پرش به محتوا

حدیث غدیر در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۹۳: خط ۹۳:
'''پاسخ'''
'''پاسخ'''
معاجم صحابه، مشتمل بر نام همه صحابه نیست، بلکه هر یک از مؤلفان، آنچه را که خود به آن دست یافته نقل کرده است. ابن‌حجر در مقدمه الإصابه، پس از اشاره به کتاب‌هایی که پیشینیان درباره [[اسامی]] صحابه نوشته‌اند، ولی جامع همه صحابه نیست، از [[تصمیم]] خود بر [[نوشتن]] کتابی که مشتمل بر کسانی باشد که گذشتگان، آنها را نام نبرده‌اند، یاد کرده و افزوده است که کتاب او حتی یک دهم اسامی صحابه را هم در بر ندارد، زیرا ابوزرعه گفته است: “پیامبر{{صل}} در حالی از [[دنیا]] رفت که بیش از یکصد هزار مرد و [[زن]] او را دیده، و سخنان او را شنیده، و از او [[روایت]] کرده‌اند”<ref>الاصابة فی تمیز الصحابة، ج۱، ص۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۴۹-۲۵۵.</ref>
معاجم صحابه، مشتمل بر نام همه صحابه نیست، بلکه هر یک از مؤلفان، آنچه را که خود به آن دست یافته نقل کرده است. ابن‌حجر در مقدمه الإصابه، پس از اشاره به کتاب‌هایی که پیشینیان درباره [[اسامی]] صحابه نوشته‌اند، ولی جامع همه صحابه نیست، از [[تصمیم]] خود بر [[نوشتن]] کتابی که مشتمل بر کسانی باشد که گذشتگان، آنها را نام نبرده‌اند، یاد کرده و افزوده است که کتاب او حتی یک دهم اسامی صحابه را هم در بر ندارد، زیرا ابوزرعه گفته است: “پیامبر{{صل}} در حالی از [[دنیا]] رفت که بیش از یکصد هزار مرد و [[زن]] او را دیده، و سخنان او را شنیده، و از او [[روایت]] کرده‌اند”<ref>الاصابة فی تمیز الصحابة، ج۱، ص۴.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۲۴۹-۲۵۵.</ref>
==کمال دین و نومیدی کافران==
[[قرآن کریم]] از روزی یاد کرده است که [[خداوند]]، [[دین اسلام]] را در آن کامل کرده و [[نعمت]] خود را بر [[مسلمانان]] تمام نموده، و دین اسلام را – که کامل شده است – [[پسندیده]] است: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.
ویژگی دیگر آن [[روز]]، این است که [[کافران]] از اینکه بتوانند دین اسلام را دگرگون کنند یا نابود سازند [[ناامید]] شدند، و مسلمانان نباید از این بابت نگران باشند، بلکه باید از این جهت نگران باشند که مبادا بر اثر [[ناسپاسی]] [[نعمت الهی]] مستوجب [[عذاب]] خداوند شوند: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید!» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.
نکته در خور توجه این است که دو فقره مزبور، بخش میانی [[آیه]] سوم [[سوره مائده]] است. بخش آغاز آیه مربوط به برخی از خوردنی‌های [[حرام]]، و بخش پایانی آن بیانگر جواز استفاده از آنها در شرایط [[اضطرار]] است<ref>{{متن قرآن|حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطِيحَةُ وَمَا أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِكُمْ فِسْقٌ الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «مردار و خون و گوشت خوک و آنچه جز به نام خداوند ذبح شده باشد و مرده با خفگی و مرده با ضربه و مرده با افتادن از بلندی و مرده از شاخ زدن حیوان دیگر و آنچه درندگان نیم‌خور کرده باشند- جز آن را که (تا زنده است) ذبح کرده‌اید- و آنچه بر روی سنگ‌های مقدّس (برای بت‌ها) قربانی شود و آنچه با تیرهای بخت‌آزمایی قسمت کنید (خوردن گوشت همه اینها) بر شما حرام و آنها (همه) گناه است؛ امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را (به عنوان) آیین شما پسندیدم پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref>. بنابراین، مفاد دو فقره یادشده از مدلول صدر و ذیل [[آیه]] مستقل است و به اصطلاح “جمله معترضه” است:. در اینکه چگونه و چه کسی ساختار آیه را این‌گونه شکل داده است، سه فرض است:
#آیه از آغاز از سوی [[خداوند]]، این‌گونه نازل شده است.
#[[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[دستور]] داده است که آیه این‌گونه تنظیم شود.
#[[صحابه]]، هنگام تدوین [[قرآن کریم]] آیه را این‌گونه [[نظم]] داده‌اند.
روایاتی که درباره [[سبب نزول]] دو فقره میانی آیه [[نقل]] شده است، به دست می‌آید که این دو فقره به صورت مستقل نازل شده‌اند، زیرا در این [[روایات]]، هیچ اشاره‌ای به صدر و ذیل آیه نشده است.
نکته در خور توجه دیگر این است که مفاد دو فقره میانی آیه به یکدیگر [[ارتباط]] وثیقی دارند، زیرا [[ناامیدی]] [[کافران]] از [[دین]] [[مسلمانان]] با کامل شدن [[دین اسلام]]، پیوند [[استواری]] دارد، یعنی آنچه مایه کامل شدن دین اسلام شده است، سبب [[یأس]] کافران از دین اسلام گردیده است. بدین علت است که [[مفسران]] [[اسلامی]] از صحابه و [[تابعین]] گرفته تا متأخران و معاصران این دو جمله را مرتبط به یکدیگر شمرده‌اند<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۶۷-۱۶۸.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۱۳.</ref>
===[[احادیث]] [[شأن نزول]]===
[[روایات]] شأن نزول [[آیه اکمال دین]] دو دسته‌اند:
# [[آیه]] در [[روز عرفه]] نازل شده است. این [[روایت]] از طریق [[امامیه]]، از [[امام باقر]]{{ع}} و [[امام صادق]]{{ع}}<ref>تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۹۳؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۳۰، باب {{عربی|ما نص الله عزوجل و رسوله علی الائمة{{عم}}}}، حدیث ۶.</ref> و از طریق [[اهل‌سنت]] از عده‌ای از [[صحابه]] مانند: [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}، [[عمر بن خطاب]]، [[قیس بن مسلم]]، [[ابن‌عباس]] و [[سمرة بن جندب]] [[نقل]] شده است.
# آیه در [[روز غدیر]] [[خم]] نازل شده است. این روایت نیز از طریق [[شیعه]] از امام باقر{{ع}} و [[امام رضا]]{{ع}}<ref>البرهان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۳۴-۴۴۴.</ref> و از طریق اهل‌سنت از عده‌ای از صحابه مانند [[ابی‌سعید خدری]]، ابی‌هریرة، [[جابر بن عبدالله انصاری]] و [[زید بن ارقم]] نقل شده است<ref>الدر المنثور، ج۳، ص۲۱؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج۲، ص۴۹۱؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص۱۵۷-۱۵۸، حدیث ۲۱۱-۲۱۳؛ مناقب خطیب خوارزمی، ص۱۳۵، حدیث ۱۵۲؛ فرائد السمطین، ج۱ ص۷۲، حدیث ۳۹. نیز ر.ک: الغدیر، ج۱، ص۴۴۸-۴۵۷.</ref>.
درباره جمع میان این دو دسته روایات، وجوهی گفته شده است:
# آیه دو بار نازل شده است، مانند [[آیات]] دیگری که بیش از یک بار نازل شده‌اند، از قبیل آیه {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref>، آیه اول [[سوره روم]]، [[آیه روح]] ([[اسراء]] / ۸۵)، آیات پایانی [[سوره نحل]] (۱۲۶-۱۲۸)، [[سوره فاتحه]] الکتاب و آیات دیگر<ref>الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref>. این وجه را [[سبط]] [[ابن‌جوزی]] در تذکرة الخواص بیان کرده است<ref>تذکرة الخواص، ص۵۷.</ref>.
#ترجیح دسته دوم بر دسته اول به [[دلیل]] روایاتی که بیانگر این است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} پس از [[نزول]] این آیه، هشتاد و یک [[روز]] یا هشتاد و دو روز در [[دنیا]] باقی ماند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۱، ص۱۳۹. {{عربی|قال اصحاب الآثار: انه لما نزلت هذه الآیة علی النبی{{صل}} لم یعمر بعد نزولها الا احدا و ثمانین یوما، أو اثنین و ثمانین یوما}}.</ref>. از سوی دیگر بر اساس نقل مورخان اهل‌سنت، [[وفات پیامبر]]{{صل}} روز دوازدهم [[ربیع‌الاول]] بوده است<ref>الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۹.</ref>. این وجه را [[علامه امینی]] ذکر کرده و یادآور شده است اگر چه مجموع روزهای [[زندگی پیامبر]]{{صل}} پس از [[روز غدیر]]، بنابر اینکه [[دوازدهم ربیع الاول]] [[رحلت]] کرده باشد، هشتاد و سه [[روز]] است، ولی یک یا دو روز اضافی را می‌توان بر [[مسامحه]] در [[نقل]]، حمل کرد، اما اگر در [[روز عرفه]] نازل شده باشد مجموع روزهای زندگی پیامبر{{صل}} پس از [[عرفه]] نود و دو روز خواهد بود و نمی‌توان آن را بر [[تسامح]] در نقل، حمل کرد<ref>الغدیر، ج۱، ص۴۴۷.</ref>.
# [[آیه]] در روز عرفه نازل شده است و [[پیامبر اکرم]]{{صل}}، آن را روز غدیر مقارن با [[اعلان]] [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} بر [[مردم]] [[تلاوت]] کرد، و مقصود از [[نزول]] آن در [[غدیر]] همین معناست. آنچه این وجه را [[تأیید]] می‌کند، روایاتی است که بیانگر این است که [[دستور]] اعلان [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} از سوی [[خداوند]] به پیامبر اکرم{{صل}} قبل از [[غدیر خم]] نازل شد، و پیامبر اکرم{{صل}} [[منتظر]] فراهم شدن [[فرصت]] مناسبی برای انجام آن بود، تا اینکه [[آیه تبلیغ]] ([[مائده]] / ۶۷) نازل شد و پیامبر اکرم{{صل}} در غدیر خم [[دستور الهی]] را [[اجرا]] کرد. این وجه را [[علامه طباطبایی]] بیان کرده است<ref>المیزان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۱۹۶.</ref>.
