پرش به محتوا

ویژگی‌های امامت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خانه پیامبر' به 'خانه پیامبر'
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'خانه پیامبر' به 'خانه پیامبر')
خط ۶۲: خط ۶۲:
*{{متن حدیث|مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ}} بودن [[ائمه]]{{عم}} دو معنای روشن را در بر دارد:
*{{متن حدیث|مَحَالِّ مَعْرِفَةِ اللَّهِ}} بودن [[ائمه]]{{عم}} دو معنای روشن را در بر دارد:
#آنان به [[دلیل]] این که [[انسان کامل]]، مظاهر اسماء و [[صفات الهی]] و عالم به [[علوم غیبی]] و حقایق هستی‌اند، [[خداوند]] را بهتر از هر کس دیگر می‌شناسد، چنان‌که خود در [[روایات]] فراوانی به این [[حقیقت]] تصریح کرده‌اند نظیر این سخن [[امیرمؤمنان]]: "اگر پرده از پیش چشمانمان کنار رود، چیزی بر [[علم]] و یقینمان افزوده نمی‌شود"<ref>بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۵۳.</ref>. در [[روایت]] دیگری، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} تصریح و تأکید کرده است که [[خدا]] را نه با چشم ظاهری، بلکه با چشم [[باطنی]] و دیده [[بصیرت]] و [[حقیقت]] [[ایمانی]] می‌بینم <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹، ص۲۵۸؛ الامالی، ج۱ (۱ - ۴)، ص۱۰۴.</ref>. مراد از [[شناخت خدا]] و دیدن او توسط [[معصومان]]{{عم}}، شناختِ مقدور موجودات امکانی در بالاترین [[درجه]] ممکن آن است؛ یعنی [[معرفت]] و [[شناخت خدا]] به اسماء و صفات او. که از آن به "[[علم فعلی]]" تعبیر می‌شود؛ نه [[علم]] به کنه ذات و [[حقیقت]] ذاتی او، که مقدور هیچ‌کس از موجودات ممکن از [[انبیا]]، [[اوصیا]]، [[فرشتگان مقرب]] و غیر آنان نیست؛ زیرا چنین شناختی مستلزم إحاطة [[علمی]] به [[ذات الهی]] است که به تصریح [[معصومان]]{{عم}}، در توان [[عقل]] محدود [[انسان‌ها]] نیست<ref>بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۹۲.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}}، در [[مناجات]] با [[خدا]] اظهار داشت:ما تو را آن چنان که [[حق معرفت]] توست نشناختیم<ref>حکیم متألّه مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی، حدیث مزبور را این طور معنا یا تفسیر کرده است: «حق شناختن تو، اعتراف به عجز از شناختن توست» (بدایع الحکم، ص۳۷).</ref><ref>{{متن حدیث|مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ}}؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۳؛ محقق طوسی و شیخ بهایی نیز - به نقل مجلسی - این روایت را نقل کرده‌اند.</ref>. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نیز فرمود: [[همّت]] بلندافکارانِ دوراندیش، کنه ذات او را در نیابند و غوّاصان هوشمندِ دریای [[علوم]]، به عمق و [[حقیقت]] وجود او نرسند<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۲، ص۱۳۲ - ۱۳۶ و ۳۵۷ - ۳۵۹.</ref><ref>{{متن حدیث|لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱، ص۳۹.</ref>.
#آنان به [[دلیل]] این که [[انسان کامل]]، مظاهر اسماء و [[صفات الهی]] و عالم به [[علوم غیبی]] و حقایق هستی‌اند، [[خداوند]] را بهتر از هر کس دیگر می‌شناسد، چنان‌که خود در [[روایات]] فراوانی به این [[حقیقت]] تصریح کرده‌اند نظیر این سخن [[امیرمؤمنان]]: "اگر پرده از پیش چشمانمان کنار رود، چیزی بر [[علم]] و یقینمان افزوده نمی‌شود"<ref>بحارالانوار، ج۴۰، ص۱۵۳.</ref>. در [[روایت]] دیگری، [[امیرمؤمنان]]{{ع}} تصریح و تأکید کرده است که [[خدا]] را نه با چشم ظاهری، بلکه با چشم [[باطنی]] و دیده [[بصیرت]] و [[حقیقت]] [[ایمانی]] می‌بینم <ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۹، ص۲۵۸؛ الامالی، ج۱ (۱ - ۴)، ص۱۰۴.</ref>. مراد از [[شناخت خدا]] و دیدن او توسط [[معصومان]]{{عم}}، شناختِ مقدور موجودات امکانی در بالاترین [[درجه]] ممکن آن است؛ یعنی [[معرفت]] و [[شناخت خدا]] به اسماء و صفات او. که از آن به "[[علم فعلی]]" تعبیر می‌شود؛ نه [[علم]] به کنه ذات و [[حقیقت]] ذاتی او، که مقدور هیچ‌کس از موجودات ممکن از [[انبیا]]، [[اوصیا]]، [[فرشتگان مقرب]] و غیر آنان نیست؛ زیرا چنین شناختی مستلزم إحاطة [[علمی]] به [[ذات الهی]] است که به تصریح [[معصومان]]{{عم}}، در توان [[عقل]] محدود [[انسان‌ها]] نیست<ref>بحارالانوار، ج۶۶، ص۲۹۲.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}}، در [[مناجات]] با [[خدا]] اظهار داشت:ما تو را آن چنان که [[حق معرفت]] توست نشناختیم<ref>حکیم متألّه مرحوم آقاعلی مدرس زنوزی، حدیث مزبور را این طور معنا یا تفسیر کرده است: «حق شناختن تو، اعتراف به عجز از شناختن توست» (بدایع الحکم، ص۳۷).</ref><ref>{{متن حدیث|مَا عَرَفْنَاكَ حَقَّ مَعْرِفَتِكَ}}؛ بحارالانوار، ج۶۸، ص۲۳؛ محقق طوسی و شیخ بهایی نیز - به نقل مجلسی - این روایت را نقل کرده‌اند.</ref>. [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} نیز فرمود: [[همّت]] بلندافکارانِ دوراندیش، کنه ذات او را در نیابند و غوّاصان هوشمندِ دریای [[علوم]]، به عمق و [[حقیقت]] وجود او نرسند<ref>ر.ک: ادب فنای مقربان، ج۲، ص۱۳۲ - ۱۳۶ و ۳۵۷ - ۳۵۹.</ref><ref>{{متن حدیث|لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ}}؛ نهج البلاغه، خطبه ۱، ص۳۹.</ref>.
#آنان به [[دلیل]] اینکه [[برترین]] [[شناخت]] ممکن را نسبت به [[خداوند]] دارند و او را به [[بهترین]] شکل ممکن در ذات و صفات به یکتایی و [[توحید]] توصیف و معرّفی کرده‌اند، [[بهترین]] و مطمئن‌ترین راه [[شناخت خدا]] و وسیلة [[ستایش]] و [[تقرّب]] به اویند. این حقیقتی است که با مراجعه به [[ادعیه]] و [[مناجات]] [[ائمه]]{{عم}} و [[روایات]] فزون از شمار آنان در معرفی [[خدا]]، به [[راحتی]] قابل [[درک]] و دریافت است. [[ابن ابی‌الحدید]] معتزلی، عالم مشهور [[سنّی]]، در [[شرح نهج البلاغه]] به این [[حقیقت]] پی برده و این‌گونه زبان به اعتراف گشوده است: بحث در امور [[الهی]] [از [[خداشناسی]]، [[توحید]] و...] و [[حکمت]]، هنرِ هیچ یک از [[اعراب]] نبود و در کوشش‌های بزرگان و کهتران [[عرب]]، چیزی از این امور [[نقل]] نشده است... نخستین کسی که در این امور [[غرق]] شده، [[علی]]{{ع}} بوده است و به همین سبب است که مباحث دقیق در [[توحید]] و [[عدل]] را در [[کلام]] و خطبه‌های او مییابی و هرگز در [[کلام]] هیچ یک از [[صحابه]] و [[تابعین]]، کلمه‌ای از این امور را نخواهی یافت، آنها هرگز توان تصوّر این معانی را نداشته‌اند و اگر هم به آنها میفهمانیدند، نمی‌فهمیدند؛ [[عرب]] کجا و این مباحث کجا؟!<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۶، ص۳۷۰.</ref>. بنابراین، کسانی که بخواهند [[خدا]] را بشناسند، باید در [[خانه]] [[پیامبر]] و و [[آل]] او بیایند و [[شاگرد]] مکتبشان شوند و از راه [[شناخت]] [[جایگاه]] آنان و [[باور]] به [[درستی]] راه و [[حقانیت]] [[مکتب]] آنان و در پرتو [[تعالیم]] آنها، به [[خدا]] برسند و به [[شناخت]] و [[توحید]] [[راستین]] او دست یابند. [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "من و [[علی]] دو [[پدر]] برای این [[امّت]] هستیم؛ هر کس ما را [[شناخت]]، [[خدا]] را شناخته و هر کس ما را [[انکار]] کرد، [[خدا]] را [[انکار]] کرده است"<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَنَا فَقَدْ أَنْكَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۴۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[امام]]، عَلَم و شاخصی است که میان [[خدا]] و مخلوقاتش [[نصب]] شده است. هر کس او را بشناسد و [[معتقد]] به امامتش شود، [[مؤمن]] است و هر کس انکارش کند، [[کافر]] است<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۸۸.</ref>. با این بیان روشن می‌شود، [[معرفت خدا]] و [[توحید]] [[راستین]] او، در [[معرفت امام]] [[واجب]] الاطاعة و [[اعتقاد]] به امامتش تجلّی مییابد. این [[افتخار]] برای کسانی است که با [[پیروی]] از [[مکتب]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}}، به [[معرفت خدا]] و [[توحید]] [[راستین]] او دسترسی پیدا کرده‌اند<ref>وهابیون که شعار دفاع از توحید سر میدهند و عقاید پیروان راستین مکتب اهل بیت{{عم}} را شرک‌آلود میدانند، خود به شرک و کفرآلوده شده‌اند؛ چون خدا را موجودی جسمانی پنداشته‌اند که دارای دو دست و دو چشم و صورت می‌باشد و با چشم ظاهری قابل رؤیت است! و این اشتباه آنان از آنجا ناشی می‌شود که علم توحید را از اهل بیت{{عم}} نگرفته‌اند بلکه به فکر خود و کسانی مثل خود، بسنده کرده‌اند. ر.ک: مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۲۹۰ و ۲۹۲ - ۲۹۳؛ منهاج السنة، ص۲۴۰؛ صحیح بخاری، ج۲، کتاب التهجد، باب الدعا والصلوة فی آخر اللیل، ج۱، باب صلوة العصر. در برخی روایات اهل سنّت ادعا شده که خدا میخندد! برای تحقیق بیشتر ر.ک: اهل سنّت، باورها و اندیشه‌ها، عبدالرحیم عباس آبادی.</ref><ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۴۰-۴۳.</ref>
#آنان به [[دلیل]] اینکه [[برترین]] [[شناخت]] ممکن را نسبت به [[خداوند]] دارند و او را به [[بهترین]] شکل ممکن در ذات و صفات به یکتایی و [[توحید]] توصیف و معرّفی کرده‌اند، [[بهترین]] و مطمئن‌ترین راه [[شناخت خدا]] و وسیلة [[ستایش]] و [[تقرّب]] به اویند. این حقیقتی است که با مراجعه به [[ادعیه]] و [[مناجات]] [[ائمه]]{{عم}} و [[روایات]] فزون از شمار آنان در معرفی [[خدا]]، به [[راحتی]] قابل [[درک]] و دریافت است. [[ابن ابی‌الحدید]] معتزلی، عالم مشهور [[سنّی]]، در [[شرح نهج البلاغه]] به این [[حقیقت]] پی برده و این‌گونه زبان به اعتراف گشوده است: بحث در امور [[الهی]] [از [[خداشناسی]]، [[توحید]] و...] و [[حکمت]]، هنرِ هیچ یک از [[اعراب]] نبود و در کوشش‌های بزرگان و کهتران [[عرب]]، چیزی از این امور [[نقل]] نشده است... نخستین کسی که در این امور [[غرق]] شده، [[علی]]{{ع}} بوده است و به همین سبب است که مباحث دقیق در [[توحید]] و [[عدل]] را در [[کلام]] و خطبه‌های او مییابی و هرگز در [[کلام]] هیچ یک از [[صحابه]] و [[تابعین]]، کلمه‌ای از این امور را نخواهی یافت، آنها هرگز توان تصوّر این معانی را نداشته‌اند و اگر هم به آنها میفهمانیدند، نمی‌فهمیدند؛ [[عرب]] کجا و این مباحث کجا؟!