پرش به محتوا

بنی‌تمیم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۴: خط ۱۴:


== [[نسب]] [[بنی تمیم]] ==
== [[نسب]] [[بنی تمیم]] ==
نیای بزرگ این قبیله، [[تمیم]]<ref>تمیم در لغت به معنای صلابت و سرسختی است. ابن درید، الاشتقاق، ص۲۰۱.</ref> فرزند [[مُرّ بن اُدّ]] است که نسبش به [[مُضَر بن نزار]]، نیای شماری از [[اعراب عدنانی]] از جمله قبیلۀ معروف [[قریش]] می‌رسد.<ref>نک: ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷ و۴۸۰؛ نیز نک: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۰، ۱۸۹، ۱۹۱.</ref> [[تمیمیان]] در [[الیاس]]، جد شانزدهم [[رسول خدا]]{{صل}}، با [[قریش]] هم‌نسب‌اند.<ref>سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۳-۱۴.</ref> [[تمیم]] گذشته از [[یربوع]] که در [[کودکی]] از میان رفت، سه پسر به نام‌های: «زید مناة»، «عمرو» و «حارث» داشت.<ref>ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۱؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۰، ۱۸۹، ۱۹۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.</ref> بیشتر بطون و شاخه‌های پرشمار قبیلۀ [[تمیم]]، از [[نسل]] «زید مناة» و «عمرو» هستند و از حارث اعقاب کمتری بر جا ماند. نسل حارث از طریق فرزندش «معاویه» که به شَقِره [[شهرت]] داشت - ادامه یافت اما شمار افراد این تیره از تمیم که به آنان "شَقِرات" گفته می‌‌شود،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> بسیار اندک بوده و حلیف [[بنی نهشل]] -تیرۀ دیگری از تمیم-، برشمرده می‌شده‌اند.<ref>نک: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲؛ ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲-۱۳؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.</ref> از [[عمرو بن تمیم]] - که داستانی از [[دیدار]] او با [[شاپور ذوالاکتاف]] نقل شده، و به [[طول عمر]] و [[بلاغت]] و [[هوشمندی]] شهره بود-<ref>نک: ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۱۸.</ref> هفت فرزند باقی ماند. از هر یک از این‌ فرزندان، خاندان‌های بسیار دیگری پدید آمد<ref>نک: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۵۱- ۲۵۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷؛ نیز نک: ابن درید، الاشتقاق، ص۲۰۱، گرچه وی از "قُلیب" نام نبرده است.</ref> که از جمله آن می‌‌توان به «هُجَیم»،<ref>برای این تیره، نک: ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۹.</ref> «مالک»،<ref>نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۱- ۲۱۲.</ref> «حارث» - معروف به «الحَبِطات» -،<ref>ابن‌درید، الاشتقاق، ص۲۰۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۳.</ref> «قلیب» - که به‌ تیرۀ [[بنو‌سعد بن زید مناة]] پیوستند ،<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.</ref> «کعب»،<ref>نک: ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ص۱، ص۴۲۹- ۴۳۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۳.</ref> «عنبر» که گفته‌اند [[شرف]] و [[ریاست]] در [[فرزندان]] او بود<ref>نک: ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۱۸؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۸.</ref> و «اُسَیِّد»<ref>نک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.</ref> اشاره کرد. علاوه بر [[عمرو]]، زیدمناة فرزند دیگر [[تمیم]] نیز هشت فرزند داشت،<ref>نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۳؛ نیز نک: ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۳.</ref> اما از دو فرزند او، سعد و مالک شاخه‌های بیشتری پدید آمد؛ به نحوی که گفته‌اند کثرت و [[شرافت]] در ایشان بود. <ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۳۱.</ref> سعد بن زیدمناة نیز هشت فرزند داشت<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۲۹- ۲۳۰.</ref> که از ایشان شاخه‌های متعددی همچون: [[بنوکعب بن سعد]] که در میان آنها تیرۀ بنومُقاعِس مشهور بودند،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۳۰؛ بجز مالک و عمرو، به سایر فرزندان کعب بن سعد، اجارِب می‌‌گفتند؛ زیرا آنان، بنا به نوشتة نسب شناسان، بدکار بودند و مردمان را رسوا و بدنام می‌‌کردند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۰؛ ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۹؛ قس بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۳۲۰) عمروبن کعب دو پسر به نامهای ودیعه و حارث (مُقاعِس) داشت. عُبَید، یکی از پسران مقاعس، هشت فرزند داشت که به جز بنی مِنْقَر، بقیه را لُبَد (لِبَد، لِبْد) می‌‌خواندند زیرا علیه بنومُرّة بن عبید هم پیمان شدند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۳۲۵؛نیز رجوع کنید به نسبنامه) منقربن عبید، نیای قیس بن عاصم، از رؤسای وفد بنی تمیم در عام الوفود بود که پیامبر{{صل}} او را «سیّد اهل الوَبَر» (آقای چادرنشینان / بادیه نشینان) خواند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، قسم ۲، ص۴۰) از میان بنی صُریم (صَریم) بن مقاعس، عبداللّه بن اباض که اباضی‌ها به او منسوب‌اند، و عبداللّه بن صَفّار که صُفری‌ها بدو منسوب‌اند، و بُرَک یا بَرْک بن عبداللّه، ضارب معاویه در شب نوزدهم رمضان سال ۴۰، به خارجیگری شهرت بسیار داشتند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۵) دیگر فرزند مهم کعب، عوف بود که چهار تن از فرزندان او، عُطارِد، بَهْدَلَه، جُشَم و بَرنیق' (بَرنیق)، ملقب به جِذاع (اجداع) بودند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶ـ۲۳۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۷) گروهی از اینان برخی از منصب‌های حج را تا زمان ظهور اسلام در اختیار داشتند. این امر بعدها از مفاخر بنی تمیم به شمار آمد. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۹؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص۱۲۷) ربیعة بن کعب بن سعد یکی دیگر از فرزندان کعب، نیای قاتلِ زبیربن عوّام، عمروبن جُرْموز، بوده است. (بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۸۰؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج ۱۸، ص۵۷)</ref> «بنو عوف»، «بنو عبدالعُزّى»، «بنو ربیعه»، «بنو حارث»،<ref>نک: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۳۶- ۲۴۳.</ref> [[عَبدْشَمْس بن سعد]] که از آن شماری مشاهیر برخاستند<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۴۶- ۲۴۹.</ref> و [[بنو عمرو]]<ref>رجوع کنید به ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۵.</ref> به وجود آمدند که از میان آنان [[عمرو]] و کعب را «بطون» و بقیه را «ابنا» خوانده‌اند. <ref>رجوع کنید به ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۵.</ref> علاوه بر سعد، [[نسل]] زیدِ مناة عمدتاً از طریق فرزند دیگرش، مالک ادامه یافت. از چهار فرزند مالک بن زید مناة،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۴.</ref> [[فرزندان]] [[حنظلة بن مالک]] از شمار بیشتری برخوردار بودند؛<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۲۲.</ref> به طوری که منابع فقط برای [[مالک بن حنظله]] ده فرزند برشمرده‌اند. <ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۲۸.</ref> از میان بنوحنظله تیره‌های مشهور دیگری پدید آمدند که از جمله آنان می‌‌توان از «البراجم»،<ref>.‌ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۵؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۲۱۸؛ ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۴۷.</ref> [[یربوع بن حنظله]] نیای [[حر بن یزید ریاحی]] ([[شهید]] [[کربلا]])،<ref>ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۵؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۲۲۱ بب‍؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۲۴.</ref> بنوالعنبر (بَلْعَنْبَر) بن یربوع از تیره‌های مشهور [[تمیم]]،<ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۴۸-۴۴۹؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> که به واسطه ایفای نقش بیشتر در جنگ‌های دوران [[جاهلی]] (ایام العرب) و نیز پیدایش [[پیامبری]] [[دروغین]] به نام «سِجاح» در میانشان، از [[شهرت]] بیشتری برخوردار شده است<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۲۴۶.