[پرونده:11758.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[خلیل منصوری رامسری]]]] | ||
حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری|منصوری رامسری]]'''، در مقاله ''«[[بیکرانگی علم امام معصوم (مقاله)|بیکرانگی علم امام معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | حجت الاسلام و المسلمین '''[[خلیل منصوری رامسری|منصوری رامسری]]'''، در مقاله ''«[[بیکرانگی علم امام معصوم (مقاله)|بیکرانگی علم امام معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
::::::«یکی از ویژگیهایی که برای علم [[امام]]{{ع}} در روایات بیان شده، افزایش علم ایشان در شبهای جمعه است. در روایتی آمده که ارواح [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} در شبهای جمعه بالا میرود و از نوعی عروج برخوردار میشود که در آن عروج علم ایشان افزایش مییابد. عبارت، این گونه است که: {{عربی|اندازه= | ::::::«یکی از ویژگیهایی که برای علم [[امام]]{{ع}} در روایات بیان شده، افزایش علم ایشان در شبهای جمعه است. در روایتی آمده که ارواح [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} در شبهای جمعه بالا میرود و از نوعی عروج برخوردار میشود که در آن عروج علم ایشان افزایش مییابد. عبارت، این گونه است که: {{عربی|اندازه=150%|«یزداد فی علومهم جما غفیرا»}}؛<ref>و فراوان به علوم ایشان افزوده میشود.</ref>از [[امام صادق]]{{ع}} روایت شده که فرمود: {{عربی|اندازه=150%|« مَا مِنْ لَيْلَةِ جُمُعَةٍ إِلَّا وَ لِأَوْلِيَاءِ اللَّهِ فِيهَا سُرُورٌ قُلْتُ كَيْفَ ذَاكَ جُعِلْتُ فِدَاكَ قَالَ إِذَا كَانَتْ لَيْلَةُ الْجُمُعَةِ وَافَى رَسُولُ اللَّهِ الْعَرْشَ وَ وَافَى الْأَئِمَّةُ الْعَرْشَ وَ وَافَيْتُ مَعَهُمْ فَمَا أَرْجِعُ إِلَّا بِعِلْمٍ مُسْتَفَادٍ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَفِدَ مَا عِنْدَنَا»}}؛<ref>شب جمعهای نیست مگر آن که اولیای خدا، سرور ویژهای در آن دارند، هنگامی که شب جمعه فرا میرسد رسول خدا{{صل}} با عرش علم خداوندی ارتباط برقرار میکند و من نیز همراه با او با عرش تماس حاصل میکنم و در نتیجه با علمی که از آن جا بهره بردهام باز میگردم و اگر این نبود، قطعاً آن چه در نزد ما است پایان میپذیرفت. بحارالانوار، ج۳۲، ص۳۳۳.</ref>. این مطلب نشان میدهد که خواستههای ایشان برای دانش بیشتر که در جمله {{عربی|اندازه=150%|«اذا شاؤوا علموا»}} بیان شده، از راه صعود ارواح آنان در شبهای جمعه میتوان اتفاق بیفتد. بنابراین، آنان برخی از علوم خویش را از راه صعود در شبهای جمعه به دست میآورند که میتواند شامل علوم ایشان به جزئیات باشد. شگفت این که همه علوم از واسطه[[ پیامبر]]{{صل}} میباشد حتی برای اوصیایی که در میان انسان ها تا قیامت حاضر هستند، و [[پیامبر]]{{صل}} به عنوان صادر نخستین و در مقام واسطه فیض میان خدا و همه پیامبران و اوصیا چه زندگان و چه مردگانشان عمل میکند. در روایت دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} آمده: به ارواح پیامبران و اوصیایی که از دنیا رفتهاند و نیز به روح وصی ای که در میان شما زندگی میکند، اجازه داده میشود که به آسمان صعود کنند تا این که به عرش پروردگار برسند… آن گاه پیامبران و اوصیا در حالی که سرشار از شادمانی و سرور هستند و وصیای که در میان شما زندگی میکند، بسیار بسیار به علمش افزوده میگردد.<ref>بصائرالدرجات، ص۱۳۱.</ref>. بنابراین [[امامان]] [[معصوم]]{{عم}} به علم آسمان و زمین و آن چه در آن است و هم چنین وقایع گذشته و حال و آینده آگاه هستند و این دانش ایشان میتواند از راههای گوناگون به دست آید که یکی از آنها علم به ماکان و مایکون از راه صعود و عروج در شبهای جمعه است»<ref>[http://www.samamos.com/?p=616 بیکرانگی علم امام معصوم]</ref>. | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||