<ref>شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید معتزلی، ج۶، ص۳۷۰.</ref>. بنابراین، کسانی که بخواهند [[خدا]] را بشناسند، باید در [[خانه پیامبر]] و و [[آل]] او بیایند و [[شاگرد]] مکتبشان شوند و از راه [[شناخت]] [[جایگاه]] آنان و [[باور]] به [[درستی]] راه و [[حقانیت]] [[مکتب]] آنان و در پرتو [[تعالیم]] آنها، به [[خدا]] برسند و به [[شناخت]] و [[توحید]] [[راستین]] او دست یابند. [[رسول اکرم]]{{صل}} می‌فرماید: "من و [[علی]] دو [[پدر]] برای این [[امّت]] هستیم؛ هر کس ما را [[شناخت]]، [[خدا]] را شناخته و هر کس ما را [[انکار]] کرد، [[خدا]] را [[انکار]] کرده است"<ref>{{متن حدیث|أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوْا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنَا فَقَدْ عَرَفَ اللَّهَ وَ مَنْ أَنْكَرَنَا فَقَدْ أَنْكَرَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ}}؛ بحارالانوار، ج۲۶، ص۳۴۲.</ref>. [[امام صادق]]{{ع}} می‌فرماید: [[امام]]، عَلَم و شاخصی است که میان [[خدا]] و مخلوقاتش [[نصب]] شده است. هر کس او را بشناسد و [[معتقد]] به امامتش شود، [[مؤمن]] است و هر کس انکارش کند، [[کافر]] است<ref>بحارالانوار، ج۲۳، ص۸۸.</ref>. با این بیان روشن می‌شود، [[معرفت خدا]] و [[توحید]] [[راستین]] او، در [[معرفت امام]] [[واجب]] الاطاعة و [[اعتقاد]] به امامتش تجلّی مییابد. این [[افتخار]] برای کسانی است که با [[پیروی]] از [[مکتب]] [[اهل بیت پیامبر]]{{صل}}، به [[معرفت خدا]] و [[توحید]] [[راستین]] او دسترسی پیدا کرده‌اند<ref>وهابیون که شعار دفاع از توحید سر میدهند و عقاید پیروان راستین مکتب اهل بیت{{عم}} را شرک‌آلود میدانند، خود به شرک و کفرآلوده شده‌اند؛ چون خدا را موجودی جسمانی پنداشته‌اند که دارای دو دست و دو چشم و صورت می‌باشد و با چشم ظاهری قابل رؤیت است! و این اشتباه آنان از آنجا ناشی می‌شود که علم توحید را از اهل بیت{{عم}} نگرفته‌اند بلکه به فکر خود و کسانی مثل خود، بسنده کرده‌اند. ر.ک: مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، ج۱، ص۲۹۰ و ۲۹۲ - ۲۹۳؛ منهاج السنة، ص۲۴۰؛ صحیح بخاری، ج۲، کتاب التهجد، باب الدعا والصلوة فی آخر اللیل، ج۱، باب صلوة العصر. در برخی روایات اهل سنّت ادعا شده که خدا میخندد! برای تحقیق بیشتر ر.ک: اهل سنّت، باورها و اندیشه‌ها، عبدالرحیم عباس آبادی.</ref><ref>[[عبدالله ابراهیم‌زاده آملی|ابراهیم‌زاده آملی، عبدالله]]، [[ امامت و رهبری - ابراهیم‌زاده آملی (کتاب)| امامت و رهبری]]، ص:۴۰-۴۳.</ref>


====={{متن حدیث|حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ (وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ)}}: حافظان سرّ [[الهی]]=====
====={{متن حدیث|حَفَظَةِ سِرِّ اللَّهِ (وَ حَفَظَةً لِسِرِّهِ)}}: حافظان سرّ [[الهی]]=====
۲۱۸٬۰۵۸

ویرایش