پرش به محتوا

علم غیب در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۲ مهٔ ۲۰۲۲
جز
جایگزینی متن - 'عالم طبیعت' به 'عالم طبیعت'
جز (جایگزینی متن - 'عالم طبیعت' به 'عالم طبیعت')
خط ۷۵: خط ۷۵:


====دلیل دوم: [[ائمه]]، [[معلم ملائکه]]====
====دلیل دوم: [[ائمه]]، [[معلم ملائکه]]====
از دیگر [[دلایل]] [[علامه جوادی آملی]] بر احاطه مطلق [[علم امام]] به تمام [[عالم هستی]] این است که ائمه{{عم}} معلم ملائکه محسوب می‌شوند و چون ملائکه به [[اذن الهی]] مدیر عالم امکانند، ائمه‌{{عم}} نیز به طریق اولی بر تمام عالم، علم خواهند داشت. [[باور]] ایشان با توجه به آیاتی که در این زمینه وجود دارد، بر این امر [[استوار]] است که [[انسان کامل]] ([[امام]] [[معصوم]]) چنان که در عالم [[طبیعت]] معلم [[انسان‌ها]] به حساب می‌آید، در عالم تجرد نیز معلم [[فرشتگان]] است و فرشتگان رهنمودهای خود را برای [[اداره امور]] از انسان کامل دریافت می‌نمایند<ref>عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ص۲۱۳؛ همو، امام مهدی{{ع}} موجود موعود، ص۲۷ و ۱۱۰.</ref>. به عبارت دیگر به نظر ایشان، انسان کامل شخصیتی است که بلاواسطه از [[محضر الهی]] کسب [[فیض]] می‌کند و سپس آن فیوضات توسط ایشان به عالم تجرد و عالم طبیعت می‌رسد و به همین سبب، ملائکه در برابر انسان کامل، [[خاضع]] و ساجدند<ref>عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص۱۳۳.</ref>.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی]]، ص ۷۹.</ref>
از دیگر [[دلایل]] [[علامه جوادی آملی]] بر احاطه مطلق [[علم امام]] به تمام [[عالم هستی]] این است که ائمه{{عم}} معلم ملائکه محسوب می‌شوند و چون ملائکه به [[اذن الهی]] مدیر عالم امکانند، ائمه‌{{عم}} نیز به طریق اولی بر تمام عالم، علم خواهند داشت. [[باور]] ایشان با توجه به آیاتی که در این زمینه وجود دارد، بر این امر [[استوار]] است که [[انسان کامل]] ([[امام]] [[معصوم]]) چنان که در [[عالم طبیعت]] معلم [[انسان‌ها]] به حساب می‌آید، در عالم تجرد نیز معلم [[فرشتگان]] است و فرشتگان رهنمودهای خود را برای [[اداره امور]] از انسان کامل دریافت می‌نمایند<ref>عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ص۲۱۳؛ همو، امام مهدی{{ع}} موجود موعود، ص۲۷ و ۱۱۰.</ref>. به عبارت دیگر به نظر ایشان، انسان کامل شخصیتی است که بلاواسطه از [[محضر الهی]] کسب [[فیض]] می‌کند و سپس آن فیوضات توسط ایشان به عالم تجرد و عالم طبیعت می‌رسد و به همین سبب، ملائکه در برابر انسان کامل، [[خاضع]] و ساجدند<ref>عبدالله جوادی آملی، زن در آینه جلال و جمال، ص۱۳۳.</ref>.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی]]، ص ۷۹.</ref>


====دلیل سوم: امام، [[فیض اول]] و [[صادر نخستین]]====
====دلیل سوم: امام، [[فیض اول]] و [[صادر نخستین]]====
خط ۸۱: خط ۸۱:


====دلیل چهارم: [[امام]]، [[وجود جمعی عالم]]====
====دلیل چهارم: [[امام]]، [[وجود جمعی عالم]]====
از نظر [[قرآن کریم]]، سه بخش برای [[جهان آفرینش]] متصور است: عالم [[طبیعت]]، [[عالم مثال]] و عالم مجردات تامه. موجودات امکانی به جهت [[منزلت]] و مرتبه خاصی که دارند، تا افق هستی خود به موجودات [[جهان]] [[آگاهی]] می‌یابند و از آن [[تجاوز]] نمی‌کنند، اما [[انسان کامل]] که «کون جامع»<ref>مراد از «کون جامع»، وجود جمعی موجودات عالم است؛ یعنی اگر عالم آفرینش به صورت گسترده و منتشر باشد، موجودات عالم محقق می‌شوند و اگر به صورت لفی و جمع شده باشد، او انسان کامل است.</ref> است، منزلتش اقتضا می‌کند در قوس صعود از عالم طبیعت تاعالم [[عقل]] و در [[قوس نزول]] از عالم عقل تا عالم طبیعت را در احاطه وجودی و [[شهودی]] خود در آورد و همه مراحل جهان امکان را یک جا در خود جمع کند؛ یعنی نه تنها از نظر طبیعت با موجودات طبیعی، از نظر [[ملکوت]] باعالم مثال و از نظر تجرد [[عقلی]] با موجودهای مجرد تام همسان است، بلکه از همه آنها [[برتر]] است. پس انسان کامل وجود لفّی و جمعی موجودات عالم است و به تفصیل از [[سعادت بشر]] و نیز حوادث عالم، [[آگاه]] و با [[حقایق]] عینی [[متحد]] است<ref>عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۱، ص۲۳۱؛ همو، سیره پیامبران در قرآن، ج۷، ص۱۷؛ همو، شمیم ولایت، ص۴۳۷.</ref>.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی]]، ص ۸۰.</ref>
از نظر [[قرآن کریم]]، سه بخش برای [[جهان آفرینش]] متصور است: [[عالم طبیعت]]، [[عالم مثال]] و عالم مجردات تامه. موجودات امکانی به جهت [[منزلت]] و مرتبه خاصی که دارند، تا افق هستی خود به موجودات [[جهان]] [[آگاهی]] می‌یابند و از آن [[تجاوز]] نمی‌کنند، اما [[انسان کامل]] که «کون جامع»<ref>مراد از «کون جامع»، وجود جمعی موجودات عالم است؛ یعنی اگر عالم آفرینش به صورت گسترده و منتشر باشد، موجودات عالم محقق می‌شوند و اگر به صورت لفی و جمع شده باشد، او انسان کامل است.</ref> است، منزلتش اقتضا می‌کند در قوس صعود از عالم طبیعت تاعالم [[عقل]] و در [[قوس نزول]] از عالم عقل تا عالم طبیعت را در احاطه وجودی و [[شهودی]] خود در آورد و همه مراحل جهان امکان را یک جا در خود جمع کند؛ یعنی نه تنها از نظر طبیعت با موجودات طبیعی، از نظر [[ملکوت]] باعالم مثال و از نظر تجرد [[عقلی]] با موجودهای مجرد تام همسان است، بلکه از همه آنها [[برتر]] است. پس انسان کامل وجود لفّی و جمعی موجودات عالم است و به تفصیل از [[سعادت بشر]] و نیز حوادث عالم، [[آگاه]] و با [[حقایق]] عینی [[متحد]] است<ref>عبدالله جوادی آملی، سرچشمه اندیشه، ج۱، ص۲۳۱؛ همو، سیره پیامبران در قرآن، ج۷، ص۱۷؛ همو، شمیم ولایت، ص۴۳۷.</ref>.<ref>[[زهرا یوسفی|یوسفی، زهرا]]، [[علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی (کتاب)|علم امام از دیدگاه شیخ مفید و آیت‌الله جوادی آملی]]، ص ۸۰.</ref>


====دلیل پنجم: امام، [[همتای قرآن]]====
====دلیل پنجم: امام، [[همتای قرآن]]====
خط ۱۳۲: خط ۱۳۲:
'''دسته دوم: [[امام]]، [[خزانه‌دار علم الهی]]''': از [[دلایل]] دیگر که [[جوادی آملی]] بر [[آگاهی امام]] از نیات و [[اعمال انسان‌ها]] بر می‌شمرد، [[روایات]] یا متون زیاراتی است که امام را به عنوان [[خزانه]] [[علم الهی]] معرفی می‌نماید. برای تبیین این که [[ائمه اطهار]]{{عم}} خزانه‌داران [[علم]] الهی‌اند، باید به چند نکته توجه داشت:
'''دسته دوم: [[امام]]، [[خزانه‌دار علم الهی]]''': از [[دلایل]] دیگر که [[جوادی آملی]] بر [[آگاهی امام]] از نیات و [[اعمال انسان‌ها]] بر می‌شمرد، [[روایات]] یا متون زیاراتی است که امام را به عنوان [[خزانه]] [[علم الهی]] معرفی می‌نماید. برای تبیین این که [[ائمه اطهار]]{{عم}} خزانه‌داران [[علم]] الهی‌اند، باید به چند نکته توجه داشت:
#در [[امور مادی]]، خزانه با خزانه‌دار تفاوت دارد، چون متاع مادی را در صندوق یا انباری می‌گذارند و کلیدش را به دست کسی می‌سپارند، اما امور غیر مادی مانند اموری مادی نیست که [[انبار]] مادی داشته باشد، بلکه در صفحه [[جان]] هر کس جا گیرد، اختیارش نیز به دست او خواهد بود. از این رو انباردار امور مجرد و غیرمادی جدا از خود انبار نخواهد بود. بدین ترتیب گرچه در اینجا از [[ائمه]] به عنوان [[خازن]] و [[نگهبان]] علم الهی یاد شده، ولی منظور از آن، همان خزانه بودن آن ذوات [[مقدس]] است<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۷۵ و ۱۷۶.</ref>.
#در [[امور مادی]]، خزانه با خزانه‌دار تفاوت دارد، چون متاع مادی را در صندوق یا انباری می‌گذارند و کلیدش را به دست کسی می‌سپارند، اما امور غیر مادی مانند اموری مادی نیست که [[انبار]] مادی داشته باشد، بلکه در صفحه [[جان]] هر کس جا گیرد، اختیارش نیز به دست او خواهد بود. از این رو انباردار امور مجرد و غیرمادی جدا از خود انبار نخواهد بود. بدین ترتیب گرچه در اینجا از [[ائمه]] به عنوان [[خازن]] و [[نگهبان]] علم الهی یاد شده، ولی منظور از آن، همان خزانه بودن آن ذوات [[مقدس]] است<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۷۵ و ۱۷۶.</ref>.
#ائمه اطهار که [[انسان کامل]] و [[مظهر]] تمام نمای [[حق تعالی]] هستند، به [[عنایت الهی]] مسلط بر هم [[عوالم]] هستی‌اند و چیزی از [[احاطه علمی]] آنان مخفی نمی‌ماند<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۷۶.</ref>، ولی به مرحله ماده و عالم [[طبیعت]] که می‌رسند، یعنی مرحله ناقص، مانند دیگرانند؛ بدین معنا که شاید چیزی را نخواهند بدانند و از [[سیطره]] [[علم]] آنها خارج باشد و تفاوتشان با دیگران این است که دیگران به آن [[خزانه]] بی‌پایان راهی ندارند. از این رو ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند، ولی نتوانند، ولی [[امامان معصوم]] که [[کلیددار]] و [[خازن]] آن خزانه بی‌پایاند، هر چه بخواهند، می‌دانند<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۷۶.</ref>. از این رو در [[روایات]] آمده است که «وقتی [[امام]] [[معصوم]] بخواهد چیزی را بداند، می‌داند»<ref>شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>.
#ائمه اطهار که [[انسان کامل]] و [[مظهر]] تمام نمای [[حق تعالی]] هستند، به [[عنایت الهی]] مسلط بر هم [[عوالم]] هستی‌اند و چیزی از [[احاطه علمی]] آنان مخفی نمی‌ماند<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۷۶.</ref>، ولی به مرحله ماده و [[عالم طبیعت]] که می‌رسند، یعنی مرحله ناقص، مانند دیگرانند؛ بدین معنا که شاید چیزی را نخواهند بدانند و از [[سیطره]] [[علم]] آنها خارج باشد و تفاوتشان با دیگران این است که دیگران به آن [[خزانه]] بی‌پایان راهی ندارند. از این رو ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند، ولی نتوانند، ولی [[امامان معصوم]] که [[کلیددار]] و [[خازن]] آن خزانه بی‌پایاند، هر چه بخواهند، می‌دانند<ref>عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان، ج۱، ص۱۷۶.</ref>. از این رو در [[روایات]] آمده است که «وقتی [[امام]] [[معصوم]] بخواهد چیزی را بداند، می‌داند»<ref>شیخ کلینی، الکافی، ج۱، ص۲۵۸.</ref>.


ایشان همچنین روایتی را از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به این مضمون نقل کرده است:
ایشان همچنین روایتی را از [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} به این مضمون نقل کرده است:
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش