برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
|
خط ۷۶: |
خط ۷۶: |
| [[فرشتگان]] بر من و علی هفت بار [[درود]] فرستادند؛ زیرا از کسی جز من و علی [[گواهی]] به {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ}} به [[آسمان]] بالا نرفته بود<ref>مناقب ابن مغازلی، ص۱۴، حدیث ۱۹؛ نظیر این مطلب را شیخ مفید در ارشاد، ص۳۰ فصل ۱، باب ۲ آورده و ابن اثیر در اسد الغابه، ج۴، ص۱۸ مانندش را روایت کرده است.</ref>. | | [[فرشتگان]] بر من و علی هفت بار [[درود]] فرستادند؛ زیرا از کسی جز من و علی [[گواهی]] به {{متن حدیث|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ}} به [[آسمان]] بالا نرفته بود<ref>مناقب ابن مغازلی، ص۱۴، حدیث ۱۹؛ نظیر این مطلب را شیخ مفید در ارشاد، ص۳۰ فصل ۱، باب ۲ آورده و ابن اثیر در اسد الغابه، ج۴، ص۱۸ مانندش را روایت کرده است.</ref>. |
|
| |
|
| ==نخستین [[نماز جماعت]] در [[اسلام]]== | | ==[[نخستین نماز جماعت]] در اسلام== |
| [[رسول اکرم]]{{صل}} در [[آغاز بعثت]] هرگاه آهنگ [[نماز]] گزاردن میکرد نهانی به درّههای [[مکه]] میرفت و علی را نیز با خود میبرد و هر اندازه میخواستند نماز میگزاردند. روزی از نماز که [[فراغت]] یافتند به جایگاه خود بازگشتند و درنگی کردند تا دور از چشم [[ابو طالب]] و دیگر عموها و بستگان به نماز بپردازند، که ابو طالب بر آنان گذر کرد و از [[رسول خدا]]{{صل}} پرسید: آیینی که بدان عقیدهمندی، چیست؟
| |
| | |
| [[حضرت]] در پاسخ عموی خود فرمود:
| |
| این [[دین]] و [[آیین خدا]] و [[فرشتگان]] و دین پدرمان [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} است، [[خداوند]] مرا بر این دین، [[پیامبر]] قرار داد و به سوی بندگانش فرستاد. عمو [[جان]]! اکنون شما سزاوارتر از دیگران هستی که او را [[پند]] دهم و به [[هدایت]] دعوتش نمایم و سزاوارترین فردی هستی که به دعوتم پاسخ مثبت دهی و مرا در راه پیشبرد آن [[یاری]] نمایی.
| |
| | |
| و علی فرمود:
| |
| [[پدر]] جان! من به [[فرستاده خدا]] [[ایمان]] آوردم و از او [[پیروی]] نمودم و همراه با او برای [[خدا]] نماز گزاردم.
| |
| | |
| ابو طالب پاسخ داد: فرزندم! او (پیامبر) تو را به راه خیر و [[صلاح]] رهنمون میشود، از او جدا مشو<ref>فصول المهمه ابن صباغ، ص۳۳؛ کامل، ج۱، ص۵۸؛ طبری نظیر آن را در تاریخ خود، ج۲، ص۵۸ آورده است.</ref>.
| |
| ماجرای دیگری را [[عفیف]] کندی از عمویش عباس نقل میکند و میگوید:
| |
| [[بازرگانی]] بودم به قصد [[تجارت]] به [[حج]] آمدم و نزد [[عباس بن عبد المطلب]] رفتم تا از او مقداری کالا خریداری کنم، به خدا [[سوگند]]! در [[منی]] نزد عباس بودم که مردی از [[خیمه]] نزدیک او بیرون آمد و نگاهی به [[خورشید]] کرد آنگاه دید به وسط [[آسمان]] رسیده به نماز ایستاد در پی او از همان خیمه زنی خارج شد و پشت سر او قرار گرفت و مشغول نماز شد و بعد از او [[نوجوانی]] در سنّ [[بلوغ]] از خیمه بیرون آمد در کنار او به [[نماز]] ایستاد، از عباس پرسیدم: این شخص کیست؟
| |
| | |
| گفت: وی محمد بن [[عبد الله بن عبد المطلب]] برادرزاده من است.
| |
| پرسیدم: این [[زن]] کیست؟
| |
| گفت: همسرش [[خدیجه دختر خویلد]].
| |
| پرسیدم: این [[جوان]] کیست؟
| |
| | |
| گفت: [[علی بن ابی طالب]] پسر عموی اوست.
| |
| پرسیدم: چه کاری انجام میدهند؟
| |
| | |
| گفت: او نماز میخواند و [[ادعای پیامبری]] دارد و جز [[همسر]] و پسر عموی نوجوانش کسی از [[دستورات]] وی [[پیروی]] نمیکند وی مدعی است که گنجهای کسری و [[قیصر]] را به روی [[امّت]] خود خواهد گشود<ref>مسند احمد، ج۱، ص۲۹؛ خصائص نسایی، ص۳؛ تاریخ دمشق، ج۱، ص۵۸؛ کفایة الطالب کنجی، ص۱۳۹؛ کامل، ج۲، ص۵۷.</ref>.
| |
| | |
| آری، پس از به وجود آمدن هسته [[مبارک]] [[امّت اسلامی]] متشکّل از [[رسول خدا]]{{صل}} و علی{{ع}} و [[حضرت خدیجه]]، خبر [[دین]] و [[آیین جدید]] [[الهی]] میان [[قریش]] منتشر گردید و کسانی را که [[خدا]] به [[ایمان]] [[هدایت]] فرموده بود به [[اسلام]] گرویدند و بدینسان [[قدرت]] و [[شوکت]] [[مسلمانان]] افزایش یافت و پس از سالیانی اندک به نظامی [[قدرتمند]] مبدّل شد که توانست به جهت برخورداری از دین و [[عقیده]] و [[آرمان]] در برابر انبوه [[دشمن]] و [[رویارویی]] و مبارزهجویی با آنان، [[اعلان]] موجودیت کند... و [[خدای سبحان]] به [[پیامبر]] ارجمند خود دستور داد تا آن چه را بدو [[فرمان]] داده شده، آشکارا بیان نماید. [[یاران رسول خدا]]{{صل}} پیش از آن هرگاه قصد [[نماز خواندن]] داشتند نهانی به [[کوه]] و درّهها میرفتند. روزی برخی از یاران رسول خدا{{صل}} در شعب مشغول نماز بودند چند تن از [[مشرکان]] از جمله [[ابو سفیان بن حرب]] و [[أخنس بن شریق]] و جمعی دیگر، با [[آگاهی]] از مکان آنها متوجه آنان شده و [[نمازگزاران]] را به باد [[ناسزا]] و ریشخند گرفته و با یکدیگر درگیر شدند<ref>کامل، ج۲، ص۶۰؛ سیره نبوی، ج۱، ص۳۱۵ چاپ دار الفرقان بیروت لبنان.</ref>.
| |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |