بجیله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
←اسلام بجلیه
جز (جایگزینی متن - '== جستارهای وابسته == == منابع ==' به '== منابع ==') |
|||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
== [[اسلام]] بجلیه == | == [[اسلام]] بجلیه == | ||
هر چند در ایام [[بعثت]] [[نبی خاتم]]{{صل}} [[مردم]] [[بجیله]] در بخشی از [[سلسله]] کوههای سَراة و به اندک فاصلهای در جنوب [[مکه]] [[زندگی]] میکردند، <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> اما اسلام بجیله پس از [[فتح مکه]] و در [[سال دهم]] هجرى اتفاق افتاد. در این سال که [[پیشوایی]] [[بجیله]] به گفتۀ [[یعقوبی]] در دست قیس بن غربه بود،<ref> يعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۷۹.</ref> [[ | هر چند در ایام [[بعثت]] [[نبی خاتم]]{{صل}} [[مردم]] [[بجیله]] در بخشی از [[سلسله]] کوههای سَراة و به اندک فاصلهای در جنوب [[مکه]] [[زندگی]] میکردند، <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> اما اسلام بجیله پس از [[فتح مکه]] و در [[سال دهم]] هجرى اتفاق افتاد. در این سال که [[پیشوایی]] [[بجیله]] به گفتۀ [[یعقوبی]] در دست قیس بن غربه بود،<ref> يعقوبى، تاریخ، ج۲، ص۷۹.</ref> [[جریر بن عبدالله بجلی]] به نمايندگى از بجيله به همراه يکصد و پنجاه نفر از قبيله خود به مدينه آمد و همگى اسلام آوردند و با پيامبر{{صل}} بيعت کردند.<ref> ابنسعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۳۴۷؛ سمعانی، الانساب، ج۲، ص۹۱.</ref> | ||
[[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[گفتگو]] با وی، [[جریر]] را به تَباله - منطقهای بین مکه و [[مدینه]] - فرستاد تا بت ذوالخلصه را که بت مشترک قبايل دوس، خثعم و بجيله بود، نابود کند<ref> کلبی، الاصنام، ۳۵-۳۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۸۸ -۸۹؛ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۲۷۰- ۲۷۱.</ref> وى نيز به همراهى دويست نفر از قومش بعد از کشتن بسیاری از آنان، بتکده معروف «[[ذوالخلصه]]» را ويران ساخت و به مدينه بازگشت.<ref> ابن کلبی، الاصنام، ص۱۳۱-۱۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref> | [[رسول خدا]]{{صل}} پس از [[گفتگو]] با وی، [[جریر]] را به تَباله - منطقهای بین مکه و [[مدینه]] - فرستاد تا بت ذوالخلصه را که بت مشترک قبايل دوس، خثعم و بجيله بود، نابود کند<ref> کلبی، الاصنام، ۳۵-۳۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۱، ص۸۸ -۸۹؛ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۶، ص۲۷۰- ۲۷۱.</ref> وى نيز به همراهى دويست نفر از قومش بعد از کشتن بسیاری از آنان، بتکده معروف «[[ذوالخلصه]]» را ويران ساخت و به مدينه بازگشت.<ref> ابن کلبی، الاصنام، ص۱۳۱-۱۳۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۱-۲۶۲.</ref> | ||
همچنين رسول خدا{{صل}}، جرير را به نزد دو نفر از اذواء يمن به نامهاى «ذوالکلاع» و «ذوعمرو» فرستاد تا آنان را به اسلام [[دعوت]] کند. وی نیز چنین کرد و [[ذوالکلاع]] و ذوعمرو [[مسلمان]] شدند و پس از آنان ضریبة دختر [[ابرهة بن صباح]] -[[همسر]] ذوالکلاع- نیز مسلمان شد. جرير تا هنگام [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} نزد آن دو بود.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۵.</ref> «[[قيس بن عَزْره اَحْمَسى]]» نیز به همراه دويست و پنجاه تن از مرمان شاخه اَحْمَس به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[اسلام]] آوردند. پس از [[اسلام آوردن]] آنها رسول خدا{{صل}} به [[بلال]] دستور داد تا به نمايندگان بَجيله جايزهای پرداخت کند.<ref> شهاب الدين احمد نويرى، نهایة الارب، ج۳، ص۹۹.</ref> همچنین در این سال، - که سال [[وفات]] [[پیامبراکرم]]{{صل}} بود، - وی از طرف [[رسولخدا]]{{صل}} [[مأموریت]] یافت تا به [[اسود]] برود و [[مردم]] این منطقه را به اسلام [[دعوت]] کند، وی نیز چنین کرد؛ اما مردم اسود [[اجابت]] نکرده و همچنان بر [[کفر]] خود باقی ماندند<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، ص۱۵۲.</ref> | همچنين رسول خدا{{صل}}، جرير را به نزد دو نفر از اذواء يمن به نامهاى «ذوالکلاع» و «ذوعمرو» فرستاد تا آنان را به اسلام [[دعوت]] کند. وی نیز چنین کرد و [[ذوالکلاع]] و ذوعمرو [[مسلمان]] شدند و پس از آنان ضریبة دختر [[ابرهة بن صباح]] -[[همسر]] ذوالکلاع- نیز مسلمان شد. جرير تا هنگام [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} نزد آن دو بود.<ref> ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۵.</ref> «[[قيس بن عَزْره اَحْمَسى]]» نیز به همراه دويست و پنجاه تن از مرمان شاخه اَحْمَس به حضور [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و [[اسلام]] آوردند. پس از [[اسلام آوردن]] آنها رسول خدا{{صل}} به [[بلال]] دستور داد تا به نمايندگان بَجيله جايزهای پرداخت کند.<ref> شهاب الدين احمد نويرى، نهایة الارب، ج۳، ص۹۹.</ref> همچنین در این سال، - که سال [[وفات]] [[پیامبراکرم]]{{صل}} بود، - وی از طرف [[رسولخدا]]{{صل}} [[مأموریت]] یافت تا به [[اسود]] برود و [[مردم]] این منطقه را به اسلام [[دعوت]] کند، وی نیز چنین کرد؛ اما مردم اسود [[اجابت]] نکرده و همچنان بر [[کفر]] خود باقی ماندند<ref> بلاذری، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، ص۱۵۲.</ref> | ||
== [[بجیله]] و [[اهل]] رده == | == [[بجیله]] و [[اهل]] رده == |