</ref> و بنو دارم بن مالک بن حنظله<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۶؛ ابن‌درید، الاشتقاق، ص۲۳۴.</ref> از تیره‌های پرشاخۀ تمیم<ref>ابن درید، الاشتقاق، ص۲۳۴ نک:‌ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۹.</ref> از جملۀ ایشان محسوب می‌شده‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۵۷ بب‍؛ نیز نک: ابوعبید، کتاب النسب، ۲۳۴؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۰.</ref> بنی دارم از اصلی‌ترین و پرشمارترین تیره‌های [[بنی حنظله]] و حتی [[بنی تمیم]] محسوب می‌‌شدند و در میانِ بنی دارم، [[فرزندان]] [[عبدالله بن دارم]] و [[مجاشع بن دارم]] شهرت بسیار داشتند. <ref>جهت مطالعه بنی دارم و تیره‌های منشعب از آن رجوع کنید به: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۱۹۳ـ ۲۲۶.</ref> ضمن این که از تیره‌های نامدار تمیم، [[بنونهشل بن دارم]] بوده است.<ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۵۳ بب‍؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۰.</ref> بنی دارم و بنی یربوع از تیره‌های اصلی بنی حنظله و به اصطلاح از «جمرات العرب» بودند که بدون هم پیمانی با [[قبایل]] دیگر نیز می‌‌توانستند به خوبی از خود [[دفاع]] کنند. <ref>د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «تمیم بن مرّ».</ref>
نیای بزرگ این قبیله، [[تمیم]]<ref>تمیم در لغت به معنای صلابت و سرسختی است. ابن درید، الاشتقاق، ص۲۰۱.</ref> فرزند [[مُرّ بن اُدّ]] است که نسبش به [[مُضَر بن نزار]]، نیای شماری از [[اعراب عدنانی]] از جمله قبیلۀ معروف [[قریش]] می‌رسد.<ref>نک: ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷ و۴۸۰؛ نیز نک: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۰، ۱۸۹، ۱۹۱.</ref> [[تمیمیان]] در [[الیاس]]، جد شانزدهم [[رسول خدا]]{{صل}}، با [[قریش]] هم‌نسب‌اند.<ref>سمعانی، الانساب، ج۱، ص۱۳-۱۴.</ref> [[تمیم]] گذشته از [[یربوع]] که در [[کودکی]] از میان رفت، سه پسر به نام‌های: «زید مناة»، «عمرو» و «حارث» داشت.<ref>ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۱؛ ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۰، ۱۸۹، ۱۹۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.</ref> بیشتر بطون و شاخه‌های پرشمار قبیلۀ [[تمیم]]، از [[نسل]] «زید مناة» و «عمرو» هستند و از حارث اعقاب کمتری بر جا ماند. نسل حارث از طریق فرزندش «معاویه» که به شَقِره [[شهرت]] داشت ادامه یافت اما شمار افراد این تیره از تمیم که به آنان "شَقِرات" گفته می‌‌شود،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲.</ref> بسیار اندک بوده و حلیف [[بنی نهشل]] تیرۀ دیگری از تمیم، برشمرده می‌شده‌اند.<ref>نک: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۹۱-۱۹۲؛ ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۲؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۱، ص۱۲-۱۳؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.</ref>
 
از [[عمرو بن تمیم]] که داستانی از [[دیدار]] او با [[شاپور ذوالاکتاف]] نقل شده، و به [[طول عمر]] و [[بلاغت]] و [[هوشمندی]] شهره بود<ref>نک: ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۱۸.</ref> هفت فرزند باقی ماند. از هر یک از این‌ فرزندان، خاندان‌های بسیار دیگری پدید آمد <ref>نک: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۵۱- ۲۵۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷؛ نیز نک: ابن درید، الاشتقاق، ص۲۰۱، گرچه وی از "قُلیب" نام نبرده است.</ref> که از جمله آن می‌‌توان به «هُجَیم»،<ref>برای این تیره، نک: ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۹.</ref> «مالک»،<ref>نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۵؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۱- ۲۱۲.</ref> «حارث» معروف به «الحَبِطات»،<ref>ابن‌درید، الاشتقاق، ص۲۰۲؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۳.</ref> «قلیب» که به‌ تیرۀ [[بنو‌سعد بن زید مناة]] پیوستند ،<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.</ref> «کعب»،<ref>نک: ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ص۱، ص۴۲۹- ۴۳۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۳.</ref> «عنبر» که گفته‌اند [[شرف]] و [[ریاست]] در [[فرزندان]] او بود<ref>نک: ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۱۸؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۸.</ref> و «اُسَیِّد»<ref>نک: ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۷.</ref> اشاره کرد. علاوه بر [[عمرو]]، زیدمناة فرزند دیگر [[تمیم]] نیز هشت فرزند داشت،<ref>نک: بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۳؛ نیز نک: ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۱؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۳.</ref> اما از دو فرزند او، سعد و مالک شاخه‌های بیشتری پدید آمد؛ به نحوی که گفته‌اند کثرت و [[شرافت]] در ایشان بود. <ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۳۱.</ref> سعد بن زیدمناة نیز هشت فرزند داشت<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۲۹- ۲۳۰.</ref> که از ایشان شاخه‌های متعددی همچون: [[بنوکعب بن سعد]] که در میان آنها تیرۀ بنومُقاعِس مشهور بودند،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۳۰؛ بجز مالک و عمرو، به سایر فرزندان کعب بن سعد، اجارِب می‌‌گفتند؛ زیرا آنان، بنا به نوشتة نسب شناسان، بدکار بودند و مردمان را رسوا و بدنام می‌‌کردند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۰؛ ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۹؛ قس بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۳۲۰) عمروبن کعب دو پسر به نامهای ودیعه و حارث (مُقاعِس) داشت. عُبَید، یکی از پسران مقاعس، هشت فرزند داشت که به جز بنی مِنْقَر، بقیه را لُبَد (لِبَد، لِبْد) می‌‌خواندند زیرا علیه بنومُرّة بن عبید هم پیمان شدند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۰ـ۲۳۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۳۲۵؛نیز رجوع کنید به نسبنامه) منقربن عبید، نیای قیس بن عاصم، از رؤسای وفد بنی تمیم در عام الوفود بود که پیامبر{{صل}} او را «سیّد اهل الوَبَر» (آقای چادرنشینان / بادیه نشینان) خواند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، قسم ۲، ص۴۰) از میان بنی صُریم (صَریم) بن مقاعس، عبداللّه بن اباض که اباضی‌ها به او منسوب‌اند، و عبداللّه بن صَفّار که صُفری‌ها بدو منسوب‌اند، و بُرَک یا بَرْک بن عبداللّه، ضارب معاویه در شب نوزدهم رمضان سال ۴۰، به خارجیگری شهرت بسیار داشتند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۵) دیگر فرزند مهم کعب، عوف بود که چهار تن از فرزندان او، عُطارِد، بَهْدَلَه، جُشَم و بَرنیق' (بَرنیق)، ملقب به جِذاع (اجداع) بودند. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶ـ۲۳۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۷) گروهی از اینان برخی از منصب‌های حج را تا زمان ظهور اسلام در اختیار داشتند. این امر بعدها از مفاخر بنی تمیم به شمار آمد. (ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۹؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱۵، ص۱۲۷) ربیعة بن کعب بن سعد یکی دیگر از فرزندان کعب، نیای قاتلِ زبیربن عوّام، عمروبن جُرْموز، بوده است. (بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۸۰؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج ۱۸، ص۵۷)</ref> «بنو عوف»، «بنو عبدالعُزّى»، «بنو ربیعه»، «بنو حارث»،<ref>نک: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۳۶- ۲۴۳.</ref> [[عَبدْشَمْس بن سعد]] که از آن شماری مشاهیر برخاستند<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۲۴۶- ۲۴۹.</ref> و [[بنو عمرو]]<ref>رجوع کنید به ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۵.</ref> به وجود آمدند که از میان آنان [[عمرو]] و کعب را «بطون» و بقیه را «ابنا» خوانده‌اند. <ref>رجوع کنید به ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۲۹ـ۲۳۰؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۱۵.</ref> علاوه بر سعد، [[نسل]] زیدِ مناة عمدتاً از طریق فرزند دیگرش، مالک ادامه یافت. از چهار فرزند مالک بن زید مناة،<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۴.</ref> [[فرزندان]] [[حنظلة بن مالک]] از شمار بیشتری برخوردار بودند؛<ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۲۲.</ref> به طوری که منابع فقط برای [[مالک بن حنظله]] ده فرزند برشمرده‌اند. <ref>ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۲۸.</ref> از میان بنوحنظله تیره‌های مشهور دیگری پدید آمدند که از جمله آنان می‌‌توان از «البراجم»،<ref>.‌ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۵؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۲۱۸؛ ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۴۷.</ref> [[یربوع بن حنظله]] نیای [[حر بن یزید ریاحی]] ([[شهید]] [[کربلا]])،<ref>ابوعبید، کتاب النسب، ص۲۳۵؛ ابن درید، الاشتقاق، ص۲۲۱ بب‍؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۲۴.</ref> بنوالعنبر (بَلْعَنْبَر) بن یربوع از تیره‌های مشهور [[تمیم]]،<ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۴۸-۴۴۹؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> که به واسطه ایفای نقش بیشتر در جنگ‌های دوران [[جاهلی]] (ایام العرب) و نیز پیدایش [[پیامبری]] [[دروغین]] به نام «سِجاح» در میانشان، از [[شهرت]] بیشتری برخوردار شده است<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۲۴۶.</ref> و بنو دارم بن مالک بن حنظله<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۶؛ ابن‌درید، الاشتقاق، ص۲۳۴.</ref> از تیره‌های پرشاخۀ تمیم<ref>ابن درید، الاشتقاق، ص۲۳۴ نک:‌ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۱۹.</ref> از جملۀ ایشان محسوب می‌شده‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۵۷ بب‍؛ نیز نک: ابوعبید، کتاب النسب، ۲۳۴؛ ابن‌حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۰.</ref> بنی دارم از اصلی‌ترین و پرشمارترین تیره‌های [[بنی حنظله]] و حتی [[بنی تمیم]] محسوب می‌‌شدند و در میانِ بنی دارم، [[فرزندان]] [[عبدالله بن دارم]] و [[مجاشع بن دارم]] شهرت بسیار داشتند. <ref>جهت مطالعه بنی دارم و تیره‌های منشعب از آن رجوع کنید به: ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۱۹۳ـ ۲۲۶.</ref> ضمن این که از تیره‌های نامدار تمیم، [[بنونهشل بن دارم]] بوده است.<ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ج۱، ص۴۵۳ بب‍؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۳۰.</ref> بنی دارم و بنی یربوع از تیره‌های اصلی بنی حنظله و به اصطلاح از «جمرات العرب» بودند که بدون هم پیمانی با [[قبایل]] دیگر نیز می‌‌توانستند به خوبی از خود [[دفاع]] کنند. <ref>د. اسلام، چاپ دوم، ذیل «تمیم بن مرّ».</ref>
 
[[ابن کلبی]] در کتاب خود «جَمْهَرة النسب»، در بیان بطون و شاخه‌های بسیار این [[قبیله]]، جمعاً پنجاه و سه تیره از فروعات قبیله [[بنی‌تمیم]] را معرفی و شمارش کرده است. <ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۹۱-۲۲۷.</ref>


[[ابن کلبی]] در کتاب خود «جَمْهَرة النسب»، در بیان بطون و شاخه‌های بسیار این [[قبیله]]، جمعاً پنجاه و سه تیره از فروعات قبیله [[بنی‌تمیم]] را معرفی و شمارش کرده است. <ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج۱، ص۱۹۱-۲۲۷.</ref>
== خاستگاه و مواطن بنی تمیم ==
== خاستگاه و مواطن بنی تمیم ==
بررسی شاخه‌های [[تمیم]]، نشان می‌دهد که در سدۀ شش میلادی و مقارن با [[ظهور اسلام]]، این [[قبیله]] در سرتاسر شبه‌جزیره منتشر، و با [[قبایل]] مشهور دیگر همچون «اسد»، «غطفان» و «تغلب» [[همسایه]] بوده است.<ref>نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> [[سرزمین]] اصلی و خاستگاه قبیلۀ تمیم جزیرة‌العرب بود.
بررسی شاخه‌های [[تمیم]]، نشان می‌دهد که در سدۀ شش میلادی و مقارن با [[ظهور اسلام]]، این [[قبیله]] در سرتاسر شبه‌جزیره منتشر، و با [[قبایل]] مشهور دیگر همچون «اسد»، «غطفان» و «تغلب» [[همسایه]] بوده است.<ref>نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> [[سرزمین]] اصلی و خاستگاه قبیلۀ تمیم جزیرة‌العرب بود.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش