←علل خشم هارون الرشید بر برمکیان
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
سبب دیگری که برای نابودی برامکه نقل شده نسبت زندقه و [[احیای دین]] [[زرتشت]] توسط ایشان بوده است. حتی گفتهاند که برمکیان قصد داشتهاند هارون را از [[خلافت]] کنار بگذارند و [[عثمان بن نهیک]] را بر جای او بنشانند<ref>البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۰۴.</ref>. اصمعیِ شاعر درباره برمکیان گفته بود که هرگاه در محفلی سخن از [[شرک]] به میان میآید، چهره برمکیان شکفته میشود و روشنی میگیرد و اگر سورهای از [[قرآن]] برایشان خوانده شود، ایشان بیدرنگ سخن از مزدک به میان میآورند<ref>المعارف، ابنقتیبه، ص۳۸۲.</ref>. این وجه نیز چندان مورد پذیرش نیست چون منابع متعدد گفتارها و رفتارهایی را از [[یحیی]] و فرزندانش گزارش کردهاند که بیانگر [[اعتقاد]] [[راسخ]] ایشان به [[اسلام]] است<ref>فضائل بلخ، ص۱۹-۲۰؛ وفیات الأعیان، ج۴، ص۲۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۱۹۷.</ref>. او حتی به هارون الرشید که خود را خلیفه [[مسلمانان]] و از [[خاندان رسالت]] و مسلمانزاده میدانست، [[ادب]] [[دینداری]] و [[بندگی]] یاد میداد<ref>أدب الکتاب، ص۴۰.</ref>. | سبب دیگری که برای نابودی برامکه نقل شده نسبت زندقه و [[احیای دین]] [[زرتشت]] توسط ایشان بوده است. حتی گفتهاند که برمکیان قصد داشتهاند هارون را از [[خلافت]] کنار بگذارند و [[عثمان بن نهیک]] را بر جای او بنشانند<ref>البدء و التاریخ، ج۶، ص۱۰۴.</ref>. اصمعیِ شاعر درباره برمکیان گفته بود که هرگاه در محفلی سخن از [[شرک]] به میان میآید، چهره برمکیان شکفته میشود و روشنی میگیرد و اگر سورهای از [[قرآن]] برایشان خوانده شود، ایشان بیدرنگ سخن از مزدک به میان میآورند<ref>المعارف، ابنقتیبه، ص۳۸۲.</ref>. این وجه نیز چندان مورد پذیرش نیست چون منابع متعدد گفتارها و رفتارهایی را از [[یحیی]] و فرزندانش گزارش کردهاند که بیانگر [[اعتقاد]] [[راسخ]] ایشان به [[اسلام]] است<ref>فضائل بلخ، ص۱۹-۲۰؛ وفیات الأعیان، ج۴، ص۲۹؛ الکامل فی التاریخ، ج۶، ص۱۹۷.</ref>. او حتی به هارون الرشید که خود را خلیفه [[مسلمانان]] و از [[خاندان رسالت]] و مسلمانزاده میدانست، [[ادب]] [[دینداری]] و [[بندگی]] یاد میداد<ref>أدب الکتاب، ص۴۰.</ref>. | ||
برخی از محققان معاصر بر این باورند که فرجام شوم برامکه [[ارتباط]] وثیقی با ثروت و [[قدرت]] بسیار آنان داشته است. به [[باور]] ایشان، سبب نکبت و [[سقوط]] برمکیان جز آن نبوده که [[هارون]] میخواسته [[اموال]] آنان را [[مصادره]] کند<ref>دو قرن سکوت، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref>. هر چند میتوان این وجه را از همه وجوه سابق معقولتر دانست، نمیتوان آن را عامل اصلی [[رفتار]] [[هارونالرشید]] با [[خاندان]] برامکه شمرد، زیرا کسی که [[امپراتوری]] بزرگ [[جهان اسلام]] را زیر [[نفوذ]] خود داشته، نیازی به [[ثروت]] این خاندان نداشته است و آن [[میزان]] [[خشونت]] در [[حق]] ایشان قابل توجیه نیست. هارون بیش از آنکه میل به ثروت برامکه داشته باشد، از [[قدرت سیاسی]] و [[اجتماعی]] ایشان ترسان بود و [[بیم]] آن را داشت که با افول قدرت [[عباسیان]]، قدرت به خاندان برامکه منتقل شود، [[خاصه]] که [[فرزندان]] وی نیز [[توانایی]] مواجهه با قدرت ایشان را نداشتند. ثروت بسیار ایشان نیز بخش مهمی از [[اقتدار]] [[سیاسی]] و اجتماعی این خاندان را رقم میزد، چنان که [[شهرت]] آنان به [[سخا]] و [[بخشش]] در میان خاص و عام حیرتانگیز بود و موجبات [[محبوبیت]] آنان، بهویژه [[فضل]] [[برمکی]] را فراهم آورده بود. هارون به دنبال جایگزین برای برامکه بود و میکوشید این کار را از طریق عربهای نزدیک به خاندان [[عباسی]] و کسانی چون [[فضل بن ربیع]] و [[علی بن عیسی بن ماهان]] که با برامکه [[دشمنی]] عمیق داشتند، به انجام برساند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۳۲۴-۳۲۵؛ الفخری فی الآداب السلطانیة، ص۲۰۷-۲۰۹. </ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[آل برمک | برخی از محققان معاصر بر این باورند که فرجام شوم برامکه [[ارتباط]] وثیقی با ثروت و [[قدرت]] بسیار آنان داشته است. به [[باور]] ایشان، سبب نکبت و [[سقوط]] برمکیان جز آن نبوده که [[هارون]] میخواسته [[اموال]] آنان را [[مصادره]] کند<ref>دو قرن سکوت، ص۱۸۸-۱۸۹.</ref>. هر چند میتوان این وجه را از همه وجوه سابق معقولتر دانست، نمیتوان آن را عامل اصلی [[رفتار]] [[هارونالرشید]] با [[خاندان]] برامکه شمرد، زیرا کسی که [[امپراتوری]] بزرگ [[جهان اسلام]] را زیر [[نفوذ]] خود داشته، نیازی به [[ثروت]] این خاندان نداشته است و آن [[میزان]] [[خشونت]] در [[حق]] ایشان قابل توجیه نیست. هارون بیش از آنکه میل به ثروت برامکه داشته باشد، از [[قدرت سیاسی]] و [[اجتماعی]] ایشان ترسان بود و [[بیم]] آن را داشت که با افول قدرت [[عباسیان]]، قدرت به خاندان برامکه منتقل شود، [[خاصه]] که [[فرزندان]] وی نیز [[توانایی]] مواجهه با قدرت ایشان را نداشتند. ثروت بسیار ایشان نیز بخش مهمی از [[اقتدار]] [[سیاسی]] و اجتماعی این خاندان را رقم میزد، چنان که [[شهرت]] آنان به [[سخا]] و [[بخشش]] در میان خاص و عام حیرتانگیز بود و موجبات [[محبوبیت]] آنان، بهویژه [[فضل]] [[برمکی]] را فراهم آورده بود. هارون به دنبال جایگزین برای برامکه بود و میکوشید این کار را از طریق عربهای نزدیک به خاندان [[عباسی]] و کسانی چون [[فضل بن ربیع]] و [[علی بن عیسی بن ماهان]] که با برامکه [[دشمنی]] عمیق داشتند، به انجام برساند<ref>العقد الفرید، ج۵، ص۳۲۴-۳۲۵؛ الفخری فی الآداب السلطانیة، ص۲۰۷-۲۰۹. </ref>.<ref>[[مهدی کمپانی زارع|کمپانی زارع، مهدی]]، [[آل برمک (مقاله)| مقاله «آل برمک»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا ج۱]]، ج۱، ص ۱۴۵-۱۵۴.</ref> | ||
==مقدمه== | ==مقدمه== |