بنیتمیم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←خاستگاه و مواطن بنی تمیم
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
بررسی شاخههای [[تمیم]]، نشان میدهد که در سدۀ شش میلادی و مقارن با [[ظهور اسلام]]، این [[قبیله]] در سرتاسر شبهجزیره منتشر، و با [[قبایل]] مشهور دیگر همچون «اسد»، «غطفان» و «تغلب» [[همسایه]] بوده است.<ref>نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> [[سرزمین]] اصلی و خاستگاه قبیلۀ تمیم جزیرةالعرب بود. | بررسی شاخههای [[تمیم]]، نشان میدهد که در سدۀ شش میلادی و مقارن با [[ظهور اسلام]]، این [[قبیله]] در سرتاسر شبهجزیره منتشر، و با [[قبایل]] مشهور دیگر همچون «اسد»، «غطفان» و «تغلب» [[همسایه]] بوده است.<ref>نک: جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۵۲۷.</ref> [[سرزمین]] اصلی و خاستگاه قبیلۀ تمیم جزیرةالعرب بود. | ||
در دورۀ پیش از [[اسلام]]، | در دورۀ پیش از [[اسلام]]، دهها موضع از مناطق جزیرةالعرب به عنوان زیستگاه [[بنیتمیم]]، معرفی شده و نشانی از آنها در [[شعر]] [[دورۀ جاهلی]] بر جای مانده است.<ref>نک: اصفهانی، بلادالعرب، ص۸۷، ۱۳۲، ۲۶۵، ۲۷۸، ۲۸۶، ۳۱۵، ۳۱۶، جم؛ برای فهرستی از این مناطق، نک: حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج۱، ص۱۲۴؛ عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۵۳ .</ref> در بیرون از شبهجزیره نیز، ناحیۀ کهن [[بحرین]] و [[حیره]] در بخشی از [[عراق]] کنونی. از زیستگاههای تیرههایی از تمیم به شمار رفتهاند.<ref>نجم، البحرین فی صدر الاسلام، ص۱۵۶-۱۵۷؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> | ||
وضعیت [[فرهنگی]]- مذهبی [[تمیم]] | [[جمعیت]] این قبیله در بخش اعظم سواحل شرقی [[جزیرة العرب]]، یعنی تقریباً سرتاسر نجد و بخشی از بحرین قدیم (نَه [[کشور]] بحرین کنونی) و یمامه سکونت داشتند و از جنوب تا دَهناء پراکنده بودند. اینان از شمال با [[بنو بکر]] و [[بنی اسد]] همسایه بودند اما در عین حال دستههایی از آنها در کنارههای خلیج فارس، [[بصره]] و سواحل [[فرات]] [[زندگی]] میکردند.<ref>د. اسلام، چاپ اول، ذیل «تمیم بن مرّ».</ref> در برخی منابع نیز، «صلب»، «رهبی»، «الحیار»، «الأحساء»، «الشعر»، «الصمان» و.... از منازل [[بنی تمیم]] برشمرده شده و «عطاله» از کوههای ایشان و «دحیضه»، «کنهل»، «أواره»، «سیحان»، «أسن»، «عارمه» و... را از آبهایشان به شمار رفته است.<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۲۷.</ref> | ||
سرسلسله این [[خاندان]] و برخی از احفاد او که تولیت [[کعبه]] را بر عهده داشتند، ابتدا در [[مکه]] ساکن بودند اما در زمانی نامشخص به [[نجد]] [[مهاجرت]] کردند. در گزارش [[ابنزبیر]]، دلیل این امر، [[غارت]] و [[بیاحترامی]] آنان به [[کعبه]] عنوان شده و آمده است در ۱۵۰ سال [[پیش از ظهور]] [[اسلام]]، عربهای ساکن [[مکه]]، [[تمیم]] را به سبب غارت و بیحرمتی به کعبه، از [[زمین]] تهامه راندند. این موضوع در ابیات [[فرزدق]] نیز مورد اشاره قرار گرفته است.<ref>ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۹، ص۲۲۴-۲۲۵.</ref> | |||
با آغاز [[فتوحات اسلامی]] و تأسیس شهرهای [[اسلامی]] [[کوفه]] و [[بصره]]، تمیمیها از نخستین ساکنان این دو [[شهر]] بودند؛ آنان در بدو تأسیس کوفه همراه با دیگر یمنیان، از سوی [[سعد بن ابیوقاص]] در ناحیۀ [[شرق]] [[مسجد کوفه]] جای داده شدند؛<ref>.ر. ک. بلاذری، فتوح البلدان، ص۲۷۱-۲۷۲.</ref> اما در ساختار قبیلهای این شهر، در مقایسه با بصره، چندان [[قدرت]] و [[نفوذ]] نداشتند. در بصره هم، [[تمیمیان]] یکی از «اخماس» (پنج [[قبیله]] ساکن در این شهر)، بلکه بزرگترین آنان به شمار میرفتند.<ref>صالحاحمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصره، ص۵۴-۵۵.</ref> | |||
در سدههای دوم و سوم قمری، بسیاری از بنیتمیمیها به [[مصر]] مهاجرت کردند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۴.</ref> در همین دوران، یکی از تمیمیان به نام [[ابراهیم بن اغلب]]، با فتح «صِقِلیه» (سیسیل) و تأسیس [[سلسله]] مستقل «اغلبیان»، بر دامنه و گستره قدرت تمیمیان افزود. بعدها پس از [[سقوط]] سلسله اغلبیان، گروههایی از [[بنیتمیم]] همچنان در سیسیل باقی ماندند و بسیاری از آنها نیز به [[اندلس]] کوچیدند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور،ص۱۱۷-۱۱۸.</ref> | |||
امروزه [[تمیم]] از جملۀ قبایلی به شمار میرود که افراد آن همچنان در قالب [[خاندانها]] و عشایر بزرگ و کوچک در نقاطی از [[کشورهای اسلامی]] [[زندگی]] میکنند. افراد وابسته به بنیتمیم در مناطق گوناگون [[جهان]] از [[ایران]] تا شمال افریقا پراکندهاند؛ اما به صورت [[طوایف]] شناخته شده بیشتر در استان نجد و [[جبل]] شَمَّر [[عربستان سعودی]] [[سکونت]] دارند.<ref>عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲، ۱۳۲، ۱۳۶.</ref> بیشتر [[خاندانها]] و طوایف بنیتمیم در [[عربستان]]، خود را متعلق به سه بطنِ [[حنظلة بن مالک بن زید مناة بن تمیم]]، [[سعد بن زید مناة]]، و [[عمرو بن تمیم]] میدانند<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۶۳؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲ـ۱۲۶؛ سامرائی، القبائل العراقی، ج ۱، ص۹۳؛ رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۰-۳۱۲.</ref> که از میان آنها خاندانهای مهمی مانند خاندان [[محمد بن عبدالوهاب]]، بنیانگذار [[وهابیه]] و [[آل]] ثانی که از نیمه [[قرن سیزدهم هجری]] (نوزدهم میلادی) تاکنون در [[قطر]] [[حکومت]] میکنند، برخاستهاند.<ref>برای تفصیل، نک: عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۲، ۱۳۲-۱۳۴؛ عزّاوی، عشائرالعراق، ج ۴، ص۲۱۷؛ حمزه، قلب جزیرة العرب، ص۱۴۰-۱۴۱؛ نیز نک: تمیمی، الاسر التمیمیة فی حوطة بنی تمیم، سراسر کتاب.</ref> [[خاندان]] [[آل]] ثانی بخشی از [[قبیله]] بنی تمیماند که از اواخر [[قرن یازدهم هجری]] (هفدهم [[هجری]]) از نجد به این منطقه آمدند. در [[عراق]] معاصر، پراکندگی تمیمیها بسیار گسترده بوده و با کمرنگ شدن پیوندهای قبیلگی، [[شناسایی]] آنها تا حدودی دشوار است؛ اما میدانیم که شاخههایی از ایشان به صورت عشایری، بهویژه در [[بصره]] [[زندگی]] میکنند.<ref>برای تفصیل، نک: اپنهایم، البدو، ج۳، ص۵۴۲- ۵۴۵؛ حسنی، العراق قدیماً و حدیثاً، ص۹۵، ۲۰۶؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ۱۲۶؛ طاهر، العشائر العراقیة، ص۲۱۷، ۲۳۰- ۲۳۱؛ عزاوی، عشائرالعراق، ج۴، ص۲۱۷، ۲۱۸-۲۲۲؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> عشایر تمیم به تدریج در عراق به [[تشیع]] گرویدهاند.<ref>آل محسن، لله و للحقیقه، ص۶۴۶.</ref> [[بنی تمیم]] عراق که عمدتاً از [[بنی سعد]] (به جز [[بنی نهشل]] و [[بنی یربوع]] و [[بنی مازن]]) میباشند به [[خاندانها]] و شاخههای بسیار تقسیم شدهاند که برخی از منابع، در مجموع، سی و چهار شاخه از تمیمیهای عراق را که برخی به دستههای کوچکتر تقسیم میشوند، برشمردهاند.<ref>عبدالله محمود حسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۱۲۶-۱۲۸؛ عزّاوی، عشائر العراق، ج ۴، ص۲۱۸ـ۲۲۱.</ref> [[طایفه]] «المصالحه» و «الظوالم» که هر کدام به عشیرهها و دستههایی تقسیم میشوند، از بزرگترین [[طوایف]] [[تمیم]] [[عراق]] هستند.<ref>عبدالله محمود حسین، قبیله تمیم عبر العصور، ص۱۲۹.</ref> تمیمیهای عراق بیشتر ساکن استانهای [[بصره]]، سماوه و دیالی هستند.<ref>زرکلی، الاعلام، ج۱، ص۳۳۱؛ عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۵، ص۲۷؛ عبداللّه محمود حسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۲۶ـ۱۳۰؛ سامرائی، القبائل العراقی، ج ۱، ص۹۳ـ ۹۸.</ref> | |||
علاوه بر عراق، در [[ایران]] نیز بر پایه نشانههایی از سدههای نخست قمری برخی تیرههای تمیم در [[خوزستان]] و [[خراسان]] اقامت داشتهاند.<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۱۰۳-۱۰۴. برای ذکری از ایشان در دورۀ نادرشاه افشار، نک: استرابادی، جهانگشای نادری، ص۲۲۲- ۲۲۳.</ref> اکنون نیز [[بنیتمیم]] یکی از [[قبایل]] بزرگ ساکن خوزستان است و از آن شاخه و عشیرههای بسیار منشعب شدهاند.<ref>عزیزی، قبایل و عشایر عرب خوزستان، ص۳۸-۳۹. </ref> «[[هنری فیلد]]» در گزارشی از [[وضع اجتماعی]] و [[اقتصادی]] قبایل خوزستان در ۱۳۱۳ شمسی (۱۹۳۴ میلادی)، از [[بنی تمیم]] خوزستان به عنوان گروهی نیمه [[بادیه نشین]] یاد کرده که عمدتاً به [[دامداری]] و [[کشاورزی]] [[اشتغال]] داشتهاند.<ref>هنری فیلد، مردمشناسی ایران، ص۲۲۳ـ۲۲۴</ref> وی در جای دیگری از این گزارش تصریح کرده که در مجموع ۲۲۵۰ خانوار از بنی تمیم، بین هویزه و [[اهواز]] در حرکت بودند.<ref>هنری فیلد، مردمشناسی ایران، ص۲۳۶.</ref> | |||
در ناحیۀ [[تاریخی]] [[شام]] نیز تمیمیها به صورت فردی یا در مجموعۀ عشایری به سر میبرند؛ گرچه بستگی نسبی ایشان با شاخهها و تیرههای دیگر تمیم در بوتۀ ابهام قرار دارد.<ref>برای تفصیل، نک: عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ۱۳۴- ۱۳۶؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج۱، ص۴۲۸.</ref> | |||
شاخصترین نمونۀ حضور تمیمیها در شمال افریقا به [[حکمرانی]] بنی اغلب باز میگردد که [[نسب]] ایشان به تمیم میرسید و بیش از یک سده بر بخشهایی از شمال افریقا [[حکومت]] کردند.<ref>برای تفصیل، نک: حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج۱، ص۴۳۴؛ نیز ه د، بنیاغلب؛ برای انتشار تمیمیها در مصر و شمال افریقا، نک: عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۳۴-۱۳۶؛ مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> | |||
== وضعیت [[فرهنگی]] - مذهبی [[تمیم]] == | |||
الف. [[مذهب]] | الف. [[مذهب]] | ||
با توجه به از هم گسیختگی قبیلۀ تمیم، نشانی از [[وحدت]] [[دینی]] نیز در [[دورۀ جاهلی]] در میان ایشان دیده نمیشد و [[دین]] آنها، بیشتر [[تابعی]] از شرایط منطقۀ مسکونی آنان بود. وسعت و پراکندگی مناطق سکونت [[قبیله]] تمیم و مجاورت آنان با [[پیروان ادیان]] گوناگون در این مناطق، تنوع دینی را میان آنها باعث شد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.</ref> چندان که [[بتپرستی]]، دینی رایج میان آنها به شمار میرفت و گروههایی از آنان همراه با [[قبایل]] [[ضبه]] و [[تیم]] و عکل و أد [[بت]] "شُمْس" را [[معبود]] خود قرار داده بودند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۳ـ۴۹۴.</ref> این بت که تیره بنی [[اسید]] بن [[عمرو]] بن تمیم عهده دار تولیت آن بودند، با [[ظهور اسلام]] به دستور [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} و به دست یکی از [[تمیمیان]] به نام [[هند بن ابیهاله]] نابود شد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۲.</ref> "رُضَی"،<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۳ـ۴۹۴.</ref> "تیم" و "الدّبران"<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۳۲.</ref> را هم از دیگر بتان [[بنی تمیم]] گفتهاند. ضمن این که کاربرد واژههای [[لات]] و [[منات]] و عُزّی در ترکیب نام افراد و نیز در [[سوگندها]]، از رواج [[پرستش]] این سه بت در میان بنی تمیم حکایت دارد. <ref>.عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور،ص۹۰-۹۱؛ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مقاله «تمیم».</ref> علاوه بر آن، برخی از ایشان نیز، به پرستش [[رب]] النوعهایی مانند [[خورشید]] و ستارهها<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۱۱۹. </ref> روی آورده بودند. [[دین زرتشت]] و [[مسیحیت]] نیز با توجه اقامت برخی از تیرههای بنی تمیم در [[حیره]] و همجواری و مناسبات ایشان با [[ایران]] و قبایلی مانند [[تغلب]] و بکربن [[وائل]]، در میان [[مردمان]] این قبیله پیروانی داشت.<ref>.عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور،ص۹۲-۹۳؛ جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۱۱۹ </ref> چندان که گفتهاند برخی از بزرگان و مشاهیر [[تمیم]] چون زُرارة بن عُدُس و پسرانش -[[حاجب]] و [[لقیط]]- و دیگران به [[دین]] [[مجوس]] [[گرایش]] داشتند.<ref>رجوع کنید به ابن قتیبه، المعارف، ص۳۳۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۸۷.</ref> بنا به [[روایت]] مؤلف "[[تذکره]] حمدونیه"، در [[وصیت]] [[حارث]] بن کعب به فرزندانش تصریح شده که او همراه تمیم بن مُرّ و اسدبن [[خزیمه]] بر دین [[عیسی]]{{ع}} باقی مانده بودند.<ref>به نقل از شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیه، قسم ۱، ص۱۲۶.</ref> بر فرض [[صحت]] این دعوی، [[تمیمیان]] باید بر اساس قاعدة [[پیروی]] [[مردمان]] از دین [[ملوک]] خود، به این [[آیین]] در آمده باشند. در [[تاریخ]] [[یعقوبی]] نیز تصریح شده که بنی [[امرؤالقیس]] بن زید مناة -شاخه ای از تمیمی ها- به دین [[مسیح]]{{ع}} گرویدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۷.</ref> زِبرقان بن [[بدر]] -از سرانِ [[وفد]] تمیمیان در [[عام الوفود]]-، در قصیده ای مفآخرت آمیز از پیشینه [[آیین مسیحیت]] در این [[قوم]] خبر داده و با اشاره به [[نصب]] "بیع (= [[کلیساها]])" در [[بیت]]: «نحنُ الکرام فلاحیٌّ یُعادلُنا منّا الملوکُ و فینا تُنصَب البِیَعُ؛ ما از بزرگانیم و هیچ [[قبیله]] ای با ما [[برابری]] نمیکند، [[پادشاهان]] از مایند و کلیساها در قبیلة ماست». آشکارا از پیشینة گرایش تمیمیان به [[مسیحیت]] حکایت میکند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص۱۱۶؛ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مقاله «تمیم».</ref> [[آیین یهود]] نیز در میان [[بنی تمیم]] پیروانی داشت، چنانکه محمدبن مسلم زُهری از یکی از [[احبار]] بنی تمیم[[سخن]] گفته که در وادی تیماء، [[ابوطالب]] را از به همراه بردن برادرزادهاش محمد{{صل}} به [[شام]] بر [[حذر]] داشته است.<ref>زُهری، المغازی النبویه، ص۴۰.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> | با توجه به از هم گسیختگی قبیلۀ تمیم، نشانی از [[وحدت]] [[دینی]] نیز در [[دورۀ جاهلی]] در میان ایشان دیده نمیشد و [[دین]] آنها، بیشتر [[تابعی]] از شرایط منطقۀ مسکونی آنان بود. وسعت و پراکندگی مناطق سکونت [[قبیله]] تمیم و مجاورت آنان با [[پیروان ادیان]] گوناگون در این مناطق، تنوع دینی را میان آنها باعث شد.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۵۵.</ref> چندان که [[بتپرستی]]، دینی رایج میان آنها به شمار میرفت و گروههایی از آنان همراه با [[قبایل]] [[ضبه]] و [[تیم]] و عکل و أد [[بت]] "شُمْس" را [[معبود]] خود قرار داده بودند.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۳ـ۴۹۴.</ref> این بت که تیره بنی [[اسید]] بن [[عمرو]] بن تمیم عهده دار تولیت آن بودند، با [[ظهور اسلام]] به دستور [[نبی مکرم اسلام]]{{صل}} و به دست یکی از [[تمیمیان]] به نام [[هند بن ابیهاله]] نابود شد.<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ حموی، معجم البلدان، ج۳، ص۳۶۲.</ref> "رُضَی"،<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۴۹۳ـ۴۹۴.</ref> "تیم" و "الدّبران"<ref>عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، ج۱، ص۱۳۲.</ref> را هم از دیگر بتان [[بنی تمیم]] گفتهاند. ضمن این که کاربرد واژههای [[لات]] و [[منات]] و عُزّی در ترکیب نام افراد و نیز در [[سوگندها]]، از رواج [[پرستش]] این سه بت در میان بنی تمیم حکایت دارد. <ref>.عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور،ص۹۰-۹۱؛ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مقاله «تمیم».</ref> علاوه بر آن، برخی از ایشان نیز، به پرستش [[رب]] النوعهایی مانند [[خورشید]] و ستارهها<ref>ابن حبیب، المحبر، ص۳۱۶؛ جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۱۱۹. </ref> روی آورده بودند. [[دین زرتشت]] و [[مسیحیت]] نیز با توجه اقامت برخی از تیرههای بنی تمیم در [[حیره]] و همجواری و مناسبات ایشان با [[ایران]] و قبایلی مانند [[تغلب]] و بکربن [[وائل]]، در میان [[مردمان]] این قبیله پیروانی داشت.<ref>.عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور،ص۹۲-۹۳؛ جواد علی، المفصّل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۸، ص۱۱۹ </ref> چندان که گفتهاند برخی از بزرگان و مشاهیر [[تمیم]] چون زُرارة بن عُدُس و پسرانش -[[حاجب]] و [[لقیط]]- و دیگران به [[دین]] [[مجوس]] [[گرایش]] داشتند.<ref>رجوع کنید به ابن قتیبه، المعارف، ص۳۳۹؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۱، ص۵۸۷.</ref> بنا به [[روایت]] مؤلف "[[تذکره]] حمدونیه"، در [[وصیت]] [[حارث]] بن کعب به فرزندانش تصریح شده که او همراه تمیم بن مُرّ و اسدبن [[خزیمه]] بر دین [[عیسی]]{{ع}} باقی مانده بودند.<ref>به نقل از شیخو، النصرانیة و آدابها بین عرب الجاهلیه، قسم ۱، ص۱۲۶.</ref> بر فرض [[صحت]] این دعوی، [[تمیمیان]] باید بر اساس قاعدة [[پیروی]] [[مردمان]] از دین [[ملوک]] خود، به این [[آیین]] در آمده باشند. در [[تاریخ]] [[یعقوبی]] نیز تصریح شده که بنی [[امرؤالقیس]] بن زید مناة -شاخه ای از تمیمی ها- به دین [[مسیح]]{{ع}} گرویدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۱، ص۲۵۷.</ref> زِبرقان بن [[بدر]] -از سرانِ [[وفد]] تمیمیان در [[عام الوفود]]-، در قصیده ای مفآخرت آمیز از پیشینه [[آیین مسیحیت]] در این [[قوم]] خبر داده و با اشاره به [[نصب]] "بیع (= [[کلیساها]])" در [[بیت]]: «نحنُ الکرام فلاحیٌّ یُعادلُنا منّا الملوکُ و فینا تُنصَب البِیَعُ؛ ما از بزرگانیم و هیچ [[قبیله]] ای با ما [[برابری]] نمیکند، [[پادشاهان]] از مایند و کلیساها در قبیلة ماست». آشکارا از پیشینة گرایش تمیمیان به [[مسیحیت]] حکایت میکند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص۱۱۶؛ د. اسلام، چاپ اول، ذیل مقاله «تمیم».</ref> [[آیین یهود]] نیز در میان [[بنی تمیم]] پیروانی داشت، چنانکه محمدبن مسلم زُهری از یکی از [[احبار]] بنی تمیم[[سخن]] گفته که در وادی تیماء، [[ابوطالب]] را از به همراه بردن برادرزادهاش محمد{{صل}} به [[شام]] بر [[حذر]] داشته است.<ref>زُهری، المغازی النبویه، ص۴۰.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> | ||
خط ۶۴: | خط ۷۹: | ||
باید این نکته را نیز در نظر داشت که پس از ساکن شدن [[قبایل]] بزرگی همچون [[ازد]] در شهرهایی چون کوفه و بصره، [[تعصبات]] شهری تا حدی جای تعصبات قبیلگی را گرفت، چنانکه [[احنف بن قیس]] -بزرگ [[تمیمیان]] بصره- در [[منازعه]] اَزْد و [[تمیم]] در بصره به [[صراحت]] اَزْد بصره را از تمیم کوفه و اَزْد کوفه را از تمیم [[شام]] والاتر برشمرد<ref>جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص۱۳۵.</ref> و در برخی رویدادها، افراد یک [[قبیله]] در دو [[شهر کوفه]] و بصره در برابر هم ایستادند، چنانکه در جریان [[پیکار]] [[جمل]] در دورۀ [[خلافت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} دستهای از تمیم کوفه در [[سپاه]] آن [[حضرت]] بودند و شماری در سپاه [[مخالفان]] و بخش بزرگتری نیز با [[رأی]] احنف بن قیس که اینک بزرگ تمیم بصره شمرده میشد، قصد کردند که از [[نبرد]] کناره گیرند.<ref>مفید، الجمل، ص۲۹۵-۲۹۶، ۳۲۱، ۳۲۴، ۳۵۲- ۳۵۳.</ref> شماری از تمیمیها نیز با [[سروری]] [[جاریة بن قدامه]] که در شمار [[یاران امام علی]]{{ع}} بود، در [[نبرد جمل]] و [[صفین]] حضور یافتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة الصفین، ۲۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۷.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> | باید این نکته را نیز در نظر داشت که پس از ساکن شدن [[قبایل]] بزرگی همچون [[ازد]] در شهرهایی چون کوفه و بصره، [[تعصبات]] شهری تا حدی جای تعصبات قبیلگی را گرفت، چنانکه [[احنف بن قیس]] -بزرگ [[تمیمیان]] بصره- در [[منازعه]] اَزْد و [[تمیم]] در بصره به [[صراحت]] اَزْد بصره را از تمیم کوفه و اَزْد کوفه را از تمیم [[شام]] والاتر برشمرد<ref>جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص۱۳۵.</ref> و در برخی رویدادها، افراد یک [[قبیله]] در دو [[شهر کوفه]] و بصره در برابر هم ایستادند، چنانکه در جریان [[پیکار]] [[جمل]] در دورۀ [[خلافت امیرالمؤمنین]] علی{{ع}} دستهای از تمیم کوفه در [[سپاه]] آن [[حضرت]] بودند و شماری در سپاه [[مخالفان]] و بخش بزرگتری نیز با [[رأی]] احنف بن قیس که اینک بزرگ تمیم بصره شمرده میشد، قصد کردند که از [[نبرد]] کناره گیرند.<ref>مفید، الجمل، ص۲۹۵-۲۹۶، ۳۲۱، ۳۲۴، ۳۵۲- ۳۵۳.</ref> شماری از تمیمیها نیز با [[سروری]] [[جاریة بن قدامه]] که در شمار [[یاران امام علی]]{{ع}} بود، در [[نبرد جمل]] و [[صفین]] حضور یافتند.<ref>نصر بن مزاحم، وقعة الصفین، ۲۰۵؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ، ج۱، ص۲۲۱؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱۲، ص۳۷۷.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> | ||
از آنجا که تمیمیها با [[فرماندهی]] [[احنف بن قیس]] در [[فتوحات]] [[خراسان]] نقشی گسترده داشتند<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷، ۳۴۰؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۰۷ و ۴۱۵.</ref> و این منطقه از لحاظ [[اداری]] تابع [[بصره]] بود، [[منازعات]] [[قبیله]] ای میان [[ازد]] و [[تمیم]] به خراسان نیز راه یافت و به [[نبرد]] میان مُضَر (تمیم و قیس) و [[یمن]] (ازد و [[ربیعه]]) تبدیل شد. [[اعراب]] [[مضر]] در خراسان -که بیشترشان را [[بنی تمیم]]، بهویژه بنوالهُجَیم، بنوالعنبر و بنومازن تشکیل میدادند- از [[اکثریت]] برخوردار بودند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۱۵۷.</ref> و در دوره [[اموی]] در خراسان بسیار فعال بودند؛ چندان که حضورشان در بسیاری از درگیریهای داخلی در خراسان و نیز در جنگهای [[مسلمانان]] با [[اقوام]] ترک در ماوراءالنهر [[حس]] میشد.<ref>برای نمونه رجوع کنید به طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۳۰ـ۳۲، ۵۸، ۷۵ـ۷۷، ۸۳، ۱۰۵، ۱۱۵، ۱۲۲ـ۱۲۳، ۱۷۵، ۱۸۲، ۲۲۹.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> این [[نزاعها]] که نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد در گرفت، از اواخر دورۀ [[معاویه]] تا پایان دورۀ اموی با شدت تمام در مناطق خراسان ادامه یافت. به نظر میرسد اقدامات برخی از عمال [[حکومتی]] از جمله [[زیاد بن ابیه]] -[[والی]] [[عراق]] در دورۀ معاویه-، در انتقال بسیاری از جنگجویان تمیمی بصره که احتمالاً برای دور کردن عناصر [[نزاع]] از این [[شهر]] صورت گرفت،<ref>صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۳۲.</ref> در شعله ورتر شدن [[آتش]] این منازعات بیتأثیر نبوده است.<ref>بهویژه که در این زمان، بصره در خطر هجوم خوارج قرار داشت و بیشتر رؤسای ایشان از تیرههای گوناگون تمیم بودند. (صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۴۶- ۴۷).</ref> | از آنجا که تمیمیها با [[فرماندهی]] [[احنف بن قیس]] در [[فتوحات]] [[خراسان]] نقشی گسترده داشتند<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷، ۳۴۰؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۴۰۷ و ۴۱۵.</ref> و این منطقه از لحاظ [[اداری]] تابع [[بصره]] بود، [[منازعات]] [[قبیله]] ای میان [[ازد]] و [[تمیم]] به خراسان نیز راه یافت و به [[نبرد]] میان مُضَر (تمیم و قیس) و [[یمن]] (ازد و [[ربیعه]]) تبدیل شد. [[اعراب]] [[مضر]] در خراسان -که بیشترشان را [[بنی تمیم]]، بهویژه بنوالهُجَیم، بنوالعنبر و بنومازن تشکیل میدادند- از [[اکثریت]] برخوردار بودند<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۱۵۷.</ref> و در دوره [[اموی]] در خراسان بسیار فعال بودند؛ چندان که حضورشان در بسیاری از درگیریهای داخلی در خراسان و نیز در جنگهای [[مسلمانان]] با [[اقوام]] ترک در ماوراءالنهر [[حس]] میشد.<ref>برای نمونه رجوع کنید به طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۳۰ـ۳۲، ۵۸، ۷۵ـ۷۷، ۸۳، ۱۰۵، ۱۱۵، ۱۲۲ـ۱۲۳، ۱۷۵، ۱۸۲، ۲۲۹.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> این [[نزاعها]] که نخست میان تمیم و ربیعه و اندکی بعد، میان تمیم و ازد در گرفت، از اواخر دورۀ [[معاویه]] تا پایان دورۀ اموی با شدت تمام در مناطق خراسان ادامه یافت. به نظر میرسد اقدامات برخی از عمال [[حکومتی]] از جمله [[زیاد بن ابیه]] -[[والی]] [[عراق]] در دورۀ معاویه-، در انتقال بسیاری از جنگجویان تمیمی بصره که احتمالاً برای دور کردن عناصر [[نزاع]] از این [[شهر]] صورت گرفت،<ref>صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۳۲.</ref> در شعله ورتر شدن [[آتش]] این منازعات بیتأثیر نبوده است.<ref>بهویژه که در این زمان، بصره در خطر هجوم خوارج قرار داشت و بیشتر رؤسای ایشان از تیرههای گوناگون تمیم بودند. (صالح احمد علی، التنظیمات الاجتماعیة و الاقتصادیة فی البصرة، ص۴۶- ۴۷).</ref> | ||
درگیریهای داخلی خراسان [[مشکلات]] فراوانی برای [[حکومت]] مرکزی ایجاد میکرد و جانبداری [[والی خراسان]] از یکی از طرفین، [[والی]] و گاه خود [[خلیفه]] را نیز وارد درگیری میکرد. جنگهای عبداللّه بن خازم با [[بنی تمیم]] در سالهای ۶۶ و ۷۲ [[هجری]] و نیز [[اقدام]] [[عبدالملک مروان]] در [[عزل]] بُکیربن وِشاح (وسّاج) -والی خراسان- در [[سال ۷۴ هجری]] به منظور پایان دادن به این [[جنگ داخلی]]،<ref>در سال ۶۴ یا ۶۵ هجری، عبدالله بن خازم، با یاری تمیمیها در جنگ با بکر بن وائل، بر خراسان سلطه یافت (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۵۰- ۵۵۱؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۳۲- ۳۳۳)، اما اتحاد او با تمیمیها دیری نپایید؛ زیرا که آنان پسر ابن خازم را بدان سبب که وی تمیمیان را احتمالاً از بیم بروز فتنه، از ورود به هرات منع کرده بود، با وضعی حقارتبار کشتند و بر جنگ با او گرد آمدند و اگرچه ابنخازم در اثنای یکی از جنگها که دو سال ادامه یافت، زخمی شد، سرانجام صلح کردند (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۲۳- ۶۲۴، و ج۶، ص۷۷ | درگیریهای داخلی خراسان [[مشکلات]] فراوانی برای [[حکومت]] مرکزی ایجاد میکرد و جانبداری [[والی خراسان]] از یکی از طرفین، [[والی]] و گاه خود [[خلیفه]] را نیز وارد درگیری میکرد. جنگهای عبداللّه بن خازم با [[بنی تمیم]] در سالهای ۶۶ و ۷۲ [[هجری]] و نیز [[اقدام]] [[عبدالملک مروان]] در [[عزل]] بُکیربن وِشاح (وسّاج) -والی خراسان- در [[سال ۷۴ هجری]] به منظور پایان دادن به این [[جنگ داخلی]]،<ref>در سال ۶۴ یا ۶۵ هجری، عبدالله بن خازم، با یاری تمیمیها در جنگ با بکر بن وائل، بر خراسان سلطه یافت (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۵۵۰- ۵۵۱؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۳۲- ۳۳۳)، اما اتحاد او با تمیمیها دیری نپایید؛ زیرا که آنان پسر ابن خازم را بدان سبب که وی تمیمیان را احتمالاً از بیم بروز فتنه، از ورود به هرات منع کرده بود، با وضعی حقارتبار کشتند و بر جنگ با او گرد آمدند و اگرچه ابنخازم در اثنای یکی از جنگها که دو سال ادامه یافت، زخمی شد، سرانجام صلح کردند (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۶۲۳- ۶۲۴، و ج۶، ص۷۷). اما چون عبدالملک بن مروان، بکیر بن وشاح از تیرۀ بنیعوف ابن سعدِ تمیم را که از جانب ابن خازم حکومت مرو داشت، بر خراسان گماشت، بار دیگر میان ابن خازم و تمیم جنگ پیش آمد و سرانجام در ۷۲ هجری در نزدیکی مرو به دست یک تمیمی کشته شد و جنازۀ او دستخوش اهانت تمیمیان گردید. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۶-۱۷۷). گفتنی است که بخش دیگری از تمیمیها از مدتی پیش بهسرکردگی بحیر بن ورقاء صریمی سر به شورش برداشته بودند که ابن خازم پیش از مخالفت با عبدالملک، با ایشان در نبرد بود و با پیروزی بکیر بن وشاح، بحیر به زندان افتاد. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۱۷۷)</ref> چگونگی درگیری حکومتیان را در این [[منازعات]]، به خوبی نشان میدهد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۶، ص۱۹۹ـ۲۰۱؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۴، ص۲۵۴، ۳۴۵، ۳۶۷ـ ۳۶۸.</ref> در دورۀ [[حکمرانی]] قتیبة بن مسلم بر [[خراسان]]، [[اشتغال]] [[قبایل عرب]] و بهویژه [[تمیم]] به [[فتوحات]] در نواحی خراسان بزرگ و ماوراءالنهر، تا حدودی نزاعهای قبیلگی را فرو نشاند، اما با تیره شدن [[روابط]] قتیبه با تمیم، وکیع بن [[حسان]] بن ابی الاسود تمیمی -بزرگ تمیمیهای خراسان-، سر به [[شورش]] برداشت و در [[جنگی]] که درگرفت، قتیبه در سال ۹۶هجری (۷۱۵ میلادی) کشته شد و [[ولایت خراسان]] به طور موقت به وکیع رسید.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> با [[عزل]] وکیع به دست [[سلیمان]] بن [[عبدالملک]] و [[ولایت]] [[یزید]] بن مهلب که [[نسب]] [[ازدی]] داشت، بار دیگر [[روزگار]] [[تمیم]] تیره شد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۶، ص۵۲۳؛ نیز نک: ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۴.</ref> از این [[زمان]] وضعیت تمیم تا حدود بسیاری به عزل و [[نصب والیان]] [[عراق]] و خراسان که گاه [[یمانی]] و گاه قیسی و در مواردی از [[قبایل]] کماهمیت بودند، بستگی داشت. در این زمان [[حارث]] بن سُریج تمیمی توانست با [[سرپیچی]] از [[بیعت]] هشام بن عبدالملک بسیاری از [[ایرانیان]] و [[اعراب]] بهویژه تمیمیها را به [[سال ۱۱۶ هجری]] با [[شعار]] [[پایبندی]] به کتاب و [[سنّت]] و بیعت با «الرضّا» (من [[آل محمد]]) گرد خویش فراهم آورد.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۷، ص۹۴ـ۹۵، ۲۹۴؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۱۸۳-۱۸۴.</ref> اما خیزش او دوام چندانی نداشت و وی پس از سالها [[جنگ]] و [[گریز]]، سرانجام در [[سال ۱۲۸ هجری]] در [[مرو]] از [[ازد]] و حُلَفایش [[شکست]] خورد و با کشته شدنش، [[قیام]] او به خاموشیگرایید. <ref>نک: ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۵، ص۳۴۲-۳۴۷؛ برای تفصیل، نک: ه د، حارث بن سریج.</ref> خیزش حارث بن سریج [[تفرقه]] و پراکندگی میان تمیمیها را دو چندان کرد و موجبات [[چیرگی]] [[یمانیها]] را بر [[خراسان]] فراهم آورد.<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۸۵.</ref>-<ref>مقاله "تمیم"، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۶.</ref> حضور بسیار گسترده [[تمیمیان]] در خراسان، سبب شرکت فعال آنان -بهویژه در ناحیۀ [[مرو]] که شمار تمیمیان در آنجا بیشتر بود- در [[دعوت]] [[عباسیان]] شد،<ref>مثلاً نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۳۱۱.</ref> چنانکه [[پنج تن]] از نقیبان [[دوازده گانه]] عباسیان در خراسان از [[بنی تمیم]] بودند.<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۷، ص۳۷۹-۳۸۰؛ نک: اخبارالدولة العباسیة، ص۲۱۵- ۲۱۸، ۲۲۱،۳۱۱.</ref> با [[تسلط]] عباسیان بر [[بلاد اسلامی]]، شمار بسیاری از بنی تمیم در دوره نخست [[خلافت عباسی]]، به [[مناصب]] مهم [[حکومتی]] گماشته شدند که از جمله آنان میتوان به نام خازم بن [[خزیمه]] -[[والی]] [[ارمینیه]] و [[بصره]]-، [[خزیمة]] بن خازم -[[حکمران]] جزیره-، [[حسان]] بن [[ابراهیم]] عَنْزی -[[قاضی]] کرمان-، سواربن عبداللّه -قاضی رصافه- و ابوبکرمحمدبن [[عمر]] سالم -قاضی [[موصل]]- اشاره کرد.<ref>.عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور،ص۱۱۹.</ref>-<ref>.رجاء، علی اصغر، مقاله «بنی تمیم»، دانشنامه حج و حرمین شریفین، ج۴، ص:۳۱۲-۳۱۶.</ref> با استقرار خلافت عباسی، [[تعصبات]] قبیلگی بهویژه در خراسان فروکش کرد و [[روابط]] دیگری جای آن را گرفت. | ||
اعلام و [[رجال]] بنی تمیم | اعلام و [[رجال]] بنی تمیم | ||
از [[قبیله]] [[تمیم]] نیز چونان دیگر [[قبایل]] بزرگ [[عرب]]، بزرگان و شخصیتهای بارز و ممتاز بسیاری در عرصههای مختلف [[علمی]] و [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] -چه در [[جاهلیت]] و چه در [[اسلام]]- برخاستند که از جمله آنان میتوان به نام [[اوس]] بن [[حجر]] تمیمی -مشهورترین شاعر بنی تمیم- در دوره جاهلیت اشاره کرد. از [[اسود]] بن یعْفُر دارمی ندیم [[نعمان بن منذر]]، عَدِی بن زید [[عبادی]]،<ref>ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۱۹ و ۲۴۸؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۶۶، ۶۶۹؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج ۳، ص۶۸۲</ref> عَمرو بن اَهْتَم تمیمی<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۶۶ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۷۰۳ـ۷۰۵؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج ۳، ص۶۸۲.</ref> نیز، در شمار دیگر شعرای [[بنی تمیم]] در این دوره یاد شده است. از شعرای عصر [[اسلامی]] آنان هم میتوان از: [[جریر]] بن [[عطیة]] بن [[حذیفه]] خطفی<ref>ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۱.</ref> -که [[گرایش]] [[ضد]] [[شیعی]] او از [[مدح]] [[خلفای اموی]] پیداست-،<ref>شلق، شرح دیوان جریر، ص۷-۸.</ref> هَمّام بن [[غالب بن صعصعه]] مشهور به [[فرزدق]]، روبَة بن عَجّاج از فصیحان برجستة [[عرب]] (متوفی ۱۴۵)، ابوالفوارس [[سعد بن]] [[محمد بن سعد]] مشهور به حَیصَ بَیص، [[خداش]] بن [[بشر]] مشهور به بَعِیث<ref>.بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۱۳۹ و ج۱۲، ص۱۱۵؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۷ـ۶۷۶، ۶۸۷ـ ۶۷۸، ۶۹۰ـ۶۹۲، ۷۲۶ـ ۷۲۸.</ref> و... نام برد. ابوعیاض بن دیهث تمیمی هم از دیگر شعرای [[بنی تمیم]] بود که در [[جاهلیت]] با سرودن اشعاری نام خود را در [[تاریخ]] ماندگار کرد.<ref>مرزبانى، معجم الشعراء، ص۱۴۶.</ref> این [[قوم]] همچنین، خاستگاه عرفاء بزرگی است که در رأس آنان می-توان به نام [[فضیل بن عیاض]] یربوعی، [[عارف]] شهیر [[قرن اول]] و دوم [[هجری]] و ابواسحق [[ابراهیم بن ادهم]] بن [[منصور بن]] [[زید]] بلخی، از عرفا و زهاد نیمه اول سده دوم قمری<ref>امینی هروی، فتوحات شاهی، ج۱، ص، ۴۱۶.</ref> اشاره کرد. کما این که در ذکر [[اصحاب]]، [[علماء]] و محدِّثان بنی تمیم و بزرگان آنان در [[فقه]]، [[تاریخ]] [[قضا]]، [[حدیث]]، صرف ونحو، [[عرفان]]، [[خطابه]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] نیز نباید از نام چهرههای ممتازی چون [[اکثم بن صیفی]] از حکمای عرب در جاهلیت،<ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ص۴۲۴.</ref> [[یونس]] بن [[حبیب]] ضبّی -پیشوای نحویان [[بصره]] و از [[مراجع]] ادیبان و نحویان و استادِ سیبویه و کسائی و فرّاء-، خالدبن [[صفوان]] بن عبداللّه تمیمی منقری -از فصحا و خطبای عرب (متوفی ۱۴۰)-، زَبّان بن علاءبن [[عمار]] مازنی -از قرّای سبع و نحوی برجسته (متوفی ۱۵۴)-، نصربن مزاحم مِنقری تمیمی [[کوفی]] -ادیب، اخباری و [[مورخ]] شیعی (متوفی ۲۱۲)-، خلیفة بن خیاط -[[محدّث]] و اخباری و [[نسب]] شناس-، [[یحیی بن اکثم]] بن محمد تمیمی [[مروزی]] (متوفی ۲۴۲) -[[قاضی القضاة]] [[دستگاه خلافت]] [[مأمون]]-، احمدبن [[فرات]] بن خالد ضبّی رازی (متوفی ۲۵۸) -از [[محدّثان]] و [[حافظان]]-، احمدبن [[موسی]] تمیمی (متوفی ۳۲۴) –از قراء معروف [[اسلامی]] که کتاب "القراءات السبع" او اثری پراهمیت است-، محمدبن احمد تمیمی قیروانی (متوفی ۳۳۳) -[[محدّث]]، [[فقیه]] و [[مورخ]] پر اثر-، ابن حِبّان بُستی (متوفی ۳۵۴) –از [[محدّثین]] بنام [[اهل سنت]]-<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۹، ۱۳۵، ۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲ و جاهای متعدد.</ref> [[غفلت]] کرد. در همین باب باید از برخی خاندانهای نامبردار آنان، نظیر [[خاندان]] بنی عصرون و خاندان قلانسی یاد کرد که منشأ خدمات [[علمی]] و دیوانی بسیاری شدند.<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۴۰۳ـ ۴۴۸.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از میان چهرههای برجسته [[تمیم]] میتوان به نام بسیاری از امرا و [[فرماندهان]] بزرگ این [[قبیله]] همچون [[احنف بن قیس]] -از [[اصحاب]] و فرماندهان[[تمیم]] در [[فتح خراسان]]-،<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷ و۳۴۰.</ref> [[خلید بن قرّه یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۹۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۵۱.</ref> -از [[کارگزاران علی]]{{ع}} و [[حکمران]] [[امام]]{{ع}} در [[خراسان]]-،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۵۸.</ref> منقربن [[عبید]] -نیای [[قیس بن عاصم]] و از رؤسای [[وفد]] [[بنی تمیم]] در [[عام الوفود]] که [[پیامبر]]{{صل}} او را «سیّد [[اهل]] الوَبَر» (آقای چادرنشینان– آقای [[بادیه نشینان]]) خواند-،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، قسم ۲، ص۴۰.</ref> سَجّاح –از [[مدعیان دروغین]] [[نبوت]]-،<ref>ابوعبید، کتاب النسب، ۲۳۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ۲۲۶.</ref> [[یعلی بن امیه]] تمیمی- [[کارگزار]] [[خلیفه دوم]]<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۷</ref> و [[عثمان]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> در [[صنعا]]-، [[منذر بن ساوی]] بن عبدالله دارمی -[[فرماندار]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[بحرین]]-،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۳.</ref> [[حصین بن نمیر]] [[سکونی]] صاحب [[شرطه]] [[عبیدالله بن زیاد]] در [[کوفه]]<ref>.دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۴۰.</ref> و از [[فرماندهان سپاه]] او در [[کربلا]]<ref>.ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۸۹.</ref> و نیز [[فرمانده سپاه]] [[یزید]] در [[حمله]] به [[مکه]] در [[سال ۶۴ هجری]]،<ref>.طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۹۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسه ۲، ص۶۷.</ref> وکیع بن [[حسان]] بن ابی الاسود تمیمی -از بزرگان [[تمیم]] در [[خراسان]] و از [[والیان]] خراسان در دوران [[اموی]]-<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> و... اشاره کرد. ضمن این که مشهورترین چهره این [[قبیله]] در [[جود]] و [[سخاوت]]، هذلول بن کعب [[عنبری]] است که در جود و [[سخا]] با حاتم طایی مقایسه شده است. <ref>ابن سعید مغربی،نشوة الطرب، ص۴۱۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> همچنین بواسطه داخل شدن بسیاری از [[تمیمیان]] به [[مذهب خوارج]]، از عبداللّه بن اباض که اباضیها به او منسوباند، عبداللّه بن صَفّار که صُفریها بدو منتسب شدهاند و بُرَک یا بَرْک بن عبداللّه، ضارب [[معاویه]] در شب نوزدهم [[ماه رمضان]] [[سال ۴۰ هجری]]<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۵.</ref> به عنوان چهرههای [[برتر]] این [[فرقه]] نام برده شده است. از [[دانشمندان]] متأخرتر تمیم نیز می-توان به اسامی نعمان بن محمد (متوفی ۳۶۳) -معروف به [[قاضی]] نعمان از فقهای [[اسماعیلی مذهب]]-، ابن قلانسی (متوفی ۵۵۵) -[[تاریخ]] نگار و صاحب اثر "ذیل تاریخ [[دمشق]]"-، عبدالکریم [[سمعانی]] (متوفی ۵۶۲) -مشهور به [[محدّث]] [[مشرق]] و صاحب کتاب "الانساب"-، [[احمد بن یحیی]] ضبی (متوفی ۵۹۹) [[مورخ]] شهیر اندلسی و صاحب کتاب "بغیة الملتمس فی تاریخ [[رجال]] [[اهل]] الاندلس"<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲.</ref> و... اشاره کرد.<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از محمد بن تمیم نهشلی از [[اصحاب امام کاظم]]{{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۶۵؛ ابن داود حلی، رجال ابنداود، ص۱۶۶.</ref> هیثم بن [[عروه]] [[کوفی]] از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}}، <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۳۷.</ref> [[غیاث بن ابراهیم]] از [[اصحاب امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۰۵.</ref> [[دارم بن قبیصه]] دارمی<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۶۲.</ref> و [[عمرو بن مسلم]] و ابونجران از [[یاران امام کاظم]]{{ع}} و پسرش [[عبدالرحمن]] بن ابینجران از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۳۵.</ref> هم، به عنوان بخشی از چهرههای ممتاز [[شیعی]] این [[قبیله]] نام برده شده است.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵، ۶۵،۸۰</ref> ضمن این که از ذکر نام چهره شیعی مشهور [[تمیم]] یعنی [[اصبغ بن نباته حنظلی]]<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۶۹.</ref> -از [[یاران]] ویژه [[امام علی]]{{ع}} و از [[راویان]] بنام [[حدیث]] ایشان-<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۵۷.</ref> نیز نباید [[غفلت]] کرد. | از [[قبیله]] [[تمیم]] نیز چونان دیگر [[قبایل]] بزرگ [[عرب]]، بزرگان و شخصیتهای بارز و ممتاز بسیاری در عرصههای مختلف [[علمی]] و [[سیاسی]] و [[اجتماعی]] -چه در [[جاهلیت]] و چه در [[اسلام]]- برخاستند که از جمله آنان میتوان به نام [[اوس]] بن [[حجر]] تمیمی -مشهورترین شاعر بنی تمیم- در دوره جاهلیت اشاره کرد. از [[اسود]] بن یعْفُر دارمی ندیم [[نعمان بن منذر]]، عَدِی بن زید [[عبادی]]،<ref>ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ج۱، ص۲۱۹ و ۲۴۸؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۶۶، ۶۶۹؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج ۳، ص۶۸۲</ref> عَمرو بن اَهْتَم تمیمی<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۲۶۶ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۷۰۳ـ۷۰۵؛ حرفوش، قبیلة تمیم فی الجاهلیة و الاسلام، ج ۳، ص۶۸۲.</ref> نیز، در شمار دیگر شعرای [[بنی تمیم]] در این دوره یاد شده است. از شعرای عصر [[اسلامی]] آنان هم میتوان از: [[جریر]] بن [[عطیة]] بن [[حذیفه]] خطفی<ref>ابنخلکان، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۲۱.</ref> -که [[گرایش]] [[ضد]] [[شیعی]] او از [[مدح]] [[خلفای اموی]] پیداست-،<ref>شلق، شرح دیوان جریر، ص۷-۸.</ref> هَمّام بن [[غالب بن صعصعه]] مشهور به [[فرزدق]]، روبَة بن عَجّاج از فصیحان برجستة [[عرب]] (متوفی ۱۴۵)، ابوالفوارس [[سعد بن]] [[محمد بن سعد]] مشهور به حَیصَ بَیص، [[خداش]] بن [[بشر]] مشهور به بَعِیث<ref>.بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۱۳۹ و ج۱۲، ص۱۱۵؛ عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۶۷ـ۶۷۶، ۶۸۷ـ ۶۷۸، ۶۹۰ـ۶۹۲، ۷۲۶ـ ۷۲۸.</ref> و... نام برد. ابوعیاض بن دیهث تمیمی هم از دیگر شعرای [[بنی تمیم]] بود که در [[جاهلیت]] با سرودن اشعاری نام خود را در [[تاریخ]] ماندگار کرد.<ref>مرزبانى، معجم الشعراء، ص۱۴۶.</ref> این [[قوم]] همچنین، خاستگاه عرفاء بزرگی است که در رأس آنان می-توان به نام [[فضیل بن عیاض]] یربوعی، [[عارف]] شهیر [[قرن اول]] و دوم [[هجری]] و ابواسحق [[ابراهیم بن ادهم]] بن [[منصور بن]] [[زید]] بلخی، از عرفا و زهاد نیمه اول سده دوم قمری<ref>امینی هروی، فتوحات شاهی، ج۱، ص، ۴۱۶.</ref> اشاره کرد. کما این که در ذکر [[اصحاب]]، [[علماء]] و محدِّثان بنی تمیم و بزرگان آنان در [[فقه]]، [[تاریخ]] [[قضا]]، [[حدیث]]، صرف ونحو، [[عرفان]]، [[خطابه]]، [[کلام]] و [[تفسیر]] نیز نباید از نام چهرههای ممتازی چون [[اکثم بن صیفی]] از حکمای عرب در جاهلیت،<ref>ابن سعید مغربی، نشوة الطرب، ص۴۲۴.</ref> [[یونس]] بن [[حبیب]] ضبّی -پیشوای نحویان [[بصره]] و از [[مراجع]] ادیبان و نحویان و استادِ سیبویه و کسائی و فرّاء-، خالدبن [[صفوان]] بن عبداللّه تمیمی منقری -از فصحا و خطبای عرب (متوفی ۱۴۰)-، زَبّان بن علاءبن [[عمار]] مازنی -از قرّای سبع و نحوی برجسته (متوفی ۱۵۴)-، نصربن مزاحم مِنقری تمیمی [[کوفی]] -ادیب، اخباری و [[مورخ]] شیعی (متوفی ۲۱۲)-، خلیفة بن خیاط -[[محدّث]] و اخباری و [[نسب]] شناس-، [[یحیی بن اکثم]] بن محمد تمیمی [[مروزی]] (متوفی ۲۴۲) -[[قاضی القضاة]] [[دستگاه خلافت]] [[مأمون]]-، احمدبن [[فرات]] بن خالد ضبّی رازی (متوفی ۲۵۸) -از [[محدّثان]] و [[حافظان]]-، احمدبن [[موسی]] تمیمی (متوفی ۳۲۴) –از قراء معروف [[اسلامی]] که کتاب "القراءات السبع" او اثری پراهمیت است-، محمدبن احمد تمیمی قیروانی (متوفی ۳۳۳) -[[محدّث]]، [[فقیه]] و [[مورخ]] پر اثر-، ابن حِبّان بُستی (متوفی ۳۵۴) –از [[محدّثین]] بنام [[اهل سنت]]-<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۱۱۹، ۱۳۵، ۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲ و جاهای متعدد.</ref> [[غفلت]] کرد. در همین باب باید از برخی خاندانهای نامبردار آنان، نظیر [[خاندان]] بنی عصرون و خاندان قلانسی یاد کرد که منشأ خدمات [[علمی]] و دیوانی بسیاری شدند.<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۴۰۳ـ ۴۴۸.</ref>-<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از میان چهرههای برجسته [[تمیم]] میتوان به نام بسیاری از امرا و [[فرماندهان]] بزرگ این [[قبیله]] همچون [[احنف بن قیس]] -از [[اصحاب]] و فرماندهان[[تمیم]] در [[فتح خراسان]]-،<ref>ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۲، ص۳۳۷ و۳۴۰.</ref> [[خلید بن قرّه یربوعی]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۹۳؛ ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۵۱.</ref> -از [[کارگزاران علی]]{{ع}} و [[حکمران]] [[امام]]{{ع}} در [[خراسان]]-،<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۵۵۸.</ref> منقربن [[عبید]] -نیای [[قیس بن عاصم]] و از رؤسای [[وفد]] [[بنی تمیم]] در [[عام الوفود]] که [[پیامبر]]{{صل}} او را «سیّد [[اهل]] الوَبَر» (آقای چادرنشینان– آقای [[بادیه نشینان]]) خواند-،<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۱، قسم ۲، ص۴۰.</ref> سَجّاح –از [[مدعیان دروغین]] [[نبوت]]-،<ref>ابوعبید، کتاب النسب، ۲۳۶؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ۲۲۶.</ref> [[یعلی بن امیه]] تمیمی- [[کارگزار]] [[خلیفه دوم]]<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۷</ref> و [[عثمان]]<ref>طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۴، ص۲۵۱-۲۵۲.</ref> در [[صنعا]]-، [[منذر بن ساوی]] بن عبدالله دارمی -[[فرماندار]] [[رسول خدا]]{{صل}} بر [[بحرین]]-،<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۳.</ref> [[حصین بن نمیر]] [[سکونی]] صاحب [[شرطه]] [[عبیدالله بن زیاد]] در [[کوفه]]<ref>.دینوری، الاخبار الطوال، ص۲۴۰.</ref> و از [[فرماندهان سپاه]] او در [[کربلا]]<ref>.ابن اعثم کوفی، الفتوح، ج۵، ص۸۹.</ref> و نیز [[فرمانده سپاه]] [[یزید]] در [[حمله]] به [[مکه]] در [[سال ۶۴ هجری]]،<ref>.طبری، تاریخ الأمم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج۵، ص۴۹۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، خامسه ۲، ص۶۷.</ref> وکیع بن [[حسان]] بن ابی الاسود تمیمی -از بزرگان [[تمیم]] در [[خراسان]] و از [[والیان]] خراسان در دوران [[اموی]]-<ref>ولهاوزن، الدولة العربیة و سقوطها، ص۳۵۳.</ref> و... اشاره کرد. ضمن این که مشهورترین چهره این [[قبیله]] در [[جود]] و [[سخاوت]]، هذلول بن کعب [[عنبری]] است که در جود و [[سخا]] با حاتم طایی مقایسه شده است. <ref>ابن سعید مغربی،نشوة الطرب، ص۴۱۹؛ ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۰۸-۲۰۹.</ref> همچنین بواسطه داخل شدن بسیاری از [[تمیمیان]] به [[مذهب خوارج]]، از عبداللّه بن اباض که اباضیها به او منسوباند، عبداللّه بن صَفّار که صُفریها بدو منتسب شدهاند و بُرَک یا بَرْک بن عبداللّه، ضارب [[معاویه]] در شب نوزدهم [[ماه رمضان]] [[سال ۴۰ هجری]]<ref>ابن کلبی، جمهرة النسب، ج ۱، ص۲۳۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج ۱۱، ص۴۴۵.</ref> به عنوان چهرههای [[برتر]] این [[فرقه]] نام برده شده است. از [[دانشمندان]] متأخرتر تمیم نیز می-توان به اسامی نعمان بن محمد (متوفی ۳۶۳) -معروف به [[قاضی]] نعمان از فقهای [[اسماعیلی مذهب]]-، ابن قلانسی (متوفی ۵۵۵) -[[تاریخ]] نگار و صاحب اثر "ذیل تاریخ [[دمشق]]"-، عبدالکریم [[سمعانی]] (متوفی ۵۶۲) -مشهور به [[محدّث]] [[مشرق]] و صاحب کتاب "الانساب"-، [[احمد بن یحیی]] ضبی (متوفی ۵۹۹) [[مورخ]] شهیر اندلسی و صاحب کتاب "بغیة الملتمس فی تاریخ [[رجال]] [[اهل]] الاندلس"<ref>عبداللّه محمودحسین، قبیلة تمیم عبر العصور، ص۳۰۵ـ ۳۰۶، ۳۰۹، ۳۴۲، ۴۰۳ـ ۴۴۸، ۴۲۰ـ ۴۲۲.</ref> و... اشاره کرد.<ref>رودگر، قنبرعلی، مقاله "تمیم"، دانشنامه جهان اسلام، ج۸.</ref> همچنین از محمد بن تمیم نهشلی از [[اصحاب امام کاظم]]{{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۶۵؛ ابن داود حلی، رجال ابنداود، ص۱۶۶.</ref> هیثم بن [[عروه]] [[کوفی]] از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}}، <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۴۳۷.</ref> [[غیاث بن ابراهیم]] از [[اصحاب امام صادق]] و [[امام کاظم]]{{ع}}،<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۳۰۵.</ref> [[دارم بن قبیصه]] دارمی<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۱۶۲.</ref> و [[عمرو بن مسلم]] و ابونجران از [[یاران امام کاظم]]{{ع}} و پسرش [[عبدالرحمن]] بن ابینجران از [[اصحاب امام رضا]]{{ع}} <ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۳۵.</ref> هم، به عنوان بخشی از چهرههای ممتاز [[شیعی]] این [[قبیله]] نام برده شده است.<ref>نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۵، ۶۵،۸۰</ref> ضمن این که از ذکر نام چهره شیعی مشهور [[تمیم]] یعنی [[اصبغ بن نباته حنظلی]]<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۶۹.</ref> -از [[یاران]] ویژه [[امام علی]]{{ع}} و از [[راویان]] بنام [[حدیث]] ایشان-<ref>شیخ طوسی، رجال الطوسی، ص۵۷.</ref> نیز نباید [[غفلت]] کرد. | ||
== جوستارهای وابسته == | == جوستارهای وابسته == |