#روایاتی که نزول [[آیه اکمال دین]] را مربوط به روز عرفه دانسته از نظر [[سند]] معتبر نیستند، ولی روایاتی که بیانگر نزول آیه اکمال دین در روز غدیر [[خم]] است، از نظر سند معتبرند. بنابراین، دسته اول نمی‌توانند با [[روایات]] دسته دوم معارضه کنند. [[علامه مجلسی]] پس از نقل روایتی که [[محدث]] [[کلینی]] از ابی‌الجارود از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] کرده و مدلول آن این است که آیه اکمال دین در روز عرفه نازل شده گفته است: “این روایت از نظر سند، [[ضعیف]] است و مدلول آن با روایات بسیاری که بیانگر این است که آیه اکمال دین، در روز غدیر یا پس از آن نازل شده [[مخالف]] است، و آن [[روایات]] با ظاهر [[آیه]] سازگارترند”<ref>مرآة العقول، ج۳، ص۲۶۱.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۱۴.</ref>
===معنای [[اکمال دین]]===
در این باره که مقصود از [[کمال دین]] در [[آیه]] مورد بحث چیست؟ وجوهی گفته شده است:
#مقصود این است که با حضور [[پیامبر]]{{صل}} در [[حج]]، [[احکام]] حج به صورت کامل به [[مردم]] [[تعلیم]] داده شد. اما تعلیم کامل احکام را نمی‌توان به عنوان اکمال دین به شمار آورد، به ویژه اینکه میان تعلیم احکام حج و [[نومیدی]] [[کافران]] از [[دین اسلام]] رابطه معقولی وجود ندارد.
#مقصود از اکمال دین، این است که باقیمانده احکام مربوط به [[حلال و حرام]] در [[سوره مائده]] نازل شده و پس از آن درباره حلال و حرام حکمی نازل نشده است. این وجه نیز با [[روایات]] بسیاری که از طریق [[اهل‌سنت]] درباره [[نزول]] احکامی پس از [[حجه‌الوداع]] [[نقل]] شده است [[سازگاری]] ندارد، مانند نزول [[آیه کلاله]] در آخر [[سوره نساء]]، و [[آیه ربا]]، چنان‌که در [[صحیح بخاری]] از [[ابن‌عباس]] [[روایت]] شده است که آیه ربا آخرین آیه نازل شده بر [[پیامبر اکرم]]{{صل}} است.
#مقصود این است که [[مشرکان]] [[حق]] ورود به [[مسجد الحرام]] را نداشتند و [[مسلمانان]] بدون اختلاط با مشرکان می‌توانستند در [[خانه خدا]] [[عبادت]] کنند. این وجه نیز [[نادرست]] است، زیرا اولاً: این مطلب، یک سال قبل از حجه‌الوداع تحقق یافته بود و ثانیاً: [[خالص]] شدن مسجد الحرام از وجود مشرکان و [[یأس]] آنان از عبادت در آن مکان [[مقدس]]، مستلزم یأس عموم مشرکان و کافران از دین اسلام نبود، در حالی که – همان‌گونه که در آغاز بیان شد - نومیدی کافران از دین اسلام با کامل شدن دین اسلام پیوند [[استواری]] دارد<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۱-۱۷۳؛ نیز ر.ک: مجمع البیان، ج۳، ص۱۵۹؛ مفاتیح الغیب، ج۱۱، ص۱۳۸؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۶، ص۲۴۵.</ref>.
#مقصود این است که با [[اعلان]] [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} در [[غدیر خم]] از سوی پیامبر اکرم{{صل}} [[بقای دین اسلام]] تضمین شد. این وجه در احادیثی از [[امامان]] [[اهل‌بیت]]{{عم}} وجود دارد. در این روایات از ولایت [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و اهل‌بیت [[معصوم]] پیامبر{{صل}} به عنوان آخرین [[فریضه الهی]] یاد شده است<ref>رک: تفسیر عیاشی.، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳؛ اصول کافی، ج۱، ص۲۲۹، باب {{عربی|ما نص الله عزوجل و رسوله علی الائمة{{عم}} واحدا بعد واحد}}، حدیث۴.</ref>. مقصود از [[فرایض]] در این [[روایات]]، فرایض مهم و اساسی [[اسلام]] است، چنان‌که در روایات [[اهل‌بیت]]{{عم}} از [[ولایت]] به عنوان پنجمین [[فریضه]] مهم [[اسلامی]] در کنار [[نماز]]، [[روزه]]، [[زکات]] و [[حج]] یاد شده است. بنابراین، بر فرض صحت روایات [[نقل]] شده از طریق [[اهل‌سنّت]] مبنی بر [[نزول]] برخی [[احکام]] پس از [[حجه‌الوداع]]، منافاتی با این روایات [[مشاهده]] نمی‌شود. کمال یک [[نظام]] یا یک مجموعه در گرو آن است که اولاً: اجزا و عناصر لازم در شکل‌گیری آن تحقق یابد و ثانیاً: عامل و ضامن بقا و استمرار آن مشخص گردد. اجزای تشکیل دهنده [[شریعت اسلامی]] از آغاز تا [[روز غدیر]] بیان شده بود و عامل بقا و استمرار آن در [[غدیر خم]] مشخص و [[اعلان]] شد، و همین امر سبب [[یأس]] و [[نومیدی]] [[کافران]] از این شد که بتوانند از استمرار [[دین اسلام]] جلوگیری کنند<ref>ر. ک: المیزان، ج۵، ص۱۷۹-۱۸۱؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۶، ص۲۴۴.</ref>.
از سوی دیگر، برای آنکه [[مسلمانان]] پس از [[رسول خدا]]{{صل}} و در زمان‌های دیگر از [[احکام اسلام]] به صورت کامل [[آگاه]] شوند، باید پیشوای معصومی در میان آنان وجود داشته باشد که از همه آنچه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[تبیین معارف]] و احکام اسلام باز گفته است، آگاه باشد و باب [[علم]] و [[حکمت]] [[پیامبر]]{{صل}} به شمار آید. او کسی جز [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نبود که پیامبر اکرم{{صل}} در غدیر خم، ولایت و [[امامت]] وی را به مسلمانان اعلام کرد<ref>{{عربی|انما أکملت الفرائض بالولایة لأن النبی{{صل}} أنهی جمیع ما استودعه الله من العلم الی علی صلوات الله علیه، ثم الی ذریته الأوصیاء واحدا بعد واحد، فلما اقامهم مقامه و تمکن الناس من الرجوع الیهم فی حلالهم و حرامهم و استمر ذلک بقیام واحد به بعد واحد کمال الدین وتمت النعمة والحمد لله}}. تفسیر صافی، ج۲، ص۳۷۵.</ref> و<ref>{{عربی|المراد باکمال الدین بالولایة أن دین النبی{{صل}} انما یحفظ و یبقی و یوضح بالوصی، فمع عدم تعیین الوصی یکون الدین ناقصة فی معرض الزوال والضیاع}} (مرآة العقول، ج۳، ص۲۵۸)؛ {{عربی|و کان کمال الدین بولایة علی لانه لما نصب للناس ولیا و اقیم لهم اماما صار معولهم علی اقواله و افعاله فی جمیع ما یحتاجون الیه فی أمر دینهم ثم علی خلیفته من بعده، و هکذا الی یوم القیامة، فلم یبق لهم من امر دینهم ما لا یمکنهم الوصول إلی علمه، فکمل الدین بهم و تمت من بعده النعمة بوجودهم واحدا بعد واحد}} (مرآة العقول، ج۳، ص۲۶۱).</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۱۶.</ref>
===[[نومیدی]] [[کافران]] از [[دین اسلام]]===
تا این جا درباره سبب و [[زمان]] [[اکمال دین]] [[سخن]] گفتیم، اکنون به بررسی نومیدی کافران از دین اسلام می‌پردازیم که سبب آن، چه بوده و کی واقع شده است؟ در این باره احتمالات و اقوالی [[نقل]] شده است:
====[[روز]] [[ظهور اسلام]]====
احتمال اول این است که کافران از آغاز ظهور اسلام و [[بعثت]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[آیین]] [[شرک]] [[ناامید]] شدند.
'''نقد''': این وجه مردود است، زیرا مفاد [[آیه]]، این است که [[مسلمانان]] دارای [[دین]] مخصوص خود بودند و کافران به ابطال یا [[تغییر]] آن [[امید]] داشتند، و مسلمانان هم از اینکه آنان به دین اسلام صدمه‌ای وارد کنند بیمناک بودند، اما [[خداوند]] با [[حکم]] ویژه‌ای دین را کامل، و [[نعمت]] خود را بر مسلمانان تمام کرد و در نتیجه کافران را از اینکه بتوانند دین اسلام را [[باطل]] سازند یا آن را تغییر دهند ناامید کرد<ref>المیزان، ج۵، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref>.
====[[روز فتح مکه]]====
خداوند در [[فتح مکه]]، [[قدرت]] [[مشرکان]] را [[درهم]] [[شکست]] و [[مکر]] آنان را باطل کرد. پیامبر اکرم{{صل}} [[دستور]] داد تا [[بت‌ها]] را شکستند و پایه‌های شرک [[متزلزل]] شد. در نتیجه، امید مشرکان از اینکه بتوانند آیین شرک را بر پا دارند و با [[اسلام]] معارضه کنند و از [[نفوذ اسلام]] در [[جزیرة العرب]] و مناطق دیگر جلو‌گیری کنند، به [[یأس]] تبدیل شد.
'''نقد''': [[آیه کریمه]] بیانگر این است که روز نومیدی کافران، دین اسلام کامل شد، در حالی که در سال فتح مکه ([[سال هشتم هجری]]) دین اسلام کامل نشده بود و چه بسیار [[احکام]] و [[فرایض]] که پس از آن نازل شد. مضافاً بر اینکه {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا}} عموم مشرکان [[عرب]] را شامل می‌شود و با فتح مکه، عموم آنان از مقابله با اسلام و مسلمانان ناامید نشده بودند، به [[گواه]] اینکه بسیاری از پیمان‌هایی که میان مسلمانان و مشرکان بسته شده بود، همچنان باقی بود و آنان طبق [[رسوم]] [[جاهلیت]]، [[مراسم حج]] را انجام می‌دادند تا اینکه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[علی]]{{ع}} را با [[آیات برائت]] به [[مکه]] فرستاد و بقایای [[رسوم]] [[جاهلیت]] را [[باطل]] کرد<ref>المیزان، ج۵، ص۱۶۸-۱۶۹.</ref>.
====[[روز]] [[نزول]] آیات برائت====
روزی که آیات برائت نازل شد [[دین اسلام]] بر [[جزیرة العرب]] بسط یافت و آثار [[شرک]] از بین رفت و [[سنت‌های جاهلی]] [[منسوخ]] شد، از آن پس، [[مسلمانان]] در [[مراسم حج]]، نشانی از [[مناسک جاهلی]] را [[مشاهده]] نمی‌کردند و از [[امنیت]] کامل برخوردار شدند.
'''نقد''': [[مشرکان]] [[عرب]] پس از نزول آیات برائت از دین اسلام [[ناامید]] شدند، ولی [[دین کامل]] نشده بود، و پس از آن [[فرایض]] و احکامی نازل شده است که به [[اتفاق]] [[مفسران]] در اواخر دوران [[رسالت]] نازل شده است؛ از آن جمله است بسیاری از [[احکام]] [[حلال و حرام]] و حدود و [[قصاص]] در این [[سوره]]<ref>المیزان، ج۵، ص۱۶۹-۱۷۰.</ref>.
====[[روز عرفه]]====
در برخی [[روایات]] آمده است و بسیاری از مفسران نیز گفته‌اند که مقصود از روز [[نومیدی]] [[کافران]] از دین اسلام، روز عرفه است.
'''نقد''': اگر مقصود از نومیدی کافران از دین اسلام، [[ناامیدی]] [[مشرکان قریش]] است، آنان در [[روز فتح مکه]] ([[سال هشتم هجری]]) ناامید شدند، نه در روز عرفه در [[سال دهم هجری]]، و اگر مقصود، ناامیدی مشرکان عرب است، این ناامیدی با نزول آیات برائت [[برائت]] حاصل شد، و اگر مقصود، ناامیدی عموم کافران و مشرکان است که شامل [[یهود]] و [[نصاری]] و [[مجوس]] و دیگران نیز می‌شود - چنان که اطلاق {{متن قرآن|الَّذِينَ كَفَرُوا}} نیز همین مطلب را می‌رساند – چنین ناامیدی فراگیری تا آن روز حاصل نشده بود، زیرا قوت و [[شوکت]] [[اسلام]] به بیرون از جزیرة العرب [[نفوذ]] نکرده بود<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۰.</ref>.
'''سخن مؤلف المنار''': مؤلف المنار وجه پیشین را [[برگزیده]] و در توجیه آن گفته است در این [[آیه]] خوردنی‌های [[حرام]] به تفصیل آمده است، ولی در سوره‌های مکی به صورت مجمل، بازگو شده است، و [[حکمت]] آن این بوده است که این [[محرمات]] به تدریج بیان شود، چنان که همین روش در [[تحریم]] [[خمر]] به کار گرفته شده است تا [[عرب]] از [[پذیرش اسلام]] سرباز نزند. بر این اساس، تفصیل محرماتی که [[اجمال]] آنها در سوره‌های مکی آمده است، پس از [[قدرت]] یافتن و توسعه [[اسلام]] بیان شد؛ پس از اینکه [[کافران]] از مقابله با [[دین اسلام]] [[ناامید]] شدند. بنابراین، مقصود از [[روز]] [[یأس]] کافران، [[روز عرفه]] در سال [[حجه‌الوداع]] ([[سال دهم هجری]]) است، و آن روزی است که این [[آیه]] در آن نازل شد و [[احکام]] باقیمانده [[جاهلی]] را [[باطل]] کرد و به [[سلطه]] کامل [[مسلمانان]] بر [[مشرکان]] [[بشارت]] داد و با این سلطه، مسلمانان به [[مدارا کردن]] با کافران نیازی نداشتند<ref>تفسیر المنار، ج۱، ص۱۵۳-۱۵۴.</ref>.
'''نقد''': فرضیه تدریج در بیان خوردنی‌های [[حرام]] که مؤلف المنار مطرح کرده و آن را به تدریج در [[تحریم]] [[خمر]] مقایسه کرده است، از دو حال بیرون نیست:
#مقصود، تدریج در بیان مصادیق مأکولات حرام است؛ یعنی در آیه [[مائده]] چیزهایی حرام شده است که در آیه‌های قبل از آن<ref>یعنی آیه‌های: {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۷۳؛ {{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد اما کسی که (از خوردن آنها) ناگزیر شده است در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان پروردگارت آمرزنده بخشاینده است» سوره انعام، آیه ۱۴۵؛ {{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «جز این نیست که (خداوند) مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را به نام جز خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس هر کس ناگزیر (از خوردن آنها) شود در حالی که افزون‌خواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره نحل، آیه ۱۱۵.</ref> [[حرام]] نشده بود. این فرض [[باطل]] است، زیرا در [[آیه]] [[مائده]]، [[حرمت]] چیز جدیدی بیان نشده است، به این [[دلیل]] که {{متن قرآن|مُنْخَنِقَةُ}}، {{متن قرآن|مُتَرَدِّيَةُ}}، {{متن قرآن|نَّطِيحَةُ}} و {{متن قرآن|مَا أَكَلَ السَّبُعُ}} همگی مصادیق میته‌اند، و جمله {{متن قرآن|إِلَّا مَا ذَكَّيْتُمْ}}؛ مگر آنچه [[تذکیه]] کرده‌اید”، [[گواه]] این مطلب است. همین گونه است آنچه با عنوان {{متن قرآن|وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ}} بیان شده است، زیرا اگر چه قبلاً از آنها نامی برده نشده است، ولی حرمت آنها بدان علت است که مصداق فسق‌اند: {{متن قرآن|ذَلِكُمْ فِسْقٌ}} و حرمت [[فسق]] در آیه انعام بیان شده است<ref>{{متن قرآن|قُلْ لَا أَجِدُ فِي مَا أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلَّا أَنْ يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا مَسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنْزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ بِهِ}} «بگو: در آنچه به من وحی شده است چیزی نمی‌یابم که برای خورنده‌ای که آن را می‌خورد حرام باشد؛ مگر مردار و یا خون ریخته یا گوشت خوک که پلید است و یا (آنچه) از سر نافرمانی جز به نام خداوند ذبح شده باشد» سوره انعام، آیه ۱۴۵.</ref>. همچنین عبارت: {{متن قرآن|غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ}} در [[آیه]] [[مائده]]<ref>{{متن قرآن|فَمَنِ اضْطُرَّ فِي مَخْمَصَةٍ غَيْرَ مُتَجَانِفٍ لِإِثْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «پس، هر که در قحطی و گرسنگی ناگزیر (از خوردن گوشت حرام) شود بی‌آنکه گراینده به گناه باشد بی‌گمان خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره مائده، آیه ۳.</ref> بیانگر این است که آنچه در این [[آیه تحریم]] شده است به علت “اثم” بودن آن است و [[تحریم]] “اثم” در آیه بقره<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلَا عَادٍ فَلَا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «جز این نیست که (خداوند)، مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را جز به نام خداوند ذبح شده باشد بر شما حرام کرده است؛ پس کسی که ناگزیر (از خوردن این چیزها) شده باشد در حالی که افزونخواه (برای رسیدن به لذّت) و متجاوز (از حدّ سدّ جوع) نباشد بر او گناهی نیست، که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره بقره، آیه ۱۷۳.</ref> بیان شده است، چنان‌که در آیه دیگری فرموده است: {{متن قرآن|وَذَرُوا ظَاهِرَ الْإِثْمِ وَبَاطِنَهُ}}<ref>«و گناه آشکار و پنهان را رها کنید» سوره انعام، آیه ۱۲۰.</ref> و نیز فرموده است: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّمَا حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَالْإِثْمَ}}<ref>«بگو جز این نیست که پروردگارم زشتکاری‌های آشکار و پنهان و گناه و افزونجویی ناروا را حرام کرده است» سوره اعراف، آیه ۳۳.</ref>. از نکات یاد شده روشن شد که آیه مائده بیانگر [[حرام]] جدیدی نسبت به موارد مطرح شده در [[آیات]] قبل از آن، نیست.
#مقصود، تدریج در بیان اجمالی و تفصیلی است، یعنی آنچه قبلاً بیان شده بود، اجمالی بود و آنچه در آیه مائده آمده است بیان تفصیلی است، و [[فلسفه]] این تدریج، آن بوده که قبلاً شرایط فراهم نبود، ولی در اواخر دوران [[رسالت]] که [[اسلام]] بسط یافته بود شرایط فراهم شده بود و از بیان تفصیلی [[حرمت]] مأکولات، [[نگرانی]] وجود نداشت.
فرض نیز بی‌اساس است، زیرا بیان حرمت مردار، [[خون]]، گوشت خوک و آنچه هنگام [[ذبح]] نام غیر [[خدا]] بر آن برده شود که در [[آیات]] قبل از [[آیه]] [[مائده]] مطرح شده است نسبت به مواردی چون: منخنقه، موقوذه و متردیه، مصادیق بیشتری دارد و بیشتر مورد ابتلای [[مردم]] است، و طبعاً طبعا بیشتر با [[مخالفت]] [[مشرکان]] مواجه بوده است، تا موارد نادر الوقوعی که در آیه مائده نام برده شده است. بر این اساس، این فرض صحیح نیست که تأخیر بیان حرمت این موارد بدان علت بود که قبلاً زمینه بیان آنها فراهم نبوده، و ممکن بود با مخالفت مشرکان مواجه شود. مضافاً بر اینکه ـ همان‌گونه که پیش از این یاد آور شدیم ـ [[یأس]] [[کافران]] از [[دین اسلام]] با کامل شدن دین اسلام ملازمه دارد، پس این [[پرسش]] مطرح می‌شود که بیان [[محرمات]] مذکور در این آیه، چه نقشی در [[اکمال دین]] [[اسلام]] داشته است؟ و اگر مقصود، این است که این [[احکام]]، آخرین احکام دین اسلام بوده است، این فرض نیز [[باطل]] است، زیرا طبق برخی [[روایات]]، در فاصله میان [[سفر]] [[حجه‌الوداع]] و [[رحلت پیامبر اکرم]]{{صل}} احکام دیگری نازل شده است که [[آیه کلاله]]<ref>{{متن قرآن|يَسْتَفْتُونَكَ قُلِ اللَّهُ يُفْتِيكُمْ فِي الْكَلَالَةِ إِنِ امْرُؤٌ هَلَكَ لَيْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَكَ وَهُوَ يَرِثُهَا إِنْ لَمْ يَكُنْ لَهَا وَلَدٌ فَإِنْ كَانَتَا اثْنَتَيْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَكَ وَإِنْ كَانُوا إِخْوَةً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ أَنْ تَضِلُّوا وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}} «از تو نظر می‌خواهند بگو: خداوند برای شما درباره کلاله نظر می‌دهد که اگر مردی مرد و دارای فرزندی نبود و خواهری داشت، نصف میراث او به این خواهر می‌رسد و برادر نیز از خواهر (تمام دارایی را) ارث می‌برد، اگر خواهر فرزندی نداشته باشد و اگر خواهران (مرد مرده) دو تن باشند دو سوم از میراث را می‌برند و اگر (میراث‌بران) گروهی برادر و خواهر باشند هر مرد برابر با بهره دو زن ارث می‌برد؛ خداوند (این احکام را) برای شما بیان می‌دارد مبادا که گمراه شوید و خداوند به هر چیزی داناست» سوره نساء، آیه ۱۷۶.</ref> و [[آیه ربا]] از آن جمله است. در [[صحیح بخاری]] از [[ابن‌عباس]] [[روایت]] شده است آخرین آیه‌ای که بر [[پیامبر]]{{صل}} نازل شد، آیه ربا بود<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۱-۱۷۳.</ref>.
====[[روز غدیر]] [[خم]]====
این [[کلام الهی]] که فرموده است: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ}}<ref>«امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید» سوره مائده، آیه ۳.</ref> بیانگر این مطلب است که [[کافران]] نسبت به [[دین اسلام]] [[طمع]] می‌ورزیدند و [[امیدوار]] بودند که روزی آن را محو و نابود کنند یا آن را [[تغییر]] دهند، و در فرصت‌های مناسب [[مسلمانان]] را [[تهدید]] می‌کردند و [[اسلام]] و مسلمانان از خطر آنان در [[امان]] نبودند، و جمله {{متن قرآن|فَلَا تَخْشَوْهُمْ}} بیانگر این است که در [[روز]] [[نزول]] این [[آیه]]، واقعه‌ای رخ داده است که [[امید]] آنان را به [[یأس]] مبدل کرده و دیگر لازم نیست مسلمانان از خطر آنان بیمناک باشند.
اکنون اگر به [[تاریخ اسلام]] [[رجوع]] کنیم روشن می‌شود که کافران در آغاز می‌کوشیدند تا از [[راه]] [[تطمیع]] و [[مداهنه]]، پیامبر{{صل}} را از هدفش منصرف کنند<ref>{{متن قرآن|وَانْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَاصْبِرُوا عَلَى آلِهَتِكُمْ إِنَّ هَذَا لَشَيْءٌ يُرَادُ}} «و سرکردگان آنان راه افتادند (و به همراهان خود گفتند): بروید و در (پرستش) خدایان خود شکیبا باشید که این چیزی است که (از شما) می‌خواهند» سوره ص، آیه ۶؛ {{متن قرآن|وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَيُدْهِنُونَ}} «دوست دارند نرمی پیشه کنی تا نرمی پیش گیرند» سوره قلم، آیه ۹؛ {{متن قرآن|وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا}} «و اگر ما تو را پابرجا نمی‌داشتیم نزدیک بود اندکی به آنان گرایش یابی» سوره اسراء، آیه ۷۴.</ref>، اما این نیرنگ‌ها برای آنان سودی نداشت، سپس از [[راه]] [[جنگ]] وارد شدند، ولی آن نیز مقصودشان را برآورده نساخت. آخرین [[امید]] آنان این بود که سر انجام [[پیامبر اکرم]]{{صل}} از [[دنیا]] خواهد رفت و چون فرزند پسری ندارد که [[جانشین]] او شود و راهش را ادامه دهد، آنان خواهند توانست از آن [[فرصت]] استفاده کنند و [[آیین اسلام]] را از بین ببرند، زیرا [[نگرانی]] آنان نسبت به [[پیامبر]]{{صل}} نگرشی [[دینی]] نبود و آنها به [[نبوت]] [[رسول خدا]]{{صل}} [[اعتقاد]] نداشتند، بلکه [[رهبری]] او را از مقوله رهبری [[رئیس]] یک [[قبیله]] و [[زمامدار]] یک [[جامعه]] می‌دانستند که هرگاه از دنیا برود و جانشین نداشته باشد، [[آیین]] و روش او نیز با مرگش [[دفن]] خواهد شد<ref>در اخبار آمده است که چون رسول خدا{{صل}} از مرگ خود خبر می‌داد... مشرکان و منافقان... شنیدند و اندیشه کردند و می‌گفتند: اگر محمد بمیرد ما دین او را خراب کنیم و اصحاب او را بکشیم و آواره کنیم. چون رسول خدا{{صل}} در آن موقف باستاد و آن تقریر کرد و امیرالمؤمنین علی{{ع}} را بازو گرفت و آن خطبه کرد و آن سخن گفت، ایشان گفتند: انداخت و کید ما باطل شد، نومید شدند از آنچه انداخته بودند. خدای تعالی آیت فرستاد: {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ...}} «امروز کافران از دین شما نومید شدند پس، از ایشان مهراسید و از من بهراسید! امروز دینتان را کامل و نعمتم را بر شما تمام کردم» سوره مائده، آیه ۳. (تفسیر ابوالفتوح رازی، ج۶ ص۲۴۴).</ref>. بدین علت بود که پیامبر را “ابتر” می‌خواندند، و [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ}}<ref>«بی‌گمان (دشمن) سرزنشگر تو خود بی‌پساوند است» سوره کوثر، آیه ۳.</ref> به آن اشاره کرده است.
بنابراین، قوت و [[شوکت]] و [[گسترش اسلام]] همه امیدهای [[کافران]] را به [[یأس]] مبدل کرده بود، جز یک امید و آن، [[امید]] به [[مرگ]] [[پیامبر]]{{صل}} بود که چون فرزند پسری ندارد که [[راه]] او را ادامه دهد، [[آیین]] وی نیز با مرگ او پایان خواهد یافت.
بر این اساس، [[یأس]] کامل [[کافران]] به این بود که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} فردی [[شایسته]] و [[توانمند]] را [[جانشین]] خود کند تا پس از [[رحلت]] او راهش را ادامه دهد و از آیینش [[پاسداری]] کند. این کار، هم کافران را به طور کامل [[مأیوس]] می‌کرد و هم مایه [[کمال دین]] بود، زیرا بقای آن را تضمین می‌کرد و هم [[نعمت الهی]] را بر [[مسلمانان]] تمام می‌کرد، زیرا [[دین اسلام]] که [[نعمت]] [[عظیم]] خداوندی است، ادامه و استمرار می‌یافت. این امر مهم، همان است که در [[هیجدهم ذی‌الحجه]] [[سال دهم هجری]] در [[غدیر خم]] واقع شد، چنان‌که [[روایات]] [[شأن نزول]] [[آیه]] نیز، آن را [[تأیید]] می‌کند.
بنابراین، [[ولایت]] و [[امامت امیرالمؤمنین]]{{ع}} که به [[دستور خداوند]] و به دست پیامبر اکرم{{صل}} در غدیر خم [[اعلان]] شد، هم سببِ به کمال رسیدن دین اسلام و هم عاملِ تمام شدن نعمت الهی بر مسلمانان، و سببِ یأس کامل کافران از نابودی دین اسلام بود. روشن است که [[خداوند]] از دین اسلام با این ویژگی‌ها، [[رضایت]] کامل دارد.
جمله {{متن قرآن|وَاخْشَوْنِ}} بیانگر هشدار مهمی به مسلمانان است و آن اینکه با [[اکمال دین]] بر اساس ولایت و امامت امیرالمؤمنین{{ع}} مسلمانان نباید نسبت به دین اسلام، از کافران بیمناک باشند، ولی باید نسبت به خداوند بیمناک باشند، زیرا [[سنت]] خداوند، این است که اگر در برابر نعمت‌های او [[ناسپاسی]] شود، ناسپاسان را [[عقوبت]] خواهد کرد و نعمت خود را از آنان باز خواهد گرفت، چنان‌که فرموده است: {{متن قرآن|وَمَنْ يُبَدِّلْ نِعْمَةَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُ فَإِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}}<ref>«و هر کس نعمت خداوند را پس از آنکه به وی رسید دگرگون سازد (بداند که) بی‌گمان خداوند سخت کیفر است» سوره بقره، آیه ۲۱۱.</ref> و نیز فرموده است: {{متن قرآن|لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاسگزار باشید به یقین بر (نعمت) شما می‌افزایم و اگر ناسپاسی کنید بی‌گمان عذاب من سخت است» سوره ابراهیم، آیه ۷.</ref> بنابراین، معنای [[خشیت از خداوند]] این است که مبادا بر اثر [[ناسپاسی]] در برابر [[نعمت]] [[عظیم]] [[دین اسلام]] به [[عقوبت]] [[کفران نعمت]] گرفتار شوند<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷۴-۱۷۷.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۱۸-۳۲۵.</ref>


==پاسخ‌های [[ابن قبه رازی]] درباره [[شبهات]] [[حدیث غدیر]]==
==پاسخ‌های [[ابن قبه رازی]] درباره [[شبهات]] [[حدیث غدیر]]==
۲۱۸٬۶۱۷

ویرایش